فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۸۱ تا ۸٬۰۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
همجوشی شناختی زمانی اتفاق می افتد که شخص در بافت فکری خود گرفتار شود. همجوشی شناختی از متغیرهای جدید در روانشناسی است. خودکارآمدی سازه اصلی تئوری اجتماعی و شناختی بندورا است و به برداشت افراد از توانایی های خود برای انجام کار و فعالیت اشاره دارد هدف این تحقیق بررسی نقش و همجوشی شناختی والدین در خودکارآمدی فرزندان است مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی و از نوع زمینه ای یا مبنایی است نمونه گیری به روش هدفمند بود. جامعه ی مطالعه والدین و دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه در سال 97 بود. نتایج تحقیق نشان داد همجوشی شناختی والدین موجب صورت سهل انگاری در امور درسی، مشکلات بین فردی، ارتباط متقابل مختل موجب عدم خودباوری در فرزندان شده است.
پیش بینی تعارض کار- خانواده براساس باورهای غیر منطقی و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تعارض کار- خانواده بر اساس باورهای غیرمنطقی و حمایت اجتماعی ادراک شده بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان زن ناحیه سه شهر قم در سال تحصیلی 98-1397 بودند. 322 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون و همکاران (2000)، پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1969) و پرسشنامه حمایت اجتماعی زمنت (1988) استفاده شد . داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد تمامی مؤلفه های باورهای غیرمنطقی (درماندگی در برابر تغییر (41/0= b )، توقع تأیید (23/0= b )، اجتناب از شغل (44/0 = b ) و بی مسئولیتی هیجانی (54/0= b ) به صورت مثبت تعارض کار- خانواده را پیش بینی می کنند. از بین مؤلفه های باورهای غیرمنطقی، مؤلفه بی مسئولیتی هیجانی سهم بیشتری در تبیین متغیر ملاک داشت (54/0= b ). از بین مؤلفه های حمایت اجتماعی ادراک شده (خانواده، دوستان، دیگران)، تنها مؤلفه حمایت اجتماعی خانواده به صورت منفی تعارض کار- خانواده را پیش بینی می کند ( 26/0- = b ). بر اساس نتایج پژوهش، با کاهش باورهای غیرمنطقی و افزایش حمایت اجتماعی خانواده می توان انتظار داشت که میزان تعارض کار- خانواده در بین معلمان زن کاهش پیدا کند. ازاین رو، پیشنهاد می شود در بین معلمان زن جلسات آموزشی و مشاوره ای جهت شناسایی باورهای غیرمنطقی و همچنین آگاه سازی خانواده ها به منظور آشنایی هرچه بیشتر با منابع حمایت اجتماعی، به منظور تعدیل تعارض کار- خانواده صورت گیرد.
نقش خودآگاهی هیجانی، تفکر ارجاعی و سرزندگی ذهنی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد در زنان مصرف کننده مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خودآگاهی هیجانی، تفکر ارجاعی و سرزندگی ذهنی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد در زنان مصرف کننده مواد مخدر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مصرف کننده مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب گذری و سرپناه شبانه شهر تهران منطقه 12 بودند. از بین آن ها تعداد 60 نفر که حداکثر مدت دو هفته در ترک بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های بازگشت به اعتیاد (رایت، 1993)، خودآگاهی هیجانی (گرنت و همکاران، 2002)، تفکر ارجاعی (ارینگ، 2010) و سرزندگی ذهنی (رایان و فردریک، 1997) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد بازگشت به اعتیاد با تفکر ارجاعی (افکار منفی تکراری، ناکارآمدی ادراک شده و تسخیر ظرفیت روانی) رابطه مثبت و معنادار و با خودآگاهی هیجانی (بازشناسی، شناسایی، ارتباط، حل مسئله، محیط گرایی) و سرزندگی ذهنی رابطه منفی و معنادار دارد (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که بازشناسی (38/0-)، ارتباط (20/0-)، حل مسئله (26/0-)، افکار منفی تکراری (22/0)، ناکارآمدی ادراک شده (40/0)، تسخیر ظرفیت روانی (31/0) و سرزندگی ذهنی (38/0-) بازگشت به اعتیاد را پیش بینی می کنند. با توجه به نقش خودآگاهی هیجانی، تفکر ارجاعی و سرزندگی ذهنی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد در زنان مصرف کننده مواد مخدر، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای این مفاهیم به افراد در حال ترک مواد مخدر ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس سواد سلامت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
43-64
