فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۲۲۱ تا ۱۲٬۲۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
سازمان ها و به طور خاص سازمان های ورزشی به کارکنانی نیاز دارند که از نظر رفتار شهروندی سازمانی، در سطح بالایی قرار داشته باشند تا بتوانند خدمات با کیفیتی به مشتریان ارائه دهند و با جلب رضایت آنان، به اهداف سازمان دست یابند. این نوع رفتار نیازمند عدم سکوت کارکنان در جهت منافع سازمان می باشد. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر، آزمون مدل ارتباط علی انواع سکوت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خوزستان با توجه به نقش میانجی هویت سازمانی بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خوزستان بود که از این جامعه ی آماری، نمونه ای به حجم 201 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای شرکت در پژوهش انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سکوت سازمانی (داین و همکاران)، هویت سازمانی (چنی) و رفتار شهروندی سازمانی (پودساکوف و همکاران) استفاده شد. تمامی پرسشنامه ها از پایایی و روایی قابل قبولی برخوردار بودند. تحلیل داده ها به کمک مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت و نرم افزارهای SPSS و AMOS ویراست 22، به کار گرفته شد. نتایج پژوهش در ارتباط با برازش مدل پیشنهادی حاکی از آن بود که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته های حاصل از تحلیل مسیرهای مستقیم نشان دادند که بین سکوت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان، رابطه ی منفی و معنی دار و نیز بین هویت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی، رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج بوت استراپ برای مسیرهای واسطه ای نشان داد که هویت سازمانی قادر است در رابطه ی بین ابعاد سکوت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی نقش میانجی ایفاء کند. در مجموع نتایج این پژوهش حاکی از آن است که سکوت سازمانی و هویت سازمانی نقش تعیین کننده ای بر رفتار شهروندی کارکنان دارند. از این رو، به مدیران و مسئولین سازمان ها پیشنهاد می شود که به منظور افزایش رفتارهای شهروندی در کارکنان، تأثیرات نامطلوب سکوت سازمانی را کاهش دهند و احساس هویت سازمانی را در کارکنان ایجاد کنند.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی مادران دارای دانش آموزکم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی دارای اختلال های گوناگون هستند. شناسایی مشکلات آنان و عوامل مرتبط با آن و در نظر گرفتن مداخله های درمانی و آموزشی می تواند در حمایت و راهنمایی این کودکان و خانواده های شان توسط سازمان های حمایتی مورد استفاده قرار گیرد . این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی مادران دارای دانش آموز کم توان ذهنی انجام شد. جامعه آماری شامل همه مادران دارای دانش آموز کم توان ذهنی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 96-1395 بود که از بین آن ها 30 مادر دارای کودک با هوش بهر 50 تا 70 در محدوده سنی 8 تا 12 سال به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. از پرسش نامه اضطراب اجتماعی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی طی 8 جلسه نود دقیقه ای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات پس آزمون روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید . پردازش داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس یک متغیره) انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که پس از کنترل نمرات پیش آزمون بین 2 گروه آزمایش و گواه در متغیر اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P< ). در نتیجه می توان اذعان کرد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند باعث کاهش اضطراب اجتماعی مادران دارای دانش آموز کم توان ذهنی شده است.
مقایسه رضایت، همبستگی، توافق، ابراز محبت و سازگاری همسران در ازدواج اول و دوم به بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عدم بردباری و شتاب همسران جهت طلاق و ازدواج های مجدد بنیاد خانواده ها را سست نموده است. از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه رضایت، همبستگی، توافق، ابراز محبت و سازگاری همسران در ازدواج اول و دوم به بالا بود. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه خانواده های ازدواج اول و دوم به بالای استان مازندران بود. نمونه این پژوهش شامل 1127 نفر (251 زوج با ازدواج دوم به بالا و 313 زوج با ازدواج اول) بود که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران مشخص و با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic Adjustment Scale یا DAS) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص های توصیفی مربوط به سازگاری همسران به تفکیک دو خانواده های ازدواج اول و دوم به بالا استفاده شد. همچنین برای مقایسه میانگین سازگاری همسران خانواده های ازدواج اول دوم به بالا از آزمون یومان ویتنی استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین متغیرهای همبستگی، توافق، ابراز محبت و رضایت زوجین و به طور کلی سازگاری زوجی در گروه خانواده های ازدواج اول بیشتر از خانواده های ازدواج دارای ازدواج مجدد است (05/0>p). بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زوجین نباید برای فرار از مشکلات عجله نموده و به امید ازدواج مجدد به سرعت وارد فرایند طلاق و ازدواج مجدد گردند. این موارد در مشاوره های قبل از ازدواج و خانواده بویژه در افراد دارای سابقه ازدواج مورد توجه قرار گیرد. همچنین همسران از عجله و شتاب در امر طلاق برای ازدواج مجدد بازداشته شوند.
