مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
توسعه حرفه ای
منبع:
توسعه استعدادسال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
91 - 122
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگویی مفهومی و اعتباریابی آن برای شایستگی مدیران مدارس متوسطه انجام گرفت. بدین منظور از روش تحقیق آمیخته استفاده شد. در بخش کیفی نمونه ای هدفمند متشکل از 17 نفر از اعضای هیأت علمی، مدیران ستادی و برخی از مدیران مدارس که بطور بالقوه بیشترین اطلاعات را در خصوص شایستگی مدیران داشتند، انتخاب شدند. دیدگاه های افراد از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته بدست آمد و جهت تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری استفاده شد. یافته ها به صورت 6 مقوله اصلی شامل پدیده محوری، عوامل علیّ، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، استراتژی ها و پیامدها و 17 مقوله کلی که در پژوهش بدان پرداخته شده است، مشخص گردید. بر مبنای یافته های کیفی پرسشنامه ای محقق ساخته طراحی و بر روی نمونه ای متشکل از 336 نفر از مدیران مدارس متوسطه دوم شهر تهران اجرا شد. یافته های کمی نشان داد، مقادیر ضریب تاثیر در مدل اندازه گیری شایستگی مدیران، عوامل علیّ- پدیده محوری (0.137)؛ عوامل زمینه ای- پدیده محوری (0.818)؛ عوامل مداخله گر- پدیده محوری (0.162)؛ پدیده محوری- استراتژی ها (0.877) و استراتژی ها- پیامدها (0.896) مطلوب می باشد. از طرفی، مقدار t متناظر با هر ضریب بیشتر از مقدار بحرانی آن (1.96) و در سطح 0.05 معنادار است. در نهایت مدل شایستگی، متشکل از عوامل و مؤلفه های موثر بر شایستگی مدیران مدارس دوره دوم متوسطه به عنوان چارچوب و راهنمای عمل دست اندرکاران آموزش و پرورش جهت گزینش مدیران ترسیم گردید.
واکاوی چالش ها و فرصت های هوش مصنوعی در نظام آموزشی با تأکید بر توسعه حرفه ای معلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
134 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی چالش ها و فرصت های هوش مصنوعی با تأکید بر توسعه حرفه ای معلمان بود. این پژوهش از نظر رویکرد کیفی و از نظر هدف کاربردی- توصیفی بوده، و از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند، به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش تحلیل مضمون در سال 1403 پرداخته است . جامعه آماری شامل صاحب نظران در حوزه آموزش پرورش و آموزش عالی 135 نفر بودند که از بین آنها 12 نفر به روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از قاعده حد اشباع انتخاب شدند. برای محاسبه پایایی از شیوه توافق درون موضوعی یا دو کدگذار استفاده شده، که برابر با ٧٩ درصد است . با توجه به اینکه سطح پایایی بیش از ٦٠ درصد است ، پایایی کدگذاری تأیید شد. لذا می توان ادعا کرد که سطح پایایی تحلیل مصاحبه مناسب است . همچنین جهت تحلیل کیفی و کدگذاری از نرم افزار Atlasti8 استفاده شد. با توجه به نتایج نقش هوش مصنوعی را می توان در خصوص فرصت ها و چالش ها در 9 مضمون سازمان دهنده برای توسعه حرفه ای معلمان طبقه بندی کرد. فرصت ها با چهار مضمون سازمان دهنده به ترتیب: همگرایی تکنولوژی با اهداف آموزشی، قابلیت شبکه سازی آموزشی، جهانی سازی آموزش و ارزش آفرینی شغلی معلمان شناسایی شدند. چالش ها نیز در قالب ٥ مضمون سازمان دهنده با ترتیب: فاصله استعدادها، امنیت و حریم خصوصی معلمان و دانش آموزان، تعمیر و نگهداری مداوم سیستم ها و عدم قابلیت های یکپارچه سازی، دسته بندی شده اند. مدل نهایی این تحقیق می تواند در پیاده سازی و عملیاتی کردن هوش مصنوعی جهت توسعه حرفه ای معلمان مفید واقع گردد.
