ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۵٬۴۴۳ مورد.
۴۴۱.

بررسى تطبیقى «وحدت شخصى» صدرالمتألهین و «وحدت وجودى» اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واجب الوجود وحدت وجود بسیط الحقیقه موجود قائم به ذات همه خداگرایى

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۰۷۲
این مقاله با هدف بررسى و تبیین تشابهات و تمایزات دیدگاه صدرالمتألهین و اسپینوزا در باب مسئله «وحدت وجود» به رشته تحریر درآمده است و به روش توصیفى و تحلیل محتوا و با استفاده از فن اسنادى به بررسى تطبیقى نظریه «وحدت شخصى» صدرالمتألهین و «وحدت وجودى» اسپینوزا مى پردازد. ازآنجاکه صدرالمتألهین و اسپینوزا در مفاهیمى همچون «وجود موجود قائم به ذات و وحدت آن»، «عینیت صفات با ذات آن»، «نامتناهى»، «تغییرناپذیرى»، «بسیط الحقیقه بودن و واجب الوجود بودن موجود واحد» اشتراک دارند، به نظر مى رسد برخلاف دیدگاه غالب، تشابهات دیدگاه صدرالمتألهین و اسپینوزا در وحدت وجود ظاهرى نبوده و این فیلسوف همه خداگرا نیست.
۴۴۲.

بررسی پیامدهای هبوط در الاهیات عقلانی جاناتان ادواردز

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل دین وحی آدامز فطرت انسانی حقیقت الاهی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۹۷۴ تعداد دانلود : ۶۳۶
جاناتان ادواردز به عنوان بزرگ ترین الهیدان نیوانگلندی در واکنش به رویکرد مکانیسمی و تاکید افراطی به دریافت های عقل و به تبع آن نفی وحی و نگاه وحیانی قرن 17و18، به جهت حل معضلات پیش آمده در حوزه دین، در عین اعتقاد به عقلانیت در حوزه دین، عقلانیت را در الهیات از متن به حاشیه برده و جنبه تنبیهی به آن می بخشد. او با التزام به مساله هبوط ذات، فطرت انسانی را آلوده و فاقد درک صحیح و منطبق با حقیقت الاهی ترسیم می کند و در همین راستا عقل را هم از آفات هبوط مصون نمی داند. چنانچه یافته های عقل را واجد تعارض، پیشداوری و تمایلات فاسد می داند. چنین روند معکوسی از جانب عقل هیچ گاه در رویکرد زندگی مومنانه، که دغدغه اصلی ادواردز است، تاثیر گذار نبوده و به این ترتیب در شکل مفهومی صرف باقی می ماند. گرچه همین عقل بواسطه التزام به وحی می تواند از طبیعت منحط خود بیرون رفته و نه تنها شواهد موید وجود ملموس خدا را ببیند، بلکه آنها را تصدیق نموده و بر آنها صحه بگذارد. اما همواره عقل در حالت فی نفسه و منهای وحی، منفی و منفعل و فاقد کارایی معرفی می شود.
۴۴۳.

بنیانگذاران ایمان گرایی جدید: کیرکگور و ویتگنشتاین

کلیدواژه‌ها: ایمان ویتگنشتاین استدلال ایمان گرایی کیرکگور

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۳۱۳ تعداد دانلود : ۳۶۶۸
در این نوشته به بررسی و نقد نظریه ایمان گرایی کیرکگور و ویتگنشتاین می پردازیم. گفته خواهد شد که ایمان گرایی کیرکگور مبتنی بر حفظ ایمان علی رغم تضاد آن با عقل است. یعنی انسان می تواند بر ضد یک مدعا دلیل آفاقی و عینی داشته باشد و در عین حال به آن، ایمان هم داشته باشد. به نظر او ایمان آوردن یک امر اختیاری است و دینداری باید مبتنی بر خطر و جهش ایمانی باشد. کیرکگور ایمان را وقتی شایسته می داند که به نوعی خطر کردن باشد. اما ویتگنشتاین قائل است که ایمان، با فقدان دلیل سازگار است، یعنی انسان می تواند دلیل نداشته باشد اما ایمان داشته باشد. زیرا مجموعه باورها در نهایت به باورهایی می رسند که بدون دلیل پذیرفته می شوند. او با طرح بازی های زبانی می گوید که ایمان آوردن یک بازی زبانی خاص، و عملی است که در متن حیات دینی می روید. همچنین به نظر او، مؤمنان تصاویر دینی در پیش زمینه خود دارند که حیات دینی آنها را میسر می سازد. البته این تصاویر، حاصل فعالیت در زندگی روزمره است نه استدلال و دلیل.
۴۴۴.

