فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۱٬۷۷۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر حوزه کسب وکار و مدیریت استراتژیک در مسیر جدیدی قدم برمی دارند. به طوری که مباحث استراتژیک کسب وکار را برای مدیران کاربردی تر می کنند. استمرار استراتژیک به عنوان ادامه الگوهای تخصیص منابع در ابعاد استراتژیک کلیدی در طول زمان تعریف شده است. این در حالی است که یادگیری بین نسل ها و انتقال این داشته ها به نسل های دیگر در کسب وکارهای خانوادگی بسیار مهم جلوه می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، و از حیث روش پیمایشی و با استفاده از الگوی مدل یابی معادلات ساختاری است. مورد مطالعه این پژوهش تعداد 391 کسب وکار خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران می باشد. روایی صوری و محتوایی آن با استفاده ازنظر خبرگان و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی موردبررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOSمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های نتایج حاکی از آن است که استمرار استراتژیک بر عملکرد و یادگیری تأثیر مثبت و معنی داری دارد. این در حالی است که یادگیری بر عملکرد کسب وکارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش تأثیر مثبت دارد. بعلاوه یادگیری در رابطه علی بین استمرار استراتژیک و عملکرد نقش مثبت و معنی داری دارد. از دیگر نتایج حاصل از این پژوهش اینکه اشتراک دانش در رابطه بین استمرار استراتژیک و عملکرد و رابطه بین یادگیری و عملکرد نقش تعدیل گر ایفا می کند.
مدلی برای بازی وارسازی اجتماعی در توسعه کسب و کارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: گیمیفیکیشن اجتماعی به طور گسترده در صنایع مختلف برای افزایش تعامل کاربران استفاده شده است و قوانین تعامل را در مدیریت کسب و کار تغییر می دهد. طراحی گیمیفیکیشن اجتماعی می تواند تا حدودی به شکل دادن به رفتار کاربر کمک کند و سطح عملکرد کسب و کارها را افزایش دهد. با توجه به نقش و تاثیر گیمیفیکیشن در سرعت بخشیدن به توسعه کسب و کارها اهمیت این موضوع برجسته می شود. روش شناسی: . این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای نقش گیمیفیکیشن اجتماعی در توسعه کسب و کارها به شیوه ی توصیفی، از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند با روش داده بنیاد پرداخته است. جامعه ی آماری شامل خبرگان و صاحبنظران و متخصصان در زمینه های گیمیفیکیشن، کسب وکارهای آنلاین، کارشناسان علم اطلاعات و فناوری و رسانه های اجتماعی هستند که از بین آنها ۱2نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در این مطالعه مشارکت کردند. تعداد نمونه ها از قاعده اشباع پیروی می کند. یافته ها:شرایط علی شامل(تسهیل یادگیری و آموزش، تقویت تعامل اجتماعی، ارتقای انگیزه مشارکت، بهبود تجربه کاری و رقابت)، شرایط زمینه ای شامل (مشارکت و مسئولیت اجتماعی، آموزش و توسعه منابع انسانی، بازاریابی و تبلیغات بازی گونه) شرایط مداخله گر (فقدان درک صحیح کاربران از گیمیفیکیشن، عدم تناسب گیمیفیکیشن با اهداف کسب وکار، طراحی نادرست گیمیفیکیشن)، راهبردها (خلاقیت و نوآوری، توسعه و بهبود مستمر فرایندها، شبیه سازی و ایفای نقش)، پیامدها شامل (تحلیل و بازخورد بهتر، ساده سازی مسائل پیچیده، بهبود عملکرد تجاری، هم افزایی و رشد کسب و کار با بازی وارسازی، همگرایی فروش و درآمد) دسته بندی شدند.
تأثیر گرایش به کارآفرینی و مشارکت جامعه بر توسعه گردشگری پایدار از طریق رویدادهای ورزشی در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 48
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، گردشگری پایدار به ویژه از طریق برگزاری رویدادهای ورزشی، به عنوان یکی از راهکارهای مؤثر در رشد اقتصادی و اجتماعی شهرها مطرح شده است. در این راستا هدف این پژوهش بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی و مشارکت جامعه بر توسعه گردشگری پایدار از طریق رویدادهای ورزشی در شهر کرمان بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر اساس روش در زمره تحقیقات توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه افراد و صاحبان کسب وکار و مدیران فعال در صنایع گردشگری شهر کرمان بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد بود. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و روایی سازه ای و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. 320 نفر از افراد با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به سؤال های پرسشنامه پاسخ دادند. داده ها در دو بخش آمار توصیفی (شامل آماره های فراوانی و درصد فراوانی) و آمار استنباطی (شامل تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری) و با به کارگیری نرم افزارهای SPSS 26 و Smart PLS 3 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد مشارکت و گرایش به کارآفرینی افراد جامعه بر مقصد گردشگری تأثیر مثبت و معناداری دارد. مقصد گردشگری بر نگرش افراد و همچنین بر توسعه گردشگری پایدار از طریق رویدادهای ورزشی تأثیر مثبت و معناداری دارد. در نهایت نگرش افراد بر توسعه گردشگری پایدار از طریق رویدادهای ورزشی تأثیر مثبت و معناداری دارد. این پژوهش می تواند به سیاست گذاران امر گردشگری و تصمیم گیرندگان رویدادهای ورزشی به منظور توسعه گردشگری پایدار از طریق رویدادهای ورزشی پیشنهادهای کاربردی مفیدی را ارائه نماید.
