فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
قانون ایمنی زیستی کشور، در ارتباط با فناوری زیستی و مواجهه با ریسک های احتمالی آن، پس از حدود 8 سال کشمکش و اختلاف نظر میان وزارتخانه و سازمان های درگیر در اردیبهشت ماه 1388 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. اما شواهد موجود نشان می دهد که این قانون نه تنها کمکی به حل مسائل کشور نمی تواند بکند، بلکه احیاناً به معضلات موجود دامن نیز خواهد زد. موضوع مورد بحث این مقاله، بررسی کشمکش ها و اختلاف هایی گسترده پیرامون قانون ایمنی زیستی و قانونگذاری در حوزه فناوری زیستی است. اختلاف نظر و کشمکش های گسترده در سیستم های سیاستگذاری حکومت ها و دولت ها، به خصوص زمانی که ریسک، علم و فناوری با یکدیگر گره می خورند یکی از حوزه هایی است که پژوهشگران حوزه سیاستگذاری علم و فناوری به صورت جدی به آن پرداخته اند. مقاله حاضر عقیده دارد که وجود مجموعه ای از پیش فرض های جهت دهنده و متعارض درون سیستم قانون گذاری کشور باعث فقدان شکل گیری تفاهم و رسیدن به پارادایم مشترک و در نتیجه دامنه داری اختلاف ها گردیده است. در ادامه با توسعه چارچوبی که مناسب شرایط ایران است، چنین پیش فرض هایی احصاء گردیده و تفاوت های میان آنان و اثر آنها بر فقدان شکل گیری تفاهم آشکار می گردد. از منظر ارائه راهکار، مادامی که چنین پیش فرض هایی درون سازمان های دخیل در این موضوع وجود داشته باشد، کشمکش ها ادامه خواهد یافت و بنابراین به جای بحث در مورد سازوکارهای اجرایی، مقاله پیشنهاد می دهد کنشگران باید ابتدا در ارتباط با پیش فرض های احصاء شده در مقاله به بحث و تبادل نظر بپردازند تا در سایه تفاهم ایجاد شده بتوانند به سمت سازوکارهای اجرایی حرکت کنند. ایمنی زیستی، فناوری زیستی، قانونگذاری، پروتکل کارتاهنا
تبیین و تحلیل ماهیت و کارکرد میان رشته ای فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ز مباحث مطرح در نظام های آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشته ای» است. مطالعات میان رشته ای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارت ها در رشته های مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزله ی یکی از حوزه های معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشته ای زمانی است که نتایج و یافته های آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حل های معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میان رشته ای را زمانی می توان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشته ها، تجارب و ظرفیت های معرفتی، مهارتی و روشی رشته های مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میان رشته ای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشته های دیگر و در چه زمینه های (تئوریکی و یا عملی) می تواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.
ترجمه فکر غربی به فارسی ، هنر نیست / گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر مجتبی مصباح
حوزههای تخصصی:
کتابداری و اطلاع رسانی؛ رشته یا میان رشته؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تعریف رشته و میان رشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح می شود که به رغم میل و یا تکرار عده ای که مشتاقانه و رضایت مندانه کتابداری و اطلاع رسانی را یک میان رشته می دانند، نویسنده استدلال می کند که تا رشته ای نباشد میان رشته مفهومی ندارد. او تاکید می کند که میان رشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم و فروکاهی مسائل اجتماعی و انسانی به علوم طبیعی است؛ زیرا از زمانی که نارسایی تحقیق در علوم انسانی با محوریت پوزیتیویسم مطرح شد، مسئله میان رشتگی نیز قوت گرفت. در واقع بحث بر روی مسائل انسانی و اجتماعی جز از طریق نگاه های همه جانبه میسر نیست؛ بنابراین میان رشتگی نفی رشته بودن نیست بلکه نقد آن است؛ ازاین رو اگر کتابداری و اطلاع رسانی بخواهد به عنوان یک حوزه علمی مطرح شود، در آغاز باید رشته باشد تا سپس بتواند با سایر رشته ها به ویژه رشته های علوم انسانی و یا دیگر رشته ها تعامل کند. در عین حال اثبات رشته بودن کتابداری و اطلاع رسانی با تعاریف موجود امکان پذیر نیست و باید با تعریف جدیدی از آن، این مسئله را حل کرد. نویسنده معتقد است تعریف جدید او می تواند این مشکل را حل کند.