«هستی شناسی» در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رئالیسم هستی شناسی ایده آلیسم اثر هنری وجود قصدی پدیدارشناسی و اینگاردن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۲۰۲۰ تعداد دانلود : ۱۷۹۲
این مقاله به بررسی جایگاه هستی شناسی در پدیدارشناسی رئالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزة زیبایی شناسی می پردازد. رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده آلیسم استعلایی اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد رئالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده ها به سمت ایده آلیسم استعلایی گرایش می یابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادند دقیقاً همین مسأله است. اینگاردن پدیدارشناسی رئالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده آلیستی هوسرل مطرح کرد. مسأله رئالیسم/ ایده آلیسم و توجه او به هستی شناسی دغدغة مهم اینگاردن در تمامی نوشته هایش است. به نظر او هستی شناسی(در قالب هستی شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی(Intentional being) می داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی اند نه کاملاً ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملاً قصدی دارند و لذا از عینیت های قصدی(Intentional Objectivities) برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابة نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستی شناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.
۴۴۵.

نقد و بررسی نسبت خداوند با بشر (دوئالیسم تجرد - تجسد) در آرای فمینیستی دیلی، ایریگاری، جانتزن و اندرسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندرسون ایریگاری جانتزن علامه جوادی مری دیلی مطهری همه خدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵ تعداد دانلود : ۵۶۴
 مقاله حاضر به اهمیت خداوند در آثار فمینیستی، انتقادهای الهیدانان و فیلسوفان فمینیست به مفهوم خدای ادیان توحیدی و راه حل جایگزین آنها برای نسبت خداوند و بشر می پردازد که در این ارتباط، آرای متفکران فمینیستی چون مری دیلی، ایریگاری، جانتزن و اندرسون درباره دوئالیسم تجسد - تجرد، مورد توجه قرار می گیرد و در ادامه تفکر و راه حل های ایشان نقد و ارزیابی خواهد شد و انتقادهای افرادی نظیر هالیوود، اندرسون، تالیافرو، بایرن، منفرد هاوک و سارا کوکلی مطرح می شود و در نهایت رأی علامه جوادی آملی و استاد مطهری به عنوان نمایندگان تفکر اسلامی در مورد صفات خداوند و جایگاه زنانگی در دین مطمح نظر قرار خواهد گرفت.
۴۴۶.

فرضیه خاستگاه هاجری اسلام، تحلیل و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسلام پترا قبله کتاب مقدس هاجریان هاجَریسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳۲ تعداد دانلود : ۸۱۵
پاتریشیا کرون و مایکل کوک، در نظریه هاجریسم مدعی شده اند که اسلام، خاستگاه هاجری داشته است. این فرضیه می گوید که خاستگاه اصلی اسلام نه در شهرهای مکه و مدینه، بلکه در منطقه ای در شمال غربی شبه جزیره عربستان بوده که از نظر تاریخی، به خصوص در منابع یهودی، محل سکونت هاجریان محسوب می شده است. استناد آنها در این فرضیه نیز بر یکسان بودن مهگرایه (هاجریان) و مسلمانان، تطبیق بعضی نام های ذکرشده در کتاب مقدس بر اماکن اسلامی و قبله اول بودن پتراست. این مقاله نشان می دهد که دلایل ارائه شده برای این مدعا، هم از جنبه فهم متون تاریخی و هم از نظر علت یابی انحراف محراب مساجد اولیه از قبله، دارای استحکام نیستند.
۴۴۷.

