فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
منبع:
اخلاق سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۵۲)
97 - 122
حوزههای تخصصی:
شبکه های اجتماعی مجازی (نظیر فیس بوک، اینستاگرام، و تلگرام) یک پدیده رشدیابنده هستند که ماهیت روابط اجتماعی را دچار تغییر و تحول نموده اند. مقاله حاضر به بررسی نتایج منفی (حسادت و نظارت بر همسر) استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در روابط عاطفی زناشویی پرداخته است. هدف اصلی پژوهش بررسی نقش حسادت زناشویی در شبکه های اجتماعی مجازی در تجربه نظارت بر همسر بوده است. این پژوهش از نوع همبستگی است و در آن از میان مردان و زنان متأهلی که به صورت روزانه از شبکه های اجتماعی مجازی استفاده می کردند 223 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. مشارکت کنندگان در پژوهش مقیاس حسادت زناشویی در شبکه های اجتماعی مجازی و نظارت بر همسر را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که بین حسادت زناشویی (و زیرمقیاس های آن) و تجربه نظارت بر همسر در شبکه های اجتماعی مجازی رابطه معنی داری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که حسادت زناشویی در شبکه های اجتماعی مجازی نقش معنی داری را در پیش بینی نظارت بر همسر بازی می کند.
ارزشیابی نظام آموزشی حوزه علمیه کاشان با استفاده از الگوی CIPP (مورد مطالعه: سطح یک حوزه علمیه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، ارزشیابی سطح یک نظام آموزشی حوزه علمیه شهر کاشان براساس الگوی سیپ و جامعه آماری پژوهش چهار گروه، شامل: مسئولین(25نفر)، اساتید(32 نفر)، طلاب مشغول به تحصیل(650نفر) و فارغ التحصیلان مرحله مقدمات در دو سال گذشته(189نفر) بودند که در دو گروه مسئولین و اساتید، نمونه گیری به صورت تمام شماری صورت گرفت و در ارتباط با دو گروه دیگر، براساس جدول مورگان به ترتیب 242 و 123 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از چهار پرسش نامه محقق ساخته، بهره گیری شد. در ارزیابی عامل زمینه، ملاک های: «میزان اشتیاق طلاب برای ورود به حوزه»، «شرایط فرهنگی-اجتماعی» و «اهداف» بررسی شد. نتایج نشان داد که «اهداف» نسبتاً مطلوب هستند و سایر ملاک ها از وضعیت مطلوبی برخوردار می باشند. ملاک ها در ارزیابی درونداد عبارت بودند از: «طلاب»، «محتوا»، «امکانات و فضای آموزشی»، «زمان» و «استاد» که ملاک «استاد»، نامطلوب و ملاک های؛«طلاب» و «زمان» از وضعیت مطلوبی برخوردار بودند و بقیه ملاک ها، وضعیت نسبتاً مطلوبی داشتند. ملاک های مورد ارزیابی در عامل فرآیند: «روش های تدریس» و «سنجش پیشرفت تحصیلی» بودند که نسبتاً مطلوب ارزشیابی شدند. در عامل برونداد نیز، ملاک های مورد ارزیابی؛«میزان یادگیری طلاب» و «نتایج رفتاری و عملکردی» بودند که نسبتاً مطلوب ارزشیابی شدند.
واکاوی روش تبلیغی حضرت ابراهیم (ع) (با تاکید بر آیه 125 سوره نحل)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۵۲)
149 - 169
حوزههای تخصصی:
خدای متعال از باب دستگیری از انسان و جبران هبوط او به زمین، راهی را برای رسیدن به عرش و تقرب خود قرار داد و راهنمایانی نیز بر این مسیر تعیین کرد. انبیای الهی همان مرشدان طریق حقیقت می باشند که مسیر نیل به حضرت حق را نمایان ساخته و راه را از بیراه تمییز می دهند. از طرفی انسان ها روحیات و خلقیات متفاوتی دارند که روش های گوناگونی را برای تربیت آنان می طلبد. در این نگاشته روش تبلیغی حضرت ابراهیم ع با تکیه بر کلیت تبلیغی که در آیه 125 سوره نحل بیان شده، بررسی کرده و آیات طبق روش های موعظه، برهان و جدال احسن تحلیل شده اند. زیرا به بیان آیه مورد نظر، انسان ها به سه دسته حق پذیر، حق گریز و حق ستیز دسته بندی می شوند که روش تبلیغی مناسب خود را می طلبد. نتیجه حاصل شده حاکی از آن است که بیشترین روش اتخاذ شده به وسیله ی حضرت ابراهیم ع، روش برهان بوده است.
