مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
عربی
حوزههای تخصصی:
پدیده زبان در هر دوره و عصری تغییر پیدا کرده و نوسازی می شود و کتاب های درسی برای انتقال صحیح آن زبان به فراگیران، باید دربردارنده تحولات آن زبان نیز باشند. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان حضور عناصر معاصر زبان عربی همانند نشانه هایی از زندگی شهروندی، ابزارهای زندگی و اصطلاحات و شیوه بیان معاصر در کتاب دوازدهم انجام می گیرد. روش پژوهش، تحلیل کیفی ویلیام رومی است و جامعه آماری در این تحقیق شامل متن کتاب دوازدهم عربی، زبان قرآن است که چهار عامل یا پارامتر: داستان، شعر، واژه و عکس مورد بررسی و تحلیل واقع شده است. نتایج نشان می دهد کتاب دوازدهم در دو عنصر داستان و عکس با پرداختن به نشانه های مورد ارزیابی، امتیازی بالاتر از عدد مورد قبول یک را در فرمول شاخص درگیری فراگیران کسب کرده که نشانگر توجه نسبی مؤلفان به نشانه های زندگی معاصر است این عدد به ویژه در بخش داستان مطلوب تر است اما در عامل شعر با کسب عدد صفر و در پارامتر واژه های جدید با عدد 13/ کمترین توجه را به زندگی معاصر دارد.
تحلیل کتاب درسی عربی پایه هشتم متوسطه دوره ی اول بر اساس چک لیست کالین مارش
حوزههای تخصصی:
کتب درسی بخش مهمی از آموزش در تعیین محورهای موفق یک واحد برنامه درسی است به همین سبب تحلیل کتاب های درسی برای تشخیص نقاط قوت و تقویت آن و رفع نقاط ضعف، بسیار اهمیت می یابد. پژوهش حاضر مبتنی بر داده های کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی است که در پژوهش انجام یافته و تحلیل داده های موجود مبتنی بر چک لیست کالین مارش حاکی از آن است که کتاب از جهات جاذبه ی هنری و بصری نیازمند تغییرات و دقت به نقش هویت های قومی و فرهنگی ایرانی است ولی از جهت سنخیت با رویکرد برنامه درسی ملی سازگار بوده اما در توجه به نیازهای آموزشی و روز فراگیران ضعیف عمل کرده است. محتوای کتاب عربی هشتم در تأمین اهداف سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی نیازمند بررسی های بیشتر مؤلفان بوده و در نگاه کلی چارچوب های تحلیلی چک لیست کالین مارش در یک کتاب درسی را گنجانده و رعایت کرده است.
تأثیرپذیری نظام فعلی گویش عربی شهرستان درمیان از گویش فارسی (بررسی موردی: فعل مرکب)(مقاله علمی وزارت علوم)
گویش عربی شهرستان درمیان (رایج در روستاهای سراب، خلف، دره چرم، محمدیه (چشمه شاه سابق) و رود رباط) در استان خراسان جنوبی قرن هاست که مانند جزیره ای میان گویش های فارسی این شهرستان به بقای خود ادامه داده و با این حال به دلیل مجاورت با گویش های فارسی، بسیاری از ویژگی های این زبان را نیز پذیرفته است. از تأثیرهای مهمی که گویش های عربی این منطقه از زبان فارسی پذیرفته ، ورود فعل مرکب به نظام فعلی عربی است. در مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، داده های میدانی از طریق مصاحبه با حدود 30 گویشور جمع آوری شده؛ سپس ساختار فعل مرکب در گویش عربی درمیان مورد واکاوی قرار گرفته است. آن گاه پس از بررسی داده ها اثبات شده که در گویش عربی درمیان فعل هایی هستند که ساختاری کاملاً یک سان با فعل های مرکب فارسی دارند؛ یعنی مانند زبان فارسی از یک فعلیار (با مقوله واژگانی اسم یا صفت) و یک همکرد (با مقوله واژگانی فعل) ساخته شده اند. فعلیارها در افعال مرکبِ عربی یا فارسی هستند یا ترجمه عربی اسم ها و صفت های فارسی. همکردهای افعال مرکب عربی همگی همان ترجمه همکردهای فارسی (مانند کردن، زدن، آوردن، آمدن، کشیدن و غیره) به گویش عربی درمیان هستند. افعال مرکبی که در گویش عربی درمیان با همکرد ساخته می شوند، به دو دسته تقسیم می گردند: فعل های مرکبی که ساخت بسیط آن ها هم استعمال می شود و فعل های مرکبی که تنها به صورت مرکب کاربرد دارند. اما تمام افعال مرکبی که در فارسی با همکرد به کار می روند، با ساختار فارسی خود در گویش عربی کاربرد ندارند؛ بلکه برخی موارد در گویش عربی درمیان، فعلی بسیط در مقابل فعل مرکب فارسی به کار می رود.