تعیین روابط علّی بین توسعه حرفه ای مدیران عالی دانشگاه علمی کاربردی و تأثیر آن بر فرهنگ توسعه پایدار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
163-174
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: هدف از این پژوهش تعیین روابط علّی بین توسعه حرفه ای مدیران عالی دانشگاه علمی کاربردی و تأثیر آن بر فرهنگ توسعه پایدار است. روش پژوهش: روش تحقیق کمی وکیفی ازنوع توصیفی-همبستگی است جامعه آماری شامل کلیه مدیران عالی دانشگاه علمی کاربردی بوده و از مدل معادلات ساختاری برای انتخاب نمونه ها استفاده شد که در نهایت 247 آزمودنی انتخاب گردیدند. روش نمونه گیری به کاررفته در این پژوهش، غیرتصادفی سهمیه ای بود. برای جمع آوری داده های موردنیاز در بخش کمی، پرسشنامه ها با هماهنگی های لازم بین نمونه های آماری توزیع و جمع آوری شدند و داده های جمع آوری شده وارد سیستم گردید. مرحله کمی پژوهش شامل دو پرسشنامه محقق ساخته به منظور سنجش الگوی توسعه حرفه ای مدیران عالی دانشگاه علمی کاربردی وتأثیر آن بر فرهنگ توسعه پایدار و همچنین پرسشنامه سنجش اعتبار الگو بود یافته ها: به منظور محاسبه روایی، از چک لیست 27 موردی بر اساس مدل پریزما استفاده شد و برای محاسبه پایایی، از ضریب کاپای کوهن بهره برداری گردید. همچنین، روایی پرسشنامه از طریق روایی ظاهری، محتوایی و سازه مورد ارزیابی قرار گرفت. پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محاسبه شد که همگی مورد تأیید قرار گرفتند. روش تحلیل داده ها با توجه به سؤال های پژوهش، شامل روش های آمار توصیفی با استفاده از نرم افزار SPSS-V23 و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS-V23 و LISREL V8.8 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین توسعه شناختی، توسعه رفتاری-قضاوتی، توسعه رهبری-مدیریتی و توسعه معنوی-اخلاقی با فرهنگ توسعه پایدار رابطه معناداری وجود دارد و تمامی مسیرها مورد پذیرش قرار گرفته اند.
امکان سنجی طراحی شبکه ارتباطی توسعه حرفه ای مدیریت مسائل و چالش های شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
143 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر امکان سنجی طراحی یک شبکه ارتباطی آنلاین جهت بهبود کیفیت مدیریت مدارس بود. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی و توسعه ای بود و روش جمع آوری داده ها به صورت روش ترکیبی بود. در این راستا مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید هیئت علمی علوم تربیتی دانشگاه های دولتی و مدیران مدارس متوسطه 10 نفر که به روش هدفمند انتخاب شدند مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد و در بخش کمی تحقیق بر اساس مضامین استخراج شده از مصاحبه ها و اهداف پژوهشی پرسشنامه 28 گویه ای طراحی شد و بین 116 نفر از مدیران که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند توزیع شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مدیران مدارس متوسطه اهمیت و ضرورت وجود شبکه های توسعه حرفه ای را با میانگین 3.83 درک می کنند و منابع انسانی با میانگین 4.33، فنی 4.33، مالی 4.11 و قانونی 4.27 مطرح شده را با میانگین بالاتر از متوسط جامعه (3) لازم می دانند؛ ولی درعین حال چالش ها و موانع به خصوص موانع سازمانی و بروکراتیک را تأثیرگذار می دانند
شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدایی مبتنی بر فناوری های نو ظهور و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۷
