فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۵۱۱٬۹۱۸ مورد.
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۵
105 - 127
حوزههای تخصصی:
This study employs the framework of Influence Studies within Comparative Literature to explore the impact of Franz Kafka (1883-1924) on Gholam Hossein Saedi (1936-1985). The primary focus of this comparative study is to assess the quality of influence and elucidation regarding the overarching perspective on loneliness, isolation, identity crisis, and metamorphosis, ultimately aiming to comprehend the similarities and distinctions between Gholam Hossein Saedi's The Cow (1965) and Franz Kafka's The Metamorphosis (1915). The present research, conducted through a descriptive-analytical approach and grounded in the French school of comparative literature, concerned with influence studies, determines that the central theme of Kafka's novel revolves around human destiny, which is altered by societal issues. Both narratives illustrate the transformation of their main characters into non-human forms, emphasizing the alienation and isolation faced by individuals in contemporary society. Kafka examines the absurdity of human existence through Gregor's transformation and his subsequent ostracism by society, while Saedi sheds light on the struggles of marginalized communities through Mashd Hassan's change into a cow. The findings of this study demonstrate that Saedi, influenced by Kafka, has adapted and expanded the notion of metamorphosis in The Cow, thereby enriching the landscape of Persian literature.
تحلیل جرم شناختی پرخاشگری منفعل در روابط زناشویی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی پرخاشگری منفعل به عنوان شکلی نهفته از خشونت روانی در بستر خشونت خانگی می پردازد، با تمرکز ویژه بر ابعاد جرم شناختی و آثار کیفری آن در روابط زناشویی. برخلاف نمودهای آشکار خشونت، رفتار پرخاشگرانه منفعلانه از طریق سازوکارهای غیرمستقیم، نظیر بی توجهی عاطفی، تعلل عامدانه، مقاومت منفعلانه و امتناع از همکاری، بروز می یابد و منجر به آسیب های روانی عمیق و انباشته بر بزه دیده می شود. با وجود پیامدهای مخرب آن، پرخاشگری منفعل همچنان در نظام عدالت کیفری ایران جایگاه روشنی ندارد. در این مقاله، با رویکردی میا ن رشته ای و از رهگذر تلفیق مبانی در. دلیل ماهیت غیرفیزیکی و ابهام در شناسایی، غالباً نادیده گرفته می شود. روانشناسی جنایی، بزه دیدهشناسی و نظریه های حقوق جزا، تلاش شده است تا پرخاشگری منفعل نه فقط به عنوان یک اختلال رفتاری بلکه به عنوان یک کنش بزه زا با الگوهای قابل شناسایی مورد تحلیل قرار گیرد. محدودیت های موجود در چارچوب حقوق کیفری ایران در مواجهه با اشکال غیرملموس خشونت خانگی نقد و بررسی شده و این کاستی ها با نظام های حقوقی پیشرو که مفاهیمی نظیر «کنترل قهری» و «سوءاستفاده روانی» را به رسمیت شناخته اند، مقایسه می شود. در ادامه، خاستگاه های پرخاشگری منفعل بر مبنای نظریه های جرم شناسی همچون نظریه فشار، رویکرد روان پویشی و نظریه های کنترل اجتماعی بررسی شده و نقش آن در تسهیل رفتارهای مجرمانه در محیط های صمیمی تبیین می گردد. همچنین پدیده بزه دیدگی ثانویه در اثر بی عملی نهادهای مسئول و وضعیت نامرئی بودن روانی قربانیان مورد واکاوی در نهایت، مقاله بر لزوم بازاندیشی در سیاست جنایی تقنینی در قبال خشونت خانگی تأکید دارد و پیشنهاد می کند که آسیب روانی به عنوان یک نوع مستقل از رفتار قابل تعقیب کیفری به رسمیت شناخته شود. همچنین، تقویت همکاری میان رشته ای و بهره گیری از ظرفیت روانشناسی قانونی در فرآیندهای کیفری، گامی ضروری در جهت تحقق عدالت کیفری برای قربانیان خشونت های پنهان نظیر پرخاشگری منفعل است.