تبیین و بررسی رویکرد هگل نسبت به رابطه علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دین علم گفت وگو و تعامل نزاع و تعارض هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۶ تعداد دانلود : ۳۸۲
دیرزمانی است که میان برخی از دانشمندان و متکلمان غربی نزاع سختی در باب حوزه و قلمرو و همچنین اعتبار و وثاقت علم و دین درگرفته است. در طول سده های گذشته، هر یک از این دو قلمرو از اینکه دیگری را به مثابه یک دانش و معرفت واجد حقیقت در نظر بگیرند، طفره رفته اند و دلایل فراوانی در رد و محکومیت دیگری ارائه کرده اند. از این رو در نوشتار حاضر ضمن تأکید بر این نکته که پیشرفت علمی جوامع بشری لزوماً با سکولاریسم ارتباطی ندارد، با نظر به کل نظام فکری هگل، دیدگاه وی در زمینه رابطه علم و دین بررسی خواهد شد. به باور هگل، معرفت و آگاهی بشر بر اساس یک سیر دیالکتیکی تاریخی پیوسته در حال تکامل بوده و متناسب با بسط و پیشرفت آن، علم و دین نیز توأمان و با تناظر یک به یک دچار تحول و پویایی شده اند. به بیان دیگر، او با اشاره به مراحل چهارگانه تکامل تمدن ها و مراتب استکمال ادیان در بستر تاریخ، بر این باور است که در هر دوره ای از تاریخ جهان، میان علم و دین آن زمان، تعامل و ارتباط نزدیکی وجود داشته و این دودر هیچ دوره ای به هیچ عنوان در تباین با هم نبوده اند. گرچه کامل ترین نوع تعامل میان علم و دین و مصداق تام و اتمّ این رابطه از نظر وی در مسیحیت پروتستان و دوره ژرمنی وجود داشته است. از این رو بر اساس رویکرد تعاملی و آشتی گرایانه هگل، علم و دین دو ساحت متفاوت تجلیات روح مطلق هستند و در طول تاریخ به صورت مشترک و به موازات هم به تعالی آگاهی بشر مدد رسانده اند.
۴۴۸.

درجه اعتمادپذیری فرایند معرفتی در فلسفه ملاصدرا و معرفت شناسی فرایندی فضیلت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت ملاصدرا باورهای دینی اعتمادگرایی فرایندی اعتمادگرایی فضیلت گرا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۱۸۶ تعداد دانلود : ۸۴۴
ملاصدرا فرایندهای حصول معرفت را با توجه به قوای ادراکی مؤثر بر حصول معرفت به سه فرایند حسّ و خیال و عقل تقسیم می کند و فرایندهای عقلی را مشتمل بر دو فرایند کشف و برهان و فرایند کشفی را مشتمل بر دو فرایند وحی و الهام می داند و از نظر او درجه اعتمادپذیری هر یک از این فرایندها متفاوت از دیگری است و درجه اعتمادپذیری فرایند بر حصول باور صادق مؤثر است. استفاده از فرایندهای برهان و کشف و وحی و الهام وابسته است به ویژگی های فاعل شناسا، بنابراین علاوه بر فرایند، بستر و زمینه شکل گیری باور بر حصول باور صادق مؤثر است. در نتیجه می توان ادعا کرد: ملاصدرا به فرایندهای حصول باور و ویژگی های فاعل شناسا در حصول معرفت به عنوان عوامل غیرمعرفتی و بیرونی توجه دارد. نظریه های معرفت شناسی ای که معتقدند؛ علل بیرون از باور در شکل گیری و ایجاد باور مؤثرند در زمره نظریه های معرفت شناسی برون گرایانه قرار می گیرند. یکی از مهمترین نظریه های معرفت شناسی برون گرایانه، اعتمادگرایی فرایندی و اعتمادگرایی مبتنی بر فضیلت است.
۴۴۹.

اخلاق ناصری و نسبت آن با اخلاق نیکوماخوس در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اخلاق نیکوماخوس اخلاق ناصری دیدگاه اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی تربیت اخلاقی خواجه نصیر اخلاق و ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
تعداد بازدید : ۲۵۰۴ تعداد دانلود : ۱۴۳۴
هدف این مقاله بررسی نسبت اخلاق ناصری با اخلاق نیکوماخوس در حوزه تربیت اخلاقی است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل محتوا و روش تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شده است. بدین منظور ابتدا به لحاظ تاریخی به طور مختصر، منابع خواجه نصیر در نگاشتن اخلاق ناصری و جایگاه اخلاق نیکوماخوس در این میان بررسی، و تلاش شد نشان داده شود که اخلاق ناصری بویژه در حوزه تربیت اخلاقی از طریق تهذیب الاخلاق ابن مسکویه با اخلاق نیکوماخوس پیوند استواری می یابد. در ادامه با بررسی چهار اصل مهم تربیت اخلاقی در اخلاق ناصری، شامل «هیچ خُلقی طبیعی نیست»، «در تربیت اخلاقی باید به طبیعت اقتدا کرد»، «در تربیت اخلاقی حفظ سنتها و ارزشهای اخلاقی بر نقد آنها مقدم است» و «برای تخلّق به فضیلت های اخلاقی لازم است، کودک به تکرار عمل با هدف کسب عادت واداشته شود»، ریشه های آنها در اخلاق نیکوماخوس مشخص، و تفاوتها و همانندیهای میان این دو برجسته شد. نتایج پژوهش حاکی است که اگرچه میان گفته های خواجه نصیر در اخلاق ناصری و ارسطو در اخلاق نیکوماخوس در زمینه تربیت اخلاقی همانندیهای انکارناپذیری هست که احتمالاً فراروایت تقدم طبیعت بر صناعت مهمترین آن باشد، تفاوتهای مهمی نیز در این میان قابل مشاهده است که یکی از مهمترین آنها کمرنگ شدن جایگاه حکمت عملی (فرونسیس) و به طور کلی عقلانیت در تربیت اخلاقی مورد نظر خواجه نصیر است.
۴۵۰.