مدلی برای پیاده سازی تحول دیجیتال در بانک های غیر دولتی تجاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۳
77 - 113
حوزههای تخصصی:
تحول دیجیتال در صنعت بانکداری به عنوان یکی از الزامات اساسی برای بقا و رقابت پذیری در عصر دیجیتال شناخته می شود. این تحقیق با هدف تبیین مدل پیاده سازی تحول دیجیتال در بانک های غیردولتی تجاری ایران انجام گرفت. تحقیق حاضر از نظر جهت گیری، یک پژوهش بنیادی و از منظر روش تحقیق، جزء تحقیقات کیفی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح اکتشافی استفاده گردید. جامعه مشارکت کنندگان شامل مدیران، مشاوران، متخصصان و کارشناسانی است که در بانک های غیردولتی تجاری نسبت به طراحی و اجرای سفر دیجیتال خویش، اقداماتی انجام داده اند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و با 17 نفر به اشباع نظری دست پیدا شد. مقوله های تحقیق با روش تحلیل داده بنیاد شناسایی و تحلیل داده های کیفی با نرم افزار Maxqda انجام شد. براساس مدل پارادایمی پژوهش مشخص گردید عوامل علی مانند نیازها و فشارهای رقابتی، انتظارات و رفتار مشتریان و عوامل بازار و کسب کار بر تحول دیجیتال بانکی تاثیر می گذارند. شرایط زمینه ای مانند عوامل محیطی، اقتصادی، تجربه کارکنان و فرهنگ سازمانی بستر لازم جهت پیاده سازی تحول دیجیتال را فراهم می آورند و وضعیت رقابتی و مسائل قانونی و مقرراتی نقش مداخله گر را ایفا می کند. مولفه های مذکور بر راهبردها و اقدامات مانند استراتژی های مشتری محور، عملیاتی و اکوسیستم و شبکه اثرگذارند که در نهایت به پیاده سازی تحول دیجیتال با پیامدهایی مانند بهبود تجربه مشتری، رشد درآمد و سودآوری و بهبود مدل کسب و کار منجر می شوند. . مدل ارائه شده در این پژوهش، با توجه به چالش های داخلی و ساختار خاص صنعت بانکداری در ایران، امکان اجرایی سازی مدل های تحول دیجیتال را با انعطاف پذیری بیشتری فراهم می کند.
الگوی سلسله مراتبی بهبود صادرات مناطق آزاد تجاری با راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در بستر برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر مدلسازی ساختاری تفسیری راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در مناطق آزاد تجاری مبتنی بر برنامه هفتم توسعه بوده است. این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و از منظر روش در حوزه مطالعات آمیخته با رویکرد استقرایی-قیاسی قرار دارد. در بخش کیفی، شناسایی مولفه های بهبود صادرات مناطق آزاد تجاری با راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در بستر برنامه هفتم توسعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر پایه اشباع نظری با 19 نفر از خبرگان پژوهش که در دو بخش قرار داشتند انجام شد. بخش اول شامل اساتید حوزه مدیریت منابع انسانی و بخش دوم شامل خبرگان سازمانی در مناطق آزاد تجاری کشور انجام گرفت. کدگذاری و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با استفاده از نرم افزار مکس کیو دا 2020 منجر به شناسایی 14 مولفه اصلی شد. سپس در بخش کمی، برای تدوین الگوی سلسله مراتبی مد نظر پژوهش از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. داده های مورد نیاز این بخش نیز با استفاده از ماتریس خودتعاملی گردآوری شد. تحلیل داده های گردآوری شده با نرم افزار متلب منجر به تشکیل هفت سطح گردید که توریسم اقتصادی، کارآفرینی سیاسی، شبکه سازی و ظرفیت سازی بیرونی اثرگذارترین و تناسب شغل-شاغل و مهارت های ارتباطی اثرپذیرترین مولفه بودند.
