فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۴۰ مورد از کل ۷٬۸۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
معماری خانه های بومی در بسیاری از شهرهای حاشیه کویر مبتنی بر ملاحظات اقلیمی، کارکردی و فرهنگی در ترکیبی از فضاهای باز، نیمه باز و بسته شکل گرفته است. هر کدام از این فضاها نیز به نوبه خود و متناسب با شرایطی که ذکر شد (و به ویژه خصوصیات اقلیمی و تنظیم شرایط محیطی) در انواع و گونه های مختلفی پدید آمده اند. در این میان، فضاهای نیمه باز عمدتاً به مثابه حلقه واسط و عرصه های مابین فضاهای باز و بسته، دارای جایگاه ویژه و قابل مطالعه ای هستند. نگاهی به خانه های بومی شهر نایین به عنوان یکی از شهرهای واقع در اقلیم گرم و خشک حاشیه کویر نیز نشان از آن دارد که در معماری این خانه ها توجه ویژه ای به شکل گیری فضاهای نیمه باز شده و انواع مختلفی از این فضاها را پدید آورده است. پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های صفوی و قاجار شهر نایین به انجام رسیده و سعی در شناسایی مؤلفه ها و ویژگی های معماری این فضاها و تبیین نسبت آنها با دیگر فضاهای مرتبط داشته است. شیوه پژوهش این مقاله مبتنی بر روش تحقیق توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی بوده و داده های مورد نیاز خود را از طریق مشاهدات میدانی، رجوع به منابع کتابخانه ای، مستندات تاریخی و همچنین مراجعه به منابع شفاهی گردآوری نموده است. به منظور تحدید دامنه تحقیق، پژوهش حاضر صرفاً بر خانه های متعلق به دوره های صفوی و قاجار شهر نائین متمرکز گردیده است. نتایج تحقیق بیانگر آنست که عموماً در خانه های بومی صفوی و قاجاری نایین، فضاهای نیمه باز علی رغم دارا بودن نسبت های متنوعی از کل مساحت بنا به طور متوسط با مساحتی در حدود 6% از کل فضاها در ترکیب با فضاهای باز و بسته خانه ها به کار گرفته شده اند. در همین رابطه، سه گونه فضای نیمه باز شامل «ایوان»، «ایوانچه» و «تالار» قابل شناسایی است که هر کدام از آنها به لحاظ شکل، نحوه مکانیابی و عملکرد دارای ویژگی های مختص خویش بوده اند.
راهبردی برای افزایش اعتبار ارزیابی های کیفی در مداخلات حفاظتی آثار تاریخی نمونه موردی: مقبره خواجه اتابک کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ارزیابی مداخلات حفاظتی انجام شده بر روی آثار تاریخی زمینه ساز تبادل تجارب، اصلاح رویکردها در انتخاب شیوه مداخله و جلوگیری از تکرار خطاهای جبران ناپذیر در حفاظت آنهاست. نظر به پیچیدگی فرایند ارزیابی و نیز عدم ارائه راهبردهایی که بتوانند با بالابردن قابلیت اعتبار این ارزیابی، نتایج آن را قابل اعتماد و استناد کنند، در ایران، مداخلات حفاظتی یا مورد ارزیابی قرار نمی گیرند و یا بدون داشتن راهبردی معین، اغلب به صورت سلیقه ای ارزیابی می شوند. هدف پژوهش: استخراج مؤلفه های تأثیرگذار بر اعتمادپذیری ارزیابی هایی که با رویکرد تعیین سطح اعتبار علمی مداخلات انجام می شود و دستیابی به راهبردی برای افزایش اعتبارپذیریِ فرایند ارزیابی و صحتِ نتایج حاصل از آن و کاربست آن بر روی یک نمونه موردی برای آزمون راهبرد ارائه شده هدف این پژوهش است. روش پژوهش: در این تحقیق کاربردی، ابتدا مؤلفه های تأثیرگذار بر اعتمادپذیرکردن ارزیابی، با استفاده از مطالعات اسنادی و تحلیل توصیفی، از متون و منشورهای حفاظتی استخراج شده و سپس از طریق تحلیل کیفی و با روش استدلال منطقی، راهبردی برای ارزیابی تدوین شده است. برای انجام ارزیابی بر روی اثرِ نمونه و با هدف آزمونِ راهبرد، ارزش های هویت یافته اثر و اولویت ها و اهداف حفاظت گر در زمان مداخله، در جریان یک مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق در اختیار متخصصین حفاظت گر محلی قرار داده شد. در نهایت، نتایج نظرسنجی که با استفاده از پرسشنامه انجام شد، به صورت کیفی تحلیل و ارائه شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که برای ارزیابی کیفی مداخلات حفاظتی، می توان از راهبردی مبتنی بر میزان توجه به اصل فهم مشارکتی اثر، ارجاع به اصول پنجگانه حفاظت و نیز ارتقای آگاهی ارزیاب از اصول پنجگانه و ارزش های اثر استفاده کرد. همچنین کاربستِ راهبرد حاصل بر روی مقبره خواجه اتابک نشان داد که درجه اعتبار و مقبولیت علمی مداخله، در حوزه حفاظت تزئینات گچبری، از برتری نسبت به مداخله مهار تاق برخوردار است.