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس سواد سلامت در دانشجویان دانشگاه پیام نور آمل در سال 1398-1397 انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشجویان دانشگاه پیام نور آمل بود که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 118 دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس آمادگی اعتیاد و پرسش نامه سواد سلامت برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین آمادگی به اعتیاد و مولفه های سواد سلامت (دسترسی، مهارت خواندن، فهم، ارزیابی، تصمیم گیری و کاربرد اطلاعات) روابط منفی معنی داری وجود داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نمره کل سواد سلامت توانست به شکل منفی و معناداری 18 درصد واریانس آمادگی به اعتیاد را پیش بینی کند. از بین مولفه های سواد سلامت، فهم و تصمیم گیری و کاربرد اطلاعات توانستند 21 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را به شکل منفی و معناداری تبیین کنند. نتیجه گیری: می توان گفت سواد سلامت از متغیرهای مرتبط با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان می باشد که باید در پیشگیری و درمان اعتیاد مورد توجه قرار گیرد .
ساخت و اعتباریابی اولیه مقیاس دانش، نگرش، قصد و عملکرد در سوءمصرف مواد مخدر در جامعه سالمندی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
293-310
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی اولیه مقیاس آگاهی (دانش)، نگرش، قصد و عملکرد در سالمندان با سابقه سوءمصرف مواد در جامعه ایران در سال 1397 انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معتبرسازی ابزار بود. جامعه آماری شامل همه سالمندان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز جامعه سلامت روستایی و خانه های بهداشت در شهر خفر بود. 101 سالمند با سابقه سوءمصرف مواد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه، داده ها به وسیله پرسش نامه جمعیت شناختی و پرسش نامه محقق ساخته (یعنی مقیاس دانش، نگرش، قصد و عملکرد در سوءمصرف مواد) جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه تحلیل عامل اکتشافی انجام شد. یافته ها: بر اساس تحلیل عامل اکتشافی، 4 عامل آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد استخراج شدند . نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، ابزار طراحی شده یک ابزار معتبر برای سنجش آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد در سالمندان با سابقه سوءمصرف مواد در جامعه ایرانی است.
نقش میانجی پذیرش خویشتن در رابطه ویژگی های شخصیتی و نیازهای گلاسر با کیفیت رابطه زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
305-316
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی کیفیت رابطه زناشویی و ویژگی های شخصیتی، نیازهای گلاسر و پذیرش خویشتن پرداخته اند. اما پژوهش پیرامون نقش میانجی پذیرش خویشتن در رابطه ویژگی های شخصیتی و نیازهای گلاسر با کیفیت رابطه زناشویی مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی پذیرش خویشتن در رابطه ویژگی های شخصیتی و نیازهای گلاسر با کیفیت رابطه زناشویی در بین زوج های شهر اصفهان بود. روش: این پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های 20 تا 50 ساله شهر اصفهان در سال 1396 بودند که حداقل دو سال از ازدواج آنها گذشته بود. نمونه آماری شامل 280 زوج بود که به صورت در دسترس از مناطق مختلف شهری انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1992)، پرسشنامه کیفیت ابعاد رابطه (فلیچر، سیمپسون و توماس، 2000)، پرسشنامه نیازهای اساسی (صاحبی، 1380) و پرسشنامه پذیرش خویشتن (چمبرلین و هاگا، 2001). داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های مدل ساختاری و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که ویژگی های شخصیتی (توافق پذیری، تجربه گرایی و وجدان گرایی) و نیازهای گلاسر ( عشق و تعلق خاطر) با کیفیت رابطه زناشویی رابطه مثبت و معنادار و ویژگی های شخصیتی (روان رنجوری) و نیازهای گلاسر (قدرت و تفریح) رابطه منفی و معنادار دارند ) 0/05 > (p . نتایج ارزیابی شاخص های برازش نشان داد که مدل نهایی پژوهش به صورت قابل قبولی با داده های جمع آوری شده برازش دارد و مدل مفهومی پژوهش تأیید می شود (0/05 > (p . متغیرهای مذکور پس از تحلیل عامل تأییدی وارد مدل سازی معادلات ساختاری شدند و سایر متغیرها از مدل حذف شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که ویژگی های شخصیتی و نیازهای گلاسر به واسطه پذیرش خویشتن بر کیفیت رابطه زناشویی تأثیر معناداری دارند. نتیجه گیری: نتایج نیز بیانگر این بود که پذیرش خویشتن نقش واسطه معنادار اثرات متغیرهای ویژگی های شخصیت و نیازهای گلاسر برکیفیت رابطه زناشویی است.