آگاهی استراتژیک در استارت آپ های فناوری اطلاعات با رویکرد ذینفعان: ارائه مدل پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی آگاهی استراتژیک در شرکت های استارت آپ نقش مهمی در بهبود مستمر عملکرد آن ها دارد. با این حال، تأمین رضایت ذی نفعان از روند توسعه همواره یکی از چالش های اساسی این شرکت ها، به ویژه در مراحل اولیه ی فعالیت، محسوب می شود و مدیران استارت آپ ها در این زمینه با ریسک های قابل توجهی مواجه هستند. این پژوهش با هدف شناسایی انتظارات ذی نفعان از مهارت های مدیران استارت آپ های فن آوری اطلاعات و ارائه ی مدلی جامع انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش، از روش داده بنیاد ساختارگرای چارمز برای تحلیل اطلاعات بهره گرفته شد. در این راستا، با 15 خبره ی حوزه ی استارت آپ های فناوری اطلاعات مصاحبه شد و فرآیند کدگذاری در دو مرحله ی اولیه و متمرکز صورت گرفت. پس از استخراج مهارت های موردنیاز مدیران برای توسعه ی آگاهی استراتژیک از دیدگاه ذی نفعان، در بخش کمی، روابط میان این مهارت ها با استفاده از معادلات ساختاری تفسیری تحلیل شد. همچنین، 11 نفر از خبرگان این روابط را بررسی و سطح بندی کردند. برای ارزیابی میزان نفوذ و وابستگی مهارت ها، از تحلیل میک مک بهره گرفته شد. در نهایت، مدل پیشنهادی جهت توسعه ی مهارت های مدیران استارت آپ ها با هدف ارتقای آگاهی استراتژیک و با تمرکز بر انتظارات ذی نفعان ارائه شد.
تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد استارت آپ با تأکید بر انعطاف پذیری استراتژیک و نوآوری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای پیچیده و رقابتی امروز، شرکت های استارت آپی برای شناسایی فرصت ها و ایجاد نوآوری نیازمند مدیریت دانش قوی و به روز هستند. در این راستا، مدیریت دانش می تواند به استارت آپ ها کمک کند تا با بهره گیری از اطلاعات دقیق و استفاده به موقع از آن، نوآوری های مؤثری ایجاد کنند و در بازار رقابتی بتوانند جایگاه خود را حفظ کنند. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد استارت آپ های ایرانی با تمرکز بر نقش میانجی نوآوری دیجیتال و تعدیل گری انعطاف پذیری استراتژیک است که در مطالعات قبلی مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش به صورت کمی و از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری شامل 1321 شرکت استارت آپی در سطح کشور است. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد و از طریق نظرات مدیران شرکت های استارت آپی جمع آوری شده است. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و به صورت حداقل مربعات جزئی مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که مدیریت دانش تأثیر مثبت و مستقیم بر عملکرد استارت آپ ها دارد. همچنین، نوآوری دیجیتال به عنوان میانجی تأثیر مدیریت دانش را تقویت می کند و انعطاف پذیری استراتژیک نیز این رابطه را به طور مثبت تعدیل می کند. این پژوهش با ارائه یک مدل جدید برای بهبود عملکرد استارت آپ ها، نشان داد که نوآوری دیجیتال و انعطاف پذیری استراتژیک عوامل کلیدی در تقویت اثر مدیریت دانش بر عملکرد این شرکت ها هستند.
تعیین و دسته بندی ابعاد و شاخص های شوک های مالی و تاثیرات آنها در صنعت پتروشیمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مسائل و بحران های ایجاد شده برای صنایع ناشی از شوک های مالی است. مدیران صنایع برای پیشگیری یا کنترل شوک های مالی لازم است ابعاد و شاخص های این شوک ها را شناسایی و دسته بندی و سپس نوع و میزان تاثیر آنها تعیین نمایند. هدف این تحقیق شناسایی و دسته بندی ابعاد و شاخص های شوک های مالی و تعیین تاثیر آنها در صنعت پتروشیمی ایران است. جامعه آماری شامل دو گروه است. گروه اول خبرگان برای شناسایی ابعاد و شاخص های شوک های مالی در صنعت پتروشیمی و گروه دوم شامل مدیران ارشد و مالی صنعت پتروشیمی ایران برای تعیین ابعاد و شاخص ها بعنوان شوک مالی در نظر گرفته شده اند. با روش داده بنیاد از نظرات خبرگان، تعداد یازده بعد و چهل و نه شاخص موثر بر صنعت پتروشیمی ایران به عنوان مدل مفهومی تحقیق معرفی شدند. اثرات ابعاد و شاخص ها با نظرات مدیران ارشد و مالی در شرکت های پتروشیمی ایران با استفاده معادلات ساختاری تعیین شد. نتایج نشان داد که تاثیر ده بعد از یازده بعد تایید شد و بعد تکنولوژی حذف شد. از تعداد چهل و نه شاخص هم تعداد دوازده شاخص به عنوان شاخص های غیرموثر بر شوک مالی حذف شدند. عمده شوک های مالی در صنعت پتروشیمی متاثر از نقش و تصمیمات دولت است. این نتیجه عمده ترین تفاوت نتایج این تحقیق با تحقیقات مشابه است. براین اساس پیشنهاد می شود دولت برای کمک به ایجاد ثبات و جلوگیری از بروز شوک های مالی در صنعت پتروشیمی اقدام به تدوین خطی مشی و اخذ تصمیات مناسب نماید.