عمومیت تسبیح حقیقی آفریدگان در هندسه معرفتی اندیشه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تسبیح تکوینی تسبیح عمومی شعورمندی جمادات فقر ذاتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۹ تعداد دانلود : ۴۲۸
مسئله تسبیح خدای تعالی از سوی عموم آفریدگان، از آموزه های بدیع قرآن کریم است. جمادات در بادی امر، فاقد شعور و ناتوان از تسبیح آفریدگار به نظر می رسند، خداوند برای تغییر این نگرش، بارها در کتاب هدایت خود (قرآن کریم)، انسان را متوجه شعورمندی سایر پدیده ها و ابراز بندگی آنها نسبت به پروردگار کرده است. تسبیح خداوند از جانب آفریدگان، فرع برخورداری آنها از فهم و شعورمندیشان است. بنابراین تسبیح گوی باری تعالی نه تنها بنی آدمند، بلکه هر جماد، نبات، حیوان و برخی انسان ها و موجودات مشابه آنان دارای تسبیحی آگاهانه و از سر انقیادند، و همه اجزای عالم هستی هم خود ناخواسته و نادانسته، عینِ ذکرِ شریفِ (سبّوحٌ قدّوسٌ) در نظام جبری و تکوینی هستند و هم خواسته و دانسته، گویای این ذکر مقدس در نظام اختیاری و تکلیفی خواهند بود. در پژوهش حاضر بر آنیم تا تبیینی به نسبت روشن از هر دو نوع تسبیح ارائه دهیم و مدعی هستیم تسبیحی که قرآن آن را به رخ آدمیان می کشد، تسبحی متفرع بر حیات مندی، شعورمندی و از سر اختیار و انتخاب است. این پژوهش با محور آیات و روایات اما با صبغه فلسفی، به تبیین مدعای مذکور می پردازد.
۴۵۱.

نگاهی بر مفهوم جدید اراده نیک کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده نیک انقلاب شر ریشه ای قانون اخلاقی موهبت الهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۵ تعداد دانلود : ۷۶۴
در نوشتار حاضر مفهوم جدید اراده نیک کانت بررسی می شود؛ مفهومی که حاصل تأمل در نظریه شر ریشه ای اوست. بر اساس نظر کانت، تمامی انسان ها به دلیل وجود تمایل به شر در نهادشان شرورند. انسان ها اگرچه موجوداتی عاقل محسوب می شوند، در عین حال به دلیل ماهیت محسوسشان محدود هم هستند و این محدودیت آنها موجب می شود انگیزه های حسی خود را بر قانون اخلاقی ترجیح دهند. از نظر کانت این همان امری است که سبب تولد شر در جهان می شود. اما سؤال این است که آیا انسان می تواند بر تمایل به شر عجین شده با ماهیتش فائق آید؟ آیا او می تواند با وجود تمایل به شری که در نهاد او قرار دارد، به کمال اخلاقی دست یابد؟ کانت بر این باور است که غلبه بر شر به تنهایی در توان انسان نیست و او به این منظور نیازمند همیاری خداوند خواهد بود. اما برای اینکه استحقاق دریافت این موهبت الهی را داشته باشد، خود نیز باید زمینه دریافت آن را آماده کند. او باید تحولی درونی را در خود ایجاد کند، این تحول به شکل گیری اراده نیک در نزد انسان می انجامد، اراده نیکی که واکنشی است در برابر شر ریشه ای. شکل گیری چنین اراده نیکی از دلایل کانت برای اثبات وجود خدا هم محسوب می شود؛ زیرا تا خدایی نباشد که انسان را در دستیابی به چنین اراده ای کمک کند، انسان خود هرگز نمی تواند به تنهایی چنین اراده ای داشته باشد.
۴۵۲.