187 - 226
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدایی مبتنی بر فناوری های نوظهور و خودکارآمدی آنان بود. برای اجرای آن از روش مرور سیستماتیک استفاده شد. فرایند انتخاب مقالات بر اساس ساختار پیشنهادی پریسما انجام شد. در راستای اهداف تحقیق، پایگاه های علمی معتبر در حوزه های آموزش، فناوری اطلاعات و ارتباطات، و علوم اجتماعی که توسط محققان پیشین در پژوهش های مرتبط مورداستفاده قرار گرفت. کلیدواژه های جستجو در این تحقیق بر اساس سه مفهوم اصلی توسعه حرفه ای، فناوری های نوظهور و خودکارآمدی، و با استفاده از جستجوی مترادف ها انجام شد. محققان فرآیند جستجوی پایگاه های داده را به صورت مستقل انجام دادند. پس از بررسی 649 مقاله بر اساس عنوان و چکیده، تعداد 190 مقاله به عنوان مقالات مرتبط باقی ماند. درنهایت، پس از غربالگری نهایی و حذف مقالات نامرتبط، 14 مقاله برای استفاده در تحقیق انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که یکپارچه سازی فناوری دیجیتال، تقویت باورهای فردی و کاهش فرسودگی دیجیتال، ارائه آموزش های شغلی و غنی سازی شغلی از طریق سبک های مدیریت مشارکتی و تفویض اختیار، تغییر نگرش معلمان نسبت به فرآیندهای توسعه حرفه ای و تقویت همکاری های بین سازمانی، استفاده بهینه از فناوری های نوظهور و بهره مندی از سیستم های دیجیتال آموزشی علاوه بر بهبود تعاملات میان فراگیران و معلمان، می تواند به عنوان محرکی برای بهبود دستاوردهای تحصیلی و ارتقای کیفیت آموزش در محیط های آموزشی تلقی شود. درنهایت، رفع موانع زیرساختی و فرهنگی، سیاست گذاری های ناکافی می تواند زمینه ساز پیشرفت قابل توجهی در توسعه حرفه ای معلمان گردد.
تحلیل علّی - معلولی توسعه حرفه ای مدیران آموزش و پرورش منطقه 4 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
153 - 170
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پیشرفت های علوم و فناوری، مهارت ها و قابلیت های مدیران سازمان ها را به چالش می کشد و برای مواجهه با این تغییرات سریع، قابلیت های مدیران باید بر اساس یک برنامه جدید و سازمان یافته مجدداً ساختاردهی شود. هدف پژوهش حاضر تحلیل علّی - معلولی توسعه حرفه ای مدیران آموزش و پرورش منطقه 4 تهران است. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد آمیخته است. خبرگان جامعه آماری در هر دو مرحله شامل خبرگان دانشگاهی و متخصصان توسعه حرفه ای مدیران، بودند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند و با استفاده از سطح اشباع نظری تعداد 22 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه تا رسیدن اطلاعات به حد اشباع نظری ادامه پیدا کرد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش کدگذاری دومرحله ای صورت گرفت. در بخش کمی نیز از روش دیمتل استفاده شد. پرسشنامه دیمتل در اختیار 22 نفر از خبرگان قرار گرفت و میزان تاثیر عوامل مشخص گردید. یافته ها: بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل یافته های کیفی، تعداد 165 کد باز از میان مفاهیم موجود در مصاحبه ها شناسایی شد که در قالب 30 مقوله دسته بندی شدند. نهایتا 7 مقوله اصلی بدست آمدند. و نتایج دیمتل فازی نشان داد که در پژوهش حاضر عوامل فردی، ذینفعان و مدیریت منابع انسانی بعنوان عوامل علّی مدل و عوامل آموزشی، برنامه ریزی و فناوری در آموزش عوامل معلولی مدل بودند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که توسعه حرفه ای مدیران برای بهبود نظام آموزش و پروش ضروری است.