بررسی و مقایسه ی کیفی ویژگی های ارتباطی خانواده ی مبدأ در زنان مطلقه و غیر مطلقه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی کیفی ویژگی های ارتباطی خانواده ی مبدأ در زنان مطلقه و غیر مطلقه انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی زنان مطلقه مراجعه کننده به خانه ی سلامت منطقه 3 شهر تهران که حداقل 2 سال از طلاق آن ها گذشته بود و نیز کلیه زنان غیر مطلقه شهر تهران با حداقل 2 سال سابقه ی زندگی مشترک با رضایت زناشویی بالا تشکیل دادند. از میان جامعه ی مذکور نمونه گیری به صورت هدفمند تا حد اشباع (15 زن مطلقه و 15 زن غیر مطلقه) انجام شد. سپس با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته داده های مرتبط با افراد نمونه جمع آوری شدند و پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کد گذاری نهایی آنها، سه شاخص اصلی در هر گروه استخراج شد: الگوهای بین فردی زوجین با یکدیگر، الگوهای بین فردی والدین-فرزندان و الگوهای بین فردی فرزندان با یکدیگر. نتایج نشان می دهد ویژگی های ارتباطی بین اعضای خانواده مبدأ در زنان مطلقه در مقایسه با زنان غیرمطلقه، ناکارآمد و غیر سازنده بوده و در نحوه ارتباطات و به دنبال آن رضایت زناشویی فرزندان این خانواده ها تأثیرگذار خواهد بود؛ لذا توجه ویژه به ویژگیهای ارتباطی در خانواده های مبدأ زوجین در مشاوره پیش از ازدواج از ضروریات داشتن جامعه سالم می باشد.
تدوین مدل ثبات رابطه زناشویی براساس ویژگیهای شخصیتی و استرس ادراک شده با میانجیگری سبکهای حل مسأله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ثبات رابطه زناشویی براساس ویژگیهای شخصیتی و استرس ادراک شده با میانجیگری سبکهای حل مسأله در زنان متأهل انجام شد. روش: بدین منظور با استفاده از روش لوهلین (2004) تعداد 500 زن متأهل به روش نمونه گیری در دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس استرس ادراک شده (کوهن، کامارک و مرمل استین، 1983)، شاخص بی ثباتی رابطه زناشویی (ادواردز، جانسون و بوث،1987)، فرم کوتاه مقیاس پنج عاملی شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1985)، پرسشنامه سبکهای حل مسأله (کسیدی و لانگ، ۱۹۹۶) استفاده گردید. روش پژوهش از نوع معادلات ساختاری به طور خاص؛ معادلات رگرسیونی بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که ویژگیهای شخصیتی و استرس ادراک شده با میانجیگری سبکهای حل مسأله بر ثبات رابطه زناشویی اثری غیرمستقیم دارد. نتایج: شاخصهای برازش نشان داد که مدل پیشنهادی در این پژوهش با داده های جمع آوری شده از زنان متأهل برازش مناسب و ارتباط نزدیکی با فرضهای نظری دارد.
