فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
43 - 56
حوزههای تخصصی:
وقوع گویی و واسوخت به مثابه رفتاری اجتماعی در دو اصطلاح به هم آمیخته بیشتر در روزگار صفوی شکل گرفته و به عنواندو ویژگی سبکی در شعر عهد صفوی خودنمایی کرده اند؛ بعید نیست فلسفه توسعه و توجه بیش از حدّ شاعران به ای ن ویژگیه اجُستن راهی برای اشاعه این رفتار و نیز جلوگیری از تکرار و تقلید و ایجاد سبک جدید تلقی شود. پیش از ای ن دوره رگ ه هایی از این نوع رفتار اجتماعی در قرون پیشین به چشم می خورد که بازت اب آن در ش عر ش اعران خراس انی و عراق ی از جمل ه مول وی (672-604 ق.) مشهود است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی ضمن مروری بر وقوع گویی و واسوخت با ارائهنمونه هایی از اشعار واسوختی مولوی به «چگونگی و چرایی شعر واسوخت در کلیات شمس» پاس خ ده د. ف رض نویس ندگان ک هنتیجه تحقیق آن را تأیید میکند آن است که مولانا جلال الدّین به عنوان شاعری عاشق پیشه در حالات شوریدگی و غلب ه عش ق ومستی عنان اختیار از دست داده و به بیان وقایع فیمابین خود و معشوقش پرداخته و بی پرده با او سخن ها گفته است.
تحلیل گفتمان اجتماعی رمان: بازنمایی امر اجتماعی در رمان زیبا اثر محمد حجازی
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 44
حوزههای تخصصی:
نقد اجتماعی حوزه تقریباً جدیدی از مطالعات ادبی است که پس از پیدایش دانش جامعه شناسی در قرن نوزدهم پدیدار شده است. جامع ه شناسی آفرینش ادبی، جامعه شناسی محتوا، اجتماعیات در ادبیات، جامعه شناس ی کت اب و نقد اجتماعی شاخه های مختلف جامعه شناسی ادبیات را تشکیل می دهد. این شیوه از نقد ادبی ابتدا در آثار مادام دوستال (1800م)» با دو مفهوم «روح زمانه و «روح قومی» آغاز شد و با تلاش های ایپولت تن (1828-1893) پیوند میان جامعه و ادبیات به صورت گسترده تری مطرح شد. بعد از آن جورج لوکاچ و لوسین گل دمن، تحت تأثیر نقد مارکسیستی به تحلیل ارتباط جامعه و آثار ادبی پرداختند. پژوهش حاضر، رمان زیبا، اثر محمد حج ازی را از منظ ر جامع ه شناس ی ادبیات برپایه نظریات لوکاچ و گلدمن، با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررس ی ق رار داده و تأثیر جامعه و روح زمانه را در شکل گیری محتوا و ساختار حوادث آن تبیین می نماید. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که رمان زیبا، آگاهانه یا ناخودآگاه، ساختار ذهن ی و اندیش ه قدرت حاکم ایران بعد از کودتای 1299و ش یوه برخ ورد آن ه ا ب ا دور ه مشروطه را حمل می کند. نویسنده به نمایندگی از این قشر، گفتمان و اندیشه گروه خود را در قالب این اثر ارائه می دهد و قص د آن ه ا در تخری ب عص رمش روطه و دستاوردهای آن به وضوح در رمان دیده می شود.