استدلال پذیری گزاره های اخلاقی از منظر شهید مطهری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در فلسفه اخلاق، شناخت واقع نمایی گزاره های ارزشی است. از دیدگاه برخی، مفاهیم ارزشی، از مفاهیم فلسفی اند. در نتیجه، گزاره های برآمده از این مفاهیم، معرفت زا و استدلال پذیرند. از نگاه برخی دیگر، مفاهیم تصوری این گزاره ها، از اعتبارات ذهن به شمار می آیند. این تحقیق بر آن است تا با نگاهی مسئله محور، با توصیف و مقایسه آثار استاد شهید مطهری و تجزیه و تحلیل عقلانی آنها، حقیقت این موضوع را از دیدگاه شهید مطهری روشن کند. با دقت در بیانات استاد، این مطلب به دست می آید که استاد مطهری، بر دیدگاه دوم است. اما نمی توان نسبیت گزاره های ارزشی را به وی نسبت داد. به نظر می رسد، سخن استاد در جملات انشائی، درست باشد ولی در گزاره های خبری، نادرست است.
ضرورت توجه به "قطب سوم" در تربیت دینی و آثار آن بر فضای تربیتی (مربیان، فراگیران و کلاس درس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین ابعاد و مؤلفه های رویکرد کثرت گرایی دینی- فقهی، ارتباط و تاثیرات آن بر فضای تربیت دینی است. این تحقیق از نوع توصیفی-تفسیری است که مبتنی بر روش تحلیل فلسفی است. جامعه تحلیل شامل سه بخش: متون، اسناد مرتبط با تکثر دینی، فقه اسلامی و تعلیم و تربیت دینی بوده است. پس از تحلیل و بررسی متون و استحصال نظریه تکثر فقهی به عنوان موجه ترین رویکرد، به مقایسه تطبیقی تقابل های دوگانه تکثرگرایی دینی-انحصارگرایی دینی و فقه مخطئه-فقه مصوبه و سپس، به استخراج لوازم و اقتضائات آن ها در تربیت دینی به شیوه استنباطی پرداخته شده است. دلالت های استخراجی رویکرد تکثرگرایی موجه برای تربیت دینی در سه بخش کلاس، مربی و فراگیر عبارتند از: کلاس: داشتن کلاس راحت و بدون دغدغه برای ابراز عقیده، فضای چند صدایی قانونمند و رشد خلاقیت پروری در کلاس، برنامه های درسی مشارکتی و بدون تبعیض، مربی: داشتن نگاه باز و چندمنظری، تمرکز بر بطن و فحوای متون، به کارگیری شیوه استنباط عقلانی در تدریس، داشتن شیوه دموکراتیک و احتراز از تحمیل و تلقین، فراگیر: فراخ اندیشی و توسعه ذهنی فراگیران، تعامل بازتر در مواجهه با پیروان سایر ادیان و دیدگاه ها، همچنین تقویت ظرفیت های انتقادگرایی، تحلیل گری و قضاوت در فراگیران. در ادامه با نقد و مقایسه رویکردهای انحصارگرایی دینی و تکثرگرایی تند لیبرالی، "تکثرگرایی معتدل" براساس الگوی فقه اسلامی به عنوان "رویکرد موجه" برای تربیت دینی پیشنهاد شده است.
تحلیل گونه های تزاحم در دانش فقه و اخلاق با تأکید بر تزاحم اهتمامی (اشتغالی) در حوزه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم دانش اصول فقه، که در فقه و اخلاق کاربرد فراوانی دارد، مبحث «تزاحم» است. با توجه به تفاوت حوزه فقه و اخلاق، تزاحمی که در حل مسائل اخلاقی مطرح است، در تعریف، تقسیم و مرجحات، با تزاحم مطرح در دانش فقه، اختلاف قابل توجهی دارد. در این تحقیق، اولاً در صدد طراحی چهارچوب نوینی برای مسأله تزاحم در اصول «فقه الاخلاق» هستیم. ثانیاً برای حل برخی از مسائل اخلاقی که در تبیین سبک زندگی اسلامی سهم قابل توجهی دارند، گونه جدیدی از تزاحم به نام «تزاحم اهتمامی (اشتغالی)» مطرح می شود. در این نوع تزاحم، بر خلاف تزاحم حکمی، مکلف برای انجام دو تکلیف متزاحم قدرت دارد؛ اما بایسته نیست یا نمی تواند برای هر دو تکلیف به یک اندازه زمان و توان صرف کند؛ در نتیجه، باید اهتمام اصلی خود را بر کار اهم متمرکز کند. به نظر می رسد با بررسی نصوصی که در صدد ارزش گذاری اعمال هستند، کلید فهم برخی از روایات، استفاده از تزاحم اهتمامی است. از آن جا که این گونه از تزاحم در قلمرو دانش اخلاق تعریف می شود و مرجحات آن با مرجحات تزاحم حکمی متفاوت است، نتایج آن در برخی موارد، با خروجی تزاحم حکمی در فقه اختلاف دارد.
تدوین و اعتباریابی پرسش نامه «سنجش میزان گرایش به خطرپذیری در دانش آموزان نوجوان ایرانی» در راستای تحقق اهداف تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی ابزاری کاربردی ﺑرای ﺳﻨﺠﺶ میزان ﮔﺮایش های دانش آموزان نوجوان ایرانی در ﻣؤﻟﻔﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺧﻄﺮﭘﺬیری و تعیین ویژگی های روان سنجی آن به منظور پایش شرایط موجود و تشخیص و تعیین مرزهای آسیب و گروه های در معرض خطر، صورت گرفت. روش مطالعه توصیفی(روان سنجی ابزار) و جامعه آماری آن ۳۰۴ ﻧﻔﺮ از دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در پایه نهم دبیرستان های متوسطه اول شهر تهران بود که پس از کسب مجوز از آموزش و پرورش و اعلام همکاری مدیران در ۵ مدرسه، به تکمیل پرسش نامه اقدام نمودند. پرسش نامه«سنجش میزان گرایش به خطرپذیری در دانش آموزان نوجوان ایرانی» با ۳۸ گویه تدوین شد. روایی صوری پرسش نامه با استفاده از نظر متخصصان و صاحب نظران مورد تأیید قرار گرفت. همچنین پایایی آن به روش آلفای کرونباخ تعیین شد که مقدار آن ۹۱/۰ به دست آمد. یافته های حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که این پرسش نامه با نه مؤلفه(گرایش به رانندگی بی محابا، قانون گریزی، تمایل به تخریب و پرخاشگری، رابطه با جنس مخالف، گرایش به دور شدن از خانواده، گرایش به خشونت بین فردی، تمایل به معاشرت با همسالان پرخطر، گرایش به مصرف سیگار و مواد مخدر و گرایش به آسیب زدن به خود) 17/57 درصد واریانس کل را تبیین می کند.
پیش بینی دینداری در دانش آموزان دوره متوسطه دوم براساس سبک های تفکر و صفات شخصیتی (بررسی موردی ناحیه 2 شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی دینداری در میان دانش آموزان براساس سبک های تفکر و صفات شخصیتی آن هاست. روش تحقیق از نوع توصیفی همبستگی است و جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوم ناحیه 2 شهر ارومیه است که در سال تحصیلی 96 1395 تحصیل می کردند. از میان این دانش آموزان، 375 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و با پرسشنامه های دینداری خدایاری فرد و همکاران (1388)، فرم کوتاه سبک های تفکر استرنبرگ، واگنر و زانگ (2007) و فرم کوتاه پرسشنامه صفات شخصیت گلدبرگ (1999) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. برای تحلیل فرضیه های پژوهش نیز از آزمون های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد سبک های تفکر قانونی، قضایی، اجرایی، کلی نگر، جزیی نگر، سلسله مراتبی، سلطنتی، درونی و بیرونی با دینداری رابطه مثبت (01/0>P) و سبک های تفکر محافظه کار و هرج و مرج طلب با دینداری رابطه منفی و معنا داری دارند(05/0>P). از انواع صفات پنج گانه شخصیتی نیز به جز روان رنجوری که رابطه منفی معناداری با دینداری دارد، سایر صفات رابطه مثبت معناداری با دینداری نشان داده اند (01/0>P). نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نیز نشان می دهد که انواع سبک های تفکر و صفات شخصیتی توان پیش بینی دینداری را در دانش آموزان متوسطه دوم دارند (01/0>P). بنابراین نتایج تحقیق شواهدی را مبنی بر ارتباط ویژگی های مطلوب روان شناختی با متغیر دینداری فراهم کرده است.
تحلیل اخلاقی افشاگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
69-88
حوزههای تخصصی:
تعریف و تحلیل مفهوم افشاگری، نخستین مسئله ی این مقاله است. پس از آن تبیین یکی از مهم ترین و راهگشاترین تقسیم بندی ها از انواع افشاگری موضوع بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، تاریخچه مختصری نیز از افشاگری در تاریخ معاصر ارائه شده است. بررسی زمینه افشاگری و فضا و عواملی که افراد را در معرض این پدیده قرار می دهد، مبحث دیگری است که شاکله این نوشتار را قوام بخشیده است. در گام بعدی، چند عامل جامعه شناختی و روان شناختی که می توانند مانعی در راه افشاگری قلمداد شوند مورد تحلیل قرار گرفته اند. آخرین مبحث این نوشتار حول محور تحلیل اخلاقی افشاگری با رویکرد دینی می چرخد. شش ویژگی اخلاقی، به عنوان معیارهای یک افشاگری اخلاق مدار در مقاله معرفی و تحلیل شده اند که رعایت آن ها می تواند مضرّات افشاگری را به حداقل و منافع آن را به حداکثر برساند.
بررسی تأثیر اخلاق بر مزاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۲
55-74
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اخلاق، همان طور که از عواملی تأثیر می پذیرد در مقابل، بر برخی امور نیز مؤثر است. ازجمله مواردی که اخلاق بر آن تأثیرگذار است، عامل جسمانی مزاج است. نحوه تأثیرگذاری اخلاق بر مزاج به صورت تأثیرات مثبت و گاهی نیز به صورت تأثیرات منفی است. در این مقاله سعی شده چگونگی این تأثیرگذاری از دیدگاه آیات، روایات، دیدگاه فیلسوفان، علمای اخلاق و دانش پزشکی بررسی و تحلیل شود. افزون براین، تأثیر برخی صفات اخلاقی بر انواع مزاج نیز بررسی خواهد شد. با توجه به اینکه تا کنون پژوهش تخصصی در این زمینه صورت نگرفته است، افراد غالباً علت و چگونگی درمان بسیاری از بیماری های جسمانی و اختلالات مزاجی را که ناشی از رذایل و مشکلات اخلاقی است نمی دانند. این مسئله ضرورت پرداختن به این مسئله را روشن می کند. روش مطالعه در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی براساس رویکرد کتابخانه ای بوده است که اطلاعات به دست آمده دسته بندی و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. این پژوهش نشان خواهد داد که تعالی اخلاقی باعث ایجاد تأثیرات مثبت، یعنی ایجاد اعتدال در مزاج و در مقابل رذایل و مشکلات اخلاقی نیز باعث ایجاد تأثیرات منفی، یعنی ایجاد اختلالات مزاجی در انسان می شود.
معیارهای اخلاق حرفه ای کارگزاران در نظام مدیریت شایسته (در پرتو اندیشه علوی)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موازین و معیارهای اخلاق حرفه ای، یک الگو و سرمشق واضح از رفتار درست حرفه ای پیش روی کارگزاران است که به کارگزاران و فعالان نظام اداری کمک می کند در انجام وظایف خود از این الگو استفاده کنند و راه درست را برگزینند. رعایت این معیارها در هر نظام اداری شایسته، امری لازم و ضروری است. برای داشتن هویت اسلامی رفتار حرفه ای، مناسب است به شایسته ترین نظام اداری اسلامی، یعنی حکومت علوی توسل جست. پرسش اصلی آن است که در حکومت علوی به عنوان شایسته ترین نظام حکومتی پس از پیامبر، رعایت چه موازینی از اخلاق حرفه ای به سبب تصدی مناصب حکومتی و کارگزاری مورد تأکید بوده است؟ هدف آن است که با شناسایی معیارهای اخلاقی حاکم بر رفتار کارگزاران در نظام شایسته علوی، قواعد حاکم بر رفتار کارگزاران و مدیران در نظام ها و ساختارهای اداری دیگر را بر همین اساس بنا نهاد و به یک نظام اداری مطلوب در چارچوب اندیشه اسلامی دست یافت. این پژوهش یک مطالعه توصیفی و تحلیلی است و نتایج آن نمایانگر آن است که رعایت موازین اخلاقی در حکومت علوی، در چهار بخش معیارهای کلی حاکم بر رفتار کارگزاران، معیارهای حاکم بر وظایف کارگزاران در برابر مردم، در برابر مقام مافوق و در مقابل کارکنان تحت مدیریت، قابل شناسایی و تبیین است.
هنجارهای فردی اخلاق شادی در اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«اخلاق شادی»، به مطالعه ارزش های حاکم بر فعل شادی می پردازد و در سه حوزه رابطه انسان با خدا، خود و دیگران بحث می کند. ارزش های حاکم بر ارتباط انسان با خود در مقوله شادی، هنجارهای فردی حوزه اخلاق شادی هستند که در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و از نوع اسنادی و بر اساس منابع اسلامی و متون اخلاقی مورد مطالعه قرار گرفت. این پژوهش، به این پرسش پاسخ می دهد که هنجارهای فردی اخلاق شادی از دیدگاه اسلام کدامند. یافته های تحقیق نشان داد که انسان مؤمن برای داشتن شادی فضیلت مند، تکالیف اخلاقی خاصی در ارتباط با خود دارد و باید به پاره ای فضایل آراسته گردد. این هنجارها از دیدگاه اسلام؛ حق گرایی، دوراندیشی، بلندهمتی، خویشتن داری، کرامت، عفت و قناعت هستند.
ماهیت نظریه اخلاقی؛ شرحی بر یک نظریه اخلاقی درست و مقبول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از وظایف اخلاق هنجاری ارائه معیارهای فراگیر اخلاقی و تعیین مصادیق ارزش اخلاقی است؛ در این میان سه گروه نظریه غایت گرا، وظیفه گرا و فضیلت محور تلاش کرده اند تا به این مهم بپردازند. هر یک از این سه نظریه اشکالاتی دارند که نیازمند بررسی و تحقیق است. از این میان امکان تلفیق میان این سه دیدگاه به گونه ای که ساختار آنها باقی بماند نیز وجود ندارد. بنابراین تنها راه حل این است که ویژگی های یک نظریه اخلاقی درست و قابل قبول بررسی شود تا راهی برای دستیابی به آن باز شود. مهم ترین شاخص هایی را که یک نظریه درست باید رعایت کند عبارتند از: توجه کافی به بی طرفی اخلاقی، برخورداری از ادله درست، در نظر گرفتن ماهیت اخلاق، بهره مندی از مبانی اخلاقی صحیح، نظام مندی و سازگاری و کاربردی بودن. می توان از دین اسلام با توجه به برخورداری از مبانی قوی و دستورات روشن، به نظریه ای رضایتبخش در این باب دست یافت. البته این مهم نیازمند بررسی مسئله در ابعاد نظری، عملی و کاربردی مبتنی بر آموزه های اسلامی است.
بررسی مسئولیت مدنی و اخلاقی در حوزه سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطرح نمودن بحث های حقوقی و اخلاقی در حوزه سنجش از راه دور با توجه به کاربرد گسترده این علم در حوزه های متعدد بسیار ضروری است.مضافا اینکه در پرونده های بسیاری به نقشه ها یا اطلاعاتی نیاز داریم که از طریق سنجش از راه دور حاصل شده و تصمیمات و احکام قضایی بر پایه این اطلاعات صادر می گردند. موضوع مسئولیت مدنی در سنجش از راه دور در سطح بین الملل صرفا در اسناد محدودی از کنوانسیون مسئولیت بین المللی دولتها در مورد خسارت ناشی از اشیاء فضایی مصوب 1971و اصول سنجش از راه دور ملل متحد طرح شده است.هر چند ایران در سال 1351 به کنوانسیون مذکور پیوسته اما تا به امروز قانون ملی در خصوص مقررات فضایی و حوزه سنجش از راه دور تصویب نگردیده است.در بحث از مبنای مسئولیت مدنی به دو نظریه مهم تقصیر و مسئولیت مطلق پرداخته شده و در ذیل بحث مسئولیت مطلق به مسئولیت تولید کالا با توجه به ویژگیهای خاص سنجش از راه دور نیز اشاره ای داشته ایم.لذا در یافتیم که در این سیستم ارایه اصول اخلاقی بدلیل تنوع افراد دخیل در آن دشوار بوده و در حوزه حقوقی مسئولیت مبتنی بر تقصیر بدلیل ویژگیهایش انتخاب شده و به مراتب در سنجش از راه دور نیز این نظریه مقبول تر است البته باید الگوهایی تنظیم شود تا عناصر کلیدی تعیین کننده تقصیر، قابلیت پیش بینی ضرر، معقولیت فرد زیان رسان و قدرت چانه زنی برابر افراد درگیر را روشن سازد.
