فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۴٬۴۴۲ مورد.
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
169 - 196
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی یاددهی- یادگیری تربیت اخلاقی دانش آموزان مبتنی بر الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی - توسعه ای و از نظر ماهیت توصیفی - پیمایشی بود. اجرای پژوهش به صورت ترکیبی (کیفی-کمی) و در دو مرحله انجام شد. جمع آوری داده ها در مرحله اول (کیفی) مبتنی بر مصاحبه با 16 نفر از خبرگان علمی و اجرایی و تجزیه و تحلیل داده ها مبتنی بر روش تحلیل تم (مضمون)انجام شد. روایی و پایایی بخش کیفی مبتنی بر چهار عنصر قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، تلفیق و ترکیب و قابلیت اتکاء مورد تایید واقع شد. در مرحله دوم (کمی) 330 نفر از معلمان مدارس دوره دوم استعدادهای درخشان آموزش و پرورش استان تهران به پرسشنامه حاصل از مرحله اول پاسخ دادند و تجزیه و تحلیل داده ها نیز مبتنی بر روش های آماری و مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج پژوهش، الگوی یاددهی- یادگیری تربیت اخلاقی دانش آموزان مبتنی بر الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت دارای چهار بُعد فکری، علمی، زندگی و معنویت است که به ترتیب بُعد فکری شامل 6 مؤلفه و 22 شاخص، بُعد علمی شامل 4 مؤلفه و 16 شاخص، بُعد زندگی شامل 6 مؤلفه و 23 شاخص و بُعد معنویت شامل 5 مؤلفه و 21 شاخص است. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت می تواند به عنوان الگویی مناسب در خدمت فرایند یاددهی- یادگیری تربیت اخلاقی دانش آموزان قرارگیرد.
شایستگی های مورد نیاز مربّی برای گذار از نظریه به عمل تربیتی؛ تبیینی مبتنی بر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مسئله های مورد دغدغه معلمّان و مربیان این است که چگونه می توانند در موقعیت های عملی، از آموخته های نظری خود (که معمولاً کلّی و ناوابسته به موقعیت هستند) استفاده کرده و بتوانند به درستی تشخیص دهند که به صورت خاص، چه باید کنند؟ در میان اندیشنمدان تعلیم و تربیت مدرن، برخی به پیش بینیِ یک قلمروی معرفتیِ واسطه میان نظریه های کلی و عمل تربیتی یا پیشنهاد مجموعه ای از دستورالعمل ها برای پیمودن این فاصله پرداخته اند و برخی نیز، بعضی از ویژگی های شخصیتی معلم را به عنوان عامل پل زدن میان نظریه و عمل معرفی نموده اند و برخی رویکردها نیز از اساس، توجه اندکی به این چالش داشته اند. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی و تحلیل دیدگاه های فیلسوفان مسلمان درباره ی پاره ای حقایق انسانی مرتبط همانند انواع و مراتب علوم، فعل ارادی انسان و مقدمات آن، عقل عملی و ملکات عملی، به استخراج مهم ترین شایستگی های مورد نیاز مربی برای گذار از نظریه به عمل تربیتی بپردازد. روش تحقیق: روش استفاده شده در پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی است. یافته ها: براساس یافته ها، مربی علاوه بر مجموعه ای از شناخت های کلّی، نیازمند شایستگی هایی همانند تجربه ی عملی، تروّی (به معنای کلّی توانایی تأمل و اندیشه ورزی در یک موقعیت عملیِ جزئی)، برخورداری از ملکات اخلاقی و حرفه ای مرتبط و همچنین تقواست. آنچه شکاف میان نظر تربیتی (که همیشه از جنس دانش حصولی و غالباً کلّی است) و عمل تربیتی (به معنای تشخیص مصداقی در موقعیت عمل) را پر می کند، شخصیتی برخوردار از این مجموعه شایستگی هاست که توانایی شناساییِ شایسته ترین اقدام را داراست.
مبانی فلسفی پرورش تفکر وخلاقیت درکودکان با تکیه برسند تحول بنیادین آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف یکی از بخشهای مهم تربیتی کودک، تربیت ذهن و روح، متفکر بارآوردن او وتمیز حق از باطل است. همچنین یکی از وظایف خانواده ودولت درباره کودکان آن است که زمینه ای برای رشد روحی ومعنوی آنها فراهم کنند. مراد از پرورش تفکر و خلاقیت در آموزشوپرورش فراهم آوردن زمینه تحول عمیق ریشه ای همه جانبه، نظام مند و کل نگر، آینده نگر، مبتنی بر آموزه های وحیانی و معارف اسلامی و متناسب با فرهنگ اسلامی-ایرانی می باشد. هدف این پژوهش مبانی پرورش تفکر و خلاقیت درکودکان با تکیه بر سند تحول بنیادین آموزشوپرورش می باشد. روش روش پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل مضمون است. جامعه تحلیلی در پژوهش حاضر اسناد و مدارک مکتوب نظام تعلیم وتربیت در جمهوری اسلامی ایران شامل سند مبانی نظری سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش است. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق کدگذاری و به واسطه نرم افزار MAXQDA12 شناسایی گردید و در ادامه از طریق تحلیل محتوای کیفی، مدل مفهومی ارائه گرد. یافته ها یافته های حاصل حاکی از آن است که در فلسفه اسلامی که مبانی سند تحول بنیادین آموزشوپرورش هم بر آن اساس بنا شده است ، مبانی هستی شناختی تفکر متمرکز بر وحدانیت ، هدایتمندی ، نظام علی و معلولی و یکپارچگی نظام هستی است . مبانی انسان شناسی معطوف به کمال طلبی ، عدالت طلبی ، آزادمندی و هویت مندی انسانی است . مبانی معرفت شناسی متمرکز بر علم طلبی، درک موقعیت خود و دیگران ، تعقل ، تفکر وآگاهی از محدودیت های شناخت انسانی در پرورش تفکر و اندیشه ، مبانی ارزش شناسی معطوف به حسن فعلی وفاعلی ، آزادی حقیقی انسان ، و زیبایی دوستی است که پرورش تفکر و خلاقیت در فلسفه اسلامی و همینطور سند تحول بنیادین بر این اساس بنا شده است . نتیجه گیری بر اساس یافته های حاصله نتیجه این است که در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پرورش خلاقیت دانش آموزان باید تکیه بر مبانی احصاء شده صورت گیرد .
