فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۷٬۸۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
معماری داخلی سبک قاجاریه بسیار باشکوه است و تزئینات بخش اندرونی آن بسیار غنی تر از بخش بیرونی است و این نشان از درونگرایی در این خانه هاست. حیاط نقش بسیار تعیین کننده ای در جهت برآوردن نیازهای مادی و معنوی، در این خانه ها داشته است و معمولا بقیه فضاها پیرامون حیاط شکل می گرفته ند و همواره حیاط به عنوان یک الگوی پایدار در معماری سنتی به شمار می رفته است. به این ترتیب نیاز به طبیعت، زیبایی، معاشرت با اقوام و دوستان و ایجاد محیطی خلوت، امن وآرام در ارتباط با حیاط های مختلف (اندرونی، بیرونی و نارنجستانی) صورت می پذیرفته است. هدف از تحقیق، بررسی چگونگی تاثیر حیاط در معماری سنتی ایران (دوره قاجاریه) و ساماندهی فضاها توسط آن می باشد. روش تحقیق در این مقاله به صورت توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای می باشد، پس از مطالعه و بررسی انواع حیاط از نظر کارکرد و نقش آن درخانه های سنتی (قاجار در تهران)، نگارش مقاله صورت پذیرفته است. مقاله بر آن است تا ارتباط فضاهای مختلف با حیاط، ایجاد خلوتگاه، اندرونی و بیرونی، شکل گیری فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی و محرمیت در خانه های سنتی تهران را بررسی و تحلیل نماید. نتیجه حاصل به خوبی نشان می دهد که در فضاهای داخلی خانه های سنتی قاجار، از فضای سبز، طبیعت و شفافیت آب با تعبیه باغچه و طراحی حوض های متنوع بهره کافی را برده اند و تمام مایحتاج اهل خانه از نظر روانی و فیزیکی در درون خانه تامین می شده است. در اکثر مواقع با ایجاد حیاط مرکزی به عنوان اندرونی و همچنین حیاط های کوچک (نارنجستانی) برای نورگیری و حیاط بیرونی که مختص به مردان بوده است سعی داشته اند حریم خصوصی خانه را هر چه بیشتر حفظ نمایند و حتی در بعضی مواقع ورودی های مجزا برای زنان و مردان در نظر می گرفتند. در تمام این خانه ها حیاط یک عنصر مشترک می باشد و تفاوت آن در نحوه ارتباط و تنوع های کارکردی و فرمی می باشد و این امر موجب زیبایی و تنوع خانه های ایرانی می شده است.
تحولات گفتمانی ابژه سیاست های مسکن در ایرانِ پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با اتخاذ زاویه دیدِ دیرینه شناسیِ سیاست، به کاوش در فضای گفتمانی ای پرداخته است که منجر به پدیداریِ ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب به مثابه تنها ابژه ممکن و مطلوب گردیده است، تا از این طریق به درک درستی از قواعدی که بر اجزای پراکنده گفتمانِ به پیش برنده سیاست گذاری مسکن در ایران پس از انقلاب حاکم است، نائل گردد. بدین منظور از ابزار تحلیل گفتمان فوکویی استفاده شده است. نتایج، نشانگرِ انحرافی است که در صورت بندی ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب در برنامه های توسعه از گفتمانِ مصرح در قانون اساسی رخ داده است، به گونه ای که طیِ جریانِ حکومتمندشدنِ سیاست های مسکن؛ سطوحِ ظهور، مراجع حدگذاری، و چارچوب های طبقه بندی، شکلی خاص، محدود، و حکومت پذیر از ابژه، به مثابه انسانی اقتصادی، را دیدنی و رؤیت پذیرکردند که منجر به این شد که مسکن از حقی همگانی به امتیازی ویژه بدل شده و از دسترس همگان خارج گردد.
شناسایی ابعاد و عوامل رانت زمین و مسکن در ایران با استفاده از گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۳
100 - 113
حوزههای تخصصی:
گام نخست در حل هر مسئله شناخت دقیق مسئله است. علیرغم شنیده شدن موضوع و مسئله رانت زمین و مسکن به عنوان یک چالش عمده در سطح شهرها، روستاها و اراضی طبیعی کشور و آسیب های شدید ناشی از آن؛ سیاست و راهکار مناسب و منسجمی برای آن در نظر گرفته نشده است. یکی از دلایل چنین شرایطی عدم وجود تئوری و نظریه دقیق در رابطه با چگونگی پیدایش، عملکرد و بازتولید این فرآیند است. پژوهش حاضر با هدف ایجاد تئوری و نظریه جامع رانت قابل استفاده و تعمیم به ساخت زمین و مسکن در ایران به انجام رسیده است. روش در نظر گرفته شده برای این تحقیق کیفی(با استفاده از مدل نظریه سازی گراند تئوری) بوده است. نوع تحقیق بنیادی و دارای هدف دانش افزایی است. ابزار تحقیق مصاحبه عمیق، جامعه آماری پژوهشگران حوزه رانت زمین و مسکن، تعداد نمونه 10 نفر(صاحب تالف در حوزه رانت زمین و مسکن) بوده اند. تجزیه و تحلیل حاصل از مصاحبه نیز با نرمافزار MAXQDA به انجام رسیده است. نتایج در دو سطح واژگانی و مقوله های پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ایران آنچه به عنوان رانت زمین و مسکن جریان دارد عباراتی نظیر زمین خواری، کوه خواری، جنگل خواری و ... است که ریشه در اقتصاد دارد؛ لذا راهکارهایی نظیر تحت ظابطه در آوردن مقوله مالکیت، به عنوان نمونه مالکیت هایی نظیر وقفی، الزام سازمان اوقاف به امور خیریه به رفتار قانونمند، جهت دهی این کاربری و این نهاد در راستی خیر عمومی و نفع جمعی رامی توان ارائه نمود.