تحلیل جامعه شناختی سناریوهای فضای کسب و کار استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهانه افق 1408(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی سناریوهای فضای کسب و کار استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهانه افق 1408 می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 17 نفر از خبرگان متشکل از متخصصان سطح استان اصفهان می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از روش دلفی و همچنین نرم افزارهای Scenario Wizard-MICMAC انجام شد. با استفاده از روش میک مک 8 عامل کلیدی مؤثر بر فضای کسب و کار استان اصفهان تا افق سال 1408 شامل حکمرانی خوب، ثبات قوانین، تعاملات بین المللی سیاسی و غیرسیاسی، تورم انتظاری، تقدم سیاست بر اقتصاد، نظام مالیاتی، نظام بانکی، بسط و توسعه فضای مجازی؛ استخراج و بر اساس این 8 عامل کلیدی 5 سناریو (از خوشبینانه ترین حالت تا بدبینانه ترین حالت) تدوین شده است. نتایج نشان می دهد مؤلفه های جامعه شناختی در کنار عناصر اقتصادی نقشی تعیین کننده در آینده فضای کسب و کار در استان اصفهان و تصمیم سازی مسئولان کشوری و استانی ایفا می کنند. بر این اساس توصیه می شود با تکیه بر حکمرانی خوب، ثبات قوانین، تعاملات بین المللی سیاسی و غیرسیاسی و... بستر لازم برای بهبود فضای کسب و کار استان را فراهم نمایند. همچنین با اعتمادپذیری متقابل در روابط فی مابین، حکمفرمایی داشته باشد در زمینه بهبود فضای کسب و کار می توان از برنامه های آموزشی بهره گرفت یا از تبلیغات محرک محیطی استفاده کرد و مدیریت در بخشهای مختلف، مبتنی بر مطالبات مردمی باشد.
طراحی و تبیین مدل داده بنیاد توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 28
حوزههای تخصصی:
آموزش کارآفرینی، نقش حیاتی در توانمندسازی، اشتغال زایی و فقرزدایی به ویژه در میان مددجویان ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل داده بنیاد توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) استان کرمانشاه انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی بود که با استفاده از روش پژوهش نظریه داده بنیاد انجام پذیرفت. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان در زمینه موضوع مورد مطالعه جمع آوری شدند. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت. داده های پژوهش از طریق فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی و مبتنی بر رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین تحلیل شدند. اعتبار و قابلیت اعتماد یافته های پژوهش با استفاده از معیارهای چهارگانه لینکُلن و گوبا مورد تأیید قرار گرفت. پس از تحلیل مصاحبه ها، 136 کد نهایی احصاء و در قالب 36 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی شامل شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها طبقه بندی گردیدند و مدل پارادایمیک پژوهش ارائه گردید. یافته های پژوهش مؤید این است که توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان کمیته امداد، پدیده ای چندوجهی است که می بایست از ابعاد و وجوه مختلف مورد بررسی قرار گیرد و ضرورت دارد تمامی عوامل تأثیرگذار در بروز این پدیده، در برنامه ریزی و خط مشی گذاری نهادهای متولیِ توانمندسازی مددجویان مورد توجه قرار گیرد. از این رو، موفقیت در توانمندسازی مهارت های کارآفرینانه مددجویان، نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه ای است که می بایست به طور هم زمان به عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی توجه نماید. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه توانمندسازی و فقرزدایی مددجویان به همراه دارد.
تحلیل کارآفرینی محور کتاب های درسی ابتدایی بر پایه روش ترکیبی تحلیل محتوا و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 70
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه کتب درسی پایه پنجم ابتدایی به پرورش ویژگی های کارآفرینانه دانش آموزان انجام شد. این مطالعه با رویکرد آمیخته، کاربردی و توصیفی-پیمایشی طراحی شد. در بخش کیفی، از تحلیل محتوای عرفی برای شناسایی مؤلفه های کارآفرینی در کتب درسی استفاده شد و در بخش کمی، تکنیک آنتروپی شانون برای اولویت بندی این مؤلفه ها به کار رفت. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل نسخه 2013 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که کتب پایه پنجم به مؤلفه های کارآفرینی شامل خلاقیت و نوآوری، انگیزه پیشرفت، ریسک پذیری، مسئولیت پذیری، تحمل ابهام، استقلال طلبی و مرکز کنترل درونی توجه دارند. با این حال، تفاوت هایی در میزان توجه به این مؤلفه ها در کتاب های مختلف مشاهده شد. کتاب های ریاضی و علوم بیشترین توجه را به کارآفرینی داشتند، در حالی که کتاب های قرآن و نگارش کمترین توجه را نشان دادند. همچنین، مؤلفه های خلاقیت و نوآوری، استقلال طلبی و تحمل ابهام بیش از سایر مؤلفه ها مورد تأکید قرار گرفتند، در حالی که انگیزه پیشرفت، مرکز کنترل درونی و ریسک پذیری کمتر مورد توجه بودند. با توجه به اهمیت آماده سازی دانش آموزان برای بازار کار و ضرورت ترویج کارآفرینی، این پژوهش پیشنهاد می دهد که نظام آموزش و پرورش با رویکردی کارآفرینانه بازطراحی شود. این رهیافت مستلزم بازنگری محتوای برنامه های درسی و غیر درسی با تأکید بر پرورش ویژگی های کارآفرینانه است تا دانش آموزان برای آینده ای خلاق و مستقل آماده شوند.
