مطالب مرتبط با کلیدواژه

هابرماس


۶۱.

دانشگاه بوم شناختی: آرمانشهری دست یافتنی؛ تحلیلی روش شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۱۱۰
«دانشگاه بوم شناختی؛ آرمانشهری دست یافتنی» ترجمه کتابی است از رونالد بارنت فیلسوف دانشگاه مشهور انگلیسی که در سال 2018 منتشر شده است. این کتاب بر اساس روش واقع گرایی انتقادیِ روی باسکار و کنش ارتباطی هابرماس، ایده جدیدی را برای دانشگاه های آینده پیشنهاد کرده است. وی بر اساس واقع گرایی انتقادی، لایه های هستی شناسانه متعددی را برای هفت بوم نظامی که ما انسان ها و جوامع درون آن ها زندگی می کنیم و حضورشان را در زندگی مان احساس می کنیم درنظر گرفته است. به عقیده وی، دانشگاه می تواند حسب تنوع معرفتی درون خود و بر اساس اصول آکادمیکی که آن را برتر از این هفت بوم نظام قرار می دهد، با لایه های وجودی هر هفت بوم نظام ارتباط برقرار کرده و در رفت و برگشت های مستمر، رابطه ای همگون بین آن ها برقرار سازد. این نوشتار تلاش می کند ترجمه فارسی این کتاب را از جهات محتوایی، روشی، ظاهری و منابع مورد استفاده مورد نقد و بررسی قرار دهد.
۶۲.

تنگنای زیست جهان ایرانی؛ بررسی نسبت سیستم و زیست جهان از دوره قاجار تا پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هابرماس زیست جهان قاجار پهلوی استثمار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۱۷
این پژوهش با تأمل در نظریه استثمار زیست جهانِ یورگن هابرماس تأثیر سیستم را به عنوان عامل یا مانع تکامل زیست جهان ایرانی و حوزه عمومی از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی بررسی می کند. بنابراین تحلیل زیست جهان ایرانی و تأثیر استثمار زیست جهان بر تحولات سیاسی اجتماعی در کانون هدف این پژوهش قرار می گیرد. پرسش پژوهش به این قرار است: رابطه سیستم و زیست جهان از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی چگونه بوده است و چه نسبتی با تحولات سیاسی- اجتماعی دارد؟ فرضیه پژوهش چنین ارائه شده است زیست جهان ایرانی در عصر قاجار با بدقوارگی و در حکومت پهلوی با بازتولید سیستمی استثمار جهان زیست رو به رو بوده که مانع از شکل گیری کنش ارتباطی شد و نهایتاً در قالب واکنش اجتماعی یعنی انقلاب اسلامی نمایان گردید. روش این پژوهش استفاده از داده های تاریخی و همچنین مطالعات کتابخانه ای – اسنادی گردآوری شده است.
۶۳.

مکتب فرانکفورت، بازنگری مارکسیسم و نقد دولت سرمایه داری؛ با تأکید بر نظریات هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حوزه عمومی دولت کنش ارتباطی مارکس مکتب فرانکفورت هابرماس هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۱۲۹
یورگن هابرماس از برجسته ترین متفکران مکتب فرانکفورت است که سعی کرده با قرائتی هگلی به بازسازی مارکسیسم بپردازد و مکتب انتقادی را اعتلا دهد. او همچون مارکس به بنیان های مدرنتیه و عقل گرایی ناشی از آن باور داشت؛ اما مدرنیته را پروژه ای ناتمام می دانست. وی معتقد بود در شیوه تولید سرمایه داری شکل نوینی از حقوق و عدالت شکل گرفت و نهادهای حوزه عمومی مستقل پدیدار شد؛ اما در سرمایه داری متأخر، دخالت دولت در امور خصوصی و حل شدن جامعه در درون دولت سبب افول حوزه عمومی شد و نهادهای عمومی موقعیتی مشورتی یافتند. ازاین رو بخش اعظم تفکرات هابرماس صرف ارائه نظریه «کنش ارتباطی» برای بازسازی حوزه عمومی شد؛ چراکه تنها در حوزه عمومی است که عقلانیت یافت می شود دموکراسی واقعی شکل می گیرد. هابرماس طرحی از نظریه حقوقی دموکراسی قانون مدار ارائه می دهد که بر اخلاق، سیاست و حقوق گفت وگویی استوار است. نقطه عزیمت هابرماس در نظریه های قانون و دموکراسی گفت وگویی ارائه طرحی برای ایجاد برابری حقیقی و حقوقی شهروندی است که با نقد دو پارادایم لیبرالیسم بورژوایی و رفاه اجتماعی آغاز می شود. این نوشتار با روش توصیفی -تحلیلی در پی اثبات این مسئله است که تحلیل هابرماس در این زمینه تحت تأثیر دیدگاه های ماتریالیستی مارکس در ارتباط با دولت قرار دارد؛ هرچند که وی تلاش می کند که از این بند رهایی یابد و به نوعی منفک از حقوق عمومی مطرح شود.
۶۴.

