فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
181 - 194
حوزههای تخصصی:
در دوران سلطنت شاه تهماسب صفوی، بحث توبه شاه مطرح می شود؛ ازاین رو عدم توانایی پیروی از شاه توسط هنرمندان، موجب کم توجهی او نسبت به آنان می شود. در این دوران همایون در ایران با میرمصور آشنا و درصدد راه اندازی کارگاه نقاشی مغول برمی آید. توجه همایون شاه به ایشان فرصتی را فراهم آورد تا برخی هنرمندانِ ناراضی از دربار، به هندوستان مهاجرت کنند. هنرمندان مهاجر که هریک نامی بلندآوازه در مکتب نگارگری ایران داشته اند، تحت حمایت همایون شاه و سپس فرزندش اکبر شاه، نقشی بی بدیل در بنیان نهادن سبک هندی-ایرانی ایفا کرده اند. این پژوهش به دنبال پاسخ بدین پرسش است که نگارگران مهاجر ایرانی مکتب تبریز دوم چه تأثیراتی بر نگارگری گورکانیان هند گذاشته اند؟ هدف از این پژوهش بررسی چگونگی تأثیر این هنرمندان ایرانی بر هنر و فرهنگ هند در مقطع تاریخی گورکانیان و تداوم آن در قالب سبک تلفیقی هندی–ایرانی در دوره های بعد است که با استفاده از روش توصیفی-تاریخی و بهره مندی از اسناد و منابع موجود و مشاهدات میدانی در موزه ها صورت گرفت. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که هنرمندان مکتب دوم تبریز مهاجرت کرده به هند، زمینه های تعامل هنری بین ایران و هند را فراهم ساخته و سبک هندی-ایرانی را به وجود آوردند. در سبک نگارگری هندی-ایرانی تأثیر نوع قلم گیری، رنگ آمیزی و ترکیب بندی خاص هنرمندان ایرانی به خوبی مشهود است.
مقایسه فضای گفتمانی در ساختارِ آئین و فُرمِ سینمایی بر اساس نظریه اسطوره سنجی ژیلبر دوران بستر مطالعاتی: مرثیه برف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا با تمرکز بر روش اسطوره سنجیِ ژیلبر دوران به بررسی رابطه فُرمِ سینما و ساختار های آیینی و کُهن الگویی بپردازد. مسئله اصلی تحقیق این است که نیروهای برسازنده تخیل و ادراک، با چه فرایندی با فُرم های بصری درگیر می شوند. به نظر می رسد این فرایندها به مثابه نوعی از کارکردهای زیبایی شناختی سینما، از قبل با الگوهای ثابت، ایستا و کُهن الگویی درگیر هستند؛ به نحوی که کُنشِ تماشاکردن، فضای آمیخته و درهم تنیده ای از نیروهای هم سو و متضاد را پدید می آورد که از یک سو، با ساختارهایِ بیرونی مانند نظام های اجتماعی و جهان زیست های تماشاگران و از سوی دیگر، در پیوند با نظام های درونی همچون کُهن الگوها، نمادها، ارزش ها و باورهای اخلاقی درگیر است. پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام و داده ها از منابعِ کتابخانه ای گردآوری شده است. تأملات بر روی فیلمِ مرثیه برف، نشان داد کارکردهای زیبایی شناختیِ فُرمیک، این روابط را به فضایی هم آمیخته، تنشی و سیّال تبدیل کرده است؛ به گونه ای که ارزش ها و مفاهیم در ساختاری نرم و منعطف و در عینِ حال نظام مند و منسجم شکل می گیرند.
گستاخی دیوانگان در برابر خدا، ترجمان اندیشه های عطار( زمینه ها و علل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۸
47 - 78
حوزههای تخصصی:
داستان گستاخی دیوانگان در برابر خدا اگرچه قبل از عطار هم سابقه داشته است اما در آثار وی به طور خاصی برجسته شده است. در حقیقت، این گستاخی دیوانگان و پرسش های بی پاسخ آنان و اعتراض به دستگاه آفرینش پرسش هایی است که پیوسته ذهن عطار را گرفتار خود می کرده است. این از جهت فکری به دلیل نوع نگرش کلامی او و از جهت سیاسی و اجتماعی نتیجه آشوب ها و فتنه ها و حوادثی است که در روزگار حیات، بخصوص هنگام نوجوانی او، رخ داده و جان بسیاری از مردم را گرفته است. اگرچه این موضوع در آثار شاعران و نویسندگان قبل از عطار کم و بیش دیده می شود اما در شعر عطار برجستگی خاصی پیدا می کند به طوری که اگر این سخنان از زبان مجانین نقل نمی شد یا کسانی بجز صوفیه آن را بیان می کردند قطعاً با تکفیر روبرو می شدند -چنانکه خیام را به دلیل برخی از رباعیات، اهل ضلالت دانستند.