بررسیِ شاهدی علیه نظریه توصیفات راسل « مسئله ناهم خوانی »(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه توصیفات راسل استراوسون مساله ناهمخوانی گرایس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۵۷۴
بنابر نظریه توصیفات راسل ( 1905 ) محتوایِ جمله ای مثلِ "پادشاه فعلی فرانسه طاس است" توسط فُرم منطقی آن جمله یعنی اینکه "منحصراً یک چیز وجود دارد که پادشاه فعلی فرانسه است و آن چیز طاس است" قابل بیان است. این مقاله هدفی محدودرا برای طرح و بررسیِ شاهدی خاص علیه نظریه توصیفات راسل دنبال می کند. برای به چالش کشیدن این نظریه راسل، ابتدا استدلال خواهیم کرد که وقتی در زمانِ حالِ حاضر که فرانسه اصولا پادشاهی ندارد شخصی یکبار جمله "پادشاه فعلی فرانسه طاس است " را و بار دیگر فُرم منطقیِ آن را بیان کند قضاوت ما در باب ارزش صدق آنها متفاوت خواهد بود (به این مساله "مساله ناهمخوانی" خواهیم گفت). سپس این سوال را بررسی خواهیم کرد که آیا مدافعین نظریه راسل قادر به تبیین مساله ناهمخوانی هستند یا خیر؟ بدین منظور بر مبنای تمایزی که گرایس ( 1970 ) میان معنای جمله و معنایِ متکلّم می گذارد،پاسخی را از جانب مدافعین نظریه توصیفات راسل به مساله ناهمخوانی طرح و سپس بررسی و نقد خواهیم نمود. استدلالِ ما، نظریه توصیفات راسلرا در برابر مس ئله ناهمخوانی در موضع ضعف قرار می دهد؛ بدین معنا که نشان می دهد، دفاع گرایسی در برابر مسئله ناهمخوانی دفاع قابل قبولی نیست.
۴۵۳.

استعاره و فلسفه نزد دریدا و ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان استعاره قیاس دریدا ریکور اسم خاص

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۸۴۹
دریدا در «اسطوره شناسی سفید» به نقش استعاره در متون فلسفی و اینکه فلسفه چطور به استعاره پرداخته توجه کرده است. از نظر وی وقتی فیلسوفان استعاره را تعریف می کنند، آن را به استعاره اسمی فرومی کاهند، و این نشان می دهد که آن ها تلاش کرده اند تا استعاره را تابع مفهوم سازند؛ اما دریدا تقابل مفهوم به عنوان عنصر فلسفه و استعاره به عنوان عنصر ادبیات را نمی پذیرد، و نشان می دهد که مفهوم و تمام مفاهیم فلسفی خود استعاره هستند و حرکت استعاره حرکت مولد مفاهیم فلسفی است. در واقع، از نظر دریدا قیاس شعری حرکت مولد قیاس منطقی است. ریکور در «استعاره و گفتمان فلسفی» به تندی به نظر دریدا در «اسطوره شناسی سفید» حمله می کند. از نظر ریکور تمایز میان گفتمان ها مهم ترین دستاورد سنت برای ما است و دریدا در اثر خود تمایز مهم میان گفتمان فلسفی و گفتمان شعری را نادیده گرفته است. دستاورد تاریخ برای ما تمایزاتی گفتمانی است که خود ایجاد کرده است و واسازی تقابل ها در دریدا به قیمت در هم ریختن گفتمان های متمایز تمام می شود. ریکور به ویژه به تمایز میان قیاس شعری و قیاس منطقی توجه می کند و سعی دارد که نشان دهد در آثار ارسطو تمایزی نظام مند میان این دو ایجاد شده است و سپس مسائل مطرح در مورد این تمایز را در فلسفه مدرسی پی می گیرد. ریکور در نهایت به این نتیجه می رسد که تمایزی ظریف در نقطه ای که این دو گفتمان بیشترین نزدیکی را با هم دارند، وجود دارد.
۴۵۴.

