فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۳۰۱ تا ۱۰٬۳۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار بر تاب آوری در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهرستان بوشهر بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری پژوهش حاضر 37 نفر از نوجوانان پسر بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهرستان بوشهر در سال 1398 بود. حجم نمونه پژوهش 30 نفر بود که به روش داوطلبانه جایگزینی تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هر هفته یک جلسه) در معرض آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار قرار گرفتند. ابزار پژوهش حاضر پروتکل آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار محبوبی و همکاران (1393) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود . به منظور تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار بر مولفه های تاب آوری یعنی شایستگی، استحکام شخصی، اعتماد به غرایز شخصی، تحمل عواطف منفی، پذیرش مثبت عواطف، روابط ایمن و مهار امنیت اثر معنی داری دارد.
پیش بینی تحول مثبت نوجوانی براساس سطح نیازهای بنیادین و پیوند والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تحول مثبت نوجوانی بر اساس سطح نیازهای بنیادین روانشناختی و پیوند والدینی بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف بنیادی و با توجه به ماهیت موضوع موردنظر، یک مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه موردنظر دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر بهمن بودند که همه آنها وارد پژوهش شدند (182 نفر). ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (2014)، مقیاس نیازهای روانشناختی اساسی دسی و رایان (2000) و پرسشنامه ی پیوند والدینی پارکر (1979) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) و مراقبت والدینی به صورت مستقیم، و کنترل والدینی به صورت معکوس، تحول مثبت نوجوانی را پیش بینی می کنند. در نتیجه می توان گفت که تحول مثبت نوجوانی از طریق سطح نیازهای بنیادین روانشناختی و پیوند والدینی قابل پیش بینی است.
التماس کافی نیست: استفاده از تکنیک های روان شناختی به منظور افزایش رعایت دستورالعمل های بهداشتی ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۵۷)
225-238
حوزههای تخصصی:
گسترش ویروس کرونا لزوم رعایت هرچه بیشتر دستورالعمل های بهداشتی از جمله فاصله گذاری فیزیکی و استفاده از ماسک را برجسته کرده است. در این راستا، علاوه بر اطلاع رسانی مسائل بهداشتی به مردم، استفاده از تکنیک های روان شناختی نیز می تواند در متقاعد کردن افراد در رعایت دستورالعمل های بهداشتی مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر، مرور عواملی روان شناختی است که می توانند بر رعایت دستورالعمل های بهداشتی تأثیرگذار باشند. بدین منظور، ابتدا در پایگاه های مگیران، جهاد دانشگاهی و گوگل اسکالر به جستجوی کلیدواژه های مرتبط (مثل کووید-19 فاصله گذاری و ماسک زدن) پرداخته شد. پس از شناسایی و غربالگری نتایج جستجو، مطالعاتی که معیارهای مدنظر را برآورده می کردند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایجْ 15 عامل روان شناختی را آشکار ساخت که می توانند بر میزان رعایت دستورالعمل های بهداشتی مؤثر باشند. در پایان، راهکارهایی عملی و اجرایی برای استفاده از این عوامل در سیاست گذاری های مربوطه ارائه شده است.
اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر مهارت های اجتماعی کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثر بخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر مهارت های اجتماعی کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده انجام شد. طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه کودکان 10 - 7 سال با مشکلات رفتاری برونی شده شهر اصفهان بود. نمونه مورداستفاده در این پژوهش شامل 30 دانش آموز با مشکلات رفتاری برونی شده بود که به صورت روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 6 جلسه در مداخله شرکت کردند. ابزار های این پژوهش شامل فهرست رفتاری کودکان و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون بود. میانگین پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش با یکدیگر تفاوت معنی داری داشت که این امر حاکی از تأثیر مثبت مداخله والد محور می باشد. این مطالعه نقش و اهمیت دیدگاه فرا هیجانی والدین را روشن ساخت و نشان داد که مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی باعث بهبود مهارت های اجتماعی کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده می شود.
اثربخشی استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و نشخوارهای فکری زنان متأهل مبتلا به اضطراب فراگیر
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش تعیین اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و نشخوارهای فکری زنان متأهل مبتلا به اضطراب فراگیر بود. روش: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان متأهل مبتلا به اضطراب فراگیر شهرستان تهران تشکیل دادند. از این جامعه، 36 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه (18 تایی) آزمایش و کنترل جایگزین شدند. بدین ترتیب ابتدا برای هر دو گروه (آزمایشی و کنترل) پیش آزمون اضطراب بک و همکاران (1988) و نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1993) اجرا شد، سپس جلسات آموزش ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. بعد از اتمام جلسات آموزش ذهن آگاهی برای گروه آزمایش، برای هر دو گروه، پس آزمون اضطراب و نشخوار فکری اجرا شد و نتایج با روش آنالیز کوواریانس در سطح 5 درصد تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پس آزمون اضطراب و نشخوارهای فکری گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون کاهش قابل ملاحظه ای داشته و نتایج آزمون کوواریانس نشان داد آموزش ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب و نشخوارهای فکری زنان متأهل مبتلا به اضطراب فراگیر اثربخش است (001/0> p ). نتیجه گیری: می توان به منظور کاهش اضطراب و نشخوار فکری زنان متأهل اضطرابی و بهبود آن ها از آموزش ذهن آگاهی استفاده کرد.
بررسی رابطه بین اضطراب ناشی از کرونا و پیامدهای آن بر سلامت روان کارکنان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تعیین رابطه میان شاخص سلامت عمومی و اضطراب کرونا در کارکنان بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود و به این منظور نمونه ای شامل 110 زن و مرد کارمند ادارات دولتی شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و مقیاس اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران (1398) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین نمرات شاخص های سلامت عمومی و اضطراب کرونا همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (36/0= r , 001/0> P )؛ همچنین همبستگی شاخص اضطراب کرونا با شاخص های افسردگی، اضطراب، وضعیت جسمانی و سلامت عمومی؛ مثبت و معنادار و با مقیاس اختلال عملکرد اجتماعی نمرات معنادار نبود (18/0= r , 05/0< P ). نتیجه گیری: بنا بر نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت انتشار کوئید-19 علاوه بر صدمه بر سلامت جسمانی، باعث بروز بیماری های روانی نیز می شود. لذا، شناسایی افراد مستعد اختلالات اضطرابی و روان شناختی در سطوح مختلف جامعه که سلامت روان آن ها ممکن است به دلیل بحران های ناشی از وضعیت فعلی اجتماعی و اقتصادی جامعه به خطر افتد، امری ضروری بوده تا بتوان با راهکارها و تکنیک های مناسب مداخله ای و درمانی، در حفظ سلامت روان افراد جامعه کمک نمود.
پیش بینی سلامت روان زنان متأهل بر اساس مؤلفه های فردی و خانوادگی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین سهم پیش بینی کنندگی مؤلفه های فردی و خانوادگی بر سلامت روان زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر شیراز در سال 1398 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری 400 نفر از زنان متأهل به صورت نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ (1982)، عزت نفس کوپر اسمیت (1967)، خودکارآمدی شرر و همکاران (1981)، سبک های زندگی ( LSQ ) ، ویژگی های شخصیتی نئو، فرآیند و محتوای خانواده سامانی (1387) و الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1994) استفاده شد. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مؤلفه های فردی و خانوادگی با سلامت روان در زنان متأهل رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد مؤلفه های فردی ( عزت نفس، خودکارآمدی، سبک های زندگی ) و ابعاد مؤلفه های خانوادگی ( فرآیند و محتوای خانواده، شخصیت همسر و الگوهای ارتباطی خانواده ) به صورت معناداری قدرت پیش بینی سلامت روان در زنان متأهل را دارند. نتیجه گیری: عزت نفس، خودکارآمدی و سبک های زندگی توان پیش بینی سلامت روانی را دارند و با ارتقاء فرآیند و محتوای خانواده و الگوهای ارتباطی در خانواده ها می توان شاهد افزایش سلامت روانی در اعضای خانواده بود.
رابطه اعتیاد با افسردگی، همسر آزاری و تیپ های شخصیتی معتادین
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه اعتیاد با افسردگی، همسر آزاری و تیپ های شخصیتی در افراد معتاد کنگره شصت منطقه 4 ایمان بود. روش: این پژوهش در قالب یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی ان جام یافت . جامعه آماری پژوهش حاضر را افراد کلیه افراد معتاد در کنگره شصت در شهر تهران (منطقه 4) شعبه ایمان در سال 1395 تشکیل می دادند؛ که از بین 182 فرد معتاد با توجه به جدول مورگان نمونه ای به حجم 120 نفر به روش تصادفی انتخاب شده و داده ها بر اساس پرسشنامه های افسردگی، نگرش به اعتیاد، همسر آزاری و تیپ های شخصیتی اجرا و برای تحلیل داده ها از ماتریکس ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اعتیاد با افسردگی و همسر آزاری در معتادین رابطه مثبت معنادار و با تیپ شخصیتی برونگرا رابطه منفی معناداری وجود دارد ولی بین اعتیاد و تیپ شخصیتی درونگرایی ارتباطی به دست نیامد. همچنین بین همسر آزاری و افسردگی رابطه منفی و بین تیپ شخصیتی درونگرایی و برونگرایی با افسردگی رابطه منفی و تیپ شخصیت برونگرا با همسر آزاری رابطه مثبت معناداری به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که، اعتیاد می تواند موجب افزایش میزان افسردگی افراد و همسرآزاری شود و همین طور تیپ های شخصیتی نیز می تواند بر اعتیاد، افسردگی و همسرآزاری تأثیرگذار باشد .
گزینش زبانی به هنگام پردازش هیجان خشم: مطالعه موردی دوزبانه های ترکی-فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج پژوهش های اخیر حاکی از تأثیر دوزبانگی بر بسیاری از فرایندهای شناختی و هیجانی می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش دوزبانگی در پردازش هیجان خشم در زبان های اول و دوم دوزبانه های ترکی- فارسی می باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 18 نفر دو زبانه متوالی ترکی- فارسی (با میانگین سنی 26 سال) از دانشجویان دانشگاه های تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در این پژوهش که یک پژوهش شبه تجربی است شرکت کردند. شرکت کنندگان علاوه بر پرسش نامه های تاریخچه زبانی، سلامت عمومی، و خلق مثبت و منفی، به آزمون کامپیوتری طراحی شده جهت القاء هیجان خشم و سپس انتخاب معناداری واژه های ترکی و فارسی و ناواژه پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که در موقعیت القاء خشم در مقایسه با موقعیت عادی، افراد به طور معناداری زمان بیشتری را صرف پاسخ به معنادار بودن یا نبودن واژه ها کردند. همچنین در گزینش واژه های ترکی در مقایسه با فارسی نیز به طور معناداری کندتر عمل کردند. به علاوه، در ارتباط با مقایسه هر دو زبان به صورت مجزا در هر دو موقعیت، نتایج مقایسه زوجی حاکی از این بود که زمان واکنش افراد به واژه های ترکی در موقعیت القاء خشم به طور معناداری طولانی تر بود. در نتیجه، می توان گفت که افراد دو زبانه ترکی- فارسی در موقعیت هیجانی و مشخصاً هیجان خشم، درگیری بیشتری با زبان اول دارند و زبان ترکی بار هیجانی و تداعی های احساسی بیشتر و عمیق تری برای آن ها داشته، و درگیری احساسی آن ها در زبان مادری شان بیش از زبان دومشان است.
نقش حمایت اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در پیش بینی سلامت روان اعضای جمعیت هلال احمر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان بر اساس متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگی های شخصیتی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هلال احمر هفت استان (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، گیلان، کرمان و هرمزگان) بودند که از میان آن ها 218 نفر با روش تمام شماری به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی ( SSQ ) ، پرسشنامه شخصیتی نئو ( NEO ) و پرسشنامه سلامت روانی ( SCL-25 ) بودند. سپس داده های حاصل با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی با سلامت روان رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین بین بعد شخصیتی روان رنجور خویی با سلامت روان رابطه مثبت معناداری وجود داشت ( نکته : نمرات بالا در پرسشنامه سلامت روان حاکی از پایین بودن سلامت روانی است). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که حمایت اجتماعی و بعد شخصیتی روان رنجور خویی توانستند 20 درصد از واریانس متغیر سلامت روان را تبیین و آن را پیش بینی کنند. بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگی های شخصیتی می توانند نقش مهمی در ارتقا سلامت روان در افراد داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه های ارتقا سلامت روان باید مدنظر قرار گیرد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود بازداری پاسخ در مردان مبتلابه سوءمصرف هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
267-286
حوزههای تخصصی:
هدف : افراد مبتلابه سوءمصرف هروئین مشکلات زیادی در عملکردهای اجرایی همچون بازداری پاسخ، سازمان دهی، خودتنظیمی هیجانی، توجه و حافظه دارند. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر توانبخشی شناختی رایانه ای بر بهبود بازداری پاسخ در افراد مبتلا به سوءمصرف هروئین بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به سوءمصرف هروئین شهر تهران بود. از میان آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون رایانه ای برو-نرو بود. برنامه توانبخشی شناختی Captain’s Log به مدت 20 جلسه 50-60 دقیقه ای و دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد . یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی Captain’s Log موجب بهبود بازداری پاسخ در مردان با سوء مصرف هروئین شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی رایانه ای می تواند به عنوان روشی مناسب در بهبود بازداری پاسخ مردان با سوءمصرف هروئین به کار رود و در نتیجه منجر به ترک و عدم بازگشت مصرف هروئین شود.
اثربخشی آموزش برنامه مدیریت استرس مبتنی بر مؤلفه های شناختی اجتماعی بر سبک های تفکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش مدیریت استرس با تاکید بر سبک های تفکر به عنوان یک مداخله چندوجهی که شامل مؤلفه های شناختی اجتماعی است، می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر بر استرس مورد توجه قرار گیرد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی این مداخله چندوجی بر سبک تفکر بود. روش: برای این منظور، طرح پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل طراحی و جامعه فعالان بورس اوراق بهادار به عنوان جامعه در معرض استرس انتخاب و پرسنل شرکت بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه پژوهش با هماهنگی مدیریت شرکت مزبور و از طریق انتشار فراخوان کتبی، انتخاب و در نهایت 40 نفر از ثبت نام کنندگان در دو گروه (20نفر گروه آزمایش و 20نفر گروه کنترل)، به صورت تصادفی گمارده شدند. برای سنجش سبک های تفکر از پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992)، استفاده شد. افرد گروه آزمایش مطابق پروتکل، تحت 18 جلسه آموزش مدیریت استرس با محوریت سبک تفکر قرار گرفتند. یافته ها: نتایج با آزمون آماری کوواریانس تحلیل و نشان داد که آموزش مداخله شناختی اجتماعیِ مدیریت استرس، بر تمامی مؤلفه های سبک های تفکر (به جز سبک های تفکر سلطنتی و آنارشیستی) موثر بوده است.
مقایسه معنای زندگی و نگرش به مرگ در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
69 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مراقبین بیماران مبتلا به سرطان در فرایند مراقبت با شرایط سخت و اضطراب های متعددی مواجهه می شوند که مستقیماً بر نگرش و سلامت روان شناختی آن ها اثر می گذارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه ی معنای زندگی و نگرش به مرگ بین مراقبین بیمار مبتلا به سرطان و افراد عادی بود. روش: طرح مطالعه علی-مقایسه ای است. با مراجعه به بیمارستان فیروزگر و مرکز شیمی-درمانی روشنا، 52 نفر از افرادی که یکسال گذشته یکی از اعضای درجه یک خانواده ایشان به سرطان مبتلا شده اند؛ و آن ها به عنوان مراقب اصلی از او مراقبت می کرده اند به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. گروهی که تجربه مراقبت از بیمار مبتلا به سرطان را نداشتند، نیز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گروه اول همتا شدند؛ هر دو گروه پرسشنامه های معنای زندگی (استگر، فرازیر، اُشی و کالر، 2006) و نیمرخ نگرش به مرگ – نسخه تجدیدنظرشده (وونگ، رکر و گسر، 1994) را تکمیل نمودند. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد افراد دارای تجربه مراقبت، اضطراب و اجتناب از مرگ بالاتری در شاخص نگرش به مرگ نسبت به افراد عادی گزارش می کنند؛ اما در معنای زندگی تفاوت معنادار بین دو گروه دیده نشد. نتیجه گیری: مراقبین با ابهام درباره آینده و روز به روز وخیم شدن حال بیمار روبه رو هستند؛ شرایطی که اضطراب از مرگ و تلاش برای اجتناب از آن را ایجاد می کند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۹
156 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده ی مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود. نمونه آماری شامل 24 نفر از مادران دارای دارای ناتوانی ذهنی مراجعه کننده به مجتمع توانبخشی تبریز در بهار 1397 بودند که بر مبنای ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ابراز گری هیجانی بود. گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گره کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده ی مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی اثرات مثبتی دارد (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که ابرازگری هیجان در مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی ممکن است یکی از مهم ترین مهارت ها باشد که ارزش مداخله با رفتاردرمانی دیالکتیکی را دارد و این درمان به منظور بهبود هیجان ابراز شده مادران کودکان دارای ناتوان ذهنی در کنار سایر درمان های اثربخش، قابلیت کاربرد دارد.
نقش فرایندهای شناختی پاس در تبیین توانایی خواندن کلمه و درک متن در کودکان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی، اختلالی عصبی تحولی است که اخیراً پژوهشگران بر همبسته های شناختی این اختلال متمرکز شده اند. شناسایی فرایندهای شناختی این گروه از افراد می تواند درک عمیق تری از این اختلال و هدایت برنامه های مداخله ای مؤثر، فراهم کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرایندهای شناختی پاس (برنامه ریزی، توجه، پردازش هم زمان، و متوالی) در تبیین توانایی خواندن کلمه و درک متن در کودکان مبتلا به نارساخوانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان مشغول به تحصیل در پایه دوم تا پنجم ابتدایی شهر اصفهان در سال 1397-1396 بود که نمونه ای به حجم 100 دانش آموز از این جامعه به صورت نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ماتریس های پیش رونده ریون (1956)، آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1384) و ویرایش دوم نظام سنجش شناختی (ناگلیری، داس و گلدشتاین، 2014) استفاده شد. داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که "خواندن کلمه" با پردازش هم زمان، متوالی، و توجه؛ و "درک متن" با پردازش هم زمان، متوالی، برنامه ریزی، و توجه، رابطه دارد (0/01p≤). بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، پردازش متوالی و هم زمان، 49 درصد از واریانس متغیر "خواندن کلمه"؛ و برنامه ریزی و پردازش متوالی، 44 درصد از واریانس متغیر "درک متن" را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کودکان نارساخوان، دارای عملکرد ناقص در سطح پردازش هم زمان، متوالی، و برنامه ریزی هستند. این یافته ها می تواند در فرایند تشخیص و طراحی مداخلات برای اختلال نارساخوانی، مفید باشد. در واقع شناسایی فرایندهای شناختی مربوط به فرایند خواندن می تواند درک عمیق تری از چگونگی تسهیل و بهبود عملکرد خواندن از طریق آموزش صریح فرایندهای پاس، فراهم آورد.
مشکلات هیجانی، رفتاری و علائم استرس پس از سانحه در همشیران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: ابتلای کودکان به سرطان، کل خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد اما اکثر مطالعات انجام شده در دنیا بر افراد مبتلا و والدینشان تمرکز دارند و کمتر پژوهشی به همشیران کودکان مبتلا به سرطان پرداخته است. هدف این مطالعه بررسی مشکلات هیجانی، رفتاری و علائم استرس پس از سانحه در همشیران کودکان مبتلا به سرطان است. مواد و روش ها: جامعه آماری شامل همشیران کودکان مبتلا به سرطان در مرکز آموزشی درمانی حضرت علی اصغر است. در این مطالعه که از نوع علّی مقایسه ای است، سی نفر از همشیران 11 تا 18 ساله کودکان مبتلا به سرطان و سی نفر به عنوان گروه کنترل شرکت داشتند. این دو گروه از نظر سن و جنس همتا شدند و روش نمونه گیری به صورت دردسترس بود. در این پژوهش جهت ارزیابی مشکلات هیجانی، رفتاری و علائم اختلال استرس پس از سانحه از پرسش نامه خودگزارش دهی نوجوان آخنباخ و مقیاس علائم اختلال استرس پس از سانحه (فرم خودگزارش دهی) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در زمینه مشکلات هیجانی، رفتاری و علائم اختلال استرس پس از سانحه تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد (P≤ 0/01). نتیجه گیری: با توجه به نرخ بالاتر مشکلات روان شناختی در همشیران کودکان مبتلا به سرطان نیاز به بررسی دقیق تر آسیب شناسیِ این گروه و ارائه رهنمودهای اختصاصی جهت بهبود سلامت روان آنان ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ (STEP) بر کیفیت روابط والد - فرزندی، خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1319-1330
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور پژوهش ها نشان می دهد که استفاده از برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر سبک های فرزندپروری، انعطاف پذیری روانشناختی و تنیدگی مادران تأثیر می گذارد؛ اما مسئله اینست که تعیین اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر کیفیت روابط والد - فرزند و خودکارآمدی والدگری مغفول مانده است. هدف: بررسی اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر کیفیت روابط والد - فرزندی، خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران شهر اصفهان بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش مادران دارای نوجوان پسر 12 تا 18 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره یارستان شهر اصفهان در سال 1398 بودند. 40 مادر به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 مادر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های رابطه والد - فرزندی پیانتا (1994)، خودکارآمدی والدگری دومکا، استرزینگر، جکسون و روسا (1996)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش به شیوه استپ درایکورس و سولتس (1991). داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر بهبود کیفیت روابط والد - فرزندی و افزایش خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران تأثیر داشت (0/001> p ). همچنین برنامه آموزش والدین به شیوه استپ در مرحله پیگیری هم، معنادار بود (0/001 > p ). نتیجه گیری : والدینی که در 8 جلسه برنامه آموزش والدین به شیوه استپ شرکت کرده بودند، کیفیت روابط والد - فرزندی بیشتر، خودکارآمدی والدگری بهتر و انعطاف پذیری شناختی بیشتری کسب کردند.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی برخود شفقت ورزی بر شادزیستی و تاب آوری دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۷ (پیاپی ۵۲)
129-138
حوزههای تخصصی:
عوامل بسیاری در بروز رفتارهای پرخطر دانش آموزان نقش دارد که از آن جمله می توان فقدان مهارت های لازم جهت نحوه روبرو شدن با شرایط دشوار زندگی را نام برد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی برخود شفقت ورزی بر شادزیستی و تاب آوری دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر انجام شد. طرح این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر سمیرم بود که 24 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 12 نفر) جایگذاری شدند. برنامه درمان مبتنی برخود شفقت ورزی فقط برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای اعمال شد وگروه کنترل چنین مداخله ای را دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری دانش آموزان ایرانی ( IARS )، پرسش نامه شادزیستی آکسفورد ( OHI ) و مقیاس تاب آوری ( CD-RIS) بود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی برخود شفقت ورزی بر میزان تاب آوری و شادزیستی دانش آموزان اثربخش بود ه است (01/0 > p ) . براساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت استفاده از درمان مبتنی برخود شفقت ورزی، تاثیر مهمی بر زندگی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر داشته است و منجر به بهبود شادزیستی و تاب آوری این دانش آموزان گردیده است.
ارائه الگوی اسلامی کامیابی در کار براساس قرآن، کتب روایی و بیانات مقام معظم رهبری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کامیابی در کار، انرژی بخش و توانمندکننده برای انجام بهتر کار است. در متون اسلامی ریشه های کامیابی در کار قدمتی طولانی دارد، اما چند سالی است که در متون پژوهشی غربی بدان توجه شده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی اسلامی عوامل کامیابی در کار، براساس متون دینی شامل قرآن، کتب روایی و بیانات رهبر معظم انقلاب است. روش پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل محتوا است. مدیریت داده ها با نرم افزار MAXQDA-11 انجام شده است. براساس پژوهش، پنج کد هسته ای کامیابی در کار عبارت اند از: عمل خوب، علم آموزی، ارزش گذاری به زمان، تلاش و کوشش، پایداری و استقامت در مسیر اهداف. دو کد هسته ای متون پژوهشی غربی، یادگیری و سرزندگی است. با توجه به اینکه کدهای متون پژوهشی غربی زیرمجموعه ای از دو کد هسته ای علم آموزی و تلاش و کوشش هستند، در این کدها قابل ادغام می باشند. بر این اساس، الگوی اسلامی عوامل کامیابی در کار ارائه می شود.
مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و فراشناختی بر افسردگی، اندیشه پردازی خودکشی، و پرخاشگری خودآزارگرانه افراد با علائم پیش بالینی اختلال بدریختی بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شایع ترین تشخیص دارای همبودی با اختلال بدریختی بدن، افسردگی است. نگرانی اصلی در مورد افراد با اختلال بدریختی بدن که دارای علائم افسردگی بوده و عملکردشان در کنش های مختلف، مختل است، پرخاشگری خودآزارگرانه و خودکشی است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و فراشناختی بر افسردگی، اندیشه پردازی خودکشی، و پرخاشگری خودآزارگرانه افراد با نشانه های پیش بالینی اختلال بدریختی بدن بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 51 دانش آموز دختر با نشانه های پیش بالینی اختلال بدریختی بدن از یک دبیرستان دولتی شهر تهران در سال 98-1397 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این شرکت کنندگان پس از ورود به مرحله ارزیابی و دریافت رضایت آگاهانه در یکی از سه گروه مداخله ای درمان شناختی رفتاری، فراشناختی، و فهرست انتظار جایدهی شدند. افراد نمونه پرسشنامه ترس از تصویر بدن (لیتلتون، 2005)، پرسشنامه افسردگی بک-2 (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه اندیشه پردازی خودکشی (بک، 1979) و زیرمقیاس پرخاشگری خودآزارگرانه پرسشنامه سبک های پرخاشگری (علوی زاده و همکاران، 1396) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از ده جلسه درمانی 90 دقیقه ای گروهی برای گروه های آزمایشی، در مراحل پس آزمون و پیگیری 3 ماهه، هر سه گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در محیط نرم افزار SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که هرچند روش های شناختی- رفتاری و فراشناختی بر بهبود علائم افسردگی (0/01> p )، اندیشه پردازی خودکشی (0/05> p ) و پرخاشگری خودآزارگرانه اثربخش بوده اند (0/05> p )، اما درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری در کاهش افسردگی داشته است (0/05> p ) و تفاوت معناداری بین این دو روش در بهبود اندیشه پردازی خودکشی و پرخاشگری خودآزارگرانه وجود نداشته است (05/0< p ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که هر دو روش های شناختی- رفتاری و فراشناختی بر بهبود نشانه های مرتبط با خلق افراد با علائم بیش بالینی اختلال بدریختی بدن، اثربخش هستند. همچنین وجود جلسه فعال سازی رفتاری می تواند علت برتری درمان شناختی- رفتاری باشد.