این پژوهش که به صورت اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل محتوا، انجام گرفته درصدد یافتن این پرسش هاست که اوّلاً، زمینه های پدیدآمدن این نوع نگرش در ذهن و اندیشه عطار چه بوده است؟ ثانیاً، آیا اگر کسانی بجز عطار چنین سخنان گستاخانه ای را حتی از زبان دیوانگان نقل می کردند صوفیه آنان را تکفیر نمی کردند؟ بر اساس این پژوهش مشخص می شود که اینها دغدغه های ذهنی و اندیشه های درونی خود عطار بوده است؛ اما برای رهایی از وجدان خویش و تکفیر دیگران آن را از زبان دیوانگان در شعر خویش بیان کرده است.
Identification des facteurs contribuant à l’effet Golem au sein du milieu institutionnel, à travers l’étude de l’expérience vécue des élèves de FLE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’effet Golem mettant en œuvre une prophétie autoréalisatrice, est engendré par l’enseignant jugeant l’apprenant incapable et il lui transmet sans cesse cette croyance irrationnelle. A cet égard, l’objectif de cette recherche est d’identifier les facteurs perçus par les élèves subissant l’effet Golem en classe de FLE à travers l’étude de leur expérience vécue. Pour atteindre cet objectif, la phénoménologie herméneutique a été utilisée comme paradigme de recherche qualitative. L’échantillonnage porte sur la sélection ciblée de 15 volontaires dotés d’une expérience vécue de l'effet Golem parmi 80 élèves participant à une réunion de 45 min dont le sujet était l’effet Golem. Des entretiens approfondis et semi-structurés ont été menés jusqu’à la saturation des données. Les résultats d’analyse thématique des déclarations ont montré que les facteurs perceptuels identifiés chez les élèves peuvent être divisés en deux thèmes principaux. Le premier thème consiste à «l’expérience des comportements inappropriés dans le cours», classée en deux catégories (perception des élèves des croyances irrationnelles et restrictives et des inductions négatives des enseignants; perception des élèves de l'inconduite verbale et comportementale des enseignants. Le deuxième thème consiste aux «conséquences psychologiques et comportementales des élèves dues à l'expérience du mauvais comportement des enseignants et leurs attentes excessives ou très faibles», classé en deux catégories (changement de comportement dû à la formation de troubles émotionnels et comportementaux ou à la formation de troubles de la psychopédagogie) et chacune de ses catégories est encore divisée à des sous-catégories et des codes initiaux. Cette étude a été menée en analysant les déclarations des élèves sur leur expérience dans les cours de français et du point de vue pédagogique, chacun des facteurs repérés peut avoir des impacts à la fois sur les élèves et sur le développement de la qualité de l'enseignement et de l'apprentissage de langue étrangère.
تحلیل نحوه بکارگیری منابع فرهنگ اقلیمی و بومی در تولید اثر خلاقه ادبی (مطالعه موردی اهل هوا و ترس و لرز غلامحسین ساعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۲
85 - 109
حوزههای تخصصی:
فرهنگ اقلیمی، مجموع باورها، افکار، عواطف، روحیات و ارتباطات اعضای جامعه بومی است که یکی از منابع غنی در تولید آثار ادبی شناخته می شود. همین زمینه مشترک، شده است نویسندگان برجسته ای نظیر جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی در کنار خلق آثار ادبی به مطالعه و تحقیق و تدقیق در فرهنگ عامه مناطق مختلف ایران بویژه نواحی کمتر شناخته شده روی بیاورند. نگارنده در این مطالعه در پی آن است تا چگونگی به کارگیری عناصر فرهنگ اقلیمی و بومی را در تولید اثر ادبی بر مبنای دو اثر غلامحسین ساعدی اهل هوا و ترس و لرز بررسی کند.
روش مطالعه تطبیقی- تحلیلی است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که ساعدی در نگارش ترس و لرز عمده مصادیق و عناصر داستانی را نظیر زمان، مکان، شخصیت های داستانی و گره افکنی و گره گشایی از مجموعه باورهای بومی و اقلیمی مردم جنوب گرفته است؛ به عنوان مثال زمان در ترس و لرز مطابق باورهای عامیانه غیرتقویمی و اسطوره ای است.
