فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۱۲۱ تا ۷٬۱۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
احساس معنا در زندگی تجربه ای است که ره یافتن به آن برای انسان پر تشویش جامعه امروزی، امری خواستنی و مطلوب قلمداد می شود. این امر به سبب تأثیری که برخورداری از معنا بر رضایتمندی و شادکامی افراد دارد قابل توجه پژوهشگران حوزه سلامت روان قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی پدیدارشناسانه روش ها و سبک هایی در زندگی افراد که منجر به تجربه معنا می شود صورت گرفته است. مطالعه حاضر پژوهشی از نوع کیفی به روش تحلیل درون مایه ای است که با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختاریافته در 5 گروه متمرکز و با مجموع تعداد 33 نفر، به بررسی تجربه دانشجویان ایرانی در مقاطع تحصیلی و سنی مختلف از احساس معنا و روش های دستیابی به آنها پرداخته است. راهبرد شش مرحله ای براون و کلارک (2006) برای استخراج درون مایه ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این مطالعه در قالب یک درون مایه سایبانی «رهتوشه معنا»، دو درون مایه «ذهن آگاهی» و «عمل مسئولانه» و سه درون مایه فرعی «نگرش عاملیت»، «اقدام» و «استمرار» طبقه بندی و گزارش شده است. نتایج این مطالعه در راستای کمک به دسترس پذیر کردن تجربه معنا چه در قالب آموزش و چه درمان قابل استناد برای متخصّصین خواهد بود.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم تجربی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۵-۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موضوع انگیزش تحصیلی دانش آموزان یکی از چالش های نظام آموزشی است که نیازمند پژوهش به خصوص در دوره ابتدایی است. از طرفی برخی صاحب نظران آموزشی و تربیتی معتقدند که انتخاب روش های آموزش به دانش آموزان می تواند تا حدودی موجب افزایش انگیزش تحصیلی شود؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی در درس علوم برانگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بود. روش پژوهش: روش تحقیق این پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل و ازنظر هدف نیز پژوهشی کاربردی بود. طرح این پژوهش به صورت سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که نمونه مورد بررسی شامل 75 نفر از دانش آموزان پسر، 25 نفر در گروه آزمایش آموزش گروهی کاوش گری، 25 نفر در گروه آزمایش مفهوم آموزی و 25 نفر در گروه کنترل به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز شامل پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر (1981) بود که پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ 89/0 شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی شامل آزمون تعقیبی بن فرونی و تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی بر انگیزش تحصیلی تأثیر معناداری دارند (05/0>P). به عبارتی دیگر، شیوه های آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی موجب افزایش میانگین نمرات انگیزش تحصیلی شدند. همچنین تفاوتی بین روش آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان وجود ندارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت معلمان می توانند در ارائه درس علوم دوره ابتدایی با توجه به ملموس بودن محتوای درس علوم تجربی، از روش آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی استفاده کنند.
ارائه الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۳۵-۳۲۲
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در روش تدریس نوین آموزگاران به عنوان راهنما، ناظر و سازمان دهنده باید شناخت کافی از نظریه های یادگیری و الگوهای تدریس داشته باشند؛ زیرا مکان های آموزشی محلی برای هدایت، نظارت و یادگیری به شمار می روند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش از لحاظ اهداف کاربردی و از نظر نظر دادها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت در بعد کیفی، داده بنیاد از نوع خود ظهور و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی است. جامعه آماری بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و خبرگان رشته علوم تربیتی وروان شناسی می باشد، و در بخش کمی کلیه مدیران ومربیان مراکز پیش دبستانی شهر تهران با تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا در رشته علوم تربیتی به تعداد 300 نفر هستند، تشکیل می دهد. روش نمونه گیری در بخش کیفی آگاهانه هدفمند از نوع گلوله برفی بوده و تعداد 15 نفر خبره انتخاب شدند که به اشباع نظری رسیدیم، در بخش کمی حجم نمونه بر اساس فرمول تعیین حجم مورگان تعداد 169 نفر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر پس از کدگذاری باز و محوری ابزار سنجش حاصل شده، در قالب یک فرم تنظیم و برای خبرگان جهت کدگذاری انتخابی ارسال و مورد اعتبار سنجی قرار گرفت و بر این اساس پرسشنامه محقق ساخته طراحی و میان نمونه آماری بصورت تصادفی انتخاب شده توزیع گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد یافته ها: از نتایج تحلیل داده ها 3 بعد ساختار، آموزش و مهارت در 26 مؤلفه 142 شاخص برای الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی نهایی شد و نتایج تحلیل عاملی هر سه بعد ساختار، آموزش و مهارت را تائید کرد (05/0=P). نتیجه گیری: پس از تحلیل نتایج و تایید عاملی آن، تأیید و اولویت بندی نهایی توسط خبرگان، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم و مجدداً الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد.
مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۲۲۹-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج و باورهای غیرمنطقی با خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه ای بود. جامعه ی آماری تمامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال 1394-1393 تشکیل می دادند که از بین آنها 365 نفر (170 پسر و 195 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای غیر منطقی (جونز، 1980)، پرسشنامه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج (کردلو، 1380) و پرسشنامه خودبازداری (وینبرگر و شوارتز، 1990) پاسخ دادند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون t مستقل نشان داد که بین نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیر منطقی و خودبازداری در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد (58/2>t و 01/0>p). نتیجه گیری: نتایج یافته ها بیانگر این بود که جنسیت عاملی تاثیرگذار بر نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری می باشد به طوری که پسران نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج بیشتر، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری کمتری داشتند.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تأکید بر قرآن و آموزه های اسلامی بر سرسختی روان شناختی، خوددلسوزی و تصویر بدنی در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
118-135
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یا ام.اس شایع ترین بیماری ناتوان کننده بزرگسالان است که به علت فرایند التهابی میلین زدای سیستم عصبی مرکزی اتفاق می افتد و تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی این بیماران می گذارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تأکید بر قرآن و آموزه های اسلامی بر سرسختی روان شناختی، خوددلسوزی و تصویر بدنی در مبتلایان به ام.اس انجام شده است.
تاثیر آرایش تمرین و دستورالعمل های کانون توجه بر کارکردهای اجرایی در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالمندی فرایندی است که باعث ایجاد تغییرات اساسی در سیستم های مختلف بدن و انحطاط آنها می گردد. چنین تغییراتی منجر به کاهش شدید در عملکردهای حرکتی و خصوصا شناختی در سالمندان می گردد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آرایش تمرین و دستورالعمل های کانون توجه بر کارکردهای اجرایی در سالمندان بود. روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 60 سالمند با دامنه سنی 60 تا 80 سال (میانگین: 23/74، انحراف معیار: 97/4) به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه تجربی (تمرین متغیر+توجه بیرونی، تمرین متغیر+توجه درونی، تمرین ثابت+توجه بیرونی و تمرین ثابت+توجه درونی) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، هدف دارت طراحی شده بر روی دیوار جهت تمرین، آزمون استروپ و آزمون مرتب کردن کارت های ویسکانسین جهت ارزیابی کارکردهای اجرایی بود. مداخله تمرینی شامل 300 کوشش پرتاب دارت در 10 جلسه (سه بلوک 10 کوششی هر جلسه) با توجه به شرایط تمرینی ثابت و متغیر، و کانون توجه درونی و بیرونی بود. داده های کارکردهای اجرایی نیز در دو مرحله پیش آزمون و پس از تمرین دارت ثبت گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تمامی گروه های تحقیق بر بهبود کارکردهای اجرایی در سالمندان تاثیر معناداری داشتند؛ اما، از بین گروه های تحقیق گروه ترکیبی کانون توجه بیرونی+تمرین متغیر بهبود بیشتری را در خرده آزمون های استروپ و ویسکانسین سالمندان ایجاد کردند (05/0=P). نتیجه گیری: در کل می توان گفت که استفاده از دستورالعمل های کانون توجه به صورت بیرونی همراه با تمرین به صورت متغیربه عنوان یک روش سودمند کارکردهای اجرایی سالمندان توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی روش های تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی بر بهبود مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین شهرستان مسجد سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۱۲۳-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی روش های تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی بر بهبود مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین شهرستان مسجد سلیمان بود. روش پژوهش: روش این پژوهش آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره مسجد سلیمان در سال 1398 بود. از بین جامعه آماری ابتدا به روش نمونه گیری تصادفی 4 مرکز مشاوره انتخاب، و در ادامه تعداد 20 زوج (40 نفر) از این مراکز به روش تصادفی در قالب سه گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (10زوج برای هر گروه). گروه های آزمایش به مدت 10 جلسه یک ساعت و نیمه تحت آموزش قرار گرفتند، اما گروه کنترل آموزشی را دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت های ارتباطی کویین دام، پرسشنامه استاندارد حساسیت به طرد (RSQ) و پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیره استفاده شد. یافته های پژوهش: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که روش تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی هر دو بر متغیرهای مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین اثر داشته است (P<0/05). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روش های تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی در بهبود مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین موثر است، با این حال روش تحلیل رفتار متقابل نسبت به ایماگوتراپی دارای اثربخشی بیشتری بود.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خود کنترلی (مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه لنجان)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب در دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه لنجان سال تحصیلی 1401-1400بود. روش پژوهش حاضر، مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون باگروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه لنجان بود و با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول در دوگروه آزمایش وکنترل (هرگروه 20 نفر) انتخاب شدند. در این طرح گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی طی8جلسه 45 دقیقه ای قرارگرفتند. ابزارگرآوری این پژوهش، شامل پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بائومیستر و بونه(2004) و پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون(2009)، بود داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی برخودکنترلی و اضطراب امتحان دانش آموزان مقطع متوسطه اول گروه آزمایش موثر بوده است و باعث کاهش اضطراب و بهبود خودکنترلی در بین دانش آموزان متوسطه شد و باعث بهبود عملکرد متغیرهای مذکور برای سایرین می باشد.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس ارتورکسیای عصبی (ONS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
97 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اتخاذ یک رژیم غذایی متعادل بر ارتقای سلامت انسان تأثیرگذار است. بااین حال، تمرکز مفرط روی سلامتِ خوردن ممکن است منجر به وسواس غذایی شود که به عنوان ارتورکسیای عصبی توصیف می گردد. پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس ارتورکسیای عصبی (ONS) انجام شد . روش: جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آن ها تعداد 322 دانشجو (201 زن، 121 مرد) به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های ارتورکسیای عصبی (ONS)، نگرش خوردن (EAT -26 )، وسواس فکری - عملی (OCI -R )، کمال گرایی (MPS)، انعطاف پذیری ذهنی تصویر بدن ( BI - AAQ ) و پنج عاملی شخصیت (NEO - FFI) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد. یافته ها: ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣلی اﮐﺘﺸﺎﻓﯽ، 2 ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻣﻘﺎدﯾﺮ وﯾﮋه ی ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﯾﮏ را آﺷﮑﺎر ﮐﺮد که 92/41 درصد از واریانس را تبیین کردند. شاخص های تحلیل عاملی تأییدی نیز دلالت بر برازش مطلوب مدل 2 عاملی این مقیاس داشت. پایایی کُل مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و دو نیمه کردن به ترتیب 78/0 و 81/0 بدست آمد. روایی همگرا و واگرا نیز از طریق محاسبه ی همبستگی مقیاس با پرسشنامه های مذکور تأیید شد (05/0>p). همچنین، این مقیاس همبستگی مثبت و معناداری با روان رنجورخویی داشت (01/0>p) . نتیجه گیری: مقیاس ارتورکسیای عصبی از روایی و پایایی نسبتاً خوبی جهت استفاده در نمونه های ایرانی برخوردار است و می تواند ابزاری مناسب جهت استفاده در پژوهش های این حوزه باشد.
مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : با توجه به نقش و اهمیت مادران در مراقبت از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد.
روش : این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شهر تهران در سال 1398 بودند که 45 نفر از آنها با روش در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و گروه آزمایش دوم آموزش مهارت های ویژه چندگانه را برای 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش مقیاس خودپنداره (بک و همکاران، 1990) بود و داده ها با روش های آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند.
یافته ها : یافته ها نشان داد که هر دو شیوه برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0˂P). علاوه بر آن، برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده در مقایسه با آموزش مهارت های ویژه چندگانه باعث افزایش خودپنداره آنان شد (05/0˂P).
نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی هر دو شیوه و اثربخشی بیشتر برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده، مشاوران و درمانگران می توانند از این روش در کنار سایر روش های درمانی موثر برای بهبود خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترک خانه توسط فرزندان و احساس کردن ناگهانی جای خالی آنها در خانه منجر به پدید آمدن برخی ناراحتی ها و استرس ها در سالمندان می گردد که برایشان بسیار وحشت آور است و به آن سندروم آشیانه خالی گفته می شود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (Cbt) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی بوده است. روش: روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل سالمندان حاضر در خانه سالمندان پهنه کلای ساری می باشند. حجم نمونه آماری این بخش از پژوهش با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزاراهای پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران، درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد. یافته ها: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر مشخص گردید درمان شناختی رفتاری بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان شناختی رفتاری بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است.، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: مشخص گردید که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخش تر بوده است.
تدوین الگوی مشاوره پیش از ازدواج «آگاه»، با نگاه تطبیقی دینی، روان شناسی و بومی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی عملی «مشاوره پیش از ازدواج»، با بهره گیری تطبیقی از آموزه های اسلامی، نظریات روان شناسی و نیز ملاحظات بومی- فرهنگی است. روش پژوهش کیفی و با استفاده از دو روش «تحلیل مضمون» و «داده بنیاد» از نوع تجربه زیسته افراد خبره است. ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون، متون دینی (آیات قرآن کریم و روایات معصومین ع) در باب ازدواج، ملاک های انتخاب همسر، حقوق و وظایف زوجین و اخلاق ارتباطی زوجین، و نیز نظریات مشهور روان شناسی مربوط به ازدواج بررسی شد و در ادامه با استفاده از روش داده بنیاد از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته از گروهی از متخصصان داخلی، تجربه زیسته این افراد در مشاوره پیش از ازدواج (تا اشباع داده ها) مورد بررسی قرار گرفت و با نگاه تطبیقی، همه داده ها کد گزاری شد. پس از تطبیق مفاهیم و استخراج مقوله ها، مفهوم «آگاهی بخشی و افزایش پذیرش مسئولیت انتخاب» به عنوان مولفه اصلی مشاوره پیش از ازدواج، و ارزیابی مشاوره ای چهار بُعد «سلامت»، «تشابه»، «تناسب» و «مهارت» به عنوان مقولات فرعی برای مشاوره پیش از ازدواج، انتخاب شد. در نهایت بر این اساس یافته های پژوهش در بُعد نظری، الگوی عملی مشاوره پیش از ازدواج «آگاه» تدوین گردید.