پل های روایی: قصه به مثابه تاریخ نگاری در رمان جهان شهر دان دلیلو از منظر هایدن وایت
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 86
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تمرکز بر نحوه روایت پردازی در تاریخ، به بررسی پیچیدگی تعامل تاریخ و داستان می پردازد. بحث اصلی مقاله این است که متون تاریخی متعارف، تحت تأثیر محدودیت های اعمال شده که متفکرانی مانند مارکس و لوکاچ به آن پرداخته اند، در بررسیتمام و کمال گذشته، پیش بینی آینده، و توصیف حال حاضر از ناتوانی رنج می برند.در عوض، هیدن وایت معتقد است که متون داستانی از این نظر برتری دارند وبر توانایی آن ها در ارائه تصویر دقیق تری از تاریخ تأکید می کند. این برتری از توانایی منحصر به فرد قصه در ارائه دیدگاه های چندگانه، دور زدن سانسور، و نمایش رویدادهای تاریخی به شیوه ای جذاب برخوردار است. برای اثبات این ادعا، مقاله تجزیه و تحلیل دقیقی از رمان جهان شهرنوشته دان دلیلوارائه می دهد: رمان در سال 2000 میلادی اتفاق می افتد اماپیش بینی قابل اعتنایی از تغییر و تحول های اقتصاذی بین سال های 2008 تا 2011را به تصویرمی کشد. این رمان، با ارائه زندگی معاصر قهرمان داستان در دنیای تکنولوژی و در مواجهه با افراد دیگر، مدخلی مهم برای ورود به تاریخ آمریکا در آن سال ها است. با استناد به چارچوب نظری بر گرفته شده از هیدن وایت، مقاله ادعا می کند که متون داستانی – که جهان شهر نمونه ای بارز از آن است – در مقایسه با تاریخ، با استفاده ازطیف وسیع تری از دیدگاه ها، فهم دقیق تر و کامل تری از تاریخ ارائه می دهند. در نتیجه، بهره گیری از این رویکرد تفسیر پیچیده تر و جزیی نگرتری از رویدادهای تاریخی به دست می دهد.
کاربرد عوامل انسجام در ابیات تخلص قصاید منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
53 - 82
حوزههای تخصصی:
انسجام از دیدگاه زبان شناسی سیستمی - نقشی برای به وجودآوردن متن های یکپارچه مهم است. عوامل انسجام به دو دسته ی دستوری و واژگانی تقسیم می شوند و هر دسته زیرمجموعه هایی را دربرمی گیرد. کاربرد عوامل انسجام در متن ادبی به لحاظ کمّی و کیفی با متون دیگر تفاوت دارد؛ بااین حال بخش هایی از متون ادبی ازجمله بیت تخلص قصیده این تفاوت را بیشتر نشان می دهند که شاعر در این بیت می کوشد هرچه بیشتر آغاز قصیده را با بدنه ی آن پیوند بزند. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، کاربرد عوامل انسجام در بیت تخلص قصاید منوچهری به عنوان یکی از نمایندگان سبک خراسانی تحلیل شده است. همچنین تلاش شده تا با تکیه بر پژوهش های پیشین، الگویی فارسی برای بررسی انسجام در شعر ارائه شود که مشخص شد در دیوان منوچهری از میان 57 قصیده، 41 قصیده بیت تخلص دارند. به طورکلی در محدوده ی تخلص قصاید منوچهری 1007 مورد گره انسجامی یافت شد که بسامد عامل انسجام واژگانی (32/82%) بیشتر از عام ل دستوری (67/17 %) بود. در میان عوامل زیرمجموعه ی عامل دستوری، ارجاع (81/11%) بیشترین نقش و عامل ربط (89/0%) کمترین نقش را در انسجام دادن به تخلص های این شاعر سبک خراسانی داشت. در میان عوامل انسجام واژگانی، عامل باهم آیی (54/50%) بیشترین بسامد و عامل تقارن نحوی (29/1%) کمترین بسامد را داشت.
معراج نبی(ص) در هشت مثنویِ قاسمی و رساله المعراج قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاسمی گنابادی (د.982ق.) که عمده شهرتش به واسطه حماسه های ملی-تاریخی اوست، در آغاز مثنوی هایش، معراج نامه ای سروده است. معراج نامه های او همراه با تصاویر شعری زیبا در معراج حضرت محمد(ص) است؛ به گونه ای که هنری ترین اشعار وی معراج نامه هاست. در این جستار مراحل و قسمت های معراج رسول الله (ص) بر اساس سروده های قاسمی تنظیم گردید و با آنچه در کتاب المعراج قشیری (د.465- 376ت.) آمده بود، از نظر مضمون مقایسه شد. این دو نمایندگان زبان و فارسی و عربی هستند که برای تطبیق انتخاب شدند. همچنین به این پرسش ها پاسخ گفته شد که: قاسمی به چه مراحلی از معراج پیامبر(ص) توجّه داشته است؟ چه اشتراکات و افتراقاتی بین معراج نامه های قاسمی و قشیری وجود دارد؟ جمع آوری داده های تحقیق به روش اسنادی- کتابخانه ای و شیوه تدوین محتوا توصیفی- تحلیلی است و هدف معرفی معراج نامه های قاسمی. درنهایت این نتیجه حاصل شد که گرچه قاسمی و قشیری در اغلب وقایع معراج اتفاق نظر دارند، امّا قاسمی واقعه معراج را با تصویرپردازی های بیشتری بیان نموده است. هر دو به معراج جسمانی معتقدند. قاسمی بر آن است پیامبر(ص) در عرش با چشم سِر یا دل خداوند را مشاهده کرد و قشیری این دیدار را با چشم سَر می داند. در شعر قاسمی از تاریخ وقوع معراج و شکافتنِ سینه و شستشوی قلب مبارک حضرت سخنی به میان نیامده، درحالی که قشیری به ذکر این دو نکته پرداخته است. در این پژوهش دیگر تفاوت های روایت قاسمی و قشیری در معراج پیامبر(ص) نیز بررسی شده است.