نمادین بودن زبان دین از منظر تیلیش و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر ناشناختنی بازنمایی روح معنا معرفت بخشی نماد دینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۶ تعداد دانلود : ۵۵۰
از دیدگاه پل تیلیش، زبان انسان برای سخن گفتن از اعیان و وقایع عادی زندگی او مناسب است و به هیچ وجه نمی توان چنین زبانی را برای سخن گفتن از خدای «متعالی» و «به کلی دیگر» به کار گرفت. غایت قصوا یا دلبستگی واپسین جز با زبان نمادین بیان شدنی نیست و نمادهای دینی تنها در موقعیت سخن از خدا و بازنمایی بنیان غایی هستی، معنای نمادین دارند. محمد غزالی نیز قائل است که معرفت به عالم علوی جز از طریق نمادهای عالم سفلی محال خواهد بود. نمادگرایی او ناظر به کل عالم ملک و شهادت است. هر دو شخصیت بر درک شایسته نمادهای دینی از طریق پیوند قلبی و علم حضوری تأکید دارند. اما نزد تیلیش این ادراک، تنها زمینه مواجهه بهتر با خدا را فراهم می کند و فاقد حیثیت واقع نمایی و معرفت بخشی است؛ در حالی که غزالی نمادها را واجد چنین حیثیتی می داند.
۴۵۵.

توطئه سکوت بررسی نقش ناظر ارجح در ناسازگاری نظریه نسبیت خاص و متافیزیک پویانگرانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رابطة همزمانی چهارچوب مرجع ارجح نظریة نسبیت خاص دیدگاه پویانگرانه دیدگاه ایستانگرانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۹ تعداد دانلود : ۴۳۵
پس از انتشار مقالة پرنفوذ هیلاری پاتنم در سال 1967 با عنوان «زمان و هندسة فیزیکی»، بحث از نظریة نسبیت خاص در مناقشة میان دیدگاه ایستانگرانه و دیدگاه پویانگرانه به شکلی جدی در فلسفة زمان معاصر مطرح شد. پاتنم در این مقاله با استفاده از این نظریه استدلالی به سود دیدگاه ایستانگرانه طرح میکند. او در استدلال خویش مبتنی بر نظریة نسبیت خاص رابطة همزمانی را رابطهای نامتعدی در نظر میگیرد. از این رو، برخی فلاسفه (برای نمونه بورن Bourn 2006 و کریک Craig 2008) تلاش کردهاند که از طریق دفاع از فرض وجود چهارچوبی به عنوان چهارچوب ارجح، و بنابراین وجود رابطة همزمانی همارزی، از دیدگاه پویانگرانه دفاع کنند. در این مقاله تلاش میشود پس از بررسی استدلال پاتنم و نیز استدلالات به سود فرض وجود چنین چهارچوبی، از طریق تمایز میان دیدگاه ایستانگرانة ضعیف و دیدگاه ایستانگرانة قوی، استدلال شود که فرض وجود چنین چهارچوبی هیچ سودی برای دیدگاه پویانگرانه ندارد.
۴۵۶.

تفتیش در هستی های محسوس و استنباط های متافیزیکی آن نزد افلاطون و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت افلاطون ابن سینا ایده محسوس کلیات

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۵۳۲ تعداد دانلود : ۱۲۳۱
مرزبندی های فلسفی در مورد عالم حس و عالم غیر محسوس همواره یکی از تمایزات عمدة میان فیلسوفان بوده است. نتیجه این مرزبندی قرار دادن دو دسته از فیلسوفان در دو صف جدای از یکدیگر است. در یک طرف فیلسوفان مادی گرا قرار دارند که شعاع عالم هستی را صرفاً در عالم حس و ماده محدود می نمایند و در طرف دیگر صف فیلسوفانی قرار دارند که شعاع عالم هستی را فراتر از حس و ماده می دانند. آنچه ممکن است این تمایز را مضاعف نماید اختلاف در روش نشان دادن قلمرو عالم هستی است. یکی از رایج ترین شیوه ها در نشان دادن حد و مرز عالم هستی تأمل و تفتیش در عالم حس است. هدف پژوهش حاضر این است که روش تفتیش در عالم حس به منظور نشان دادن قلمرو عالم هستی مورد تحلیل قرار داده شود. نتیجه ای که در این پژوهش نویسنده نشان خواهد داد این است که روش تفتیش در حس نزد افلاطون و ابن سینا مورد استفاده جدی قرار داشته است و هر دو اندیشمند از طریق تفتیش در عالم حس استنباط های فلسفی متناسب با نظام فلسفی خود استخراج نموده اند. زیرا ابن سینا اگر چه همانند افلاطون در یکی از روش ها در نشان دادن شعاع عالم هستی که آن را فراتر از علم حس می داند بر تفتیش در عالم حس تأکید دارد اما با وجود آن نتیجه این تفتیش نشان دادن امر واقعی است که از آن به طبیعت مشترکه تعبیر می نماید چیزی که نزد افلاطون به ایده تعبیر می شود.
۴۵۷.