تحلیل سبک زندگی شهید حسین خرازی بر اساس ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تحلیل سبک زندگی شهید خرازی بر اساس ساحت های شش گانه تربیت بود. روش: روش این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی بود. جامعه آماری کلیه کتاب های منتشرشده با موضوع زندگی شهید خرازی را شامل می شد که با روش نمونه گیری هدف مند مورد بررسی قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و ابزار فیش پژوهش و برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. برای سنجش روایی یافته ها از نظرات و راهنمایی های افراد متخصص بهره گرفته شد. یافته ها: این پژوهش نشان داد در ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی، مؤلفه های اعمال عبادی، حالات معنوی درونی، تواضع، انتقادپذیری و خودکنترلی، در ساحت اجتماعی و سیاسی، مؤلفه های روحیه انقلابی و وطن دوستی، به کارگیری راهبرد نظامی، اقتدار، عدم ریاست طلبی، عدالت طلبی، اهمیت به خانواده، حفظ کرامت انسانی، روحیه کار گروهی، حسن خلق و محبوبیت، در ساحت زیستی و بدنی، سلامت و بهداشت روانی و جسمی و حفاظت از محیط زیست، در ساحت زیبایی شناسی و هنری، ذوق زیبایی شناسی و ترجیح زیبایی معنوی، در ساحت اقتصادی و حرفه ای، مؤلفه های ساده زیستی، تدبیر امر معاش، تخصص مرتبط، اخلاق اقتصادی و حرفه ای و در ساحت علمی و فناورانه، تخصص مرتبط، عمل مبتنی بر آگاهی و ترکیب نگاه آیه ای و ابزاری، نشان گر سبک زندگی شهید خرازی است. نتیجه گیری: از آن جایی که ساحت های شش گانه تربیت در سبک زندگی شهید خرازی به خوبی تجلی یافته است، می توان از طریق آشناسازی معلمان و دانش آموزان با زندگی وی، به تحقق این ساحت ها در ایشان، کمک کرد
تعلیم و تربیت در دیدگاه امام خمینی (ره) با تاکید بر نظریه سعادت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف غایی در تعلیم و تربیت، سعادت انسان است. امام خمینی(ره)، تعلیم و تربیت در سایه عمل به آموزه های روشنگر دین مبین اسلام را مسیر حقیقی در دست یابی انسان به سعادت می دانند و در این باره، بسیار سفارش نموده اند. پژوهش حاضر با عنوان تعلیم و تربیت در دیدگاه امام خمینی(ره) با تأکید بر نظریه سعادت انسان، به تبیین اهداف، اصول و روش های تعلیم و تربیت مبتنی بر سعادت پرداخته است. تحقیق حاضر، کاربردی از نوع توسعه ای- اکتشافی و به روش تحلیل محتوا است. گردآوری داده ها به دو روش میدانی و کتابخانه ای است. ابزار گردآوری داده ها، فیش و پرسشنامه محقّق ساخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف تعلیم و تربیت مبتنی بر سعادت در دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) عبارت است از: حکمت، فضیلت، قرب الهی، رضایت و خشنودی الهی، رحمت خداوند، خلود در بهشت و تزکیه. اصول شامل: تقدم تزکیه بر تعلیم و تربیت، کرامت، عزتمندی، اعتدال و میانه روی، کمالجویی، حقیقت طلبی، طمأنینه و آرامش و آسودگی. روش ها شامل: تهذیب، حرکت در مسیر خدا، کسب معرفت، اصلاح امور، اخلاص، نصیحت، خیرخواهی، تذکر، ترس نداشتن(پروای الهی)، مراقبه، محاسبه، امر به معروف، مدارا و زهد و ساده-زیستی است.
طبقه بندی علوم؛ بنیانی برای آموزش و پژوهش نظام مند در اندیشه ابن سینا، فارابی و اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
225 - 251
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی علوم در سنت فلسفی متفکران مسلمان، صرفاً سامان دهی موضوعات علمی نیست، بلکه بازتابی از نظم عقلانی و غایت مند در فهم هستی و انسان است. در این مقاله، با تأکید بر آراء ابن سینا، فارابی و اخوان الصفا، نشان داده شده است که طبقه بندی علوم نه تنها در تعیین نسبت میان شاخه های معرفت نقش دارد، بلکه چارچوبی عقلانی برای سازمان دهی آموزش و هدایت پژوهش فراهم می آورد. فارابی با تأکید بر غایت مندی و پیوند علم و سیاست، ابن سینا با طرح مراتب ادراک و تنظیم سیر آموزش، و اخوان الصفا با تلفیق معرفت و تزکیه، هر یک الگویی جامع برای تعلیم و پژوهش ارائه می دهند. نتیجه پژوهش آن است که احیای عقلانیت طبقه بندی شده می تواند گامی در جهت رفع پراکندگی معرفتی، اولویت بندی آموزشی و بازسازی پیوند میان علم، اخلاق و تربیت باشد.
بررسی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر طرح فهم قرآن بر هوش هیجانی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، طراحی و تدوین بسته آموزشی چند سوره از قرآن مبتنی بر طرح فهم قرآن و تعیین اثربخشی آن بر هوش هیجانی دانش آموزان پایه اول ابتدایی بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دربردارنده کلیه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر بروجن در سال تحصیلی 1401 1402 بوده است و نمونه ای به حجم 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون ها، گروه آزمایش به مدت نه جلسه مورد آموزش قرار گرفت. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مقیاس هوش هیجانی بار اون بود. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر توسط نسخه 26 نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که بسته آموزشی توانسته است در افزایش هوش هیجانی دانش آموزان به طور معناداری مؤثر واقع شود.
