فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
183 - 209
حوزههای تخصصی:
با توسعه امور حسابداری شرکت های خصوصی و دولتی استفاده از هوش مصنوعی امری واجب به نظر می رسد، تا هم از حجم فعالیت ها بکاهد و هم اطلاعات مالی شفاف تر و دقیق تر استخراج گردد. در این راستا، استفاده از هوش مصنوعی برای جامعه حسابداران ضروری به نظر می رسد. که نیازمند پذیرش هوش مصنوعی در حسابداران می باشد. هدف مطالعه حاضر ارائه الگوی جامعه پذیری فناوری های هوش مصنوعی در حسابداری با رویکرد داده بنیاد می باشد. روش مطالعه حاضر با رویکرد داده بنیاد و با مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. که در این رابطه با 12 نفر از از مهندسان تحصیل کرده در هوش مصنوعی، اعضای هیات مدیره، مدیران مالی، حسابداران و حسابرسان تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه صورت گرفته است. نتایج حاصل از کدگذاری های ثانویه در 11 مقوله اصلی و 35 مقوله فرعی و در 6 دسته مولقه علی، محوری، راهبردها، مداخله گر، کنش ها و پیامدها دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که برای جامعه پذیری از هوش مصنوعی در حوزه حسابداری برخی زیرساخت ها و فناوریه ای اساسی وجود دارند که می توانند به این امر کمک کنند. همچنین حسابداران می توانند با ارائه اطلاعات مالی مربوطه به ذینفعان مالی و پشتیبانی از اطلاعات مالی نقش مهمی در استفاده مؤثر از هوش مصنوعی داشته باشند.
ارتباط مربی و متربی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
39 - 58
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: ارتباط نقش مهمی در زندگی انسان ها دارد. آدمی از طریق پیام های کلامی و غیرکلامی که از محیط دریافت می کند، نظام فکری، عاطفی و رفتار های خود را شکل می دهد. این امر در ارتباط مربی و متربی نیز مطرح است، تا جایی که مربی می تواند الگودهنده و هدایت کننده مسیر زندگی و سعادت متربیان باشد. رابطه مربی و متربی در مراکز علمی محدود به انتقال مفاهیم و دانش نیست، بلکه در کنار مسائل علمی و اطلاعاتی، متربیان با شخصیت و صفات و ویژگی های رفتاری مربی همانندسازی می کنند. رابطه مثبت معلم و شاگرد حمایت اجتماعی مهمی تلقی می گردد که می تواند متربی را در برخورد با مسائل مختلف یاری رساند. در فرایند آموزشی نیز ارتباط میان معلم و شاگرد از اهمیت بسیاری برخوردار است. رابطه مربی و متربی، رابطه اساسی توأم با شناخت یکدیگر است. مهم ترین هدف از برقراری چنین ارتباطی ایجاد تغییر، هدایت و تربیت جنبه های مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری متربیان است. مربی که وظیفه تربیت و هدایت متربیان را برعهده دارد، نقش مهمی در برقراری و حفظ ارتباط دارد. وی می کوشد تا از راه های مختلف با متربیان ارتباط بیشتر و موثرتری برقرار نماید تا بتواند در آنان تغییرات مطلوبی ایجاد نماید و توانایی ها و استعدادهای آنان را شکوفا سازد. هدف اصلی از این پژوهش بررسی ارتباط مربی و متربی با رویکرد اسلامی است. در جهت تحقق اصلی پژوهش، اهداف جزیی زیر بررسی می شوند: 1. رویکردها و الگوهای ارتباط مربی و متربی؛ 2. ابعاد و مؤلفه های ارتباط مربی و متربی در رویکردها و الگوهای یادشده؛ 3. ابعاد و مؤلفه های ارتباط مربی و متربی با رویکرد اسلامی. روش: روش این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و استنتاجی است. در این روش، ابتدا تمام شرایط و روابط توصیف و تشریح می شود و سپس داده ها مورد تحلیل قرار گرفته، استنتاجاتی از آن به عمل می آید. جمع آوری مطالب موجود اسنادی است که در آن، نخست، داده های مورد نیاز از منابع معتبر جمع آوری شده اند و پس از آن، مطالب مورد نظر براساس پرسش ها استخراج گردیده و مورد تحلیل و استنباط قرار گرفته اند. در پاسخ به پرسش اول و دوم، با استفاده از منابع مرتبط با الگوهای ارتباط مربی و متربی، مطالب مورد نظر بیشتر مورد توصیف قرار گرفته اند، ولی در پاسخ به پرسش سوم، افزون بر این، از روش تحلیلی و استنتاجی نیز استفاده شده است تا ضمن تفسیر و تحلیل آموزه های اسلامی موجود درباره علم و دانش و مربی و متربی، رویکرد اسلامی ارتباط مربی و متربی و ابعاد و مؤلفه های آن به صورت ضمنی استنتاج شود. ازاین رو، منابع اطلاعاتی این پژوهش شامل اسناد و مدارک مرتبط با موضوع و منابع دینی است که طیف گسترده ای از کتاب ها، پژوهش ها و مقالات را در بردارد. نتایج: مسئولیت پذیری و مواجهه عادلانه با متربی محورهای اصلی رویکرد اسلامی را تشکیل می دهد. در مقایسه با الگوی ارتباطی لیری که بر محور سلطه گری در برابر سلطه پذیری و هم کاری در برابر مخالفت جویی می چرخد، در رویکرد اسلامی بر مسئولیت پذیری در برابر مسامحه کاری و مواجهه عادلانه در برابر رفتار تبعیض آمیز تأکید می شود. ازاین رو، دغدغه