اثربخشی گروه درمانی روان نمایشگری شناختی رفتاری (CBPGT) بر کاهش مشکلات بین فردی و دشواری تنظیم هیجان زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
427-438
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده اند که گروه درمانی روان نمایشگری شناختی رفتاری بر بهبود مشکلات هیجانی و ارتباطی مؤثرند، اما پژوهشی که به تأثیر آن بر مشکلات بین فردی و دشواری تنظیم هیجان در زنان مطلقه پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی گروه درمانی روان نمایشگری شناختی رفتاری بر کاهش مشکلات بین فردی و دشواری تنظیم هیجان در زنان مطلقه بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، تمام زنان مطلقه ای که در سال 1397 به مراکز مشاوره خصوصی تحت نظارت بهزیستی شهر مشهد (84 مرکز) مراجعه کرده بودند را شامل می شد. تعداد 24 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های مشکلات بین فردی ( IIP-60 ) و دشواری تنظیم هیجان ( DERS ) بود. گروه آزمایش، گروه درمانی روان نمایشگری شناختی رفتاری (تردول، 2016) را در 16 جلسه 120 دقیقه ای دریافت کردند. تحلیل داده ها با بهره گیری از تحلیل کواریانس چندمتغیره، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی توسط نرم افزار SPSS 20 انجام شد. یافته ها: گروه درمانی روان نمایشگری شناختی رفتاری بر کاهش مشکلات بین فردی و دشواری تنظیم هیجان در زنان مطلقه تأثیر معنادار داشت (0/05 p< ). این نتیجه در مرحله پیگیری هم پایدار بود. نتیجه گیری: گروه درمانی روان نمایشگری شناختی رفتاری می تواند مشکلات بین فردی و دشواری تنظیم هیجان در زنان مطلقه را کاهش دهد.
مقایسه اثربخشی مداخلات مبتنی بر آموزش ذهن آگاهی به مادران و لگودرمانی بر علایم اختلال اوتیسم در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (فروردین) ۱۴۰۰ شماره ۹۷
103-112
حوزههای تخصصی:
زمینه: اوتیسم یکی از ناتوانی های تحولی پیچیده است که علاوه بر خود فرد، خانواده و جامعه را نیز دچار چالش می کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخلات مبتنی بر آموزش ذهن آگاهی به مادران و لگودرمانی بر علایم اوتیسم در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون چندگروهی همراه با گروه گواه و پیگیری و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی بود. جامعه آماری شامل 85 کودک مبتلا به اختلال اوتیسم بودندکه در سال 1398 به دو مرکز توانبخشی اوتیسم شهر تهران مراجعه کرده بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از آنان انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه آزمایش (1 و 2) و گواه، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. برای گروه های آزمایش مداخله به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای ارائه شد و گروه گواه هیچ درمانی دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه اوتیسم گیلیام گارز (1994) بود و برای تحلیل داده ها از نرم افزار Spss22 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد آموزش ذهن آگاهی به مادران و لگودرمانی در کاهش علایم اوتیسم و ابعاد آن (تعاملات اجتماعی، ارتباطات و حرکات کلیشه ای) دارای اثربخشی هستند (0/001 > p ). همچنین روش لگودرمانی نسبت به آموزش ذهن آگاهی از اثربخشی بیشتری برخوردار بود. نتیجه گیری: روش درمانی لگو درمانی نسبت به مداخلات ذهن آگاهی به مادران تأثیر بیشتری بر کاهش علایم اوتیسم در کودکان دارد.