راهبرد تربیتی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
1 - 16
حوزههای تخصصی:
تربیت وجه غالب در شناسه شخصیتی انسان است. تلاش تربیتیِ مربیان، به ویژه والدین نیز به هدف تحقق این حقیقت است. البته، تربیتِ فرزند، که حاصل عمر والدین بوده و به بیان حضرت امام صادقj می تواند سرمایه ای قابل توجه در دنیا و ذخیره ای ارزشمند در آخرت برای والدین باشند (کلینى، 1407، ج 8، ص150)، صرفاً با برنامه ریزی درست و با رویه ای صحیح قابل تحقق است. همه تلاش مکاتب تربیتی و متولیان تربیت، ازجمله تعلیم و تربیت اسلامی، بر این مسئله متمرکز بوده و هست و برای این منظور اقدامات زیادی هم در بخش فعالیت های علمی و نظری و هم در بخش فعالیت ها و اقدامات در فرایند عملِ تربیتی صورت می گیرد. تبیین صحیح مبانی، ابتنای درست روبناها بر آن، هدف گذاری درست، تعیین اصول و قواعد حاکم بر فرایند تربیت، اتخاذ روش ها و شیوه ها و فنون صحیح و...، نمونه ای از مهمترینِ این اقدامات نظری و عملی است. اما، علاوه بر این و مهمتر از همه، متولیان امر تعلیم و تربیت همیشه در صدد کشف برنامه ای منسجم و درازمدت هستند تا همه فعالیت های نظری و عملی تربیتی را در جهت تحقق هدف اعلای تربیتی راهبری و هدایت نماید و مانعِ انحراف از مسیر و هدر رفت سرمایه های مادی و معنوی و بالابردن هزینه ها شود. از این برنامه تحت نام «راهبرد» یاد می شود.حال سؤال این است که، در نظام تعلیم و تربیت اسلامی به معنای عام و در قرآن به معنای خاص، چه راهبردی برای این منظور مدنظر بوده و به آن عمل شده است؟ هدف این نوشتار کشف راهبرد تربیتی است که در فرایند تربیت در نظام تربیتی اسلام، و به ویژه در قرآن مورد توجه بوده است.روش ما برای حل این مسئله پژوهشی مطالعه اکتشافی در متون دینی و به ویژه مهمترین متن دینی، یعنی آیات شریفه قرآن، و روش تفسیر موضوعی می باشد. البته برای فهم بهتر مسئله و حل درست آن از روایات اهل بیت و نیز نظر مفسران گرانقدر قرآن نیز استفاده شده است. مطالعه آیات شریفه قرآن، فهم مفردات آن با استفاده از منابع و معاجم عمومی و قرآنی و نیز بهره گیری از نظر مفسران، و بالاخره توجه به فرهنگ حاکم بر آیات شریفه قرآن، اقداماتی در جهت حل مسئله و یافتن پاسخ به سؤال پژوهشی در این نوشتار است. به طور مشخص، مطالعه توصیفی و اکتشافیِ منابع و متون دینی و تفسیر موضوعی و تحلیل داده ها، روش حل مسئله و کشف راهبرد تربیتی قرآن در این نوشتار است.این تحقیق نشان داد، راهبرد قرآن کریم در تربیت نفوس، ایجاد و تقویت محبت و عشق به خداوند از سویی، و نیز ایجاد و تقویت هیبت و ترس از خداوند و خشم و غضب او از سویی دیگر، در متربیان می باشد. البته این فرایند از طریق ایجاد و تقویت شناخت و معرفت درست و عمیق نسبت به خداوند و ارزش های والای دینی صورت می گیرد. بی شک فرایند معرفت افزاییِ قرآن کریم در متربیان، توأم با ایجاد انگیزه صحیح در ایشان، می باشد. حاصل فرایند تربیتی معرفت افزایی با انگیزه صحیح در متربیان، انسان هایی محب و عاشق خداوند و همچنین خائف و ترسان از خشم و غضب الهی خواهد بود. چنین انسانی در فرهنگ قرآن به انسان مؤمن و متقی معروف و شناخته شده است. توجه به این راهبرد تربیتی، در طیّ مسیر زندگی، انسان های متقی و مؤمنی است که همیشه در مسیر صحیح و طریق مستقیم حق بوده و از هر انحرافی مصون خواهند بود. تربیت انسان های والا در مکتب تربیتی اسلام محصول توجه و عمل به این راهبرد تربیتی قرآنی بوده است. این الگوی راهبردی برگرفته از قرآن کریم، اولاً، نقشه راه مناسبی برای متولیان تعلیم و تربیت بوده، ثانیاً، مسیری مطمئن برای سیاست گذاری تربیتی و راهی بهتر برای تشخیص روش های درست تربیتی می باشد. و ثالثاً، حلاّل بخشی از مسائل و معضلات تربیتی در جوامع امروزی خواهد بود. انشاءالله.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی معلم رهبری در نظام تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی معلم رهبری در نظام تعلیم و تربیت بود. روش: این پژوهش به روش آمیخته اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش از روش فراترکیب، برای شناسایی مؤلفه های معلم رهبری استفاده شد. جامعه آماری این بخش، شامل مقالات منتشر شده در حوزه معلم رهبری طی سال های 2012 تا 2024 است که 49 پژوهش به روش نمونه گیری هدف مند، با توجه به میزان ارتباط با موضوع و پرسش های پژوهش، روش مطالعه، زمان و زبان مطالعه و کیفیت انجام پژوهش انتخاب شدند. داده های کیفی با جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی گردآوری شدند. مقالات منتخب با استفاده از روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا در نرم افزار اس پی اس اس 22 به مقدار 763/0 تأیید شد و روایی آن نیز به تأیید پنج نفر از اساتید آموزش عالی استان اردبیل رسید. بخش کمّی پژوهش، برای اعتبارسنجی الگوی معلم رهبری به روش هم بستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری بخش کمّی، شامل معلمان مدارس دوره ابتدایی شهر تالش به تعداد 658 نفر است که مطابق جدول مورگان، 243 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های کمّی، پرسش نامه پژوهش گر ساخته است که روایی آن از طرف اساتید صاحب نظر تأیید و پایایی آن نیز به روش آلفای کرونباخ 89/0 محاسبه شد. داده های کمّی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری با نرم افزارهای اس پی اس اس 22 و اسمارت پی ال اس 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که معلم رهبری در نظام تعلیم و تربیت دارای 5 مؤلفه اصلی و 15 مؤلفه فرعی است که عبارتند از: مشارکت جویی (همکاری جمعی، تسهیم تجارب و تصمیم گیری مشارکتی)، رشد و بهبود مستمر (بهبود یادگیری دانش آموزان، رشد حرفه ای معلمان، بهبود مدیریت کلاس درس و تدریس)، ظرفیت سازی (تسهیل تغییرات، حمایت همه جانبه و ارتباط فراکلاسی)، رفتار رهبری (توسعه چشم انداز، الهام بخشی و تأثیر و نفوذ) و اخلاق حرفه ای (ملاحظات اخلاقی، تعهد و قدردانی). نتیجه گیری: دست اندرکاران تعلیم و تربیت می توانند از این مدل، جهت کاربست معلم رهبری در مدارس و بهره گیری از مزایای آن استفاده کند.