اثربخشی آموزش مهارت تاب آوری اسلامی بر نگرش والدینی و احساس گناه مادران دارای فرزند نابینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
58 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت تاب آوری اسلامی بر نگرش والدینی و احساس گناه مادران دارای فرزند نابینا بود. روش : پژوهش از نوع کار آزمایی بالینی به روش پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل مادران کودکان نابینا در اردیبهشت ماه سال 1401 است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 32 مادر در فراخوان در فضای مجازی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند. برای گرداوری اطلاعات از پرسشنامه نگرش والدین نسبت به فرزند دارای نیازهای ویژه شان گوندر (2002) و پرسشنامه احساس گناه ایزنک (2007) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه های کنترل و آزمایش در بهبود نگرش والدینی و کاهش احساس گناه در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.05). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری اسلامی باعث بهبود خرده مقیاسهای نگرش والدینی (پذیرش و محبت، شرم زدگی، ناکامی، ناامیدی و حمایت افراطی) در مادران دارای فرزند نابینا شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مادران بر اساس تاب آوری اسلامی بر بهبود نگرش آنها نسبت به فرزندشان و کاهش احساس گناه آنها تأثیر داشته است؛ بنابراین می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر و مبتنی بر فرهنگ و مذهب جامعه به کار گرفته شود.
بررسی رابطه رهبری استثماری با پنهان سازی دانش بواسطه نقش میانجی پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
239 - 249
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رهبری استثماری با پنهان سازی دانش بواسطه نقش میانجی پریشانی روان شناختی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیّه معلّمان ناحیه دو شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 1945 نفر بودند، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 319 معلّم از این جامعه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رهبری استثماری اشمید و همکاران(2019)؛ پرسشنامه پریشانی روان شناختی لاویبوند و لاویبوند(1995) و پرسشنامه پنهان سازی دانش کانلی و زویگ(2015) استفاده گردید که ضریب آلفای کرانباخ آنها به ترتیب: 97/0 ، 91/0 و 94/0 بدست آمد. روایی سازه پرسشنامه ها نیز به وسیله تحلیل عاملی تأییدی تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و lisrel انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که: رهبری استثماری رابطه مثبت و معناداری با پنهان سازی دانش و پریشانی روان شناختی در سطح 05/0 دارد؛ پریشانی روان شناختی نیز رابطه مثبت و معناداری با پنهان سازی دانش در سطح 05/0 دارد؛ رهبری استثماری بواسطه نقش میانجی پریشانی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معناداری با پنهان سازی دانش دارد. بنابراین چنانچه مدیران و رهبران مدارس دارای خصوصیّات و ویژگی های منفی رهبری استثماری باشند، با سوء استفاده از تلاش معلّمان، یک جو غیر سازنده در مدرسه ایجاد می کنند؛ در این جو مخرّب، معلّمان با اضطراب و پریشانی روان شناختی، جهت مقابله با این رهبران، دانش و اطلاعات شان را از سایر همکاران پنهان می کنند.
مرور نظام مند و متاسنتز مطالعات مربوط به چرایی مکتب روان شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسلمانان همخوان با زمینه های اعتقادی−فرهنگی، خدمات روان شناختی ویژه ای را طلب می کنند؛ همچنین تفاوت مبانی اسلامی با مبانی روان شناسی لزوم تأسیس «مکتب روان شناسی اسلامی» را قطعی می کند. بررسی چرایی مکتب به تسهیل نقد و بررسی با یکپارچه شدن ضرورت ها، مشخص شدن جهتِ حرکت و نیز انصراف یا اطمینان علاقه مندان از ادامه این مسیر کمک می کند؛ همچنین کثرتِ داده ها در این موضوع، پژوهشی با روش مرور نظام مند و متاسنتز را ضروری می سازد. «مرور نظام مند» روش قاعده مندی برای یافتن همه اطلاعات موجود در یک موضوع خاص می باشد. «متاسنتز» روشی است که با تلفیقِ نتایجِ پژوهش های کیفی، تفاوت ها و شباهت های آنها با هم مقایسه می شود. نتیجه مرور نظام مند این پژوهش شناساییِ 37 نشریه و 33 استاد بود که از بررسی آرشیو و آثار ایشان 60 کتاب، 700مقاله، 18میزگرد استخراج شد؛ پس از حذف اسناد نامرتبط؛ 3کتاب، 14مقاله، 7مصاحبه و 14میزگرد با روش فراترکیب؛ تلخیص، کدگذاری، دسته بندی، یکپارچه سازی و بازنویسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که به چرایی دو دسته پاسخ داده شده است: «کاستی های روان شناسی» و «درونداشت های مکتب روان شناسی اسلامی». کاستی های روان شناسی در شش سرفصلِ «وجود سوگیری»، «خطای مبانی»، «ناسازگاریِ فرهنگی اعتقادی»، «محدودیت و انحصارِ روشمندی»، «ناکارآمدی»، «ارزش مداری» قرار می گیرد. درونداشت ها نیز در پنج سرفصلِ «فرصت های روان شناسی موجود»، «وجود معارف روان شناختی دینی»، «لزوم تحقق رویکرد جامع و واحد»، «جامعه سازی اسلامی» و «منافع بومی سازی» است.