فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۵۶۱ تا ۸٬۵۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع و دنیاگیری کووید-19 علاوه بر تعداد زیاد ابتلا و مرگ و میر فراوان، منجر به مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب کرونا شده که زنان بیش از مردان در معرض این اضطراب قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع گزارش موردی با خط پایه چندگانه و پیگیری دوماهه بود. سه بیمار زن به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های تعیین شده برای ورود به پژوهش از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند و به مدت 15 جلسه بر اساس پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی تحت درمان قرار گرفتند. شرکت کنندگان سه بار در مرحله خط پایه و در جلسات 3، 6، 9، 12 و 15 و همچنین در جلسات پیگیری ماهیانه به مدت دوماه با تکمیل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه ابعاد نگرانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب کرونای زنان از نظر بالینی و به لحاظ آماری موثر بوده است (05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی می تواند یک مداخله موثر برای کاهش نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا باشد.
سخن سردبیر: از مرگ اندیشی خداباورانه آرامش بخش تا مرگ نااندیشی خداناباورانه هراس انگیز - بخش سوم
حوزههای تخصصی:
من از همه پژوهشگران و دانشمندان و همکاران دین ناباورم خواهش می کنم منو ببخشید که همچنان به خدا گرفته تا کتاب های آسمانی اعتقاد دارم و حتی بین پیشرفت های جدید علمی با پیش بینی های کتاب آسمانی (آسمان در این ترکیب به معنی تحت اللفظی به کار نرفته است؛ که به معنای کتابی که توسط بشر نوشته نشده است) ارتباط می بینم.
بهزیستی و دلزدگی در روابط همسران: نقش پیش بین فضیلت های اخلاقی در رابطه زوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۲۸-۱۰۶
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی فضیلت های زناشویی و نقش آن در افزایش بهزیستی و مقابله با دلزدگی زناشویی در زنان و مردان متأهل شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. به این منظور نمونه ای به حجم 290 فرد متأهل (138 مرد و 152 زن) به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و مقیاس محقق ساخته فضیلت های زناشویی، مقیاس بهزیستی WHO-5 (2012) و مقیاس دلزدگی زناشویی) پاینس، 1996) را تکمیل نمودند. داده ها با روش همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین همه ی فضیلت های زناشویی با بهزیستی همبستگی مثبت و معنادار و بین همه ی فضیلت های زناشویی با دلزدگی زناشویی رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که فضیلت های انصاف، بردباری و عشق و همدلی در سه گام و در مجموع 13 درصد واریانس بهزیستی را تبیین می کند (001/0p<,68/14=F) و فضیلت های انصاف، دوراندیشی و احتیاط و عشق و همدلی در سه گام دلزدگی زناشویی و در مجموع 33 درصد واریانس دلزدگی زناشویی را تبیین می کنند (001/0, p<06/47=F). نتیجه گیری: پرورش فضیلت های اخلاقی در طول زمان قادر است سلامت روانی را در زوجین پیش بینی کرده و راهبردی برای مقابله با دلزدگی زناشویی تلقی شود.
