فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
131 - 152
حوزههای تخصصی:
نام اسفندیار، پسر گشتاسپ، در فارسی نو از نظر آواشناسی تاریخی این زبان خلاف قاعده است زیرا انتظار می رفت این نام مانند صورت فارسی میانه اش به شکل اسپندیاد به فارسی نو برسد، اما چنین صورتی در متون فارسی نو رایج نیست و فقط در آثار عربی دیده می شود. در این مقاله نشان می دهیم که نام اسفندیار در فارسی نو وام واژه ای از زبان های ایرانی شمال غربی منطقه آذربایجان است، زیرا تحول *t ایرانی باستان به r در موضع پساواکه ای و میان واکه ای در زبان آن منطقه امری رایج است. این پهلوان در آن خطه و نواحی قفقاز شهرت فراوانی داشته است، به گونه ای که مناطقی به او منسوب بودند و برخی خاندان های ارمنی و ایرانی حاکم در آنجا نسب خود را به وی می رساندند. همچنین، راه ورود صورت آذربایجانی این نام به تحریرهای خدای نامه و پیکره اصلی حماسه ملی ایران را مشخص می کنیم و نشان می دهیم که این نام به واسطه خاندان پارتی مهران که در آذربایجان و نواحی قفقاز حکومت داشته اند و خود را از اخلاف اسفندیار می دانسته اند به منابع اصلی حماسه ملی ایران راه یافته است. در روایات این خاندان میان سرگذشت اسفندیار و بهرام چوبین که یکی از مهرانیان برجسته بود، شباهتی برقرار شده است. در آخرین مرحله نفوذ این نام در فارسی نو، احتمالاً سامانیان که نسب خود را به بهرام چوبین می رسانده اند این نام را در خراسان و شرق ایران رواج داده اند. به تدریج این صورت آذری صورت برآمده از فارسی میانه را کنار زده و به همین شکل به متون فارسی نو رسیده است.
تحلیل شناختی کانون های توجه در داستان یوسف پیامبر از دیدگاه لنگاکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
85 - 101
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی، رویکردی است که به زبان به عنوان وسیله ای برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد.این رویکرد که در سه دهه اخیر در زبان شناسی مورد توجه روزافزون قرار گرفته است، زبان را نمودی از نظام تصویرسازی و تعبیر ذهن می داند. زبان شناسان شناختی عقیده دارند که پدیده تعبیر صحنه پدیده ای شناختی است و آنچه در داستان و روایت اتفاق می افتد را می توان از دیدگاه شناختی به شکلی عمیق تر بررسی و تحلیل نمود. در این پژوهش با توجه به دیدگاه های زبان شناسی شناختی رونالد لنگاکر (1987) در زمینه تعبیر صحنه و ابعاد مختلف آن مانند زاویه دید، شرح صحنه، ضبط صحنه و کانون توجه به تحلیل داستان یوسف پیامبر(ع) در سوره یوسف پرداخته می شود و سپس مقوله کانون توجه در آیات این سوره مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین بسامد هر یک از ابعاد تعبیر در آیات این سوره بررسی می شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی_تحلیلی بوده و منابع آن مطالعات کتابخآن های می باشند. در این جستار سوره یوسف که مشتمل بر 111 آیه است، به عنوان منبع اصلی پژوهش انتخاب و ابعاد تعبیر صحنه در زبان شناسی شناختی در سرتاسر داستان مورد بررسی قرار گرفتند. براساس یافته های این مطالعه، از میان ابعاد تعبیر صحنه، به ترتیب بُعد زاویه دید بیشترین و بُعد شرح صحنه کمترین بسامد را دارا می باشند. همچنین بیشترین کانون های توجه دراین سوره به ابعاد خواب و رویا و تعبیر آن، پیراهن و مکر و نیرنگ اختصاص یافته است.