تأملی برآداب کهن رزم و جنگاوری بر اساس دارابنامه بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دارابنامه (887 ه.ق) یا به تعبیر دقیق تر فیروزشاه نامه می پردازد. دارابنامه، یکی از کهن ترین حماسه های عاشقانه و عامیانه فارسی ایران قبل از اسلام است که محمد بیغمی آن را درباره قهرمانی های فیروزشاه پسر داراب کیانی روایت کرده و محمود دفترخوان آن را نگاشته است. نویسنده مقاله با توجه به این نکته که داستان های عامیانه کهن می توانند منبع ارزشمندی برای کشف آداب و رسوم دوران روایت داستان نیز باشند، درنظر دارد با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی مبتنی بر متن دارابنامه بیغمی -که حماسه ای عاشقانه (رمانس) است- گوشه هایی از آداب و رسوم جنگاوری ایران کهن را بازنماید؛ ازاین رو می کوشد با پاسخ به این پرسش که آیین رزم و جنگاوری در دارابنامه بیغمی چگونه است و آداب و رسوم جنگاوری این داستانِ متعلق به ایران پیش از اسلام، چقدر با آداب و رسوم اسلامی و دوران نویسنده مطابقت دارد؟، تبیین کند داستان های عامیانه از جمله دارابنامه، علاوه بر تبیین آداب و رسوم مرسوم در ایران کهن و دوران پیدایش خود، آداب رایج دوران کتابت داستان را نیز منعکس می کنند؛ چنانکه می توان گفت بسیاری از آیین های مرسوم رزم در دارابنامه بیغمی، متعلق به عصر اسلامی است؛ به گونه ای که این اثر را از نظر ویژگی های رزمی می توان با شاهنامه ها، فتوت نامه ها وآثار پهلوانی فارسی مطابقت داد.
بررسی تمثیل و استعاره تمثیلی در غزلیات سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
استعاره تمثیلیه که از انواع تمثیل به شمار می رود از موضوعات اصلی بلاغت و مبحثی بحث بر انگیز است که ذهن بلاغیون را همیشه به خود معطوف کرده است تا در این حوزه به پژوهش بپردازند به گونه ای که امروزه روند پژوهش در این حیطه فعال تر و گسترده تر شده است و پژوهش ها نشان دهنده ی آن است که استعاره تمثیلیه که از رساترین انواع استعاره است و مجاز مرکب شمرده می شود، با دیگر موضوعات ادبی در هم آمیخته است به طوریکه در برخی کتب بلاغی استعاره تمثیلیه و تمثیل که (به معنی مثل آوردن و شبیه کردن چیزی به چیز دیگر است) را یکی دانسته اند زیرا تمثیل استعاره ی گسترش یافته است. استعاره ی تمثیلی که از کارآمد ترین ابزارهای بلاغی در شعر سعدی است به مناسبت های مختلف با شیوه های مختلف برای ابلاغ پیام از آن استفاده کرده است. در این پژوهش ضمن تعریف و تبیین تمثیل و استعاره تمثیلیه ابیاتی را از غزلیات سعدی انتخاب کرده و به بررسی و تحلیل آن پرداخته ایم که این برررسی نشان می دهد که سعدی از تمثیل و انواع آن در شعرش بهره برده است اما میزان استفاده از استعاره ی تمثیلی نسبت به دیگر انواع تمثیل آن بسامدکمتری دارد
تطبیق ضدهای مرگ و زندگی و دنیا و آخرت در اندیشه مولانا جلال الدین رومی و ابوالعلای معری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
539 - 566
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی و معیارهای نوشته های ادبی که منجر به ماندگاری آن می شود، اندیشه مربوط به آن آثار است. در ادبیات فارسی شاعران و نویسندگان تنها به سرودن اشعار و آفریدن آثار ادبی نپرداخته اند بلکه توانسته اند اندیشه های کلامی، اخلاقی، فلسفی، عرفانی و ... را در آثار ادبی وارد کنند. مولانا جلال الدین رومی از شاعران سده هفتم ه.ق با اندیشه های عرفانی و ابوالعلای معری از شاعران سده پنجم ه.ق با پندارهای دینی و فلسفی است. در این پژوهش نگارندگان به صورت تطبیقی مطابق مکتب امریکایی، در پی بیان شباهت و تفاوت نگاه دوشاعر شرقی و هم آیین اما با مسلک متفاوت، نسبت به مسائل متضاد هستی در زمینه مرگ و زندگی و دنیا و آخرت بوده اند. فرضیه نگارندگان این است که به دلیل وابستگی دوشاعر به مکتب شرقی باید نگرش های همسانی در اندیشه ها داشته باشند ولی وابستگی دو شاعر به دو مکتب فکری متفاوت، باعث تضارب آرای این دو شاعر شده باشد. مهمترین نتیجه به دست آمده این است که نگاه مولانا در زمینه یادشده نسبت به امور متضاد ، نظر عارف اندیشمند است و پدیده ها را با دریچه اشراقی خود نگریسته ولی فلسفه ابوالعلا در مواجهه با تضادها، فلسفه شاعرانه، شک و بدبینی بوده است. روش این پژوهش، کتابخانه ای است که بر مبنای توصیفی-تحلیلی به دسته بندی و بررسی داده ها پرداخته شده است.