ایده بیناسوبژکتیو: حل معضل تعامل ابژه و سوبژه در مرمت آثار نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرمت نقاشی سوبژکتیویسم ابژکتیویسم ایده بیناسوبژکتیو هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۷۱
رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در بازه های زمانی مختلف در تاریخ سعی داشته اند تا مبتنی بر ادعای خود برای فهم آثار هنری و هم چنین تغییر طبع مرمتگران و مخاطبان هنر، حقانیت خود را به اثبات برسانند؛ اما هر یک در بستر خود دارای نقصان هایی هستند که وجوهی از اثر هنری را در روند مرمت، تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد به روش تحقیق بنیادی نظری و با تکیه بر داده های کتابخانه ای و نمونه آثار مرمتی به بررسی سه دوره فکری مختلف در مرمت آثار نقاشی بپردازد. برای نیل به این هدف، در سه خوانشی متفاوت: آرای نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره نگاه داشت علمی در نیمه اول سده 20م.، و درنهایت نگره معاصر نگاه داشت در اواخر سده 20 و آغار سده 21م. پرداخته می شود؛ لذا مهم ترین پرسش های موجود بدین شرح خواهد بود: معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره علمی نگاه داشت و معاصر در چیست و چگونه می توان به تفاهمی مشترک میان آن ها دست یافت؟ چگونه می توان با خوانش آرای هابرماس براساس ایده بیناسوبژکتیو به حل معضل نقصان های دو رویکرد سوبژکتیو و ابژکتیو دست پیدا کرد؟ بر این اساس رهیافت معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو و تلاش برای نیل به تفاهمی مشترک میان سوبژه ها در ایده بیناسوبژکتیو جستجو می شود. هدف اصلی پژوهش بررسی و ارائه ایده بیناسوبژکتیو در مرمت برای حل معضل نقصان های دو رویکرد مذکور است. در پایان این پژوهش با خوانش آرای «هابرماس»، سعی دارد تا ایده بیناسوبژکتیو را تبیین و نیاز جهان اجتماعی پیرامون و جهان مشترک سوبژه ها را در قالبی مشخص پیشنهاد دهد. نتیجه اصلی حاصله نشان دهنده آن است که، ایده بیناسوبژکتیو که در این پژوهش به آن اشاره شد، درواقع رهیافتی است که تلاش دارد به حل معضل تقابل سوبژه و ابژه و تعامل سازنده سوبژه های شناسا در مرمت دست یافت. این ایده با مطرح ساختن ایده مثلث بندی هابرماس به این نکته اشاره دارد که می توان براساس جهان مشترک سوبژه ها، جهانی اجتماعی بر پایه «نگاه داشت معانی» مشترک انسان ها یافت.
۶۵.