جهت گیری صنعت خودرو چین و جهانی شدن برندهای چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی سازی صنعت خودرو چین و توسعه برندهای چینی، نقش کلیدی در شکل دهی آینده صنعت خودرو جهانی ایفا می کند. این پژوهش با هدف شناسایی کلان روندها و جهت گیری های صنعت خودرو چین با رویکرد ترکیبی (روش اکتشافی و مدل سازی ساختاری تفسیری) انجام شده است. افراد کلیدی مطلع (شامل اساتید، مدیران ارشد، استراتژیست ها، آینده پژوهان و متخصصان بازاریابی بین الملل) جامعه هدف این تحقیق را تشکیل داده که بصورت نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از تحلیل مضمون استخراج و بصورت کلان روندها دسته بندی شده و به منظور کشف روابط علی-معلولی میان روندها، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که ده کلان روند اصلی از جمله توسعه خودروهای انرژی نو (NEV)، ارتقای کیفیت و استاندارد محصولات، توسعه صادرات به بازارهای توسعه یافته (اروپا و آمریکا)، و حفظ مزیت رقابتی در هزینه های تولید، نقش اساسی در جهت گیری صنعت خودرو چین دارند. نتایج مدل سازی ساختاری نشان داد که جهانی سازی صنعت خودرو چین به تحقق سایر کلان روندها وابسته است. این روندها به صورت زنجیره ای به یکدیگر وابسته بوده و موفقیت آنها نیازمند برنامه ریزی هماهنگ و سیاست گذاری جامع است. مدل ساختاری ارائه شده، نقشه راهی برای متولیان و سیاست گذاران در زنجیره ارزش صنعت خودرو، قطعه سازی و سایر صنایع وابسته فراهم می کند. پیشنهاد می شود سیاست گذاران بر رفع موانع سرمایه گذاری خارجی، تسهیل ورود به بازارهای بین المللی، و حمایت از توسعه فناوری های نوظهور تمرکز کنند. همچنین، خودروسازان داخلی باید به ارتقای برندهای ملی، بهبود کیفیت محصولات، و گسترش مشارکت های بین المللی توجه ویژه ای داشته باشند.
مدل ساختاری تفسیری تاب آوری زنجیره تأمین در ارتقاء خدمات گردشگری سلامت استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری زنجیره تأمین در ارتقای خدمات گردشگری سلامت برای اطمینان از در دسترس بودن و دسترسی به امکانات مراقبت های بهداشتی، سیستم های حمل ونقل و همکاری کارآمد میان ذینفعان بسیار مهم است. از این رو پژوهش حاضر، به بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری زنجیره تأمین در ارتقاء خدمات گردشگری سلامت در شهر تهران می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری انجام شده است. بدین صورت که با تحلیل محتوا عوامل مورد شناسایی قرار گرفته و با روش مدلسازی ساختاری تفسیری، تعاملات بین این عوامل شناسایی شده است. روش تحلیل محتوا و مدلسازی ساختاری تفسیری مبتنی بر نظر خبرگان است که در این تحقیق اساتید گردشگری، آژانس های گردشگری و پزشکان می باشد که 12 نفر از آنان به صورت هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که استفاده از فناوری های نوین در زنجیره تأمین، توسعه یک سیستم اطلاعاتی، ایجاد روابط استراتژیک با تأمین کنندگان، توانمندسازی و آموزش پرسنل، ارتقاء زیرساخت های ارتباطی اساسی ترین عوامل مؤثر بر تاب آوری زنجیره تأمین در ارتقاء خدمات گردشگری سلامت در استان تهران می باشند.