ساخت و رواسازی آزمون عصب - روان شناختی تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی برای کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
9 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه : نقص ودشواری درکارکردهای عصب-روان شناختی ، مهمترین مولفه درنشانگان اختلال های یادگیری غیرکلامی است.هدف پژوهش حاضر،ساخت،اعتباریابی و رواسازی آزمون عصب-روان شناختی تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی بود. روش:روش پژوهش توصیفی – پیمایشی است.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره ابتدایی شهرستان های استان البرزاست که درسال تحصیلی 97-1396مشغول به تحصیل بودند. گروه نمونه شامل 480 دانش آموز پایه اول تا ششم ابتدایی استان البرز بودکه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدندوبا آزمون محقق ساخته ،خرده آزمون استدلال ادراکی وخرده آزمون درک مطلب کلامی ازمقیاس هوشی وکسلر کودکان چهار مورد آزمون قرار گرفتند.روایی صوری ومحتوایی مقیاس مورد تایید دونفر متخصص دراین زمینه قرار گرفت .همچنین برای بررسی روایی صوری ، ازنمرات تأثیرآیتم استفاده شد.روایی محتوایی با دوروش شاخص نسبت روایی محتواوشاخص روایی محتوابررسی شد.روایی همزمان آزمون با استفاده ازخرده آزمون استدلال ادراکی از مقیاس هوشی وکسلر کودکان چهار وروایی تفکیکی(تشخیصی) آزمون با استفاده ازخرده آزمون درک مطلب کلامی از مقیاس هوشی وکسلرکودکان چهاربررسی شد. برای بررسی روایی سازه ، ازروش تحلیل عاملی به شیوه مولفه های اصلی و ازچرخش عوامل از نوع واریماکس استفاده شد. یافته ها :نتایج ، تایید کننده روایی صوری ومحتوایی ،روایی همزمان، روایی تفکیکی و روایی سازه بود. پایایی آزمون محقق ساخته از طریق محاسبه آلفای کرونباخ ، 81/0 و با روش دونیمه کردن 78/0 بود. بهترین نقطه برش بالینی آزمون 5/18 بدست آمد. نتیجه گیری :براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آزمون تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی ازروایی وپایایی کافی برخورداراست ومی تواند به عنوان ابزاری معتبر برای تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی دردوره ابتدایی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی فراوانی نشانه های اختلالات روانی و تأثیر آن در کیفیت خواب در میان دانش آموزان دبیرستان های شهرستان دیواندره در سال 1397
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلالات روانی به عنوان اختلالات عاطفی، فردی و اختلالات رفتاری همچون پرخاشگری بیان می شود که قطعاً با بسیاری از پیامدهای منفی همراه است. هدف : تعیین شیوع نشانه های اختلالات روانی و تاثیر آن در کیفیت خواب در میان دانش آموزان دبیرستان های شهرستان دیواندره در سال ۱۳۹۷ می باشد. روش: مطالعه حاضر مقطعی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع دبیرستان (۱۶-۱۸ سال) شهرستان دیواندره (استان کردستان- ایران) در سال ۱۳۹۷ بود. روش نمونه گیری به صورت طبقه ای و حجم نمونه طبق فرمول کوکران، ۳۸۶ نفر براورد شد. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد نشانه اختلالات روانی ( SCL-۲۵ ) و پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ بود. نتایج توصیفی با آمار توصیفی و نتایج تحلیلی با آزمون کای اسکوئر، فیشر و آزمون من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: از ۳۷۰ نفر دانش آموز مطالعه حاضر، ۱۰۷ نفر (۲۸%) از دانش آموزان اختلالات روانی کم، ۲۰۴ نفر (۵۵%) اختلالات روانی متوسط و ۵۹ نفر (۱۷%) دارای اختلالات روانی زیاد بودند. از سوی دیگر، تنها ۷۶ نفر (۲۰/۵%) از دانش آموزان کیفیت خواب مناسبی داشتند. طبق نتایج، رابطه معناداری بین کیفیت خواب با جنسیت (۰/۰۱۱=P ) و پایه (۰/۰۰۱> P )، مشاهده شد. همچنین این رابطه معنی دار بین نشانه اختلال روانی با جنسیت ( ۰/۰۱۵ P= )، پایه (۰/۰۰۱> P ) و معدل ( ۰/۰۱۶ P= ) وجود داشت. نتیجه گیری: جهت کاهش اختلالات روانی و بهبود کیفیت خواب، در وهله اول توجه و حمایت های معنوی خانواده و سپس تدوین سیاست های آموزشی و پیشگیرانه نهادهایی مانند مدارس ابتدایی و دبیرستان ها را می طلبد.