تأثیر برنامه توان بخشی عصب - روانشناختی بر حافظه فعال و بازداری پاسخ دانش آموزان با ناتوانی یادگیری نوشتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
233-246
حوزههای تخصصی:
زمینه: دانش آموزان با ناتوانی نوشتن دارای نواقصی در حافظه فعال و توجه و بازداری پاسخ هستند، ولی به درمان نواقص این کودکان توجه چندانی نشده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر برنامه توان بخشی عصب - روانشناختی بر حافظه فعال و بازداری پاسخ دانش آموزان با ناتوانی یادگیری نوشتن انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه های سوم و چهارم مدارس منطقه 16 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از میان آنها تعداد 26 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با توجه به ملاک های ورود و خروج به مطالعه، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گروه گواه (13 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش طی 2 ماه، هر هفته 3 جلسه 30 تا 45 دقیقه ای، به صورت انفرادی در برنامه مداخله ای ساند اسمارت (2007) شرکت کردند؛ گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از آزمون هوش کودکان (وکسلر، 1991)، آزمون اختلال نوشتن (فلاح چای، 1374)، آزمون حافظه فعال برای کودکان (حاف بک) (پیکرینگ و گدرکول، 2001) و آزمون بررسی یکپارچگی عملکرد دیداری - شنیداری (سندفورد و ترنر، 1994)، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا)، استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه در متغیرهای حافظه فعال و بازداری پاسخ، تفاوت معناداری وجود داشت (0/001 > p ). نتیجه گیری: در مجموع، می توان گفت که برنامه توان بخشی عصب - روانشناختی بر افزایش حافظه فعال و بازداری پاسخ دانش آموزان با ناتوانی یادگیری نوشتن مؤثر بود.
نقش نیازهای بنیادین و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
مقدمه : رضایت از زندگی مؤلفه ای اساسی برای سلامت روانشناختی دانش آموزان محسوب می شود. از این رو شناسایی عوامل اثرگذار بر رضایت از زندگی دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نیازهای بنیادین و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود. ۴۵۹ دانش آموز (۲۹۹ پسر و ۱۶۰ دختر) مقطع دوم متوسطه ناحیه ۲ شهر قم به عنوان نمونه به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روا نشناختی، مقیاس سبک های دلبستگی و پرسشنامه رضایت از زندگی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نیاز بنیادین خودمختاری و شایستگی به ترتیب با ضریب استاندارد ۰/۲۱ (۰/۰۱ < p ) و ۰/۳۱ (۰/۰۱ < p ) و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا به ترتیب با ضریب استاندارد ۰/۱۲ (۰/۰۵ < p ) و ۰/۳۰- (۰/۰۱ < p ) بر رضایت از زندگی دانش آموزان اثر دارند. نیاز بنیادین ارتباط و سبک دلبستگی اجتنابی قادر به پیش بینی رضایت از زندگی نبودند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر بر نقش نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه صحه گذاشت. از این رو لازم است برای ارتقای رضایت از زندگی دانش آموزان به نقش عوامل نیازهای بنیادین روا نشناختی و سبک های دلبستگی توجه نمود.
مقایسه ابعاد چشم انداز زمان در دانشجویان با و بدون اضطراب هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
155-164
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ابعاد چشم انداز زمان در دانشجویان با و بدون اضطراب هستی بود. روش پژوهش، از نوع علی -مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال تحصیلی 1399-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 80 دانشجو (40 دانشجوی دارای اضطراب هستی و 40 دانشجوی بدون اضطراب هستی) بود که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه اضطراب هستی (مسعودی ثانی و همکاران، 1394) و پرسشنامه چشم انداز زمان (زیمباردو و بوید، 1999) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره ( MANOVA ) صورت گرفت. نتایج تحلیل اطلاعات نشان داد که بین دو گروه دانشجویان با و بدون اضطراب هستی از نظر چشم انداز زمانی گذشته منفی، حال لذت گرا و حال معتقد به سرنوشت تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0> r ). به طوری که میانگین نمرات دانشجویان با اضطراب هستی در این سه متغیر بیشتر از دانشجویان بدون اضطراب هستی بود . اما بین چشم اندازهای زمانی گذشته مثبت، آینده و آینده متعالی در دانشجویان با و بدون اضطراب هستی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. لذا، نتایج به دست آمده می تواند حاکی از اهمیت بسزای چشم اندازهای زمانی گذشته منفی، حال لذت گرا و حال معتقد به سرنوشت در تمایز دانشجویان دارای اضطراب هستی از دانشجویان عادی قلمداد شود.