شک و بدبینی بوده است.
واژههای کلیدی: مولانا ،ابوالعلا، ادبیات تطبیقی، اضداد.
L’étude du complexe d’Œdipe lacanien dans Frappe-toi le cœur, Tuer le père et Les Prénoms épicènes d’Amélie Nothomb(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Théorisé d’abord par Freud, le complexe d’Œdipe est l’image universel du désir inconscient que les enfants éprouvent envers leur parent de sexe opposé. Cette théorie sera reprise plus tard par Jacques Lacan qui la transformera en s’appuyant sur la formation du « Moi » signifiant pour lui la relation entre trois instance imaginaires : la mère, l’enfant et l’objet du manque. En effet, Lacan considère le complexe d’Œdipe en tant qu’un moyen pour mettre en cause la formation sociale, ainsi que « les complexes familiaux ». Choisissant comme cadre de notre étude, la théorie psychanalytique lacanienne sur le complexe d’Œdipe, nous avons abordé certaines œuvres d’Amélie Nothomb, auteure belge francophone : Frappe-toi le cœur, Tuer le père et Les prénoms épicènes dans l’objectif de discerner le complexe d’Œdipe chez les personnages, les complexes familiaux dans ses romans et la cause de son choix dans la création de ses personnages. L’image des pères autoritaires, la naïveté de certaines mères, l’instrumentalisation des enfants par les parents, le désir de l’identification au père et la possession de la mère sont des signes du complexe d’Œdipe traditionnel, employés en vue de mettre en scène la formation du sujet dans la société moderne.
بررسی تطبیقی نمادها و نشانه های بصری در نمایشنامه «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی با فیلمنامه «ماهی و گربه» شهرام مکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
142 - 169
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تحلیلی و ریشه شناسی عناصر پنهان دراماتیک به ویژه دیالوگ های مصورِ بوم شناختی و بازی با ذهن در دو اثر مطرح ادبیات نمایشی ایران: 1- نمایشنامه مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی، 2- فیلمنامه گربه و ماهی نوشته شهرام مکری، از منظر انسان شناسی نمادگرا است. فیلم نامه ی سینمایی ماهی و گربه شهرام مکری یکی از فیلم های سینمایی معناگرا در حوزه سینمای ایران است که توانسته با فرم و محتوایی جدید در انتقال مفاهیم ذهنی، نظر مردم و منتقدین را در داخل و خارج از کشور به خود جلب کند. مرگ یزدگرد بهرام بیضایی نیز به دلایل نهفته در بطن اثر از ویژگی های کارکردگرایی پنهان، مورد توجه انسان شناسان قرن بیستم از جمله برانیسلاو مالینوفسکی و کلیفورد گیرتز قرار گرفته است.یافته ها نشان می دهد که عناصر طبیعی موجود در متن این دو اثر تئاتری- سینمایی از منظر انسان شنای نمادگرا ریشه در تفکر جهان شمول و زاییده شرایط روحی و روانی مولف کارگردانان آن دو دارد. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی به تجزیه و تحلیل محتوای کیفی داده ها با تکیه بر شیوه مطالعاتی ژرفانگرانه برای مقایسه جایگاه نمادگرا تصویر و جلوه های پنهان در دیالوگ ها استفاده شده است.