تدوین برنامه آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی برای زنان مطلقه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
155-175
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین برنامه آموزش مهارت های زندگی (مهارت های خودآگاهی، مقابله با استرس و همدلی) مبتنی بر فرهنگ اسلامی در زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی از نوع روایتی و استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان و متخصصان زوج درمانی این شهر است که 15 نفر از مراجعان و 10 نفر از متخصصان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه و پرسشنامه متخصصان استفاده شد و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری مصاحبه ها انتخاب شد. داده ها بر اساس روش لینکلن و گوبا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش مهارت های زندگی در قالب 3 محور اصلی خودآگاهی، همدلی و مقابله با استرس، 11 محور فرعی بود. مهارت خودآگاهی شامل آگاهی از خالق خود، آگاهی از معاد، قرب خداوند و شناخت وجود خود می شد. مهارت همدلی شامل زمینه سازهای فرعی خشنود ساختن، همدردی و عیادت، دید و بازدید و مراوده، و شاد بودن و شاد نمودن می شد. مهارت مقابله با استرس شامل کمک و یاری خداوند، دعا و یاد خداوند، و عبادات می شد. همچنین میزان روایی محتوایی این برنامه بر اساس روش لاوشه و مبتنی بر نظر متخصصان دارای نسبت روایی محتوایی ( CVR ) 80/0 بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که برنامه آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی برنامه مناسب و کارآمدی برای توانمندسازی زنان مطلقه در زندگی است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مثبت نگر بر جهت مداری زندگی زنان دارای سندرم خستگی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عوامل روانی اجتماعی ممکن است در جهت مداری زندگی بیماران خستگی مزمن نقش داشته باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر برجهت مداری زندگی معلمان زن دارای خستگی مزمن بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن مبتلا به سندرم خستگی مزمن مشکین شهر در سال 1397 است. نمونه ای متشکل از 40 معلم زن با خستگی مزمن انتخاب شد و به شیوه تصادفی در دو گروه 20 نفره (یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خستگی چالدر و جهت مداری زندگی استفاده شد. گروه آزمایشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر را در 11 جلسه دریافت کرد ، در حالیکه گروه کنترل مداخله ای نگرفت. تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشانگر افزایش میانگین دید خوش بینانه و کاهش میانگین دید بدبینانه در زنان گروه آزمایش(0/01>p)، نسبت به گروه کنترل بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر جهت مداری زندگی معلمان زن مبتلا به خستگی مزمن تأثیر دارد و به عنوان مداخله ای مؤثر برای این بیماران پیشنهاد می شود.
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیشایندها و پیامدهای جهت گیری مذهبی، در قالب یک مدل علّی بود. روش پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه نظری (دوره دوم) شهر شیراز در سال تحصیلی 93-92 تشکیل می دادند. از این میان، تعداد 215 نفر (111 دختر و 104 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین اکثر متغیرهای پژوهش حاضر همبستگی معناداری در سطح 01/0<P وجود داشت. در ادامه، نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای ابعاد جهت گیری مذهبی در رابطه میان شیوه های فرزندپروری و اضطراب مرگ بود. به طورکلی، می توان گفت: جهت گیری مذهبی و شیوه های فرزندپروری دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اضطراب مرگ می باشند.
پای پزشکان در کفش جامعه شناسان؛ نقدی بر پزشکی شدن اعتیاد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
9-24
حوزههای تخصصی:
هدف: پزشکی شدن جامعه به معنای نفوذ و گسترش گفتمان پزشکی به موضوعات و قلمروهایی از اجتماع است که پیش از این در اختیار گفتمان های دیگر و گونه های مختلفی از دانش بود. یکی از این موضوعات سوءمصرف مواد است. اعتیاد به مواد به عنوان یک پدیده چندبعدی اجتماعی، به تدریج از حوزه اجتماعی خارج شده و تحت سیطره گفتمان پزشکی قرار گرفت. این پژوهش می کوشد تا از یک سو، مهمترین مصادیق پزشکی شدن اعتیاد و از سوی دیگر، زمینه های اجتماعی که مولد این وضعیت بوده را شناسایی کند. روش : روش تحقیق به کار رفته کیفی و از نوع تحلیل مضمون بوده و نمونه با روش نمونه گیری هدفمند، از نوع حداکثر تنوع، انتخاب شده و با ابزار مصاحبه به گردآوری داده های لازم پرداخته شد. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل مضامین مصاحبه ها از طریق کدگذاری سه مرحله استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد «پزشکی مداری» هسته مرکزی مصادیق پزشکی شدن اعتیاد است که دارای سه مقوله اصلی «بیمارانگاری اعتیاد»، «دارو درمانی» و «درمان پزشکی محور» است. همچنین هسته مرکزی زمینه های پزشکی شدن اعتیاد عبارت است از «پزشکی شدن جامعه» که دارای مقولات اصلی «تجاری سازی درمان»، «فرهنگ بیمارانگاری اعتیاد» و «پزشکی سالاری» است. نتیجه گیری : می توان اینگونه استدلال کرد که پزشکی به مثابه گفتمان مسلط در جامعه امروز ایران، بیشتر حوزه ها را تحت تاثیر قرار داده و عمده ی مسائل و موضوعات اجتماعی از جمله اعتیاد از نظرگاه تحلیل اجتماعی خارج شده و به قلمرو پزشکی و سایر علوم فردمحور منتقل شده اند.