هنجاریابی و بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه هوش هیجانی صفت در دانشجویان دانشگاه های منتخب تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه هوش هیجانی صفت کلی در جمعیت دانشجویان دانشگاه های منتخب تهران انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی است. جامعه آماری را کلیه دانشجویان دانشگاه های منتخب تهران تشکیل می دادند که 551 دانشجو به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی وارد مطالعه شدند. نسخه فارسی هوش هیجانی صفت کلی را به همراه پرسش نامه هوش هیجانی شات و پرسش نامه 5عاملی نئو تکمیل کردند. تجزیه داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزار SPSS از طریق تی مستقل، آلفا کرونباخ، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. یافته ها: آلفای کرونباخ برای هوش هیجانی صفت 0/95 و برای عوامل بین 0/70 تا 0/90 به دست آمد و در روش دو نیمه کردن آزمون، آلفای کرونباخ نیمه اول آزمون 0/92 و برای نیمه دوم 0/89 محاسبه شد. روایی هم گرا / افتراقی این پرسش نامه نیز با کمک پرسش نامه هوش هیجانی شات و پرسش نامه 5عاملی نئو نشان داد این پرسش نامه با اکثر خرده مقیاس های پرسش نامه هوش هیجانی شات همبستگی مثبت و با خرده مقیاس روان رنجوری پرسش نامه 5عاملی همبستگی منفی دارد. همچنین در این پژوهش تفاوت های جنسیتی بین نمرات زنان و مردان وجود داشت. به این صورت که زنان در نمره کلی و عوامل به ورزی و هیجانی بودن نمره بالاتری داشتند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که نسخه فارسی پرسش نامه هوش هیجانی صفت از 4 عامل به ورزی، کنترل خود، هیجانی بودن و جامعه پذیری تشکیل شده است. نتیجه گیری: درمجموع یافته ها نشان داد که نسخه فارسی پرسش نامه هوش هیجانی صفت برای سنجش این سازه در جمعیت بزرگسال ایرانی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است
اثربخشی بسته روان شناختی انتظارمحور مبتنی بر آموزه های مهدویت بر سبک های هویتی و اهمال کاری دانش آموزان دختر متوسطه دوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته روان شناختی انتظارمحور مبتنی بر آموزه های مهدویت بر سبک های هویتی و اهمال کاری دانش آموزان دختر متوسطه دوم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دختر متوسطه دوم با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه گواه). گروه آزمایش مداخلات بسته انتظارمحور (12 جلسه) را طی سه ماه دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودسنجی التزام عملی به اعتقادات اسلامی (نویدی، 1376)، پرسشنامه سبک های هویت (برزونسکی، 1992) و پرسشنامه اهمال کاری (تاکمن، 1991) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی توسط نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بسته روان شناختی انتظارمحور بر سبک های هویت اطلاعاتی، سردرگم، متعهد و اهمال کاری دانش آموزان تاثیر دارد (0001/0>p). نتیجه گیری: بر اساس جهت بهبود سبک های هویت و کاهش اهمال کاری دانش آموزان می توان بسته روان شناختی انتظارمحور مبتنی بر آموزه های مهدویت را مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی رویکرد شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی رشد پس از سانحه و کیفیت خواب بهبود یافتگان سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
560 - 572
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعین اثربخشی رویکرد شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی رشد پس از سانحه و کیفیت خواب بهبود یافتگان سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش: در پژوهشی از نوع مطالعات آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود و جامعه آماری زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که تعداد 30 نفر از زنان بهبودیافته سرطان پستان شهر تهران حضور داشتند که در دو گروه گمارده شدند. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهیسگال و همکاران (2013) در طی هشت جلسه بر روی زنان دچار سرطان اجرا شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت ننمودند. داده ها از طریق پرسش نامه رشد پس آسیبی تدسچی و کالهون (1996) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین میانگین دو گروه آزمایش و گواه در متغیر رشد پس از سانحه (34/45=F، 001/0=P) و کیفیت خواب 34/42=F، 001/0=P) تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین ترتیب شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رشد پس از سانحه و کیفیت خواب تاثیر معنادار و پایداری دارد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رویکرد شناختی مبتنی بر ذهن اگاهی و در بهبود وضعیت روانشناختی زنان دچار سرطان اثرگذار باشند.
بررسی روایی مجموعه آزمون های کارکردهای اجرایی در نمونه ای از کودکان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
233-257
حوزههای تخصصی:
هدف: کارکردهای اجرایی به مجموعه ای از توانایی های شناختی سطح بالا اشاره دارد که ما را قادر می سازد رفتارهای خود را مدیریت کنیم. تحول بهنجار کارکردهای اجرایی در دوران کودکی برای پیامدهای بعدی زندگی از جمله سلامتی، ثروت و پیشرفت تحصیلی بسیار مهم است. هدف مطالعه حاضر، طراحی و اعتبارسنجی تعدادی از آزمون های سنجش کارکردهای اجرایی در نمونه ای از کودکان ایرانی است. روش: در مطالعه مقطعی- مقایسه ای حاضر، 1676 دانش آموز با دامنه سنی 6 تا 15 سال در 9 مطالعه مختلف با آزمون های کارکردهای اجرایی مختلف شرکت کردند: آزمون های ردیابی رنگی، ری، نشانه، سیالی طرح، ویسکانسین، استروپ، برج هانوی، استروپ نوشتاری و حافظه دیداری بر روی آنها اجرا شد. برای بررسی روایی افتراقی آزمون ها از روش آماری تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس در آزمون ردیابی رنگی و شاخص ترسیم آزاد آزمون سیالی طرح در سطح 05/0 نشان دهنده تفاوت معنادار بین سنین مختلف بود. در آزمون ری، نشانه، حافظه دیداری، شاخص ترسیم با خطوط معین آزمون سیالی طرح، زمان کل آزمون ویسکانسین، زمان واکنش در هر سه مرحله آزمون استروپ و آزمون برج هانوی، نتایج تحلیل واریانس بین سنین مختلف در سطح 01/0 تفاوت معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: آزمون های کارکردهای اجرایی آزمون معتبری برای مطالعه مسیر تکاملی و تأخیر یا اختلال هستند. این آزمون ها برای نظارت بر اختلالات رشدی و/یا مداخلات مربوطه در محیط بالینی پیشنهاد می شوند.
اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش پرخاشگری در دانش آموزان مبتلا به اختلال فزون کنشی/بی توجهی ADHD))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش پرخاشگری در دانش آموزان با اختلال فزون کنشی/ بی توجهی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان با اختلال فزون کنشی/ بی توجهی شهر کرمانشاه بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار این پژوهش شامل پروتکل بازی درمانی شناختی رفتاری، پرسشنامه ی پرخاشگری آیزنک (1975) و پرسشنامه ی آلکسیتایمیا تورنتو (1994) بود. برنامه ی درمانی به مدت 8 جلسه 30- 45 دقیقه ای به صورت دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته های تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه ی بازی درمانی شناختی- رفتاری موجب کاهش مشکلات هیجانی، آلکسیتایمیا و پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ بی توجهی می شود (001/ 0>P). در نهایت انتایج نشان داد که بازی درمانی می تواند به عنوان روشی مناسب در کاهش مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان به کار رود.
اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۱۲۴-۲۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده اند که تغییر سبک زندگی از طریق تنظیم و جهت دهی به زندگی انسان بر ارتقاء تعیین کننده های فردی - آموزشی مؤثر است، اما پژوهشی که به تأثیر آموزش آن بر خودکارآمدی، انتظارات پیامد و منبع کنترل دانشجویان پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه این مطالعه 40 دانشجو بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس های خودکارآمدی عمومی (شوارزر و جروسلم، 1995)، انتظارات پیامد دانشجو (لندی، 2003) و منبع کنترل (راتر، 1966) بودند. برای گروه آزمایشی، آموزش تغییر سبک زندگی (فن پی، 2018) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: آموزش تغییر سبک زندگی بر افزایش خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان اثربخش بود (0/01 >p). نتیجه گیری: آموزش تغییر سبک زندگی می تواند به عنوان روشی کارآمد در بهبود خودکارآمدی و انتظارات پیامد دانشجویان و کاهش باورهای کنترل بیرونی آنان توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به موفقیت تحصیلی - شغلی شان کمک نماید.
تدوین الگوی ساختاری کیفیت خانواده اصلی و گرایش به پیمان شکنی بین همسران با میانجی گری تمایزیافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۳۴۲-۲۳۲۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های زیادی به تأثیر رابطه والدگری - فرزندی و تعاملات خانوادگی بر سازش جویی های آینده از جمله تعهد بعد از ازدواج تأکید دارند. در این میان رشد مفهوم تمایزیافتگی خود در درون خانواده به معنای نظم جویی هیجانی و مدیریت اضطراب می تواند بر روابط همسران تأثیر بگذارد. اما در پژوهش ها ارتباط این متغیرها در یک مدل ساختاری مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف از این پژوهش تدوین الگوی ساختاری کیفیت خانواده اصلی وگرایش به پیمان شکنی با میانجی گری تمایزیافتگی خود بود. روش: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد متأهل شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه شامل 349 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کیفیت خانواده استاوت و همکاران (1985)، مقیاس تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (۱۹98) و مقیاس خیانت مارک واتلی (2006) بود که توسط شرکت دهندگان تکمیل گردید. همچنین به منظور بررسی روابط میان متغیرها، از روش معادلات ساختاری، آزمون همبستگی میان متغیرها و آزمون بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد (0/98= CFI ، 0/98= IFI ، 0/05= RMSEA ). همچنین کیفیت خانواده اصلی رابطه مستقیم با گرایش به پیمان شکنی (0/03) ندارد و به صورت غیرمستقیم از طریق تمایزیافتگی بر پیمان شکنی تأثیر دارد 0/20). به این معنا که تمایزیافتگی خود در رابطه بین کیفیت خانواده اصلی و پیمان شکنی نقش میانجی دارد 0/24). نتیجه گیری: کیفیت ضعیف خانواده که منجر به سطح پایین تمایزیافتگی خود در افراد می شود، احتمالا منجر به پیمان شکنی در زندگی بعدی با همسر می شود. تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری است تا بتوان آموزش های مناسب کیفیت روابط والدگری فرزندی را بهبود بخشید.