اصلی مربی مسئولیت پذیری و رفتار عادلانه وی با متربی است. همچنین، مؤلفه هایی نیز در رویکرد اسلامی وجود دارد که در برابر هشت نوع رفتار مربی شامل رهبری، کمک کننده و دوستانه، درک کننده و دوستانه، مبتنی بر دادن آزادی و مسئولیت، نامطمئن، ناراضی، سرزنش کننده و رفتار جدی در کلاس در مدل رفتاری تعامل بین فردی وابلز و همکاران قرار دارد. همچنانکه در مدل رفتاری وابلز و همکاران برخی مؤلفه ها مثبت و برخی دیگر منفی اند، در رویکرد اسلامی نیز این دو نوع دسته بندی مطرح است. افزون بر این، مؤلفه رهبری، حمایت کننده، درک کننده و اعطای آزادی و مسئولیت، در هر دو نوع رویکرد مشترک اند. بااین همه، در رویکرد اسلامی، مؤلفه های مثبتی چون توجه به توان و نیاز متربی و رفتار محبت آمیز و نیز مؤلفه های منفی مانند عدم توجه به عواطف و شخصیت متربی، عدم توجه به نیازهای مادی و معنوی، عدم مراقبت و نظارت و رفتار توهین آمیز، وجود دارند که در مدل رفتاری وابلز و همکاران به چشم نمی خورد. در برابر، در مدل رفتاری وابلز و همکاران بر مؤلفه های منفی همچون رفتار نامطمئن، ناراضی، سرزنش کننده و رفتار جدی در کلاس تأکید می شود. بحث و نتیجه گیری: در رویکرد اسلامی، مربی به گونه ای با متربی برخورد می کند که در چارچوب رفتار مسئولانه و عادلانه و توجه به نیازهای آنان و توان شان، به رهبری آنان می پردازد و رفتار یاری کننده و درک کننده و محبت آمیز از خود نشان می دهد. همچنین، وی از تسامح و بی تفاوتی دوری می جوید و نسبت به نیازها و عواطف شان بی توجه نیست و رفتار توهین آمیز از خود نشان نمی دهد. افزون بر این، مربی رابطه مستحکمی با آنان برقرار می کند و نقش محبتی، حمایتی و مراقبتی، آموزشی، تادیبی، انضباطی دارد. در این رویکرد، مربی از هیچ نوع راهنمایی به متربی خویش دریغ نمی کند، خیر و سعادت آنان را می خواهد و به آنان احترام می گذارد و در تکریم شخصیت آنان می کوشد و آنان را وادار به عصیان در برابر مربیان نمی کند. توان متربی یکی از محورهای مهم الگوی ارتباطی بین مربی و متربی به شمار می رود، چراکه چنانچه مربی بیش ازحد از متربی انتظار داشته باشد، متربی به علت عدم توانایی در انجام آن انزوا و گوشه گیری را در پیش گرفته و به آسیب های اجتماعی و روانی دچار خواهد شد. همچنین، مربی مسئولیت پذیر باید به نیازهای متربیان اعم از جسمانی، روانی، ذهنی، اجتماعی و معنوی متربی توجه نماید و زمینه های تربیتی را به گونه ای فراهم آورد که این نوع نیازها برآورده شود تا وی به عنوان یک فرد جامع پرورش یابد. افزون بر این، رعایت عدالت و انصاف یکی دیگر از محورهای اصلی ارتباط مربی و متربی است. متربیان مواجهه مربی با همنوعان خود را می سنجند؛ اگر رفتار مربی را عادلانه یا تبعیض آمیز ببینند، آن را می آموزند و همان رفتار را در مواجهه با دیگران بکار می گیرند. افزون بر محورهای اصلی ارتباط مربی و متربی که مورد بررسی قرار گرفت، مؤلفه هایی نیز در این رویکرد قرار دارند که مؤلفه رهبری، رفتار یاری کننده و درک کننده، رفتار مبتنی بر اعطای مسئولیت و آزادی، رفتار محبت آمیز و ایجاد انگیزه، از مهمترین مؤلفه های مطلوب به شمار می روند. در مقابل مربی مسئولیت پذیر از رفتار تبعیض آمیز، توهین و تحقیر و عدم توجه به نیازهای متربی پرهیز می کند، به عواطف و شخصیت متربی خود احترام می گذارد و در تمام روند تعلیم وتربیت از متربی خویش مراقبت و نظارت به عمل می آورد تا مبادا دچار لغزش و غفلت گردیده و دچار انحراف گردد.
مزیّت سنجی «رویکرد اجتهادی» به مثابه روش تحقیق در اخلاق اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
27 - 48
حوزههای تخصصی:
به کارگیری «روش اجتهادی» در دانش اخلاق در قالب های متعددی از سوی پژوهشگران پیشنهاد شده است، اما به دلیل ناشناخته بودن یا تشکیک در کارایی این روش علمی در اخلاق، این روش هنوز به رویکرد غالب در این دانش تبدیل نشده است. هدف این تحقیق، شناسایی ظرفیت و مزیت های روش اجتهادی در اخلاق اسلامی برای «نظریه پردازی» و «مدیریت دانش» (به عنوان یکی از سیاست های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری مد ظله العالی) است. پس از تبیین چیستی «اخلاق» و «روش اجتهادی در اخلاق»، با بهره گیری از روش توصیفی و استنباطی، مشخص شد که روش اجتهادی در اخلاق، «هم آهنگ با قرآن و سنت»، «جامع نگر و عمیق»، «معتبر و دارای حجیّت شرعی»، «سازگار با فقه و حقوق»، «اصیل و منعطف»، «دارای ظرفیت حل تعارض»، «عقل محور»، «تعیین کننده در مطالعات بنیادین» و «ارتقادهنده اخلاق با معیارهای الهی» است. از یافته های تحقیق این نتیجه به دست آمد که «روش اجتهادی در اخلاق اسلامی» می تواند به عنوان «روش معیار» در مطالعات اخلاق اسلامی مورد توجه قرار گیرد و ایده مدیریت کلان دانش را از مسیر مدیریت روش آن میسّر سازد.
