هنر و تمدن شرق

هنر و تمدن شرق

هنر و تمدن شرق سال 13 پاییز 1404 شماره 49 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

خوشنویسی از بستر سنت تا جهان امروز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خوشنویسی سنت مدرنیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۳
خوشنویسی سنتی که با پیشینه پیوند معنایی و معنوی با کلام وحی پس از پیامبر(ص) به عنوان انقلاب نگارشی در جهان اسلام تولد و توسعه یافته است، مسیر پر نشیب و فرازی را تا به امروز پیموده که بیشتر درگرو تغییرات و ضرورت های سیاسی و اجتماعی در بستر جوامع اسلامی بوده است. از این رو می توان گفت، خط و خوشنویسی به مثابه وجودی حیاتمند به عنوان شاخصه ای از وضعیت تمدن اسلامی در ادوار مختلف به شمار می آید. پیدایش خط کوفی ساده ابتدایی (غیر هندسی) در آغاز شکل گیری حکومت اسلامی و توسعه گونه های مختلف خطوط کوفی پیچان، مشجر و مزّهر در دوران اوج و شکوه تمدن اسلامی گواهی براین مدعاست.  در جوامع اسلامی خوشنویسی سنتی در مواجهه با مدرنیسم با تغییراتی از جمله ورود صنعت چاپ روبرو شد، اما همچنان از رونق نسبی برخوردار بود؛ زیرا خوشنویسی به چندین دلیل، ازجمله ارتباط درونی و ذاتی آن با نسخه برداری از قرآن کریم و دیوان شاعران و عارفان، کرامت و اصالت خود را حفظ کرده و این نکته، به عنوان نماد مقاومت در برابر هنرغرب به شمار می آید. با نهادینه شدن آموزه های غربی در آموزش آکادمیک هنر در جوامع اسلامی هنرهای سنتی از جمله خوشنویسی به حاشیه رانده شد که در جریان «هویت یابی» و «بازگشت به خویشتن» با وجه دیگری که در خاورمیانه جنبش هنری «حروفیه» نامیده شده و بر شکل گیری جنبش «سقاخانه» در ایران مؤثر افتاد، دوباره به میدان آمد. در این زمان، جامعه خوشنویسان را می توان در سه گروه دسته بندی کرد؛ نخست گروهی که همچنان به سنت وفادار ماندند و وظیفه خود را حفظ سنت های هنری پیشنیان می دانستند. گروه دیگری که از سنت های خوشنویسی در آثار مدرن به عنوان هویت هنری بهره گرفتند و گروه سوم آن دسته از هنرمندانی است که ماهیت خوشنویسی را با این ایده که «ما گذشته را تقلید نمی کنیم بلکه آن را ادامه می دهیم»، به نفع زیبایی شناسی مدرن، تغییر دادند.
۲.

تبیین مرزهای عصر مفرغ شمال شرق و شرق ایران براساس مطالعات باستان شناسی فرهنگ بلخی- مروی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باستان شناسی شمال شرق و شرق ایران فرهنگ بلخی - مروی دوران مفرغ مرز فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۳
تلاش برای ترسیم مرزها و سرحدات غربی فرهنگ بلخی- مروی در شمال شرق و شرق ایران یکی از راه های شناخت ساختار این دوره فرهنگی است. فرهنگ بلخی- مروی، فرهنگ غالب عصر مفرغ میانی و جدید در شرق خراسان است. این فرهنگ که به اختصار BMAC نامیده می شود، در اواسط هزاره سوم تا اواخر هزاره دوم قبل از میلاد در مناطق جغرافیایی شمال افغانستان، جنوب ترکمنستان، جنوب ازبکستان، شرق و شمال شرق ایران شکل گرفته و گسترش یافته است. ترسیم مرز این فرهنگ به ترسیم مرزهای جغرافیایی خراسان فرهنگی و مشخص کردن گستره فرهنگی، تفکیک و تمایز میان مواد و یافته های باستانی در مناطق تماس، نقش مهمی دارد. مسئله اصلی این پژوهش مشخص کردن مرزهای فرهنگ بلخی- مروی در استان های سه گانه خراسان (شمالی، رضوی و جنوبی) است. بر این اساس سؤالات این گونه مطرح می شود: 1- محدوده نفوذ فرهنگ بلخی- مروی در خراسان شامل چه مناطقی می شود؟ 2- چرایی وجود فرهنگ بلخی- مروی در خراسان به چه نحوی قابل تبیین است؟ روش این پژوهش به شکل توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای است. نتایج پژوهش بیانگر این است که این فرهنگ تا حدی در بخش هایی از خراسان به شکل استقرارها در خراسان شمالی و خراسان رضوی و به شکل گورستان هایی در خراسان جنوبی نفوذ یافته است.
۳.