شاخص های ارزیابی کیفیت میان رشته ای های دانشگاهی؛ ابزاری برای برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان رشته ای های دانشگاهی استانداردهای تعالی خاص خود را می طلبند. هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین شاخص های ارزیابی کیفیت میان رشته ای های دانشگاهی بوده و در آن از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. به این منظور ابتدا ابعاد مفهومی و مؤلفه های اساسی میان رشته ای های شناسایی شده و بر مبانی آن ، عوامل، ملاک ها و شاخص های مناسبی طراحی و تدوین شده است. جامعه آماری تحقیق شامل اسناد و مدارک موجود در پایگاه های اطلاعاتی قابل دسترس محقق در خصوص موضوع پژوهش بوده و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مشخص شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که برای ارزیابی میان رشته ای های دانشگاهی باید به پنج بُعد مفهومی شامل: مسائل چندوجهی، بینش های میان رشته ای، تولید دانش تلفیقی، فهم میان رشته ایِ مسائل و ساختار میان رشته ای، و همچنین پنج عامل اصلی شامل: اهداف، برنامه درسی، فرایند تدریس ـ یادگیری، هیئت علمی و مدیریت، توجه کرد. بر این اساس، در این تحقیق برای ارزیابی کیفیت میان رشته ای ها ؛ 5 عامل، 14 ملاک و 59 شاخص شناسایی و طراحی شده است.
غفلت از نهادها : دلایل و اثرات آن بر مطالعات بین رشته ای در اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حذف نهادها از تحلیل اقتصادی جریان غالب اقتصاد را می توان یکی از مهم ترین گام ها در راه تبدیل شدن رشته اقتصاد به رشته ای مجزا از سایر رشته های علوم انسانی دانست. این اقدام تا حد زیادی موجب مهجور ماندن تحلیل های بین رشته ای گردید و به واسطه آن اقتصاد به علمی فارغ از اخلاق و سیاست، تبدیل شد تا جایی که تنها ردای ریاضیات را برازنده قامت خود می دانست، به این امید که از این طریق به مانند فیزیک، علم شود. از این رو می توان مدعی شد که حذف نهادها یکی از ناخوشایندترین اتفاقات در طول تاریخ علم اقتصاد بوده است، اتفاقی که موجب شد هرچه بیشتر این علم از مسائل دنیای واقعی فاصله گرفته و انتزاعات ریاضیاتی تمام عرصه های آن را دربر گیرد. از این رو بررسی علل فراموشی نهادها توسط اقتصاددانان، امری ضروری است. این موضوعی است که جای خالی آن در ادبیات بحث احساس می شود و این مقاله تلاشی است برای پر کردن این خلاء. در راستای تحقق این موضوع، دراین مقاله، با استفاده از شیوه های تحلیل متنی و محتوا، برخی از علل فراموشی نهادها شناسایی شده است، که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد. علاقه شدید برخی از اقتصاددانان به علم فیزیک و الگو پذیری از آن، اشتباه آنها در تفکیک و جداسازی علم اقتصاد از سایر علوم انسانی، تاثیر حوادث سیاسی، ومجموعه ای از دلایل روش شناختی و معرفت شناختی.