سیره پیشوایان در تربیت اخلاقی فرزندان هفت تا پانزده ساله(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۹)
104 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی سیره پیشوایان برای تربیت اخلاقی فرزندان 7 تا 15 سال صورت گرفته و به همین منظور، متون اسلامی (به ویژه متون روایی) با روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر رویکرد کاربردی بررسی شد. گردآوری و تحلیل روایات ناظر به این موضوع در سیره پیشوایان نشان می دهد که این دوره از بازه زمانی، منطبق با دومین مرحله از نظام تربیتی فرزندان یعنی مرحله آموزش است، تا خلق و خوی پسندیده را فرا گرفته و از کژی های خُلقی و رفتاری دوری گزینند. سیره پیشوایان برای تربیت اخلاقی فرزندان 7 تا 15 سال، شامل طیف متنوعی از روایات با آموزه های ارزنده است که برنامه ای جامع فراروی مربیان قرار می دهد. بر این اساس، لازمه دستیابی به تربیت اخلاقی این طیف از فرزندان، به ویژه قشر نوجوان، رعایت بایسته هایی اخلاقی است که مهمترین آنها، مدارا در آموزش تکالیف دینی به ویژه نماز است. همچنین تشویقِ متناسب و تنبیه سازنده همراه با اندرزِ به اندازه و راهنمایی به جا و پرهیز از سرزنش نزد دیگران و غفلت آگاهانه از خطاهای کوچک و ناخواسته آنان، نقش بسزایی در بهبود و توسعه رفتار مناسب ایشان خواهد داشت. افزون بر این، هم بازی شدن با آنان، همراه با محبت و احترام و خوش قولی، موجب هم زبانی با ایشان گشته و ارائه الگوهای مناسب، راهنمایی در انتخاب دوستان خوب و پاسخ درست و ساده به پرسش های دینی، آنان را در فراگیری و کشف آیین درست زندگی یاری خواهد رساند.
بررسی شخصیت قهرمان داستان بر اساس نظریه کارن هورنای در رمان خانه ی ادریسی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
93 - 126
حوزههای تخصصی:
ادبیات با قوای عاطفی و عالم درونی انسان سروکار دارد و ممکن است در برخی موارد به رفع مشکلات روحی و تقویت تعادل روانی افراد کمک کند. از این رو، تحلیل صحیح اثر ادبی می تواند به درک بهتر وجود و ماهیت نویسنده کمک کند. در این مقاله، به بررسی شخصیت قهرمان داستان بر اساس نظریه کارن هورنای در رمان خانه ی ادریسی ها پرداخته شد. هورنای، به عنوان متخصص تجدیدنظرطلب روان کاوی فرویدی، مفاهیم نظریه فروید را یا تکمیل کرده یا در آن ها تجدیدنظر کرده است. دیدگاه هورنای در مورد شخصیت، به ویژه نظریه های او درباره تیپ های شخصیتی، بازتابی از تجربیات شخصی اوست. هورنای بر این باور است که روش ها و ترفندهایی که افراد برای محافظت از خود به کار می برند، منجر به شکل گیری سه تیپ شخصیتی اصلی می شود: مهرطلب، برتری طلب، و عزلت گزین. این نظریه به ما کمک می کند تا با تحلیل دقیق تر شخصیت های داستان، به درک عمیق تری از ویژگی ها و انگیزه های آنان دست یابیم. نتایج حاکی از آن است که در رمان «خانه ی ادریسی ها»، وهاب شخصیتی عزلت طلب و مهرطلب است که به دنبال آرامش درونی و جلب محبت دیگران است. لقا مهرطلبی است که با مهربانی و دلسوزی به دنبال جلب توجه و محبت دیگران است و به راحتی از دستورات پیروی می کند. خانم ادریسی ترکیبی از مهرطلبی و برتری طلبی دارد و همواره تلاش می کند تا به دیگران کمک کند و در عین حال قدرت و مقام خود را حفظ کند. شوکت برتری طلب منتقمی است که با خشم و رفتار تحقیرآمیز، تلاش می کند تا برتری و قدرت خود را حفظ کند و دیگران را به عنوان وسیله ای برای اهداف خود می بیند.
الگوی تربیتی تمام ساحتی در دعای عرفه و اصول تربیتی مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
145 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین الگوی تربیتی تمام ساحتی دردعای عرفه و استنباط اصول تربیتی مبتنی بر آن بود. این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. ابتدا با خوانشی کامل از مضامین دعای عرفه داده های مستخرج در سه سطح باز، محوری و منتخب با استفاده از نرم افزار مکس کیودا کدگذاری و طبقه بندی شد و سپس بر اساس الگوی مفهومی استخراج شده اصول تربیتی از طریق تحلیل محتوا به شیوه استقرائی و در قالب تحلیل مضمون استنباط گردید. یافته پژوهش نشان داد که از میان 588 کد باز به دست آمده از دعای عرفه، بیشترین کدها به ترتیب مربوط به ساحت اعتقادی، عبادی، اخلاقی و سپس ساحت زیبایی شناسی-هنری بود. اصول تربیتی به وحدت ساحتی، جایگاه مخلوق و خالق، شاخصه عبادت، شگفتی خلقت انسان، راهنما بودن خلقت، تعامل هوشمندانه با دشمن، دانایی حقیقی، فناوری به عنوان نعمت، نگاه زیبابین و وسعت اقتصادی، اشاره دارد. چنین نتیجه گیری می شود تدوین و کاربست مجموعه منسجمی از مبانی و اصول و روش های تربیت تمام ساحتی انسان براساس منابع دینی درفرایند تعلیم و تربیت امری ضروری است.