خاستگاه روایی قصه های پریان و مبانی سیاسی- ایدئولوژیک فرهنگ های هند و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۲۰۷-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
«قصه های پریان» از گونه های معروف روایی و ادبی جهان محسوب می شوند. گستردگی جهانیِ این قصه ها چنان است که رسیدن به قطعیتی متقن و جامع درباره خاستگاه قصه های پریان را با چالش ها و دشواری های بسیاری همراه کرده است، چنان که دیدگاه های مطرح در این زمینه نیز با چالش ها و خلل های متعددی روبه رو هستند. رواج گسترده این قصه ها در فرهنگ های هندواروپایی، و وجود الگوها، عناصر و کارکردهای روایی مشابه در این قصه ها نیز مسائل دیگری است که ضرورت پژوهش برای تبیین خاستگاه های تاریخی و رواییِ قصه های پریان را نشان می دهد. در این مقاله به منظور واکاوی خاستگاه های روایی و تاریخی شکل گیری قصه های پریان؛ مسئله رواج و انتشار باستانیِ این قصه ها در فرهنگ های هندواروپایی؛ کارکردهای آیینی و معرفتی این قصه ها در این فرهنگ ها، و ارتباط آن با بنیان های فرهنگی و آیینیِ اقوام هندواروپایی، با تکیه بر شواهد روایی، آیینی و اسطوره شناختی، به بررسی و تحلیل خاستگاه های شکل گیری قصه های پریان می پردازیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که خاستگاه اولیه شکل گیری قصه های پریان به «هزاره دوم پیش از میلاد»؛ یعنی به دوره مواجهه اقوام هندواروپایی در ایران، آسیای صغیر و اروپا با فرهنگ ها و آیین های بومیِ سرزمین های مقصدِ مهاجرتشان بازمی گردد، چنان که نظام روایی و معرفت شناختی مشترکی در این قصه ها دیده می شود که کارکردی آموزشی تربیتی با رویکرد سیاسی ایدئولوژیک برای مخاطبانشان داشته اند و در ارتباط با نوع مخاطب خردسال یا بزرگ سال نیز شکل و کارکرد روایی و فرهنگیِ خاصّ خود را داشته اند و استمرار بلندمدت و باستانی این قصه ها نیز منشأ شکل گیری روایت هایی چون برون همسری بوده است.
حوزه معنایی توصیفی اجر در قرآن کریم با تأکید بر رابطه هم نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
91 - 110
حوزههای تخصصی:
امروزه حوزه های معنایی مورد اقبال قرآن پژوهان قرار گرفته است. هرحوزه دربردارنده یک واژه کانونی ست که الفاظی دیگر تحت عنوان واژگان کلیدی اطراف آن قرارمی گیرند و یک حوزه مستقل را تشکیل می دهند. هم نشینی از راهکارهای بررسی حوزه های معنایی است؛ که باآن می توان به معنای دقیق واژگان دست یافت. واژه «اجر» دلالت بر پاداشی می کند که نتیجه طبیعی عمل انسانست؛ ولی اشاره ای به میزان ونوع آن ندارد، اما هم نشینی اش با اوصاف مختلف کمیت و نوع آن را بیان می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی واژه «اجر» با روش توصیفی تحلیلی است، تا تاثیر هم نشینی صفت ها و حد ومرزشان بر اجر مشخص شود.نگاهی به مؤلفه های معنایی اوصاف هم نشین«اجر» نشان داد، صفات مختلف هرچند در اصل کلی، دلالت برپاداش بزرگ و فراوان دارند، اما به تفاوت مراتب پاداش نسبت به عمل مورد نظر و انجام دهنده آن نیز اشاره دارند. در این میان صفت«عظیم» در صدر قراردارد، زیرا دلالت بر تکثیر بصورت کیفیت و کمیت و بالا رفتن شأن پاداش گیرنده اش دارد، و کسی مقدارش را نمی داند. اجرکبیر بیانگر کثرت نعمت هایی است که خداوند به بندگان صالح خود می بخشد. توصیف اجر به کریم مناسب مقام بشارت و بیانگر نفاست ذاتی پاداش و تکریم گیرنده پاداش است. صفات«حسنا» و«غیرممنون» که به دنبال هم مطرح شده اند، دلالت بر نوعیت، جاودانه بودن و پاداش بی منت و تمام نشدنی دارند. از طرفی میان آیاتی که با کریم و حسن وصف شده نوعی مشابهت با اجرکبیر است؛ توصیف به کبیر جایی است که مقدار را از حیث زیادت نشان می دهد و توصیف به حسن نگاه به طبیعت آن پاداش از نظر زیبایی و سعادت انسان بواسطه آن جزا دارد.