رابطه انعطاف پذیری شناختی و بهزیستی روان شناختی زنان ورزشکار: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین انعطاف پذیری شناختی و بهزیستی روان شناختی در زنان ورزشکار بود. روش شناسی: روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان ورزشکار ثبت نام شده در باشگاه های شهر بجنورد در نیمه دوم سال 1403 (n=980) بود. نمونه گیری به صورت خوشه ای انجام شد و 269 نفر انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندر وال (2010)، بهزیستی روان شناختی تنانت و همکاران (2007) و شفقت به خود رئیس و همکاران (2011) بودند. داده ها با نرم افزار AMOS نسخه 26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد مدل مفهومی از برازش مطلوب برخوردار است. انعطاف پذیری شناختی تأثیر مستقیم معناداری بر شفقت به خود (β=0.296, p<0.001) و بهزیستی روان شناختی (β=0.298, p<0.001) دارد. همچنین، شفقت به خود بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم معناداری دارد (β=0.112, p=0.047). نتایج تحلیل بوت استراپ نیز حاکی از آن بود که شفقت به خود نقش میانجی بین انعطاف پذیری شناختی و بهزیستی روان شناختی ایفا می کند (β=0.033, p<0.01). نتیجه گیری: پژوهش حاضر اهمیت شفقت به خود به عنوان سازه ای میانجی در ارتقاء بهزیستی روان شناختی زنان ورزشکار را نشان می دهد. افزایش انعطاف پذیری شناختی می تواند از طریق بهبود شفقت به خود منجر به افزایش سلامت روان در این گروه شود. نتایج بر ضرورت طراحی مداخلات آموزشی مبتنی بر شفقت به خود برای بهبود سلامت روان زنان ورزشکار تأکید دارد.
The Using Neural Network and Finite Difference Method for Option Pricing under Black-Scholes-Vasicek Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this paper, the European option pricing is done using neural networks in the Black-Scholes-Vasicek market. The general purpose of this research is to compare the accuracy of neural network and Black-Scholes-Vasicek models for the pricing of call options. In the sequel, the finite difference method is applied to find approximate solutions of partial differential equation related to option pricing in the considered market. In the design of the artificial neural network required for this research, the parameters of the Black-Scholes-Vasicek model have been used as network inputs, as well as 720 data from the daily price of stock options available in the Tehran Stock Exchange market (in 1400) as the network output. The approximate solutions obtained in this article, which were carried out by two methods of neural networks and finite differences on the Tehran stock exchange based on the daily price of stock options, are shown that neural networks are more accurate method comparing with finite difference. The comparison of pricing results using neural networks with real prices in the assumed market is presented and shown via diagram, as well. In this paper, the European option pricing is done using neural networks in the Black-Scholes-Vasicek market. The general purpose of this research is to compare the accuracy of neural network and Black-Scholes-Vasicek models for the pricing of call options. In the sequel, the finite difference method is applied to find approximate solutions of partial differential equation related to option pricing in the considered market. In the design of the artificial neural network required for this research, the parameters of the Black-Scholes-Vasicek model have been used as network inputs, as well as 720 data from the daily price of stock options available in the Tehran Stock Exchange market (in 1400) as the network output. The approximate solutions obtained in this article, which were carried out by two methods of neural networks and finite differences on the Tehran stock exchange based on the daily price of stock options, are shown that neural networks are more accurate method comparing with finite difference. The comparison of pricing results using neural networks with real prices in the assumed market is presented and shown via diagram, as well.
Self-Praise Themes among Male and Female English and Iraqi Celebrities: A Discourse-Based Study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
125 - 137
حوزههای تخصصی:
This study examines the employment of self-praise in online celebrity culture, particularly the self-presentation strategies adopted by male and female English and Iraqi celebrities on social media. Drawing on the theoretical frameworks of self-presentation, politeness theory, and self-praise, the study examines how male and female celebrities employ self-praise to negotiate their public images, engage with audiences, and enhance their market value. By examining posts on Instagram, Twitter, and Weibo, this study identifies prevalent self-praise strategies, such as explicit self-praise, adapted self-praise, and implicit self-praise, and draws attention to the affordances of platforms like hashtags, character limits, and multimodal content that influence these strategies. Further, this study investigates the degree to which cultural norms, primarily of individualism and collectivism, inform male and female celebrities' practice and perception of self-praise in different cultural settings. The findings suggest that as a global platform for celebrity branding and social validation, self-praise is grounded in the cultural expectations and affordances of given platforms. This study adds to the knowledge of self-presentation in the digital era and offers insights into the intersection of self-praise, gender, celebrity culture, and social media.