دیدگاهی کل گرا به رابطه انسان و فضای معماری با تاکید بر فراروانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند روانشناسی محیطی معماران را به درک بهتری از تعاملات انسان و محیط رهنمون گردید، اما مطالعه این تعاملات تا به امروز بیشتر محدود به تاثیرات مادی و با مفروضات علوم تقلیل گرای مادی بوده است. این سطح از تقلیل گرایی می تواند موجبات عدم درک درست تعاملات، و در نتیجه نادیده انگاشتن برخی از مولفه های تاثیرگذار مکان بر رابطه ادراکی انسان و فضای معماری شود. از این رو می توان گفت آشنایی معماران با مدلهای رفتاری نوین از جمله مدلهای پیشنهادی فراروانشناسی، و فراتر چارچوب مادیگرایی، می تواند به درک بهتر رابطه استعلایی انسان و فضای معماری بیانجامد. بنابراین مقدمات پرسش های این پژوهش از این قرارند: ۱- مولفه های کلیدی تعاملات انسان و فضای معماری از دید فراروانشناسی کدامند؟ ۲- دیدگاه مبتنی بر مفاهیم فراروانشناسی چگونه می تواند مکمل دیدگاه روانشناسی محیطی باشد؟ روش مورد استفاده در این پژوهش استدلالی-منطقی است، و به دلیل ماهیت نظری و بنیادی پژوهش بیشتر تمرکز بر منابع کتابخانه ای و ادبیات موضوع در حوزه های معماری، روانشناسی محیطی و فراروانشناسی بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میدانهای حافظه، انرژی مکان، آگاهی فعال و فرم مهمترین مفاهیم کلیدی در درک بهتر رابطه استعلایی انسان و محیط از دیدگاه فراروانشناسی هستند، و تعاملات میدانی آنها با ادراک انسانی می تواند بر پایه یک میدان زیرساخت تعریف شود، و بر اساس مکانیزم رزونانس زمینه تبادل انرژی یا اطلاعات را فراهم آورد، و شامل همبستگی هایی باشد که بستگی به فاصله فیزیکی یا زمان ندارند. بر اساس مدل های مفهومی تعاملات میدان ادراکی انسانی با میدان های حاضر در مکان می توان برخی باورهای سنتی درباره حرمت و شان مینوی مکان های مقدس، و نیز برخی کیفیات محیط های شفابخش را توجیه نمود. نگارندگان با ارائه دو مدل مفهومی از تعاملات میدانی مذکور، تفسیری کل گرا از رابطه استعلایی انسان و محیط را بر پایه فراروانشناسی ارائه می نمایند.
سنجش نوآوری منطقه ای، نمونه موردی منطقه شهری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
297 - 308
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: عدم شناسایی مناطق نوآور در ایران موجب گردیده تا مناطق مستعد نتوانند در مسیر رشد و توسعه منطبق با ظرفیت های خود قرار گیرند وبدنبال آن بسترهای لازم در این زمینه توسط تصمیم گیران نیز فراهم نگردیده است، از طرفی دیگر روشها و مدلهای سنجش نوآوری مناطق برای شناسایی مناطق دارای پتانسیل نوآوری توسط سازمانها و نهادهای ذیربط تعریف نشده است لذا تاکنون این سنجش نیز بصورت الگوی واحد و مشخص برای شناسایی مناطق کشور در بعد برنامه ریزی فضایی از منظر نوآوری صورت نپذیرفته است هدف: ارایه الگوی سنجش مناطق نوآور در سطح کشور با الهام از نظریات و تجربیات سیستم نوآوری منطقه ای روش: به روش اسنادی مبانی نظری و تجربی مطرح در این حوزه جمع آوری و تهیه شد. سپس با شاخصهای تهیه و تدوین شده مبتنی بر نظریات تحقیق سعی شد تا بر مبنای آنها بتوان بر اساس یک چارچوب نظری متناسب با شرایط و ویژگی های محیط مورد مطالعه به بررسی و تحلیل نمونه موردی پرداخت لذا برای مطالعه نمونه موردی، جمع آوری داده ها در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست منطقه شهری شیراز بمنظور درج در شاخصها و مدلهای ذیربط صورت پذیرفت یافته ها: دو شاخص سنجش اقتصادی و ترکیبی منطبق بر نظریات و تجربیات تحقیق، تدوین و مورد استفاده واقع شد و ضمن تعیین رتبه استان از حیث نوآوری منطقه ای در مقایسه با استانهای همطراز، نتایج دو شاخص مذکور با یکدیگر مقایسه گردیدند نتیجه گیری: با بررسی و تحلیل نظریات وتجربیات تحقیق وانجام مدل های تحقیق بر روی نمونه موردی تحقیق مشخص شد بهتر است با الهام از مدل پیچش پنج جانبه همراه با شاخصهای اقتصادی برای تعیین رتبه مناطق از حیث نوآوری، از شاخصهای اجتماعی و زیست محیطی نیز بصورت ترکیبی استفاده نمود تا نتایج ملموس تری بدست آید.
تأثیر هجوم مغولان بر مفهوم و ساختار شهر ایرانی در روزگار ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
5 - 18
حوزههای تخصصی:
تهاجم مغولان تخریب سازمان یافته ی بسیاری از شهرهای کشور را در پی داشت. سکونت گسترده ی کوچ نشینان مغول در کنار فروپاشی نظام اداری و اقتصادی سابق، باعث افول ساختار شبکه و حیات شهری در آن شد. هدف پژوهش پاسخگویی به این سؤال است که کمرنگ شدن شهرنشینی در ابتدای این دوره و زایش مجدد آن در ادامه ، چه تأثیراتی بر مفهوم و ساختار شهر نسبت به پیش از آن گذاشت؟ بدین منظور ابتدا با روش تفسیری تاریخی، ضمن بازخوانی متون تاریخی برجای مانده از آن دوره و تحلیل های پژوهشگران امروزی، احوال این عصر بررسی شده، سپس با استفاده از روش استدلال منطقی، نمونه های شهرسازی، ویژگی های شهری و تفاوت هایشان با دوران پیشامغولی مورد مداقه قرار می گیرد. با آشفتگی های زمانه ی ایلخانان و ویرانی شهرها و پهنه های زیستی اطرافشان، روابط سابق درون شهری و بیرون شهری و مفاهیم «شهر»، «شهرستان» و «ربض» تغییرات زیادی کرد و در مواردی ساختار جدیدی از شهرها که بعضاً لایه لایه و چندهسته ای هستند پدید آمد.