بررسی تفسیر واژگان «عربی» و «لسان عربی» در قرآن با رویکرد تحلیلی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان یک پدیده زنده و پویا، پیوسته در مسیر تحول و تطور قرار داشته است. این امر در علم زبان شناسی بدیهی و مثبت ارزیابی می شود. اما آن گاه که متن مقدس در دوره ای طولانی با مخاطبان متعدد روبه رو است، حفظ گوهر اصلی، مطالعه و دریافت پیام آن، در صورتی امکان پذیر است که متن را با زمان صدور و یا نزول آن فهمید. در غیر این صورت، سبب می شود گاه در فهم و تفسیر برخی آیات، تناقض و شبهه ایجاد گردد. یکی از واژگان و ترکیبات قرآنی، «لسان»، «عربی» و اضافه این دو به هم است. بیشتر مفسران و مترجمان این کلمات و ترکیب اضافی را فقط در همان معنای مشهور امروزی، یعنی گویش عربی تبیین نموده اند که در پی آن، شبهه انحصار قرآن برای عرب زبانان و اخراج عموم بشر در تمام اعصار و امصار برای آن مطرح می شود. افزون بر آن، تناقض ایجادشده در این انحصار با آیات مربوط به جهان شمولی قرآن نیز محل توجه است. این در حالی است که می توان با تأمل در آیات و سیاق آنها، و مهم تر از همه، در معنای لغوی این واژگان، معنای دیگر پیام آشکار و بدون ابهام و اغلاق برای آنها تبیین نمود. این مقاله با رویکرد تحلیلی- انتقادی و واکاوی اصل و ماده این لغات با تکیه بر سیاق، به ارائه معنایی متفاوت از این واژگان و ترکیب دست یافته است که با توجه به آن، این شبهه و تناقض منتفی می گردد.
صحاح العجم اولین لغتنامه ترکی آذربایجانی، در مقابل لغات فارسی و پهلوی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
52 - 74
حوزههای تخصصی:
صحاح العجم اولین فرهنگ لغات ترکی آذربایجانی (صحاح العجم ایلک آذربایجان تورکجه سی سؤزلویو) صحاح العجم اولین کتاب لغت تُرکی آذربایجانی می باشد. همانگونه که دیوان لغات تُرک اولین فرهنگ لغت، جهان تُرک می باشد که گویشهای مختلف زبان تُرکی را گرد آورده. صحاح العجم نیز اولین لغتنامه ای است که به زبان ادبی و رایج تُرکی در آذربایجان به عنوان شاخه غربی تُرکی اوغوزی نوشته شده است. می توان گفت که صحاح العجم بعد از دده قورقود اولین نوشته نثر ترکی می باشد که با ویژگیهای ترکی آذربایجانی که شاخه غربی ترکی اوغوزی محسوب می گردد تهیه شده است. به نظر پروفسور بیگدلی با توجه به ویژگیهای فرهنگ صحاح العجم، می توان ادعا کرد که با فرهنگهای مشابه مانند «دیوان لغات الترک» محمود کاشغری و «حلیه الانسان و حلاوت اللسان» ابن مهنّا و غیره برابری می نماید. این اثر در ماه ذیحجه سال 677 هجری (اول ماه مه 1279) از طرف فخرالدین هندوشاه ابن سنجر نخجوانی ادیب و رجل دولتی تبریز نوشته شده است.فرهنگ صحاح العجم از این نظر که کلیه لغات پهلوی و فارسی و بعضاً عربی را به زبان ترکی شرح نموده موجب بوجود آمدن فرهنگ بسیار غنی از زبان ترکی آذربایجانی که در آن زمان مرسوم بوده گردیده است. این لغات بیش از 4700 لغت را شامل می گردد. لغات ترکی بکار رفته عملا رایج ترین و متداول ترین کلمات و جملات بکار رفته در بین مردم و نویسندگان آن دوره بوده است.