واکاوی جریان های تفکر عرفانی ایرانی عصر صفوی از جهان ملموس استعاره (بررسی رسایل دهدار، جوگ بشست و اصول المعارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
23-46
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره مفهومی و خوشه های تصویری مرتبط با آن در رساله های دهدار (محمد دهدار1016ق) جوگ بشست (میرفندرسکی، 1020ق) و اصول المعارف (ملامحسن فیض کاشانی1081ق) تحلیل و تبیین می شو د.در مقاله حاضر استعاره های مفهومی در سه اثر مهم دوره صفوی که هر کدام نماینده یک جریان فکری در این دوره هستند مورد بررسی قرار گرفته است. رسایل دهدار نماینده تفکر عجم گرایی، جوگ بشست سنت ترجمه آثار هندی به فارسی و اصول المعارف نماینده تفکر کلامی شیعی اثنی عشری است. هر سه این آثار در تاکید بر باورهای کلامی و عرفانی ایرانی-اسلامی مشترکند. در این آثار مهمترین مفاهیم شناختی یعنی خداوند، وجود، هستی در قالب استعاره های مفهومی مختلف تصویر شده است که مهمترین آنها، به ترتیب، آفتاب، نقطه و دریا است. در این مقاله با بررسی و مقایسه این تصاویر و خوشه های آنها به بخشی از زیرساخت های فکری مشترک در این سه تفکر پی خواهیم برد که بازتابی از اندیشه های تصوف ایرانی است. این مقاله از رویکرد استعاره مفهومی لیکاف سود جسته است.
تحلیل روابط بینامتنی ملفوظات شبه قاره و مجالس (مطالعه موردی مجالس سبعه و فواید الفؤاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
69 - 99
حوزههای تخصصی:
در قرن هفتم و هشتم هجری قمری آث ار فراوان ی در شبه قاره (هند و پاکستان با نام «ملفوظات» در حوزه ادبیات عرفانی نگاشته شد. وجود برخی اشتراکات میان این متون و مجالس، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا ملفوظات به تقلید یا تحت تأثیر مجالس نگارش یافته اند یا آثاری متفاوت هستند؟ مجالس سبعه (629-621 یا 642-637.ق) اثر مولوی و فوایدالفؤاد (722-703.ق) اثر خواجه نظام الدین اولیا نمونه های شناخته شده ای از مجالس و ملفوظات هستند که در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آن ها و ویژگی های مشابه و متمایز هریک می پردازیم. این مقایسه با توجه به نظریه بینامتنیّت انجام می شود. فوایدالفؤاد از منظر پیرامتنیّت تنها در نحوه تقسیم بندی نشست ها و نداشتن عناوین داخلی، با مجالس سبعه مشترک است. از لحاظ سرمتنیّت، تعلّق دو اثر به گونه ادبی خاص باعث وجود برخی ویژگی های ساختاری و محتوایی مشترک در دو متن گردیده است. از حیث ارتباط بیش متنی با توجه به وجود اسناد تاریخی، برگرفتگی غیر مستقیم فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، محتمل است و گشتارهای کمّی، انگیزه ای وکیفی در فوایدالفؤاد مشاهده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تأثیرپذیری فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، جنبه تقلیدی ندارد و با توجه به مشابهت ها، این اثر و احتمالاً سایر ملفوظات، برداشتی آزاد و غیرمستقیم از مجالس سبعه و سایر مجالس هستند.