زمینه های مؤثر در تجربه سوگ بعد از مرگ عضو خانواده: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
117 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از دست دادن یکی از اعضای مهم خانواده بزرگ ترین بحران است که فرد باید با آن روبرو شود. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه مشارکت کنندگان پژوهش از سوگ بعد از مرگ عضو خانواده بود. روش: در این پژوهش برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات درباره تجربه سوگ از پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. ۱۲ مشارکت کننده که تجربه مرگ یکی از اعضای خانواده را داشتند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق با آن ها تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. یافته ها: تحلیل داده ها به ۴ مضمون اصلی و ۱۴ زیر مضمون فرعی منجر گردید که شامل: زمینه های خانوادگی مؤثر با درون مایه های فرعی: حمایت عاطفی و همراهی خانواده، کارکرد و تغییر ساختار خانواده، چگونگی انتقال خانواده از مراحل سوگ، تداوم کارکرد خرده نظام های خانواده و جایگاه فرد متوفی در خانواده؛ زمینه های شخصی مؤثر با درون مایه های فرعی: تعدیل کنندگی ویژگی های شخصیتی، کاربرد سودمندانه یا ناسودمندانه زبان، تأثیر تجارب گذشته فرد و رشد پس از ضربه؛ زمینه های نگرشی مؤثر با درون مایه های فرعی نگرش غیرمذهبی و سکولار به مرگ، نگرش مذهبی و دینی به مرگ، پذیرش یا عدم پذیرش واقعیت مرگ و زمینه های فرهنگ مؤثر با درون مایه های فرعی کارکرد شبکه حمایتی خانواده گسترده، فرهنگ مراسم سوگواری و عزاداری بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش ادبیات گذشته در زمینه سوگ در بافت خانواده را گسترش می دهد. همچنین زمینه های موثر استخراج شده این مطالعه دارای تلویحات کاربردی فراوان برای متخصصین و افراد درگیر در سوگ می باشد.
تدوین مدل شکوفایی بر اساس خودکارآمدی با واسطه گری امید در مشاوران و روانشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
81 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی امید در رابطه خودکارآمدی و شکوفایی در میان مشاوران و روانشناسان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه 407 نفر از مشاوران و روانشناسان بودند که به شیوه اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی در پژوهش شرکت داشتند (319 زن، 88 مرد). ابزارهای به کار رفته شامل مقیاس خودکارآمدی عمومی ، مقیاس امید و مقیاس شکوفایی بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 وAMOS-24 انجام شد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد مدل روابط بین خودکارآمدی، امید و شکوفایی از برازش مناسبی برخوردار است. بر اساس نتایج، سطوح بالاتر خودکارآمدی و امید پیش بینی کننده سطح بالاتری از شکوفایی است، بعلاوه نقش میانجی کامل امید در رابطه خودکارآمدی و شکوفایی تایید شد. این مطالعه نشان داد که سطح بالاتر خودکارآمدی و امید باعث ارتقای سطح شکوفایی مشاوران و روانشناسان می-شود و هدف قراردادن آنها می تواند بهزیستی مشاوران و روانشناسان را تقویت نماید.