ارزیابی درونی کیفیت گروه آموزشی مهندسی محیط زیست دانشگاه تهران
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۱
9 - 37
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی درونی گروه مهندسی محیط زیست دانشگاه تهران انجام گرفت. ارائه یک نیم رخ جامع و روشن از عملکرد یک مؤسسه یا برنامه براساس خودارزیابی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید ها نیازمند بکارگیری فرایند ارزیابی می باشد. به این منظور از روش تحقیق ارزشیابی و اقدام پژوهی استفاده شد و با کمک پرسشنامه و چک لیست اطلاعاتی، اطلاعات مورد نیاز از مدیر گروه، اعضاء هیأت علمی، دانشجویان و مسئول کتابخانه به شیوه سرشماری و دانش آموختگان و کارفرمایان آنها به شیوه نمونه گیری در دسترس جمع آوری گردید. نتایج نشان داد میانگین وزنی بدست آمده در عامل های هیأت علمی (4/2)، دانشجو (43/2)، دانش آموخته-پیامد (5/2) و پژوهش و تألیفات (4/2) با توجه به ملاک ها و نشانگر های در نظرگرفته شده نشان دهنده وضعیت نسبتاَ مطلوب گروه در عامل های مورد نظر و میانگین عامل های امکانات و فضا های آموزشی (17/2)، ساختار سازمانی (92/1)، فرایند تدریس– یادگیری (11/2) و دوره های آموزشی مورد اجراء (13/2) نشان دهنده وضعیت نامطلوب گروه در عامل های موردنظر می باشد. این نتایج حاکی از این می باشد که گروه مهندسی محیط زیست تهران در برخی ابعاد تا رسیدن به وضع مطلوب و یا هدف های نهایی خود فاصله زیادی ندارد و این امر مستلزم برنامه ریزی و ارائه راه کارهایی برای رفع نقاط ضعف خود در ابعادی می باشد که دارای ضعف می باشند.
ارایه مدلی برای ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۹
113 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارائه چارچوبی به منظور ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها است. در این راستا، روش تحقیق، توصیفی پیمایشی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای میدانی است؛ جامعه آماری تحقیق حاضر ده نفر از خبرگان مدیریت دانش می باشد و برای استفاده گردید. در ابتدا مروری بر ادبیات موضوع مدیریت SPSS تحلیل یافته ها از نرم افزار دانش و سپس مدل های مختلف مدیریت دانش مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند؛ در نهایت با استفاده از روش دلفی مدلی برای ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها ارائه شده است. پرسشنامه اولیه حاوی شاخص های سنجش، بین 10 نفر از خبرگان توزیع و نظرات اصلاحی و پیشنهادات و انتقادات آنان دریافت و تغییرات لازم در پرسشنامه نهایی با استفاده از نظریات آنها اعمال و نسبت به اصلاح و روان سازی شش مورد از سؤال ها و نیز حذف نه سؤال و اضافه نمودن پنج سؤال دیگر، اقدام گردید. روش کار در این مرحله اینگونه بود که به منظور تجزیه و تحلیل نظرات خبرگان از آزمون ویلکاکسون استفاده شد و شاخص هایی که در این آزمون، ارتباط معنادار آنها با فرایند مربوطه تأیید نشد، حذف
گردیدند، همچنین بر اساس نظرات کتبی خبرگان، برخی شاخص ها اضافه و یا تصحیح شدند.
آموزش میان رشته ای: نوآوری علوم شناختی در آموزش فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در نظر دارد پیامد علوم شناختی را به منزله مطالعه ای بین رشته ای در آموزش فلسفه ذهن بررسی کند. علوم شناختی با پرداختن به بررسی یکپارچه ذهن در روش شناسی پژوهشی خود، این امکان را به وجود آورده که شیوه ها و فنون جدیدی در زمینه روش های آموزش فلسفه ذهن به کار گرفته شود. برای روشن ساختن نوآوری پداگوژیک حاصل از علوم شناختی در فلسفه ذهن، ابتدا مفروضه های معرفت شناختی علوم شناختی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد آموزش فلسفه ذهن مستلزم توجه هم زمان به دانستنی ها و مهارت هاست. مسئله دیگر، تنوع شایستگی ها و تفاوت های دانشجویان این رشته است که با اتخاذ رویکرد بین رشته ای می توان با تشکیل گروه های مطالعاتی نامتجانس، از آن به عنوان یک فرصت بهره برد. بدین ترتیب با بهره گیری از منابع آموزشی متعدد در بررسی یکپارچه ذهن می توان الگوی غیرخطی حل مسئله را به کار گرفت و علاوه بر روش تبیین که در سنت فلسفی جاری بوده از شیوه های شبیه سازی کامپیوتری و مطالعات تجربی (مانند علوم اعصاب) برای مطالعه یکپارچه ذهن، فرصت های یادگیری دانشجویان را غنا بخشید.