تحلیل آرامستان های شهر کاشان از منظر کلان و خرد و تاثیر آن بر بافت شهر
حوزههای تخصصی:
همچنان که مرگ مرحله ای گریزناپذیر از حیات انسان است، آرامستان نیز همواره یکی از فضاهای اصلی و غیرقابل اجتناب هر سکونتگاه انسانی و از آن جمله شهرهای ایرانی بوده است. این حوزه اشتراک نیز پوسته و پوششی ظاهری در این زمینه است که جز در کلام منجر به شکل گیری دانش کاربردی عملی در شهرسازی نشده است. لازمه خروج از این خلا ایجاد شده و رسیدن به یک شهرسازی ایرانی؛اسلامی پرکردن خلأیی است که خود موضوعات متفاوتی را در بر میگیرد و نیاز به بررسی های همه جانبه دارد. در پژوهش حاضر به تحلیل ساماندهی آرامستانهای شهر کاشان از منظری بومی پرداخته شده است. روش تحقیق، کیفی و روش نمونه گیری به صورت هدفمند است. در مقایسه بین آرامستانهای محلی؛(آرامستان فیض با رویکرد غیرمتمرکز)وآرامستانهای کلان؛(دارسلام گلابچی بارویکرد متمرکز)، نتایج نشان میدهد در دارسلام گلابچی خدمات رسانی بهتر است و مسائل بهداشتی و شرعی بیش تر رعایت میشود اما دسترسی به آرامستانهای محلی کاشان از جمله آرامستان فیض ؛ آسانتر است همچینین آرامستانهای محلی دارای مقیاس انسانی ترند و باعث ایجاد انسجام اجتماعی بیشتر میشوند. با تقویت آرامستانهای محلی، آزادی افراد برای تعیین مکان تدفین بیشتر است و همچنین به دلیل دسترسی راحت به فضای آرامستان، یاد مرگ را در جامعه و شهر تقویت میکند و غایت فضای آرامستان را که ایجاد تذکر برای زندگان است، تأمین مینماید. وضعیت کنونی حاکم بر ش هرهای داعیه دار اسلام نشان از آن دارد که علم و عمل شهرسازی، سمت و سویی متمایز از آموزه های اس لامی داش ته و تنها اش تراک اندکی با منابع دین مبین (قرآن، حدیث و کلام)دارد.
تطابق معماری دستکند روستای میمند با فصل گرم سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
83-93
حوزههای تخصصی:
اهداف: شناخت اقلیم یک منطقه می تواند باعث ایجاد معماری همساز با آن شود لذا در این مقاله بررسی تطابق معماری روستای دستکند میمند که قدمت آن به 12 هزار سال می رسد و عنصر اقلیمی درجه حرارت به عنوان مساله اصلی پژوهش تعیین گردید. هدف اصلی شناخت میزان تطابق عنصر اقلیمی درجه حرارت با معماری روستای دستکند میمند در دوره گرما است. روش ها: برای تحقق هدف، از روش تحقیق همبستگی بر پایه اندازه گیری های میدانی کمک گرفته شد. اندازه گیری های میدانی در روزهای 12 و 13 مرداد سال 1398 به عنوان نماینده دوره گرما انجام شد. متغیر درجه حرارت در روستای میمند توسط دستگاه دیتالاگر برداشت شد و لازم به ذکر است که برداشت ها در ساعات 6 صبح و 3 بعد ازظهر انجام شد تا بتوان بیشینه و کمینه درجه حرارت را بدست آورد. یافته ها : نتایج حاصل از نمودار زیست اقلیمی گیونی نشان داد که اختلاف بسیاری بین کمینه و بیشینه درجه حرارت در روزهای برداشت وجود دارد. لذا برای رسیدن به بیشترین میزان تطابق معماری با اقلیم می بایستی تمهیدات معمارانه خاصی را اعمال نمود. یافته های معماری روستای دستکند میمند نشان داد که بناهای حفرشده در دل کوه از ظرفیت حرارتی بالای خاک بهره می برند که می تواتد بیشترین تطابق را با عنصر اقلیمی درجه حرارت در دوره گرما داشته باشد همچنین جهت گیری، وجود سایه بان های مناسب افقی و قابی شکل، عدم بازشوی زیاد از دیگر عوامل مهم کالبدی برای تطابق با عنصر اقلیمی درجه حرارت در روستای میمند است. نتیجه گیری: می توان این طور گفت که غالب بناهای روستای میمند دارای تطابق مناسبی با عنصر اقلیمی درجه حرارت در دوره گرما می باشند.
خوشنویسی اسلامی، نماد مقاومت در برابر روند غربی شدن (با تکیه بر نظریه مطالعات پسااستعماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
21 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تقابل با غرب راه نفوذ استعمار را در جوامع اسلامی فراهم آورد و، با تغییر در بافت گفتمانی ساختار نظام سنتی و اجتماعی، موجب بحران و تحولات عمیقی در تمامی عرصه ها از جمله فرهنگ و هنر اسلامی شد. با غربی شدنِ آموزش هنر و پیشرفت و فناوری در صنایع مختلف، هنرهای کتاب آرایی سنتی از رونق افتاد؛ شیوه های غربیْ جایگزین هنرهای سنتی شد و آن ها را «به حاشیه برد». با شکل گیری مطالعات پسا استعماری، و ارائه خوانش «مقاومت» در برابر قدرت در اشکال استعماری، همچنین نفی آکادمیسم غربی از جانب برخی هنرمندان پیشرو غربی، مشروعیت اصول و زیبایی شناسی غربی به عنوان معیار با چالش مواجه شد. بدین ترتیب، هنرمندان اسلامی برای یافتن هویت خود، رهایی از پیامدهای استعمار، و بازتولید فرهنگ بومی، دوباره به خوشنویسی به عنوان سمبل مقاومت و عنصری زاییده از بطن تمدن اسلامی رجوع کردند. روش پژوهش: پژوهش حاضر، با بهره گیری از مطالعات پسااستعماری و روش توصیفی-تحلیلی، علل مقاومت خوشنویسی اسلامی در برابر روند غربی شدن را بررسی مکرده است. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر بازشناسی عوامل مصون ماندن خوشنویسی اسلامی در برابر استعمار است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر، در خصوص علل مقاومت خوشنویسی اسلامی در برابر روند غربی شدن، دو عامل عمده و اساسی را مؤثر می داند: نخست، شرایط اجتماعی و جستجوی هویتِ حاصل از نگاه پسااستعماری که با بازگشت به خود و نظریه مقاومتْ سنت خوشنویسی را از اندیشه های استعمار و امپریالیسم فرهنگی مصون نگه داشته است. دیگری، ماهیت و قابلیت های خلاقانه خوشنویسی است؛ خوشنویسی، در «پیوندخوردگی» با کلام الهی، خاصیت تجریدی در ماهیت و عینیت دارد، با گنجینه حکمت، ادبیات و علوم انسانی آمیخته، با سایر هنرهای اسلامی تطبیق پذیر است، و نحوه تعلیم و تعلّم آن عمیقاً ریشه در سنت ها و عرفان اسلامی دارد. خوشنویسی اسلامی در دوران معاصر نیز، تا زمانی که از جنبه های خلاقانه اش بهره برداری شود و در عین حال نسبت خردانگارانه با آموزه های سنت خود داشته باشد، اصالت و هویت خود را حفظ می کند و حیات آن نیز استمرار می یابد.