پیش بینی فرسودگی عاطفی براساس سايش اجتماعي و تعارض كار- خانواده با فرسودگي عاطفي معلمان ابتدايي كرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعيين رابطه بين سايش اجتماعي و تعارض كار- خانواده با فرسودگي عاطفي معلمان ابتدايي كرمان بود. پژوهش از نظر هدف، كاربردي و از نظر روش توصيفي از نوع همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه معلمان دوره ابتدايي شهر كرمان به تعداد 1600 نفر (1200 زن و 400 مرد) بود. حجم مطلوب نمونه با توجه به فرمول كوكران 310 نفر بود كه با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي 232 زن و 78 مرد به عنوان نمونه انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه هاي سايش اجتماعي دافي و همكاران (2002)، تعارض كار- خانواده كارلسون و همكاران (2000) و فرسودگي عاطفي مسلچ (1985) استفاده شد. براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندمتغيره استفاده شد. يافته ها نشان داد كه بين سايش اجتماعي، سايش همكار و سايش سرپرست با فرسودگي عاطفي معلمان رابطه مثبت و معناداري وجود دارد (05/0≥P). همچنین، بین تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده- کار با فرسودگی عاطفی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (05/0≥P). علاوه بر اين، سايش اجتماعي و تعارض كار- خانواده در مجموع قادرند 6/56 درصد از تغييرات فرسودگي عاطفي معلمان دوره ابتدايي را به طور معني داري پيش بيني كنند (566/0R 2 =). با توجه به نتايج پژوهش مي توان بيان كرد معلماني كه سايش اجتماعي و تعارض كار- خانواده در آنها كم تر است، از سطح فرسودگي عاطفي پايين تري برخوردارند.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس تاب آوری در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت بررسی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان، وازآنجایی که تاب آوری می تواند مبتلایان به سرطان را از آشفتگی های هیجانی حفظ کند، اعتبارسنجی ابزارتاب آوری کانر دیویدسون ( CD-RISC )در این پژوهش انجام گرفته است. در این پژوهش ۲۰۲ نفر از مبتلایان به سرطان پستان که در مراکز درمانی شهر تهران تحت معالجه بوده اند، پرسشنامه ۲۵ سوالی کانر را پاسخ داده اند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عامل تاییدی و تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده است. در نحلیل عامل تاییدی تمامی شاخص های برازش در حد مطلوب به دست آمده است .در تحلیل عامل اکتشافی، ماتریس عاملی بر اساس ۲عامل محاسبه شد. این ۲عامل بر روی هم 34/48 درصد کل واریانس متغیرها است. عامل اول با ارزش ویژه75/10، به تنهایی025/43 درصد واریانس کل متغیر ها را بعد از چرخش عوامل توجیه می کند و عامل اول نسبت به عامل دوم ( با ارزش ویژه33/1، و319/5درصد واریانس ) سهم بیشتری در تبیین واریانس دارد. بیشترین ضریب آلفای کرونباخ مربوط به عامل اول ( 935 /0 )و کمترین مربوط به عامل دوم ( 792 /0 )و برای کل مقیاس (942 /0 ) است که نشان دهنده هماهنگی درونی بالا است . بر اساس نتایج پژوهش ابزارتاب آوری کانر دیویدسون از روایی واعتبار قابل قبول درزنان مبتلا به سرطان پستان، برخورداراست .