متاسفانه در زمانی که دهخدا لغتنامه اش را تنظیم می کرد شعوبیگری و آریاگرایی توسط پهلویها چنان بشدت تبلیغ میشد که نویسندگان یا از روی باور ویا به سبب ملاحظه حاکمیت، علیرغم شناختی که از این کتاب داشتند، نخواسته اند فرهنگ لغاتی را که در کنار لغات فارسی و پهلوی، زبان ترکی را نیز آورده اند معیار نوشته هایشان قرار دهند و بدین سبب نخواسته اند لغتنامه ای را که اینقدر حاوی لغات ترکی بوده و می تواند در ریشه یابی لغات ترکی بویژه لغات مصطلح در آذربایجان، راهگشا باشد و از طرف دیگر لغتنامه ای را که تقریبا مرجع اصلی لغتنامه های فارسی است که چندین قرن بعد نوشته شده اند به عالم فرهنگ و ادبیات شناسانده باشند. آنها با این تفکر که مبادا خدمتی به زبان ترکی کرده باشند، زبان فارسی را نیز از یکی از منابع اصلی خود بی بهره گذاشتند و همین امر موجب گردیده بسیاری از لغات و معانی اصلی آنها دیده نشود.
سیمای زن در ضرب المثل های لری و عربی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
126 - 146
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها جزو منابع غنی فرهنگی هر قوم و ملتی هستند که تصویری از زندگی گذشتگان و نیاکان آن قوم را در برابر دیدگان نسل امروزی قرار داده است و یادگاری از هویت ملی جامعه و دربردارنده باورها و نوع نگرش مردم روزگاران خود هستند. زن به عنوان رکن رکین جامعه در جوامع مختلف همیشه در کانون توجهات بوده و هست، سنت شفاهی و به تبع آن ضرب المثل ها تصاویر متناقضی از زن ارائه داده اند،گاه تصویری زشت و نازیبا و گاه تصویری متعادل و زیبا از او به نمایش گذاشته اند، دو قوم بزرگ لر و عرب به دلیل نوع زندگی عشیره ای و قبیله ای مشترکات زیادی با هم دارند یکی از این وجوه اشتراک مضامین مشترکی است که در سنت شفاهی حاکم بر هر دو فرهنگ جاری است، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و به صورت منابع کتابخانه ای و میدانی سعی شده است ضرب المثل های لری(استان کهگیلویه و بویراحمد) و عربی با محوریت زن به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گیرد تا سیمای زن در آینه ضرب المثل های این دو قوم مشخص شود.
فارِسیّات
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰۸)
187 - 200
حوزههای تخصصی:
فارسیّات اصطلاحی ادبی است که در ادبیّات عرب در اشاره به اشعار عربی حاوی برخی واژه ها یا عبارات های فارسی کاربرد دارد. بارزترین نمونه آن فارسیّات ابونُواس است. این اصطلاح هم چنین توسّعاً همه واژه ها، عبارات و جملات فارسیِ به کاررفته در نظم یا نثر کهن عربی را، خواه به صورت اصلی خواه به گونه معرّب، در بر می گیرد.
زنده یاد استاد احمد مهدوی دامغانی در این مدخل از دانشنامه ایرانیکا به فارسیّات پیش از اسلام، واژه های ایرانی در قرآن و فارسیّات پس از اسلام پرداخته و مهم ترین منابع موجود در این زمینه را به اختصار شناسانده است. مترجم نیز برخی نکات را در حواشی متذکّر شده و مواردی را به کتاب نامه افزوده است.