بررسی تقابل قدرت و عشق در منظومه خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
229 - 245
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه یکی از مباحث مورد توجه ساختارگرایان است. آن ها بنیاد هستی و شناخت آن را درک همین تقابل ها می دانند. اغلب آثار هنری بر مبنای تقابل شکل گرفته است؛ بد در برابر خوب، آسمان در برابر زمین، جوانی در برابر پیری، وجود در برابر عدم و... این دو قطب هرگز به گونه ای مستقل وجود نداشته اند و استوار بر تضاد دو قطب است. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با توجه به تلفیق دیدگاه ساختارگرایان به پاسخ این پرسش برسد که شکل گیری دو تقابل قدرت و عشق در داستان «خسرو و شیرین» چگونه است؟ نتایج تحقیق گویای این است که هر کدام از رمزگان قدرت و عشق در داستان خسرو و شیرین واژگان متناسب خود را بر روی محور همنشینی طلب می کنند. داستان با تعادل رمزگان قدرت و نشانه های آن شروع می شود، اما با شکل گیری رمزگان عشق هر کدام از این دو رمزگان برای تحکیم نظام نشانه ای خود تلاش می کند و به طرد رمزگان متقابل می پردازد.
تأملی بر فرآیند فردیت در اشعار شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
35 - 72
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه یونگ، سیر خویشتن یابی یا فرآیند فردیت با یک نیاز روحی یا تضاد درونی در شخص آغاز می شود؛ در این فرآیند، سازماندهی در میان کهن الگوها وظیفه کهن الگوی «خود» است که اگر بتواند وحدت و یگانگی میان کهن الگوهای دیگر ایجاد کند، فرد به رشد روانی می رسد و سرانجام شناخت زوایای پنهان درون به خودآگاهی و تمامیت فردی منجر می شود. با رشد فردیت، شخص از تمامیت فردی به پیوستگی با جهان و در مرحله بعد یگانگی با کیهان می رسد و صاحب اندیشه جهانی می شود. در این پژوهش، اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی از نظرگاه مراحل خویشتن یابی طبق نظریه یونگ بررسی شده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که کهن الگوهای آنیما، سایه، پیر دانا، مرگ و تولد دوباره و قهرمان در مراحل خویشتن یابی در اندیشه او وجود دارد و با «منِ خودآگاه» هماهنگ شده است، کهن الگوی «خود» نیز با تمامی آن ها سازگار است. شفیعی کدکنی با گذر از لایه های درونی خویشتن، سیر فردیت و رشد روانی را سپری کرده، پس از خودآگاهی و پیوستگی با جهان به یگانگی با کیهان رسیده است.
برّرسی سطوح کارکردی ارتباطات غیر کلامی «زبان بدن» در غزلیّات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
55 - 84
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف همیشگی و مهمّ شاعران و نویسندگان در آثار نظم و نثرشان، برقراری ارتباط هرچه بهتر با مخاطبین و انتقال هرچه بهتر و دقیق تر معنا و پیام به آنان می باشد. در این راستا، بهره گیری از ارتباطات کلامی و غیرکلامی یکی از رایج ترین شیوه ها در این راستا بوده است. ارتباطات غیرکلامی یا بهره گیری از نشانه های تصویری همواره برای شاعران به مثابه یک ابزار کارآمد برای انتقال مضامین و مفاهیم نهفته در اشعار بوده است. مفاهیمی که عمده موضوعات آن حول مسائلی نظیر تعلیم و تربیت، آگاهی و بیداری انسان ها و عشق (توصیفات جمال معشوق، فراق عاشق و...) بوده است. عرفی شیرازی یکی از شاعران اوایل عهد صفوی است که در تکوین غزل سبک هندی، نقشی مهم داشته است. حجم اصلی دیوان وی را غزلیّات او تشکیل می دهد. یکی از شاخص های مهمّ اشعار عرفی، نشانه های تصویری (ارتباطات غیرکلامی) نهفته در مضامین غزلیات وی می باشد. به همین سبب، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به واکاوی برّرسی سطوح ارتباطات غیرکلامی «زبان بدن» در کنش های غیرزبانی، در غزلیات عرفی شیرازی می پردازد. فرضیه یا دالّ مرکزی پژوهش کنونی تأکیدی است بر این مسئله که زبان بدن در ارتباط غیرکلامی غزلیّات عرفی شیرازی کاملاً عامدانه و در راستای جلب معشوق و جذب مخاطب و نیز بازاندیشی در الگوهای رفتاری فرد و اجتماع و با هدف کنایه سازی و نمادپردازی محقّق شده است. در میان فرآیندهای ارتباطات غیرکلامی در اشعار عرفی شیرازی حرکات و اشارات مختصّ چهره، دست و پا و چشم، بیشترین کارکرد ارتباطی را داشته و نقش به سزایی را در جریان انتقال مفاهیم و پیام ها ایفا می کنند.