معرفی نسخه های آمدنامه و صفوه المصادر و تحلیل روش آموزش «دستور زبان فارسی» در آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
115 - 136
حوزههای تخصصی:
دستورنویسی فارسی در شبه قاره قدمتی چند صدساله دارد. نفوذ فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در آنجا سبب شده است که بسیاری درپی آموزش و یادگیری این زبان بروند و درنتیجه آموزش زبان فارسی نیز شکلی جدی در آنجا بگیرد. آمدنامه ها و همچنین رساله صفوه المصادر، ازجمله رسالاتی بوده اند که در شبه قاره هند برای آموزش دستور زبان فارسی و به صورت خاص برای تصریف مصادر فارسی تألیف شده اند. در این تحقیق، ابتدا به سیری از نفوذ فرهنگ و زبان فارسی در هند و سنت آمدنامه نویسی در شبه قاره اشاره می شود؛ سپس به معرفی نسخه های خطی و چاپ سنگی این رساله ها پرداخته خواهد شد. توضیح هر اثر و تصحیح بخش های منتخب رسالات که دربردارنده مسائل مهمی از شیوه تصریف و روش های دسته بندی مصادر است، گام های بعدی این پژوهش است. در ادامه با مقایسه سه رساله آمدنامه و رساله صفوه المصادر با هم، شباهت ها و تفاوت های این رسالات با یکدیگر بررسی می شود. در روش تصریف رسالات تفاوتی با هم دیده نمی شود؛ اما جامعیت آمدنامه حیات علی هندی و صفوه المصادر نشان می دهد که این دو رساله به صورت منسجم تر و مطابق با روش علمی نگارش یافته اند و دو رساله آمدنامه دیگر به صورت سطحی و احتمالاً برای سطوح پایین ترِ آموزش دستور زبان فارسی تألیف شده اند؛ نیز شباهت کلی روش این آمدنامه ها و صیغه های تصریف شده مشترک در آنها نشان می دهد که شاید در یک بازه زمانی مشترک و با منابع مشترکی تألیف شده باشند. مقایسه این رساله ها با دستورهای فارسی جامعی که در هند و چین در سال های بعدی نوشته شده است، این فرض را ثابت می کند که آمدنامه ها در تصریف مصادر فارسی اصول علمی را رعایت کرده اند و ممکن است منبع دستورهای بعدی در شبه قاره بوده باشند.
یأس فلسفی و علل آن در غزلیات سیمین بهبهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
42 - 61
حوزههای تخصصی:
این جستار با هدف نشان دادن یأس فلسفی و بررسی علل و عوامل ایجاد آن در غزلیات سیمین بهبهانی به نگارش درآمده است. برای دستیابی به این هدف تمامی غزلیات او در کتاب «مجموعه اشعار سیمین بهبهانی» بررسی شده است. روش تحقیق این کار «تحلیل مضمون» است؛ به این ترتیب که تمامی مضامین از متن استخراج شده و بسامد بالای مضامین فلسفی و آمیختگی همه آن ها با یأس فلسفی سبب شد در این مقاله با استناد به کلام سیمین به بررسی علل و عوامل آن پرداخته شود. نتایج تحقیق حاکی از این است که غزل می تواند در کنار تمام وظایفی که تاکنون از لحاظ محتوا داشته است، ظرفیت بیان مسائل فلسفی را هم داشته باشد، چنانکه سیمین بهبهانی در غزلیاتش مضامین فلسفی مانند آفرینش، مرگ، جبر و زمان را مطرح کرده است؛ اما با توجه به اینکه تمامی این مفاهیم در غزل او با نوعی یأس فلسفی همراه هستند، گاه به صورت صریح و گاه به صورت غیرمستقیم با استناد به علائمی مانند بدبینی و اعتراض به آفرینش، آرزوی مرگ، تأخیر و کندی گذر زمان، مرگ باوری و اعتقاد به جبرهای درونی و اجتماعی می توان این نوع تفکر را در غزلیاتش مشاهده کرد. بخشی از علل و عوامل وجود این یأس را می توان ریشه در مسائل فردی اعم از مشکلات خانوادگی، گذشت عمر و تجربه پیری و حساسیت شاعر، از دست دادن دوستان و عزیزان دانست و بخشی از آن با مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه او که به گفته خود شاعر، مملو از خفقان و تاریکی برای شاعر است، مرتبط است.
نظریۀ زبانی ارسطو: خاستگاه بوطیقای قصیده در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
265-241
حوزههای تخصصی:
در بلاغت مسلمانان درباره شیوه های سرودن قصیده مباحثی وجود دارد. یکی از این بحث ها در میان شاعران و ناقدان، روایی داشته و دربردارنده دستورهایی خاص برای سرودن قصیده است؛ بدین معنا که شاعر باید مراحلی را طی کند تا بتواند قصیده ای زیبا بسراید. او باید نخست معانی را در ذهن خود حاضر گرداند، سپس وزن و قافیه ای متناسب با آن معنی انتخاب کند و سرانجام به حک و اصلاح شعرش بپردازد. پرسش مقاله حاضر این است که بنیاد فلسفیِ این شیوه سرودن چیست؟ به نظر می آید این بنیاد، در نظریه زبانی ارسطو، که در کتاب ارگانون و مبحث باری ارمنیاس آمده است، ریشه دارد.