طراحی الگوی سواد رسانه ای در نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
189 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش طراحی الگوی کلان سوادرسانه ای در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران در دو بعد مفهومی و عملیاتی بود. ابعاد مفهومی مبتنی براسناد تحولی آموزش وپرورش و روش مطالعه کتابخانه ای، اسنادی و ابعاد عملیاتی براساس روش داده بنیاد بود. جامعه پژوهش اسناد تحولی آموزش وپرورش و اساتید،کارشناسان حوزه های ارتباطات، تعلیم وتربیت و معارف اسلامی که به روش نمونه گیری هدفمند و نظری،12 نفر انتخاب شد. ابزارگردآوری اطلاعات تحلیل محتوا و مصاحبه عمیق بود.درتحلیل اسناد تحولی آموزش وپرورش از روش تحلیل محتوای استقرایی و کدگذاری باز و از کدگذاری نظری در تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. سنجش روایی و پایایی، براساس اعتمادپذیری و باورپذیری بود.یافته هادرالگوی کلان سوادرسانه ای با مشخصه های ساختاری ومحتوایی شناسایی شد: ساختار مدیریتی و اجرایی سوادرسانه ای دارای متولی قانونی است. نهاد حاکمیتی به عنوان متولی، به سیاست گذاری و قانون گذاری می پردازد همچنین نهادبینابینی به عنوان هماهنگ کننده راهبردی میان-کنشگران سوادرسانه ای درسطح(کلان، میان وخرد) نقش آفرین است و با استفاده از اهرم های مدیریتی خود، بازوهای اجرایی را رهبری می نماید. این نهاد دارای ساختار شورایی متشکل از نمایندگان حکومتی، دولتی و مردمی و ارتباطات منظومه ای دوایر و واحدها است. در نهایت با توجه به اهمیت نقش بستر آفرینی خانواده در حوزه سواد رسانه ای در دوران پسا کرونا، پیشنهاد می شود کمیته های شورایی-آموزشی ویژه باهدف تعالی سازی خانواده در کنشگران میان و خرد تشکیل شود.
بررسی روش شناختی مطالعات تربیت معنوی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
37 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در دهه های اخیر، به تبع ورود بحث «تربیت معنوی» به کشور، این موضوع مورد توجه بسیاری از پژوهشگران از رشته های مختلف قرار گرفته است. تأمل در این زمینه نشان می دهد که گرچه پژوهش های قابل توجهی در قالب رساله، پایان نامه، مقاله و کتاب در زمینه تربیت معنوی انجام و منتشر شده اند، با این حال، تنها تعداد معدودی از آنها به صورت روشمند و عمیق به این موضوع پرداخته اند و بر همان اساس، حرف جدی برای زدن دارند؛ در حالی که عنصر روشمندی، مهم ترین عنصر در اثربخشی تحقیق است. از این رو، بررسی دقیق و آسیب شناسانه پژوهش های تربیت معنوی از جهت روش تحقیق، یک نیاز جدی است تا مسیر طی شده طی این دو دهه مورد تأمل انتقادی قرار بگیرد و با رفع کاستی ها در پژوهش های بعدی، محتوای علمی تر، دقیق تر و اصیل تر فراهم شده، در اختیار دست اندرکاران تربیت معنوی قرار گیرد. این پژوهش در همین راستا انجام شده است. هدف این تحقیق بررسی روش شناسی مطالعات تربیت معنوی در ایران با رویکرد آسیب شناسانه است.روش: رویکرد این تحقیق، آسیب شناسانه و انتقادی بود. در این تحقیق 90 مطالعه منتشر شده و در دسترس بین سال های 1385 تا 1400 در قالب پایان نامه، رساله و مقاله معتبر داخلی در زمینه تربیت معنوی از لحاظ بایستگی ها و استانداردهای روش پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. سؤال تحقیق این بود که آثار مربوط به تربیت معنوی در ایران به لحاظ روش شناسی چه کاستی هایی دارند.یافته ها: کاستی های شناسایی شده به لحاظ روش شناسی مطالعات تربیت معنوی در ایران، بدین ترتیب هستند: عدم تمایز مفهومی (بین تربیت معنوی، تربیت دینی، تربیت اخلاقی و تربیت عرفانی)، غفلت از بحث های مبنایی(مانند فقدان چارچوب نظری و مبنای نظری، عدم تعریف مفاهیم کلیدی تحقیق)، گسست میان پژوهش های نظری و کاربردی(وجود نوعی گسست میان بحث های نظری و کاربردی؛ در حالی که برای نظریه پردازی در تربیت معنوی لازم است ابتدا مباحث نظری آن را روشن کنیم و بعد به سراغ مباحث کاربردی برویم)، کمبود پژوهش های چندرشته ای و میان رشته ای (و اکتفا به نگاه تک بعدی)، ورود غیرتخصصی(در برخی از مطالعاتی که با عنوان «تربیت معنوی» توسط افرادی غیر از متخصصان علوم تربیتی صورت می گیرد، «روش های تربیتی»، «اصول تربیتی»، «مبانی تربیتی» و نظایر اینها که اصطلاحاتی کاملاً تخصصی هستند، دقیق و بجا به کار گرفته نمی شوند؛ چرا که پژوهشگر به قدر کافی حساسیت نظری و تخصص علمی در این مورد ندارد)، بلاتکلیفی در سطح بومی سازی (بلاتکلیفی در نحوه استفاده از منابع اسلامی و غربی، ترکیب غیرروشمند معنویت اسلامی و غربی و توجه نکردن به اصالت اسلامی، گرفتن «چیستی» تربیت معنوی از آثار اندیشمندان غربی و «چگونگی» آن از منابع اسلامی، ترکیب تعاریف