مولفه های کمال انسانی در خطبه متقین امیرالمومنین در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
123 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار تعیین مولفه ها و شاخصه های کمال انسانی از منظر امیرمومنان در کتاب عظیم نهج البلاغه می باشد و حضرت در خطبه متقین (پارسایان) که به خطبه همام نیز معروف است، مولفه هایی همچون اطاعت از پروردگار متعال، راستگویی، صداقت، میانه روی، فروتنی، بستن چشم از حرام، وقف خود برای علم سودمند، عظمت خالق، خوف از تلاش، کم توقع بودن، زهد و عبادت، همچنین استقامت و دینداری، دور اندیشی در سختی ها، روزی حلال و انجام اعمال صالح را جزو صفات کمال انسانی وضعیت پارسایان می شمارد. در این مقاله کوشیده ایم مراحل سیر انسان به سوی کمالات انسانی را از منظر امیر مومنان در خطبه متقین بیان نماییم.
واکاوی مبانی انسان شناختی و اهداف تربیتی طرح قصص در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
159 - 183
حوزههای تخصصی:
قصه به منزله بافت هنری و تاثیرگذار و به دلیل انکشاف از واقعیت و خیال انگیز بودن، ماندگاری آن در ناخودآگاه انسان بیشتر است. در قصه های قرآنی نیز به دلیل طرح آسان و غیر مستقیم، یادگیری از آن به طور ناخودآگاه اتفاق می افتد و نتایج تربیتی آن برای خواننده و شنونده قابل درک است. لذا این پژوهش به هدف واکاوی و تحلیل مبانی انسان شناختی و استخراج اهداف تربیتی قرآن کریم در طرح قصص، بررسی می گردد. نوع تحقیق بنیادی_کاربردی، روش آن تحلیلی و روش تحلیل داده ها تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی، مبتنی بر مطالعه اسنادی است. نتیجه یافته های این تحقیق در بخش مبانی فلسفی انسان شناختی در قصص قرآن شامل مبانی ذیل بوده است ؛ 1.تجرد روح،2.اصالت روح، 3.فطرت مندی، 4.عقل مندی و5.مختار بودن. نتیجه یافته ها در بخش تربیتی نشان می دهد اهداف قرآن در طرح قصص نیز، به لحاظ دامنه به اهداف بینشی، گرایشی و رفتاری قابل تقسیم اند. اهداف «بینشی»، شامل:1.تعقل در کتاب خداوند 2.نجات از غفلت و گمراهی 3.آگاهی بخشی به یگانگی خداوند، «گرایشی»، شامل: 1.ایمان به ملاقات پروردگار 2.امیدواری به رحمت الهی 3.تسلیم امر خداوند بودن 4.توکل بر خداوند و «رفتاری»، شامل: 1.عبادت خداوند 2.شکرگزاری از خداوند 3.رعایت نظم 4.برقراری عدالت اجتماعی است.
بررسی تطبیقی دیدگاه قرآن کریم و اناجیل درباره نیکی در برابر بدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
5 - 32
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه قرآن و اناجیل درباره اصل "نیکی در برابر بدی" می پردازد. هدف از این پژوهش، تحلیل و مقایسه آموزه های این دو منبع دینی در مورد پاسخ به اعمال ناپسند دیگران و ارائه تصویری جامع از رویکردهای مختلف در مواجهه با بدی ها است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای تطبیقی، به بررسی و مقایسه دیدگاه های قرآن و اناجیل در مورد نیکی در برابر بدی پرداخته است. داده ها از متون اصلی قرآن و اناجیل استخراج و با رویکردی تحلیلی-انتقادی مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که هر دو منبع بر نیکی در قبال بدی دیگران تأکید دارند. با این حال، تفاوت های بنیادینی در رویکرد آن ها مشهود است. اناجیل بر نیکی مطلق و عدم مقاومت در برابر شر تأکید دارند، در حالی که قرآن، ضمن توصیه به نیکی در برابر بدی، بر لزوم اجرای عدالت و مقابله با ظلم در چارچوب حفظ حقوق افراد و مصالح جامعه تأکید می ورزد. این مقاله با بررسی گستره و شمول، حکمت ها و حدود و شرایط نیکی در برابر بدی از دیدگاه قرآن و اناجیل نشان می دهد که قرآن با ارائه رویکردی متعادل، جامع تر و سازگارتر با مقتضیات زندگی فردی و اجتماعی، تصویری کامل تر و حکیمانه تر از مفهوم نیکی در برابر بدی ارائه می دهد. این در حالی است که اناجیل بیشتر بر جنبه فردی و معنوی این اصل تأکید دارند و کمتر به جنبه های اجتماعی و حقوقی آن می پردازند.
نظریه اخلاق سیاسی امام خمینی(ره): ثبات یا چرخش های سه گانه؟(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله مقاله حاضر این است که آیا امام خمینی(ره) به عنوان یک حاکم اسلامی همیشه قائل به اخلاق اسلامی بود یا نظریه اخلاقی ایشان بعد از انقلاب و برقراری حکومت اسلامی به مقتضای زمان دچار چرخش شد و ایشان بعد از قائل بودن به «اخلاق فضیلت» و «اخلاق دینی»، به «وظیفه گرایی» و «اخلاق نیمه دینی» و در نهایت، به «نتیجه گرایی» و «اخلاق سکولار» متمایل گشت؟ این نوشتار با استفاده از روش «تاریخی و تحلیلی» به این نتیجه رسیده که اولاً مدافعان نظریه «چرخش های سه گانه نظریه اخلاق سیاسی امام خمینی(ره)» دچار خبط تاریخی بزرگی شده اند؛ ثانیاً جملات شاهد گرفته شده از سخنان امام راحل(ره) لزوماً به معنای گرایش ایشان به فضیلت گرایی، وظیفه گرایی و نتیجه گرایی نیست؛ ثالثاً هیچ کدام از نظریه های سه گانه مزبور تهافتی با اخلاق دینی ندارد، بلکه ممکن است از یک سو، هریک از نظریه های اخلاق هنجاری را بپذیریم و از سوی دیگر هم قائل به اخلاق دینی یا اخلاق عرفی گرا (سکولار) باشیم.