بررسی راهکارهای آموزش زبان عربی در مدارس مبتنی بر صنعت هوش مصنوع
حوزههای تخصصی:
عربی تنها درسی است که در قانون اساسی ایران برای تدریس در دوره متوسطه ذکر شده است، از طرفی بیشترین تاثیر را بر فارسی در دوران بعد اسلام داشته و در هم تنیده شده اند و امروزه بسیاری از کلمات استعمال شده ایرانیان در مکالمات روزمره ریشه عربی دارد، فلذا تدریس ان جایگاه ویژه در نظام آموزشی کشور دارد. اما عربی در میان فراگیران جذابیت کمتری دارد و پژوهش ها نشان داده به دلایل مختلف رغبت به فراگیری این درس کم است، یکی از راه های بهبود ان استفاده از فناوری روز می باشد. هوش مصنوعی که جزئی از صنعتIT است پیشرفت چشمگیری در عرصه های گوناگون از جمله امر آموزش داشته است . پژوهش حاضر در صدد است راهکار های استفاده از هوش مصنوعی در تدریس عربی را با رویکرد پژوهشی- مروری و با منابع کتاب خانه ای بررسی کند. یافته ها نشان می دهد که از امکانات هوش مصنوعی نظیر شخصی سازی، واقعیت افزوده، بازی های کامپیوتری می توان در فرآیند تدریس عربی استفاده کرد همچنان که نرم افزار های مختلف هوش مصنوعی وجود دارند که از آنها در تدریس بخش های مهم عربی نظیر ترجمه متون و آموزش قواعد می توان بهره برد. این مقاله پیشنهاد میکند برای بهبود درس عربی در مدارس نیاز است که گروههای مجرب حوزه هوش مصنوعی و تعلیم وتربیت به بررسی ابعاد به کارگیری این صنعت در تدریس دروس مدارس مخصوصا عربی بپردازند.
تحلیل روایی ترجمه سخنرانی شهید ابراهیم رئیسی در اجلاس ریاض بر مبنای نظریه مونا بیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه به عنوان یک ابزار رسانه ای عامل ارتباط بین ملت ها و یک پدیده بینافرهنگی توسط دولت ها و سازمان ها برای تعیین خط مشی و روایت سازی از واقعیت های جهان مورد بهره برداری قرار می گیرد. بدیهی است در این مأموریت، مترجمان عاملی اثرگذار هستند که تنها واژگان و عبارات را ترجمه نمی کنند، بلکه براساس باورهای خود و سیاست های تعیین شده به ساخت روایت ها در زندگی روزمره مردم کمک می کنند. نظریه جامعه شناختی روایت که برای نخستین بار توسط مونا بیکر مطرح شد، مترجمان را به عنوان عوامل تأثیرگذار در روایت سازی از اتفاقات جهان پیرامون معرفی می کند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی تلاش دارد ترجمه های عربی سخنرانی شهید ابراهیم رئیسی در شش رسانه با ایدئولوژی های متفاوت را برمبنای ابزار های نظره روایت به ویژه ابزار «قاب بندی» مورد تجزیه وتحلیل قرار دهد. پژوهش حاضر نشان می دهد چگونه مترجمان با استفاده از تصرف گزینشی، پیرنگ سازی علّی، تغییر موقعیت نقش آفرینان و زمان و مکان مندی، یک سخنرانی را باز روایت می کنند؛ از این رو، پس از تحلیل داده ها مشخص شد که نقش «روایت» و «قاب بندی» در ترجمه و بازتولید تصویر متن مبدأ، بسیار حائز اهمیت است و رسانه ها برای قبولاندن باور خود در بازتاب یک سخنرانی، آن را با کمک ابزارهای متنی و پیرامتنی دستکاری و قاب بندی می کنند. از دیگر یافته های پژوهش این است که ابزارهای قاب بندی با یکدیگر هم پوشی دارند. علاوه بر این، نمونه هایی از تحلیل داده های جمع آوری شده نشان می دهد تصرف گزینشی- الگوی حذف بیشترین بسامد را در قاب بندی یک ترجمه از سخنرانی دارا است.