غربی و اسلامی و عدم موضع گیری مشخص و اصیل در این مورد، التقاط در بخش راهکارها و روش های تربیتی، استفاده از ملاک ها و مقیاس ها و پرسشنامه های غربی تربیت معنوی در پژوهش های اسلامی − ایرانی، اتخاذ چارچوب و مؤلفه های تربیت معنوی از نظریه های غربی و سپس جایگزین کردن محتوا با منابع دینی)، غفلت از مسئله محوری(موضوع محور بودن و غفلت از مساله ها)، پژوهش های سطحی و بدون تحلیل های عمیق(ساده سازی چیزی که دارای ماهیت ساده ای هم نیست و ابعاد و لایه های مختلفی دارد، شتابزدگی و کم مهارتی در تحلیل)، فقدان انسجام و پراکنده نویسی (نداشتن سناریوی مشخص برای پژوهش و عدم تبعیت از رویکرد و روش تحقیق مناسب و گاه نداشتن هیچ روش تحقیقی در برخی مطالعات تربیت معنوی)، روشمند نبودن در مطالعات تطبیقی و انتقادی، و در نهایت، کم توجهی به اخلاق حرفه ای پژوهش در برخی تحقیقات (گاهی، ذکر مطالب بدون ارجاع دادن به منبع اصلی).بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تهیه یک کلان پروژه منسجم برای این حوزه پژوهشی نسبتاً جدید و همچنین، طراحی و تنقیح مدل های همکاری چندرشته ای و میان رشته ای در مطالعات تربیت معنوی در کشور ضروری است.سپاسگزاری: این مقاله حاصل پژوهشی است که با حمایت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انجام گرفته است. بدین وسیله از حمایت های آن پژوهشگاه قدردانی می گردد.تعارض منافع: تعارض منافعی در این مقاله وجود ندارد.
طراحی الگوی مشارکت مردمی در فرآیند خط مشی گذاری تعلیم و تربیت رسمی کشور مبتنی بر نظام معرفتی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حوزه آموزش وپرورش یکی از گسترده ترین حوزه های مدیریت عمومی کشور است که در سالیان اخیر انتقادات متعددی در مورد عملکرد آن به ویژه در حوزه خط مشی گذاری مطرح شده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مشارکت مردمی در فرآیند خط مشی گذاری تعلیم و تربیت رسمی کشور مبتنی بر نظام معرفتی قرآن کریم است. روش: این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی و در زمره پژوهش های آمیخته محسوب می شود. در گام کیفی، متون قرآن کریم و تفاسیر آن مورد بررسی قرار گرفت و داده ها با روش تحلیل تم (مضمون) تحلیل شدند. هم چنین، در مرحله کمّی به منظور اعتبارسنجی مدل از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. بدین منظور، از 115 نفر از مدیران و خبرگان در وزارت آموزش و پرورش با پرسش نامه پژوهش گرساخته نظرخواهی به عمل آمد. در این مرحله، روش محاسبه حجم نمونه فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. یافته ها: برای مدل پژوهش سه بُعد عوامل محوری، فرآیندی و زمینه ای و هم چنین 25 مؤلفه شناسایی شد. هم چنین، یافته های تحلیل عاملی نشان از تأیید ساختار مدل پژوهش دارد و ضریب تعیین محاسبه شده برای عوامل محوری، فرآیندی و زمینه ای به ترتیب مقادیر 679/0، 571/0 و 628/0 است که نشان می دهد مقادیری مناسب هستند. نتیجه گیری: نظام معرفتی قرآن کریم بر مشارکت مردمی در امور مختلف از جمله خط مشی گذاری تعلیم و تربیت رسمی تأکید دارد و استفاده از رهنمودهای آن در این زمینه می تواند راه گشا باشد.
مدل فضاسازی تربیتی، رویکردی نوین در راستای تربیت دینی، اخلاقی و انقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
29 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، دست یابی به الگویی چندوجهی در مدل آموزشی مقاطع پیش دبستانی، جهت تعمیق فرایند تربیت دینی، اخلاقی و انقلابی می باشد.روش: برای جمع آوری داده ها از روش هفت مرحله ای تحلیلی کلایزی، استفاده گردید. ابتدا اهداف تربیتی بر اساس منابع بالادستی مشخص شد و سپس بر اساس مشابهت یا افتراق، در دسته های کلان قرار گرفت. سپس هر دسته بر اساس قرابت معنایی درون گروهی، مورد آنالیز قرارگرفته و با حذف موارد مشابه، دسته های نهایی مشخص شد. مجدداً دسته های استخراج شده مورد تحلیل قرار گرفت و صفات سه دسته کلی اهداف ایمانی، اخلاقی و انقلابی به دست آمد. در مرحله بعد، تمامی اجزا و عناصر مادی و انسانی متناسب با اهداف، لیست گردید و اهداف استخراج شده، در قالب لیست فضای آموزشی، طرح ریزی و پیاده سازی شد و الگوی فضاسازی تربیتی در قالب جدول کار هفتگی یا ماهانه، مدل سازی شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که می توان اهداف کلان و جزئی تربیت دینی، اخلاقی و انقلابی را در قالب الگوی فضاسازی تربیتی، به صورت پارامترهای خرد و چندوجهی درآورد و با استفاده از همه ظرفیت های محیط آموزشی در راستای تحقق اهداف تربیتی به کار گرفت. مدل فضاسازی تربیتی نه تنها می تواند الگویی برای مقاطع پیش دبستانی باشد؛ بلکه مناسب تمام مقاطع تحصیلی است.