بررسی مؤلفه های ناتورالیسم در رمان توپ غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
41 - 59
حوزههای تخصصی:
مکتب ادبی ناتورالیسم در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه به کوشش امیل زولا پایه گذاری شد. این مکتب رفتار و افکار انسان را برخاسته از تمایلات طبیعی و غرایز درونی می داند و بر جنبه های وراثتی، محیطی، لحظه ای و تماشای زندگی انسان به دوراز آرمان گرایی تأکید می کند. ناتورالیسم از طریق ترجمه وارد ادبیات ایران شد و بر برخی از نویسندگان معاصر ایران ازجمله غلامحسین ساعدی تأثیر گذاشت. هدف اصلی این مقاله بررسی مؤلفه های ناتورالیسم در رمان «توپ»غلامحسین ساعدی است و روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد. نتایج حاکی از آن بود که از بین مؤلفه های ناتورالیسم، توجه به علم فیزیولوژی، شکستن حرمت کاذب کلمات، به تصویر کشیدن فقر و پلیدی، استفاده از زبان محاوره، بررسی انسان به منزله حیوان و توجه به جزئیات در رمان توپ بسامد بالایی دارد. دلایلی مانند سبک نویسنده و فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر دهه 30 و 40 از علل اساسی بسامد این مؤلفه ها به شمار می رود.
نقش دانشمندان لاهیجان بر گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی در دوران صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
267 - 290
حوزههای تخصصی:
لاهیجان در این دوره، یکی از ادوار درخشان خود را سپری ودانشمندان لاهیجانی در عصر صفوی از فضای مستعد این دوران بهره بردند، بالیدند و توانستند تأثیرات مهمی در حوزه های علمی مختلفی بر فرهنگ و تمدن اسلامی عصر صفوی بگذارند. نتایج ویافته های این تحقیق نشان می دهد در بین علوم با توجه به افق اندیشه و جهان بینی غالب شیعی در عصر صفوی بسیاری از دانشمندان لاهیجان در علم کلام رشد نموده و تبحر داشته اند. حتی برخی از این مشاهیر زمانی که طبیب یا سیاستمدار و حتی شاعر بودند در کنار تخصص خود به مباحث کلامی تعلق خاطر داشته و در این زمینه آثار قابل توجهی از خود به جای نهاده بودند.برخی از این بزرگان حتی در عالم سیاست هم دستی مستقیم در امور داشته اند. به لحاظ سیاسی وضعیت لاهیجان عصر صفوی زمینه های اصلی پرورش چهره های فرهنگی، علمی، دینی و غیره را ممکن وزمینه مساعدی برای رشد و ارتقای علمی این دیار و دانشمندانش را فراهم ساخت. حوزه هایی همچون فقه، منطق، فلسفه و کلام در میان علوم الهیاتی، حوزه هایی مانند دانش طب، نجوم و ریاضیات و نیز دانش سیاست و البته شعر و ادبیات از زمره مهم ترین بسترهای فرهنگی و تمدنی ای بودند که دانشمندان لاهیجی در این دوران در افق آن بالیدند و نامشان در ایران پرآوازه گردید.
معنا و ابعاد اخلاقیِ سپاسگزاری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
5 - 26
حوزههای تخصصی:
سپاسگزاری را به عنوان یک احساس اخلاقی تعریف می کنند زیرا عمدتاً این احساس، محرک و نیز ناشی از رفتاری است که نشانگر دغدغه و و نگرانی از بهروزی و رفاه حال دیگری باشد. از همین روی سپاسگزاری به عنوان یک احساس اخلاقی در شمار احساسات دگرستایشگرانه قرار می گیرد. با اینکه تعریف سپاسگزاری و تحلیل آن در نگاه نخست بسیار ساده به نظر می رسد اما در نوشتار پیش رو چهار چالش اساسی بر سر راه تعریف رایج از آن مطرح و مورد واکاوی قرار گرفته است. این چهار چالش، حول مسئله دیگری، اراده، خیرخواهی و سودرسانی می چرخد. اینکه محرک احساس سپاسگزاری الزاماً باید پاسخی به رفتارهای تطوّعی و فراتز وظیفه باشد یا خیر، در همین راستا مورد بحث قرار گرفته است. ادبیات بحث سپاسگزاری بر مبنای دو رهیافت سپاسگزاری دوجزئی و سپاسگزاری سه جزئی شکل گرفته است. ما گاهی خویشتن را در برابر خدا یا هستی یا طبیعت یا یک اندیشه یا مفهوم انتزاعی دیده و خود را ملزم به سپاسگزاری می بینیم. به تازگی و گاهی اوقات این پدیده سپاسگزاری وجودی نامیده می شود. یعنی سپاس از زندگی یا وجود به مثابه یک کل، در مقابل سپاسگزاری از یک فایده مشخص یا فردی خاص.