بررسی تاثیر ابزارهای تامین مالی اسلامی بر حجم تجارت بین الملل ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تاثیر ابزارهای تامین مالی اسلامی بر حجم تجارت بین الملل در ایران با رویکرد قاعده تیلور طی دوره زمانی 1390 – 1400 با استفاده از روش رگرسیون کوانتایل می باشد. نتایج برآورد مدل نشان می دهد رابطه بین تسهیلات سلف وحجم تجارت بین الملل با یک وفقه، به لحاظ آماری معنی دار می باشد و علامت ضرایب در تمامی دهک ها منفی است. رابطه بین نرخ تورم و حجم تجارت بین الملل با یک وقفه، به لحاظ آماری معنی دار می باشد و علامت ضرایب در دهک های اول، دوم و هشتم منفی و در باقی دهک ها مثبت است. رابطه بین تسهیلات فروش اقساطی بر حجم تجارت بین الملل با یک وقفه، به لحاظ آماری معنی دار می باشد و در دهک های اول، پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم علامت ضرایب مثبت است. تاثیر بین تسهیلات مضاربه با حجم تجارت بین الملل با یک وقفه، به لحاظ آماری معنی دار می باشد و علامت ضرایب بجز در دهک هشتم و نهم منفی است. همچنین نتایج نشان می دهد با کاهش اوراق مشارکت، حجم تجارت بین الملل افزایش می یابد. از سوی دیگر رابطه بین صکوک و حجم تجارت بین الملل با یک وقفه، به لحاظ آماری معنادار و در تمامی دهک ها به جز دهک اول و هشتم علامت ضرایب منفی می باشد. براساس نتایج حاصله در طول دوره مورد بررسی می توان گفت با افزایش تسهیلات جعاله حجم تجارت بین الملل افزایش می یابد و در آخر با کاهش حجم تجارت بین الملل، حجم تجارت بین الملل دوباره کاهش می یابد.
مفهوم پردازی بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی با تأکید بر توسعه آموزش کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتار کارآفرینانه یکی از عوامل مهم در دستیابی به توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی است که می تواند با ایجاد شغل، تقویت نوآوری و بهبود سطح اقتصادی جامعه، تأثیر قابل توجهی بر پیشرفت کشورها داشته باشد. در این میان، آموزش کارآفرینی یکی از ابزارهای مؤثر برای ایجاد و تقویت این رفتار است. این نوع آموزش می تواند با تأثیرگذاری بر نگرش افراد، افزایش مهارت های عملی و ایجاد انگیزه، نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای کارآفرینانه ایفا کند. بااین حال، علی رغم تأکیدات نظری بر اهمیت آموزش کارآفرینی، در عمل، شکاف هایی در تدوین مدل های جامع و کاربردی برای ارتقای رفتار کارآفرینانه دانشجویان مشاهده می شود. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جامع برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی با تأکید بر توسعه آموزش کارآفرینی است.
روش شناسی: این پژوهش با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. در مرحله کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 نفر از اساتید دانشگاه رازی انجام شد. این مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی و کدگذاری شدند. فرایند مصاحبه تا زمان اشباع نظری ادامه یافت. در مرحله کمی، پرسشنامه ای بر اساس یافته های کیفی طراحی و بین 374 دانشجو توزیع گردید. نمونه ها به روش تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل کیفی نشان داد که ده عامل اصلی بر رفتار کارآفرینانه تأثیرگذار هستند: 1) بهبود زیرساخت های آموزشی و ارتباطی، 2) آموزش خصوصیات روان شناختی، 3) بهره گیری از تجارب، 4) تغییر نگرش نسبت به رفتار کارآفرینانه، 5) آموزش مهارت ها، 6) آموزش بهبود رفتاری، 7) الگوسازی، 8) بهبود قصد کارآفرینانه، 9) راهبردهای آموزشی و 10) انگیزه دهی به دانشجویان. تحلیل کمی نیز نشان داد که این عوامل با ضرایب بار عاملی معنادار (بین 53/0 تا 82/0) در مدل نهایی تأثیرگذار هستند. در این میان، تغییر نگرش نسبت به رفتار کارآفرینانه (بار عاملی 82/0)، بهبود قصد کارآفرینانه (76/0) و آموزش مهارت ها (69/0) بیشترین تأثیر را داشتند.
نتیجه گیری/ دستاوردها: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی جامع برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی انجام شد و نتایج نشان داد که آموزش کارآفرینی از طریق عوامل مختلفی در شکل گیری و تقویت رفتارهای کارآفرینانه نقش ایفا می کند. از منظر نظری، این پژوهش مدلی مفهومی برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان ارائه می دهد که می تواند به عنوان یک چارچوب مرجع در مطالعات آتی برای توسعه رفتارهای کارآفرینانه مورد استفاده قرار گیرد. از نظر عملی، یافته های این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و دانشگاه ها در طراحی برنامه های آموزشی کارآفرینی کمک کند. در این راستا پیشنهاد می شود دانشگاه ها با تقویت زیرساخت های آموزشی و ارتباطی، ایجاد فرصت های تعامل با کارآفرینان موفق و ارائه دوره های عملی و مهارت محور، به ارتقای رفتار کارآفرینانه در دانشجویان بپردازند. همچنین، مدیران آموزشی باید استراتژی هایی را اتخاذ کنند که انگیزه دانشجویان را برای ورود به حوزه کارآفرینی افزایش دهند و آنان را به سوی انتخاب این مسیر شغلی هدایت کنند.