تبیینی از شبکه حقوق و تکالیف تربیتی از منظر فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مطالعات اسلامی در تربیت به دلیل اهمیت نگاه بومی و اسلامی لازم و ضروری است. فقه تربیتی هم جریان تازه ای در تربیت پژوهی اسلامی است و ضرورت دارد مطالعات نظام واره در آن برای استنباط سیستم تربیتی توسعه یابد و از رویکرد فقه فردی گذر نماید. به بیان دیگر از آنجا که تربیت، ذاتاً امری اجتماعی است و در عصر حاضر، عرضَاً امری سازمانی، فرهنگی و حتی حکومتی / حاکمیتی است، اقتضاء چنین نگاهی به تربیت در فقه تربیتی چیست؟ در اینباره نگاه نظام وار، کل نگر و جامع در تفقه تربیتی ضروری است. یکی از این مسائل بنیادین این است که آیا تربیت یک مکلف خاص دارد و یا اینکه گروه های مختلف به آن مکلف شده اند؟ آیا تربیت به مثابه یک تکلیف شرعی است که جایگاه بسیار مهمی در شریعت دارد و به مثابه «یکی از امور مهمه شریعت که لایرضی الشارع بترکه» می باشد؟ آیا با نگاه نظام وار و شبکه مند و با هدف استخراج الگویی از حکمرانی تربیتی، می توان احکام تربیتی را ناظر به مکلفان و عاملان تربیتی، صورت بندی کرد؟ بنابراین پرسش های نوشتار حاضر به قرار زیر است: 1. تربیت (به مثابه امری اجتماعی) از منظر فقه تربیتی در پهنه اجتماع، چه مکلفانی دارد؟ 2. تکالیف تربیتی برای هریک از عوامل / بازیگران / مکلفان در چه سطحی از الزام و رجحان است؟ 3. تکالیف تربیتی عوامل / بازیگران نسبت به همدیگر چیست؟ 4. و آیا می توان این تکالیف را به صورت شبکه ای از حقوق و تکالیف تنظیم کرد؟ در ادامه در بخش اول به سوال 1و2 و در بخش دوم به سوال 3و4 پاسخ داده می شود.
روش: روش تحقیق در نوشتار حاضر، روش توصیفی استنباطی است و محقّق برای کشف حقوق و تکالیف و احکام تربیتی مکلفان به تربیت از روش اجتهادی و استنباطی و اصطلاحاً «تفقه تربیتی» بهره می جوید و برای کشف و صورت بندی تناسب احکام مستنبطه و ترسیم شبکه حقوق و تکالیف تریبتی از روش تحلیلی و استنتاجی بهره می برد.
نتایج: طبق بررسی های تفصیلی هدایت و تربیت برعهده چند نهاد در اجتماع گذاشته شده است که عبارتند از: خانواده، نخبگان، عموم مکلفان و حاکمیت. بنابراین تربیت امری است که در میانه وظایف والِد، عالِم، حاکِم و مردم جای دارد. در این پژوهش تلاش شد به اجمال و اختصار، مهمترین ادله وظیفه مندی اصناف مذکور اشاره شود. این پژوهش نشان داد که تربیت در فقه تربیتی و شریعت اسلامی به میزانی مهم است که هیچ گاه بدون متولی نخواهد ماند. به صورت همزمان و درعرض یکدیگر، تربیت بر والد و حاکم واجب و بر عالِم و توده های مردم مستحب و در مواردی نیز واجب است. همچنین در کنار این مسئولیت / ولایت تربیتی در برخی موارد، ولایت طولی و ترتّبی با سازوکار ولایت، تسبیب، نیابت و وصایت نیز قابل تصویر است و درنهایت شبکه ای طولی و عرضی از احکام تربیتی و ناظر به خانواده، عالمان، حاکمان و عموم مکلفان ترسیم می شود که می تواند آغازی برای طراحی یک الگو از حکمرانی تربیتی برای تسهیم اقتدار تربیتی قرار گیرد.
بحث و نتیجه گیری: مساله نوشتار حاضر عبارت است از تبیین شبکه حق و تکلیف تربیتی از منظر فقه تربیتی که به چهار پرسش باید پاسخ می داد. برای این منظور در بخش اول تلاش شد احکام تربیتی عموم مکلفان، عالمان، حاکمان و خانواده تعیین گردد و وجوب و استحباب تربیت برای آنان استنباط شد. در ادامه در بخش دوم برای پاسخ به سوال سوم و چهارم، تلاش شد نسبت ادله و اطلاقات تربیتی در مورد مکلفان چهارگانه فوق با یکدیگر تعیین شود و شبکه حق و تکلیف تربیتی که به صورت طولی و عرضی درهم تنیده است، ترسیم شود و این نتیجه حاصل شد که تربیت به مثابه امری مهم که «لایرضی الشارعُ بِترکه» می باشد و در سپهر جامعه در هر شرایطی، کسی به تربیت تکلیف شده است که تکلیف آن یا به صورت
ترتّبی و لولایی و یا به صورت عرضی، تنجّز می یابد.
دلالت این نتیجه در شبکه طولی و عرضی حقوق و تکالیف تربیتی، تمهید شرایط برای نقش آفرینی اَصالی و بالعرضِ خانواده، نهادهای مردمی و نخبگان در تربیت (رسمی و غیررسمی) است که این مهم نیز، برعهده حاکمیت است. تجربه حکمرانی تربیتی در جمهوری اسلامی ایران با فراز و فرودهایی مواجه بوده و هست و تربیت در وجه رسمی و مدرسه ای آن مطابق دیدگاه فوق، به مشارکت خانواده ها، دیگر عوامل / ذی نفعان / بازیگران نیازمند است و الگوی مشارکت و تسهیم اقتدار / نفوذ در تربیت جای تاملات جداگانه ای دارد که در این مجال نمی گنجد. لزوم احیای ولایت های طولی و عرضی تربیتی مبتنی بر فقه اسلامی را با برخی تجارب در مسائل فتنه و اغتشاشات سال 1401 می توان تایید کرد. توضیح آنکه بنابر برخی گزارشات، میانگین سنی بسیاری از دستگیرشدگان، 15 سال بوده است. این وضعیت درحالی بوده که نقش های تربیتی و ولایت های طولی و عرضی تربیتی در خانه، محله و جامعه حذف شده و در پایان این فرایند، نوبت اقدام قضایی و پلیسی رسیده است. باید سهم ولایت های تربیتی و تعاضد تربیتی را افزایش داد و پیش و بیش از اقدام قضایی و امنیتی به احیای نقشهای تربیتی حذف شده (مانند نقش بزرگان فامیل و عشیره، نقش های محله محور مسجد و امام جماعت، نقش های اصلاحی معلمان و فرهنگیان و اساتید حوزه و دانشگاه) همت گماشت. اساساً در نظم اجتماعی مدرن و از منظر مکتب لیبرالیستی که با ابزار رسانه در جامعه ایرانی در حال نهادینه سازی است، چنین نقش هایی هیچ جایگاهی ندارند.
چارچوب مفهومی تربیت اجتماعی: مطالعه ای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
155 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تحقیق های صورت گرفته درحوزه تربیت اجتماعی با ملاک های معیّن برای به دست دادن چارچوبی مفهومی درباره این موضوع بود. به منظور انجام پژوهش از روش مرور نظام مند استفاده شد. جامعه پژوهش از چهار پایگاه معتبر و مشهور داخلی درحوزه علوم انسانی (گنج، انسانی، جهاد دانشگاهی و علم نت) به دست آمد که مشتمل بر 784 پژوهش در قالب پایان نامه و مقاله بود. بدین صورت که طی فرایندی نظام مند، 61 اثر انتخاب شدند؛ سپس در مرحله تجزیه وتحلیل، با استفاده از روش مطالعه دامنه، توصیف و دسته بندی پژوهش های منتخب درحیطه تربیت اجتماعی صورت گرفت و حجم مطالعات و مضامین اصلی حیطه موضوعی نشان داده شد. پس از آن، از روش شبکه مفهومی از اطلاعات که از انواع پژوهش های فراترکیب است، استفاده گردید. یافته های تحقیق، شامل چهار مؤلفه کلی تشکیل دهنده مفهوم تربیت اجتماعی «روابط انسانی مبتنی بر اخلاق الهی» با دو شاخص عدالت و احسان؛ «مواجهه خردمندانه با میراث فکری _ فرهنگی و مسائل اجتماعی»، «وفاق حق محور» و «مشارکت اجتماعی» بود. هر یک از این چهار مؤلفه کلی دارای زیرمؤلفه هایی در سه حیطه شناختی، انگیزشی و رفتاری بوده که رابطه آن ها با یکدیگر در قالب یک مدل ارائه گردید در بخش توصیفی نیز به لحاظ دقت های موضوعی، توجه به بحث جنسیت، نقش پدر و مادر در این گونه تربیت و همچنین شناخت جریان های دارای تقابل با حق برای این نوع تربیت ضرورت دارد.
الگوی تربیت دینی در گستره تولد تا 3 سالگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
55 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف ارائه «الگوی تربیت دینی در گستره تولد تا سه سالگی» انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که مرتبه قابل تحقق هدف غایی در این گستره سنی چیست و نقشه راه تحقق آن چگونه است. نقشه راه دربرگیرنده مباحثی درباره ماهیت محتوای خاص این گستره سنی، روش های شکل دهی به پایه های اولیه دینداری، نقش مربی و ویژگی های شناختی، عاطفی و مهارتی مورد نیاز و شیوه ارزشیابی است.روش: روش پژوهش، روش توصیفی − تحلیلی − استنباطی مسئله محور است. پرسش ها بر مبانی نظری تدوین الگوی تربیت دینی عرضه می شود و با جمع آوری اطلاعات مرتبط و تحلیل آنها پاسخ ها استنباط می شود.یافته ها: نتایج یافته در بخش اهداف به کشف نظامواره اهداف تربیت دینی در قالب مرتبه قابل تحقق هدف غایی از تولد تا سه سالگی و اهداف واسطی انجامیده است. در بخش روش ها از چهار روش: درونی سازی پایه های اولیه احساسات دینی و شناخت خدا، افزایش تعالی جویی و توانمندسازی بعد جسمی بحث شده است. در مبحث نقش مربی، به نقش مربی در ذیل نقش خداوند به عنوان مربی اول اشاره شده و ویژگی های شناختی، عاطفی و مهارتی لازم برای انجام مطلوب فعالیتی توضیح داده شده است. در پایان شیوه ارزشیابی میزان رشدیافتگی دینی آمده است.