اولویت بندی سیاست های بازآفرینی شهری پایدار در بافت کهن شهر شیراز با لزوم توجه به مناسباتِ نهادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
ب بافت های تاریخی به واسطه وجود بناها و مجموعه فضاهای ارزشمند و روایت و قرائت واقعیت زندگی و فعالیت انسانهای ساکن در آن در گذار تاریخ، واجد منابع غنی فرهنگی، اجتماعی و میراثی است. نیاز به مداخله در بافت های تاریخی به دلیل رفع نیازهای شهرنشینی امروز و فرآیند فرسودگی طبیعی و دگردیسی کالبدی در طول زمان، امری غیرقابل انکار به نظر می رسد. رهیافت «بازآفرینی شهری پایدار» به جهت ملاحظات توأمان، جامع و یکپارچه ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، مدیریتی، حقوقی، قانونی بیش از سایر سیاست ها به حفظ سرمایه میراثی-هویتی و به معنای دقیق کلمه توسعه و حفاظت پایدار تمرکز دارد. مقاله حاضر در نظر دارد به اولویت بندی سیاست های بازآفرینی شهری پایدار در محلات چهارگانه بافت تاریخی شیراز بپردازد تا با ایجاد پیوند میان دو مفهوم پایداری و بازآفرینی شهری در محلات بافت تاریخی شیراز، تغییراتی در نحوه مدیریت آن ایجاد و همزمان به بازآفرینی اجتماعی، کالبدی، فرهنگی، زیست محیطی کمک کند و در نهایت منجر به سرزندگی، پویایی و ارتقاء منزلت و حیات مدنی در بافت تاریخی گردد. داده های موردنیاز تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، میدانی، گزارش های سازمانهای دخیل در امر مدیریت شهری و تکمیل پرسشنامه به روش دلفی و مصاحبه از کارشناسان و خبرگان بافت تاریخی به روش اکتشافی گردآوری شده است. جامعه آماری، شامل شهروندان چهار محله از منطقه تاریخی- فرهنگی شیراز معادل 24871 نفر است. حجم نمونه با استناد به فرمول کوکران انتخاب و پرسشنامه به روش تصادفی توزیع و تکمیل شد. بر اساس سیاست بازآفرینی شهری پایدار، سیاستهای طرح و برنامه های بافت تاریخی شیراز توسط روش های آماری چون تاپسیس فازی و آزمون تی تک نمونه ای مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون های آماری در راستای اولویت بندی سیاست ها حاکی از این است که مؤلفه های بازآفرینی و پایداری در محلات بافت تاریخی شیراز پایین تر از حد مطلوب اند و سیاست کالبدی با میانگین 933/2 به عنوان بالاترین شاخص، سیاست اجتماعی-جمعیتی، زیست محیطی، مشارکتی، فرهنگی- گردشگری، مدیریتی، حقوقی و قانونی و اقتصادی به ترتیب با میانگین 932/2، 920/2، 809/2، 778/2، 739/2 و 628/2 در رده های بعدی قرار دارند. با توجه به لزوم توجه به سیاست های مدیریتی و حقوقی در بافت های با ارزش تاریخی و نظریات هابرماس و فوکو در این باب، نیاز به ارائه رویکرد جدید و توجه به مناسبت های قدرتی و نهادهای دخیل در بافت وجود دارد.
تحلیل تاثیر الگوهای استقرار ساختمان های بلند برکاهش اثر جزایر حرارتی در فضاهای مابین ساختمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
105-120
حوزههای تخصصی:
ﮔسترش شهرنشینی وافزایش جمعیت درکلان شهرها ازیک سو و رشد فعالیت های صنعتی بزرگ ازسوی دیگرباﻋﺚ ایجادتغییراتی برﺧرداقلیم مناﻃق شهری شده است.یکی ازﻋﻮامل ﻋمده این تغیرات را میﺗﻮان ﺗبدیل شدن کلان شهرها به ﺟزایرﮔرمایی دانست. سوالات مطرح شده در این پژوهش عبارتنداز:1. موقعیت و نحوه استقرار ساختمان های بلند مسکونی چه تاثیری بر کاهش میزان جزایر حرارتی فضای بین ساختمان دارد؟2. جهت گیری ، ارتفاع وفاصله بهینه استقرار ساختمان های بلند در راستای کاهش جزایر حرارتی چگونه است؟ این پژوهش بر مبنای طبقه بندی انواع پژوهش برحسب اهدافش در زمره مطالعات توصیفی و تبیینی است.بر مبنای نتایج در زمره مطالعات کاربردی است.بر مبنای فرایندپژوهش کیفی وکمیّ است.روش تحقیق ترکیبی از روش های توصیفی- تحلیلی و شبیه سازی نرم افزاری با نرم افزار Envi-Met می باشد.داده ها از نوع کمی و کیفی مربوط به کیفیت فضا می باشد،نحوه اجرا شامل مدل سازی مفهومی و نظری، مدل سازی نرم افزاری،تغییر در نوع ومیزان متغییرها و آزمون مدل نرم افزاری برای یافتن پاسخ های بهینه می باشد.به این منظور یک مدل پایه که براساس فرم های رایج شهری در تهران انتخاب ودر آن شاخص هایی مثل نحوه استقراربلوک های ساختمان، جهت گیری،فاصله بین بلوک ها ،ارتفاع بلوکها در نرم افزار Envi-Met مدل سازی وبراساس شاخص سنجش آسایش حرارتی ودرجه حرارت PMV مورد ارزیابی قرار گرفت.باتوجه به خروجی های نرم افزار می توان نتیجه گرفت که نحوه استقرار،فاصله ،جهت گیری وارتفاع در کاهش جزایرحرارتی وتامین شرایط آسایش حرارتی تاثیر مثبتی دارند
بررسی تطبیقی تزئینات نما؛ عاملی در درک مقیاس، عملکرد و بیان سازه ای (مطالعه موردی: دوره مدرن و پست مدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
33 - 44
حوزههای تخصصی:
تزئین، در درک مخاطب از مقیاس (ابعاد) بنا، عملکرد آن و راستای انتقال نیروها جایگاه ویژه ای دارد؛ به طوری که مقدار تزئین به کاررفته، محل قرارگیری و ارتباط با اجزاء بنا، آن را به عنصری تأثیرگذار در تاریخ معماری تبدیل کرده است. این موضوع که آیا تزئین می تواند در درک مخاطب نسبت به فهم عوامل فوق تأثیرگذار باشد، جای پرسش است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. معماری مدرن اولیه، با داشتن رویکردی ارگانیک نسبت به تزئینات، موجب وحدت آن با مصالح شده است و در راستای افزایش بروز مؤثر سه شاخصه مدنظر این مقاله قرار دارد. در معماری مدرن اروپا، با حذف تزئینات بر وضوح مقیاس بنا، شفافیت عملکردی و وضوح در بیان سازه ای در اکثر آثار آن دوره تأکید شده است. در معماری پست مدرن، با قطع ارتباط پوسته تزئینی با فضای داخل و جهت گیری جداره تزئینی به محیط و تأثیر از آن، رویکردی متفاوت و برعکس نسبت به دو دوره قبل مشاهده گردید.
تأثیر مؤلفه های مکانی و محیطی روستا بر کیفیت و سطح آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
در میان مسائل مرتبط با توسعه کشور، آموزش از اصول بنیادی و درخت توسعه است و نظام آموزشی جامعه به عنوان یکی از ارکان اصلی محقق شدن این هدف و رسیدن جوامع به عدالت اجتماعی محسوب می شود و سکونتگاه های روستایی در سطح کشور با جمعیت 20 میلیونی از ارکان اصلی تولید و نیروی انسانی به حساب می آیند و آموزش صحیح این قشر از اهمیت زیادی برخوردار است. سطح پایین دسترسی به خدمات آموزشی در روستاهای کشور به خصوص در استان های جنوبی، جنوب شرقی و مرزی کشور و وجود مشکلات متفاوت لزوم نگرش و مدیریت ویژه در زمینه افزایش سطح و کیفیت آموزش برای تمامی روستاهای کشور را ایجاب می کند. نیاز به آموزش های محلی و توسعه آن در مناطق روستایی باید از چالش های اصلی پیش روی نظام آموزش کشور به حساب آید. هدف اصلی این مقاله، بررسی سطح سواد و آموزش ساکنین روستایی استان های کشور و بررسی و تحلیل مؤلفه ها و شاخص های اثرگذار بر ارتقای کیفیت آموزش در سطح روستاهای کشور است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به منظور بررسی و دسته بندی معیارها و شاخص های اثرگذار بر کیفیت آموزش در روستاهای کشور از روش وزن دهی AHP و نرم افزار MicMac استفاده شده است. در این مطالعات تعداد 29 شاخص در معیارهای آموزش که از طریق مطالعات کتابخانه ای استخراج شده است و شامل معیارهای برنامه های آموزشی (Ep)، محیط آموزش و یادگیری (Le)، تحقیق (Re)، خدمات اجتماعی (Ss) و معلم ها (Te) و معیارهای محیطی شامل محیط اجتماعی و نهادی (Se)، محیط اقتصادی (Ec) و محیط طبیعی و کالبدی (NE) است. میزان ناسازگاری مدل برابر با 08/0 و میزان پایداری سیستم در نرم افزار MicMac برابر با 96 درصد است که نشان دهنده مناسب بودن و قابل اعتماد بودن مشارکت انجام شده است. نتایج نشان از اثرگذاری بیشتر مؤلفه محیطی نسبت به معیارهای عمومی و عام آموزش بر میزان کیفیت آموزش است. درحال حاضر شرایط اقتصادی، اشتغال و کیفیت زندگی ساکنین روستاهای استان های مرکزی، جنوبی و مرزی کشور در شرایط نامناسبی قرار دارد که از اصول مؤثر بر کیفیت آموزش ساکنین روستایی و ارتقای سطح سواد به حساب می آید.
ارزیابی میزان آسایش حرارتی کاربران در اقلیم گرم و مرطوب (مطالعه موردی: مسکن بومی جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۴۴-۲۹
حوزههای تخصصی:
مطالعات آسایش حرارتی از آن جهت اهمیت دارند که مهندس طراح را به استفاده از روش های غیرفعال و استفاده حداقلی از روش های فعال برای ایجاد راحتی در ساختمان راهنمایی می کند. اگرچه امروزه نیاز به آسایش حرارتی کاربران به کمک تجهیزات مکانیکی و الکتریکی صورت می گیرد، اما واقعیت این است که تنها زمانی می باید این تجهیزات سنگین را به کار گرفت که شرایط آب و هوایی غیرقابل تحمل باشد، در غیر این صورت طراحی مناسب بنا همراه با رفتارهای حرارتی مناسب می تواند شرایط مطلوب آسایشی را فراهم کند. دراین راستا مقاله حاضر هماهنگ با اصول مندرج در استاندارد اشری، به کمک مطالعات میدانی در اقلیم گرم و مرطوب ایران که شامل اندازه گیری متغیرهای اقلیمی و بررسی نظرسنجی ها از کاربران است، به ارزیابی احساس حرارتی و ترجیح حرارتی ساکنین در خانه های جزیره کیش می پردازد؛ و هدف آن، توجه به آسایش حرارتی به منظور ارتقای معماری با رویکرد اقلیمی در جهت کاهش مصرف انرژی است. ازآن جایی که بخش عمده ای از انرژی مصرف شده در ساختمان ها از نیاز به ایجاد محیط های مطلوب سرچشمه می گیرد و ساختمان های مسکونی از اصلی ترین بخش های مصرف کننده انرژی می باشند، لذا بررسی تعامل مابین کاربران و ساختمان، در جهت یافتن تأثیر سازگاری رفتاری و روان شناختی کاربران در دستیابی به شرایط آسایشی مطلوب، امری ضروری می باشد. نتایج حاصل از انجام این پژوهش نشان می دهد که افراد در شرایط داخلی در محدوده آسایش حرارتی بوده اند، البته درحالی که در هر دو فصل برداشت اکثراً از سامانه ها برای سرمایش خود استفاده کرده اند. دلیل آن می تواند سختی و غیرقابل تحمل بودن آب وهوا در آن زمان از سال در این اقلیم باشد؛ که غیر از این، فراهم کردن شرایط آسایش حرارتی به هیچ عنوان میسر نمی باشد. لذا افراد با رفتارهای حرارتی که از خود نشان داده اند، باعث فراهم شدن محیط های دینامیکی شده است که در کنار تغییر تصورات راحتی حرارتی، باعث کاهش بار استفاده از سامانه ها نیز شده است؛ که این نشان از تطبیق و سازگاری مردم با شرایط حرارتی را می دهد. اینکه چگونه مردم شرایط راحتی را در اغلب موارد برای خود مهیا می کنند. در مطالعه حاضر ساختمان های معاصر در جزیره کیش به صورت شاهد مطالعه مطرح اند.
تاب آوری شهری با تأکید بر جنبه های اقلیمی در شهر ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۱۴۸-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
شهرها همچنان که اثرگذارترین مراکز جمعیتی انسانی بر محیط طبیعی هستند، به همان میزان در برابر عناصر و پدیده های طبیعی آسیب پذیر هستند. از مؤلفه های مهم شهر پایدار، تاب آوری آن در برابر تغییر اقلیم و مخاطرات محیطی است. هدف پژوهش واکاوی تاب آوری شهر ورامین با روش فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) و تعیین شاخص های مؤثر در تاب آوری اقلیمی آن است. ورامین از شهرهای اقماری مادرشهر تهران در دشت جنوبی تهران در مجاورت دشت کویر با آب وهوای گرم و خشک از مناطق عمده تأمین کننده مواد غذایی پایتخت است. در مطالعه حاضر ابتدا مهم ترین مؤلفه ها و شاخص های مرتبط با تاب آوری اقلیمی شهر ورامین با استفاده از مطالعات اسنادی-کتابخانه ای، برداشت های میدانی و مصاحبه با 44 نفر از کارشناسان و متخصصان حوزه برنامه ریزی شهری، محیطی و آب وهوای شهری با استفاده از روش دلفی و از طریق پرسشنامه استخراج گردید. سپس با توجه به مراحل روش فرایند تحلیل شبکه ای و ویژگی های شهر ورامین، داده ها و اطلاعات اولیه طبقه بندی و به تبع آن مدل مفهومی ANP تهیه گردید. مدل ANP مبتنی بر تاب آوری اقلیمی شهر ورامین شامل چهار مؤلفه و 33 شاخص با استفاده از نرم افزار Super Decisions تولید و نتایج حاصل تجزیه وتحلیل شد. نتایج به دست آمده از ANP نشان می دهد، بالاترین اولویت در تاب آوری اقلیمی شهر ورامین مربوط به جمعیت ساکن در سکونتگاه های غیررسمی (شامل عمرآباد، لرآباد، گل تپه، سکینه بانو و ده شریفا) با وزن نرمال شده 22/0 و مهاجرت با 213/0 از مؤلفه اقتصادی-اجتماعی است. با توجه به اینکه شهر ورامین سهم بزرگی از جمعیت حاشیه نشین را دربرمی گیرد و مهاجران جذب شده قادر به تأمین مسکن در بازارهای رسمی نیستند، افزایش توانمندسازی و ارتقاء سطح تاب آوری این سکونتگاه ها در برابر تغییرات اقلیمی بسیار مهم است. همچنین از جنبه محیطی شهر ورامین در شرایط تغییر اقلیم با افت سطح آب های زیرزمینی و شور شدن منابع آب دشت تهدید می شود. در ضمن زمین های زراعی وسیع و برداشت بی رویه و تخلیه فراوان آب سفره های زیرزمینی، فرونشست زمین از تهدیدهای بزرگ دشت ورامین است. درنهایت با توجه به مهاجرپذیری ورامین، رشد فیزیکی شهر و تغییر و تبدیل گسترده پوشش/ کاربری اراضی بیلان انرژی سطحی و چرخه آب منطقه را تغییر می دهد.
مفهوم شهرسازی استعماری در ایران نمونه موردی: آبادان در دوره استعمار نفتی بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کشف نفت و حضور بریتانیا تحت لوای شرکت نفت بریتانیا- پارس در فرایندهای اکتشاف و استخراج نفت در منطقه جنوب غرب ایران و به طور ویژه خوزستان در ابتدای قرن بیستم میلادی، تجربه ای استعماری را در این منطقه رقم می زند که در کنار تمام جنبه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن، الگویی از شهرسازی استعماری را در ایران پدید می آورد که در آبادان به عنوان مرکز فعالیت های مرتبط با استعمار نفتی بریتانیا بروز می یابد.هدف پژوهش: مطالعه چگونگی تأثیرات دیدگاه های استعماری بر ساختار شهری آبادان به عنوان نمونه ای از شهرسازی استعماری در بستر جغرافیایی ایران هدف اصلی پژوهش حاضر است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تحقیقی تفسیری-تاریخی تلاش می کند به سؤالات مطرح شده در راستای اهداف این پژوهش پاسخ دهد. روش جمع آوری اطلاعات در فرایند مطالعاتی، عمدتاً بر روش کتابخانه ای متکی است که شامل منابع نوشتاری، نظیر کتب، مقالات و همچنین منابع تصویری مانند عکس های تاریخی و نقشه شهرسازی می شود. همچنین از طرف دیگر، نویسندگان از تجربه زیستی خود در آبادان، در فرایند مطالعاتی و تحلیلی مقاله بهره گرفته اند.نتیجه گیری: استفاده از اصول زون بندی شهری، کمربند سبز جداکننده در قالب اصول باغ شهر، بلوک بندی منتظم شهری و استفاده از میادین شهری به عنوان مفصل گاه شهری از جمله اقدامات اصلی شهرسازی استعماری در آبادان بوده است که عمدتاً با هدف افزایش سطح کنترل و نظارت بر بخش های مختلف شهری اتخاذ شدند. همچنین این پژوهش مشخص نمود که شهر استعماری آبادان از یک طرف به مثابه شهری «پانوپتیک» (سراسرنما) و از طرف دیگر به مثابه شهری دوگانه از نظر کالبدی، فضایی-اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی قابل تفسیر است.
نقش الگوی چیدمان بلوک های مجتمع مسکونی بر جریان باد فضای باز و نور روز دریافتی ساختمان ها؛ نمونه موردی: مجتمع های مسکونی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
67-92
حوزههای تخصصی:
اهداف: جریان باد ناکافی در فضای باز مجتمع های مسکونی یکی از مهم ترین مسائلی است که آسایش اقلیمی و به تبع آن تمایل به حضور در این فضاها را به شدت کاهش داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان و چگونگی تاثیر آرایش بلوک های یک مجتمع مسکونی در شهر تهران بر سرعت باد در فضای باز مجتمع و جریان باد حاصل از آن و نیز نور دریافتی توسط ساختمان ها در چارچوب نظریه معماری سرآمد می باشد. روش ها: روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی در چارچوب نظریه معماری سرآمد است که در آن به کمک نرم افزارهای انرژی رایانشی برای بررسی تاثیر تغییر چیدمان بلوک های مسکونی بر الگوی جریان باد در پیرامون ساختمان ها و میزان روشنایی طبیعی دریافتی ساختمان استفاده شده است. یافته ها: تحلیل شبیه سازی ها نشان داد تغییر فاصله و چیدمان در راستای محور افقی در بهترین حالت موجب افزایش7.10 درصدی سرعت باد و افزایش 2.35 درصدی در میزان نور روز دریافتی نسبت به مدل مبنا شده است. جابجایی در راستای عمودی نیز در حالت بهینه سبب افزایش3.55 درصدی سرعت باد و 2.48 درصدی میزان روشنایی طبیعی دریافتی نسبت به حالت مبنا گشته است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشانگر آن است که جابجایی تک محوری بلوک ها می تواند تاثیرات مثبت یا منفی بر جریان باد فضای باز داشته باشد اما جابجایی ترکیبی باعث انسداد جریان باد و کاهش سرعت آن می شود. جابجایی تک محوری و ترکیبی در تمامی حالات میزان نور دریافتی بالاتری نسبت به حالت مبنا دارند.
بررسی نقش مولفه های سرزندگی پارکهای شهری بر احساس تعلق محله ای (نمونه موردی: پارک شهدای هادی آباد قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
35-48
حوزههای تخصصی:
پارکها می تواند در ایجاد و تقویت احساس تعلق محله ای نقش مهمی داشته باشند. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر مولفه های سرزندگی پارکهای شهری بر احساس تعلق محله ای بود. این پژوهش برای مشخص شدن همبستگی بین مولفه های سرزندگی پارکهای شهری و احساس تعلق محله ای در بین ساکنین محله هادی آباد شهر قزوین انجام شد. همچنین نمونه آماری تحقیق به وسیله فرمول کوکران با خطای 5% و سطح اطمینان۹۵ % محاسبه گردید که حجم نمونه ۳50 به دست آمد و از تعداد ۳50 پرسشنامه که بطور تصادفی میان اهالی محل و مراجعه کنندگان به پارک هادی آباد توزیع شده 306 پرسشنامه دریافت شد. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه با 36 گزینه و 8 مولفه استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss با روش آماری همبستگی اسپیرمن و رگرسیون استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که همبستگی میان مولفه های سرزندگی پارک با احساس تعلق محله ای در سطح 0.1 معنی دار بوده و مولفه های سرزندگی پارک در زمینه های کالبدی، عملکردی، اجتماعی و زیست محیطی به ترتیب با 0.541 ، 0.480 ، 0.4620و 0.398 بیشترین تاثیر را بر با احساس تعلق محله ای داشتند. با توجه به نقش مولفه های سرزندگی پارکهای شهری و میزان تاثیرگذاری هر یک از آنها بر ایجاد و تقویت احساس تعلق محله ای و تلاش برای حفظ آنها در محله های شهری بویژه محله مورد مطالعه باعث بالا رفتن کیفیت محیطی و توسعه اجتماعی و کالبدی محدوده مورد مطالعه خواهد شد.