طنزهای ادبی و زبانی در اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
117 - 114
حوزههای تخصصی:
بخشی از نوآوری های موجود در اشعار حافظ در ظاهر همان ویژگی هایی است که در اشعار برخی از شاعران دیگر نیز وجود دارد، اما چون حافظ این خصوصیات را با غلظت و قاطعیت، قوت و غنا و حجمی متراکم و مختصر به کار می گیرد، جلوه و جلال آن ها در اشعار او از درخشش بیش تری برخوردار است. بر این اساس است که می توان گفت ادبی ترین ابیات شعری و پرمعناترین گزاره های زبانی و نیز هنرمندانه ترین طنزهای ادبی و موقعیتی و زبانی و حتی نمایشی را باید در دیوان حافظ جستجو کرد. حساسیت حافظ به رفتار شخصیت های سیاسی و فرهنگی، او را مجذوب طنزهای موقعیتی کرده است. جاذبه های این علاقه باعث شده است که پاره ای از طنزهای ادبی نیز به دلیل کارکرد دوگانه ادبی – موقعیتی به وسیله او به کار گرفته شوند. برخی از انواع طنزهای ادبی که گاه جنبه هایی از طنز موقعیتی نیز در آن ها وجود دارد عبارت اند از: تمثیل ها و تشبیهات، استعاره ها و نمادها، توصیف ها و صفت ها، اغراق و مبالغه و حتی پاره ای از ایهام های تناسب.
تجلّی آوای مرغان به مثابه عنصر بلاغی و بوطیقایی در منتخب شعر پارسی بر مبنای نظریه زائوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
31 - 56
حوزههای تخصصی:
آفرینش صورخیال آوای مرغان (ایماژ) در ادب فارسی به سه صورت تجلی یافته است: اول ازطریق جاندارپنداری و نهادن کلام به زبان مرغان، دوم ازطریق حسی که صدای پرندگان به شاعر یا نویسنده می دهد و سوم بازتاب عینی صدای پرنده به عنوان یک عبارت کامل که این عبارت می تواند تقلید صدای مرغان یا تشابهی میان کلام انسانی و آواز پرنده باشد. دو وجه اخیر را می توان به عنوان صورت های بلاغی پوئتیک (بوطیقا) و رتوریکی آوای مرغان در نظر گرفت و به همین دلیل آن ها را برمبنای نظریه ی بلاغی فرمالیسم زائوم یا همان زبان فرامعنا تحلیل کرد. ازسوی دیگر نظریه ی گاستون باشلار که مبتنی بر تخیّل فشارسنجی (پنوماتیک صدا) است، می تواند راهنمای تحلیل ایماژیک آوای مرغان قرار گیرد. تحلیل پنوماتیک ذهنی آواز مرغان، بین فشارسنجی ذهنی صدای پرفشار کلاغ و آوای چهچهه ی کم فشار بلبل و نوای زیر چکاوک که برمبنای آن صور خیال مختلفی خلق می شود، تفاوت قائل است. این مقاله به تحلیل بلاغت آوای مرغان مبتنی بر مبانی بلاغت سنتی و بنیان های بلاغت جدید و مفهوم زائوم در نظریه ی بلاغی فرمالیسم ها پرداخته است.
بررسی مبانی انسان شناختیِ معنای تنهایی از نظر سیمین بهبهانی و اروین یالوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
140 - 175
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم، فلسفه نو پا است که از اواخر قرن نوزدهم به وجود آمد و یالوم، معنادرمان این مکتب است. موضوع تنهایی یکی از مبانی انسان شناختی یالوم در خصوص معنای زندگی است. تنهایی از مضامینی است که انسان در طول تاریخ با آن مواجه بوده و در حوزه های گوناگونی همچون عرفان و تصوّف، روان شناسی، فلسفه و عشق، دارای معنی و مفهوم است. به نظر یالوم، چهار اضطراب آزادی، تنهایی، مرگ و بی معنایی، در حقیقت هستی و وجود انسان ریشه دارد. یالوم معتقد است، انسان برای رهایی از این چهار نگرانی، باید به ابداع معنا بپردازد و به حقیقت زندگی که در واقع خدمت به خلق، آفرینش و خودشکوفایی است، پی ببرد. همچنین در شعر سیمین، تنهایی یکی از نمودهای پر رنگ است که بر فضای غزل های او حاکم شده است. سیمین و یالوم هر دو در آثار و نوشته های خود، معتقد به تنهایی بنیادین هستند و درصدد رفع این گونه تنهایی بوده و هرکدام راهکارهای خاصی را ارائه نموده اند. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی و مقایسه مبانی انسان شناختی معنای تنهایی از نظر سیمین بهبهانی و اروین یالوم بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا مضمون تنهایی در شعر سیمین با تنهایی بنیادین یالوم یکسان است؟ و راهکار این دو برای رفع تنهایی و رهایی از اضطراب و دلواپسی در زندگی چیست؟
بررسی تطبیقی دو مفهوم جبر و اختیار با تأکید بر مثنوی معنوی مولانا و اشعار عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
239 - 271
حوزههای تخصصی:
دو مفهوم جبر و اختیار یکی از مهم ترین مفاهیم مطرح شده در فقه، فلسفه و ادبیات عرفانی است که گذشته از فلاسفه، شاعران بزرگی همچون: مولوی، سنایی، عطار، حافظ و سعدی و... در آثار نظم و نثر خود بدان پرداخته اند. این مسئله زمانی از اهمّیت والاتری برخوردار می گردد که در تاریخ اسلام دو مکتب معتزله و اشاعره برای دفاع از جبر و اختیار بنا نهاده و استدلالات متعدّدی برای پذیرش یا رد آنان مطرح کرده اند. بنابراین، این مقاله با هدف بررسی تطبیقی دو مفهوم جبر و اختیار با تأکید بر اشعار مولوی و عطار نگاشته شده است. فرضیه نویسندگان دلالت بر این موضوع دارد که مفهوم جبر و اختیار در اشعار مولوی عطار برجستگی خاصی دارد، یعنی هر دو شاعر به این دو مفهوم پرداخته و با دلایل خود به تحلیل آن ها مبادرت نموده اند. یافته های مقاله با استفاده از روش تطبیقی (روش تحقیق) نشان داد که بسامدسنجی مفهوم اختیار در آثار مولوی بسیار بالاتر از مفهوم جبر است در حالی که، بسامدسنجی جبرگرایی در آثار عطار بسیار وسیعتر از مفهوم اختیار است. بنابراین در سیر و سلوک عرفانی، اشعار مولوی نماینده اختیارگرایی و اشعار عطار نماینده جبرگرایی است.
واکاوی تطبیقی گونه های روایت در سمک عیار و کنت مونت کریستو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
242 - 259
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تحلیل گونه های روایت در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» می پردازد. «سمک عیار» بزرگترین میراث منثور ما در قرن ششم هجری است و «کنت مونت کریستو» اثر الکساندر دوما در قرن نوزدهم میلادی خلق شد که در دسته بندی های ادب داستانی در ذیل رمانس قرار می گیرند. چگونگی کاربرد گونه های روایت در این دو اثر برجسته ایرانی و فرانسوی مسأله اصلی این پژوهش است که با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. روایت مهم ترین عنصر داستانی این آثار است، نویسندگان علاوه بر نمایش نوع راوی به شخصیت پردازی و توصیف نیز پرداخته اند. یافته ها حکایت از این دارد که راوی در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» دانای کل نامحدود ناهمسان متن گراست و گونه های روایت درآن ها به دو صورت سوم شخص مفرد و اول شخص جمع مشاهده شدند. در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» چندگونگی روایت وجود دارد که باعث جذابیت بیشتر آن ها شده است. راوی در هر دو اثر منتخب عملکرد مشابه دارد؛ درون نمای بیرونیست.