بررسی تأثیر آموزش ضمن خدمت بر توسعه حرفه ای معلمان: تحلیل مؤلفه ها، عوامل زمینه ای و الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
153 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش ضمن خدمت بر توسعه حرفه ای معلمان: تحلیل مولفه ها، عوامل زمینه ای و الگوها انجام شده است. پیشینه: هدف از توسعه حرفه ای معلمان، ارتقای کیفیت آموزش و تربیت دانش آموزان از طریق توانمندسازی معلمان است. روش: این پژوهش با روش مرور نظام مند انجام شد. میدان پژوهش حاضر کلیه مطالعات انجام شده در حوزه آموزش ضمن خدمت معلمان بود. به جهت گستردگی مطالب در میدان پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند به منظور جمع آوری داده ها از پایگاه های معتبر فارسی و خارجی شامل ساینس دایرکت، سیج پاب، پایگاه اطلاع رسانی اریک، کتابخانه آنلاین ویلی، اسپرینگر، گوگل اسکالر، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه مرکز اطلاعات علمی، مگیران و ایران داک، استفاده شد. در فرآیند انتخاب مقالات برای پژوهش، معیارهای ورود و خروج تدوین شد. معیارهای ورود شامل ارتباط موضوعی، به روز بودن و قابل اعتماد بودن(از منظر روش شناسی) هستند. معیارهای خروج پایین بودن رتبه نشریه، جدید نبودن سال انتشار برای مقالات داخلی از 1395-1403 و برای مقالات خارجی از 2018-2023، تکراری بودن موضوع و محتوا، نامعتبر بودن روش های پژوهش، دست اول نبودن، فارسی و انگلیسی نبودن مقالات یافته شده، در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد آموزش های ضمن خدمت معلمان باید دربرگیرنده مؤلفه های صلاحیت، دانش، عمل و تعهد و توسعه حرفه ای معلمان باشد. همچنین در طراحی این دوره ها باید از الگوی آموزش بزرگسالان، یادگیری مداوم و آموزش خودخوان وخودراهبری یادگیری معلمان بهره برد. نتیجه گیری: سنجش اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت نباید صرفاً به حوزه دانش حرفه ای معلمان محدود شود بلکه این دوره ها بر سایر ابعاد توسعه حرفه ای معلمان از جمله چگونگی ارتباط با دانش آموزان و همکاران، هم چنین مهارت های عملی و تفکر انتقادی آن ها نیز تأثیرگذار بوده و منجر به بهبود آن خواهند شد.
شناسایی و اعتبارسنجی فرصت ها و شرایط و نیازهای آموزشی معلمان در جهت توسعه-حرفه ای و ارتقاء کیفیت تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتبارسنجی فرصت ها، شرایط و نیازهای آموزشی معلمان در جهت توسعه حرفه ای و ارتقاء کیفیت تدریس است.روش ها : این پژوهش کاربردی از نوع آمیخته(کیفی- کمی) با دو رویکرد تحلیل محتوا و توصیفی پیمایشی بود. برای شناسایی نیازهای آموزشی از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 11نفر از متخصصان موضوعی که معیار انتخاب اشباع نظری داده ها بود و برای اعتبارسنجی81نفر معلمان باتجربه و سابقه بیش از10سال شهرستان شادگان که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، نیازهای شناسایی شده را اعتبارسنجی کردند. اصالت مصاحبه ها و روایی محتوایی پرسشنامه توسط5نفر از متخصصان موضوعی تایید و پایایی پرسشنامه با آلفای کرنباخ(719/0)سنجیده شد. داده های بخش کیفی در MAXQDA به شیوه اشتراوس-کوربین تحلیل و داده های بخش کمی با ضریب مسیر و آماره t در SMART PLS4 تحلیل شد. یافته ها: یافته های بخش کیفی شامل3کد انتخابی(فرصت ها، شرایط و نیازهای آموزشی معلمان در جهت توسعهحرفه ای و ارتقاء کیفیت تدریس)،9کد محوری و 71کد اولیه بود. یافته های بخش کمی نشان داد که تمام مؤلفه های شناسایی شده با آمارهt بیش از 96/1و سطح خطای کمتر 05/0بر توسعه حرفه ای معلمان تأثیر معنادار داشت و تمام مسیرها نیز تایید شده بود.نتیجه گیری:در پژوهش حاضر علاوه بر شناسایی فرصت ها، شرایط و نیازهای آموزشی معلمان در جهت توسعه حرفه ای، تمام مؤلفه ها اعتبارسنجی شد. توسعه حرفه ای و ارتقاء کیفیت تدریس معلمان محور تقویت و پیشرفت جامعه در علم و دانش است. ازهمین رو، شناساندن نیازهای آموزشی معلمان، فرصت های توسعه حرفه ای و شرایط موجود به سیاستگذاران و مدیران، زمینه را برای ارتقاء کیفیت توسعه حرفه ای و اثربخشی این دوره ها در عملکرد معلمان فراهم می سازد.