تأثیر سرمایه در گردش بر سرمایه گذاری بلندمدت بنگاه ها: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دارایی و تامین مالی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
117 - 138
حوزههای تخصصی:
بررسی اثر تأمین مالی داخلی بر سرمایه گذاری در دارایی های ثابت و روش های حفظ روند سرمایه گذاری بلندمدت برای بنگاه ها باتوجه به هزینه بربودن تغییر در روند سرمایه گذاری بلندمدت بنگاه ها و نیز دشواربودن تأمین مالی بیرونی، از اهمیت زیادی برخوردار است. این مقاله اثر سرمایه در گردش را بر سرمایه گذاری ثابت بنگاه های بورسی ایران، شامل بنگاه های دارای محدودیت مالی و بنگاه های بدون محدودیت مالی بررسی کرده است. انتظار می رود محدودیت مالی موجب کاهش روند سرمایه گذاری ثابت بنگاه ها شود. از سوی دیگر، به دلیل هزینه بربودن تغییر روند سرمایه گذاری بلندمدت، بنگاه ها به ثابت نگه داشتن روند سرمایه گذاری ثابت خود تمایل دارند و در این راستا سرمایه در گردش به دلیل قدرت نقدشوندگی بالای خود، نقش مهمی در حفظ روند سرمایه گذاری بلندمدت این چنین بنگاه ها دارد. نتایج نشان می دهد که طبق هریک از چهار معیار نشان دهنده محدودیت مالی (کاپلان و زینگالس، BNPO، پوشش بهره و سود تقسیمی)، درصورت عدم کنترل تغییر در سرمایه در گردش در رگرسیون، اثر محدودیت مالی بر سرمایه گذاری بلندمدت بنگاه ها کم برآورد می شود. با افزودن متغیر سرمایه در گردش به رگرسیون نه تنها این موضوع حل می شود، بلکه نقش سرمایه در گردش در حفظ روند سرمایه گذاری بلندمدت بنگاه ها نیز آشکار می شود. برای دو معیار کاپلان و زینگالس و سود تقسیمی، اندازه اثر سرمایه در گردش و جریان نقدی بنگاه بر سرمایه گذاری بلندمدت برای بنگاه هایی که محدودیت مالی شدیدتری دارند، بزرگ تر و معنا دارتر است؛ اما برای دو معیار دیگر، نتایج در تضاد با دو معیار قبل است.
چهارمین رویکرد به گراندد تئوری؛ گراندد تئوری کوانتومی در عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از توسعه گراندد تئوری ساخت نظریه بر اساس داده ها است سه رویکرد قبلی گراندد تئوری دارای ضعف های عملیاتی بارزی است. برای پوشش ضعف های عملیاتی رویکردهای قبلی و احصای شکاف های آن ها چهارمین رویکرد به گراندد تئوری تحت عنوان رویکرد کوانتومی ارائه شد. هدف این تحقیق این است نشان دهد رویکرد کوانتومی در عمل کارایی لازم را دارد و ضعف های رویکردهای پیشین را پوشش داده است. در نتیجه یک کیس مطالعاتی مدیریتی با رویکرد کوانتومی تست خواهد شد تا کارایی این رویکرد در عمل اثبات گردد. در رویکردهای قبلی ضعف های عملیاتی در جایگاه ادبیات تحقیق در نظریه پردازی، سردرگمی در کشف کدهای باز، بی توجهی به جامعه مورد مطالعه و بستر مطالعه وجود داشت که فقط از جنبه تئوریکی کارآمد به نظر می رسید اما در عمل محقق را سردرگم می ساخت. برای گذر از این ضعف، رویکرد کوانتومی به گراندد تئوری ارائه شد که مبتنی بر چهار مرحله کدگذاری و دوازده گام اساسی است که اساس این رویکرد نظریه درهم تنیدگی کوانتومی است که اشاره به این دارد که حول هسته اتم الکترون ها جدا از اثرگذاری بر هسته اتم دارای رفتار متضاد با یکدیگر هستند. یافته ها نشان داد که با عاریه گرفتن از این نظریه این نتیجه حاصل شد که مقوله محوری حاصل اثرگذاری عواملی است که دارای رفتار متضاد با یکدیگر هستند یعنی دودسته عوامل سازنده و عوامل بازدارنده. در نهایت الگویی براساس شکل کوانتومی اتم برای این رویکرد ارائه شد. همچنین یافته های کیس مطالعاتی نشان داد از جنبه مثبت 44 کلان داده اولیه، 98 داده خرد، 38 کلان داده ثانویه و 5 ابر داده شناسایی شد. همچنین از جنبه منفی 13 کلان داده اولیه، 32 داده خرد، 11 کلان داده ثانویه و 2 ابر داده شناسایی شد. نتایج نشان داد که مهارت مدیریتی، نگرش مدیریتی و هوش مدیریتی جزء عوامل تشکیل دهنده، تفکر مدیریتی و آگاهی مدیریتی جزء عوامل تسهیلگر، شخصی سازی جزء عوامل بازدارنده و مصلحت اندیشی جزء عوامل تعدیلگر قرار گرفت. همچنین راهبردها، موانع، پیامدهای شکل گیری و پیامدهای عدم شکل گیری شناسایی شدند.