طراحی و آزمونگری مدل علی اعتیاد به بازی های ویدئویی – رایانه ای براساس حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با نقش میانجی خودنظم جویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی به رابطه مستقیم خود نظم جویی هیجانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با رفتارهای اعتیادآور پرداخته اند، اما در زمینه رابطه غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای با میانجی گری خود نظم جویی هیجانی پژوهشی صورت نگرفته است. بنابراین، مسئله این است که آیا خود نظم جویی هیجانی می تواند در این رابطه نقش میانجی داشته باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی خودنظم جویی هیجانی در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای در دانش آموزان پسر انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان (نوجوانان) پسر متوسطه دوره اول تهران در سال 98- 1397 بودند. حجم نمونه شامل 405 دانش آموز بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های مقیاس اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای (آنیوتاورن، 2008)، خودنظم جویی هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) و باورهای فراشناختی (ولز و کارترایت-هاتون، 2004) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که حمایت اجتماعی ادراک شده و باور مثبت درباره نگرانی بر خودنظم جویی هیجانی و اعتیاد به بازی های ویدیوئی – رایانه ای و از سوی دیگر خودنظم جویی هیجانی بر اعتیاد به بازی های ویدیوئی – رایانه ای تأثیرگذار است(01/0 p< ). نتیجه گیری: افرادی که از میزان حمایت اجتماعی ادراک شده و باور مثبت درباره نگرانی بیشتری برخوردارند، میزان خودنظم جویی هیجانی در آنها افزایش یافته ودر نتیجه میزان اعتیاد در آنها کاهش می یابد.
سیاهه خودگزارش دهی هوش معنوی: پرسشنامه، روش اجرا و نمره گذاری (نسخه فارسی)
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
279-302
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق بررسی نقش میانجی گر طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای در مراجعین به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ابهر بود. روش: بدین منظور به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی تعداد 234 نفر از معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ابهر انتخاب شدند. پرسش نامه های سبک های دلبستگی (هازن و شیور، 1987)، سبک های مقابله ای فولکمن و لازاروس (1985)، طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998) در بین آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان یک متغیر میانجی بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای عمل نمی نماید. نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل ضرایب نشان داد، با شناخت سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه و استفاده از سبک های مقابله ای می توان از ابتلا به اعتیاد جلوگیری نمود.
اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال بر حافظه فعال واج شناختی و آگاهی واجی دانش آموزان نارساخوان: یک مطالعه نوروسایکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال بر بهبود توانایی حافظه فعال واج شناختی و آگاهی واجی دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آ موزان پایه دوم و سوم تحصیلی بود که در مراکز ناتوانی یادگیری شهر تهران تشخیص نارساخوانی را دریافت کرده بودند و نمونه پژوهش شامل 30 نفر از آنها بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان (گثرکول و پیکرینگ، 2001) و آزمون آگاهی واج شناختی (سلیمانی و دستجردی کاظمی، 1389) بود. گروه آزمایش 16جلسه 30-35 دقیقه ای آموزش حافظه فعال را دریافت کردند و گروه گواه، هیچ آموزشی را دریافت نکردند. یافته ها: داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس (آنکوا) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نمرات پس آزمون گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در هر دو متغیر تفاوت معناداری پیدا کرده است که نشان دهنده تاثیر برنامه آموزشی بر بهبود توانایی حافظه فعال واج شناختی و آگاهی واجی گروه آزمایش است. همچنین اندازه اثرهای به دست آمده تاثیر برنامه آموزشی را به خوبی تایید کردند.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی در معتادان ساکن در کمپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
137-162
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال شخصیت ضد اجتماعی در معتادان ساکن در کمپ انجام شد. روش: در قالب یک مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، از میان معتادان ساکن در دو کمپ ترک اعتیاد شهرستان گنبدکاووس در نیمه اول سال 1397، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 10 نفر) گمارش شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه بالینی چند محوری میلون 3 استفاده شد که توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل شد. گروه آزمایشی اول مداخله طرحواره درمانی و گروه آزمایشی دوم درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 12 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو مداخله درمانی در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه مؤثر واقع شدند. همچنین میزان اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در پایان درمان و پس از پیگیری یک ماهه متفاوت بود. گروه طرحواره درمانی در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی اثربخشی بیشتری داشت (0/01 > p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اثربخشی دو روش طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی مورد تائید قرار داد.