توسعه حرفه ای دانشجومعلمان آموزش الهیات از طریق برنامه درسی کارورزی با تمرکز بر مهارت های پاسخگویی به شبهات دینی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، برنامه ریزی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان رشته آموزش الهیات از طریق آشنایی با اصول پاسخگویی به شبهات دینی دانش آموزان است و به دنبال ارتقای توانایی های معلمان در پاسخ به سوالات و دغدغه های دینی نسل جوان می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و در سه محور اصلی انجام شده است: شرایط محیطی: توجه به امنیت محیط، مهارت های ارتباطی و استفاده از منابع معتبر؛ توجه به ویژگی های مخاطب: شناخت و درک ویژگی های نسل جدید و مسائل مرتبط با آن ها؛ و استفاده از محتوای روش تفکر در درس کارورزی: به کارگیری روش های تفکر انتقادی، تأملی و خلاق به منظور ارتقای توانایی های دانشجومعلمان. نتایج پژوهش نشان می دهد که توسعه حرفه ای دانشجومعلمان با تمرکز بر این سه محور می تواند بهبود یابد. استفاده از تکنیک های مختلف تفکر در پاسخ گویی به شبهات دینی، قابلیت های معلمان را افزایش می دهد و آن ها را برای مواجهه مؤثر با چالش های دینی آماده تر می سازد. توسعه حرفه ای باید به صورت عملی و کاربردی در نظر گرفته شود و درس کارورزی به عنوان یک فرصت برای نوآوری در روش های تدریس و پاسخگویی به شبهات به شمار می آید. همچنین، به کارگیری تکنیک های خلاقانه مانند تکنیک اسکمپر می تواند به دانشجومعلمان در حل مسائل و شبهات دینی کمک شایانی کند و آن ها را برای ایفای نقش خود در زمینه آموزش دینی توانمندتر سازد.
نقش دانش محتوایی آموزش فنّاورانه در توسعۀ حرفه ای معلمان: یک مرور روایتی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: توسعه حرفه ای معلم فرایندی مداوم است که از طریق آن معلمان متناسب با توانایی های خود و نیازهای زمان در حال تغییر سازگار و به رشد خود ادامه می دهند. امروزه، توسعه معلمان، نه تنها شامل تسلط بر علم و توانایی های تدریس بلکه با تسلط بر فنّاوری نیز به چالش کشیده می شود. یکی از ایده های نوآورانه برای ارتقای آموزش در قرن بیست و یکم، تجدید نظر در آموزش و توسعه برنامه درسی با ادغام فنّاوری اطلاعات و ارتباطات با دانش محتوایی آموزشی به شیوه ای سیستماتیک است، این ادغام معلمان را قادر می سازد تا به طور مؤثّر ابزارها و منابع فنّاوری مدرن را در شیوه های تدریس خود بگنجانند و کیفیت کلی آموزش را افزایش دهند و دانش آموزان را برای نیازهای عصر دیجیتال آماده کنند. روش ها : پژوهش حاضر مطالعه از نوع مرور روایتی است و با هدف بررسی و تحلیل نقش دانش محتوایی آموزش فنّاورانه در توسعه حرفه ای معلمان انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از مقالات علمی منتشر شده در پایگاه های اینترنتی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که دانش محتوایی آموزش فنّاورانه با ایجاد شایستگی های در دانش فنّاورانه، دانش تربیتی و محتوا، دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوای فنّاوری و دانش تربیتی فنّاوری، باعث درک و بازنمایی مناسب معلم از آموزش و تدریس همراه با