واژه خلیج؛ هند و اروپایی (ایرانی) یا سامی (عربی)؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
287 - 306
حوزههای تخصصی:
ایران باستان چندین بار مورد تاخت و تاز اقوام دیگری قرار گرفت و در این فرایند، آثار مکتوبی از میان رفتند. در ایران باستان، آخرین تازش با یورش تازیان همراه بود که جایگزینی زبان عربی و از میان رفتن شمار بسیاری آثار مکتوب بود که تنها آثار اندکی به ویژه در ارتباط با متون دینی به جا ماند. همچنین، پیش از اسلام و بنیاد شاهنشاهی های ایرانی، واژه های پارسی در واژگان عربی را پیدا کردند و در مقابل، با برتری اعراب واژه های عربی به واژگان پارسی راه یافتند. با وجود آن، واژه های پارسی هم بودند که در دوره اسلامی به زبان عربی راه یافتند و طبق قواعد زبان عربی اشتقاق یافتند. هدف این مقاله، بررسی ریشه واژه خلیج در دو خانواده زبانی هندواروپایی و سامی است و اینکه ساختار این واژه ریشه در کدام خانواده زبانی دارد. روش کار هم بررسی ریشه و ساختار واژه در هر دو خانواده و هم پیدا کردن نمونه های اولیه واژه در متون آنان است. در پایان چنین برداشت شد که با توجه به اسناد و تطبیق آنان، احتمال ریشه داشتن آن در زبان هندواروپایی (ایرانی) و از ریشه xal < *ku̯/wel بیشتر است.
یادداشت های لغوی و ادبی (4): درباره ریشه واژه مسلمان
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱۱)
285 - 294
حوزههای تخصصی:
بنده در این یادداشت، به اجمال، به نقد آراء رایج درباره ریشه واژه «مسلمان» پرداخته و پیشنهاد می کنم که این لغت برگردانی است از واژه سریانی «ܡܫܲܠܡܵܢ / ܡܫܲܠܡܵܢܵܐ (mšalmān / mšalmānā» به معنای «کامل، تام و تمام، بالغ و...»، و برخلاف قول مشهور از نام «سلمان فارسی» مشتق نشده و به معنای «گرویده به دین سلمان» نیست. در منابع سریانیِ قرون میانه، معمولا از لغت «ܡܲܫܠܡܵܢ / ܡܲܫܠܡܵܢܵܐ» (mašlmān / mašlmānā) برای اشاره به گروندگان به اسلام استفاده می شود که در اصل، اسم فاعل از ریشه سببی (نظیر باب اِفعال در عربی) و به معنی «خیانت کار» بوده، و پس از اسلام، برای نامیدن پیروان اسلام به کاررفته است (هم به دلیل شباهت لفظی اش با «مُسلم» عربی، و هم لابد به واسطه انگیزه های مذهبی در میان مسیحیان). اما شواهد اندکی نیز از به کارگیری یک لغت دیگر در متون سریانی برای اشاره به پیروان اسلام دیده شده، با همان املای «ܡܫܠܡܢܐ» اما با تلفظ «mšalmān / mšalmānā» که اسم فاعل از ریشه تشدیدی (نظیر باب تفعیل در عربی) و به معنای «کامل، تام و تمام، بالغ، انسان کامل و...» است. بنده استدلال می کنم که «مسلمان» در فارسی باید برگردانی از لغت دوم (یعنی «کامل و تام») باشد. سپس استدلال می کنم که «مسلمان» همانند «مزگت» و «گزیت» از جمله لغات دخیل از آرامی است که با ورود اسلام به ایران، برای اشاره به مفاهیم اسلامی ای به کاررفته که لفظشان در عربی با صورت آرامی هم ریشه است (یعنی مثلاً مسجد و جزیه و مسلم). در نهایت، پیشنهاد می دهم که احتمالاً هر دو لغت سریانی در معنای «خیانت کار» و «به کمال رسیده» در اوائل ورود اسلام به ایران برای اشاره به مسلمانان به کار می رفته که اولی را مسیحیان، خاصه حین اشاره به هم کیشان نومسلمان شده خود و جهت طرد آنها، و دومی را نومسلمانان حین اشاره به خود و جهت معارضه با مسیحیان هم کیش سابق خود، به کار می برده اند. بدین ترتیب، لغتی که بار مثبت داشته، با صورت «مُسَلمان»، به مرور و به عنوان معادلی برای «مسلم» به زبان فارسی وارد شده و در میان فارسی زبانانِ گرویده به اسلام رواج