نشانه هایی از وقوع گویی و واسوخت در دیوان شمس
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
43 - 56
حوزههای تخصصی:
وقوع گویی و واسوخت به مثابه رفتاری اجتماعی در دو اصطلاح به هم آمیخته بیشتر در روزگار صفوی شکل گرفته و به عنواندو ویژگی سبکی در شعر عهد صفوی خودنمایی کرده اند؛ بعید نیست فلسفه توسعه و توجه بیش از حدّ شاعران به ای ن ویژگیه اجُستن راهی برای اشاعه این رفتار و نیز جلوگیری از تکرار و تقلید و ایجاد سبک جدید تلقی شود. پیش از ای ن دوره رگ ه هایی از این نوع رفتار اجتماعی در قرون پیشین به چشم می خورد که بازت اب آن در ش عر ش اعران خراس انی و عراق ی از جمل ه مول وی (672-604 ق.) مشهود است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی ضمن مروری بر وقوع گویی و واسوخت با ارائهنمونه هایی از اشعار واسوختی مولوی به «چگونگی و چرایی شعر واسوخت در کلیات شمس» پاس خ ده د. ف رض نویس ندگان ک هنتیجه تحقیق آن را تأیید میکند آن است که مولانا جلال الدّین به عنوان شاعری عاشق پیشه در حالات شوریدگی و غلب ه عش ق ومستی عنان اختیار از دست داده و به بیان وقایع فیمابین خود و معشوقش پرداخته و بی پرده با او سخن ها گفته است.
تحلیل گفتمان اجتماعی رمان: بازنمایی امر اجتماعی در رمان زیبا اثر محمد حجازی
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 44
حوزههای تخصصی:
نقد اجتماعی حوزه تقریباً جدیدی از مطالعات ادبی است که پس از پیدایش دانش جامعه شناسی در قرن نوزدهم پدیدار شده است. جامع ه شناسی آفرینش ادبی، جامعه شناسی محتوا، اجتماعیات در ادبیات، جامعه شناس ی کت اب و نقد اجتماعی شاخه های مختلف جامعه شناسی ادبیات را تشکیل می دهد. این شیوه از نقد ادبی ابتدا در آثار مادام دوستال (1800م)» با دو مفهوم «روح زمانه و «روح قومی» آغاز شد و با تلاش های ایپولت تن (1828-1893) پیوند میان جامعه و ادبیات به صورت گسترده تری مطرح شد. بعد از آن جورج لوکاچ و لوسین گل دمن، تحت تأثیر نقد مارکسیستی به تحلیل ارتباط جامعه و آثار ادبی پرداختند. پژوهش حاضر، رمان زیبا، اثر محمد حج ازی را از منظ ر جامع ه شناس ی ادبیات برپایه نظریات لوکاچ و گلدمن، با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررس ی ق رار داده و تأثیر جامعه و روح زمانه را در شکل گیری محتوا و ساختار حوادث آن تبیین می نماید. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که رمان زیبا، آگاهانه یا ناخودآگاه، ساختار ذهن ی و اندیش ه قدرت حاکم ایران بعد از کودتای 1299و ش یوه برخ ورد آن ه ا ب ا دور ه مشروطه را حمل می کند. نویسنده به نمایندگی از این قشر، گفتمان و اندیشه گروه خود را در قالب این اثر ارائه می دهد و قص د آن ه ا در تخری ب عص رمش روطه و دستاوردهای آن به وضوح در رمان دیده می شود.
پل های روایی: قصه به مثابه تاریخ نگاری در رمان جهان شهر دان دلیلو از منظر هایدن وایت
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 86
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تمرکز بر نحوه روایت پردازی در تاریخ، به بررسی پیچیدگی تعامل تاریخ و داستان می پردازد. بحث اصلی مقاله این است که متون تاریخی متعارف، تحت تأثیر محدودیت های اعمال شده که متفکرانی مانند مارکس و لوکاچ به آن پرداخته اند، در بررسیتمام و کمال گذشته، پیش بینی آینده، و توصیف حال حاضر از ناتوانی رنج می برند.در عوض، هیدن وایت معتقد است که متون داستانی از این نظر برتری دارند وبر توانایی آن ها در ارائه تصویر دقیق تری از تاریخ تأکید می کند. این برتری از توانایی منحصر به فرد قصه در ارائه دیدگاه های چندگانه، دور زدن سانسور، و نمایش رویدادهای تاریخی به شیوه ای جذاب برخوردار است. برای اثبات این ادعا، مقاله تجزیه و تحلیل دقیقی از رمان جهان شهرنوشته دان دلیلوارائه می دهد: رمان در سال 2000 میلادی اتفاق می افتد اماپیش بینی قابل اعتنایی از تغییر و تحول های اقتصاذی بین سال های 2008 تا 2011را به تصویرمی کشد. این رمان، با ارائه زندگی معاصر قهرمان داستان در دنیای تکنولوژی و در مواجهه با افراد دیگر، مدخلی مهم برای ورود به تاریخ آمریکا در آن سال ها است. با استناد به چارچوب نظری بر گرفته شده از هیدن وایت، مقاله ادعا می کند که متون داستانی – که جهان شهر نمونه ای بارز از آن است – در مقایسه با تاریخ، با استفاده ازطیف وسیع تری از دیدگاه ها، فهم دقیق تر و کامل تری از تاریخ ارائه می دهند. در نتیجه، بهره گیری از این رویکرد تفسیر پیچیده تر و جزیی نگرتری از رویدادهای تاریخی به دست می دهد.