طراحی مدل سخاوت سازمانی در سازمان های آموزشی محور ایران با روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای پیچیده و پرتحول امروز، سازمان های آموزشی به عنوان نهادهای اساسی توسعه و پیشرفت جوامع، نیازمند بهره گیری از رویکردهای مدیریتی نوآورانه برای افزایش تعامل، همدلی و بهره وری هستند. یکی از مفاهیمی که می تواند در تحقق این اهداف نقشی کلیدی ایفا کند، سخاوت سازمانی است. ازاین رو هدف پژوهش طراحی مدل سخاوت سازمانی در سازمان های آموزش محور است. پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و از نظر هدف جزو پژوهش های کاربردی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. خبرگان شامل استادان هیئت علمی و همچنین مدیران ارشد سازمان های آموزشی بودند و همچنین مصاحبه شوندگان شامل، 12 نفر که به روش نمونه گیری گلوله برفی تا رسیدن به سطح اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای اطمینان از روایی و پایایی، یافته ها به تأیید مصاحبه شوندگان رسید. برای تحلیل اطلاعات از نرم افزار مکس کیودآ استفاده شد. یافته ها حاصل از تحلیل مصاحبه شامل 1 مضمون فراگیر، 5 مضمون سازمان یافته و 12 مضمون پایه و 55 کد اولیه برای طراحی مدل شناسایی شده اند. نتایج نیز نشان داد که مدل سخاوت سازمانی، یک ابزار قدرتمند برای ایجاد سازمان های یادگیرنده و مبتنی بر دانش است. با اجرای این مدل، سازمان های آموزش محور می توانند به بهبود کیفیت خدمات آموزشی، افزایش رضایت مندی دانش آموزان و اولیا و در نهایت، ارتقای سطح کیفی آموزش در کشور کمک کنند.
تأثیر یکپارچگی کانال های چندگانه همه کاره بر تجربه و بازگردانی مشتریان خرده فروشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
71 - 93
حوزههای تخصصی:
بازاریابی در صنعت خرده فروشی، همواره بر رضایت مشتریان با بازگرداندن مشتری برای خریدهای بعدی تمرکز داشته است. تجربه ای که مشتری از تعامل با روش ها و کانال های فروشنده کسب می نماید، نقش بسزایی در حس رضایت و در نتیجه تکرار خرید ایفا می کند. این پژوهش از ﻟﺤﺎظ ﻫﺪف ﮐﺎرﺑﺮدی و از ﻧﻈﺮ روش توصیفی-ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ است، هدف بررسی کانال های چندگانه و اثر آن بر راهبرد کانال همه کاره بر تجربه و بازگردانی مشتریان در صنعت خرده فروشی است. جامعه آماری مشتریان خرید اینترنتی اُکالا در تهران است که با استفاده از رویکرد کوکران، نمونه ای با حجم 156 نفر محاسبه شد. در این پژوهش پس از بررسی و تحلیل پیشینه ، مدل مفهومی پژوهش استخراج و پرسشنامه پژوهش بر آن اساس تنظیم شد پس از انجام اصلاحات با اعلام نظر خبرگان پژوهش، روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با استفاده از روایی محتوایی لاوشه و آزمون آلفای کرونباخ سنجیده و تأیید شد. پس از تلخیص داده ها و پیش پردازش خروجی آن ها، داده ها با کمک نرم افزار SPSS به تحلیل آماری شدند. پس از برازش مدل مفهومی، فرضیه هابا استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPLS آزمون شدند.لذا عوامل اثرگذار بر تجربه و رضایت مشتریان و خرید مجدد آنها در خرده فروشی های برخط شناسایی گردید و مشخص شد جذابیت هویت برند، ریسک ادراک شده، رضایت خرده فروشی و رضایت تعاملی بر بازگشت مشتری تاثیر دارد. همچنین مشخص گردید که رضایت تعاملی، رضایت خرده فروشی، عدم قطعیت خرده فروشی، جذابیت هویت برند و هزینه های انتقال بر خریدسنجی حضوری و در نهایت بازگرداندن مشتریان موثر است.
تبیین الگوی پیچیدگی گزارشگری مالی: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶
81 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف گزارشگری مالی ارائه واقعیت های تجاری است. در این میان نگرانی فزاینده ای وجود دارد که گزارشگری مالی بیش ازحد پیچیده شده است. بر همین اساس هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین الگوی پیچیدگی گزارشگری مالی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 26 نفر خبره در حوزه گزارشگری مالی است. داده های پژوهش با استفاده از روش مصاحبه و به صورت نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. مقوله محوری پژوهش حاضر پیچیدگی گزارشگری مالی است که 12 علت شامل درک مفهوم پیچیدگی، دانش تهیه کنندگان، ساختار سرمایه شرکت، همکاری بین نهادها، نهاد استانداردگذار، نهاد قانون گذار، ذات استانداردها، ساختار کنترل های داخلی، وضعیت شرکت، هیئت مدیره شرکت، مهارت حسابرسان و توان استفاده کننده برای آن به عنوان شرایط علی شناسایی گردید. پس ازآن با توجه به شرایط زمینه ای (بستر کلان، بستر صنعت، بستر شرکت، بستر ساختار گزارش) و شرایط مداخله گر (میزان اطلاع رسانی، ویژگی های مدیران مالی، عوامل کلی، فناوری های نوین)، راهکارهایی (فرمت مناسب گزارش، استانداردگذاری مناسب، اعمال قوانین و مقررات، توانمندسازی منابع انسانی و ساختار کنترلی)، تدوین شد، سپس پیامدهای آن شامل پیامدهای سطح اقتصاد کلان، کاهش هزینه ها، سطح شرکت، سطح جامعه، سطح بین المللی و سطح گزارش، تعیین و الگوی نهایی بر اساس آن ارائه شد.