سلامت اداری در پرتو نظارت و کنترل اسلامی و مقارنه آن با نظام اداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت اداری از جمله مباحث با زیربنای اخلاقی در سیستم مدل اخلاق اداری اسلامی است که مؤلفه های مختلفی در طراحی این مدل اخلاقی نقش دارد و یکی از مهم ترین آنها نظارت و کنترل اداری است. با یک بررسی اجمالی می توان اذعان نمود که وضعیت نظارت و کنترل در کشور با مشکلات ساختاری عدیده ای همراه است، بدیهی است که افزایش میزان تخلفات و فساد در ادارات و دستگاه های اجرائی کشور، ارتباط مستقیم با ضعف سیستم های نظارتی و کنترلی دارد. شواهدی چون عدم تحقق اهداف سازمانی، پائین بودن بهره وری، نارضایتی ارباب رجوع، ناکافی بودن سلامت مالی اداری نشان می دهند رگه هایی از ناسلامتی و فساد اداری در ایران قابل مشاهده است. این در حالی است که از نظر اسلام، سلامت اداری و نظارت و بازرسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این مقاله بررسی سلامت اداری با نظارت و کنترل اسلامی و مقایسه و تطبیق آن با وضعیت نظام اداری ایران است.
معیارهای ارزش رفتارهای جزئی در منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
27-46
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که «از نظر اسلام ارزش اخلاقی رفتارهای جزئی چگونه سنجیده می شود؟» پاسخ به این سؤال در مقایسه میزان ارزش اعمال و قضاوت اخلاقی نسبت به آن ها و نسبت به فاعل آنها مؤثر است. روش این پژوهش کاملاً اسنادی و کتابخانه ای است و با جمع آوری آیات و روایات، تحلیل مفاد آن ها و بررسی آرای مفسران قرآن کریم و شارحان حدیث، صورت گرفته است. برای کشفِ میزان ارزشِ یک عمل، باید میزان مُقرِّبیت و مُبعِّدیت آن را سنجید. هرچه یک عمل در حرکت دادن به سمت خدا و نزدیکی به او تأثیر بیشتری داشته باشد و انسان را بیشتر در معرض رحمت خدا قرار دهد ارزشمندتر و خوب تر است. «ارزش اخلاقی عمل» به دو معناست؛ یکی ارزش کلی (ذاتی و نوعی)، دوم: ارزش جزئی (موقعیتی و شخصی) پاداش یک عمل نه فقط براساس ارزش کلی و ذاتی که بعد از ملاحظه همه شرایط و ویژگی های موقعیتی محاسبه می گردد. وقتی حسن فعلی یک عمل را با همه عوامل تأثیرگذار دیگر، جمع جبری می کنیم ارزش نهایی عمل به دست می آید. علاوه بر حسن فعلی و درجه صلاحیت نوعی، ویژگی هایی که در ارزش جزئی عمل تأثیر دارد به قرار زیر است: ایمان، نیت الهی، علم و معرفت، مقدار عمل، دشواری عمل، توان و تلاش، منظومه و بافت مناسب، استمرار، اهمیت نسبی و موقعیتی، گستره تأثیر و بهره مندی مردم.