واقع گرایی و صدق گزاره های دینی با کدام ساز وکار؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صدق واقع اثبات واقع گرایی گزاره واقع گرایی انتقادی معرفت بخشی تحقیق پذیری واقع ناگرایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۵۲۲ تعداد دانلود : ۱۰۵۴
واقع گرایی و معرفت بخشی گزاره های متافیزیکی، دینی و اخلاقی از مسائل چالش بر انگیز میان پوزیتیویست ها و دین باوران در چند دهه اخیر است. مناقشه در صدق این سنخ قضایا به فلسفه علم پوزیتیویستی ارجاع می شود که مناط اثبات هر نوع واقع را وابسته به تحقیق تجربی نمود. واقع چیست؟ واقع گرایی چیست و پارادایم های آن کدام است؟ منطق و مناط اثبات صدق گزاره های گوناگون چیست؟ در این مقال ضمن بیان مفهوم واقع گرایی، یعنی اذعان به واقعیت های مستِقل از فاعل شناسا واشاره به پارادایم های واقع گرایی، واقع گرایی انتقادی نقد می شود و از واقع گرایی خاص، یعنی دیدگاهی که متعلق شناخت را غیر از فاعل شناسا دانسته، سهم عین و ذهن را به تناسب در معرفت ملحوظ داشته، بر جامعیت مبادی معرفتی اذعان و علم را بر اساس سنجه پذیری به قطعی و معتبر تقسیم کرده و بر کمال پذیری معرفت انسان باور دارد، حمایت می شود. آن گاه با اشاره به تنوع گزاره ها و تکیه بر مفهوم واقع- در هر مورد به تناسب خود- و همین طور تبیین معیار صدق و فلسفه علم مبتنی بر تطابق گزاره با واقع یا خارج و نظر به اینکه هر نوع گزاره متضمن نوعی خاص از واقعیت است، این رویکرد تأیید می شود که «هر نوع واقعیتی منطق خاص خود» و «شرایط صدق» مناسب خود را دارد و نمی توان منطق اثبات گزاره های تجربی را بر تمامی گزاره ها تعمیم داد. بر اساس معیار فوق، روش تحقیق در «گزاره های دینی» و اثبات صدق آنها نیز به حسب نوع گزاره معلوم می شود.
۴۵۸.

ناکامی تئوری های بازنمودگرایی مرتبه ی اوّل در تبیین خصیصه ی سوبژکتیو تجربه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی بازنمودگرایی خصیصه ی سوبژکتیو خودبازنمودگرایی مسأله ی دشوار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۹۳۵ تعداد دانلود : ۹۶۵
این مقاله، کارآمدی تئوری های بازنمودگرایی مرتبه ی اوّل برای تبیین خصیصه ی سوبژکتیو تجربیات پدیداری را موردبررسی قرار می دهد. نویسنده پس از توضیحی کوتاه درباره ی بازنمودگرایی، به سراغ توضیح مسأله ی این مقاله می رود: تبیین خصیصه ی سوبژکتیو تجربیات که علاوه بر خصیصه ی کیفی، معضل دشوار فیزیکالیسم برای تقلیل پدیدارشناسی به حیث التفاتی است. نویسنده به تئوری های کارکردگرایانه ی شومیکر و خودبازنمودگرایانه ی کریگل برای تبیین خصیصه ی سوبژکتیو اشاره می کند و اشکالات وارد بر آن ها را شرح می دهد. سپس به داعیه ی سایر بزرگان بازنمودگرایی می پردازد که تأمین خصیصه ی سوبژکتیو را در قالب همان فرایند بازنمایی و بی نیاز از تئوری پردازی مجزا، در نظر می گیرند. وی با توضیح و بررسی فرایند بازنمایی، نتیجه می گیرد که فرایند مذکور، از عهده ی تبیین خصیصه ی سوبژکتیو تجربه برنمی آید و همان مسأله ی دشوار و شکاف تبیینی، عود می کند.
۴۵۹.