تاثیر سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات و ارتباطات بر سلامت مالی بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
در دهه های گذشته فناوری اطلاعات انقلاب بزرگی در سیستم بانکداری بوجود آورده است. به طوری که بدون استفاده از این فناوری بانکداری عملا غیر ممکن است. در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات بر سلامت مالی بانک ها پرداخته شده است. در این پژوهش؛ جامعه آماری شامل تمامی بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در خلال سال های 1398 الی 1402 که بصورت سالانه از صورت های مالی بانک ها گرداوری، استخراج و مورد بررسی قرار گرفته است و با توجه به محدودیت تعداد نمونه، اطلاعات کلیه بانک های پذیرفته در بورس در سال های مورد تحقیق که اطلاعات انان در دسترس بود به صورت تمام شماری که 8 بانک می باشد، پرداخته شده است و تحقیق حاضر از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده از نوع تحقیقات نیمه تجربی پس رویدادی در حوزه تحقیقات اثباتی حسابداری است که با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره و مدل های اقتصاد سنجی انجام خواهد شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی، استنباطی، روش رگرسیون خطی از نرم افزار آماری ایویز استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که بین فناوری اطلاعات با شاخص کفایت سرمایه بانک، شاخص کیفیت دارایی های بانک، شاخص کیفیت مدیریت بانک، شاخص کیفیت نقدینگی بانک و شاخص سودآوری بانک در بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنادار مستقیم وجود دارد .
واکاوی جنبه های کاهشی و افزایشی استفاده چت بات های هوش مصنوعی و کاربرد چندگانه آن ها در آموزش عالی با رویکرد پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
211 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه هوش مصنوعی نقش مهمی در آموزش عالی ایفا می کند. هدف این پژوهش بررسی تجارب دانشجویان در استفاده از چت بات های هوش مصنوعی است و تلاش می کند تا درک بهتری از نحوه شکل گیری این تجارب و تاثیرات آن بر فرایند یادگیری و تعاملات آموزشی ارائه دهد. روش شناسی: طرح پژوهش کیفی از نوع پساپدیدارشناسی و روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار بود. پس از مصاحبه با 15 دانشجو، مصاحبه با اشیاء و مشاهدات پژوهشگران، داده ها بر اساس مفاهیم پساپدیدارشناسی (وساطت فناورانه، کاربرد های چندگانه فناوری و روابط چهارگانه) و با استفاده از روش تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل شد. یافته ها: از منظر ساختارهای افزایشی، چت بات های هوش مصنوعی سبب صرفه جویی در زمان، بهبود کیفیت نوشته ها، کاهش هزینه ها، دریافت پاسخ های فوری و بازخورد سریع شده اند. در مقابل ساختارهای کاهشی شامل ارجاع به منابع غیرواقعی، گنجاندن مطالب نادرست در متون و انجام نادرست مقالات، تضعیف اصالت نوشته ها، کاهش مسئولیت پذیری، کم شدن تعاملات انسانی، تنبلی و افت تفکر انتقادی بود. همچنین بر اساس یافته ها، روابط مختلفی نظیر غیریت و تجسد بین دانشجویان و چت بات های هوش مصنوعی شکل می گیرد. نتیجه گیری و پیشنهادها: چت بات ها جنبه های افزایشی مفیدی برای آموزش عالی به ارمغان آورده اند. با این حال، اساتید و دانشجویان باید به جنبه های منفی و محدودیت های آن توجه کنند تا بتوانند به شیوه ای مؤثرتر از این فناوری در فرآیند آموزش و یادگیری بهره برداری کنند. نوآوری و اصالت: برای نخستین بار تجربه زیسته دانشجویان از چت بات های هوش مصنوعی با استفاده از رویکرد پساپدیدارشناسی تحلیل می شود و هم زمان دلالت های این تجربه بر مؤلفه های برنامه ریزی آموزشی نیز استخراج می گردد.
Exploring Affective Properties of Emojis: Identifying the Persian Emoji Lexicon
حوزههای تخصصی:
Aims: The present study aimed to validate the Persian Emoji Lexicon (PEL) and examine gender and cultural differences in the perception of the affective properties of selected emojis. Method: The study consisted of two phases: emoji selection and an online survey. First, we identified the 109 most frequently used emojis on Twitter. In the second phase, we assessed emotion and valence ratings from a sample of 200 X users (140 females; 27.3 ± 3.5 years). Results: Of the 109 selected emojis, 90 were perceived as having a positive valence. Gender comparisons revealed that women rated significantly higher emotional intensity across all eight emotion dimensions compared to men. We also compared our findings with a similar database validated among Canadians. The inter-rater reliability for emoji valence ratings between Iranian and Canadian participants showed a fair level of agreement (Kappa coefficient = 0.357), while also highlighting significant cultural differences in emotion perception. Conclusion: This database serves as a valuable resource for sentiment analysis of social media texts containing emojis, as well as for practical applications where emojis function as emotional cues to influence behavior (e.g., in marketing and education).