گونه های تأثیرپذیری در شش داستان از ادبیات جهان بر اساس بیش متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
421 - 440
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط میان یک متن با متن های دیگر، در قرن بیستم منجر به کشف نظریه بزرگ بینامتنیت شد. بر پایه این نظریه هر متنی بر اساس متن های پیشین شکل می گیرد. کریستوا، بارت، سولر و ژنت از تأثیرگذاران و گسترش دهندگان این نظریه هستند. ژنت کوشید هرگونه روابط بین متون را شامل همه جزییات مورد بررسی قرار دهد و مجموعه این روابط را ترامتنیت نامید که بیش متنیت یکی از شاخه های آن است. هدف مقاله حاضر بررسی نشانه های بیش متنی در شش اثر داستانی جهان بر اساس نظریه ژنت است. روش پژوهش مطالعه، تحلیل و تطبیق داستان های خسیس، سرود کریسمس، سرگذشت مرد خسیس، اوژنی گرانده، شوالیه خسیس و نفوس مرده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که از داستان های مذکور، پنج داستان پیش متن واحد دارند و آن نمایشنامه داوری اثر مناندر است که نمونه اولیه آولولاریاست که مورد تقلید مولیر در خسیس قرار گرفته؛ در داستان های دیگر خسیس الگو واقع شده که بیش متن آن و در اصل بیش متن داوری خواهند بود. گونه های این بیش متن ها از نوع پاستیش، شارژ و جایگشت است.
بررسی موازنه دو رهیافت ناسازنما در مصیبت نامه عطار «تسلیم در برابر تقدیر» یا «تلاش برای تغییر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار در مصیبت نامه سرنوشت انسان را با رویکردی تقدیرگرا، تابع اراده ازلی خداوند و رستگاری نهایی او را امری بیرون از دایره اراده و عمل آدمی می داند و از سوی دیگر بر ارزش تلاش انسانی به عنوان رهیافتی مهم در سیر و سلوک تأکید ورزیده و تکاپوی طاقت فرسای سالک فکرت را به عنوان نمونه ای از کوشش صوفیانه می ستاید. اکنون این سؤال پیش می آید که این دو رویکرد ناسازنما را چگونه می توان در یک نظام اندیشگانی پذیرفت؟ و آیا تقابل این دو رویکرد متفاوت در اندیشه عطار یک پارادوکس لاینحل است یا برای برقراری ارتباط میان آن ها می توان آن دو را با هم، هم سو ساخت؟ هدف پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، بررسی رابطه دو رهیافت ناسازنمای تسلیم و تلاش در مصیبت نامه عطارست. نتایج پژوهش نشان می دهد که در اندیشه عطار تلاش انسان اگرچه نمی تواند تقدیر وی را تغییر دهد، اما شرط لازم برای تحقق تقدیر اوست. کارکرد تلاش انسان از نظر عطار فعلیت بخشی به کمال و سعادت بالقوه ای است که در تقدیر ازلی الهی برای وی رقم خورده است، در این نگرش تلاش انسان در صورتی ثمربخش است که مسبوق به درون داشتی پیشینی به نام «استعداد» یا توفیق ازلی الهی باشد.
نقد کهن الگویی: نظریّه ها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
19 - 48
حوزههای تخصصی:
نزدیک به صد سال است که نقد کهن الگویی در تحقیقات ادبی هنری کاربرد دارد و در ادبیات فارسی نیز، به ویژه از سال ۱۳۸۰ به بعد، پژوهش های فراوانی بر مبنای آن صورت گرفته؛ اما آنچنان که بایسته است، چه در نظریّه ها و چه در روش ها، شناخت درستی از آن وجود ندارد و بسیاری از مقالاتی که براساس این رویکرد انجام شده است، نواقصی دارند که اصلاح آنها نیازمند نگرشی دقیق به نظریّات و رویکردهای نقد کهن الگویی است. نتایج مکرّر، کژفهمی نظریات، ناروشمندی و ناآگاهی از روش های نقد کهن الگویی، از مهم ترین عیب های پژوهش ها و مقالات نوشته شده بر مبنای این رویکرد است. در مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، نخست خود مفهوم کهن الگو و نقد کهن الگویی مدّنظر قرار گرفته و تلاش بر رفع ابهام های آن بوده است؛ سپس قالب ها و رویکردهای گوناگون آن مشخص شده و به مفاهیمی مانند مطالعات یونگی و پسایونگیِ کهن الگوها پرداخته شده است. تطوّر کهن الگویی، ژرف خوانی کهن الگویی و بررسی بلاغی کهن الگوها، رویکردهایی است که بر مبنای آنها می توان پژوهش هایی در نقد کهن الگویی نگاشت. همچنین شخصیت های کلیشه ای، شخصیت های اساطیری، نقش مایه ها و وضعیت های کهن الگویی، آیین های جمعی، نمادهای عمومی، سندرم های فرهنگی یا روان شناختی و عقده های روان شناختی قالب هایی است که در آنها می توان کهن الگوهای کشف نشده را کاوید یا بر مبنای آنها متون ادبی هنری را نقد و تحلیل کرد.