ارائه الگوی تلفیقی توانمندسازی عملکرد کارکنان مبتنی بر طرح جامع مالیاتی در سازمان امور مالیاتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارائه الگوی تلفیقی توانمندسازی عملکرد کارکنان مبتنی بر طرح جامع مالیاتی در سازمان امور مالیاتی کشور، انجام گرفته است. فقدان الگوی مفهومی نظام مند از توانمندسازی عملکرد کارکنان، یکی از چالش های مدیران سازمان های بخش دولتی می باشد که سازمان امور مالیاتی نیز مستثنی از این امر نمی گردد. طرح پژوهش، آمیخته اکتشافی و به صورت کیفی – کمّی می باشد که مصاحبه شوندگان، شامل 20 نفر از خبرگان سازمان امور مالیاتی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و با رعایت اصل اشباع نظری، انتخاب شدند که در گام اول پژوهش (مرحله کیفی) و از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و بر مبنای رویکرد تحلیل مضمون، نسبت به شناسایی مضامین (شامل 738 گزاره، 159 مفهوم پایه، 28 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر) مربوطه اقدام گردید و در گام دوم تحقیق (مرحله کمّی) نیز، به ترتیب بر اساس روش ترکیبی دیمتل فازی - مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM- FUZZY DEMATEL)، نمودار علّی - معلولی و الگوی تلفیقی توانمندسازی عملکرد کارکنان در قالب گراف مدل سازی ساختاری تفسیری پژوهش و ماتریس قدرت نفوذ و وابستگی مضامین اصلی تحقیق بر مبنای تحلیل میک مک (MICMAC)، ترسیم گردید و تحلیل نتایج دیمتل فازی نشان داد که عوامل (مداخله گران توانمندسازی عملکرد کارکنان)، (بسترهای توانمندسازی عملکرد کارکنان) و (طرح جامع مالیاتی)، به ترتیب تأثیرگذارترین عوامل و (عملکرد کارکنان)، (راهبردها) و (توانمندسازی کارکنان)، به ترتیب به عنوان تأثیرپذیرترین عوامل این پژوهش محسوب می شوند که این نتایج با سطوح اشاره شده در شبکه تعاملات ISM و همچنین خروجی تحلیل نرم افزار میک مک نیز هم راستا بود.
پشتیبانی تصمیم در بازار رمزارزها با احتمالات شرطی: بیشینه درست نمایی و شبکه های باور بیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۳
205 - 238
حوزههای تخصصی:
پیش بینی روند بازار رمزارزها به دلیل تفاوت های بنیادین با ارزهای سنتی، همواره چالشی بزرگ بوده است. این چالش به طور عمده ناشی از تأثیرات متقابل سیگنال های مرسوم، پیشرفت های فناوری اطلاعات و سیاست های کلان دولت ها بر پذیرش این ارزها است. این مقاله با رویکردی نوین، بجای تحلیل جداگانه یک یا چند رمزارز فرایندی در راستای حمایت از تصمیم ارائه می د هد که معیار آن مقبولیت عمومی بازار رمزارزها است. رویکرد پیشنهادی امکان تحلیل دقیق تر و واقع بینانه تری از روندهای بازار را فراهم می آورد. با استفاده از این فرآیند، می توان در هر بازه زمانی دلخواه، جداول راهنمای خرید یا فروش تولید کرد. در این مطالعه از دو ابزار تحلیلی، بیشینه درست نمایی و شبکه باور بیزی، استفاده شده است و امکان مقایسه این دو روش نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در ضمن با تولید یک شبکه باور بیزی دیگر با قدرت یال های بالا، حاصل از شبکه های تولید شده، تصمیم گیری معاملات محتاطانه را مقدور می سازیم. این روش با استفاده از 1155 نقطه زمانی در هر هفته و 484 نقطه زمانی در هر روز از 21 رمزارز با بالاترین ارزش بازار در دو بازه سه ماهه پایانی سال 2024 و ماه-های مارس، اوریل و می 2025 اعتبارسنجی شده است. پژوهش حاضر فرآیندی را ارائه می دهد که با دقت، صحت، یادآوری و استحکام بالای مدل هایش، توانایی پشتیبانی تصمیمات خرید و فروش با میانگین دقت حداقل 78 درصد به صورت روزانه و 5/64 درصد به صورت هفتگی را دارد. این روش می تواند در سازگاری با پویایی و عدم قطعیت موجود این بازار به طور قابل توجهی مفید باشد.