تبیین نقش تحولات فرهنگی و معماری هند برشکل گیری معماری رمانتیک در نمای بناهای دولتی شهر زاهدان (دورۀ پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری رمانتیک معماری هند معماری زاهدان بناهای دولتی پهلوی اول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۲
کشور هند همسایه کهن ایران است و پیوندهای فرهنگی دو کشور از دیرباز برقرار مانده اند؛ در دوران حکومت پهلوی اول این کشور به دلایل مختلفی، نقش ملموسی در شکل گیری معماری شهر های جنوب شرق ایران به خصوص شهر زاهدان داشته است. معماری نیز در طول تاریخ همواره پیوندی مستحکم با عوامل فرهنگی داشته و تحولات بروز یافته در این زمینه ، اثرات مشهودی بر معماری گذاشته است. شناخت و اهمیت چگونگی اثرگذاری این جریان و تحولات فرهنگی- معماری در هند و انعکاس ظهور آن ها بر معماری شهر زاهدان موضوعی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. ازاین رو پرسش اصلی پژوهش این است که تحولات فرهنگی و معماری هند در عصر پهلوی اول با چه مؤلفه و ویژگی هایی بر معماری رمانتیک شهر زاهدان اثر گذاشته است؟ این پژوهش از نوع تاریخی- تفسیری است و با استناد به اسناد تاریخی و برداشت های میدانی و روش توصیفی- تحلیلی به نقش این جریان ها بر پیدایش رمانتیک و بروز شاخصه های کالبدی آن بر معماری دوره پهلوی اول شهر زاهدان می پردازد. نتایج نشان می دهند معماری زاهدان در عصر پهلوی اول، از رمانتیسم هندی متأثر است و به کارگیری خردمندانه مضامین آن در معماری این دوران در شهر زاهدان، نشان از ارتباطات با کشورهای همسایه در جغرافیای مذکور به نحو مستقیم یا غیرمستقیم دارد؛ ارتباطاتی که به موجب آن تحولات فرهنگی و معماری توانسته اند بر جان و کالبد معماری شهری در ایران رخنه کرده و آثارش به وضوح دیده شود به نحوی که مهم ترین شاخص های رمانتیسم، طبیعت گرایی با بهره گیری از مصالح بومی و ارتباط با محیط و طبیعت، توجه به احساسات و عواطف انسانی ازطریق استفاده از نور، رنگ و تناسبات خاص فضاها، تأکید بر داستان و روایت با به کارگیری نمادهای روایتی از داستان های تاریخی، ایده آل گرایی و باستان گرایی به واسطه ایجاد فضاهای ایده آل و نوگرایی ازطریق استفاده از روش های نوین در معماری بناهای دولتی زاهدان به نمایش در آمدند. 
۴.