بازمفهوم پردازی نافرمانی کودکان به مدد تفکر سه بعدی متیو لیپمن و خوانش دلوز از بارتلبی محرر: گشودن دریچه ای به امکان های نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مفهوم زدایی و سپس بازمفهوم پردازی نافرمانی کودکان با الهام از تفکر سه بعدی لیپمن و خوانش دلوز از بارتلبی محرّر است. برای دستیابی به این هدف، با روش کاوش گری فلسفی-انتقادی به بررسی مفهوم نافرمانی و انواع آن و سپس نافرمانی کودک پرداخته ایم. بدین ترتیب از تصورات پیشین درباره نافرمانی کودکان مفهوم زدایی کرده ایم تا نشان دهیم نافرمانی کودکان دارای ارزش ذاتی است و می توان آن را به مثابه بخشی از «صدا»ی کودکان و بازنمایی کننده بخشی از عاملیت آنان به حساب آورد. در گام دوم، با بهره گیری از مبانی نظری فلسفه برای کودکان نزد متیو لیپمن، به بازمفهوم پردازی نافرمانی کودکان پرداخته و نشان داده ایم که مبتنی بر سه بعد تفکر، یعنی انتقادی، خلاقانه و مراقبتی، نافرمانی کودکان می تواند سه صورتِ بلوغ نیافته، نیمه بلوغ یافته و بلوغ یافته به خود بگیرد. با پیروی از خوانش دلوز نیز «حرکت» نافرمانی کودکان را در دو شکل کنش مند و کنش گریز مطرح کرده ایم. دیگر یافته این جستار، مطرح نمودن دیالوگ به عنوان نیرویی است که امکان حرکت کردن میانِ انواع نافرمانی را برای کودکان فراهم می کند. بدین ترتیب، نافرمانی کودکان فرصت می یابد انواع مختلف خود را آشکار ساخته، میان آنها حرکت نموده و در این جریان امکان های نویی را به جهان اضافه کند، امکان های نویی که در نافرمانی بلوغ یافته به اوج خود می رسند.
کارکردگرایی بایستگی های قرآن کریم در انتقال مؤثر پیام دینی جهت دریافت مخاطب (مطالعه موردی: سریال تنها ترین سردار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند هدایت مخاطب انسانی همزمان باخلقت بشرآغاز و با فرستادن پیامبران الهی، ادامه یافته است. در گذشته دین در تمامی ساحتهای حیات بشری حضور فعّال داشته؛ اما به تدریج با تنزّل ایمان از امری نهادی و اعتقادی به امری کاملاً شخصی و تجربی که متأثر از اقتضائات ذاتی مدرنیته بود، تبدیل گشته است. در جهانی که رسانه ها حاکمان علی الاطلاق می باشند به ناچار از این ابزار به ویژه از زبان تصویر در جهت بسط مفاهیم دینی باید بهره جست. لذا با روش کتابخانه ای و اسنادی و هرمونتیک و کنکاش در تفاسیر به این نتایج دست یافته ایم که قرآن ضمن بسترشناسی مطلوب و مؤثر انتقال پیام رسانه ای دینی ذیل مؤلفه های اصول بنیادین محتوا، ابزار مؤثر انتقال، ملازمات منبع، ملازمات دریافت و ملازمات توأمان منبع و دریافت، به ترسیم و تحقق این سازوکار پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که با ابزار رسانه بخصوص رسانه های تصویری می توان پیام دین را به مخاطب منتقل نمود و کاربست پارامترهای مذکور ارتباط گر دینی دغدغه مند را در ارتباطی مؤثر و مانا نسبت به عنصر مخاطب به صورت کاربردی یاری رسان می باشد که معیاری برای سنجش تولیدات رسانه ای هستند. این تحقیق به مطالعه موردی مجموعه تلویزیونی تنها ترین سردار در قالب جداول تطبیقی پرداخته است.
فناوری مالکیت زدایی از هویت شغلی: اتنوگرافی کارگران راننده ی شرکت حمل ونقل آنلاین اسنپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
87 - 118
حوزههای تخصصی:
این مقاله گزارشی است از پژوهشی گسترده تر درباره ی وضعیت کار رانندگان اسنپ در شهر تهران. این پژوهش در ابتدا به شکل اتنوگرافی سازمانی آغاز شد، اما میدان پژوهش مسئله ی خود را به مسئله ی از پیش تعریف شده تحمیل کرد و بدین ترتیب پژوهشگر ملزم شد تغییراتی در روش شناسی خود اعمال کند. این تغییرات پژوهش را در سنت اتنوگرافی متعهدانه، متاثر از پیشنهادهای روش شناختی پیر بوردیو و همچنین ملاحظات اخلاقی نانسی شپر هیوز مستقر می کند. آنچه در این مقاله گزارش شده است، روایتی است از سلب مالکیت هویت شغلی از کارگران اسنپ. این سلب مالکیت آنچنان ریشه دار است که می توان از راننده ی اسنپ، هنگام رانندگی برای شرکت اسنپ، پرسید شغلش چیست؟ و هرگز وارد عرصه ی مهملات نشد. این ویژگی نشان از چرخشی در عرصه ی مالکیت زدایی و کالایی سازی در نظم سرمایه داری دارد: مالکیت زدایی از امر انتزاعی و کالایی سازی «کار». این پژوهش می کوشد شرحی از زبان کارگران دیجیتال درباره وضعیت کار دیجیتال در ایران ارائه کند.