همگرایی واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، نظر متخصصان به واقعیت ترکیبی در پروژه هوشمند ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۳
239 - 273
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری های واقعیت افزوده و واقعیت مجازی تحولات چشمگیری را در پروژه هوشمند ساختمانی رقم زده است. همگرایی این دو فناوری، مفهوم نوینی به نام واقعیت ترکیبی ایجاد کرده که پلی جدید میان دنیاهای دیجیتال و فیزیکی برقرار می کند. واقعیت ترکیبی، حلقه مفقوده اکوسیستم ساختمانی هوشمند محسوب می شود. اما با توجه به جدید بودن این فناوری، ابعاد استفاده از آن نزد متخصصین ایرانی هنوز تاریک است و درصد کمی از آنان با قابلیت های پیشرفته آن آشنایی دارند. در این پژوهش سعی نمودیم که نظر متخصصان و فعالان صنعت ساخت و ساز در ایران درباره همگرایی این فناوری بررسی و تحلیل شود. با پارادایمی ترکیبی، ابتدا با مطالعه مقالات مرتبط و تحلیل آنها، اطلاعات مرتبط استخراج گردیده سپس نظر سنجی به روش کیو طراحی و طی پرسشنامه ای نظر متخصصان در 5 حوزه استخراج گردید. داده ها با استفاده از تحلیل محتوا و روش های آماری پردازش شدند تا الگوها و روندهای جاری شناسایی شوند. یافته ها نشان دهنده این بودند که این فناوری ها می تواند به بهبود قابل توجهی در دقت، کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری منجر گردد. همچنین، تشخیص موانع فنی و نیاز به آموزش مداوم کاربران به عنوان چالش های اصلی مطرح شدند. ارزش افزوده این تحقیق به تحلیل عمیق و جامع از نظریات متخصصان در خصوص واقعیت ترکیبی تعلق دارد که می تواند به توسعه استراتژی های بهینه سازی در صنعت ساخت و ساز یاری رساند. نتیجه گیری پژوهش بیانگر این است که با توجه به پتانسیل های بالای فناوری های ادغام شده، توجه به جنبه های انسانی و اقتصادی به صورت همزمان می تواند مسیر موفقیت در این حوزه را هموار سازد.
چالش های توسعه گردشگری هوشمند شهری در یک مقصد گردشگری در حال توسعه: مطالعه موردی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای سراسر جهان به طور فزاینده ای مفهوم گردشگری شهری هوشمند و استراتژی های مرتبط را به عنوان ابزاری برای رقابت پذیری بالاتر، رشد بیشتر و بهینه سازی محیط های پایدار می شناسند. بااین حال، اکثر مطالعات انجام شده، محدود به شهرها و کشورهای توسعه یا عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری و مزایای آن بوده است. به طوری که موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهرهای درحال توسعه در مطالعات قبلی نادیده گرفته شده است. ازاین رو، برای پر کردن شکاف تحقیقاتی ذکرشده، مطالعه حاضر موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهر تبریز را موردبررسی قرارداد. هدف این مطالعه بررسی موانع توسعه گردشگری هوشمند شهری است. روش مصاحبه کیفی (روش داده بنیاد) با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختاریافته با سؤالات باز در پژوهش حاضر اتخاذ شد. داده ها از مصاحبه با 16 مطلع کلیدی به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار MAXQDA-2018 انجام شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهر تبریز از هفت منظر کلان زیرساخت ها، دولتی-نهادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، زیست محیطی و بازاریابی قابل بحث است. مطالعه حاضر مباحثی کلیدی را در سطوح مختلف کلان و خرد مورد کنکاش قرارداد که می تواند بینشی جامع به سیاست گذاران و حاکمان مقاصد گردشگری برای اصلاح و بهبود طرح های توسعه گردشگری هوشمند شهری ارائه نماید.
بررسی تجارب اقامتی گردشگران خارجی از مبادی مختلف در هتل عباسی اصفهان با رویکرد تحلیل احساسات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام این تحقیق بررسی و تحلیل احساسات تجربه اقامت گردشگران از فرهنگ های مختلف جهان در هتل بین المللی عباسی اصفهان است. پارادایم تحقیق تفسیرگرایی، رویکرد تحقیق استقرایی و تحقیق جنبه اکتشافی دارد. جامعه آماری این تحقیق مشتریانی هستند که از فرهنگ های مختلف در هتل بین المللی عباسی اقامت داشته و تجربیات سفر خود را درسایت تریپ ادوایزر از سال 2005 تا 2023 منعکس کرده اند که معادل 800 کامنت بود. از تحلیل احساسات برای درک تجربه اقامت گردشگران استفاده شد.دسته بندی مفهومی نظرات گردشگران در هفت دسته شامل امکانات هتل،فضای هتل،ارزیابی عمومی تجربه،غذاهای هتل،دسترسی های هتل،کیفیت خدمات و هزینه های هتل طبقه-بندی شدند. سپس دسته بندی کشورها براساس کشور مبدا هر گردشگرو نهایتا دسته بندی منطقه ای انجام شد. نتایج نشان داد که به طور کلی این هتل برای گردشگران اروپایی جذاب تر از ملیت های دیگر است.گردشگران از غذای هتل وکیفیت خدمات و سروصدا در لابی هتل رضایت چندانی نداشتتند ولی هزینه مناسب بود. فضای هتل برای گردشگران جذاب بود که ناشی از طراحی سنتی و معماری هتل بود و موقعیت هتل برای دسترسی به مراکز دیدنی هم مورد پسند گردشگران قرار داشت .