شناسایی و تبیین مؤلفه های هویت ساز انسان از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و تبیین مؤلفه های هویت ساز انسان از منظر نهج البلاغه است. این تحقیق در پارادایم کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد و از روش کدگذاری استقرایی داده ها انجام گرفته است. نمونه مورد تحلیل، کل متن نامه ها، خطبه ها و حکمت های نهج البلاغه بود که داده ها به شیوه ی هدفمند و با رعایت قاعده ی اشباع نظری گرد آوری شد. به منظور اعتبارسنجی تحقیق از روش مسیر ممیزی استفاده شده است. همچنین نتایج پس از اعمال نظر پنج نفر از صاحب نظران و خبرگان عرصه هویت اسلامی، جمع بندی و اصلاحات لازم صورت گرفت. به منظور پایایی و اعتبایابی یافته ها، ضریب توافق نمره گذاران برای واحدهای تحلیل تخصیص داده شده صورت گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که 22 کد محوری شامل حکمت ورزی، اندیشه ورزی در امور، کسب آگاهی از امور، تأمل ورزی در تاریخ، تجربه محوری، تربیت پذیری، انجام اصولی و دقیق امور، عمل متفکرانه، استواری در امور، اتکال به پروردگار، یقین ورزی، میانه روی در امور، حفظ نقطه تعادل، پرورش روحیات درونی، خودکنترلی، اخلاص در نیات و اعمال، خضوع، خداباوری، خودارزشمندپنداری، خودارزیابی، توجه به امور دنیایی و احساس تعهد و مسئولیت و 9 کد گزینشی شامل معرفت اندوزی، عملگرایی، استحکام سازی درونی، تعادل جویی، خودسازی، خدامحوری، خودنگری، دنیاداری، تعهدورزی به عنوان مؤلفه های هویت ساز از منظر نهج البلاغه احصا گردید.
مدل معادلات ساختاری بین دینداری با سلامت روان: با آزمون نقش میانجی هوش معنوی در دانشجویان دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش میانجی هوش معنوی در رابطه بین دین داری با سلامت روان دانشجویان دانشگاه ارومیه است. روش: روش پژوهش هم بستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال 1402 بود (13567N=)، که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 200 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. داده ها به وسیله سه پرسش نامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1979)، دین داری صافدل (1393) و پرسش نامه هوش معنوی فرهوش و همکاران (1398) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسش نامه ها از روش مدل یابی بر اساس نرم افزار اس پی اس اس 27 و لیزرل 8/8 انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مسیر مستقیم دین داری با سلامت روان (73/0=β، 07/8=T) مثبت و معنادار است (001/0P<). هم چنین مسیر مستقیم هوش معنوی با سلامت روان (75/0=β، 32/8=T) مثبت و معنادار است (001/0P<). هم چنین مسیر غیر مستقیم دین داری با سلامت روان از طریق هوش معنوی (51/0) نیز مثبت و معنادار بود (005/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدل طراحی شده بر اساس داده های پژوهش، برازش مناسب داشته و هوش معنوی، به عنوان یک عامل میانجی، رابطه بین دین داری با سلامت روان را تحت تأثیر قرار می دهد.
آسیب های حضور زنان در اجتماع و راهکارهای حل آن در نظام تعلیم و تربیت اسلامی
منبع:
مطالعات تعلیم و تربیت با رویکرد اسلامی سال دوم ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 114
حوزههای تخصصی:
حضور زن در اجتماع از صدر اسلام با شکستن تفکرات جاهلی حضوری ارزشمند و مورد تأیید و متناسب با رویکرد کمال گرای اسلامی همراه با قوانینی بوده است. این موجب شده است زنان با حفظ شئونات اسلامی به راحتی و با کمترین آسیب ها در عرصه های مختلف ایفای نقش کنند. امروزه گسترش تفکرات غیراسلامی مانند فیمنیسم در جوامع اسلامی که با شعارهایی مانند برابری زن و مرد با هدف آزادی بی قید و شرط در سراسر عالم گسترش یافته اند حضور زن در اجتماع را دچار آسیب کرده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی درپی تبیین این آسیب ها و راهکارهای حل آن است. بررسی ها نشان دهنده این ادعاست که این آسیب ها در سه دسته فردی، خانوادگی و اجتماعی قرار دارند. آسیب های فردی مانند آسیب های روحی و جسمی، دور شدن از حجاب و عفاف، خستگی مضاعف، آسیب های خانوادگی مانند کاهش روابط اعضای خانواده، مشکلات عاطفی فرزندان، انحرافات اخلاقی فرزندان و آسیب های اجتماعی مانند کاهش فرزندآوری، کاهش ازدواج، افزایش آسیب های اجتماعی و راهکارهای فردی مانند توجه به مصالح اساسی و اولویت بندی، رعایت عفت در نگاه و پوشش، راهکارهای خانوادگی مانند اهمیت دادن به نقش الگویی والدین، نظارت بر جامعه دوستان، انتخاب محیط تحصیلی مناسب و راهکارهای اجتماعی مانند وضع قوانینی مناسب برای حضور در اجتماع، آموزش عمومی، فرهنگ سازی و... است.
بررسی تأثیر آموزش محتوای درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه بر هوش اخلاقی دانشجویان دختر دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیرآموزش محتوای درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه بر هوش اخلاقی دانشجویان دختر دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجان بود.روش تحقیق شبه آزمایشی بود که جهت دسترسی به اهداف،از طرح پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه استفاده شد.جامعه آماری ،شامل دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه ولی-عصر(عج)در نیمسال اول 1402-1401 بودند.شیوه نمونه گیری هدفمند ودر دسترس بوده است.دانشجویانی که در کلاس درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه شرکت داشتند به پرسشنامه هوش اخلاقی پاسخ دادند. بعد از 16جلسه آموزش؛ مجدداً به پرسشنامه پاسخ دادند.تجزیه و تحلیل داده هادر سطح توصیفی واستنباطی انجام گرفت.یافته ها: بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون به لحاظ میانگین نمرات خرده مقیاس هوش اخلاقی و در نهایت شاخصِ هوش اخلاقی؛ قبل و بعد از آموزش تفاوت معناداری وجود نداشت.نتیجه گیری: محتوای مناسب و آموزش صحیح از عوامل مهم تاثیر گذار بر تغییرنگرش ها و دیدگاههای افراد می باشد.اصول اخلاقی اکتسابی هستند و افراد یاد می-گیرند که چگونه خوب باشند .نتایج تحقیق نشان دادکه محتوای انتخاب شده برای تدریس درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه، از عوامل مؤثر بر تقویت هوش اخلاقی نبود و نتوانست تغییر معناداری را در خرده مقیاسهای آن ایجاد نماید. لذا توصیه می شود نسبت به بازبینی محتوا،تغییرشیوه آموزش و انجام پژوهش در سایر دانشگاهها اقدام شود.