تعیین عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت کاربران آموزش های مجازی تحت وب با استفاده از مدل کانو (بر اساس مطالعة موردی دو دانشگاه مجازی استان تهران)
حوزههای تخصصی:
گسترة یادگیری و آموزش الکترونیک، نویدبخش اجرایی شدن آرمان های دور از دسترس دو دهة قبل کشور بوده است. نیازهای گستردة مهارتی جوامع دانش محور و مبتنی بر فنّاوری اطلاعات با ادامه استفاده از روش های سنتی نظام آموزش، قابل پاسخگویی نیست. هدف از تحقیق حاضر، تعیین عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت کاربران آموزش های مجازی تحت وب با استفاده از مدل کانو می باشد. در این تحقیق، ارائه مدل مفهومی عوامل مؤثر بر رضایتمندی کاربران آموزش مجازی با استفاده از دو مدل تجربی و عمومی در محدوة زمانی شش ماهه (از مهرماه تا بهمن ماه سال 1387)، در بین کاربران دو دانشگاه مجازی استان تهران اجرا شده است. نوع جامعة آماری از نوع تصادفی و عوامل مورد بررسی شامل عوامل آموزشی، مشخصات انسانی، واسط کاربر، زیرساخت، محتوا و تعامل در نظر گرفته شد. در این راستا نظرات 71 دانشجو مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی نظرات دانشجویان مورد مطالعه، از طریق پرسشنامه و پس از تأیید پایایی و روایی آن انجام شد. برای این منظور پرسشنامة طراحی شده، حاوی 20 سؤال پنج گزینه ای (بر اساس طیف لیکرت) تهیه گردید.
تحلیل اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کای - دو انجام و نتایج حاصل با استفاده از مدل کانو طبقه بندی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، مشخص گردید که بیشترین عوامل تأثیرگذار بر رضایت کاربران «بُعد واسطة کاربر و تعامل» و بیشترین عوامل مؤثر بر نارضایتی کاربران «بُعد زیرساخت و محتوا» می باشد.
بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان دانشگاه آزاد اسلامی الیگودرز
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۱
179 - 194
حوزههای تخصصی:
رکن اساسی توسعه اقتصادی هر جامعه، بر توسعه نیروی انسانی تکیه دارد. هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد الیگودرز بود. این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموختگان سال 1376 تا سال 1385 است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با اطمینان 98% می توان گفت متوسط نرخ بیکاری 32% و متوسط نرخ اشتغال به تحصیل 21% می باشد. این در حالی است که بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1385 نرخ بیکاری دانش آموختگان در استان لرستان 6/20 % بوده است. نتیجه مهم ارقام بدست آمده، تأکید بر تغییر راهبرد های آموزشی می باشد. حذف و تعدیل برخی رشته های دانشگاهی به دلیل اشباع بازارکار و اصلاح و تغیر سطوح تحصیلی از کاردانی به کارشناسی و اصلاح مواد آموزشی متناسب با نیاز های شغلی از دستاورد های این تحقیق می باشد.
بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی و میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان زنجان
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
مسأله مورد بررسی در این پژوهش بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی و میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان زنجان است. شاخص های بکار رفته برای اندازه گیری ذهنیت فلسفی عبارتست از: (جامعیت، تعمق، انعطاف پذیری) که ارتباط این شاخص ها با میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی مورد بررسی قرار گرفته است.
جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد استان زنجان (440=N) نفر بوده، نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیده است (210=N). در پژوهش موردنظر برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه؛ خلاقیت، ذهنیت فلسفی، استفاده گردیده که هر دو استاندارد بوده و ضریب روائی آنها به ترتیب 81% و 80% برآورده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مشخصه های آماری، نظیر فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و برای بررسی رابطه بین متغیرها، از ضریب همبستگی و برای مقایسه میانگین ها در متغیرهای گروه بندی نظیر جنس و رشته تحصیلی از آزمون T مستقل استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد:
- با توجه به سطح معنی داری (01/0 < p) می توان با اطمینان 99/0 پذیرفت که بین ذهنیت فلسفی و میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی رابطه معنی داری وجود دارد.
- بین سه شاخص ذهنیت فلسفی یعنی جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری، با خلاقیت رابطه آماری معنی داری وجود دارد.
- مقایسه انجام گرفته بوسیله آزمون T مستقل نشان می دهد در رشته علوم انسانی و علوم پایه بین ذهنیت فلسفی و خلاقیت اعضای هیئت علمی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
- مقایسه های انجام گرفته بوسیله آزمون T مستقل با (05/0 > p) نشان می دهد بین میزان خلاقیت اعضای هیئت علمی زن و مرد تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما با (01/0 > p) ذهنیت فلسفی در مردان بیشتر از زنان است.
- در بین شاخص های ذهنیت فلسفی نیز تنها عاملی که باعث ایجاد تفاوت شده شاخص تعمق می باشد، به طوری که مردان به صورت معنی داری تعمق بیشتری از زنان داشته، اما انعطاف پذیری و جامعیت زنان و مردان تفاوت معنی داری، با یکدیگر نداشته است.
ضرورت مطالعات میان رشته ای و افق های نوین در مطالعات حقوق و اقتصاد در اسلام (موردکاوی قضیه کوز، هزینه های مبادله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتشار مقاله «مسأله هزینه اجتماعی» به قلم رونالد کوز در دهه 1960 میلادی را می توان نقطه عطفی در مطالعات بین رشته ای در حوزه اقتصاد و دانش های مرتبط با آن به شمار آورد. تا پیش از انتشار قضیه کوز اقتصاددانان – که عمدتاً در چارچوب نظریه نئوکلاسیک می اندیشیدند- نیازی نمی دیدند که گام های خود را از دایره مطالعات درون رشته ای فراتر گذارند و مسایل حقوقی و تاریخی را در تحلیل های خود وارد نمایند. کوز به همراه دیگر اقتصاددانان مکتب حقوق مالکیت نشان داد که اگر هزینه-های مبادله مخالف صفر باشد کارایی اقتصادی مستقل از قواعد حقوقی نخواهد بود و در نتیجه نهادهای حقوقی نقشی انکارناشدنی در رسیدن به کارایی خواهند داشت. بدین ترتیب کوز و همراهان وی به اقتصاددانان یادآوری کردند که تا وقتی هزینه های مبادله مخالف صفر است، گریزی از انجام مطالعات میان رشته ای وجود نخواهد داشت. ظهور دانش جدید «حقوق و اقتصاد» به عنوان یک دانش میان رشته ای تا حد زیادی مدیون همین تلاش هاست. در این مقاله افق های نوین و چشم اندازهای جدیدی که در پی این تحولات نظری فراهم آمده است معرفی و دلالت های آن برای مطالعات بین رشته ای حقوق، اقتصاد و تاریخ در اسلام بیان می شود. چنان که خواهیم دید قضیه کوز و مفهوم محوری هزینه های مبادله می توانند نقش مهمی در توسعه مطالعات بین رشته ای اسلامی در حوزه اقتصاد داشته باشند و به ایجاد افق های جدید پژوهشی کمک نمایند.