تأثیر آموزش "مهارت های پرورش کودک متفکر" به والدین بر تاب آوری و راهبردهای مقابله ای کودکان با سطح سازش یافتگی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۹۲-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تجربیات دوران کودکی بر مشکلات سازش یافتگی مانند اضطراب، افسردگی، و سبک های والدگری افراد در بزرگسالی مؤثر هستند. یکی از مهم ترین راه های پیشگیری از اختلالات روان شناختی، ایجاد ویژگی های شخصیتی مثبت از دوران کودکی و روش های صحیح والدگری است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش "مهارت های پرو رش کودک متفکر" به والدین بر تاب آوری و راهبردهای مقابله ای کودکان با سطح سازش یافتگی پایین است. روش: روش پژوهش حاضر، شبه تجربی از نوع طرح «پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه» بود. نمونه مورد مطالعه متشکل از 26 نفر از والدین دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مدارس دولتی ناحیه 1 شهر رشت، با دامنه سنی 10 تا 12 سال در سال تحصیلی 1396-97 بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و برحسب کسب نمره زیر 65 در پرسشنامه سازش یافتگی (دخانچی، 1377) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. برنامه مداخله ای طی 9 جلسه دوساعته هفتگی برای گروه آزمایش ارائه شد. داده ها با استفاده از مقیاس تاب آوری کودک و نوجوان (انگار و لیبنبرگ، 2009) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای نوجوانان (موس، 1993) جمع آوری، و با استفاده از آزمون تی دو نمونه مستقل و تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها پژوهش نشان داد آموزش "مهارت های پرو رش کودک متفکر" باعث افزایش تاب آوری و راهبردهای مقابله ای مطلوب و کاهش راهبردهای مقابله ای نامطلوب در کودکان با سطح سازش یافتگی پایین می شود (0/05 p≤). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت برنامه مداخله ای به کار گرفته شده با تکیه بر مهارت های حل مسئله و با تأثیر بر سبک والدگری بر تاب آوری و راهبردهای مقابله ای در کودکان با سطح سازش یافتگی پایین، مؤثر بوده است.
اثربخشی آموزش شناختی- اجتماعی آدلر بر تعامل مادران و نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۶۰۰-۱۵۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های مختلف حاکی از تاثیر برنامه شناختی- اجتماعی آدلر بر کاهش اضطراب کودکان و نوجوانان و بهبود روابط با والدین بوده است. اما بسیاری از این درمان های شناختی- اجتماعی آدلری فقط جنبه های محدودی از این نظریه را به کار برده اند، علاوه بر آن آموزش های اثربخشی بر روی مادر و فرزند به شکل همزمان انجام نگرفته است. هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی برنامه کاملی از نظریه شناختی- اجتماعی آدلر بر مادران و فرزندان نوجوان دارای اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: این مطالعه یک پژوهش کاربردی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 15 سال دارای اختلال اضطراب اجتماعی و مادران آنها بود که دارای پرونده در کلینیک آوای قاصدک در منطقه 5 شهر تهران در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 32 نفر مادر و نوجوان شناسایی و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (16 نفر آزمایش و 16 نفر گواه) گمارش شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش مقیاس رابطه والد- فرزند (فرم مادر) بود که قبل از اجرا، بعد از اجرا و یک ماه بعد از اجرا توسط نوجوانان تکمیل شد. نوجوانان و مادران گروه آزمایش طی 12 جلسه (هشت جلسه با نوجوانان و یک جلسه با مادران، سه جلسه مادران و نوجوانان) در برنامه جامع شناختی- اجتماعی آدلر شرکت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که تعاملات مادر- فرزند (عاطفه مثبت، آزردگی، همانندسازی، ارتباط) گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با گروه گواه به طور معنادار )01/0(p< افزایش یافت. نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به اثربخشی برنامه شناختی- اجتماعی آدلر بر نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی و همچنین بهبود ارتباط مادر- فرزند تحقیقات گسترده تر با نمونه های بیشتر بر خانواده و کودکان و نوجوانان مورد نیاز است.