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس سالم خواری عصبی (ORTO-15)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر آماده سازی نسخه فارسی مقیاس سالم خواری عصبی و ارزیابی ویژگی های روانسنجی آن بود. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، 639 نفر از افراد 18 تا 65ساله ساکن شهر تهران که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، مورد آزمون قرار گرفتند. نسخه فارسی مقیاس سالم خواری عصبی پس از طی مراحل ترجمه - بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسشنامه های آزمون نگرش به خوردن و بهزیستی روان شناختی اجرا شد. روایی مقیاس از طریق روایی سازه، روایی همگرا و واگرا بررسی شد و برای سنجش اعتبار آن از روش محاسبه آلفای کرونباخ و اعتبار مرکب استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی حاکی از وجود سه عامل شناختی، هیجانی و بالینی بود و نتایج تحلیل عامل تاییدی دلالت بر نیکویی برازش و مطلوب بودن مدل به دست آمده داشت. همبستگی های معنادار بین عوامل به دست آمده با مقیاس های نگرش به خوردن و بهزیستی روانشناختی نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس سالم خواری عصبی را تأیید کرد. اعتبار مقیاس با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 81/0 و عامل های آن در دامنه 69/0 تا 73/0، اعتبار مرکب عوامل در دامنه 78/0 تا 82/0 به دست آمد. نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت نسخه فارسی مقیاس سالم خواری عصبی ساختاری سه عاملی داشته و از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش های روانشناختی با نمونه ایرانی برخوردار است.
اثربخشی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی -رفتاری همراه با تجسم مثبت بهبودی بر کیفیت زندگی و سلامت عمومی بیماران مبتلابه سندرم روده تحریک پذیر (IBS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
107 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی-رفتاری همراه با تجسمات مثبت بهبودی بر کیفیت زندگی و سلامت عمومی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان دچار سندرم روده تحریک پذیر (IBS) بودند که بر اساس مصاحبه بالینی، تشخیص متخصصین داخلی و گوارش و پرسشنامه ای که علائم (IBS) را می سنجد، انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش 15 نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه ی هفتگی 90 دقیقه ای تحت درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری همراه با تجسم مثبت بهبودی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر (IBS-QOL) گرول و همکاران و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) در دو مرحله قبل و پس از مداخله جمع آوری شدند. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و نسخه 22 نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد مدیریت استرس به شیوه شناختی_رفتاری همراه با تجسمات مثبت بهبودی باعث افزایش کیفیت زندگی و سلامت عمومی (001/>P) در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون شد. به نظر می رسد مدیریت استرس به شیوه شناختی_رفتاری همراه با تجسمات مثبت بهبودی می تواند در بهبود کیفیت زندگی و سلامت عمومی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مؤثر باشد؛
اثربخشی روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی در بهبود دلبستگی ناایمن و عشق وسواس گونه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
277 - 285