نقد و تحلیل برگردان های عربی رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تلاش دارد برگردان های عربی رباعیات خیام را موردنقد و تحلیل قرار دهد؛ ازاین رو، در آغاز به شرح مختصری از زندگی و جایگاه این شاعر و ریاضی دان ایرانی و دیدگاه های مطرح ازسوی خیام شناسان پرداخته است. سپس اثر سترگ او در برگردان نامداران جهان عرب موردبحث قرار گرفته است. در این بخش ابتدا از تاریخچه رباعی، رباعیات خیام، ترجمه و چگونگی ورود آن به جهان عرب سخن به میان آمده، سپس از عوامل اثرگذار پیش روی مترجمان عرب تحت عناوینی چون ایدئولوژی، سپهرِ گفتمان زبان مبدأ و مقصد، قالب های ترجمه، ترجمه از زبان واسطه و سرانجام سازوکارهای مترجمان با آوردن شواهد متنوع بحث شده است. در موضوع ایدئولوژی از تأثیرگذاری ایدئولوژی مترجم و زبان مقصد و در سپهرِ گفتمان از تحول و دگرگونی متن و توفیق یا عدم توفیق مترجم سخن رفته است. پایبندی به قالب اصلی رباعی و یا عدم پایبندی به آن و نتایج حاصل از آن در روند ترجمه و همچنین بهره گیری از زبان واسطه و تأثیرگذاری مثبت و منفی و احیاناً مخرب آن در ترجمه، مانند دیگر موضوعات از جایگاه ویژه ای در این بحث برخوردار است. در این گفتار علاوه بر موارد طرح شده، سازوکارهای شخصی مترجمان و تأثیرگذاری آنان در تصریح، تلطیف، تغییر و حذف به انتقال معنای دریافتی از زبان مبدأ که معمولاً برخاسته از فهم و درک نادرست و یا زبان واسطه و یا اختلاف فرهنگی است به بحث گذاشته شده است. در پایان یادآور می شود که شیوه به کاررفته در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است؛ بدیهی است که برای تبیین و غنای هر چه بیشتر این پژوهش از نمونه های متفاوت مترجمان سرشناس عرب، بهره گیری و درنهایت یافته های این پژوهش به صورت یک جمع بندی به عنوان نتیجه به خواننده این سطور عرضه شده است.
سبک شناسی شعر روباه و کلاغ با تکیه بر اشعار حبیب یغمائی، میرزا علی اکبر صابر، سلیمان العیسی و محمد عثمان جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
1 - 20
حوزههای تخصصی:
حکایت روباه و کلاغ از دیرباز موردتوجّه شاعران و داستان سرایان قرار گرفته است، شاعران در کشورهای مختلف، به زبان های متنوع و با سبک های متمایز این داستان را به نظم کشیده اند. در این پژوهش به بررسی و مقایسه سروده های چهار شاعر؛ حبیب یغمائی، (شاعر فارسی زبان) و علی اکبر صابر (سراینده اشعار ترکی) و سلیمان العیسی، شاعر سوری محمد عثمان جلال شاعر مصری تبار می پردازیم. این جستار با روش توصیفی - تحلیلی بر اساس مکتب آمریکایی (که در تطبیق دو ادب اصل تأثیرگذاری و تأثیرپذیری و داشتن ارتباط تاریخی را شرط واجب نمی داند) در ادبیات تطبیقی می کوشد جنبه های مختلف زیبایی شناسانه، نوآوری، شباهت ها، تفاوت ها و کارکردهای مختلف قصیده «روباه و زاغ» در چهار سطح؛ آوایی (موسیقی درونی و بیرونی)، بلاغی (کارکردهای زیبایی شناسی) لایه نحوی و فکری در آثار چهار شاعر نامبرده را ارزیابی کند. بررسی متون شعری این شاعران نشان می دهد که همه آن ها، جهت زیبا و جذاب جلوه دادن سروده خود به موسیقی شعر، اهتمام ویژه ای داشته اند و از انواع تشبیهات و استعارات و جناس ها استفاده نموده اند. توجّه به واج آرایی و ضرب آهنگ شعر در سروده سلیمان العیسی نسبت به سه شاعر دیگر، کمتر است، شعر یغمائی، صابر و عثمان جلال دارای ردیف و قافیه و آهنگین است و کودکان به راحتی قادر به حفظ آن هستند، ولی سروده سلیمان العیسی به سبک شعر نو است و ضرب آهنگ آن چندان ملموس نیست. در لایه فکری، هدفشان تعلیم و تربیت و دوری از چاپلوسی و راست گویی کودکان است. یغمائی دریافت پیام متن را به عهده مخاطب نهاده است ولی شعرای دیگر به پیام داستان اشاره نموده اند.
تأثیر آثار سید لقمان ارومی بر هنر کتاب آرایی عثمانی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
145 - 117
حوزههای تخصصی:
سده دهم هجری، دوره اوج هنر کتاب آرایی عثمانی، بویژه در حوزه نگارگری و جلدسازی به حساب می آید. در رأس آثار ارزشمند هنری این دوره باید به کتاب هایی اشاره کرد که توسط افرادی که لقب "شاهنامه نویس" گرفته بودند به رشته تحریر درآمده اند. اکثر این افراد ایرانی بودند و یا اینکه تحت تأثیر فرهنگ ایرانی رشد یافته بودند. در بین افراد مذکور سید لقمان ارومیه ای و آثار نگارشی وی قابل توجه هستند. این آثار توسط این شاعر والامقام سروده شده و سپس به دست نقاشان و تذهیب کاران چیره دست آن دوره تزئین یافته است. این نسخه ها در تاریخ تحول زبان فارسی در آناتولی و گسترش هنر کتاب آرایی ایرانی در عثمانی جایگاه ویژه ای دارند که تاکنون در منابع فارسی در مورد آن ها پژوهش جامعی صورت نگرفته است. به همین دلیل در این مقاله ضمن بررسی آثار تدوین شده توسط این شاعر ایرانی، به تحلیل بیست و پنج نسخه خطی به جا مانده از آن دوره پرداخته شده است.