ارزیابی معابر منطقه یک شهر تهران در مواجهه با بحران های زمستانی با استفاده از روش ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
25 - 35
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی در فصول سرد سال، یخ بندی معابر شهری به واسطه بارش برف است. بارش برف سبب کاهش سرعت عبوری وسایل حمل ونقل شده و این موضوع سبب ایجاد گره های ترافیکی در معابر شهری می شود. گره های ترافیکی بر کیفیت زندگی افراد ساکن اثر منفی گذاشته و عملکرد معابر را کاهش می دهد. برای کاهش گره های ترافیکی باید برنامه های عملیاتی در سطوح مختلف تدوین گردد اما لازمه ی این موضوع شناخت معابر پرمخاطره از نظر شاخص های مختلف محیطی، کالبدی و کاربری می باشد. منطقه 1 شهرداری تهران به سبب موقعیت توپوگرافی که داراست، همواره با چالش های ترافیکی و گره های ترافیکی ناشی از بارش برف روبه رو است. بررسی ها نشان می دهد عمده شناخت خدمات شهری منطقه 1 از معابر بیشتر تجربی بوده و مطالعاتی پیرامون وضعیت معابر در مواقع بارش برف صورت نگرفته است. مقاله پیش رو از نوع کاربردی و با هدف بررسی مخاطره آمیزی معابر شهری منطقه 1 تهران صورت می پذیرد. روش پژوهش پیش رو توصیفی، تحلیلی و مشاهده عینی به همراه پرسشنامه است. در ابتدا شاخص های اثرگذار بر معابر در مواقع بارش برف شناسایی و در سطح معابر منطقه یک تهران به صورت زوجی مورد مقایسه خبرگی قرار می گیرد. نتایج به دست آمده بیانگر مخاطره آمیزی معابر از جمله دارآباد، بلوار قیطریه، بلوار کاوه، میدان تجریش مقدس اردبیلی، اعرابی، سه راه یاسر، میدان صادقی در منطقه یک تهران است. همچنین عمده شاخص اثرگذار بر مخاطره آمیزی معابر مذکور، ویژگی های توپوگرافی زمین در منطقه 1 تهران بوده است.
تبیین رابطه عوامل کالبدی و کیفیت مفهوم قلمرو ثانویه با میزان امنیت اجتماعی ساکنین در محیط های مسکونی در پیشگیری از جرم بر پایه رویکرد CPTED؛ مطالعه موردی: مجتمع مسکونی چهارصددستگاه شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۵۶-۴۵
حوزههای تخصصی:
انسان ها نیازهایی دارند. امنیت یکی از نیازهای مهم بشر است که نقش مهمی در سعادت و سلامت روحی او و جامعه دارد و مسکن جزو نیازهای اساسی انسان، بعد از خوراک و پوشاک است. چنان که در طبقه بندی نیازهای مازلو، امنیت در درجه دوم اهمیت و پس از نیازهای فیزیولوژیک قرار گرفته است؛ اما این نیاز به دلیل رشد فزاینده تقاضای مسکن در اثر افزایش جمعیت و شهرنشینی دهه های معاصر در ایران که باعث شده است حجم ساخت وساز مسکن به بیشینه خودش برسد و همچنین نگاه یک سویه به آن ها، تبدیل به مشکلی جدی گردیده است؛ زیرا با این اوصاف، الگوی تولید مسکن تغییر یافته و این امر سبب کاهش کیفیت مسکن شده است. بنابراین، از امنیت آن ها کاسته شده است و ظرفیت جرم خیزی در فضاهای مسکونی و ترس از وقوع جرم در ساکنین این مناطق افزایش یافته است. توجه نکردن برنامه ریزان و طراحان مجتمع های مسکونی به معیارهای کالبدی محیطی در جهت نیازهای انسانی می تواند مشکلات اساسی برای ساکنین به دنبال داشته باشد. در واقع، یکی از این مشکلات، وجودنداشتن امنیت اجتماعی در مجتمع های امروزی است. در طراحی محیطی، رویکرد CPTED یکی از کارآمدترین رویکردها در بحث ارتقای امنیت اجتماعی و پیشگیری از جرایم است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی هم بستگی میان چند متغیر امنیت اجتماعی و استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. جامعه آماری ساکنین مجتمع مسکونی چهارصددستگاه قزوین است. حجم نمونه با فرمول کوکران محاسبه شده است و از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شده است. سنجش و بررسی پایایی پرسش نامه نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ انجام شده است و عدد به دست آمده 8/0 است. در نهایت، بر اساس آزمون فریدمن، به رتبه بندی هریک از شاخص های مطرح شده پرداخته شد که مشخص گردید شاخص کیفیت عملکردی، اولویت اول دارد و پس از آن، به ترتیب هریک از شاخص های نظارت طبیعی، کیفیت کالبدی، تقویت حریم، خوانایی و قلمروگرایی در ارتقای امنیت اجتماعی در مجتمع های مسکونی تأثیرگذارند.