تحلیل تطبیقی ویژگی های تجربه و استقراء در فلسفه ابن سینا و پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه ابطال پذیری استقراء قاعده اتفاقی اصل انتقال قیاس خفی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۷۵ تعداد دانلود : ۹۲۱
استقراء و تجربه از مسائل مهم فلسفه علم در جهان معاصر است که در فلسفه ابن سینا و پوپر همواره مورد توجه بوده است. ابن سینا با استناد به مواردی چون اخذ ذاتی، قاعده اتفاقی و قیاس خفی، تلاش نمود تا تجربه را از استقراء جدا کند و برای آن یقین و کلیت مشروط خاصی را لحاظ کند؛ ضمن اینکه تقسیم او از استقراء به تام و ناقص نیز اهمیت خاص خود را دارد. پوپر با نظر به مشکل عدم امکان استنباطات کلی در استقراء، تلاش نمود با طرح اصل انتقال و نشان دادن همسانی نگرش منطقی و روانشناسی گری، مشکل استقراء را حل کند و سپس با معرفی معیار ابطال پذیری، معیاری کلی و تجربی برای تأیید نظریات علمی ارائه دهد. شباهت دیدگاه ابن سینا و پوپر، مواجهه نقادانه با مسئله استقراء و تجربه و تلاش برای تبیین ابعاد معرفتی آنها در علم و زندگی عملی بشر است، اما درنهایت ضمن اینکه هر دو، روش علمی را در تجربه و استقراء محدود نمی کنند، پوپر درحالی تجربه را بعنوان یکی از معیارهای تفکیک علم از غیر علم می داند که برای تجربه هیچ مبنای محکمی درنظر نمی گیرد، ولی ابن سینا تأکید دارد که تجربه از بدیهیات اولیه است و بنابراین در شکل گیری مجموعه معرفت بشری نقش مهمی دارد. در نوشتار حاضر، با تبیین و تحلیل تطبیقی دیدگاه های ابن سینا و پوپر درباب تجربه و استقراء، تلاش می شود توانمندهای رویکرد ابن سینا نشان داده شود.
۴۶۰.

امکان طرح آزاداندیشی در پژوهش به مثابه یک مسئله اخلاقی بر مبنای منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آزاداندیشی ترس تعصب جهل طرح اخلاقی طمع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۳۶۲
آزاداندیشی نخستین بار توسط اثبات گرایان در روش شناسی تحقیقات مطرح شد. ایشان معتقد بودند محقق در علوم انسانی هم باید مثل علوم طبیعی از حوزه تأثیر همه ارزش ها و ترجیحات آزاد باشد. صاحبان رویکردهای تفسیری و انتقادی با طرح مباحث گسترده ای به طور کلی یا جزئی با این نظریه مخالفت ورزیدند. این گفت وگو در حوزه روش شناسی تحقیقات همچنان گرمای خود را حفظ کرده است. چیزی که این مسئله را از منظر اخلاق شایسته توجه اخلاق نویسان می کند و ماهیتِ موضوع و هدف مسئله آزاد اندیشی فرصت آن را فراهم می کند، امکان طرح آزاداندیشی به عنوان مسئله ای اخلاقی و توصیه آزاداندیشی به عنوان هنجاری اخلاقی است. از آنجا که موضوع آزاداندیشی به معنای ارزش هایی که محقق می تواند در فرایند پژوهش، خود را از حوزه تأثیر آنها دور نگه دارد، با وجود مباحثات طولانی بین رویکردهای مختلف پژوهشی، هنوز هم مبهم و مورد اختلاف است، نیاز به مرجع قابل اعتمادی برای تعیین این قبیل ارزش ها، سومین عنصر دخیل در امکان طرح اخلاقی این مسئله محسوب می شود. این مقاله تلاشی است برای تعیین ارزش های کنترل شدنی در فرایند پژوهش از منظر منابع اسلامی. طی این تلاش ثابت شد که انسان می تواند با پیشگیری و درمان، خود را از تأثیر جهل، ترس، طمع و تعصب به عنوان موانع عام و فراگیر آزاد اندیشی دور نگه دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان