فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
107 - 127
حوزههای تخصصی:
تأثیر ادبیات ملل مختلف بر یکدیگر امری غیر قابل انکار می باشد. ادبیات پارسی از دیرباز تاکنون تأثیر قابل توجهی بر ادبیات جهان داشته است. بررسی «نوشتار» بهترین شیوه ی فهم رابطه میان ادبیات و جامعه است. در عین حال این بررسی نیازمند چهارچوبی نظری است که رابطه دو سویه میان کارکردهای ادبی و اجتماعی را تبیین نماید؛ بنابراین استناد به "نظریه نظام چندگانه" ایتامار اون زهر به دلیل دارا بودن چنین قابلیتی در بررسی ادبیات ترجمه شده در تحقیق حاضر توجیه پذیر است. از جمله آثار تأثیرگذار بر ادبیات جهان رباعیات حکیم عمر خیام می باشد. نکته قابل تأمل در این باب نقش ترجمه است، ازاین رو این پژوهش بینارشته ای بر آن است تا اندیشه های خیام و تأثیر ایدئولوژی وی بر اندیشمندان جهان عرب را بررسی نماید. از این رو از رهگذر ادبیّات تطبیقی و از منظر نظریه نظام چندگانه به بررسی «تحلیلی-توصیفی» ترجمه های رباعیّات خیام (مستقیم/غیر مستقیم) می پردازد. در پایان اذعان می دارد آن دسته از مترجمانی که رباعیات را از زبان فارسی به عربی بازگردانده اند، نسبت به کسانی که رباعیات را از زبان های دیگری به عربی ترجمه کرده اند، در انتقال دقیق تر و سنجیده تر اندیشه های خیام توفیق نسبتاً بیشتری داشته اند، و ترجمه اشعار از منبع اصلی یعنی زبان فارسی باعث ورود تفکرات ناب و اصیل وی به دنیای عرب شده است.
ساخت اطلاع زبان و بازنمایی معنایی آن بر اساس نظری لمبرکت؛ بررسی ترجمه اسلوب حال در سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت اطلاعی زبان یکی از مباحث بنیادین زبان شناسی نوین به شمار می آید که به تحلیل رابطه بین ساختار جملات و بافت های زبانی یا فرازبانی که این جملات در آن ها به کار می روند، می پردازد. در این حوزه، پژوهش ها به بررسی حالات ذهنی گوینده و شنونده، ساختار اطلاعاتی و جنبه های ارتباطی زبان می پردازند. مفاهیمی نظیر ساخت بی نشان ونشان دار از جمله موضوعات محوری این حوزه اند که هرکدام از این ساخت ها نقش ویژه ای در انتقال معنا ایفا می کنند؛ اهمیت این موضوع در متون دینی به ویژه قرآن کریم دوچندان می شود، چراکه قرآن کریم از ساختارهای زبانی پیچیده ای بهره می برد و هرگونه تغییر در ترتیب عناصر یا عدول از الگوهای معمول، حامل معانی پنهان و ظرایفی است که بازنمایی آن ها در زبان مقصد مستلزم دانش عمیق زبانی و شناخت دقیق ساخت اطلاعی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تحلیل نمونه های استخراج شده از ترجمه فولادوند از قرآن کریم صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که اسلوب حال در قرآن کریم از ساختارهای گوناگون نشان دار و بی نشان برخوردار است که متناسب اهداف خاصی به کار رفته اند. با این حال مترجم در بسیاری از موارد از انعکاس دقیق این ساختارها بازمانده و تفاوت های معنایی ساخت اطلاعی را به طور دقیق منعکس نکرده است. بررسی ترجمه های موجود نشان داده است که استفاده از نظریه های زبان شناسی نوین، همچون نظریه ساخت اطلاعی لمبرکت می تواند ابزاری مؤثر در تحلیل و بازتولید دقیق تر مفاهیم قرآنی در زبان مقصد باشد و افق های جدیدی را پیش روی مطالعات ترجمه متون دینی بگشاید.
مسئولیت پذیری از دیدگاه مولانا و آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئولیت پذیری به معنای پذیرش نقش خود در تجربیات، نقش مهمی در نوع برخورد انسان با خود و جامعه دارد. مسئولیت پذیری موضوعی مرتبط با تمامی حوزه های زندگی است و از نظر پژوهشی موضوعی بین رشته ای است که با وجود این که اغلب به نظر می رسد، موضوع مسئولیت پذیری مربوط به حوزه روان شناسی است این موضوع در حوزه های مختلف از جمله علوم دینی، عرفانی، ادبی و اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله موضوع مسئولیت پذیری از دو دیدگاه روان شناسی و ادبی-عرفانی مورد پژوهش قرار گرفته است. در این پژوهش، مسئولیت پذیری از دیدگاه روان شناسی در مکتب آلفرد آدلر و از دیدگاه ادبی- عرفانی در مکتب مولانا بررسی شده است. مولانا و آدلر انسان را در برخورد با مشکلات دارای مسئولیت می دانند و هر دو مخالف تفکّر قربانی بودن انسان هستند. مولانا و آدلر هر دو ریشه مشکلات را در درون انسان جستجو می کنند و مشکلات بیرونی را بازتابی از درون انسان می بینند و بر این باور هستند که انسان برای حل مشکلات بیرونی خویش ابتدا باید به حل مشکلات درونی خود بپردازد. آدلر احساس ناخشنودی را وابسته به عوامل بیرونی و شرایط اجتماعی نمی داند، بلکه آن را عاملی درونی می داند و مولانا بر این باور است که همه عوامل بیرونی به خواست خداوند و مشیّت الهی، مطابق با شایستگی های درونی فرد عمل می کنند و خود انسان در برابر عملکرد آنها مسئول است.
بررسی علل نبود نام کوروش در شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
270 - 293
حوزههای تخصصی:
چرایی شاهنامه بدون نام کوروش کوروش بزرگ حدود 600 پ.م، چشم به جهان گشود؛ او پسر کمبوجیه اول در یک پادشاهی کوچک در جنوب غرب ایران به نام پارس در استان امروزی فارس بود. نخستین شاه خاندانی پارسی، چیش-پیش بوده و جانشینان او چون کوروش، خودشان را شاه اَنشَن می خواندند. بدون شک، افسانه کوروش بزرگ در روایات داستان گونه ایران باستان و در دوره خود مردمان هخامنشی رواج داشته وداستان هایی از زایش، پادشاهی و بزرگی نخستین شاه خودشان یاد می کردند. باوجودی که نام او در اسناد بابلی، یونانی و عبری و کتیبه های خودش آمده است، امّا نامی از او در شاهنامه نیامده است. هدف این پژوهش با بررسی متون تاریخی دوره ی فردوسی و با روش تحلیل محتوایی، قصد دارد پاسخی تاریخی-منطقی برای علل عدم نام کوروش در شاهنامه ارائه دهد. هدف این پژوهش چرایی عدم نام کوروش هخامنشی از روش تطبیق و بررسی شاهنامه ی فردوسی با متون تاریخی آن دوره چون تاریخ طبری و یعقوبی و ... است و به چه علت نام کوروش در شاهنامه نیامده است. یافته های این پژوهش علل عدم نام کوروش در شاهنامه را این گونه بیان می کند: حذف نام کوروش از زمان به قدرت رسیدن داریوش با توجه به کتیبه بیستون و فرمان های داریوش، درنتیجه نبودن نام کوروش در منابع ساسانی، استفاده ی مستقیم فردوسی از خدای نامک های ساسانیان و اعتماد به آنها، عدم آگاهی فردوسی از خط و زبان عبری و یونانی که ذکری ازنام کوروش کرده اند.
نقدی بر کتاب مکتوب انتظار در شرح غزل های بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیدل دهلوی یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی، و شعر وی یکی از رفیع ترین اشعار ادوار شعر فارسی است. این شعر به گفته خود بیدل پر از کوه و کتل است، از این روی دست یابی به معنی بلند آن به راحتی حاصل نمی شود و جویندگان آن، چه بسا در این راه دچار لغزش ها شده و از دستیابی به معنی بلند به کلی باز مانند. همین موضوع ایجاب می کند تا آثاری که در این خصوص نوشته می شود، در بوته نقد قرار بگیرند، تا عوامل به بیراهه رفتن جویندگان معنی شعر بیدل، شناسایی و به مثابه چراغی، روشنگر راهِ از پی آیندگان بشوند. یکی از این آثار، کتاب ارزشمند مکتوب انتظار اثر یحیی کاردگر است. این اثر از این منظر به شیوه توصیفی و تحلیلِ انتقادی مورد بررسی نگارنده این مقاله قرار گرفته است و نتایج تحقیق نشان می دهد که عدم توجه به خوشه های خیال شعر بیدل، توجه نکردن به کاربرد واژه ها در معنی خاص و شخصی، دقت نداشتن به روابط مصاریع و اسلوب معادله ها، توجه نداشتن به محورهای اندیشگانی بیدل، عدم دقت در معانی حروف اضافه و ترتیب دستوری واژه ها و حذف ها، وجود نسخه بدل های نادرست و توجه نداشتن منتقد به آن ها، خوانش نادرست ابیات و... از جمله عواملی هستند که شارح محترم را در دستیابی به معانی بلند اشعار وی با مشکل مواجه کرده است.
مطالعه ویژگی های هنرمند در دوگانه های شاپور/ فرهاد و باربد/ نکیسا بر اساس منظومه «خسرو و شیرین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
1 - 19
حوزههای تخصصی:
نظامی در منظومه «خسرو و شیرین» از چهار هنرمند دربار خسرو (شاپور/ فرهاد و باربد/ نکیسا) نام برده و جایگاه آ نها را مؤثر و ویژه می داند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل جایگاه این چهار هنرمند در منظومه خسرو و شیرین است. ضرورت انجام پژوهش در شناسایی مؤلفه های مربوط به هنرمندان دوره شاعر و نگاه آن دوره به هنرمندان بوده است. ویژگی های هنرمندانه شاپور/ فرهاد و باربد/ نکیسا در منظومه خسرو و شیرین نظامی کدامند؟ به نظر می رسد مؤلفه هایی مانند دقت و مهارت در طراحی و ترسیم هنرهای دیداری و برانگیختن احساسات مخاطبان از جمله ویژگی های هنری هنرمندان نام برده شده در منظومه خسرو و شیرین است. روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است. جامعه هدف پژوهش، ابیات مربوط به منظومه یادشده است. ابیات به روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که شاپور و فرهاد در حوزه تجسمی و با مهارت و استادی، بارها به کمک خسرو و شیرین آمدند. هر دو، شاگرد یک استاد بودند. شاپور، نقاش و فرهاد، پیکرتراش بودند. هر دو واقع گرا بودند. اما باربد و نکیسا موسیقی می دانستند. یکی در نواختن چنگ و دیگری در بربط، سرآمد نوازندگان دوره خود بودند. هر دو با الحان ابداعی و خلاقانه بارها حالات و روحیات مخاطبان را تحت تأثیر قرار دادند.
واکاوی عناصر جاودانگی بخش در اسطوره های ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
175 - 196
حوزههای تخصصی:
جاودانگی پدیده ای عام فرهنگی-تمدنی و برآمده از خاستگاهی روانی و غرایز وآمال انسان از زمان های کهن است. جاودانگی به عنوان یک امر اندیشگانی به مرور زمان دارای زیرشاخه ها و کارکردها و آیین هایی شده است که می تواند از جهات متعدد بررسی شود. انسان برای رسیدن به جاودانگی از عواملی باوری و عناصری طبیعی استفاده کرده است که در این پژوهش به بررسی این نوع عناصر و عوامل در اساطیر جهان پرداخته می شود. این پژوهش به روش تحلیلی-تطبیقی و در محدوده کتب تالیفی فارسی و ترجمه شده صورت می گیرد. بنا بر این محدوده پژوهش، مشخص می شود که فقط در اساطیر چند ملت از جمله ایران، چین، یونان، بین النهرین، مصر و هند عناصر جاودانگی قابل مشاهده است. بر اساس این پژوهش، مهم ترین عامل جاودانگی بخش، پدیده ماورایی مبتنی بر اراده خدایان است. علاوه بر اراده خدایان، برای تحقق این امر از عناصری طبیعی نیز برای رسیدن به این مهم استفاده شده است؛ عناصری از قبیل آب، گیاه، غذا، میوه، اکسیر جاودانگی، مکان، شیر و آتش به ترتیب از جمله این عوامل طبیعی است. همچنین مشخص می شود که سه عنصر آب، خاک و آتش از عناصر اربعه، در تلفیق با کهن الگو جاودانگی، عامل جاودانگی بخشی نیز شده اند.
تحلیل گفتمان روش های زبانی ادبی در مرزبندی میان خود و دیگری در «دمی علی کفی» اثر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش و روش های عناصر زبانی در نمایش هویت خودی و مرزبندی خود با دیگری در شعر سمیح القاسم در کتاب «دمی علی کفی» پرداخته است. «دمی علی کفی»، مجموعه ای از اشعار پایداری سمیح است که او در آن تلاش کرده است از طریق شعر، به دفاع از وطن و هموطنان خود بپردازد؛ وطنی که خاک آن میراث اجدادی یک ملت است و به سبب سستی یا خیانت سردمداران وقت به اشغال بیگانگان درآمده است. شاعر در این اثر، شعر را سلاحی می بیند که باید با آن به دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم پرداخت. پژوهش پیش رو درصدد است با بررسی روش های ادبی و زبانی بکارگرفته شده در شعر، نحوه مرزبندی میان خود و دیگری در این اثر را تحلیل و بررسی کند و به این سؤال پاسخ دهد که عناصر ادبی و زبانی از چه طریق در مرزبندی طرف خودی با بیگانه نقش ایفا کرده اند؟ و به این نتیجه می رسد که روش هایی چون تکرار و چرخش ضمیر، نقش اساسی در معرفی هویت فلسطینی و ایجاد مرز میان خود و دیگری داشته است.
بازنگری در دسته بندی قالب های شعر فارسی و معرّفی برخی قالب های نوساخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قالب های شعریِ زبان فارسی در تمامی دوره های تاریخی و ادبی تا به امروز تغییرات و تحوّلاتی داشته اند؛ این تغییرات در دو حیطه محتوا و ساختار بوده است. هنجارشکنی در زبان و مفاهیم اشعار سبب پیدایش شیوه ها و قالب هایی نو در زبان فارسی شده است، امّا با کاوش در بسیاری از آثار این شاعران، روشن می شود که هنوز قالب های جدیدی در آثار بسیاری از شاعران معاصر وجود دارد که ناشناخته مانده اند و در دسته بندی ها نام خاصّی بر آن ها اطلاق نشده است. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و قالب های جدید در آثار پنج شاعر منتخب معاصر (نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، فریدون مشیری، نادر نادرپور، و محمّدرضا شفیعی کدکنی) برگزیده و سپس نام گذاری و بررسی شده است. قالب هایی جدید شامل ترکیب بند نو، مسمّط نو، سه پاره، قطعه پیوسته، رباعی پیوسته و دوبیتی پیوسته به قالب های «نوکهن» و «نوواره» به قالب های نوین افزوده شد.
دراسه قصیده رثاء إبن الرومی لولده بالترکیز علی التفاعل بین العاطفه والأصوات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
9 - 43
حوزههای تخصصی:
یعد الشعر أحد أهم الأنواع الأدبیه التی تمکنت من إبقاء المفاهیم الإنسانیه الهامه حیه ونقلها من جیل إلى آخر عبر التاریخ البشری. لقد لعب الأدب العربی، وخاصه الشعر العربی الکلاسیکی، دوراً هاماً فی نقل المفاهیم الإنسانیه، ویعد ابن الرومی من أهم شعراء العصر العباسی، وهو العصر الذی استطاع أن یوسع العقل البشری من خلال التواصل بین الأمم والثقافات المختلفه. رغم أنّ ابن الرومی لم ینل التقدم المادی والمکانه الاجتماعیه العالیه بسبب لسانه الحادّ وشخصیته الصریحه، إلا أنه کان یتمتع بذوق فنی وموهبه عالیه، ودیوانه الکبیر دلیل على ذلک. ویُعد دیوانه عملاً فنیاً نال اهتمام العدید من النقاد الکبار عبر التاریخ القدیم والمعاصر. بعد وفاه ابنه محمد، أنتج ابن الرومی عملاً فریداً ومدهشاً لا یزال لدیه القدره على الدراسه والاستکشاف. فی هذه المقاله، قمنا بدراسه العمل المذکور وتوصلنا إلى أن فقدان الطفل قد أثار مشاعر الحزن والحداد فی الشاعر لدرجه أن عناصر مثل الصناعات البلاغیه والإیقاع، والأهم من ذلک، الأصوات المستخدمه، تتوافق مع مشاعر الشاعر دون وعی. فی علم اللغویات، کل صوت لدیه معنى وشحنه عاطفیه، وقد تم استخدام کل ذلک فی العمل الحالی بما یتماشى مع عواطف الشاعر.
بررسی تطبیقی مفهوم «حقیقت محمدیه» در فتوح السلاطین عبدالملک عصامی و خمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
185 - 202
حوزههای تخصصی:
قالب منظوم در ادبیات فارسی از دیرباز ابزاری برای ترویج مفاهیم مذهبی و سیاسی در سطح عموم جامعه بوده است. یکی از مهم ترین مفاهیم ارائه شده در این قالب، «حقیقت محمدیه» یا انسان کامل است. این مفهوم به معنای تعین اول از ذات الهی و جامع صفات خداوند در شخص پیامبر اکرم (ص) است. در این میان، عبدالملک عصامی در فتوح السلاطین و نظامی گنجوی در خمسه، از این مفهوم برای بیان اهداف خویش بهره برده اند. عبدالملک عصامی هم زمان با تأسیس سلسله بهمنیان در دکن می زیست و نظامی گنجوی، شاعر دوران سلجوقیان متأخر است. زمینه تاریخی و نحوه زیست دو شاعر در چگونگی بیان مفهوم «حقیقت محمدیه» مؤثر بوده است. در این پژوهش، این سؤال مطرح است که مفهوم «حقیقت محمدیه» در دو اثر خمسه نظامی و فتوح السلاطین عصامی چگونه انعکاس یافته است. با استفاده از روش توصیف و تحلیل تاریخی، می توان به این مدعا پرداخت که بازتاب مفهوم حقیقت محمدیه در دو اثر مذکور، برای تکمیل حلقه مشروعیت بخشی به ساختار سیاسی زمانه بوده است. دستیابی به این مطلب که عصامی در فتوح السلاطین برای مشروعیت بخشی به ملوک زمانه خویش (بهمنیان دکن) از روش انتقال خرقه از خلفای اربعه به سلطان زمان بهره برده است، ازجمله دستاورد این پژوهش به شمار می رود.
دیدگاه ادبی نظریه ادبی نیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
83 - 125
حوزههای تخصصی:
نظریه ادبی بررسی نظام مند ذات ادبیات و شیوه ای برای تحلیل پدیده ادبی است. نظریه ادبی با اینکه در سالیان اخیر کاربرد وسیعی در پژوهش های ادبیات فارسی داشته است، اما به نظر می رسد قلمرو معنایی و مصداقی آن به خوبی تثبیت نشده، چراکه در برخی پژوهش های صورت گرفته در حوزه ادبیات فارسی، آرای ادبی افراد به اشتباه نظریه ادبی خوانده شده است. در مقاله پیش رو برای نشان دادن تفاوت میان نظریه ادبی با دیدگاه ادبی، پنج ویژگی خاص نظریه ادبی اعم از «برآمده از ذهنیتی فلسفی»، «نظام مند و منسجم»، «حاصل تأمل در متن»، «ارائه دیدی تازه» و «به کارگیری در نقد» تبیین و تشریح شده است. در ادامه دیدگاه افراطی ای که به صرف تشابه میان برخی آرا در متون کلاسیک فارسی با نظریه های غربی بر وجود و حتی تقدم نظریه هایی در گذشته خود معتقد است نقد و مشخص شده که اساساً کشف این آرا در متون علمی و ادبی گذشته نیز به واسطه آشنایی با نظریه های غربی بوده است. درنهایت نتیجه به دست آمده بیانگر آن است که به دلیل بی بهرگی آرای ادبی جمع آوری شده توسط پژوهشگران از ویژگی های نظریه، اطلاق اصطلاح «نظریه ادبی» بر آرا و عقاید ادبی آنان درست و دقیق نبوده و بهتر است برای دقیق تر کردن قلمرو دانش ادبیات فارسی درمورد این قبیل آرا و نظریات از اصطلاح «دیدگاه های ادبی» استفاده کرد تا این اصطلاح تعریف و مصادیق خاص و مشخص خود را داشته باشد.
مادّه تاریخ در قطعات و رباعیات میرزا سیّد یحیی مدرّس متخلّص به فدایی یزدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توجه به حروف الفبا برای ترتیب و تنظیم مادّه تاریخ و محاسبات نحوی به حساب جمّل و حروف ابجد از دیرباز مورد توجه و استفاده بوده است. استفاده از حروف الفبا برای انعکاس و بیان موّاد تاریخ نیازمند به هنرمندی و تسلّط خاصی است. یکی از شاعران صاحب ذوق که در دیوان ارزشمند خود به آن نظر داشته است میرزا سیّد یحیی مدرّس متخلّص به فدایی یزدی (ف 1282ه.ق)از شاعران دوره بازگشت است. هدف از نگارش این مقاله آشنایی با تاریخچه مادّه تاریخ، سپس محاسبه آن در دو قالب قطعه و رباعی با ذکر مثال هایی از آن در دیوان فدایی یزدی است. این پژوهش به شیوه تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده و محدوده مورد مطالعه آن در قالب قطعه از نسخه خطّی معتبری به خط خود شاعر محفوظ در کتابخانه شخصی سیّد یحیی مدرّسی وامق و در قالب رباعی از نسخه خطّی معتبر در کتابخانه آیت الله مرعشی استفاده شده است. فدایی یزدی در تاریخواژه های منظوم خود از اشکال کاربرد مادّه تاریخ به ذکر تاریخ درجمله ها و واژه های معنی دار پرداخته و آن را برای بیان موضوعاتی چون ولادت، ساخت بنا، تألیف کتاب، ذاکری و ارتحال اشخاص به کار برده است که در این میان نخست مادّه تاریخ درباره ارتحال اشخاص به خصوص فوت علما و بعد ولادت بسامد بالایی دارد. وی از مجموع 88 قطعه، در 32 قطعه به آوردن مادّه تاریخ نظر داشته و کاربرد آن در قالب رباعی اندک است.
نمود به باشی و خوش بینی در غزلیات شمس در سنجش با اندیشه پروفسور سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا از جمله بحث نوینی است که مارتین سلیگمن نظریه روان شناسی مثبت گرا را کمتر از دودهه مطرح و بنیان گذاری کرد که امروزه در سراسر جهان رواج یافته است هم چنین در مثبت گرایی با زندگی، سعادت و خوشبختی انسان رابطه مستقیم دارد. روان شناسی مثبت گرا شاخه مهم روان شناسی است و اندیشه فرد را ساماندهی می کتد، علمی نوین است که به نقاط قوت و توانمندی های انسان مانند: سلامت روانی، به باشی و خوش بینی توجه می کتد و درست فکرکردن را مدیریت می کتد. این نظریه در کشورهای مختلف فراگیر شد، رابطه روان شناسی و ادبیات امری حیاتی است. در این پژوهش آموزه های مثبت گرایی مولانا در غزلیات شمس با دیدگاه و نظریه مارتین سلیگمن هم خوانی و مطابقت دارد. در پژوهش حاضر هدف نگرش نوین به دنیای پیرامون با توجه به غزلیات شمس است. مؤلفه های مهم روان شناسی مثبت گرای مارتین سلیگمن و همسویی مفاهیم آن ها در غزلیات شمس و ادغام نظریه روان شناسی مثبت گرا و روان شناختی در فرهنگ اصیل ایرانی بوده است. بنابراین سربلند به قدمت فرهنگ و ادب غنی کشورمان، افتخار می کنیم. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی و توصیفی است و مفهوم نوعی نگرش نوین به دنیای پیرامون در غزلیات شمس و علم روان شناسی مثبت گراست.
مقایسه برخی جنبه های زبانی در اشعار ایرج میرزا و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرج میرزا، خود را سعدی عصر معرفی می کند و ملک الشعرای بهار در شعری که در رثای او آورده است او را سعدی شیرازی لقب می دهد. اشعار ایرج میرزا چه ویژگی هایی دارد که آن را به اشعار سعدی شبیه کرده است؟ این پژوهش که بر اشعار ایرج میرزا تمرکز دارد و از نتایج تحقیقات دیگر در باب سعدی بهره برده است، در صدد استخراج این وجوه تشابه به روش کتابخانه ایست. سعدی و ایرج میرزا، هر دو، در تقابل سازی و کاربست تناسب های زبانی اشتراک دارند. در تکرار و آهنگ افزاییِ از آن طریق، مشترکند. به استعاره و مجاز و بالکل محور جانشینی کمتر می پردازند و استعارات و مجاز های دور از ذهن به کارنمی برند؛ غالب انحراف از نرم های هر دو شاعر در محور هم نشینی است و منشا مشابهت ایرج میرزا و سعدی هم همینست؛ تسلط دو شاعر بر واژگان و زبان منتهی به برجسته سازی زبان در قالب انواع تکرار همخوان، واکه، واژه و جمله، تقابل های گسترده و در ابعاد گوناگون صرفی و نحوی و تلفیق زبانی سبک های خراسانی، عراقی و معاصر است.
بررسی پیوند کواسیر، نوشاکِ اِدایی ایزدان نورس با هئومه و سومَه اوستایی _ودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
87 - 125
حوزههای تخصصی:
در ایزدستان مردمان هند و اروپایی باستان، خدای رازآلودی است که معمولاً به صورت یک گیاه- نوشاک بازنمایی می شده است. این ایزد – گیاه – نوشاک، در متون کُهن ایرانی و از جمله اَوِستایِ نو هَئومه = هوم و در سَنسکریتِ ودایی، سومَه نامیده می شود. اما در فرهنگ های دیگر منشعب از هند و اروپایی آغازین نیز می توان رد او را با نام هایی دیگر و با هویّتی دگرگون شده دنبال نمود. کًواسیر ِاساطیر نورس باستان که وصف او در اِدای اسنوری(یا ادایِ منثور) و هایمسکرینگلا ، هردو ازآثار ایسلندی قرن سیزدهم میلادی نوشته ی اسنوری استورلسون و نیز اشعار اسکالدیک آمده، از آن جمله است. کًواسیر ایزدی است که از سوی خدایان ایسیر و ونیر خلق می شود و سپس در مراسمی آیینی به دست دو دورف قربانی می شود تا با درآمیختن خون او با عسل، آشامه ی مید (یا شرابِ انگبین) به دست آید که استفاده از آن موجب الهام شاعرانه می گردد. به همین خاطر از آن با نام «باده ی انگبینِ شاعرانگی» یاد می شود. نام کواسیر که مشتق از لغت کواس به معنای آبجوی قویِ است، بازنمود آشامه ی سکرآور هئومه/ سئومه است. ازدیگرسو، همانگونه که سومَه را عقابی از ملکوت می آورد و در اختیار اینْدْرَ قرار می دهد، کواسیر را نیز اُدین ، به شکل عقابی، از جایگاه کوهستانی ستونگ می رباید تا آن را به خدایان برساند. نکته ی شایان توجه دیگر اینکه کواسیر همچون سومَه، خدایی است که قربانی می شود تا دیگربار به صورت نوشاکی هستی یابد و آشامه ی خدایان و شاعران حماسه سرا گردد؛ چنانکه هئومه/ سومه نیز قربانی می شود و پاداش قربانی نمودن او...
بررسی مؤلفه های عشق ممنوعه در رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» زویا پیرزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
40 - 58
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی شاخص های عشق ممنوعه در صفات رفتاری شخصیت های اصلی رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» زویا پیرزاد (متولد 1331) می پردازد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به عشق ممنوعه در این رمان می پردازد. عشق ممنوعه برقراری رابطه عاشقانه با افرد متأهل است که با زیر پاگذاشتن تعهد همراه است. زمانی که یک فرد متأهل خارج از رابطه زناشویی خود به فرد دیگری عشق بورزد، در حال تجربه یک عشق ممنوع است. راوی و شخصیت اصلی رمان ِ مذکور، زنی تحصیل کرده و خانه دار به نام کلاریس آیوازیان است که همراه با همسرش آرتوش و سه فرزندش به نام های آرمن، آرمینه و آرسینه در دهه چهل شمسی در آبادان زندگی می کند. دغدغه او تکرار و روزمرّگی است. با آمدن همسایه ای به نام امیل سیمونیان این جریان یکنواخت متحول می شود و کلاریس وارد مرحله عشق ممنوعه به همسایه تازه وارد می شود. در فصل پایانی، کلاریس به خودشناسی می رسد و با طی مراحل انواع خویشتن یابی، خوشحال است که امیل و خانواده اش از همسایگی آنها رفته و به توهم باطل وی در مورد عشق پایان داده اند.
کاربرد جملات خبری و انشایی با استفاده از وام واژگان غربی و مضمون آفرینی در اشعار میرزاده عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیّد محمّد رضامیرزاده عشقی، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار ایرانی در سال 1273 ه..ش در همدان به دنیا آمد. وی از چهره های سرشناس و پرشور عصر مشروطه در ایران به شمار می رود. عاطفه و موسیقی در شعر وی با هم پیوندی ناگسستنی و صنایع ادبی و علوم معانی در شعرش نقش برجسته ای دارند. آنچه در شعر عشقی نمایان است، جنبه اجتماعی شعر اوست به گونه ای که محتوای اجتماعی - سیاسی اشعارش با زندگی مردم معاصر، پیوند خورده است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای، انواع جملات خبری و انشایی با استفاده از وام واژگان غربی را در اشعار عشقی، مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عشقی در جمله های خبری و انشایی با استفاده از وام واژگان غربی و با تصویرسازی و مضمون آفرینی، با زبان طنز و کنایه به نقد مسائل اجتماعی و سیاسی، نابسامانی اوضاع مملکت و دخالت بیگانگان در امور حکومتی پرداخته و به خوبی توانسته است، تصاویر شعری را در خدمت آرمان های اجتماعی و سیاسی خود به کار گیرد و انتقادهای تند سیاسی را در قالب جمله های خبری و انشایی بیان کند.
مطالعه تطبیقی یادگیری تجربی توسط میانجی گرهای انسانی و فناوری: تفکر انتقادی، درک مطلب و افزایش واژگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
24 - 51
حوزههای تخصصی:
مسئولان آموزشی بر این باورند که تجربه و فناوری می تواند پیشرفت تحصیلی کودکان خردسال را افزایش دهد و سطح پنهان تفکر انتقادی آنها را فعال کند. بنابراین، هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر میانجی گرهای انسانی و فناوری بر تفکرانتقادی ، درک مطلب، و توسعه واژگان زبان آموزان کودک با استفاده از تئوری یادگیری تجربی بود. به همین منظور، دو گروه شصت نفری فراگیر (سی دانش آموز در هر گروه) در طی چهار ماه در معرض دو نوع میانجی گر قرار گرفتند: معلم و تکنولوژی. از پیش آزمون و پس آزمون برای سنجش میزان پیشرفت زبان آموزان در تفکر انتقادی، درک مطلب و تسلط بر واژگان استفاده شد. نتایج نشان داد که فراگیران در گروه آزمایش با واسطه فناوری نسبت به گروه با واسطه معلم در سطح تفکر انتقادی، توسعه واژگان و درک مطلب برتری داشتند. این نشان می دهد که فراگیرانی که به واسطه کامپیوترو فناوری در تعامل هستند، از کسانی که با یک واسطه انسان، یعنی معلم تعامل دارند، پیشی می گیرند. یافته های ما پیشنهاد می کند که واسطه های غیرانسانی (فناوری) از انسان ها قانع کننده تر هستند، احتمالاً به دلیل ویژگی های فریبنده شان که انگیزه و الهام یادگیرندگان را افزایش می دهد.
بازتاب اوضاع اجتماعی کُردستان در داستان های ابراهیم یونسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نویسندگان در داستان های خود به محیط بومی و جغرافیایی خاصی، توجّه ویژه ای داشته اند و تحوّلات اجتماعی آن منطقه را منعکس کرده اند. ابراهیم یونسی هم در داستان هایش زبان حال مردم کُردستان بوده، تحولّات و نابسامانی های این منطقه را نمایانده است. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، نگارندگان کوشیده اند اوضاع اجتماعی کُردستان را از خلال رمان های شاخص ابراهیم یونسی نشان دهند. یونسی در رمان هایش از مسائل اجتماعی و سیاسی عصر پهلوی اوّل و دوم سخن گفته و کوشیده است از فقر و تنگ دستی مردم مرزنشین به ویژه روستاییان، بیکاری، فقر فرهنگی، فقر بهداشت و نبود امکانات رفاهی، دیدگاه غیر انسانی و تحقیرآمیز جامعه سنّتی نسبت به زنان، فساد مأموران دولت و چپاول مردم، خفقان سیاسی و اجتماعی، بی اعتمادی مردم به حکومت مرکزی، ریاکاری شیوخ محلّی، یأس و سرخوردگی فعالان سیاسی از فعالیت های حزبی و... پرده بردارد. واژگان کلیدی: ابراهیم یونسی، داستان، اجتماع، کُردستان.واژگان کلیدی: ابراهیم یونسی، داستان، اجتماع، کُردستان.