مسکن بومی و شیوه سکونت در حاشیه رودخانه سرباز بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۱۰۲-۸۹
حوزههای تخصصی:
رودخانه سرباز یکی از رودهای مهم در بلوچستان ایران است که از کوه های جنوب ایرانشهر سرچشمه گرفته و در جهت شمالی- جنوبی به سمت دریای عمان جریان دارد. در حاشیه این رودخانه آبادی های متعددی از جمله انزا، پتان، پشامگ، فیروزآباد، راسک و غیره شکل گرفته است؛ مسکن در این ناحیه تحت تأثیر عوامل متعدد ازجمله فرهنگ، محیط، اقلیم و شرایط اقتصادی و نوع معیشت، برای جوابگویی به نیازهای مردم این منطقه با توجه به شرایط و امکانات، با مصالح متنوع و در دسترس، در طول زمان شکل گرفته است. این مقاله در پی جواب دادن به این سؤالات است که عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن بومی حاشیه رودخانه سرباز چه می باشند؟ مسکن بومی این ناحیه چه ویژگی ها و قابلیت هایی دارد؟ و بر این فرضیه استوار است که مسکن بومی حاشیه رودخانه سرباز دارای قابلیت هایی است که می توان از این قابلیت ها در بهبود کیفیت مسکن امروز و آینده این ناحیه بهره برد. برای انجام این تحقیق از روش کیفی و مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ایی استفاده شده است. هدف از این تحقیق، بررسی و شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن بومی حاشیه رودخانه سرباز بلوچستان ضمن آگاهی و شناخت نسبت به قابلیت های مسکن بومی جهت ارتقای کیفیت مسکن امروز و آینده این ناحیه می باشد. گونه های مختلف مسکن ضمن داشتن نقاط ضعف و کمبودهایی، دارای قابلیت های متعددی می باشند. ازجمله تنوع در انتخاب مصالح، جوابگویی به نیازهایی مثل شرایط محیطی و اقلیمی، احترام به بزرگ ترها (مراقبت از سالمندان)، وجود سلسله مراتب، حفظ حریم خاص در مسکن، تکریم مهمان، چرخه ی مداوم حیات و امکان زیست نسل های متعدد در انواع مسکن، امکان تغییر و تحول در طول زمان متناسب با نیاز خانواده، امکان جایگزینی فضاهای جدید به جای فضاهای فرسوده ی قدیمی و غیره، قابلیت هایی در مسکن حاشیه رودخانه سرباز هستند که در مسکن امروزی کمتر دیده می شود یا طراحان به آن کمتر توجه دارند.
واکاوی موانع سیاست گذاری گردشگری در محیط های شهری استان گیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
محیط های شهری گیلان با جاذبه های متنوع طبیعی، تاریخی و فرهنگی، استعداد فوق العاده ای برای توسعه صنعت گردشگری دارد، اما علی رغم سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های گردشگری، در این عرصه نتوانسته توسعه یابد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی موانع سیاست گذاری گردشگری در محیط های شهری گیلان است. روش تحقیق به صورت کیفی و کمی، و با استفاده تئوری زمینه ای و مدل FARAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. جامعه آماری نیز متخصصان در حوزه مطالعات شهری و گردشگری است، که بر اساس نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. طبق مدل تئوری زمینه ای، موانعی از جمله: عدم بهره گیری از نیرو های متخصص، بازاریابی نامناسب، تقلید از الگو های ناسازگار با محیط های شهری، مشکلات زنجیره ارائه خدمات گردشگری، مشکلات نظام اداری و خط مشی، عدم مدیریت یکپارچه گردشگری در بین سازمان های مرتبط، عدم مطلوبیت زیرساخت ها و زیربناهای فیزیکی، عدم بهره گیری از نیرو های متخصص را استخراج شد، که با استفاده از مدل آراس فازی، به ترتیب موانع عدم مدیریت یکپارچه گردشگری در بین سازمان های مرتبط با مقدار وزن 490/0، مشکلات نظام اداری و خط مشی با مقدار وزن 488/0، تقلید از الگو های ناسازگار با محیط های شهری با مقدار وزن 477/0، مشکلات زنجیره ارائه خدمات گردشگری و عدم مطلوبیت زیرساخت ها و زیربناهای فیزیکی با مقدار وزن 467/0، بازاریابی نامناسب با مقدار وزن 463/0، عدم بهره گیری از نیرو های متخصص با مقدار وزن 458/0، بیشترین و کمترین میزان اهمیت را به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی فضای شهری بر مبنای انطباق فضای فیزیکی، ذهنی و اجتماعی (نمونه موردی: پارک حاشیه ای چمران – کلانشهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
75 - 90
حوزههای تخصصی:
کیفیت فضای شهری نشانه ای از میزان کیفیت محیط می باشد. با توجه به ماهیت پیچیده ای که فضاهای شهری دارند برای ارزیابی آنها با توجه به رویکرد هر تحقیق می توان از شیوه هایی متناسب استفاده نمود؛ ارزیابی فضای شهری می تواند بر اساس مجمموعه ای از ملاکها و معیارها انجام شود که صاحبنظران مختلف ارائه نموده اند، همچنین می توان ارزیابی فضای شهری را در سطوح و لایه های مختلف انجام داد که در آن انطباق یا عدم انطباق سطوح مختلف ارزیابی ملاک موفق یا ناموفق بودن فضای شهری تلقی گردد، این تحقیق با هدف ارزیابی فضای شهری در سه سطح فضای فیزیکی، ذهنی و اجتماعی و در دو مقیاس کلان و خرد مورد انجام گرفته است و نظریه تولید فضای هنری لوفور به عنوان نظریه مبنا مدنظر قرارگرفته است. سایت چمران شیراز با توجه به وسعت، قابلیت های گسترده و چندعملکردی بودن آن به روش مطالعه موردی به عنوان بستر ارزیابی این تحقیق انتخاب گردیده است. نوع تحقیق ترکیبی و روش تحقیق اکتشافی و با استراتژی استقرایی با استفاده از تاکتیک های مشاهده مستقیم و بررسی ساختار سایت و تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه پرسشنامه به متخصصان و غیر متخصصان است. از جمله نتایج این تحقیق اینکه چند عملکردی بودن فضا و گستردگی قابلیتها در سطوح مختلف ارزیابی فیزیکی، ذهنی و اجتماعی می تواند نشان از غنی بودن فضا باشد به گونه ای که فضا با توجه به اقتضائات زمانی و شرایط اجتماعی واکنش های متناسب را نشان داده و حتی با وجود تعارضات و تناقضات احتمالی بتواند کارکرد قابل قبولی را در مجموع از خود نشان دهد و در گذر زمان کارکردها و نقش های جدیدی نیز متناسب با تغییرات اجتماعی بپذیرد و این قابلیتی است که هر فضای شهری آنرا در خود ندارد و می توان با استخراج خصوصیاتی از یک فضای شهری که آنرا دارای توانمندی انطباق با شرایط مختلف می نماید در طراحی های آتی از این موضوع بهره گرفت.
برج مسکونی در لابه لای سطرهای یک رمان؛ خوانش معنای ساختمان های بلند مسکونی در بررسی رمان «ر ه ش»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
105 - 122
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از پدیده های معماری معاصر ساختمان های بلند مسکونی هستند. از آنجا که پدیده ای چندجانبه هستند، باید در مطالعات بین رشته ای دیده شوند. مسئله این پژوهش، معنای این ساختمان هاست. یکی از سویه های معنایی معماری افزون بر معنای کالبدی و کارکردی، معنای اجتماعی و فرهنگی آن است که حاصل برهم کنش پیوندهای اجتماعی، ارزش های جامعه، کالبد و کارکرد ساختمان هاست. هدف: این پژوهش در پی شناخت بخشی از معانی فرهنگی و اجتماعی ساختمان های بلند مسکونی است. این کار با بازخوانی ادبیات به عنوان یکی از منابع نشانه شناختی گفتمان اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته است. با این هدف، پس از بررسی ادبیات داستانی معاصر ایران، داستان بلند «ر ه ش» انتخاب شده که بیش از بقیه داستان ها به این پدیده پرداخته است. روش تحقیق: این پژوهش در پارادایم شناخت شناسی پساساختارگرا، با رویکرد کیفی و به روش نشانه شناسی گفتمانی (پساساختارگرا) انجام گرفته است. پژوهش به لحاظ نوع نتایج، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف، نظری است. شیوه تحلیلی در این پژوهش تحلیل گفتمان انتقادی هالیدی و با شیوه استدلال پس کاوی است و گردآوری داده ها با شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد ساختمان های بلند مسکونی در گفتمان پایداری اجتماعی، چالش با خانه آرمانی، طبیعت شهر، دید و منظر، سلامت شهروندان، نقش مادرانه و همسرانه، برخی ارزش های اجتماعی مانند سرمایه داری و تجمل گرایی و پیوندهای همسایگی قرار دارند. بدین رو زمینه ساز دگرگونی های اجتماعی- فرهنگی از جمله نقش زن در خانواده، تظاهر و تجمل گرایی و تخریب بافت سنتی و فضای سبز هستند که بیشتر در جوامع شهری بزرگ انعکاس یافته و متأثر از تصمیم های مدیران و در سایه رقابت های سیاسی است.
تبیین مؤلفه های امر نمایشی در نسبت با فرهنگ و معماری (مبتنی بر آراء اندیشمندان انتقادی و غیر انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
59 - 68
حوزههای تخصصی:
تغییرات ناهمگون در عرصه معماری امروز ایران، بیشتر از آن که ناشی از ذائقه ای زیباشناختی و یا ضرورتی مبتنی بر اقتضائات مهندسی باشد، متغیری وابسته به عناصر فرهنگی و جامعه شناختی است. از عوامل تأثیرگذارِ فرهنگی اجتماعی بر کالبد معماری، متغیر «امر نمایشی» است. ازاین روی فهم نسبت امر نمایشی با معماری، بخشی از فهم نسبت مطالعات فرهنگی با معماری است. هدف این تحقیق شناسایی مؤلفه های متغیر امر نمایشی، در نسبت با فرهنگ و معماری است. روش تحقیق تحلیلی – تفسیری بوده، بدین صورت که ابتدا مفاهیم مرتبط با امر نمایشی مبتنی بر دو قطب انتقادی و غیر انتقادی استخراج شده و نهایتاً مدل مفهومی مربوطه بحث و بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد امر نمایشی مرتبط با فرهنگ نمایشی امروز، در اثر «وادادگی» متأثر از «رشد تعمیقی رسانه» مبتنی بر قدرت و بازار سرمایه داری، وجهی از تمایز را بر جامعه تحمیل می کند که در نسبت با سنت ها و عرف های فرهنگی و دینی جامعه ما در تعارض است.
سیر تحولی محله و سرای محله از ابتدا تا کنون جهت تعاملات اجتماعی
حوزههای تخصصی:
محله فرصتی است جهت دیدار و ایجاد روابط همسایگی در دل شهر؛ که فضایی باز برای اجتماع مردم و کم و بیش بناها و فضاهایی با کارکردی متناسب با معماری و سبک های مختص به آن منطقه ساخته می شود. پیرامون محله بناهایی قرار می گرفت که از نظر کارکردی و کالبدی وابسته و متعلق به محله بود. این مطالعات برگرفته از منابع علمی و کتابخانه ای و با تکیه بر نظرات اندیشمندان و صاحب نظران گردآوری گردیده؛ و روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و تحلیل محتوا بوده که به عوامل و مؤلفه های موضوع تحقیق پرداخته شده است. هدف از این تحقیق درک محله با توجه به گسترده شدن شهرها و مشکلات شهرنشینی تا بستری جهت احساس تعلق و محلی جهت تعاملات اجتماعی جهت افراد باشد. با توجه به نتایج حاصله محله می تواند عاملی جهت ارتقای تعاملات اجتماعی با توجه به وسعت محله به وجود آورد و می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم در اجتماع تأثیرگذار و موجب تعاملات اجتماعی در افراد گردد و در نهایت موجب پایداری اجتماعی جهت انتقال به آیندگان باشد.
بررسی روابط متقابل سبک زندگی و سازمان فضایی خانه، مورد مطالعه: خانه های مسکونی شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۲۱۳-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
ساخت وسازهای یکسان و بی توجهی به الگوهای فرهنگی و رفتاری کاربران در بسیاری از شهرهای ایران، در تغییر تدریجی رفتار ساکنان و کاهش رضایتمندی آن ها از محیط زندگی خود تأثیرگذار است. خانه علاوه بر کارکرد زیستی اش به عنوان سرپناه، محلی است برای آرامش انسان. هماهنگی این فضا با شیوه زندگی مردم یک منطقه، به ایجاد حس تعلق در کاربران آن می انجامد. پژوهش پیش رو تغییرات کالبدی و شیوه زندگی و تأثیر متقابل آن ها را در خانه های شهر رشت از دوره قاجار تا امروز بررسی می کند. برای رسیدن به اهداف پروژه با روش ترکیبی، 38 نمونه مطالعاتی از خانه های دوره قاجار تا امروزِ شهر رشت، برداشت و سازمان فضایی آن ها مشخص شد، سپس با روش کیفی، به شیوه پیمایشی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با ساکنان این خانه ها، الگوی سکونت و مؤلفه های تأثیرگذار در شیوه زندگی هر دوره شناسایی گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با گذشت زمان، فضاهای باز و نیمه باز خانه مانند حیاط و ایوان، کارکردهای خود را از دست داده و عملکردهای مربوط به این فضاها به داخل خانه انتقال یافته است. تغییرات کالبدی و شیوه زندگی تقریباً تا دوره پهلوی ثابت بوده ولی بعد از آن، دچار تغییرات زیادی شده است. درمجموع، ساختار کالبدی تحت تأثیر دانش زمانه، به طور پیوسته و آهسته تغییر کرده و به شدت در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و معیشتی از شیوه زندگی تأثیر گرفته است، ولی در فعالیت های مربوط به بُعد زیستی، لزوماً چنین ارتباطی وجود ندارد و کارکرد یکسانی داشته است.
بررسی دمای سطح داخلی دیوار جنوبی با نمای خوون چینی در اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک- معتدل (تابستان و زمستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۲۳۰-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
خوون چینی نوعی گره چینی آجری برجسته است که از عناصر تزیینی معماری سنتی اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک معتدل خوزستان به شمار می رود. برجستگی خوون چینی منجر به سایه اندازی بر نما می شود و به ویژه در تابستان، سطح بزرگی از نما را می پوشاند. اثر خوون چینی بر کاهش نفوذ گرما از نما به داخل در تابستان، پیش تر در پژوهشی توسط نگارندگان با روش تجربی اثبات شد. با توجه به تفاوت زیاد دمای محیط در تابستان و زمستان، هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات روزانه دمای سطح داخلی دیوار با نمای خوون چینی نسبت به دیوار بدون تزیینات در زمستان است تا از این راه، اثر خوون چینی بر دمای سطحی دیوار در دو فصل با یکدیگر مقایسه شوند. دو اتاقک یکسان که وجه جنوبی آن ها دیوار آجری است، در آبادان به عنوان نماینده اقلیمِ مورد مطالعه ساخته شدند. یک نقش خوون چینی با سایه اندازی زیاد بر دیوار آجری اتاقک ها، در یکی با دو سانتی متر برجستگی نسبت به زمینه و در دیگری بدون برجستگی اجرا شد. دمای محیط و دمای سطح داخلی دیوار جنوبی اتاقک ها در شش دوره اندازه گیری، هر دوره شامل سه شبانه روز پیوسته، در تابستان و زمستان 1398 ثبت شدند. برای اطمینان از درستی کارکرد مدل های ساخته شده، آزمایش به روش شبیه سازی تکرار شد. داده ها نشان دادند تغییرات روزانه نمودار اختلاف دمای سطح داخلی دیوار جنوبی با نمای خوون چینی و دیوار بدون خوون چینی، در تابستان و زمستان، از الگوی مشابهی پیروی کردند که تابعی از نوسان روزانه دمای محیط است. در هریک از روزهای اندازه گیری، بیشترین و متوسط دمای روزانه سطح داخلی دیوار با نمای خوون چینی از دیوار دیگر کمتر بود؛ درحالی که کمترین دمای سطحی دیوار مقداری افزایش را نشان داد. این نتیجه به این معناست که خوون چینی اثر تعدیل کننده دارد و دامنه تغییرات دمای سطح داخلی دیوار را کاهش می دهد. میانگین کاهش بیشترین دمای سطحی روزانه دیوار جنوبی با نمای خوون چینی نسبت به دیوار بدون آن در مجموعِ هجده شبانه روز اندازه گیری تجربی در تابستان و زمستان، به ترتیب 1 و 2/1 درجه سلسیوس، میانگین کاهش متوسط دمای سطحی روزانه دیوار 2/0 درجه سلسیوس و میانگین افزایش کمترین دمای سطحی روزانه دیوار 4/0 درجه سلسیوس محاسبه شد.
تاثیر محیط های باز انسان ساخت بر ادراک انسان در باغ های ایرانی (نمونه موردی باغ ارم، باغ جهان نما و باغ دلگشا)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
228-237
حوزههای تخصصی:
همواره محیط های باز انسان ساخت بر ادراک انسان تاثیر می گذارد. در این میان توجه به باغ ایرانی، که متعلق به فرهنگ ایرانی است به عنوان محیط باز انسان ساختی که در طول زمان به عنوان فضایی مناسب مورد استفاده عموم قرار گرفته است حائز اهمیت است. توجه به عوامل تاثیر گذار این فضاها در امر طراحی می تواند سبب ایجاد محیط هایی گردد که علاوه بر رفع نیازهای انسان، محیطی پویا و مناسب برای استفاده عموم ایجاد شود. هدف از این پژوهش یافتن مولفه ها و معیارهایی در باغ های ایرانی می باشد که سبب ایجاد ادراک مثبت در انسان می گردد. از این رو مقاله که پژوهشی تحلیلی-کاربردی است و با استفاده از پرسشنامه به بررسی باغ های نمونه موردی (باغ ارم، باغ جهان نما و باغ دلگشا) که همه باغ های قدیمی شیراز می باشند، پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که که مولفه های جنبی کیفی و شکلی مکان در بعد محیط های باز انسان ساخت و نیز مولفه های محور ورودی و الگوی چهار باغ و کیفیت زیبایی در بعد باغ ایرانی در هر سه باغ با یکدیگر رابطه معنا داری داشته و همگی سبب ایجاد آرامش و خلوت و در نتیجه بر ادراک انسان تاثیر گذار خواهد بود.
بررسی تاثیرات مولفه های طبیعت و سبزینگی در کیفیت زندگی در فضاهای مسکونی (نمونه موردی: مسکن مهر ایثار و مسکن مهر کیهانشهر کرمانشاه)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
1-18
حوزههای تخصصی:
تبدیل تدریجی خانه به آپارتمان باعث تغییر عملکرد یا حذف فضاهایی که با زندگی مردم این مرز و بوم عجین بوده است، شده است و همواره خلاء ناشی از مطابق نبودن مسکن تغییرات نامطلوبی در زندگی انسان ها ایجاد کرده است. با شروع ویروس کرونا و اعمال قرنطینگی های اجباری در سراسر دنیا نوع و میزان استفاده از فضاهای مسکونی دچار تغییر و تحولات زیادی شده است، قطعا قبل این همه گیری ویروس تصور اینکه زمانی اینچنین اتفاقی رخ دهد بسیار دور از ذهن بود، امروزه این احتمال وجود دارد که همه گیری های مشابه ای مجددا تکرار شود، فضاهای مسکونی که قبل این همه گیری ویروس طراحی می شدند طبیعتا برای اقامت تمام مدت و انجام تمام فعالیت های روزمره در داخل آن طراحی نشده بودند، از این رو در زمان قرنطینه خانگی با طولانی شدن مدت قرنطینه افراد فراوانی از عدم آسایش روانی شکایت داشتند، هدف از این پژوهش این است تا به راهکارهایی برای ارتقاء آسایش افراد با ایجاد طراحی درست و استفاده از فضای سبز و الهام گیری از طبیعت برسیم. در این مقاله جامعه آماری از دو مجتمع در شهر کرمانشاه تشکیل شده است: 1- مجتمع مسکن مهر ایثار 2- مجتمع مسکن مهر کیهانشهر. نتایج پژوهش نشان داد که الهام گرفتن از طبیعت و سبزینگی در فضاهای مسکونی در روحیه و آسایش افراد تاثیر مثبتی خواهد داشت و باعث کم شدن استرس، مشکلات روانی و تنش میان افراد ساکن فضای مسکونی خواهد شد. نوع تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع کمی است. در راهبرد مورد پژوهی، روش ها و شیوه های متعدد کمی؛ کیفی و ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته اند در این پژوهش بررسی کتابخانه ای، توزیع پرسشنامه و مصاحبه می باشد.
بازشناسی الگوی معماری خانقاه های دوره تیموری با نگاهی بر اسناد و متون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
تصوف و ابنیه خانقاهی بخش جدا ناشدنی از تاریخ معماری ایران بوده که چند سده به عنوان مرکزی برای ترویج دین اسلام و گسترش آن در مناطق مختلف محسوب می شد. این بناها که در منابع گوناگون جز ابنیه خِیر شمرده می شوند ساختار آن در ادوار متمادی به شیوه مختلفی بنا شده است. عصر تیموریان آخرین دوره ای از تاریخ معماری ایران بود که نظام خانقاهی به صورت یک رکن مهم به لحاظ تاریخ فرهنگی و معماری نفش تعیین کننده ای را ایفا می کرد که بررسی آن لازم به نظر می رسد. خانقاه را می بایست فارغ از محلی برای سلوک و عبادت دید چراکه اغلب خانقاه ها مشحون از ارتباط با جامعه و در پیوند با تاسیسات مهم شهری نظیر مسجد، مدرسه، کاروانسرا و حمام بوده است. در سال های اخیر پژوهش های اندکی در مورد ابعاد شکل گیری و معماری خانقاه انجام شده که عدم پژوهش کافی در این زمینه سوالاتی را در مورد معماری آن ایجاد می کند. هدف از این پژوهش واکاوی بستر فرهنگی تصوف و شناسایی الگوهای نظام خانقاهی این دوره بوده که در حوزه حکمرانی تیموریان در آسیایی میانه، آسیای جنوبی و بخشی از ایران کنونی ساخته شده بود. این مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی و با مطالعه منابع کتابخانه ای نظیر کتب، مقالات، اسناد تاریخی و معماری، ابعاد فرهنگی خانقاه را شناسایی و با استفاده از تحلیل مدارک فنی معماری و پژوهشی سعی در شناخت فضاهای خانقاهی و ترسیم الگوی خانقاه در دوره تیموری را دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد خانقاه های دوره تیموری از یک هسته مرکزی مانند گنبدخانه اصلی یا حیاط تشکیل شده که سایر فضاها حول آن شکل گرفته اند که در نتیجه آن، خانقاه های این دوره با دو الگوی تک بنا و مجموعه-ارسن ساخته می شده اند.
اولویت بندی المان های تأسیساتی در فرایند رفع تداخل ها از منظر هزینه و زمان با استفاده از روش فازی- سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
1 - 12
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر با ظهور مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) پیشرفت های قابل ملاحظه ای در تحقق مؤلفه های اصلی مدیریت ساخت پروژه از قبیل ایمنی، هزینه و زمان به وقوع پیوسته است. از مدل های مبتنی بر BIM به صورت گسترده جهت برنامه ریزی ایمنی پروژه ها و کنترل زمان و هزینه ساخت بهره برداری می شود. استفاده از مدل سازی اطلاعات ساختمان تأثیر مثبت خود را در فرایند شناسایی و حل تداخل ها نیز نشان داده است. در طرح ها و پروژه های بزرگ به علت تعدد عوامل درگیر در طراحی ها و همچنین پیچیدگی و حجم بالای المان ها تعداد بسیار زیادی از تداخل ها بین المان های مختلف در فرایند ادغام یکپارچه طراحی ها اتفاق می افتد که بدون به کارگیری ابزارهای مدل سازی اطلاعات ساختمان شناسایی و رفع آنها بسیار وقت گیر و پیچیده می باشد. تداخل ها درصورتی که در مرحله طراحی، به دقت شناسایی و حل نشوند ضمن افزایش حجم کاری، مدیریت ایمنی، زمان و هزینه پروژه را به خطر می اندازند. در میان عناصر ساختاری مختلف، تداخل های طراحی المان های مکانیکی، تأسیسات الکتریکی و لوله کشی (MEP) به طور مرسوم فرآیند طراحی را تحت تأثیر قرار داده است که شاید به دلیل فضاهای محدود برای سیستم های MEP باشد. هدف این تحقیق گروه بندی المان های MEP، جهت تعیین اولویت آنها از منظر زمان و هزینه در فرآیند رفع تداخل ها می باشد. به همین منظور این تحقیق با استفاده از روش دلفی نسبت به گروه بندی المان های MEP اقدام و سپس روش فازی – سلسله مراتبی را جهت تعیین وزن المان های MEP به کارگیری می نماید.
بررسی تأثیر تغییر کاربری ابنیه تاریخی در پایداری محیطی؛ نمونه مطالعاتی: سرای کاظمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
66-85
حوزههای تخصصی:
اهداف: خانه کاظمیان از بناهای تاریخی در شهر تهران می باشد؛ که مورد مرمت و به خانه موزه تهران تغییر کاربری داده شده است. در این پژوهش، به ارزیابی و تحلیل میزان پایداری در تغییر کاربری خانه کاظمیان به عنوان نمونه ای از میراث معاصر تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران پرداخته شده است. روش ها: این پژوهش کاربردی و شیوه جمع آوری داده های آن مطالعات اسنادی و میدانی است. ابتدا به مطالعه و بررسی اصول و شاخص های پژوهش پرداخته شده است. سپس جهت تحلیل شاخص ها در خانه کاظمیان به مشاهده و مصاحبه با 15 نفر از کارشناسان و متخصصان این حوزه پرداخته شده است. یافته ها: پایداری اجتماعی در سطح بالا به دلیل حفظ و تقویت حس زمان، حس مکان، سرزندگی اجتماعی و تجدید خاطرات جمعی، پایداری کالبدی در سطح بالا، به دلیل تغییرات منعطف و حفظ اصول، ساختار و ارزش های تاریخی- فرهنگی بنا، پایداری عملکردی پایین به دلیل تنوع پایین کاربری و فعالیت و تطابق پایین با نیاز ساکنان بافت پیرامونی، پایداری اقتصادی در سطح پایین به دلیل سودآوری اقتصادی پایین و پایداری زیست محیطی در سطح متوسط ارزیابی شده است. نتیجه گیری : می توان معیارهایی نظیر تغییر کاربری سازگار در خانه های تاریخی با رعایت اصول و فرایند مشخص، توجه به ارزش های اجتماعی و فرهنگی بنا، توجه به ارزش های زیست محیطی و ارزش های بازار و ایجاد رونق اقتصادی مستمر را در ایجاد توسعه پایدار در خانه های تاریخی و حرکت در مسیر توسعه پایدار موثر دانست.
جستاری بر رویکرد کدهای فرم-مبنا و جایگاه آن در طراحی شهری
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
185-198
حوزههای تخصصی:
کدهای فرم-مبنا به عنوان رویکردی نسبتاً جدید، از قواعد برنامه ریزی و طراحی شهری با هدف دست یابی به فضاهای عمومی کارا با نگرشی مکان- مبنا پشتیبانی می کنند. در واقع این رویکرد با در نظرگیری ویژگی های زمینه ای محیط شهری و چشم انداز آن، کدهایی را با کمک تفکر برنامه ریز و طراح ایجاد می کند که، مبتنی بر چگونگی استقرار انواع گوناگون فرم های شهری در مکانهای مختلف است. این کدها می توانند با پیش بینی محیط ساخته شده از طریق کنترل و تنظیم فرم ها، به بهترین چیدمان فرمی امکان پذیر در راستای پاسخگویی به نیازهای انسانی دست یابند. امروزه، در کشور ما نیز با توجه به پیچیدگی هایی که در طراحی شهری، در زمینه ایجاد تعادل و تعامل میان کاربری اراضی، فرم شهری و مکان استقرار آنها وجود دارد، نیاز به این رویکرد بیش از پیش احساس می شود. این مقاله، با هدف آشنایی بیشتر با روند تولید و تنظیم کدهای طراحی شهری با تأکید بر شرایط بومی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی تدوین گردیده است. لذا در آن سعی شده است رویکرد کدهای فرم-مبنا از رهگذر مفهوم، فرآیند و اجزای آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به اختصار به برخی از چالش های پیش روی این مفهوم پرداخته شود.
معرفی سه رویکرد نوین مدیریت رواناب شهری در راستای جایگزینی شیوه هایی خلاقانه با هدف حل معضلات مرتبط در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۵۷-۴۳
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در قرن حاضر، با گسترش شهرنشینی و توسعه های شهری، سطوح نفوذ ناپذیر (آسفالت، بتن) نیز افزایش یافته است و این تغییرات موجب شده تا رواناب ها در شهر جاری گردند و متعاقبا مشکلاتی از جمله اختلال در عبور و مرور، آلودگی آب های پذیرنده، کاهش سطح آب های زیرزمینی و شکل گیری سیلاب ها را در پی داشته باشند. روش های سنتی نیز امروزه کارایی چندانی ندارند و حتی در برخی موارد موجب تشدید این معضلات می گردند. از این رو نیاز به روش های نوین و خلاقانه به منظور مدیریت رواناب ها بیش از پیش احساس می گردد. یافته ها: سه رویکرد «طراحی شهری حساس به آب»، «توسعه کم اثر» و «سیستم های زهکشی پایدار شهری» از جمله این روش های نوین و کارا در زمینه مدیریت رواناب شهری محسوب می گردند که مبتنی بر اصول پایداری شکل گرفته اند و علاوه بر مدیریت رواناب ها، دارای مزایای چندگانه (حفظ شرایط زیست محیطی و تکمیل چرخه آب شهری) نیز می باشند. روش: این پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از منظر روش تحلیل، جزء پژوهش های نظری محسوب می گردد که در آن با بهره بردن از منابع اینترنتی و اسناد کتابخانه ای تلاش بر آن است که مفاهیم، اهداف و مزایای سه رویکرد مذکور شناسایی گردند. نتیجه گیری: نهایتا با استخراج اهداف مشترک، میزان موفقیت در تحقق هر هدف، با استفاده از ماتریس مطلوبیت مشخص شده و با توجه به این موارد علاوه بر تدوین مدل مفهومی مدیریت پایدار رواناب شهری، جدول راهبردهای رسیدن به چنین شیوه ای نیز احصا شده است.