آگاهی بخشی دارایی های حسابداری با توجه به عوامل ذاتی و اختیاری: اثر کیفیت اجرای استانداردها و عوامل بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۱
49 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی آگاهی بخشی دارایی های حسابداری با توجه به عوامل ذاتی و اختیاری، اثر کیفیت اجرای استانداردها و عوامل بنیادین می پردازد. روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی، از نظر اجرا توصیفی است. داده ها به روش کتابخانه ای (مطالعه کتب، مقالات) و مراجعه به بانک های اطلاعاتی گردآوری شده است. مدل پژوهش نیز از طریق داده های پنل با کنترل اثرات سال و صنعت به روش حداقل مربعات معمولی با خطای استاندارد مقاوم (خوشه بندی خطاها در سطح شرکت) برآورد شده است. به علاوه برای محاسبه آگاهی بخشی دارایی ها از رگرسیون غلتان ده ساله وقفه خالص دارایی های عملیاتی شرکت بر روی سود شرکت استفاده گردید. در همین راستا نمونه ای مشتمل بر 249 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1383-1401 انتخاب و آزمون شده است. یافته ها: نتایج نشان داد خالص دارایی های عملیاتی دارای قدرت آگاهی بخشی از شرایط آتی شرکت و میزان آگاهی بخشی دارایی های حسابداری با توجه به عوامل ذاتی و اختیاری متفاوت است. همچنین، متغیرهای بنیادی بر قدرت توضیح دهندگی معیار آگاهی بخشی دارایی های حسابداری با توجه به عوامل ذاتی و کل عوامل تأثیر متفاوتی دارد. به علاوه، کیفیت اجرای استانداردهای حسابداری بر معیار آگاهی بخشی دارایی های حسابداری تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: دارایی های عملیاتی گزارش شده در ترازنامه، از شرایط آینده و تصمیمات گذشته شرکت خبر می دهد. به علاوه کیفیت اجرای استانداردهای حسابداری در شرکت ها میزان آگاهی بخشی دارایی ها را بهبود می بخشد. این نتایج می تواند برای سرمایه گذاران و استانداردگذاران دارای اهمیت است.
شناسایی و رتبه بندی شایستگی های خط مشی گذاران نظام سلامت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
151 - 170
حوزههای تخصصی:
خط مشی گذاران شایسته در نظام سلامت می توانند علاوه بر جلوگیری از انباشت مسائل این حوزه، در ترسیم مسیر و نقشه راه مرتبط با سلامت کشور و حتی منطقه تأثیر داشته باشند . هدف پژوهش شناسایی و رتبه بندی شایستگی های موردنیاز برای خط مشی گذاران نظام سلامت ایران است. این پژوهش با رویکرد ترکیبی و با هدف کاربردی و ماهیت اکتشافی طراحی گردید. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیئت علمی رشته مدیریت و همچنین مدیران ارشد وزارت بهداشت و پژوهشگران این حوزه بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پژوهش در مصاحبه 16 به نقطه اشباع نظری رسید. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودا و به منظور رتبه بندی مضامین از ابزار ماتریس ارزیابی استفاده شد. یافته های بخش کیفی شامل 328 مفهوم اولیه، 38 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی بود که به ترتیب شایستگی های سیاست شناسی، توانایی تحلیلگری، دیده بانی محیطی، مهارت های استراتژیک و ویژگی های شخصی رتبه بندی شد. نتیجه آن که اعضاء شوراها و کارگروه های سیاست گذاری در وزارت بهداشت با داشتن شایستگی های فوق، می توانند با تشخیص درست مسائل و استفاده از تحلیل های مبتنی بر شواهد و بهره برداری از مشاوران متخصص در سایر حوزه ها، موجب تنظیم خط مشی های اثربخش گردند. همچنین آگاهی یافتن از این شایستگی ها می تواند زمینه لازم برای بازنگری عمیق در ملاک ها و معیارهای گزینش و انتخاب این دسته از خط مشی گذاران و تدوین برنامه توسعه آنان را با اتکا به یافته های علمی فراهم سازد.