بررسی تطبیقی تفکر اجتماعی در اندیشه علامه طباطبایی و لیپمن و استخراج دلالت های آن در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تحلیلی و تطبیقی اندیشه لیپمن به عنوان بنیانگذار فبک با اندیشه علامه طباطبایی در زمینه تفکر اجتماعی و کشف اشتراکات و افتراقات میان آن ها جهت استفاده هر چه بهتر از فبک درآموزش فلسفه برای کودکان در نظام تربیت رسمی و عمومی است. جامعه تحلیلی این پژوهش شامل کلیه آثار، اسناد و پایگاه های اطلاعاتی مرتبط با موضوع تفکر اجتماعی در آراء لیپمن و علامه طباطبایی بوده که ابتدا شناسایی، سپس به صورت هدفمند و عمیق مورد مطالعه گرفتند. سپس داده های حاصل با روش تحلیلی- استنباطی و تطبیقی به طور پیوسته همزمان با جمع آوری داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل حاکی از آن است که لیپمن و علامه طباطبایی در خصوص "توجه به فردیت در ضمن پذیرش شأن اجتماعی" "باور به جایگاه تفکر و عقلانیت در تعاملات اجتماعی" و "توجه به امر گفتگو" با هم اشتراک نظر دارند. افتراقات میان این دو اندیشمند شامل "روش محوری در اندیشه لیپمن در مقابل محتوامحوری در اندیشه علامه" و "مرجعیت تفکر نزد لیپمن و ایمان نزد علامه طباطبایی" است. استلزامات حاصل از این پژوهش، تلاش در جهت توسعه فضای گفتگو محور در تعلیم و تربیت و همچنین خودداری از بستن فضای اندیشه و تفکر می باشد.
بررسی محتوای کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی بر مبنای تربیت اقتصادی از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی بر مبنای تربیت اقتصادی از دیدگاه اسلام انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و تحلیل محتوای مقوله ای است. جامعه پژوهش در بخش تحلیل محتوا کلیه کتاب های دوره دوم ابتدایی(پایه های چهارم، پنجم و ششم) در سال تحصیلی 97- 96 است که به شیوه سرشماری تمامی محتوای آن ها با استفاده از فهرست وارسی(فرم تحلیل محتوا) که با توجه به مبنای نظری تربیت اقتصادی و نظریات مرتبط تدوین و مورد تایید صاحب نظران قرار گرفته بود، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. واحد تحلیل جمله، تصویر و مضمون بود. داده های حاصل با استفاده از فراوانی و درصد مورد تحلیل قرار گرفت. در بخش پیمایشی جامعه آماری معلمان دوره دوم ابتدایی دو ناحیه شهر همدان بوده که براساس روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای تعداد 248 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن به روش CVR محاسبه و مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پیمایش، از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج به طور کلی بیانگر آن بود که در مجموع در محتوای کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی(پایه های چهارم، پنجم و ششم) توجه اندکی به مؤلفه های تربیت اقتصادی اسلامی صورت گرفته است. بیشترین میزان توجه به مؤلفه ها مربوط به کتاب مطالعات اجتماعی و کمترین میزان آن مربوط به کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم است. همچنین براساس دیدگاه معلمان در کتب درسی هر سه پایه کمتر از حد متوسط به تربیت اقتصادی از دیدگاه اسلام توجه شده است.
مقایسه مفهوم «مرگ» در متون داستانی فلسفه برای کودکان و دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش پیش رو تلاش شده است مفهوم «مرگ» در متون داستانی فلسفه برای کودکان و دیدگاه علامه طباطبایی، با یکدیگر مقایسه شود. برای رسیدن به این هدف از سه روش تحقیقِ تحلیل محتوای کیفی، تحلیل مفهومی و زبانی و تحلیل تطبیقی استفاده شده است و پس از بررسی مفهوم مرگ در سه داستان فلسفی برای کودکان به عنوان نمونه و نظر علامه طباطبایی در این مورد، تفاوت ها و شباهت های آنها در مقولات زیر مقایسه شد: ترس از مرگ، انتقال، میراندن، بهشت و جهنم، ناشناختگی مرگ، آخرین مرحله زندگی بودن، تجسم اعمال، ادامه زندگی در قالب موجودی دیگر، آمادگی برای مرگ، نابودی بدن، اشتیاق نسبت به مرگ، جاودانگی روح و قطعی بودن مرگ. نتیجه چنین حاصل شد که مفهوم مرگ در داستان های فلسفی برای کودکان به دلیل عدم توضیحات روشن و متقن در رابطه با حقیقت مرگ باعث سردرگمی و به هم ریختگی آرامش روانی کودک است. این در صورتی است که توصیف و توضیح مرگ در اسلام به دلیل ژرفای آن و همچنین دقت نظر موجود در آن به فهم متقن و روشن در رابطه با مرگ منجر می شود.