نقش میانجی انزوای اجتماعی در رابطه بین سیستم های مغزی-رفتاری و ویژگی های شخصیتی هگزاکو با تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
221 - 258
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگترین مشکلات جوامع انسانی معضل وابستگی به مواد است که سلامت جامعه، خانواد و فرد را به خطر می اندازد و باعث از دست رفتن کارکردهای فردی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی می شود. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی انزوای اجتماعی در رابطه بین سیستم های مغزی-رفتاری و ویژگی های شخصیتی هگزاکو با تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 400 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین(2015) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، مقیاس سیستم های مغزی/رفتاری کارور و وایت، سیاهه ویژگی های شخصیتی هگزاکو اشتون و لی و مقیاس انزوای اجتماعی راسل پاسخ دادند. پس از کنار گذاشتن 63 پرسشنامه داده پرت، 337 نفر با ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد بیشتر مسیرهای مستقیم معنادار شدند. همچنین اثرات غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی هگزاکو(صداقت-فروتنی، برون گرایی و توافق) از طریق انزاوی اجتماعی بر تحمل پریشانی معنادار بود، اما اثرات غیرمستقیم سیستم های مغزی-رفتاری از طریق انزاوی اجتماعی بر تحمل پریشانی معنادار نبودند. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر می باشد.
ویژگی های روانشناختی بیماران ایرانی تحت عمل جراحی چاقی در دوران همه گیری و قرنطینه کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های فراگیر به عنوان شناخته شده ترین عوامل در ایجاد پریشانی روانی هستند. مطالعه حاضر، ویژگی های روانشناختی همه گیری کووید-19 را در بیماران ایرانی شرکت کننده در برنامه جراحی چاقی را بررسی می کند. روش: در دوران قرنطینه، بیماران از میان افرادی که متقاضی جراحی چاقی بودند و یا در مرحله پیگیری بعد از جراحی چاقی بودند، انتخاب شدند و از آنها خواسته شد تا مقیاس های افسردگی- اضطراب -استرس21 و پرسشنامه خود- ارزیابی 22 آیتمی را که تاب آوری، تغییر در رفتار خوردن و پاسخ های هیجانی را می سنجد، تکمیل کنند. یافته ها: 59% از 434 نفر شرکت کننده، نگران همه گیری بودند و 63% نگران سلامتی خود یا بستگانشان بودند. به ترتیب 37% و 56% احساس تنهایی و کسالت داشتند. 66% با افزایش دفعات میان وعده مواجه شدند و 55% نسبت به قبل، احساس گرسنگی بیشتری می کردند و 39% تکانه بیشتری برای غذا خوردن گزارش کردند. 49% احساس می کردند که نمی توانند از یک رژیم غذایی توصیه شده توسط پزشک پیروی کنند. آنالیز رگرسیون لجستیک، رابطه بین تعداد میان وعده، گرسنگی، خوردن تکانشی و اضطراب، استرس و یا علائم افسردگی را نشان داد. نتیجه گیری: همه گیری منجر به افزایش پریشانی روانشناختی در بیماران با سابقه جراحی فعلی یا گذشته، کاهش کیفیت زندگی و تأثیر بر رعایت رژیم غذایی می شود. حمایت روانشناختی هدفمند در زمان افزایش استرس برای افراد مستعد (مانند بیماران چاقی قبل و بعد از عمل) ضروری است.
اثربخشی درمان چندبعدی معنوی خداسو بر نشانگان اختلالات روانی و اختلال تنیدگی پس از سانحه
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان چندبعدی معنوی خداسو بر نشانگان اختلالات روانی و اختلال تنیدگی پس از سانحه بود. روش : این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان هلال احمر دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه در سال 1398 در شهر تهران بودند که از بین افراد دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه با استفاده از نمونه گیری هدفمند30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند . ابزار پژوهش مقیاس اثر رویداد ویس و رایمر (1997) و پرسشنامه فهرست وارسی علائم ۹۰ تجدیدنظرشده ( SCL-90 ) دروگاتیس (1994) بود که توسط هر دو گروه تکمیل شد. گروه آزمایش درمان چندبعدی معنوی خداسو را 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان چندبعدی معنوی خداسو موجب کاهش نشانگان اختلالات روانی و زیرمقیاس های آن ها می شود (001/0 P= ). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت با تنظیم عمل انسان در ابعاد مختلف و تعادل بخشی به آن اختلالات روانی کاهش پیدا می کند و در نتیجه افراد بر مشکلات زندگی، که از دید فاعلی خارج از کنترل است، غلبه می کنند.