روش ارائه راهکارهای دفع و رفع رذایل اخلاقی در کتاب شرح چهل حدیث و مراحل اخلاق در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
153 - 176
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی روش امام خمینی; و آیت الله جوادی آملی در ارائه راهکارهای دفع و رفع رذائل اخلاقی در دو اثر «شرح چهل حدیث» و «مراحل اخلاق در قرآن کریم» می پردازد. تهذیب نفس و تربیت اخلاقی، به عنوان یکی از مهم ترین اهداف اخلاق اسلامی، محور اصلی این دو رویکرد است. امام خمینی; با تأکید بر جهاد نفس، تفکر، عزم، مشارطه، مراقبه و محاسبه، و همچنین بهره گیری از موعظه و ارتباط عاطفی، راهکاری عملی و تدریجی برای اصلاح اخلاق ارائه می کند. ایشان به نقش استاد سلوکی، دعا و ذکر، و همچنین استفاده از مثال های ساده و ملموس توجه ویژه ای دارد. آیت الله جوادی آملی نیز با تأکید بر مراحل مانع زدایی نظیر توبه، زهد، ریاضت، مراقبت و محاسبه، و با استفاده از زبان ادبی و علمی، به ارائه شیوه ای فلسفی تر و نظام مند برای تهذیب اخلاق می پردازد. ایشان رذائل را اموری عارضی و فضایل را فطری می داند و معتقد است که با زدودن رذایل، فضایل فطری شکوفا می شوند. هر دو رویکرد در هدف، یعنی پالایش عقل و تزکیه نفس برای رسیدن به توحید، مشترک اند؛ اما در روش، تفاوت هایی دارند. روش امام خمینی بیشتر بر موعظه، ارتباط عاطفی و تربیت عملی متمرکز است، در حالی که روش آیت الله جوادی آملی بر تحلیل فلسفی، خودآگاهی و بیداری فردی تأکید دارد. این تفاوت ها نشان دهنده تنوع و غنای رویکردهای تربیتی در اخلاق اسلامی است.
هوش مصنوعی در پزشکی: ارزیابی اخلاقی تحولات و مسائل(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی (AI) به عنوان فناوری تحول آفرین، تأثیرات عمیقی بر پزشکی معاصر داشته و موجب تغییرات اساسی در فرآیندهای تشخیصی، درمانی و مدیریتی گردیده است. این تحول، ضمن بهبود دقت و کارایی سیستم های بهداشتی، مسائل اخلاقی پیچیده ای نیز به همراه داشته است.پرسش های اساسی شامل تأثیر AI بر استقلال پزشکان، مسئولیت پذیری در خطاهای تشخیصی، حفاظت از حریم خصوصی بیماران و عدالت در دسترسی به فناوری های پیشرفته می باشد. در این پژوهش، چالش های اخلاقی مرتبط با به کارگیری AI در حوزه پزشکی بررسی شده است.یافته ها نشان می دهد علی رغم مزایای قابل توجه، نظیر افزایش دقت تشخیص و کاهش خطای انسانی، نگرانی های اخلاقی متعددی همچون سوگیری الگوریتمی، تضعیف اعتماد پزشک-بیمار، و خطرات امنیتی مرتبط با داده های سلامت وجود دارد.علاوه بر این، ورود AI به حوزه پزشکی موجب تغییرات بنیادین در رابطه پزشک-بیمار شده که ممکن است منجر به "دیجیتالی شدن اعتماد" و کاهش نقش پزشک در تصمیم گیری گردد.نتایج بیانگر آن است که برای استفاده اخلاقی از AI، تدوین چارچوب های نظارتی دقیق، الگوریتم های شفاف، رعایت عدالت در توزیع فناوری، و حفظ حقوق بیماران ضروری است. توسعه این فناوری ها باید با مشارکت پزشکان، بیماران و سیاست گذاران صورت پذیرد تا از چالش های اخلاقی پیشگیری شود
بررسی انواع تلاقی حکم عقل عملی با سایر ادله با تاکید بر نظر شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
به رغم اهمیت عقل عملی در بسیاری از علوم اسلامی، جایگاه حکم عقل عملی در عرض دیگر ادله کم تر مورد توجه و تحقیق قرار گرفته است. در این مقاله، پس از معرفی مبانی مؤثر در جایگاه سنجی یک حکم عقلی در برابر دیگر ادله، با تأکید بر مبانی شهید صدر، صُور مختلف تلاقی یک حکم عقلی با دیگر ادله بررسی شده است. تلاقی حکم عقل با دلیل دیگر هشت صورت، حاصل از سه ملاک تقسیم (نوع دلیل، همسویی یا تنافی، در مقام جعل یا در مقام امتثال بودن تلاقی) قابل فرض است. تنافی دو حکم عقلی در مقام جعل قابل تصور نیست و در تنافی حکم عقل در مقام امتثال با هر نوع دلیل دیگر، باید طبق قواعد باب تزاحم رفتار شود. در صورت تلاقی دو حکم مثبت عقلی یا حکم عقلی با حکمی نقلی، آن حکم تقویت می شود. در صورت تنافی حکم عقل و نقل در مقام جعل، ضروری است احتمال قرینیت حکم عقل برای نقل و ارشادی بودن دلیل نقلی مورد توجه قرار گیرد. تنافی غیر بدوی حکم عقل با دلیلی دیگر در مقام جعل هیچ گاه اتفاق نمی افتد و خود عقل عملی می پذیرد که حکم نقل مقدم خواهد شد.
مدل مفهومی شخصیت اخلاقی براساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
33 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های شخصیت اخلاقی و ارائه مدل مفهومی آن بر اساس منابع اسلامی و سنجش روایی آن بود. روش پژوهش آمیخته از نوع طرح متوالی اکتشافی بود. در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی، از روش توصیفی-پیمایشی استفاده شد. در بخش کیفی، مفهوم شخصیت اخلاقی در منابع روان شناختی و لغوی بررسی و مفاهیم متناظر آن در منابع اسلامی استخراج شد. سپس مؤلفه های شخصیت اخلاقی با روش کدگذاری بدست آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها، 865 کد باز شناسایی و با کدگذاری محوری و گزینشی، مؤلفه ها در سه دسته شناختی (شامل هشیاری معنوی، خودارزیابی مستمر، اندیشه ورزی سعادت نگر، خوش بینی-رضایت)، گرایشی (شامل هیجان پذیری خداسو، اعتماد و امید به خدا، همت متعالی، طمأنینه-استقامت، بی نیازی-عدم تعلق) و رفتاری (شامل انضباط رفتاری، میانه روی، معاشرت نیکو، یاری گری ایثارگرانه، رواداری اجتماعی) تقسیم شدند. در بخش کمی، میزان مطابقت مفاهیم متناظر با شخصیت اخلاقی در روان شناسی و تناسب مؤلفه ها با مستندات، توسط 6 متخصص و با محاسبه شاخص روایی محتوا (CVI) ارزیابی و 11 مفهوم و 14 مؤلفه تأیید شد. تحلیل روابط نشان داد تعامل مؤلفه های شناختی و گرایشی، مؤلفه های رفتاری را شکل می دهند و مجموع آن ها تحت تأثیر ایمان و لوازم آن قرار دارند.
طراحی و اعتباریابی الگوی توسعه رهبری اخلاقی در مدارس دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
23 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از دغدغه های اصلی سازمان ها و پژوهشگران در چهار دهه گذشته، سبک های رهبری بوده است. به خوبی اثبات شده است که سبک های مختلف رهبری با سلامت روانی پیروان مرتبط هستند. رهبری یکی از مفاهیم اصلی در رویکردهای پست مدرن و معاصر به شمار می رود. شفقّت، مراقبت و عدالت اصول اخلاقی اساسی در رهبری و مدیریت هستند. یکی از عواملی که بر اثربخشی معلّمان تأثیر می گذارد، پایبندی آنها به اخلاق است. به نظر می رسد تعهّد اخلاقی یکی از نگرانی های بنیادین هر نظام آموزشی در جوامع مختلف است. اخلاق در قلب رهبری جای دارد. به عنوان تنظیم کننده روابط انسانی، اخلاق همواره از اهمیت قابل توجّهی برخوردار بوده است. در مباحث مدیریتی، این مکانیزم درونی، بدون نیاز به اجرای اجباری خارجی، می تواند عملکرد اخلاقی کارکنان را تضمین کند و یک سازمان اخلاقی ایجاد کند. رهبری اخلاقی به طور مستقیم با عملکرد خلاقانه مرتبط است. رهبری اخلاقی در قرن بیست ویکم توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بررسی پژوهش ها نشان می دهد که گستره و تنوع مطالعات در این حوزه ناشی از اهمیت روزافزون رهبری اخلاقی به عنوان یک نگرانی جدی برای سازمان ها و نیز دیدگاه های منحصربه فرد هر پژوهشگر در این زمینه است. بنابراین، با توجه به نکات فوق، پژوهش حاضر قصد دارد مدلی برای توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی شهر اردبیل طراحی و اعتبارسنجی کند.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر ماهیت داده ها از روش ترکیبی (کیفی و کمی) بهره گرفته است. روش تحقیق، طرح اکتشافی بود. در مرحله کیفی، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و روش نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد، در حالی که در مرحله کمی، مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به کار گرفته شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و کارشناسان حوزه علوم تربیتی استان اردبیل بود. برای نمونه گیری در مرحله کیفی از روش نمونه گیری هدفمند، که یک روش نمونه گیری غیر احتمالی است، استفاده شد. کفایت نمونه براساس اشباع داده ها و تکرارپذیری تعیین شد و تعداد نمونه شامل ۱۵ استاد دانشگاه در حوزه علوم تربیتی از اردبیل بود. جمع آوری داده ها در این مرحله از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. در مرحله کمی، جامعه آماری شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهر اردبیل بود. تعداد کل معلمان ابتدایی اردبیل در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ تقریباً ۲۶۰۰ نفر بود. براساس حجم جامعه آماری و فرمول کوکران، ۳۳۵ معلم به عنوان نمونه در مرحله کمی انتخاب شدند که از روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس استفاده شد. برای تحلیل داده ها، در مرحله اوّل کدهای ساختاری از طریق سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی جمع آوری شدند. در مرحله دوّم، تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از داده های مرحله اول انجام شد. با توجه به توزیع غیر نرمال داده ها، از روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و تکنیک بوت استرپینگ در نرم افزار Smart PLS برای به دست آوردن شاخص های برازش مدل استفاده شد.نتایج: پس از تحلیل کیفی که به شناسایی کدهای اولیه منجر شد، این کدها براساس شباهت ها و ارتباط داده ها در قالب چندین مضمون دسته بندی شدند. در نهایت، مضامین در دسته بندی های مشخصی سازماندهی شدند. پس از فرآیند مستمر کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده های جمع آوری شده براساس رویکردی نظام مند به ۱۳۰ کد باز، ۹۹ مفهوم، ۱۰ مضمون و ۶ دسته بندی سازماندهی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدل توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی شهر اردبیل در قالب مضامینی ازجمله ویژگی های شخصی و شخصیتی، تقویت ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، مدیریت بحران، تقویت انگیزه، حفظ و پاسداری از ارزش های اخلاقی، شفافیت، اثربخشی سازمانی، رشد حرفه ای و افزایش اعتماد و انسجام دسته بندی شده است. مدل مورد نظر اعتبارسنجی شد و برازش مناسبی داشت (p<0.05).بحث و نتیجه گیری: شرایط علّی در این پژوهش شامل ویژگی های شخصی و شخصیتی بودند. نتایج نشان می دهد که ویژگی های فردی و شخصیتی تأثیر قابل توجّهی بر توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی دارند. این ویژگی ها می توانند به طور مثبت یا منفی بر اخلاق و رفتار رهبران در مدارس تأثیر بگذارند. همچنین یافته ها نشان می دهد که راهبردها نیز نقش مهمی در توسعه رهبری اخلاقی ایفا می کنند. در این پژوهش، راهبردها شامل تقویت ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، و مدیریت بحران بودند. تحقیق نشان می دهد که بهبود ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، و مدیریت بحران برای پرورش رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی ضروری است. این راهبردها به تقویت روابط بین اعضای جامعه مدرسه، بهبود مهارت های رهبری اخلاقی، و ارتقای کیفیت تصمیم گیری های اخلاقی در محیط آموزشی کمک می کنند. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که شرایط مداخله گر نیز تأثیر قابل توجّهی بر توسعه رهبری اخلاقی دارند. در این پژوهش، تقویت انگیزه به عنوان یک عامل مداخله گر شناسایی شد. یافته ها نشان می دهد که مداخلاتی مانند ایجاد محیط انگیزشی، تقویت تفکر مثبت، ترغیب به شور و اشتیاق، افزایش انگیزه رهبران، و ارتقای پویایی در میان افراد می توانند به توسعه رهبری اخلاقی کمک کنند. تقویت انگیزه به عنوان یک عامل مداخله گر نقش مهمی در پرورش رهبری اخلاقی ایفا می کند. این مطالعه همچنین نشان می دهد که توجه به ارزش های اخلاقی و حفظ آنها، به همراه شفافیت، به عنوان شرایط زمینه ای، تأثیر مثبتی بر توسعه رهبری اخلاقی دارند. پژوهش بیان می کند که این شرایط زمینه ای به پرورش رهبرانی متعهّد به اصول و ارزش های اخلاقی کمک می کنند و محیطی شفاف و اخلاق مدار در مدرسه ایجاد می نمایند. ارزش های اخلاقی نظیر خودسازی، صداقت، امانت داری، و دوراندیشی، هنگامی که به طور دقیق رعایت شوند، می توانند به شکل گیری ذهنیتی اخلاقی کمک کنند و پایداری اصول اخلاقی را در تصمیم گیری ها و اقدامات رهبری تضمین کنند. پژوهش نشان می دهد که پرورش رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی می تواند به ایجاد سازمان هایی سالم و پایدار کمک کند و نتایج مثبت متعدّدی برای این محیط ها به همراه داشته باشد. توسعه رهبری اخلاقی در میان معلّمان و کارکنان مدارس ابتدایی می تواند به افزایش اعتماد و همبستگی منجر شود. درنهایت، محور اصلی این پژوهش حول محور رهبری اخلاقی می چرخد که بدون وجود عوامل و شرایط مناسب ممکن است به نتایج منفی منجر شود. رهبری اخلاقی مهمترین عنصر در مدارس ابتدایی است که می تواند عدالت و ارزش را به فرهنگ و محیط آموزشی مدرسه اضافه کند.
فسلفه مبانی تعلیم و تربیت اسلامی در اندیشه های تربیتی ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
337 - 371
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی فلسفه مبانی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه ابن رشد می باشد. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، کیفی و از نوع توصیفی تحلیلی است. کاوش در ژرفای اندیشه ابن رشد حاکی از آنست که به پیروی از روش استقراء و برهان در فهم مسائل حتی در شرع معتقد است و در واقع، آموزش و پذیرش دین با عقل و منطق را هماهنگ می داند. وی که در تعلیم و تربیت به پیشینیان بهای خاصی می دهد، جهت دوری از خرافات و تبعات آن به تفکر عقلانی و ذهنی تشویق می کند. ابن رشد تربیت ذوقی، زیبایی شناختی و حیاتی شامل هنر، موسیقی و ورزش را به منظور رشد و تهذیب ذوق و حرکت مؤثر، هماهنگ و موزون، ضروری می داند. وی خواستار آموزش مسئولانه یعنی تعهد به آزادی و انتخاب است که افراد به سمت مشاغل مناسب هدایت شوند تا آنچه را که شایستگی آن را دارند، انجام دهند، زیرا اعتدال مایه سعادت است. ابن رشد همچنین در تعلیم و تربیت و آموزش قایل به مواردی این چنین می باشد: هوشمندی در تعلیم وتربیت و کسب تجربه، آموزش وجوب گشودگی به دیگران و دوری از گوشه گیری، آموزش در فضای شاد و به دور از خشونت، آموزش ارتباط با تفاوت ها، تربیت دینی و آموزش ارزشها و اخلاق به جوانان، داستانهای واقع گرایانه برای توسعه منطق، تعلیم وتربیت افراد با توجه به استعدادهای خود و درنظر گرفتن تفاوتهای فردی در تحصیل، تلقین ارزش های زیبایی، تعلیم و تربیت بر اساس دو هدف اساسیِ ایمنی روح و سلامت جسم (نیاز به تربیت بدنی و آموزش موسیقی سالم از سنین پایین).
صورت بندی الگوی مطلوب در نسبت اخلاق با هوش مصنوعی با تأکید بر مبانی اخلاقی علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
با وجود تحولات اساسی در زمینه های مختلف زندگی انسان که محصول پیشرفت های اخیر هوش مصنوعی است، آسیب پذیری جامعه و افراد در برابر تهدیدات این فناوری، به ویژه خودمختاری و استقلال روز افزون آن در تصمیم سازی ها، دغدغه های بسیاری در مورد پیامدهای اخلاقی در دو سطح طراحی و تعامل با آن ایجاد کرده و موضع گیری های متفاوتی در مواجهه با آن شکل گرفته است. در این تحقیق با روش توصیفی۔ تحلیلی با تأکید بر سطح «اخلاق با طراحی» به عنوان یکی از سطوح نسبت اخلاق با هوش مصنوعی که ناظر به مرحله طراحی و پیاده سازی نظریه های اخلاقی در ماشین است، می توان دیدگاه اخلاقی علامه مصباح را با تأکید بر مبانی و تمایزات خاصی که دارد ذیل نظریه «تعادل تأملی» و در سطح «اخلاق با طراحی» ذیل رویکرد «تلفیقی» در میان رویکردهای رایج موجود صورت بندی کرد. مبنای نظام اخلاقی ایشان بر پایه «غایت گرایی قُرب الهی» مستلزم این است که از اخلاق با طراحی برای ارتقای اخلاق انسانی و کسب کمال نهایی به عنوان یک ابزار مصنوع، استفاده کرد و اخلاق هوش مصنوعی را بر مبنای «غایت گرایی زمینه ساز کمال» صورت بندی کرد.