استفاده از فنّاوری مناسب می شود. همچنین باعث ایجاد نقش های متفاوتی برای معلمان و دگرگونی تجارب آموزشی و فرآیندهای آموزشی می شود. نتیجه گیری: در مجموع با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که حرفه ای شدن یک فرآیند مستمر از طریق مشارکت فعال در عمل است. معلمان نمی توانند به تنهایی برای رسیدن به این هدف مبارزه کنند؛ اما باید از طرف های مختلف حمایت شوند. از این رو سیستم های آموزشی باید به دنبال فراهم کردن فرصت هایی برای معلمان برای توسعه حرفه ای ضمن خدمت برای حفظ استاندارد بالای تدریس و حفظ نیروی کار معلم با کیفیت بالا باشند. دانش محتوایی آموزشی فنّاورانه یک نوع تخصّص منحصر به فرد است که باعث حرکت معلمان به سمت توسعه حرفه ای می شود.
راهکارهای توسع حرفه ای با تأکید بر رفتار کاری نوآورانه معلمان تربیت بدنی استان خراسان جنوبی
حوزههای تخصصی:
زمینه: معلمان تربیت بدنی از عناصر مهم آموزش و تربیت در زمینه فعالیت بدنی و ارتقاء سلامتی هستند که با توجه به جامعه در حال تغییر، توسعه حرفه ای مبتنی بر نوآوری های روز، به بخش اجتناب ناپذیر زندگی حرفه ای آن ها تبدیل گردیده است. هدف: هدف از این پژوهش، کشف راهکارهای توسعه حرفه ای با تأکید بر رفتار کاری نوآورانه معلمان تربیت بدنی استان خراسان جنوبی بود. روش: روش پژوهش حاضر، کیفی و با رویکرد اکتشافی بود؛ که پژوهشگر طی مصاحبه با معلمان تربیت بدنی به بررسی راهکارهای توسعه حرفه ای با تأکید بر رفتار کاری نوآورانه پرداخت. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه معلمان تربیت بدنی استان خراسان جنوبی در سال 1404-1403 بود. نمونه های این پژوهش به صورت هدفمند بر اساس سابقه کاری، مدرک تحصیلی و آشنایی با مباحث نوآوری انتخاب شد. لذا جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته تا زمانی که اشباع داده ها حاصل گردید، ادامه یافت که از طریق مصاحبه با 14 نفر از معلمان تربیت بدنی استان خراسان جنوبی، اشباع نظری حاصل شد؛ اما برای اعتباربخشی به داده ها، فرآیند مصاحبه تا 19 نفر ادامه یافت. اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها با استفاده از روش بنیادبخشی نظریه گلیزر و نرم افزار MAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل مصاحبه های انجام شده در قالب کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به شناسایی 311 گزاره گردید. کدهای حاصل از مصاحبه ها در قالب، 34 کد محوری و 5 کد انتخابیِ راهبردهای حمایتی سازمان (9 راهکار)، ارزیابی و خودآگاهی (4 راهکار)، دوره های آموزشی (11 راهکار)، امکانات و فناوری های آموزشی (4 راهکار) و فرهنگ جامعه (6 راهکار) به عنوان راهکارهای توسعه حرفه ای معلمان تربیت بدنی با تأکید بر رفتار کاری نوآورانه تبیین گردید. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزش و پرورش می توانند با بهره گیری از راهکارهای ارائه شده، اهداف از پیش تعیین شده مربوط به حوزه معلمان تربیت بدنی را متناسب با نیازهای روز محقق سازند و تأثیرات منفی نبود راهکارهای توسعه حرفه ای با تأکید بر رفتار کاری نوآورانه برای معلمان تربیت بدنی را تعدیل نمایند.