تحلیل نقشۀ طراحی کتیبۀ کوفی محرابی از دورۀ آل کاکویه در مسجد و قدمگاه فراشاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراشاه یزد آل کاکویه کتیبه کوفی خوشنویسی اسلامی دوره سلجوقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
کتیبه نگاری های کوفی در ایران را می توان هنری دانست که تحت تأثیر عقاید و اعتقادات حاکمان جامعه بر بناهای مذهبی شکل گرفته اند. در اوایل ورود اسلام به ایران، بیشتر کتیبه نگاری ها در بناهای مذهبی شامل آیات قرآن و به خط کوفی بود. مسجد و قدمگاه امام رضا (ع) در فراشاه یزد دارای یک محراب سنگی متعلق به سال 512 هجری قمری و دوره آل کاکویه، مقارن با دوره سلاجقه است. این دوره یکی از دوره هایی است که کتیبه نگاری های کوفی از منظر توجه به جزئیات نسبت به دوره های قبل از خود تنوع بیشتری دارد. هدف اصلی این پژوهش، درک عمیق از شیوه طراحی و مفاهیم بصری این کتیبه در بستر تاریخی و فرهنگی است و به شیوه کیفی و از نوع مطالعه موردی است. در این راستا، کتیبه کوفی محراب این مسجد و قدمگاه تحلیل و تفسیر می شود و روش تحلیل و تفسیر شامل بررسی ساختار نوشتاری، ویژگی ها و تکنیک های طراحی آن است. یافته های پژوهش نشان می دهد هنرمند کتیبه نگار در طراحی و یا اجرای این کتیبه کوفی از نقشه طراحی با تناسبات پایه ای دقیق استفاده کرده است و این موضوع در چگونگی به کارگیری ویژگی های بصری همچون ریتم، تقارن، تناسبات و... تأثیرگذار بوده است. همچنین این پژوهش نشان می دهد از نقشه طراحی در کتیبه کوفی آیه (23) سوره الشوری و آیه (55) سوره مائده در محراب مسجد و قدمگاه فراشا یزد استفاده شده است. این نقشه طراحی بر پایه تناسبات دقیق 32 به 32 و حداقل اندازه یک به 32 در بالای خط راهنمای زمینه و تناسبات پنج به پنج و حداقل اندازه یک به پنج در زیر خط راهنمای زمینه شکل گرفته است. خطوط راهنمای اصلی، خطوط راهنمای میانی و جدول بندی ها در نقشه طراحی این کتیبه کوفی براساس این تناسبات جایگذاری شده اند و هنرمند کتیبه نگار ابعاد حروف و اتصالات آن را به وسیله این ویژگی ها تعیین و طراحی کرده است.
۵.

هویت و مقاومت: تحلیل چیدمان «حکم نوری» مونا حاتوم در پرتو نظریۀ پانوپتیسم فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مونا حاتوم حکم نوری پانوپتیسم فوکو هویت فلسطینی مقاومت میشل فوکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
چیدمان «حکم نوری» اثر «مونا حاتوم»، هنرمند فلسطینی- بریتانیایی، با بهره گیری از عناصر بصری و نمادین، مفاهیم نظارت، هویت و مقاومت را در بستر تجربه فلسطینی بازنمایی می کند اما تحلیل های مبتنی بر نظریه پانوپتیسم «میشل فوکو» در این اثر محدود است. این پژوهش با هدف تحلیل دقیق عناصر بصری حکم نوری و تبیین نقش آن ها در بازنمایی هویت و مقاومت به سه سؤال پاسخ می دهد: 1) چگونه عناصر بصری و نمادین این چیدمان، مفاهیم هویت و مقاومت را منتقل می کنند؟ 2) چگونه نظریه پانوپتیسم فوکو سازوکارهای نظارت در این اثر را روشن می سازد؟ 3) چگونه تجربه زیسته حاتوم به عنوان یک فلسطینی در تبعید در این اثر بازتاب می شود؟ روش پژوهش تحلیلی- بصری است و داده ها ازطریق تحلیل کیفی عناصر بصری اثر (قفس های مشبک فلزی، نور متحرک، سایه های متغیر) و مطالعه اسناد مرتبط جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل با تلفیق چهارچوب پانوپتیسم فوکو و تفسیر نمادپردازی های بصری انجام شد. نتایج نشان می دهند قفس های مشبک، استعاره ای از حصارهای سرزمین های اشغالی و محدودیت های هویتی و نور متحرک، نمادی از نظارت نظامی فراگیر است. حرکت بیننده میان قفس ها و مواجهه با سایه های پویا، مقاومتی نمادین بازآفرینی می کند که ریشه در تجربه تبعید حاتوم دارد. این چیدمان، هویت فلسطینی را با نقد جهانی ساختارهای قدرت پیوند می دهد و بیننده را به بازاندیشی در شرایط انسانی معاصر ترغیب می کند. این پژوهش بینش نوینی به نقش هنر معاصر در نقد قدرت و بازنمایی مقاومت ارائه می دهد.
۶.