بررسی یک ابهام در تاریخ آل مظفر با تکیه بر سروده های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
247 - 267
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه پراهمیت شعر حافظ، آگاهی هایی است که در خصوص تاریخ سیاسی قرن هشتم در اختیار ما می گذارد. بازتاب پاره ای از رخدادهای تاریخی آن عصر را می توان در اشعار حافظ ملاحظه کرد. تعمّق در دیوان او که مشحون از نام های رجال عرصه سیاست است، ما را با برخی ویژگی های مثبت و منفی ایشان آشنا می کند. اعتبار این اطلاعات از آنجا مایه می گیرد که حافظ از نزدیک با شخصیت های آن تاریخ رویارو بوده و در بطن بسیاری از رویدادها حضور داشته است. از جمله شخصیت هایی که نامش در اشعار حافظ به چشم می خورد خواجه برهان الدین ابونصر فتح الله، وزیرِ امیرمبارزالدین مظفری است. میان منابع تاریخی در مورد سرنوشت او پس از خلع مبارزالدین محمد از سلطنت، اختلاف است. برخی از گزارش ها از قتل وی در جریان دستگیری امیر مبارزالدین حکایت دارند اما در برخی منابع از کشته شدن او پس از دو ماه حبس سخن رفته است. اما هیچ یک از این روایات با آگاهی هایی که شعر حافظ در اختیار ما می گذارد، هم خوانی ندارد. در این جستار با روش تحلیل محتوا و به شیوه توصیفی تحلیلی کوشیده ایم تا با کنار هم نهادن گزارش منابع تاریخی و اطلاعات حاصل از دیوان حافظ، این ابهام تاریخی را مرتفع سازیم. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد تاریخ واقعه خلع امیرمبارزالدین از سلطنت، رمضان سال 759ق بوده و روایاتی که وقوع این رخداد را سال 760 ثبت کرده اند، فاقد اعتبارند. همچنین خواجه برهان ابونصر در اثنای شورش شاه زادگان مظفری علیه پدر، مقتول یا محبوس نشده بلکه تا زمان وفاتش در ذی الحجّه 760ق عهده دار وزارت شاه شجاع مظفری بوده است.
افعال معین تصویرساز آغازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمود آغازی با کمک افعال کمکی ساخته می شود که علاوه بر نشان دادن شروع و آغاز انجام گرفتن عمل، بر ضرورت آن نیز دلالت می کنند. افعال معین آغازی مانند افعال «آغازیدن، آغاز نهادن، ایستادن، گرفتن و ...» که سازنده نمود آغازین در جمله هستند، در فارسی امروز کاربردی ندارند اما در دوره های پیشین زبان فارسی نقش پررنگی داشته اند. در حوزه افعال معین آغازی با دسته ای از افعال مواجه ایم که برای ساخت نمود آغازی با کمک ساخت تصویرهایی مستمر از مبدأ فعلی ثانویه به فعل اصلی در جمله می رسند و با این طرحواره حرکتی روند آغاز یک کنش یا فعل را نشان می دهند. در این پژوهش سعی شده تا افعال معین تصویرساز که بر نمود آغازی در زبان فارسی دلالت دارند استخراج و معرفی شوند. از این رو این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی افعال معین تصویرساز آغازی در دوره تاریخی قرن چهارم تا دوازدهم زبان فارسی در میان کتاب های منثور فارسی پرداخته است. نتایج نشان می دهد که افعال «برگرفتن، برداشتن، برخاستن، گشودن» از افعال معین تصویرساز آغازی محسوب می شوند. در این میان افعال «برخاستن و برداشتن» همچنان نقش معین تصویرساز آغازی خود را حفظ کرده اما مابقی افعال دستخوش معین زدگی شده و کاربرد خود را از دست داده اند. علاوه بر آن، افعال دیگری در فارسی محاوره ای امروز مانند «کشیدن و گرفتن» به این محدوده افزوده شده اند که روند معینی خود را در ساخت نمود آغازی طی می کنند.
خاک خواری و بازتاب آن در متون کهن فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
27 - 46
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: خاک خواری، یعنی عادت به خوردنِ خاک وگِل و نظایر آن، سابقه طولانی در سراسر جهان دارد. این پدیده در متون کهن فارسی و عربی نیز به صورت های مختلف انعکاس یافته است و طیف های گوناگونی از مردم، اعمّ از زاهدان و صوفیان، خلفا و پادشاهان و دولتمردان، فُقرا، زنان، کودکان، دیوانگان و عموم مردم به آن گرایش داشته اند. در این پژوهش به بررسیِ بازتابِ خاک خواری در متون نظم ونثر فارسی و عربی پرداخته ایم.روش: این پژوهش را به روش توصیفی- تحلیلی انجام داده ایم و با شناساییِ منابعِ گوناگونی که در آنها اشاره ای به خاک خواری شده است و استناد به آنها به بررسی و تحلیل موضوع پرداخته ایم.نتایج: چنان که از شواهد متون کهن برمی آید، خاک خواری، گذشته از جُنون، غالباً به سببِ فقر، زُهد و ورع، التذاذ و اعتیاد، و یا ویارِ زنانِ باردار بوده است. رواجِ امثالِ گوناگون در میانِ اقوامِ ایرانی با مضمونِ خاک خواری نشانگرِ میزانِ شیوع و همچنین دشواریِ ترکِ این عادت بوده است. جُز زاهدانِ قرونِ نخستین اسلام که خاک خواری را نوعی زهد و ورع و پرهیز از امور دنیوی و تقیّد به حلال خواری و کم آزاری می پنداشته اند، شاعران و نویسندگان اغلب برخورد منفی با این پدیده داشته اند وآن را از عادت های ناپسند و بیمارگونه شمرده اند و به خودداری از آن دعوت کرده اند. در متونِ طبّی خاک خواری را نوعی بیماری و مرض شناخته اند و راهکارهایی برای درمان آن ارائه داده اند. در متون اخلاقی گِل خواری را از جمله اَمراضِ نفس شمرده اند و گاه در تمثیل، به اعتیادِ گِل خواری اشاره کرده اند. در متونِ دینی نیز خاک خواری حرام شمرده شده است.
تحلیل عقده حقارت در شخصیت اصلی رمان بازی آخر بانو براساس آرای آلفرد آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
85 - 112
حوزههای تخصصی:
آثار بلقیس سلیمانی (۱۳۴۲) به سبب بیان مصائب زنان، بستر مناسبی برای تحلیل های روان کاوانه است. از این رو ما در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی و با رویکردی روان کاوانه به تحلیل شخصیت گل بانو در رمان بازی آخر بانو پرداختیم و براساس آرای آلفرد آدلر به این پرسش اساسی پاسخ دادیم که چه عواملی موجب شکل گیری احساس حقارت و عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو شده اند. یافته های این پژوهش نشان داد که شرایط پرورش و تربیت اولیه ی گل بانو که تمامی تنبیه و آزار اوست؛ پایه های اساسی شکل گیری احساس های حقارت در شخصیت او را شکل می دهند که رفتار متخاصم و کاسبکارانه ی مادر در کنار فقدان حمایت پدر، نقش محوری و اصلی را در این مسئله ایفا می کنند و سرانجام ناتوانی گل بانو در جبران احساس های حقارت منجر به شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیتش می شود. از مهم ترین عوامل شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو می توان به فقر و نظام مردسالار که بسترهای ظلم و تعدی را فراهم می کنند، اشاره کرد. این عوامل، نهایتاً احساس بی ارزشی و خشم را در گل بانو پرورش می دهند.
نگاهی به صورت و معنای آشنایی زدایی در غزل حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی، اگرچه به عنوان یکی از مباحث نقد ادبی معاصر مطرح گشته؛ در تمام روزگاران گذشته، چه در صورت و چه در معنا، وجود داشته و ضامن پیشرفت شکل و محتوای اندیشه بشری بوده است. در حقیقت آشنایی زدایی، ابزار رهایی انسان از بی توجّهی او به آن چیزی است که روزی برایش ارزش داشت و حتی مقدس بود، اینک به دلیل عادت زدگی، توج او را جلب نمی کند. بی تردید، شاعران از شمار برجسته ترین عادت زدایان جوامع بشری بوده و همواره مردم را به دو مسیر توجّه به نوشدگی جهان و تکیه بر فلسفه آگاهی های پیشین، سوق داده اند. به این اعتبار، حافظ که بزرگ ترین شاعر تمام اعصار به شمار می آید؛ بیش از دیگران به این مسأله حسّاسیّت نشان داده و کلام او، مصداق بارز آشنایی زدایی از اندیشه های انسان سازی بوده است که حکومت ها به وسیله عمّال خود، آن ها را عادی جلوه داده یا وارونه می کرده اند. او برای معطوف کردن نگاه مردم به ارزش های مغول از شگردها و هنرسازی های متعدّدی مثل ایهام، صفت های ناساز، ترکیب های اضافی و وصفی، کهن گرایی، خلاف انتظارها و ابزارهای دیگر بهره می گیرد. این پژوهش با هدف نشان دادن شگردهای آشنایی زدایی و تأثیر آن بر اندیشه اجتماعی حافظ پدید آمده است. اطّلاعات این پژوهش از طریق روش کتابخانه ای فراهم آمده و با بهره گیری از روش تحقیق کیفی، تحلیل و گزارش شده است. از نتایج قابل ذکر این پژوهش، می توان به هنر حافظ در بهره گیری از آشنایی زدایی برای مبارزه با «قدرت» اشاره کرد.
بررسی و تحلیل آیین های سنتی سیستان و چند مضمون اساطیری آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
121 - 147
حوزههای تخصصی:
آیین ها بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ و گذشته اقوام مختلف ایرانی به ویژه اهالی سرزمین سیستان به شمار می آیند که با توجه به مذهب، باورها و عقاید قومی و قبیله ای، به شکلی خاص، نمودار گردیده است. درواقع، مردمان سیستان، با توجه به ویژگی های اسطوره شناختی، مردم شناختی، تاریخی و روان شناختی که دارند، دارای آیین هایی هستند که آن ها را نسبت به سایر اقوام دیگر ایرانی متمایز می کند.آیین هایی که با توجه به صبغه کهنی که این مردمان دارند، در داستان های این سرزمین نیز نمایان گردیده و زمینه را برای بررسی و تحلیل های گوناگون ادبی فراهم کرده است. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با توجه به امکاناتی که نقد اسطوره ای در اختیار ما قرار می دهد، به بررسی و پژوهش در آیین های موجود در داستان های حوزه فرهنگی سیستان و تحلیل مضامین آن ها بپردازد. بررسی ها نشان می دهد که داستان های سیستانی، حاوی آیین های مختلفی است که از مهم ترین آن ها آیین خون خوردن، اوشیدر، ازدواج با خویشان، جادوگری و سوگواری است که بسیاری از آن ها تحت تأثیر فرهنگ باستانی ایرانی و زرتشتی و همچنین آداب و مناسک اقوام کهنی همچون سکاها در داستان ها ایجاد شده و در میان مردمان ناحیه سیستان رواج یافته است.
انقلاب مشروطه و ظهور اجتماعات فرهنگی و ادبی: مطالعه موردی جمعیت فرهنگ رشت
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
33 - 42
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف بررسی شناسایی زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل گیری اجتماعات فرهنگی و ادبی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی تدوین شده است. فرض مسئله ای مقاله این است که از یکسو مواجهه و تعامل جامعه ایرانی با غرب و دستاوردهای علمی و فکری آن و از سوی دیگر، فضای اختناق و عقب افتادگی فکری و سیاسی و اجتماعی در اواخر دوره قاجار،موجبات پیدایش آگاهی های سیاسی و فرهنگی را فراهم ساخت. در نتیجه چنین فضا و شرایطی از جامعه پس از انقلاب مشروطه، اجتماعات فرهنگی و ادبی در پاسخ به نیازهای فرهنگی و اجتماعی ناشی از تغییرات جدید شکل گرفتند. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات اسنادی است که با روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و استفاده از تکنیک فیش برداری از منابع مکتوب موجود انجام شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که با توجه به وجود زمینه های تاریخی و سیاسی چون افتتاح مجلس شورای ملی، انتشار روزنامه های آزاد، تدوین قانون اساسی و متمم آن و.. و همچنین تحولات ادبی در دهه های پایانی دوره قاجار، زمینه برای شکل گیری اجتماعات فرهنگی و ادبی مانند جمعیت نسوان وطن خواه ایران، جمعیت فرهنگ رشت و مشابه آن فراهم گردید.
بررسی اشعار محمدتقی بهار بر اساس نظریه ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
59 - 70
حوزههای تخصصی:
در واکاویِ آثار ادبی، سه شیوه مرسوم است: محوریت لفظ، محوریت معنا و محوریت متن و معنا. به نظرِ پیروانِ گروه اخیر، متن، هم با محتوا و هم با پدیده های اجتماعی- تاریخی، فرهنگی و... ارتباط تنگاتنگ دارد. این گروه، دو زیرشاخه دارد: یکی شاخه «متأثرینِ پوزیتیویسم»، که تمام آثار ادبی را بازخورد بی واسطه پدیده ها می دانند و یکی هم شاخه ای که قایل به میانجیِ آفرینش های ادبی با پدیده ها هستند؛ مانند لوکاچ و لوسین گلدمن. شاخه اخیر می تواند از روی بازخوانی جزءجزءِ ساختار معنادارِ اثر، به جهان بینی کلیِ آفریننده اثر (میانجی) پی ببرد. این جستار به شیوه تحلیل محتوا و مطالعات کتابخانه ای، بعد از تورق نوشته های ادبی، جای خالی بررسی جهان بینی بهار بر دیوان وی را موضوعی متأسفانه مغفول دید و با تفسیری نوین، این خلأ پژوهشی را پر کرده و در صدد پاسخ به این پرسش ها برآمده که اولاً: با تحلیل اشعار ملک الشعرای بهار، درون مایه فکری و طبقه اجتماعی او چیست؟ ثانیاً: جهان نگری کلی شاعر چیست؟ و ثالثاً: تجلّی این جهان نگری در دیوان او چگونه است؟ پژوهش در پاسخ گویی سؤالات توانست ابتدا به کشف ساختار درونی اثر برسد. سپس جهان بینی شاعر را کشف نماید که از طبقه نئوکلاسیکِ ملتزم به ادب کلاسیک و شرع، برون گرا، واقع گرا و نیز غم گراست. اشعار تقریبا بدون یکپارچگی، استفاده از تصاویر رایج و معمولی، کم رنگی تصاویرِ مبتکرانه زیبا، انعدام عاطفه و نهایتاً بسامد پایینِ صنایع معنوی از بازتاب های جهان بینیِ اوست.
الگوی بررسی زبان غنایی- روایی درمنظومه های عاشقانه فارسی (مطالعه موردی: بررسی مهمترین منظومه های عاشقانه فارسی از آغاز شعرفارسی تاپایان قرن هشتم هجری )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
197 - 244
حوزههای تخصصی:
بخشی از نقد جدید صرف بررسی ویژگی های زبان آثار ادبی شده است. در زبان فارسی عمده پژوهش ها در زمینه زبان عرفان و زبان حماسه انجام گرفته و تاکنون الگویی برای بررسی زبان غنایی-روایی ارائه نشده است. به منظوردستیابی به یک الگو برای بررسی زبان غنایی- روایی، پنج سطح: آوایی، دستوری، محتوایی، واژگانی و بلاغی در چهارده منظومه مهم عاشقانه فارسی به شیوه استقرای تام بررسی شد. نرم افزارسیمیا و فیش نگار نور3درتحلیل و طبقه بندی داده هااستفاده شدند. نوع پژوهش تحلیلی – توصیفی می باشد و می توان این نتایج را حاصل این بررسی دانست: ازحیث وزن هزج مسدس با زحافات عمدتا محذوف است. ردیف فعلی مورد توجه است. مخرجگاه غالب، سایشی است. واژگان حوزه معنوی و وجدانیات، عناصر طبیعی و عناصر بزم جزء وجوه مهم این زبان هستند.وجود فعل در اواسط ابیات یا مصراع ها، محذوف بودن افعال و بالتبع آن آهنگ افتان ابیات به چشم می خورد. افزایش ضمایر گسسته من و ما می تواند درونگرایی منظومه ها را افزایش می دهد. ازنظر پرکاربردترین صنایع بلاغی، استعاره مصرحه مرشحه، استعاره مکنیه، تشبیه با طرفین مقید، اضافه تشبیهی و تشبیه بلیغ وجوددارد.افزایش جملات انشایی،افزایش اوصاف و اطناب، افزایش مبالغه، بسامد بالای حضور فعال زنان و زبان زنانه و لطیف ازدیگر ویژگی های این زبان است.
Apprendre par la Traduction: Explorer l'Impact de la Traduction sur le Développement des Stratégies d'Apprentissage des Langues(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Bien que les enseignants de langues aient souvent émis des critiques à l'encontre de l'utilisation de la traduction comme outil d'apprentissage, cette pratique est très répandue chez les apprenants de langues étrangères et secondes. Toutefois, les recherches portant sur le rôle de la traduction dans l'apprentissage des langues et le développement des stratégies d'apprentissage ont été relativement peu nombreuses jusqu'à présent. L'objectif de la présente étude est d'explorer l'impact de la traduction sur l'élargissement des stratégies d'apprentissage des langues étrangères chez les apprenants eux-mêmes. Pour atteindre cet objectif, un questionnaire en six sections comprenant 30 items a été préparé et validé. Le questionnaire a été distribué aux apprenants de français langue étrangère. Après avoir collecté les données, les résultats ont montré que, du point de vue des apprenants du français langue étrangère, la traduction contribue à élargir davantage les stratégies d'apprentissage directes. Les résultats ont également montré que l'utilisation de la traduction, du point de vue des apprenants, développe des stratégies affectives, sociales et métacognitives, par ordre de priorité, parmi les stratégies d'apprentissage indirectes. Le recours à la traduction peut aider les apprenants de langues étrangères à développer leurs compétences cognitives, de mémoire et de compensation, dans cet ordre, parmi les stratégies d'apprentissage directes. Les résultats de cette étude permettent aux enseignants de langues d'identifier les croyances et les stratégies des apprenants, ce qui est essentiel pour adapter les stratégies d'enseignement et favoriser un apprentissage plus efficace. .
بازخوانی روان شناختی رمان «هرس» (تبیین و واکاوی چرایی تداوم پیامدهای روانی جنگ در شخصیت های رمان هرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
103 - 135
حوزههای تخصصی:
رمان هرس که با گونه جنگی در سال 1396 در حوزه ادبیات پایداری به وسیله نسیم مرعشی به چاپ رسیده روایتگر سال های زندگی خانواده ای جنگ زده و بازتابی از جلوه های ترس و اضطراب اشخاص در مواجهه با مشکلاتی چون جنگ و سوگ ناشی از آن است. این نوشته بعد از اشاره اجمالی به عواقب روانی جنگ در جوامع انسانی، به شیوه توصیفی_ تحلیلی ابتدا راهبردهای مقابله با ترس و استرس ناشی از جنگ را توصیف می کند سپس نمونه های منطبق را در واکنش رفتاری رسول و نوال به عنوان دو شخصیت محوری داستان با میزان آسیب پذیری بالا تبیین کرده و براساس انگاره اختلال استرسی ناشی از ضربات روانی جنگ به تحلیل راهبردهای؛ مقابله ای، الگوهای سازشی و مکانیزمهای دفاعی می پردازد. نتیجه تحقیق نشان می دهد: رمان هرس براساس راهبردهای مقابله ای و الگوهای سازشی و همچنین مکانیزم های دفاعی فروید قابل تحلیل و تبیین بوده و چگونگی به کارگیری این راهبردها، الگوها، و مکانیزم ها، نقش تعیین کننده ای در سلامت روان و متعاقبا سرنوشت قهرمانش داشته است.
کَوَرستان یا گَوِستان (پژوهشی در خصوص نام ماوراءالنّهر در شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
89 - 106
حوزههای تخصصی:
در سه داستان از شاهنامه فردوسی از سرزمینی در نواحی شمال شرقی ایران در حدود ماوراءالنهر یاد شده، که نام آن در دست نویسهای موجود به صورت های گوناگونی ضبط شده است و مصححان شاهنامه و پژوهندگان جغرافیای آن در انتخاب از بین این صورت ها با یکدیگر اتفاق نظر ندارند. از بین رفتن صورت اصلی نام این سرزمین و ثبت مغشوش و نادقیق آن در متون پهلوی و وجود صورتهای متشابه آن در سرزمینهای شرقی و شمال شرقی ایران در منابع تاریخی و جغرافیایی پس از اسلام و نیز برداشت های نادرست و متناقض از گستره جغرافیایی این ناحیه، علّت های اصلی گزینش های متفاوت مصحّحان شاهنامه گردیده اند. برخی از صورتهای منتخب یا پیشنهادی برای نام این سرزمین کورشان، کوشان، کروشان، کهستان، کورستان و کوی ساران اند. در این نوشتار با دقّت در جزئیّات داستان هایی که نام این سرزمین در آنها به کار رفته و نیز بهره گیری از آثار ایرانی باستان و متون فارسی میانه، خوانشی متفاوت از قرائت هایی که پیشتر مطرح شده اند و از پشتوانه برخی از دستنویس ها نیز برخوردار است، به شکل گَوِستان ارائه خواهد شد.
زمان آگاهی بیدل دهلوی از منظر نقد مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
177 - 199
حوزههای تخصصی:
زمان در نقد مضمونی یکی از موضوعات اساسی است و از میان منتقدان این حوزه، ژرژ پوله بیش از همه به مؤلفه های زمان و مکان توجه دارد. محور اساسی نقد پوله کاوش و بررسی چگونگی ارتباط با دنیای بیرونی است که با تأکید بر مؤلفه های زمان و مکان صورت می گیرد. تأکید بیدل دهلوی به «زمان» و «صیرورت» و ابعاد معرفت شناسی آن چه در مثنوی ها و چه در غزلیات از مؤلفه های اصلی اندیشه ی اوست. بیدل در غزلیاتِ خود از طریق نمادها، تصاویر و استعارات، فضایی سوررئالیستی خلق می کند و برداشت متفاوت خود از زمان را که مطابق با جهان بینیِ عرفانی اوست ارائه می دهد. این پژوهش در پی آن است که ضمن ترسیم همبسته های مفهومی زمان و شبکه تصویری آن، مبانی فلسفی و عرفانی تلقی بیدل از زمان یعنی اندیشه وحدت وجود و حکمت هندی را نشان دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مفاهیم و تصاویر مرتبط با مقوله زمان در غزلیات بیدل دهلوی می پردازد و با رویکرد نقد مضمونی بر محوریت آرای پوله، ادراک بیدل از زمان حال، گذشته و آینده را در آیینه ی تصاویر تکرارشونده بررسی می کند. دست آورد این تحقیق، این است که بیدل بنا به آموزه های حِکمی ِهندی و عرفان اسلامی به مراقبه و مکاشفه و تأمل و شهود بسیار بها می دهد و بسامد بالایِ واژگانی همچون «لحظه، لمحه، دَم و آن»، و دیگر ترکیباتِ مشابه مانند «چشم بر هم زدن»، «طَرفه العین» و «کاغذِ آتش رسیده»، «برق و شرر»، «برگ کاه در مقابلِ آتش، گردش چشم، آهوی رمیده.....» نشان از توجه بیدل به مقوله زمان است.
تحلیل ساختار روایی داستان بازنویسی شده ی«کیمیای عشق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا در طرح کتاب مثنوی معنوی برای بیان اندیشه های خود از حکایت پردازی که زبان بیان هنری اخلاقیات است، استفاده کرده و از آن برای زمینه سازی آموزش عبرت و حکمت به خوبی بهره برده است؛ به گونه ای که این اثر در میان سایر آثار وی از نظر داستان نویسی در جایگاه ویژه ای قرار دارد. این اثر افزون بر استفاده ی مخاطبان بزرگ سال، گروه های سنی کودک و نوجوان نیز به آن توجه دارند؛ به گونه ای که تاکنون داستان های متعدد آن برای بهره گیری این گروه های سنی بازنویسی شده است که نشان از اهمیت بالای این اثر برای همگان دارد. یکی از داستان های بازنویسی شده ی مثنوی، داستان «پادشاه و کنیزک» است که با نام «کیمیای عشق» برای نوجوانان نگارش یافته است. در پژوهش حاضر در نظر است بر پایه ی منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی، ساختار روایی داستان گفته شده در سه سطح: روایی و نظام روایی، پی رفت ها و پیرنگ بررسی شود. حاصل این بررسی نشان می دهد که در نظام روایی این داستان، پیوسته در فرایند گذر از وضعیتی نامتعادل به وضعیتی سامان یافته، شاهد شکل گیری کنشی جدید هستیم که سعی می کند با تداخل در کنش کنشگران، منظر جدیدی در مسیر روایتِ اصلی باز کند. متن روایی داستان، از سه پی رفت و شانزده گزاره ی روایی تشکیل شده و از نظر طرح نیز پیرنگ طبیعی دارد، به گونه ای که عناصر اساسی پیرنگ (گره افکنی، کشمکش، تعلیق، بحران، نقطه ی اوج و گره گشایی) در آن به شکل بارزتر نمود یافته است.
نگارش خودکار، جلوه ای از سوررئالیسم در آثار منظوم عرفانی (مورد مطالعه: سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر و دفتر سوّم مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
59 - 74
حوزههای تخصصی:
نگارش خودکار به عنوان یکی از اصول اساسی سوررئالیست ها، در آثار عرفانی که حاصل تجربه های شخصی و شهودی و لحظه های شور و هیجان شدید عاطفی است، از اهمیت خاصی برخوردار است. در چنین نگارشی، نویسنده مغلوب احوال خویش است و به جهت غلبه عواطف و هیجان های ناشی از تجربه عرفانی بر فرآیند خلق سخن تسلط ندارد. این شیوه نگارش در آثار کسانی چون سنایی، عطّار و مولوی که سخن آ ن ها معمولاً حاصل لحظات شور و جذبه و جنون عاشقانه است، نمود بارزی یافته است. لذا در این پژوهش، تلاش می شود تا به شیوه توصیفی - تحلیلی، مهم ترین اصل سوررئالیست ها یعنی نگارش خودکار در مثنوی های سیرالعباد الی المعاد سنایی، منطق الطّیر عطّار و دفتر سوّم مثنوی مولوی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. چنین می نماید که هر سه شاعر در لحظه های شور و جذبه و هیجان های تند عاطفی خویش، تحت تأثیر عشق و جذبه و الهام به بیان عواطف پرداخته اند که بیانگر تجربه هایی از نوع سوررئالیسم ناب به شمار می آید و گواه نبوغ راستین و عاطفه و نگرش عمیق آ ن هاست که با تمام گسستگی ها و آشفتگی هایشان، از روحی واحد و یگانه سرچشمه می گیرد.