فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۹۸۱ تا ۱۱٬۰۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداحلات مبتنی بر واقعیت درمانی بر بهبود سازگاری زناشویی در بین زوجین دچار طلاق عاطفی بود. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با گروه پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را نیز کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده یه مراکز مشاوره ی منطقه 5 شهر تهران تشکیل دادند که با استفاده از پرسش نامه طلاق عاطفی گاتمن (1998)، زوجینی که طلاق عاطفی در آنان مشهود بود انتخاب شدند. نمونه آماری تعداد 30 نفر از این زوجین که با رضایت شخصی حاضر به همکاری در فرایند پژوهش بودند انتخاب شدند و به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپانیر (1989) در دو بخش پیش آزمون ، پس آزمون و به منظور مقایسه نمرات متغیرها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده اثرات آموزش واقعیت درمانی را در متغیرهای پژوهش نشان می دهد. بر اساس نتایج به دست آمده آموزش های واقعیت درمانی بر مولفه های سازگاری زناشویی در میان زوجین تاثیر معناداری دارد.
ارتباط بین مشکلات عاطفی، متغیرهای جمعیت شناختی و تجربه علائم روان پزشکی در دانشجویان دانشگاه کردستان در سال 1397
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رابطه عاطفی با جنس مخالف موضوع مهمی در دوران دانشگاه است و اثرات متعدد و متفاوتی بر عملکرد دانشجویان دارد. هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی با مشکلات عاطفی و دیدگاه دانشجویان نسبت به آن بود. روش: مطالعه حاضر مطالعه ای توصیفی از نوع پیمایشی بود که بر روی دانشجویان دانشگاه کردستان در سال ۱۳۹۷ انجام شد. به این منظور از طریق نمونه گیری در دسترس دانشجویانی که با رضایت شخصی اطلاعات مورد نیاز را تکمیل نمودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مجموعه ای پرسش های مربوط به تجربه روابط عاطفی بود. داده های به دست آمده از طریق نسخه بیستم SPSS با استفاده از روش های آماری خی دو و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در پایان ۴۰۵ نفر از دانشجویان (۱۷۱ دختر و ۲۳۲ پسر، ۲ نامشخص) با میانگین سنی ۲۲ سال و انحراف استاندارد ۳/۴۹ اطلاعات لازم را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که روابط عاطفی پدیده شایعی است. با این وجود لزوماً دارای پیامدهای منفی نیست؛ و علی رغم مشکلاتی که ممکن است برای دانشجویان به بار بیاورد آنان دیدگاهی پذیرا نسبت به آن دارند. دو جنس تفاوتی در میزان مشکلات متعاقب گسست عاطفی تجربه نمی کنند و با افزایش سن از میزان این تجربیات کاسته می شود. نتیجه گیری: روابط عاطفی اگرچه ممکن است به صورت موقت مشکلاتی برای دانشجویان به وجود بیاورد؛ اما به نظر می رسد که باید به جنبه های مثبت آن نیز توجه کرد و احتمالاً شبیه نوعی مرحله رشدی است که بالطبع جنبه های مثبت و منفی خاص خود را هم زمان با هم داراست.
کشف ابعاد الگوی والدگری چندبعدی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و تأثیر آن بر تعامل والد- کودک: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارسایی توجه/ فزون کنشی، اختلالی عصبی تحولی است که در خط مقدم درمان آن، آموزش والدین جایگاه ویژه ای دارد. اغلب والدین دارای این کودکان رفتار تلافی جویانه و مقابله ای را نشان داده و راهبردهای والدگری غیر مؤثر را به کار می گیرند که ممکن است باعث افزایش علائم این اختلال شده و تعامل والد-کودک را تحت تأثیر قرار دهد. این پژوهش با هدف کشف و تدوین ابعاد الگوی والدگری چندبعدی و اثربخشی آن بر تعامل والد- کودک انجام شد. روش: با توجه به موضوع این پژوهش از طرح ترکیبی مدل اکتشافی استفاده شد. بدین صورت که ابتدا در مرحله کیفی با روش تحلیل محتوا و بررسی مقالات و کتب، مشکلات کودکان با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی و خانواده های آنها، شناسایی و کدگزاری شد و سپس الگوها و برنامه های آموزشی- درمانی درباره آموزش و درمان این مشکلات مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد، از یافته های کیفی جهت تدوین الگوی والدگری استفاده شد. در مرحله کمّی این الگو، به 10 مادر دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی، طی 16 جلسه دو ساعته و به مدت دو ماه، آموزش داده شد و تعامل والد- کودک آنها با مادران گروه گواه، مقایسه شد. روش نمونه گیری در مرحله کیفی و کمّی به صورت هدفمند و روش جایدهی افراد نمونه در گروه های آزمایش (10 نفر) و گواه (10نفر)، تصادفی انجام شد. ابزار پژوهش مقیاس تعامل والد- کودک پیانتا (1992) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS20 و تحلیل واریانس با سنجش مکرر استفاده شد. یافته ها: در تحلیل محتوا 11 مضمون اصلی و50 مضمون فرعی در زمینه مشکلات این کودکان شناسایی و با توجه به آنها، جلسات مداخله تدوین شد. نتایج مرحله کمّی نشان داد که در نمره کل و تمامی خرده مقیاس ها (تعارض، روابط مثبت، و وابستگی) تفاوت میانگین ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری معنا دار بود (0/05>P)؛ بدین معنی که آموزش الگوی والدگری چند بعدی، می تواند تعامل والد-کودک را بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد آموزش الگوی والدگری چندبعدی (براساس مشکلات این کودکان) به دلیل اینکه تناسب بیشتری با سبب شناسی و نشانه های اختلال دارد و ترکیبی از روش هایی است که اثربخشی آنها در مطالعات مختلف تأیید شده، بنابراین می تواند بر بهبود روابط والد- کوک مؤثر باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت به خود بر کنترل خشم و خودکارآمدی زنان دارای همسر معتاد در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت به خود بر کنترل خشم و خودکارآمدی زنان دارای همسر معتاد در مشهد بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری شامل زنان دارای همسر معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد سازمان بهزیستی که از طریق نمونه گیری در دسترس و هدفمند 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر در هر گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. از پرسشنامه کنترل خشم (Spielberger, 1999) جهت سنجش بیان و کنترل خشم و از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (Schwartz and Jerusalem, 1982) به منظور سنجش خودکارآمدی زنان دارای همسر معتاد استفاده شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شفقت شرکت کردند. یافته های تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که درمان شفقت به خود بر کاهش برون ریزی خشم و درون ریزی خشم و بر افزایش خودکارآمدی زنان تأثیر معنادار داشت. نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر شفقت، روش مؤثری برای کاهش برون ریزی و درون ریزی خشم و همچنین افزایش خودکارآمدی زنان دارای همسر معتاد است.
بررسی کیفی محتوای لازم برای دوره های آموزش کارآفرینی از نظر کارآفرینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
214-251
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی کیفی محتوای لازم برای دوره های آموزش کارآفرینی از نظر جوانان کارآفرین استان یزد به منظور ارائه آموزش های مؤثرتر بود. روش: این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از نظریه زمینه ای انجام شد. جامعه ی آماری متشکل از زنان و مردانی بود که در دوره های کارآفرینی برگزار شده در استان یزد در سال های 97-1392 شرکت کرده بودند و در حال حاضر نیز به عنوان کارآفرین مشغول فعالیت بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع نظری مصاحبه ها انجام شد. در نهایت، 20 نفر (16 مرد و 4 زن) به شیوه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند و مصاحبه ها با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برای بهبود اثربخشی آموزش های کارآفرینی باید در بعد درون فردی، مهارت هایی مانند مدیریت فردی، م هارت های اجتماعی، عوامل انگیزش ی، استقلال طلبی، کن ترل و جهت دهی مشکلات، ویژگی های شخصیتی ک ارآفرینی، خود نظم دهی عواطف و هیجان ها و شناسایی و اصلاح خطاهای شناختی مورد توجه قرار گیرد. در بعد بین فردی، ابعادی مانند مقابله با رفتارهای مخرب، روابط بین فردی کارآمد و انگیزاننده های اجتماعی و سازمانی دارای اهمیت بیشتری است. در بعد شغلی، اطلاعات و مهارت هایی مانند دانش قانونی، دانش اقتصادی، دانش تکنولوژی و شبکه سازی باید مد نظر قرار گیرد. در نهایت در بعد آموزشی محتوای آموزشی، پیش نیاز های آموزش و عوامل ساختاری و قانونی برای هرچه بهتر برگزار کردن دوره های آموزش کارآفرینی بایستی مورد توجه قرار گیرد. در پایان پژوهش نیز مدل پارادایمی محتوای دوره های آموزش کارآفرینی ارائه شد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که در محتوای آموزشی دوره های فعلی آموزش کارآفرینی بایستی تجدید نظر صورت گیرد.
فرزندپروری اخلاق محور: تعریف، مبانی و اصول تربیتی مبتنی بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
290-326
حوزههای تخصصی:
اهداف : تخلق به اخلاقیات یعنی پایداری دائمی به صفات اخلاقی نیکو به صورت "منش" در انسان کاری است که در آموزش صرف اخلاق نمی توان به آن دست یافت. بنابراین دست یابی به تعریفی از تربیت اخلاق محور و مبانی و اصول مترتب بر آن به منظور کاربرد در عرصه فرزندپروری هدف این پژوهش است. روش: بدین منظور با رویکرد تحقیق هرمنوتیک در مرحله اول به بررسی مبانی و اصول تربیت اخلاق محور مبتنی بر آرای علامه طباطبایی پرداخته شد و در گام بعدی ملاحظات کاربردی آن در فرایند فرزندپروری اخلاق محور تبیین گشت. یافته ها: یافته ها نشان داد مبانی تربیت اخلاق محور در 5 محور ایجابی شامل "ثبات اخلاقی" (با دو اصل ملکه ساختن صفات خُلقی و ایجاد نگرش توحیدی)، "سرایت فعلی" (با اصل اعتدال)، "عالمیت" (با دو اصل علم تعقلی و علم توحیدی)، "عاملیت" (با دو اصل اراده و حقانیت) و "انگیزش" (با سه اصل برانگیختگی انسانی، توحیدی و حُبی) و 2 محور زمینه ای شامل "وراثت اخلاق" (با دو اصل اصلاح زمینه های وراثتی و رعایت تفاوت های استعدادی) و "سرایت محیطی اخلاق" (با دو اصل اصلاح بستر محیطی و رعایت الگوی تربیتی) قابل تبیین هستند که مبتنی بر آن می توان در فرایند فرزند پروری با محوریت تربیت منش به کار بسته شود. نتیجه گیری: فرزندپروری اخلاق محور رویکردی نوین در عرصه آموزش والدین است که در آن از طریق تمرکز بر رشد مولفه های شناخت، عاطفه و اراده اخلاقی در کودکان، زمینه تحقق اهداف تربیتی انسان هایی با منش اخلاقی را فراهم می کند.
پیش بینی اختلال در کارکردهای اجرایی بر اساس نقص در رشد حرکتی و زبانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: کارکردهای اجرایی اشاره به استفاده از فرایندهای شناختی برای کنترل افکار و هیجانات دارد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اختلال در کارکردهای اجرایی بر اساس نقص زبانی و حرکتی در کودکان بود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1397-1398 شهر تبریز بودند که از بین آن ها هفتصد نفر به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و در گام بعدی از والدین آن ها خواسته شد پرسش نامه های عصب روان شناختی و شخصیتی کولیج (2002) و پرسش نامه مشکلات رشدی و رفتاری کودکان 5 تا 15 سال (نسخه والدین) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون هم زمان و نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد نقص در مهارت حرکتی درشت (0/12)، مهارت زبان دریافتی (0/19) و مهارت زبان ارتباطی (0/25) به صورت معنی داری در به وجود آمدن اختلال کارکردهای اجرایی نقش ایفا می کنند. نتیجه گیری: مهارت های زبانی و رشد حرکتی عواملی هستند که در رشد کارکردهای اجرای مؤثرند.
سرمایه های تحولی درونی و بیرونی و بهزیستی تحصیلی: نقش واسطه ای پایستگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین سرمایه های تحولی و بهزیستی تحصیلی با نقش واسطه ای پایستگی تحصیلی بود. جامعه آماری آن شامل همه دانش آموزان سال آخر دوره متوسطه شهرستان اهواز بود که در سال تحصیلی 98 -1397 داوطلب ورود به دانشگاه بودند. تعداد 353 نفر با روش نمونه برداری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پروفایل سرمایه های تحولی (موسسه پژوهشی مینه سوتا، 2005)، مقیاس پایستگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2008) و مقیاس بهزیستی تحصیلی (تومینن سوینی، سالمیلا آرو و نیمیویرتا، 2012)، پاسخ دادند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد بین سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با پایستگی تحصیلی، رابطه مستقیم معنادار وجود دارد. همچنین پایستگی تحصیلی، رابطه سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با بهزیستی تحصیلی را به صورت نسبی واسطه گری می کند. درنتیجه می توان با افزایش سرمایه های تحولی، میزان پایستگی و به واسطه آن، بهزیستی تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشید.
بررسی رابطه بین سن ازدواج با ناهنجاری های اخلاقی در بین جوانان شهر خرم آباد
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سن ازدواج و ناهنجاری های اخلاقی در بین جوانان شهر خرم آباد بود. روش پژوهش ار نظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی جوانان بین 25 تا 30 ساله شهر خرم آباد می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 199 نفر انتخاب گردید. درتحقیق حاضراز پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است،این پرسشنامه دارای26 سؤال می باشد. درضمن به لحاظ انعکاس پاسخ واقعی ذکرنام ونام خانوادگی درپرسشنامه الزامی نبوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از آزمون های پارامتریک و آزمون تی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین افزایش سن ازدواج و شاخص های ناهنجاری های اخلاقی (ارضای نامشروع، روابط نامشروع، بی بندوباری، بدپوششی و بدحجابی و جرایم خشن جنسی) ارتباط معناداری وجود دارد (01/0>p).
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش بهداشت وتوسعه سلامت دوره متوسطه اول براساس شاخص های نظام سلامت و سندتحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
139-146
حوزههای تخصصی:
بهداشت و سلامت به عنوان یک ارزش فردی و اجتماعی، بر طبق اساسنامه سازمان جهانی بهداشت و از دیدگاه همه ملت ها و نزد همه مکاتب، یکی از ابتدایی ترین حقوق و نیازهای بشر تلقی شده است که دست یافتن به بالاترین سطح آن از اهداف اجتماعی و ملی تمامی دولت ها به حساب می آید. دراین میان نظام آموزش و پرورش از بزرگترین و گسترده ترین سیستم های درون هر جامعه ای است که سرنوشت آن جامعه را جهت تأمین سلامت در بلندمدت تعیین می کند. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی بود که با روش تحقیق زمینه ای انجام شد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات توصیف مبانی وتحلیل واستنتاج نظری بود. برای اعتباربخشی الگوی پیشنهادی جامعه آماری شامل40 نفر از متخصصان برنامه درسی و 360 نفر از معلمان دوره متوسطه اول شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 بود. به منظور نظرسنجی از متخصصان ومعلمان ذیربط درباره الگوی پیشنهادی متشکل از چهارعنصر برنامه درسی از پرسشنامه محقق ساخته دارای 32 گویه با مقیاس ۵ درجه ای لیکرت ( ازخیلی کم 1 تا خیلی زیاد 5) استفاده شد. به منظور تأمین روایی این پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی استفاده شد و بدین ترتیب برای پایایی پرسشنامه طبق نظر استادان راهنما و مشاور و ۹ نفر دیگر از متخصصان برنامه درسی و معلمان با تجربه در دوره متوسطه اوّل مورد تایید قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی شامل (توزیع فراوانی ودرصد) و آمار استنباطی شامل (آزمون مجذور خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار آماری spss استفاده شد . یافته ها و نتایج تحقیق نشان داد که بیش از 85 درصد متخصصان برنامه درسی و دبیران دوره متوسطه اول ویژگی های اهداف،محتوی،راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی را در این الگو مورد تایید قرار داده اند. همچنین بین دیدگاه متخصصان برنامه درسی و دبیران دوره متوسطه اول در مورد ویژگی های این عناصر تفاوت آماری معناداری وجود ندارد ( 05/0 P> ). بنابراین الگوی موردنظر می تواند در ارتقاء آموزش بهداشت و توسعه سلامت دانش آموزان نقش به سزایی داشته باشد.