نویافته ها و تحلیل فرهنگی آینه کاری در ابنیۀ تاریخی ایران از قرن دهم هجری تا دورۀ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آینه کاری آرایه معماری ابنیه تاریخی صفوی قاجار و پهلوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۶
آینه در ایران باستان و سپس در دوره اسلامی جایگاهی ویژه داشته و نمود بارز آن در ادبیات، گواهی بر این مدعاست. تحولات و دگرگونی های فنی آینه کاری نیاز به مطالعات و تحلیل فرهنگی دارد. اگرچه استفاده از فلز صیقلی به مثابه رُخ نما به قبل از دوره صفوی می رسد اما بهره گیری از آینه های جام به عنوان تزیینات جداره، برای اول بار از این دوره حکایت شده است. خلاقیت هنرمندان ایرانی در استفاده از آینه های شکسته، جام و کوژ آنها را به سوی آینه کاری سوق داد. هدف این پژوهش، بازشناسی شیوه های آینه کاری از عصر صفوی تا دوره معاصر و جایگاه فرهنگی آینه در ابنیه تاریخی است. سؤال این پژوهش این است که شیوه های آینه کاری از دوره صفوی تا دوره معاصر چیست و جایگاه فرهنگی آن چگونه قابل تفسیر است؟ این پژوهش از نظر هدف، بنیادی و ماهیتی توصیفی و تحلیلی دارد. جامعه آماری، آینه کاری ابنیه تاریخی شهر های اصفهان، تهران، شیراز و مشهد است و روش نمونه گیری، هدفمند از نوع در دسترس است که در مجموع 47 بنا مطالعه شده اند. یافته ها نشان از هفده شیوه آینه کاری دارد که چهار شیوه از عصر صفوی، ده شیوه مربوط به قاجار و پهلوی و سه شیوه در دوره معاصر رواج یافته است. در بستر مطالعات فرهنگی، شیوه های آینه کاری در هر دوره تاریخی از سیاق فکری آن برهه حکایت دارد و ابعاد حسی، عاطفی، فیزیکی و زیبایی شناختی از آینه کاری ادوار پژوهش شده قابل درک است. اوج هنر آینه کاری مربوط به دوره قاجار بوده و نوع نگاه به این هنر در این عصر، دچار تحول و دگرگونی شده است.
۷.

رویکرد ملیک اصلانیان در به کارگیری پتانسیل مد برای ایجاد انسجام در قطعۀ «واریاسیونِ رقص روی تم ارمنی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصلانیان آهنگسازی هارمونی لیدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۱
نحوه به کارگیری مدهای موسیقی محلی در آهنگسازی معاصر، دغدغه بسیاری پژوهشگران و آهنگسازان است. چگونگی برقراری انسجام در قطعات، کشف پتانسیل های مد، فرم استفاده شده و گسترش ایده برگرفته از موسیقی محلی تأملاتی جدی می طلبد که بررسی آثار گذشتگان می تواند راهکارهایی پیش روی آهنگساز و پژوهشگر قرار دهد. سؤال پژوهش بدین شرح است که اصلانیان چگونه و در چه وجوه، هارمونیک یا ملودیکی از تم محلی در قطعه «واریاسیونِ رقص» بهره می برد؟ و دوم عامل انسجام بخش قطعه از لحاظ هارمونیک چیست؟ این پژوهش در ابتدا با استناد به منابع کتابخانه ای، ویژگی های برگرفته از مدهای محلی را در آهنگسازی به طور عام جمع بندی می کند. در مرحله بعد، هر واریاسیون و ایده هارمونیک و ملودیک آن روشن می شود. در مرحله نهایی به سازماندهی مصالح ملودیک می پردازد تا بتوان ارتباط بین قسمت ها را درک کرد. نتایج نشان می دهد، آهنگساز از پتانسیل فاصله ای تم ارمنی در مد لیدین بهره می گیرد و ساختار عمودی آکوردها، پدال های آکوردی و خطوط کنترپوآنی خود را بر مبنای سلول (016) و برگرفته از لیدین شکل می دهد. تأکید بر ساختار فاصله ای یکسان در کل قطعه، انسجام کلی را در اثر ایجاد می کند. 

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۴۹