پیدا کرده است. این پدیده را می توان با پدیده زبان شناختی «reappropriation» یا «reclamation» (بازمناسب سازی یا بازپس گیری) مقایسه کرد که در طی آن، واژه ای که سابقاً برای تحقیر گروهی استفاده می شده، بعداً توسط خود آن گروه برای اشاره به خود، اما این بار با بار معنایی مثبت به کار می رود و درواقع، آن واژه توسط آن گروه «بازپس گرفته» می شود؛ با این تفاوت که در این جا لغتی لفظاً شبیه به لغتِ منفی اما با بار معنایی مثبت، جهت معارضه با گروه تحقیرکننده به کار رفته است. باید توجه کرد که پیش از این، محمد قزوینی با فراست تمام، براساس گزارشی در العقد الفرید مبنی بر استفاده عرب ها از لفظ «المسلمانی» برای اشاره تحقیرآمیز به ایرانیان گرویده به اسلام، نتیجه گرفته بود که «مسلمان» در ابتدا باید لفظی موهن (pejorative) بوده باشد اما به مرور معنای موهن آن فراموش و به صورت مترادفی برای «مسلم» به کار رفته است (قزوینی 1388، 7/87)؛ اما بنده استدلال می کنم که «مسلمانی» در العقد الفرید که تلفظش «مَسْلَمانی» است، اسم منسوبی است ساخته شده از «مَشْلْمانا» (= خائن) در سریانی با بار معنایی منفی که برخی اعراب آن را به تقلید از مسیحیان و با انگیزه های نژادپرستانه، جهت تحقیر ایرانیان گرویده به اسلام به کار برده اند؛ در حالیکه «مُسلمان» در فارسی برگردانی است از لفظِ سریانی «مشَلْمانا» (= کامل، مرد کامل) که ایرانیانِ گرویده به اسلام آن را برای مقابله با تحقیرشان توسط مسیحیان [و احتمالا همچنین عرب ها} استفاده کرده اند. بنابراین، یادداشت حاضر، بحثی است در تأیید و تکمیل نظر قزوینی. بنده تفصیل و توضیح بسیاری از غوامض بحث را در مقاله ای مفصل تر آورده ام و از ذکر آنها در اینجا پرهیز کرده ام (Arya Tabibzadeh forthcoming).
نقش دست سازه ها بر کیفیت آموزش، یادگیری و ساده سازی مفاهیم زبان عربی (مطالعه موردی: «عربی، زبان قرآن» متوسطه اول پایه هفتم)
حوزههای تخصصی:
ابزارهای دست ساز عنصری اساسی در بهبود کیفیت آموزش زبان عربی، به ویژه در مراحل اولیه آموزشی، هستند. بنابراین، باید استفاده از آنها را گسترش داد و حمایت لازم را برای معلمان فراهم کرد تا اطمینان حاصل شود که حداکثر بهره وری از این ابزارها حاصل می شود. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش دست سازه ها بر یادگیری درس عربی انجام شده است. در این مطالعه سعی شده است ضمن معرفی دست سازه ها به عنوان یکی از ابزارهای کمک آموزشی، جایگاه آن در فرایند یاددهی - یادگیری در درس «عربی، زبان قرآن» در مقطع متوسطه اول پایه هفتم بررسی شده و اثربخشی آن در کیفیت یادگیری، جذاب سازی کلاس درس و آسان سازی روند آموزش موردمطالعه قرار گیرد. این جستار یک پژوهش کاربردی با روش توصیفی - تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سؤال است که دست سازها چه تأثیری بر میزان آموزش، یادگیری، علاقه و انتقال مفاهیم به فراگیران دارد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که دستسازهها در ارتقاء کیفیت آموزشی، ایجاد بستر یادگیری مؤثر و کارآمد، ایجاد جذابیت در کلاس درس، تسهیل فرآیند یاددهی یادگیری نقش و جایگاه مهمی دارد. باتوجه به نقش دست سازه ها در عینیت بخشی به مفاهیم انتزاعی در درس عربی، برگزاری دوره ها و کارگاه های ضمن خدمت و جلسات دانش افزایی برای معلمان و همچنین برگزاری نمایشگاه های متعدد و همایش های مربوطه توسط ادارات آموزش و پرورش، با رویکرد ترغیب و تشویق معلمان به استفاده از انواع دست سازه ها در روش تدریس خود، توصیه می شود.