بررسی تفاوت آموزش بر مبنای شیوه دستی و رایانه در درس طرح معماری سه بر میزان یادگیری دانشجویان
حوزههای تخصصی:
درس طراحی معماری به عنوان یکی از دروس کارگاهی دانشجویان معماری در راستای استفاده از نوع ابزار بسیار حائز اهمیت است، چرا که در این درس دانشجویان برای نخستین بار به صورت جدی از ابزاری به جز ابزار دستی برای ترسیم، معرفی و ارایه طرح خود استفاده میکنند. از این رو بررسی تفاوت این دو ابزار یعنی دستی و رایانه ای در محصول نهایی می تواند قابل بررسی و اهمیت باشد. در پژوهش حاضر، به مؤلفه های تاثیر گذار در روند طراحی و نتیجه نهایی با روش توصیفی – تحلیل پرداخته شده است. روش گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پیمایشی بوده است که در بخش کتابخانه ای با استفاده از مقالات و کتاب های مرتبط با عنوان پژوهش و در بخش پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه استفاده گردیده است. پرسش نامه به صورت نمونه گیری تصادفی بین 180 دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی معماری توزیع گردید که درس طرح سه را گذرانده اند. کلیه آنالیز ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. در این پژوهش با توجه به پاسخ های جامعه آماری و نتایج حاصل از آن، دانشجویان تمایل بیشتری به ابزار دستی برای یادگیری نشان میدهند و این نوع ابزار را برای فرایند درس طرح سه معماری خود بیش از ابزار یارانه ای بر می گزینند، علت این میزان تمایل بیشتر سلیقه شخصی بوده است تا عدم مهارت در استفاده از ابزار رایانه ای و پس از آن اجبار استاد گزینه ی بعدی برای انتخاب ابزار دستی بوده است. این میتواند نشات گرفته از آن باشد که هنوز راه زیادی برای تسهیل مسیر آموزش با تکنولوژی وجود دارد.
نگاهی به شگردهای آشنازدایی در آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم آشنازد ایی معنای هنر را نشان د اد ن چیزها به صورت نو و غیره منتظره د ر نظر می گیرد . چنانکه از بررسی اجمالی آثار برمی آید ، کارهای محمد سیاه قلم د ارای ویژگی ها و خصوصیاتی است که د ر مقایسه با جریان کلی نگارگری، که همواره برپایه معیارهای مشخصی شکل گرفته، نوعی آشنازد ایی را به نمایش می گذارد . د ر این راستا پژوهش حاضر با این سؤال اساسی روبه روست که محمد سیاه قلم با استفاد ه از چه شگرد هایی فارغ از معیارهای نگارگری د ست به آشنازد ایی زد ه است؟ هد ف پژوهش: بررسی شگرد های آشنازد ایی به کارگرفته شد ه توسط محمد سیاه قلم است. بررسی آثار هنری با رویکرد های نظری هنر همچون مفهوم آشنازد ایی از آن روی حائز اهمیت است که از سازوکار به کارگرفته شد ه د ر آثار هنری پرد ه برمی د ارد و مشخص می کند هنرمند با چه شگرد هایی به طولانی شد ن اد راک حسی به عنوان یک غایت زیباشناسانه د ست زد ه است.روش پژوهش: توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شد ه اند . همچنین تلاش شد ه با توجه به نمونه های موجود ، مصاد یق تصویری مناسب نیز جهت فهم بهتر مطالب ارائه شود .نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که محمد سیاه قلم د ر موارد ی همچون انتخاب موضوع، ایجاد ترکیبات جد ید ، به کارگیری تشخیص و همچنین استفاد ه از شگرد هایی مانند اغراق، تکرار و چگونگی به کارگیری شیوه های اجرا از قواعد نگارگری فراتر رفته است. این گونه به نظر می رسد که چگونگی به کارگیری شگرد های یاد شد ه امکان بررسی مفهوم آشنازد ایی را د ر د و سطح ساختاری و غیرساختاری د ر آثار او فراهم می کند .
بررسی رابطه اجزای کالبدی خانه های بومی اقلیم گرم و خشک ایران (مطالعه موردی: خانه های قاجاری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
59 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بحران انرژی و مسائل زیست محیطی از مهم ترین مشکلات انسان در جهان امروز است. برای مواجهه با این مشکل می توان از راهکارهای استفاده شده در معماری بومی اقلیم گرم و خشک ایران بهره برد. معماران خانه های بومیِ اقلیم گرم و خشک موفق شده اند، با استفاده از عناصر و مصالح کارآمد، روش ها و اصولی را برای متعادل سازی حرارتی بناها به دست آورند که امروزه می توانند در معماری مسکن در این اقلیم کارساز باشند. به منظور شناخت این اصول، این مقاله به بررسی رابطه اجزا و فضاهای ده خانه بناشده در دوره قاجار در شهر یزد می پردازد. بیشترین فراوانی در خانه های بومی اقلیم گرم و خشک در شهر یزد متعلق به خانه های دوره قاجار است، از این رو خانه های این دوره مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش: شناخت رابطه بین اجزای کالبدی خانه های قاجاری یزد و نحوه تعامل معماری این خانه ها با شرایط سخت اقلیمی هدف اصلی پژوهش حاضر است. پرسش اصلی این است که چه رابطه ای میان ابعاد و هندسه حاکم بر این فضاها و عملکرد آن ها نسبت به شرایط اقلیم گرم و خشک وجود دارد. روش پژوهش: برای یافتن رابطه فضاها با یکدیگر، و همچنین بررسی هندسه حاکم بر آن ها، روش همبستگی انتخاب شده و استنتاج و تحلیل داده ها بر اساس مقایسه و استقرا صورت گرفته است. ابعاد و اندازه ها از طریق مطالعات میدانی و جمع آوری اطلاعات به دست آمده و در جداولی دسته بندی شده اند و تحلیل اقلیمی فضاها نیز در نمونه های منتخب انجام شده است. به تبع هدفِ این پژوهشْ روشِ آن کاربردی، از نوع پیمایشی و کیفی-کمی است. در نهایت، با بررسی داده ها و جداول به دست آمده، اصول طراحی و استانداردهای حاکم بر فضاها و روابط آن ها حاصل شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نمایانگر همسازی معماری این خانه ها در کل و هم چنین سازگاری عناصر جزئی آن ها با شرایط اقلیم گرم و خشک است و درک درست معماران را از شرایط محیطی برای ایجاد آسایش در داخل بناها نشان می دهد. اعداد و نسبت های دقیق حاصل از این پژوهش نشان می دهند که اجزا و فضاهای مختلف این خانه ها مطابق اصول معماری اقلیمی طراحی شده اند که رعایت این اصول می تواند در معماری جدید مسکن و هم چنین کاهش هزینه انرژی مفید باشد.