کاربرد عوامل انسجام در ابیات تخلص قصاید منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
53 - 82
حوزههای تخصصی:
انسجام از دیدگاه زبان شناسی سیستمی - نقشی برای به وجودآوردن متن های یکپارچه مهم است. عوامل انسجام به دو دسته ی دستوری و واژگانی تقسیم می شوند و هر دسته زیرمجموعه هایی را دربرمی گیرد. کاربرد عوامل انسجام در متن ادبی به لحاظ کمّی و کیفی با متون دیگر تفاوت دارد؛ بااین حال بخش هایی از متون ادبی ازجمله بیت تخلص قصیده این تفاوت را بیشتر نشان می دهند که شاعر در این بیت می کوشد هرچه بیشتر آغاز قصیده را با بدنه ی آن پیوند بزند. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، کاربرد عوامل انسجام در بیت تخلص قصاید منوچهری به عنوان یکی از نمایندگان سبک خراسانی تحلیل شده است. همچنین تلاش شده تا با تکیه بر پژوهش های پیشین، الگویی فارسی برای بررسی انسجام در شعر ارائه شود که مشخص شد در دیوان منوچهری از میان 57 قصیده، 41 قصیده بیت تخلص دارند. به طورکلی در محدوده ی تخلص قصاید منوچهری 1007 مورد گره انسجامی یافت شد که بسامد عامل انسجام واژگانی (32/82%) بیشتر از عام ل دستوری (67/17 %) بود. در میان عوامل زیرمجموعه ی عامل دستوری، ارجاع (81/11%) بیشترین نقش و عامل ربط (89/0%) کمترین نقش را در انسجام دادن به تخلص های این شاعر سبک خراسانی داشت. در میان عوامل انسجام واژگانی، عامل باهم آیی (54/50%) بیشترین بسامد و عامل تقارن نحوی (29/1%) کمترین بسامد را داشت.
معراج نبی(ص) در هشت مثنویِ قاسمی و رساله المعراج قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاسمی گنابادی (د.982ق.) که عمده شهرتش به واسطه حماسه های ملی-تاریخی اوست، در آغاز مثنوی هایش، معراج نامه ای سروده است. معراج نامه های او همراه با تصاویر شعری زیبا در معراج حضرت محمد(ص) است؛ به گونه ای که هنری ترین اشعار وی معراج نامه هاست. در این جستار مراحل و قسمت های معراج رسول الله (ص) بر اساس سروده های قاسمی تنظیم گردید و با آنچه در کتاب المعراج قشیری (د.465- 376ت.) آمده بود، از نظر مضمون مقایسه شد. این دو نمایندگان زبان و فارسی و عربی هستند که برای تطبیق انتخاب شدند. همچنین به این پرسش ها پاسخ گفته شد که: قاسمی به چه مراحلی از معراج پیامبر(ص) توجّه داشته است؟ چه اشتراکات و افتراقاتی بین معراج نامه های قاسمی و قشیری وجود دارد؟ جمع آوری داده های تحقیق به روش اسنادی- کتابخانه ای و شیوه تدوین محتوا توصیفی- تحلیلی است و هدف معرفی معراج نامه های قاسمی. درنهایت این نتیجه حاصل شد که گرچه قاسمی و قشیری در اغلب وقایع معراج اتفاق نظر دارند، امّا قاسمی واقعه معراج را با تصویرپردازی های بیشتری بیان نموده است. هر دو به معراج جسمانی معتقدند. قاسمی بر آن است پیامبر(ص) در عرش با چشم سِر یا دل خداوند را مشاهده کرد و قشیری این دیدار را با چشم سَر می داند. در شعر قاسمی از تاریخ وقوع معراج و شکافتنِ سینه و شستشوی قلب مبارک حضرت سخنی به میان نیامده، درحالی که قشیری به ذکر این دو نکته پرداخته است. در این پژوهش دیگر تفاوت های روایت قاسمی و قشیری در معراج پیامبر(ص) نیز بررسی شده است.