پداگوژی گفتمانی و کنشی هابرماس در آموزش جغرافیا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کنش ارتباطی هابرماس آموزش جغرافیا تحلیل فضایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۵۷
پیشینه و اهداف: کنش مفاهمه ای ارتباطی است مبتنی بر تعامل چندسویه مفهوم و محتوا که ساختار آن با تفاهم اشتراکی چندجانبه مبتنی بر تخصص (نه انحصار)، اساس می یابد. در این کنش افراد در میزواره ای آزاد با مشارکت همدیگر و خارج از فرایندهای انحصار و قدرت به تبادل نظر پرداخته و در روی مفاهیم به درک مشترک رسیده و مفهوم واحد ارائه می دهند. روش ها: این پژوهش به بررسی نقش کنش ارتباطی مبتنی بر نظریه هابرماس در آموزش های مکان و فضاپایه جغرافیا پرداخته است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات سامان مند مبتنی بر مرور و توسعه ادبیات نظری و مدل سازی تبیینی است که گردآوری داده های آن مبتنی بر ادبیات کتابخانه ای می باشد. یافته ها: یافته ها نشان می هد فلسفه مبتنی بر کنشگری پداگوژیک می تواند در تبیین مفاهیم جغرافیا به ویژه تحلیل فضایی عوامل و عناصر جغرافیایی مؤثر عمل نموده و با عملکرد اکتشافی یادگیری مفاهیم جغرافیایی را پایدار نموده و مفاهیم تحلیلی جغرافیا را با کنش تفاهمی ساختار مشترک می دهد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت که آموزش های مبتنی بر کنشگری ارتباطی در ساختار دروس میان رشته ای جغرافیا ضمن ایجاد ارتباط تعاملی، هم افزایی آموزشی میان رشته ای را نیز توسعه می دهد. 
۶۶.

جابجایی در فضای مجازی-واقعی: ارتباط عقلانی یا پریشان؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارتباط عقلانی ارتباط پریشان هابرماس فضای مجازی فضای واقعی قطبی شدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۷۸
در این مقاله تداخلات فضای مجازی و فضای واقعی و آسیب هایی که ممکن است خو گرفتن در فضای مجازی بر مناسبات اجتماعی در فضای واقعی وارد کند از منظر تکوین ادراک جمعی مورد مداقه نظری قرار گرفته است. درمجموع به نظر می رسد طی فرایندی که در مقاله توضیح داده شده است غرق شدن در فضای مجازی و شکل گیری ادراک مجازی در کنار خو گرفتن به قواعد فضای مجازی موجب اختلالات ادراکی کنشگران در فضای واقعی شده است به نحوی که به جای عقلانیت ارتباطی در دوران حاکمیت رسانه های اجتماعی با پدیده ای تحت عنوان «پریشانی ارتباطی» مواجه هستیم. پدیده ای که موجب شده است اختلالات عمده ای در مناسبات اجتماعی فردی و گروهی انسان ها به وجود آورد. خطای محاسباتی در ارسال پیام و کنش معنادار، شوکه شدن در برابر واکنش نسبت به پیام ارسال شده و کنش صورت گرفته، ابراز آرمان های دور و دراز به عنوان دست یافتنی های کوتاه مدت از جمله اجزای مفهومی پریشانی ارتباطی تلقی می شوند.
۶۷.

بررسی پیوند کنش ارتباطی عقل اجتماعی و توافق بین اذهانی در نگرش هابرماس و تطبیق آن با مضامین اجتماعی در نقاشی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنش ارتباطی هابرماس عقل اجتماعی توافق بین اذهانی مضامین اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۸۹
نظریه کنش ارتباطی  هابرماس نوآوری جدیدی در حوزه فلسفه، جامعه شناسی و اندیشه سیاسی به وجود آورده  است.این نظریه با استفاده از مفاهیم جهان زیست و سیستم دو چشم انداز درونگرا و برونگرا را با یکدیگر پیوند می زند و از پارادایم خرد آگاهی محور به جانب پارادایم زبان در قالب گفتار روی می آورد؛ از سویی، جهان زیست مشترک ارتباطی ای را بنیان می گذارد که دربرگیرنده پس زمینه معانی مشترک و شامل عناصر ساختاری است که بازآفرینی اجتماعی را امکان پذیر می سازد. تلفیق میان دو مفهوم کنش و ساختار و نظام درواقع تلفیق دو نظریه لیبرالی و مارکسیستی در مورد جامعه در قالب یک نظریه اجتماعی جدید و انتقادی است که با ارائه نظریه خود تحت عنوان کنش ارتباطی به آن می پردازد نقش عقل اجتماعی و زبان و اخلاق گفت وگویی در رهایی از ستم در این نظریه بسیار پررنگ جلوه می نماید لذا تمرکز این پژوهش بر بررسی پیوند کنش ارتباطی عقل اجتماعی و توافق بین اذهانی در نگرش هابرماس و تطبیق آن با مضامین اجتماعی در نقاشی معاصر  است.اهداف پژوهش:چگونگی ارتباط کنش ارتباطی با عقل اجتماعی.بررسی پیوند عقل اجتماعی با توافق بین اذهانی و مضامین اجتماعی در نقاشی معاصر.سؤالات پژوهش:1. چگونه می توان بین کنش ارتباطی و عقل اجتماعی پیوند ایجاد کرد؟پیوند عقل اجتماعی با توافق بین اذهانی و مضامین اجتماعی در نقاشی معاصر چگونه است؟
۶۸.

خاستگاه چرخش زبانی یورگن هابرماس: بنیانگذاری نظریه اجتماعی انتقادی و جایگاه نظریه زبانی هومبولت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چرخش زبانی هابرماس هومبولت زبان شناسی علائق شناختی پراگماتیسم نظریه اجتماعی انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۵۰
اصطلاح «چرخش زبانی» هر چند در رویکردهای مختلف، معانی خاصی دارد اما به طور کلی، به این امر اشاره می کند که در قرن بیستم، «زبان» مرکز توجه اندیشمندان قرار گرفت. مباحثات پیرامون زبان، سبب شد که این اندیشمندان نسبت به یکدیگر مواضع تحلیلی و انتقادی بگیرند. هابرماس، با نقدهایی که به دو سنت فلسفی هرمنوتیکی و تحلیلی وارد کرده است؛ موضع پراگماتیستی خود به زبان را تثبیت نموده است. با پیگیری آثار هابرماس، روشن می شود که خاستگاه توجه او به زبان را باید در«نظریه زبانی هومبولت» دانست. نظریه هومبولت تقسیم بندی سه سطحی از زبان ارائه می کند و این امکان را برای هابرماس فراهم می آورد که او بتواند اولاً به دیگر رویکردها زبان اندیش، نقدهایی وارد کند و نابسندگیِ تفسیرِ آن ها از زبان را آشکار سازد؛ ثانیاً با برجسته سازی سطح پراگماتیستی زبان، نظریه ای اجتماعی بنا نهد که بتواند وضعیت تحقق یافته مدرنیته را فهم و نقد کند. خاستگاه «چرخش زبانی» هابرماس ریشه در نظریه زبانی هومبولت دارد، متفکری که در حاشیه جریان فلسفی قرار می گیرد اما هابرماس با برجسته سازی نظریه زبان شناختی او نشان می دهد که تفسیر و فهم دو متفکر اصلی زبان اندیش قرن بیستم، یعنی هایدگر و ویتگنشتاین درباره مورد زبان، در تقسیم بندی سه سطحی هومبولت قابل تحلیل است.
۶۹.

بررسی نظریه عقلانیت و کنش ارتباطی هابرماس بر اساس اشعار انتقادی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظ اندیشه انتقادی هابرماس کنش ارتباطی عقلانیت ارتباطی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۸
گذری انتقادی بر زندگی و حیات فکری و مروری بر آثار و تألیفات حافظ و هابرماس نشان از آن دارد که شرایط سیاسی و اجتماعی عصر آن ها، بستری لازم برای بروز و ظهور شخصیت هایی چون حافظ و هابرماس، فراهم ساخته است. فضای سیاسیِ سراسر خفقانِ مستبدی چون هیتلر، توام با تجربه شخصی نقش مؤثری بر شکل گیری افکار، اندیشه و آثار هابرماس برجای گذاشت. در عصر حافظ نیز چنین شرایطی حاکم است. به عبارت دیگر اوضاع روزگار حافظ که با ظهور پدیده ای مستبد به نام امیر مبارزالدین توأم است، نقش بسیار مهمی در سرودن اشعار انتقادی وی داشت. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استعانت از مباحث رویکرد انتقادی، در صدد پاسخ به این سؤالات است که اساس ارتباط اندیشه هابرماس و حافظ بر چه اصلی استوار است؟ فصول مشترک اندیشه های هابرماس و حافظ بر چه محوری نهاده شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد محور اصلی ارتباطی کنش ارتباطی هابرماس و اندیشه انتقادی حافظ زبان آن هاست. کنش ارتباطی هابرماسی در چهارچوب گفتمان انتقادی حافظ می تواند پیام آور بخشی از واقعیت های جامعه در حوزه عدالت اجتماعی، آزادی و رهایی، صلح و دوستی و چندصدایی باشد. اعضاء دنیای تک صدایی حافظ می توانند محتسب صوفی، واعظ، زاهد و مدعیان باشند و پیر مغان، رند و ساقی می توانند اعضاء دنیای چندصدایی وی تشکیل دهند. از طرفی گفتمان هابرماس برانگیزاننده میل به حقیقت است. حقیقتی که از طریق استدلال عقلانی تعیین می شود.
۷۰.

مطالعه مقایسه ای ارتباطات انسانی در جامعه مدنی هابرماس و مدینه فاضله فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتباطات انسانی جامعه مدنی فارابی مدینه فاضله هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۲۹
ارتباطات انسانی یکی از عناصر اصلی شکل دهنده ماهیت و ساختار جوامع است. جامعه مدنی و مدینه فاضله دو نوع جامعه هستند که هرکدام انواع و صورت های مختلفی از ارتباطات را دربردارند. یورگن هابرماس و ابونصر محمد فارابی از اندیشمندانی هستند که به مسئله ارتباطات انسانی، شکل آرمانی آن و نقش آن در صورت بندی این دو نوع جامعه توجه داشته اند. در پژوهش حاضر به روش تحلیلی مقایسه ای و همچنین با تکیه بر چهارچوب روش شناسی بنیادین، به مطالعه و مقایسه ارتباطات انسانی و سطوح و انواع آن در اندیشه این دو متفکر پرداخته شده است. آنچه از مجموع بررسی و مقایسه آثار این دو متفکر برمی آید این است که هردو اندیشمند با نگاهی انتقادی به جامعه خویش و کیفیت ارتباطات در آن، به صورت بندی یک جامعه آرمانی پرداخته اند و مسائلی مانند عقلانیت، تفاهم و توافق جمعی را به صورت مشترک مورد توجه قرار داده اند. این در حالی است که عقلانیت ارتباطی هابرماس و اجماع و گفتگوی عقلانی و انتقادی مدنظر وی در دستیابی به حقیقت و مشروعیت قوانین، از عقل عرفی فراتر نمی رود، ولی تفاهم و ارتباطات برهانی فارابی محدود به افق انسانی نیست و در پیوند با رئیس اول مدینه فاضله و در اتصال به عقل فعال معنادار می شود. این پژوهش می تواند مقدمه ای در بازشناسی و تحلیل نظام های مختلف ارتباطی در دو نوع مدینه فاضله و جامعه مدنی باشد.
۷۱.

لزوم مفهوم شناسی حقوقی حوزه عمومی با نقد دیدگاه های غیرحقوقی با تأکید بر نقد دیدگاه هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقوق حوزه خصوصی حوزه عمومی مفهوم هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۴
مفهوم حوزه عمومی و آثاری که بر تشخیص آن مترتب است، در حقوق ایران و به ویژه حقوق عمومی در حد لزوم نیز مورد بحث قرار نگرفته است. این مفهوم حدوداً در دو دهه اخیر اصطلاح حوزه عمومی با ترجمه کتاب یورگن هابرماس در ایران محل بحث و چالش واقع شده است. ادبیات موجود در این خصوص نیز تحت تأثیر اندیشه هابرماس است. نویسنده در این مقاله ضمن بررسی مفهوم حوزه عمومی ازنظر هابرماس و هانا آرنت معتقد است که تعبیر هابرماسی حوزه عمومی غیرحقوقی است و نمی تواند مبنای بررسی حقوقی این موضوع گردد، لذا نخست باید مفهوم حقوقی حوزه عمومی تبیین شود تا امکان تفکیک آن از حوزه خصوصی و آثار آن ها مشخص شود. در این مقاله مفهوم حوزه عمومی ازنظر حقوقی بر اساس نقش اراده انسان در تعیین تکلیف یک امر مورد توجه قرار گرفته است و نویسنده معتقد است که مفهوم حقوقی حوزه عمومی را باید براساس نقش اراده انسان در تعیین تکلیف نسبت به یک امر در نظر گرفته و تعریف شود و ملاک تفکیک حوزه خصوصی از حوزه عمومی گردد. هر جا که اراده شخص به تنهایی مبانی تصمیم گیری قرار می گیرد، حوزه خصوصی تلقی می شود و هر جا که اراده دیگری بر فرد تحمیل می شود جزء حوزه عمومی محسوب می گردد.