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی دربهبود دلبستگی ناایمن و عشق وسواس گونه زنان با سبک عشق وسواس گونه بود. طرح پژوهش در قالب طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه منفرد با پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز درمانی و مشاوره مشهد که با مشکلاتی در روابط صمیمانه در سال 99-98 مراجعه کردند، بود که به روش نمونه گیری هدفمند سه زن انتخاب شدند. مطابق با طرح پژوهشی، مرحله خط پایه با استفاده از پرسشنامه تجربه روابط نزدیک فریلی و همکاران (2000) و پرسشنامه اعتیاد به عشق فالانگو (2012) اندازه گیری شد. سپس در مرحله مداخله طی 50 جلسه (هفته ای دو جلسه 45 دقیقه) روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی بر اساس الگویی به مرحله اجرا گذارده شد. در این راستا در مرحله میان درمان، پس از درمان و پیگیری دوماهه نمرات متغیرها اندازه گیری شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل دیداری و نموداری و نیز محاسبه درصد بهبودی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی در اصلاح دلبستگی ناایمن اضطرابی و بهبود سبک عشق وسواس گونه زنان با سبک عشق وسواس گونه تأثیر داشت. همچنین نتایج نشان داد که روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی تأثیر ناچیزی بر اصلاح سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی زنان داشت، این یافته ها تلویحات عملی در عرصه های بالینی می توانند داشته باشند و موجب بهبود سبک عشق وسواس گونه و دلبستگی اضطرابی زنان شوند.
The mediating role of triangulation with children in the relationship between attachment style and marital relationship quality in conflicted couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Marital relationship quality is a very important aspect in the relationship of couples and plays an important role in marital conflicts. Therefore, the present study was conducted to determine the mediating role of triangulation with children in the relationship between attachment style and marital relationship quality. Methods: The research method was descriptive, which was carried out in the form of path analysis. In order to conduct this research, 180 married people were selected from the counseling centers of Ardakan city by simple random sampling and the research tools included marital relationship quality questionnaire, adult attachment style scale and triangulation questionnaire. They answered the collected data were analyzed through AMOS software. Results: The results of the research showed that ambivalent and avoidant attachment styles have a positive and significant relationship with triangulation and triangulation also has a negative and significant relationship with the marital relationship quality. Also, secure (0.567), ambivalent (-0.454) and avoidant (-0.433) attachment style have a significant relationship with the marital relationship quality. The results of investigating indirect relationships also indicated that the mediating role of triangulation with children was significant in the relationship between avoidant and ambivalent attachment styles with marital relationship quality. Conclusion: attachment style can affect the quality of marital relationship in conflicted couples by influencing triangulation with children. Therefore, it is necessary to pay attention to the underlying factors of psychological separation between couples.
پیش بینی رضایت مندی زناشویی براساس نگرش مذهبی و بخشش در زنان خانواده نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
165 - 186
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت مندی زناشویی زنان خانواده نظامی براساس نگرش مذهبی و بخشش در سال 1399- 1398 انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی زنان خانواده نظامی ساکن منطقه چهار شهر تهران در سال 1399 است. در پژوهشی با روش توصیفی از نوع همبستگی، نمونه ای به حجم 150 نفر از میان تمامی زنان خانواده نظامی ساکن منطقه چهار شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در مطالعه، پرسش نامه رضایت زناشویی (انریچ، 1989)، پرسش نامه نگرش مذهبی (خدایاری فرد، 1378) و پرسش نامه بخشش (تامپسون و همکاران، 2005) را تکمیل نمودند. نتایج: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیری حاکی از آن است که بین رضایت مندی زناشویی با نگرش مذهبی و بخشش در نمونه مورد بررسی به صورت صعودی (مثبت) از لحاظ آماری رابطه معناداری وجود دارد. بحث: یافته های این پژوهش نشان داد که نگرش مذهبی و بخشش می توانند رضایت مندی زناشویی زنان خانواده ی نظامی را پیش بینی کنند. نتایج مورد بحث قرار گرفته است.