نقش سخت کوشی روان شناختی و راهبردهای مقابله ای مذهبی در پیش بینی رضایت از زندگی مادران دارای کودکان دچار نارسایی های ذهنی و تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
19 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتعیین نقش سخت کوشی روان شناختی و راهبردهای مقابله ای مذهبی در پیش بینی رضایت از زندگی مادران دارای کودکان دچار نارسایی های ذهنی و تحولی بود. طرح پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی تحولی در سال 1397-1396 شهر تبریز بود. در این راستا به روش نمونه گیری دردسترس تعداد 196 از این گروه از مادران انتخاب شدند و ابزارهای رضایت از زندگی داینر، راهبردهای مقابله ای مذهبی پارگامنت و سخت کوشی روان شناختی کوباسا برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل رگرسیون همزمان نشانداد که سخت کوشی توان پیش بینی رضایت از زندگی را دارد، اما مقابله مذهبی توان پیش بینی رضایت از زندگی را ندارد. سخت رویی در غالب موارد به عنوان عامل مهم یا روش مقابله ای فردی در نظر گرفته می شود که باعث تاب آوری افراد در مواجهه با مشکلات می شود. در مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی این شرایط منجر به رضایت از زندگی می شود. طراحی و اجرای برنامه های آموزشی سخت کوشی برای کمک به این گروه از مادران ضروری است.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری بیماران دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری در بیماران دوقطبی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام بیماران دارای اختلال دوقطبی مراجعه کننده و بستری به مراکز نگهداری و توان بخشی استان تهران در سال 1397 بود که از میان آن ها 200 نفر به روش نمونه برداری هدف مند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس پاسخ های نشخواری، پرسشنامه تنظیم هیجان و پرسشنامه پرخاشگری بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان سرکوبی فکر (0/01>P، 2/71=Z، 0/075=β) و ارزیابی مجدد (0/05 > P، 2/47 =Z،0/074 =β)رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری را در بیماران دوقطبی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر بررسی میزان نشخوار فکری و راهبردهای تنظیم هیجانی بیماران دوقطبی در فرایند درمان و ارائه درمان های مناسب جهت کاهش نشخواری فکری و راهبرد تنظیم هیجانی سرکوبی فکر در این بیماران پیشنهاد می شود.
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
82 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق انجام شد. روش: روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر جمع آوری داده ها کمی بود. ااین مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان در آستانه طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه پنج شهر تهران در سال 1399 بودند که از میان آنها تعداد 40 نفر پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی به کمک قرعه کشی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه خودنظم دهی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) بودند. داده ها با روش های مجذور کای، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر سن، تحصیلات و نوع ازدواج تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، گروه ها در مرحله پیش آزمون از نظر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P)، اما در مرحله پس آزمون از نظر آنها تفاوت معناداری داشتند (05/0P<). به عبارت دیگر، رفتار درمانی دیالکتیکی باعث افزایش راهبردهای مثبت خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی و کاهش راهبردهای منفی خودنظم دهی شناختی هیجان در زنان آستانه طلاق شد (001/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و مشاوران می توانند از روش رفتار درمانی دیالکتیکی در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روانشناختی زنان در آستانه طلاق به ویژه بهبود خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی آنان استفاده نمایند.
مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
79 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بوده و نمونه آن متشکل از 100 زن و مرد ساکن در منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس واکنش روانی هانگ و فادا (1996) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی (ویلایی) و آپارتمانی شهر رشت تفاوت معنی داری دارد (05/0>p). به عبارت دیگر، ساکنان منازل شخصی در مقایسه با ساکنان منازل آپارتمانی از دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی بیشتری برخوردار بودند و نیز واکنش روانی ساکنان منازل آپارتمانی بیشتر از ساکنان منازل شخصی بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که برای افزایش دلبستگیِ مکان، بهزیستی اجتماعی و کاهش واکنش روانیِ ساکنان منازل آپارتمانی، ضروری است، در حوزه برنامه ریزی و طراحی مکان در راستای ایجاد تجارب ادراکی- حسی و پیوندهای شناختی، عاطفی و رفتاری مثبت ساکنان بررسی های بیشتری صورت گیرد.