تحلیل کیفی عوامل روان شناختی مؤثر در تأخیر پیشروی بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
147-158
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی عوامل روان شناختی مؤثر در تأخیر پیشروی مسیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه حاضر از لحاظ روش، یک پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مرحله پیشرونده ثانویه مراجعه کننده به کلینیک MS بیمارستان سینا بود که با تأخیر وارد مرحله پیشرونده شده بودند. نمونه گیری در ابتدا به صورت هدفمند انجام شد و سپس به شکل نظری ادامه یافت و نمونه نهایی پس از اشباع نظری به 13 نفر رسید. مصاحبه بدون ساختار و مصاحبه نیمه ساختاریافته با سؤال های باز به عنوان شیوه جمع آوری اطلاعات انتخاب شد. تحلیل داده ها، از طریق کدگذاری مصاحبه ها و تحلیل محتوای کیفی صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به تولید درون مایه اصلی سازوکارهای یاری سان گردید که شامل سه مقوله اصلی سبک مقابله ای کارآمد، حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی و تاب آوری و هفت زیرمقوله بود. یافته های این پژوهش نشان داد که برخی عوامل روان شناختی در مسیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس می توانند نقش محافظتی و یاری رسان را برای افراد مبتلا ایفا کنند و ورود اجتناب ناپذیر به مرحله پیشرونده ثانویه را به تعویق بیندازند، از سرعت پیشروی بیماری بکاهند و از وقوع حمله های مکرر جلوگیری نمایند.
نقش میانجی ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در ارتباط عملکرد خانواده و موقعیت اقتصادی- اجتماعی با اعتیادپذیری جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثر بخشی تکنیک آموزش توجه و آموزش ایمن سازی روانی بر اضطراب و نگرانی نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب و نگرانی عملکرد تحصیلی دانش آموزان نوجوان را تحت تاثیر قرار می دهد. در این راستا روش های درمانی مختلفی از جمله ایمن سازی روانی و آموزش توجه برای کاهش اضطراب و نگرانی از سوی پژوهشگران پیشنهاد شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه و بررسی اثربخشی این دو روش درمانی بر نگرانی و اضطراب دانش آموزان نوجوان استعداد درخشان مراغه بود. روش ها: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان نوجوان استعداد درخشان شهر مراغه تشکیل دادند. از جامعه مذکور تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه جایگزین شدند. دو گروه درمانی، درمان های فوق را دریافت کردند و برای گردآوری داده ها، پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا (میر و همکاران، 1990) و پرسشنامه ی اضطراب (بک و همکاران 1998) را تکمیل کردند. داده های پژوهش از طریق تحلیل واریانس چند عاملی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که هر دو درمان در مقایسه با لیست انتظار، موفق به کاهش علایم دانش آموزان(0001/0p<) شد. همچنین نتایج نشان داد تکنیک آموزش توجه در متغیر نگرانی بیشتر از درمان ایمن سازی موثر بود. نتیجه گیری: به عنوان نتیجه گیری می توان گفت، هر دو روش آموزش توجه و ایمن سازی روانی در کاهش شدت نگرانی اثر بخش بودند و تکنیک آموزش توجه می تواند به عنوان یکی از تکنیک های موثر در کاهش نگرانی دانش آموزان در نظر گرفته شود.
رابطه عملکرد دیداری-فضایی (ترسیمی) با عملکردهای اجرایی بیماران اسکیزوفرنیای زن بستری در بیمارستان روان پزشکی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقص در عملکردهای اجرایی، کنترل رفتار و هیجانات را در اسکیزوفرنیا مختل می سازد و شناسایی همبسته های آن می تواند در طراحی پروتکل های درمانی مؤثر باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عملکرد دیداری- فضایی (ترسیمی) با عملکردهای اجرایی بیماران اسکیزوفرنیای زن بستری در بیمارستان روان پزشکی بود. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش بیماران زن مبتلابه اختلال اسکیزوفرنیا بودند که از ابتدای مهر ماه تا پایان آذر ماه سال ۱۳۹۸ جهت دریافت خدمات درمانی، در بیمارستان روان پزشکی مدرس شهر نجف آباد بستری بودند. برای انجام این پژوهش، تعداد ۵۰ نفر، از طریق روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورود انتخاب و آزمون های کوتاه وضعیت ذهنی (MMSE) و ترسیم ساعت روی آن ها اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار ۲۴SPSS و روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در تست ترسیم ساعت، بین عملکرد دیداری- فضایی در مرحله اول (۰/۴۱۴=r، ۰/۰۱>P) و عملکرد دیداری-فضایی در مرحله دوم (۰/۵۵۲=r، ۰/۰۱> P) با عملکردهای اجرایی بیماران رابطه مثبت معنادار وجود داشت. علاوه بر این، از بین متغیرهای پیش بین، عملکرد دیداری- فضایی در مرحله دوم با ضریب بتای ۰/۵۲۴ پیش بینی کننده معنادار عملکرد اجرای در بیماران اسکیزوفرنیا بود (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: با ارائه مداخلات توان بخشی شناختی و آموزش های به موقع و مناسب می توان در جهت تقویت عملکرد دیداری- فضایی در بیماران اسکیزوفرنیا، نسبت به بهبود و تقویت عملکردهای اجرایی در آنان اقدام نمود.
اثربخشی آموزش مهارت حساسیت اخلاقی بر کاهش مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
123 - 139
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع بالای قلدری و تأثیر مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی در افزایش نرخ ارتکاب به قلدری پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حساسیت اخلاقی بر کاهش مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری تدوین یافت. روش: مطالعه حاضر با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماری در این مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر ابهر در سال تحصیلی 99-98 بودند و از میان مدارس مقطع متوسطه اول به روش تصادفی خوشه ای دو مدرسه انتخاب و پرسشنامه خودگزارش دهی رفتار اجتماعی کودکان - کریک و گروتپتر (1995) در آن ها اجرا شد، همچنین با همکاری کادر مدیریتی و مشاور مدرسه 31 دانش آموز برای هر گروه، انتخاب شدند. سپس یکی از مدارس به صورت هدفمند به عنوان گروه آزمایش جهت اجرای برنامه برگزیده شد و مدرسه دیگر به عنوان گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکرد. برنامه مداخله ای با محتوای مهارت حساسیت اخلاقی اندیکات، باک، میشل و ناروائیز (2001) به مدت 9 جلسه 45 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا شد همچنین، پرسشنامه بی تفاوتی اخلاقی بندوراو همکاران (1996) و پرسشنامه خودگزارش دهی رفتار اجتماعی کودکان کریک و گروتپتر (1995) پیش و پس از برنامه مداخله ای اجرا گردید و داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مانکوا نشان داد که دریافت آموزش حساسیت اخلاقی در گروه آزمایش، موجب کاهش نمرات پس آزمون های مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری نسبت به گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد می گردد که موضوع رشد اخلاقی و مهارت های مرتبط با آن در جهت توسعه چندوجهی مهارت های کودکان و نوجوانان درزمینه پیشگیری و کنترل خشونت و قلدری مدنظر قرار گیرد.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش به روابط فرازناشویی با میانجی گری ابعاد ذهن آگاهی به منظور ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۷
383-389
حوزههای تخصصی:
زمینه : طرحواره های ناسازگار اولیه از عواملی هستند که می توانند بر زندگی و روابط بین زوجین تأثیرگذار باشند. اما مسئله اصلی اینست، آیا ابعاد ذهن آگاهی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش به روابط فرازناشویی می توانند نقش میانجی گر داشته باشد؟ هدف : بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با نگرش به روابط فرازناشویی با توجه به میانجی گری ابعاد ذهن آگاهی بود. روش : این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زوجین 25 تا 40 ساله شهر انار بودند. 205 زوج به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پزوهش عبارتند از: پرسشنامه ی گرایش به روابط فرازناشویی حبیبی و پورآوری (1391)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) و پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه یانگ (1988). تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر و تحلیل میانجی گرانه چندگانه انجام شد. یافته ها : مدل نهایی با داده ها برازش مطلوبی دارد و طرحواره های ناسازگار اولیه از طریق ابعاد ذهن آگاهی پیش بینی کننده نگرش به روابط فرازناشویی هستند (0/05> p ). همچنین نتایج تحلیل میانجی گرانه نیز نشان داد از ابعاد ذهن آگاهی، توصیف، عدم قضاوت و عدم واکنش مهمترین نقش میانجی گرانه را دارند (0/05> p ). نتیجه گیری : می توان از طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد ذهن آگاهی روابط فرازناشویی را پیش بینی کرد.
الگوی ساختاری رابطه دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری: بررسی نقش واسطه ای بهوشیاری مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دلبستگی مادران از عواملی است که می تواند تنیدگی را در مادران به وجود بیاورد. اما مسأله اصلی اینست، آیا بین دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری با نقش واسطه ای بهوشیاری مادر رابطه وجود دارد؟ هدف: بررسی رابطه دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری با نقش واسطه ای بهوشیاری مادر بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری، شامل مادرانِ کودکان 3 تا 6 ساله ای بود که از بهمن ماه 95 تا خرداد 96 در مهد های کودک تحت نظارت بهزیستی شهر جیرفت حضور داشتند. 290 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. بزار عبارتند از: مقیاس تنیدگی والدینی - فرم کوتاه (آبیدین، 1995)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1996) و پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری (بائر و همکاران، 2006). تحلیل داده ها با استفاده از روش بوت استراپ انجام شد. یافته ها: بهوشیاری در رابطه بین دلبستگی نا ایمن و تنیدگی والدگری نقش واسطه ای داشت. نتایج نشان داد، رابطه دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با تنیدگی معنی دار بود (0/0001> p ). در مدل واسطه ای، دلبستگی اضطرابی بصورت مستقیم و غیر مستقیم بر تنیدگی والدگری اثر داشت ( 0/0001 > p ) و دلبستگی اجتنابی اثر مستقیمِی بر تنیدگی نداشت، اما بصورت غیر مستقیم (با واسطه گری بهوشیاری) بر تنیدگی اثر گذار بود ( 0/0001 > p ). نتیجه گیری: می توان با استفاده از بهوشیاری مادر دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری را کاهش داد
بررسی علل اعتیاد به تلفن هوشمند و رابطه آن با اضطراب و افسردگی
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده هایی که در قرن بیستم زندگی بشر را دگرگون کرده است و همچنان به رشد فزاینده خود ادامه می دهد، تلفن هوشمند است. به طورکلی استفاده از تلفن هوشمند در سرتاسر جهان نقش مهمی را در روابط بازی می کند. از زمانی که استفاده از تلفن های هوشمند رایج شده سوالی که ذهن بسیاری از پژوهشگران را به خود مشغول کرد این بود که آیا استفاده بیش ازحد از تلفن هوشمند می تواند منجر به اعتیاد گردد یا خیر. تشخیص اعتیاد به تلفن هوشمند با استفاده بیش ازحد از آن و اشتغال ذهنی به آن مشخص می شود. در سال های اخیر ادبیات مربوط به اعتیاد به تلفن هوشمند رشد چشمگیری داشته است. بااین وجود رابطه ی آن با طبقه بندی های موجود در آسیب شناسی روانی هنوز به خوبی روشن نشده است. در این پژوهش جهت بررسی مفهوم استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند و همچنین بررسی علل احتمالی این استفاده مشکل ساز و رابطه آن با اختلالات روانی ازجمله اضطراب و افسردگی، پایگاه های داده معتبر داخلی و خارجی جستجو شده و نتایج مقالات مرتبط غربال شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که اضطراب و افسردگی به طور معناداری با اعتیاد به تلفن همراه رابطه دارد. بیشتر مقالات رابطه بین استفاده مشکل ساز از تلفن همراه با افسردگی، اضطراب، استرس حاد و عزت نفس پایین را بررسی کرده بودند. دراین بین، بدون در نظر گرفتن سایر متغیرهای مرتبط، شدت افسردگی همواره با استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند مرتبط بوده است که نشان دهنده حداقل اندازه اثر متوسط می باشد. اضطراب نیز همواره با استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند مرتبط بود اما اندازه اثر کوچکی داشت. استرس هم همواره به گونه ای و با اندازه اثر کوچک تا متوسط مرتبط بود. عزت نفس به صورت ناپیوسته و با اندازه اثر کوچک تا متوسط مرتبط بود. با بررسی آماری سایر متغیرهای مرتبط متوجه شدیم که آن ها اندازه اثر کوچک تری دارند .
اثربخشی آموزش یوگای خنده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان دچار دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
4 - 22
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش یوگای خنده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان مبتلا به دیابتبود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 70 نفر از معلمان زن دچار دیابت مدارس مناطق 1 و 2 آموزش و پرورش شهرستان زاهدان در سال 1397 بود. از این جامعه 60 زن پس از ارسال بخشنامه از سوی اداره آموزش و پرورش به صورت داوطلبانه در غربالگری شرکت کردند که 30 زن دچار دیابت انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1978) و سلامت پارکرسون، براودهید و تس (1990) و نیز برنامه یوگای خنده پزشکی (1391) در 8 جلسه 60 دقیقه ای گروهی هفته ای یک بار به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش یوگای خنده بر علائم جسمانی (4/55=P=0/037,F)، علائم اضطرابی و اختلال خواب (3/33 =P=0/024,F)، کارکرد اجتماعی (4/35=P=0/041,F)، علائم افسردگی (4/92=P=0/030,F) و نمره کل سلامت روانی (3/63 =P=0/046,F) و نمره کل کیفیت زندگی (6/36=P=0/021,F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: آموزش یوگای خنده، فرد را تشویق می کند تا تجربه های مثبت و خوب خود را باز شناسد و نقش آن ها را در افزایش و ارتقای احترام به خود و دیگران و حرمت خود باز شناسد؛ بنابراین بنظر می رسد بهتر است آموزش یوگای خنده در معلمان زن دچار دیابت همراه با تغییرات سبک زندگی و آموزش شیوه های مقابله با شرایط استرس آور حاصل از بیماری باشد تا نتایج پایدارتر به دست آید.
پیش بینی مهارت های اجتماعی نوجوانان براساس هوش هیجانی والدین آن ها
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی دو مفهوم درهم تنیده ای هستند. چرا که میزان مهارت های اجتماعی نیاز به هوش هیجانی دارد و هوش هیجانی نیز از طریق مهارت های اجتماعی ظهور می یاید. هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین مهارت های اجتماعی نوجوانان با هوش هیجانی والدین آن ها در بین نوجوانان شهر تهران و همچنین، پیش بینی سطح مهارت های اجتماعی نوجوانان بر اساس هوش هیجانی والدین آن ها انجام شد. روش: روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه شامل کلیه نوجوانان تهرانی (۱۳ تا ۱۷ سال) بود که والدین آن ها در قید حیات بودند. نمونه این مطالعه شامل ۱۵۰ نوجوان تهرانی (همراه با والدین شان) بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر پرسش نامه جمعیت شناختی از دو پرسش نامه مهارت اجتماعی نوجوانان ایندربیتزن و فوستر (۱۹۹۲) و هوش هیجانی گلمن (۲۰۰۱) استفاده شد . از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل رگرسیون چند متغیره از طریق نرم افزار ۲۲ SPSS جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه معناداری بین سطح مهارت های اجتماعی نوجوان و هوش هیجانی والدین شان وجود دارد (در سطح ۰/۰۵). همچنینی، ۱۴/۴ درصد از واریانس متغیر مهارت های اجتماعی نوجوان توسط هوش هیجانی والدین تبیین شد. به صورت دقیق تر طبق تحلیل رگرسیون داده ها، ۳/۹ درصد از واریانس متغیر مهارت های اجتماعی نوجوان توسط هوش هیجانی مادر و ۰/۵ درصد از واریانس توسط هوش هیجانی پدر برآورد شد. نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت بالا بودن هوش هیجانی والدین، رابطه مثبت و معناداری با افزایش سطح مهارت های اجتماعی نوجوان دارد.