بررسی تطبیقی مؤلفه های ادبیات پایداری در اشعار طاهره صفّارزاده و مصطفی وهبی التل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
56 - 84
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری از شاخه های مهم ادبیات با تأکید بر مفاهیمی همچون ایستادگی، مقاومت، وطن پرستی، نفی استبداد و استکبار است که عمدتاً به سبب شرایطی همچون جنگ، اشغال نظامی، اختناق، استبداد و سرکوب و مواردی مانند دردهای مشترک، ایستادگی برای آزادی، ستایش جان باختگان و ترسیم آینده ای روشن محورهای مشترک آن می باشد. مسأله مهم، کاربست مؤلفه های ادبیات پایداری در ادبیات جوامع مختلف است. به بیانی دیگر، عمده شاعران و نویسندگانی که حوادثی همچون جنگ و اشغال نظامی و سرکوب و ... را از سوی نیروهای بیگانه و حتی عناصر مستبد داخلی تجربه کرده اند، مؤلفه های مختلفی را در آثار نظم و نثر خود بکار برده اند. این مقاله با استفاده از روش تطبیقی درصدد بررسی مؤلفه های ادبیات پایداری در شعر طاهره صفّارزاده شاعر ایرانی و مصطفی وهبی التل شاعر و نویسنده اردنی است. فرضیه مقاله حکایت از این موضوع دارد که سه مؤلفه تلاش برای آزادی وطن، دعوت به مبارزه و پایداری و استکبارستیزی مؤلفه های مشترک ادبیات پایداری این دو شاعر است. یافته های مقاله با استفاده از روش تطبیقی نشان داد هر دو نویسنده برای تبیین مؤلفه وطن دوستی از اسطوره های دینی بهره برده اند. در خصوص مؤلفه دعوت به مبارزه، هر دو شاعر از سه رویکرد استفاده کرده اند. نخست؛ ایجاد امید و وحدت در میان مبارزان، دوم؛ ترسیم آینده ای روشن و سوم؛ گرامی داشت شهدای مقاومت و ایستادگی. نهایتاً در خصوص مؤلفه استکبارستیزی هر دو شاعر ابتدا اشغالگران را به جانورانی ددمنش و درنده تشبیه و سپس مبارزان را به نوعی دعوت به انقلاب می کنند.
سره گرایی: کوششی ذوقی یا واکنشی اجتماعی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همان گونه که جوامع انسانی در تعامل با هم قرار می گیرند، زبان انسان ها نیز در چنین تعاملاتی وارد می شود؛ به گونه ای که کمتر زبانی را می توان زبان خالص (سَره) و بدون واژه های وام گرفته از دیگر زبان ها دانست. امّا در گذر ایّام گاهی برخی از اهل زبان، با اندیشهٔ بیرون راندن واژه های بیگانه، دست به کوشش هایی می زنند. با نگاهی به سیر تحوّل سَره گرایی در ایران، معلوم می شود این کوشش ها در میان فارسی زبانان از دو جریان سرچشمه گرفته است: یکی کوشش های ذوقی شاعران و نویسندگان و دیگری واکنش های اجتماعی اهل زبان که خود را از طریق اشعار و نوشته های شاعران و نویسندگان یا نام گذاری ها نشان داده است. کوشش های ذوقی شاعران و نویسندگان را در گرایش به فارسی خالص با دو انگیزه می توان در نظر گرفت: نخست، کوشش هایی که در آن ها نوعی اجبار و الزام هست و دیگر کوشش هایی که از سر اختیار صورت گرفته است. در نوع اوّل، التزام مترجمان قرآن برای یافتن معادل دقیق واژه های قرآنی دیده می شود و در نوع دوم، کوشش برای به کار گرفتن زبان فارسی خالص (سره) در متنی همچون شاهنامه برای رعایت تناسب زبان با محتوای کتاب به چشم می خورَد. در حوزهٔ کوشش های ذوقی می توان تفنّن های ادبی شاعران و نویسندگان را نیز منظور داشت، یعنی کوشش هایی که برای ایجاد آشنایی زدایی در متون ادبی به کار می رفته است. امّا واکنش های اجتماعی در دورهٔ مشروطه و در دورهٔ پهلویِ اوّل با اندیشه های ملّی گرایانهٔ افراطی آمیخته است که در این نوشته به این جریان ها، چه در قالب کوشش چه در قالب واکنش، پرداخته می شود.