نقش معلمان در سازگاری تحصیلی دانش آموزان در دوره شیوع ویروس کرونا: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نقش معلمان در سازگاری تحصیلی دانش آموزان در دوره شیوع ویروس کرونا، به انجام رسید. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش پدیدارشناختی توصیفی انجام شد. مشارکت کنندگان این پژوهش، 11 نفر از دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (پایه پنجم) منطقه 18 شهر تهران در سه ماه پاییز 1399 بودند. شرکت کنندگان براساس معیارهای ورود با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و نمونه گیری تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و برای تحلیل داده ها از روش کُلایزی استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده ها، منجر به استخراج سه مضمون اصلی شد که شامل مضامین زیر بودند: حمایت آموزشی، حمایت رفتاری و حمایت روانی. نتایج این پژوهش، حاکی از اهمیت نقش معلم در سازگاری تحصیلی دانش آموزان در دوران بیماری های همه گیر از جمله کووید-19 است؛ معلمان و سایر کادر آموزشی می توانند از یافته های این پژوهش برای اعمال روش هایی برای سازگاری بهتر دانش آموزان بهره گیری نمایند.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری زنان مطلقه تحت پوشش نهادهای کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: زنان پس از طلاق تاب آوری لازم برای مقابله با مشکلات و استرس های زندگی را ندارند که بر مقابله آنها با مشکلات و استرس های زندگی تأثیر می گذارد. ادبیات پژوهشی افزایش تاب آوری را بعد از رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی، که جزء روش های درمانی موج سوم هستند، نشان داده اند اما هنوز مشخص نیست کدام یک اثربخشی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری در زنان مطلقه بود. روش : این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر اقلید (160 نفر) در سال 1398 بود که تحت پوشش ادارات کمیته امداد امام خمینی و بهزیستی شهرستان اقلید بودند که تعداد 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 8 نفر)، جایگزین شدند. یکی از گروه های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (بسته آموزشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اقتباس شده از هنرپروان و همکاران، 1396) و گروه دیگر مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی (بسته آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی اقتباس شده از هادیزاده و همکاران، 1396) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. شرکت کنندگان قبل، بعد و 2 ماه پس از اجرای مداخله های درمانی، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-22 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و اثرات ساده گروه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش تاب آوری زنان مطلقه می شوند (0/05 p< ) و بین دو درمان، برتری وجود نداشت (0/05 p> ) همچنین مقایسه زوجی بنفرونی حاکی از پایداری نتایج درمان در مرحله پیگیری می باشد. نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش و اثربخشی یکسان هر دو رویکرد، استفاده از هر دو درمان به کلینیک های مشاوره، متخصصین حوزه های خانواده و درمان های فردی، به منظور کمک به این زنان برای مقابله با موقعیت های دشوار زندگی، پیشنهاد می شود.
تدوین الگوی تعامل مؤثر والد -کودک ویژه کودکان پیش از دبستان (4 تا 6 سال): یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1213-1233
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعاملات والد - کودک در سال های اولیه زندگی، یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در رشد شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری کودک است. اما الگوی تعاملات مؤثر والد-کودک، ویژه کودکان سنین پیش از دبستان از چه مولفه هایی برخوردار است؟ هدف : هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی تعامل مؤثر والد-کودک ویژه کودکان پیش از دبستان است. روش : مطالعه حاضر در چارچوب استراتژی تحقیق کیفی و براساس روش تحلیل تماتیک براون و کلارک (2006) انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه منابع نوشتاری مرتبط با تعاملات والد-کودک بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و از نظر مؤلفه های تعاملات والد- کودک مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این بررسی، داده ها از تعداد 115 منبع استخراج گردید و در قالب مضامین قرار گرفت، به طوریکه در مرحله اول، 89 تم بنیادین؛ مرحله دوم 21 تم سازمان دهنده شناسایی شد. در مرحله سوم 8 تم فراگیر انتزاع و شبکه مضامین تشکیل گردید. در مرحله آخر اعتبار و پایایی الگوی مذکور با استفاده از روش اعتبارسنجی روایی تفسیری، به معنای ارائه و بازخورد نتایج پژوهش به صاحب نظران، مورد تایید قرارگرفت. نتیجه گیری: الگوی تعامل مؤثر والد-کودک، ویژه کودکان پیش از دبستان از اعتبار کافی برخوردار است. از اینرو پیشنهاد می شود از این الگو در تدوین پروتکل های آموزشی مبتنی بر روابط والدین و کودکان مورد استفاده گیرد.
نقش رفتارهای اجتماعی و پیامدهای خشونت: مطالعه ای کیفی با رویکرد گراند تئوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که بررسی رفتارهای اجتماعی خشونت، دست یابی به پیامدهای آن را ممکن می سازد؛ بنابراین هدف از این تحقیق بررسی نقش رفتارهای اجتماعی و پیامدهای خشونت با رویکرد گراند تئوری می باشد. مواد و روش ها: این پژوهش با روش شناسی کیفی و به شیوه ی نظریه زمینه ای در سال 1398 در شهر مشهد انجام شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش 17 نفر دانش آموز پسر که در آن ها رفتارهای خشونت آمیز دیده شده است بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها به وسیله مصاحبه عمیق جمع آوری و با استفاده از مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از تحلیل و کدگذاری داده ها بر اساس رویکرد گراندد تئوری استراوس و کوربین 20 مقوله استخراج گردید که در سه بعد علی، زمینه ای و مداخله گر و همچنین پیامد دسته بندی شدند و از ترکیب سه بعد علی، زمینه ای و مداخله گر فرایند ایجاد و بازتولید خشونت تبیین گردید. نتیجه گیری: به نظر می رسد که مقوله بندی ها و ابعاد موردنظر در این تحقیق موجب تبیین فرایندهای بازتولید خشونت می گردد و می توان در این ارتباط از آن برای زمینه های تحقیقات مرتبط از آن استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی روش آموزش معکوس وروش سخنرانی برمسئولیت پذیری دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسئولیت پذیری نشانگر الزام وتعهد درونی برای انجام مطلوب فعالیت ها بوده و در فعالیت های یادگیری نقش بسزایی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش آموزش کلاس معکوس و روش سخنرانی برمسئولیت پذیری دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش بررسی: درراستای هدف پژوهشی ودرقالب طرح آزمایشی بین گروهی،ازجامعه دانشجویان دختردانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی درسال تحصیلی 98-1397 تعداد 60نفر دانشجو در 2 گروه 30 نفره به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند . یکی ازگروه ها با روش کلاس معکوس وگروه دیگر به روش سخنرانی تحت آموزش قرارگرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مسئولیت پذیری نعمتی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روش کلاس معکوس نسبت به روش سخنرانی در بهبود مسئولیت پذیری دانشجویان اثربخش تراست. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان بیان داشت که مسئولیت پذیری خصیصه ای است که بر اثر تغییر شیوه های آموزشی بویژه تشکیل کلاس های معکوس، قابل تغییر بوده و میزان آن در دانش جویان افزایش می یابد. کلمات کلیدی:مسئولیت پذیری ،کلاس معکوس،روش سخنرانی
طراحی مدل اهداف برنامه درسی مبتنی بر عدالت آموزشی در آموزش عالی ایران: پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش عالی یکی از مهم ترین مکان هایی هست که در ترویج عدالت و آموزش آن نقش مهمی ایفا می کند.اگرچه استراتژی های خاصی برای برقراری عدالت آموزشی به وسیله متخصصان به کار گرفته شده است،اما وجود بی عدالتی های آموزشی،بیانگر آن است که بسیاری از این استراتژی ها،ناموفق بوده اندو نیاز به تغییر نگرش و استراتژی های جدید آموزشی در اجزای برنامه درسی توسط متخصصان،کاملا مشهود است.لذا هدف این پژوهش طراحی اهداف برنامه درسی مبتنی بر عدالت آموزشی در آموزش عالی می باشد. روش ها: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد روش اصلی گردآوری اطلاعات،مصاحبه نیمه ساختار یافته بود.محیط پژوهش شامل 13نفر ازمتخصصان حوزه برنامه درسی و تعلیم و تربیت بوده که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شدند.برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد.نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله،کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی با کمک نرم افزار MAXQDA12به مفاهیم مجزا تفکیک شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عدم نگرش عادلانه مسوولین در تدوین اهداف و محتوای برنامه درسی آموزش عالی،همچنین بی توجهی به متخصصین حوزه برنامه درسی، متاثرنبودن آموزش عالی از نیازهای آینده جامعه و فقدان نیازسنجی در گستره ملّی،از جمله مواردی هستند که مانع توسعه عدالت آموزشی در آموزش عالی می شوند. نتیجه گیری: برای رسیدن به عدالت آموزشی در آموزش عالی بهتر است هنگام تصمیم گیری برای تدوین اهداف و بازنگری سرفصلها به علائق و استعدادهای داوطلبین توجه شود،برنامه های درسی با بازار کار،صنعت و تجارت مرتبط شود و آموزش متناسب با نیازهای دانشجویان و جامعه باشد ،توجه ویژه به تخصص اساتید و نظرخواهی از همه اساتید برای تدوین برنامه درسی،صورت گیرد.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه بر کاهش افسردگی در جمعیت غیربالینی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی شایع ترین اختلال روانی است. تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه از درمان های جدید برای افسردگی است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه بر کاهش افسردگی در جمعیت غیر بالینی بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان زنجان در سال ۱۳۹۸ بودند که ۴۵ نفر از آن ها با روش تصادفی هدفمند انتخاب و در ۳ گروه ۱۵ نفری شامل گروه تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه، گروه شم و گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین و در مراحل پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک ارزیابی شدند. داده های پژوهش با تحلیل کواریانس به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ تحلیل شد. یافته ها: نمرات افسردگی در گروه آزمایش کاهش معنی داری در پس آزمون (۰/۰۱P<، ۲۰/۸۸۳F=) و پیگیری (۰/۰۱P<، ۱۴/۷۶۱F=) داشتند؛ اما در گروه شم و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقایسه میانگین ها نشان داد گروه تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه در مرحله پس آزمون و پیگیری دارای نمره پایین تری نسبت به سایر گروه ها بود. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه در کاهش افسردگی در جمعیت غیر بالینی مؤثر است. درمانگران و متخصصان می توانند تلویحات کاربردی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه را در کاهش علائم افسردگی مد نظر قرار دهند.
مقایسه سلامت جسمی و همجوشی فکر-عمل در مبتلایان به اختلال وسواسی جبری، دوقطبی و بهنجار
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از اختلالات روا نشناختی که سلامت روانی، هیجانی و ارتباطی افراد مبتلا را با آسیب جدی مواجه می سازد، اختلال وسواسی جبری و دوقطبی است. هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه سلامت جسمی و همجوشی فکر- عمل در مبتلایان به اختلال وسواس جبری، دوقطبی و بهنجار صورت گرفت. روش : پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران وسواس- جبری و دوقطبی بستری و مراجعه کننده به بیمارستان فاطمی و مطب های روانپزشکی شهر اردبیل در آذر تا بهمن ۱۳۹۸ و خرداد و تیر ۱۳۹۹ است که از طرف متخصصین تشخیص اختلال وسواس-جبری و دوقطبی دریافت کردند. از این جامعه آماری فوق تعداد ۴۰ نفر افراد وسواسی- جبری،۴۰ نفر افراد دوقطبی و ۴۰ نفر افراد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه همجوشی فکر-عمل راچمن و شافران و سلامت جسمی عباسی و همکاران بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین سلامت جسمی و مؤلفه های آن در مبتلایان به اختلال وسواسی جبری، دوقطبی و بهنجار وجود دارد ( P <۰/۰۱). همچنین در متغیر همجوشی فکر- عمل و مؤلفه های آن در سه گروه بهنجار، دوقطبی و وسواس این تفاوت معنادار است ( P <۰/۰۱). یعنی افراد بهنجار همجوشی فکر- عمل کمتری نسبت به دو گروه دیگر دارند. نتیجه گیری : با توجه به یافته ها توصیه می شود در به کارگیری درمان اختلال دوقطبی و وسواسی جبری نقش سلامت جسمی و همجوشی فکر- عمل مورد توجه قرار بگیرد تا به وسیله آن سوگیری های شناختی در افراد مبتلا به طور ویژه ای مورد هدف قرار گیرد .