شناسایی و تحلیل آینده پژوهانه پیامدهای آبشاری زلزله احتمالی در تهران (معرفی زنجیره های متقاطع، مخرب و پیچیده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
30 - 53
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زلزله ها به منزله یکی از مخرب ترین بلایا، ظرفیت ایجاد پیامدهای آبشاری و زنجیره های بحرانی دارند که بر همه ابعاد مدیریت شهری تأثیر می گذارند. تهران، با جمعیت بالا، زیرساخت های آسیب پذیر و موقعیت لرزه خیز، در زمره شهرهای به شدت در معرض خطر زلزله و پیامدهای پیچیده ناشی از زلزله قرار دارد. زلزله احتمالی تهران با آثار متقاطع خود می تواند بحران های گسترده ای برای مدیریت شهری ایجاد کند. با توجه به «رویکرد چند خطر» به مخاطرات، به نظر می رسد این بحران ها، به ویژه به دلیل تعاملات پیچیده پیامدها، فراتر از آثار زیرساختی بوده و به زنجیره های مخرب تبدیل می شوند.
هدف: این پژوهش به شناسایی پیامدهای زلزله تهران با لنز محیط های پیچیده شهری با رویکردی جامع و آینده نگر می پردازد. این مطالعه با تحلیل وابستگی های متقابل میان پیامدها و معرفی «زنجیره های مخرب» ناشی از آثار آبشاری، در پی ارائه بینش هایی برای بهبود تصمیم گیری در مدیریت شهری است. این پژوهش بر تحلیل زنجیره های مخرب ناشی از زلزله تمرکز دارد تا از منظر مدیریت شهری و امنیت پیش نگرانه، بینشی برای تقویت تاب آوری شهری و کاهش پیامدهای بحران ارائه دهد.
روش: پژوهش با رویکرد کیفی، از کدگذاری باز، چرخ آینده و تحلیل مضمونی برای شناسایی و دسته بندی پیامدهای زلزله در حوزه های مختلف بهره می برد. همچنین، پیامدها و محرک ها با استفاده از ابزارهای متعددی شناسایی و تحلیل شده اند.
یافته ها : تحلیل ها نشان دادند زلزله می تواند پیامدهایی هم پیوند در زیرساخت های حیاتی، روان جمعی، شریان های انرژی و حوزه های اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند. این پیامدها، با هم افزایی متقابل، زنجیره های مخربی شامل هفت حوزه امنیت زیست محیطی، زیرساخت های حساس، روان شناختی، انرژی، اقتصادی، منابع حیاتی و حکمرانی پایدار شکل می دهند.
نتیجه گیری: زلزله در تهران با ایجاد «زنجیره های مخرب» پیامدهای آبشاری، بحران های چندلایه ای در ابعادی همچون زیرساختی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی رقم می زند. مدیریت مؤثر این بحران، نیازمند برنامه های جامع، تقویت شبکه های حیاتی، بهبود مدیریت ساختارهای شهری، استقرار مدیریت تاب آور شهری و هماهنگی میان نهادهای مرتبط است.
تصمیم کاوی در فرآیندهای فناوری اطلاعات- مطالعه موردی فرآیند تبدیل شناسایی ایده های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
91 - 128
حوزههای تخصصی:
فرآیندهای دانش بنیان جزء جدایی ناپذیر فرآیندهای کسب و کار شرکتهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات هستند. در این صنعت، فرآیندهای دانش بنیان که مبتنی بر دانش نیروی ماهر اجرا می شوند و در زنجیره ارزش شرکتهای فعال این حوزه نقشی اساسی ایفا می کنند. مهمترین عنصر در فرآیندهای دانش بنیان، تصمیم گیری های صورت گرفته در این فرآیندها است. از این رو مساله شناسایی قواعد و مدلهای تصمیم فرآیندهای دانش بنیان دارای اهمیت به سزایی است. در این مقاله یکی از مهمترین فرآیندهای موجود در صنعت نرم افزار (فرآیند شناسایی و تصمیم گیری در خصوص ایده های مطرح شده) مورد بررسی قرار می گیرد و با استفاده از لاگ های تصمیم گیری موجود در یکی از بزرگترین شرکتهای نرم افزاری کشور، به تحلیل این فرآیند با استفاده از نظریه مجموعه های ژولیده پرداخته می شود. بر اساس این نظریه و با بهره گیری از الگوریتم کاست سریع، روشی گام به گام برای تحلیل داده ها و شناسایی قواعد تصمیم گیری ارایه می شود. این الگوریتم در گام نخست خصیصه های حیاتی مورد استفاده در نقطه تصمیم را شناسایی نموده و سپس مدل تصمیم گیری را به صورت قواعد اگر-آنگاه ارایه می کند. نتایج ارزیابی نشان می دهد که در نتیجه بهره گیری از این مدل حجم مورد نیاز برای مراجعه مستقیم به تصمیم گیرندگان کاهش قابل توجهی خواهد داشت و فرآیند تصمیم گیری و در نتیجه مدت زمان کل فرآیند کاهش قابل ملاحظه ای خواهد یافت.