رابطه بین هوش هیجانی و خودکارآمدی معلمان تربیت بدنی شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خود کارآمدی معلمان تربیت بدنی شهر بندر عباس بود. روش شناسی: روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و به لحاظ هدف، کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل دبیران تربیت بدنی مشغول به کار در مدارس شهر بندرعباس در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در سال تحصیلی (1393-1394) می باشد، که تعداد آنها برابر با 225 نفر بوده و براساس فرمول مورگان 142 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی خوشه ای در ناحیه یک و دو انتخاب شدند. از تعداد 142 پرسشنامه پخش شده 140 پرسشنامه برگشت داده شد. ابزار مورد نظر برای سنجش متغیرها، رگه هوش هیجانی و خودکارآمدی بود. پایایی خودکارآمدی و هوش هیجانی با استفاده ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 81/0 و 83/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری توسط نرم افزار 18 spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی(خودآگاهی، مهارت های اجتماعی، درک عواطف خود) با خودکارآمدی در معلمان تربیت بدنی شهر بندرعباس رابطه معناداری وجود داشت. همچنین مشخص شد، 3/27 درصد از تغییرات واریانس متغیر خودکارآمدی توسط، ابعاد هوش هیجانی( خوش بینی، خودآگاهی، درک عواطف خود و مهارت های اجتماعی) تبیین می شود. بحث و نتیجه گیری: بنابراین هوش هیجانی و خودکارآمدی بالای معلمان برای بهره برداری از فرصت های اندک و موجود و استفاده از روش های خلاقانه می تواند در جهت پیشبرد اهداف تربیت بدنی در آموزش و پرورش بسیار مهم و موثر باشد.
مقایسه تأثیر آموزش کنش های اجرایی و مداخله مبتنی بر الگوی بارکلی بر عملکرد خواندن و خودپنداشت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی که از شایع ترین و مهم ترین اختلال های خواندن در بین کودکان است، با مشکلاتی در رمزگشایی کلمه، توانایی پایین در مهارت های پردازش واج شناختی، و مشکلات مختلفی در زمینه زبان نوشتاری مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر آموزش کنش های اجرایی و الگوی بارکلی بر عملکرد خواندن و خودپنداشت تحصیلی در دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. بر این اساس از بین دانش آموزان شاغل به تحصیل در پایه سوم دبستان شهر بندرعباس در سال تحصیلی 96-1395، تعداد 45 دانش آموز مبتلا به نارساخوانی به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایدهی شدند. از پرسشنامه عملکرد خواندن (عابدی، 1395) و پرسشنامه خودپنداشت تحصیلی(یی- هیسن چن،2004) برای جمع آوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. بسته آموزش کنش های اجرایی و مداخله مبتنی بر الگوی بارکلی به ترتیب برای شرکت کنندگان گروه آزمایش اول و دوم در طی 7 جلسه آموزش داده شد، اما شرکت کنندگان گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را در این زمینه دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که مداخله مبتنی بر کنش های اجرایی و روش مداخله بارکلی بر نمره عملکرد خواندن و خودپنداشت دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی به طور کلی تأثیر معنادار ی دارند، اما آموزش کنش های اجرایی بر هر دو متغیر وابسته تأثیر بیشتری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نیز نشان داد که هر دو مداخله بر ابعاد عملکرد خواندن و خودپنداشت تحصیلی تأثیر معنی داری دارند ولی آموزش کنش های اجرایی بر هر دو متغیر وابسته تأثیر بیشتری داشته است (0/05 p< ). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش تر بودن مداخله مبتنی بر کنش های اجرایی در مقایسه با الگوی بارکلی در دانش آموزان با اختلال خواندن می توان این گونه تبیین کرد که مؤلفه های کنش های اجرایی از قبیل حافظه فعال، برنامه ریزی، و سازماندهی ذهنی رابطه بسیار نزدیکی با مهارت خواندن دارند و از این طریق می توانند بر عملکرد خواندن تاتیر بگذارند و در نتیجه سطح خودپنداشت آنها را نیز افزایش دهند.