فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
141 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر معرفی ماهیت، ویژگی ها، و شواهد پژوهشی پیرامون موثر بودن آموزش حل مسئله کلامی مبتنی بر طرحواره در ارتباط با نارسایی های یادگیری ویژه است. در پژوهش حاضر از طریق پژوهش مروری نظامند و جستجوی کلیدواژه های تخصصی مرتبط با اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی و آموزش حل مسئله کلامی مبتنی بر طرحواره در پایگاه های اطلاعاتی تخصصی ایران و جهان بین سال های 2017-1996 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. از 36 پژوهش انجام شده، غالب پژوهش ها (25 پژوهش) بر روی آزمودنی های دارای اختلال ریاضی از سن 5 تا 12 و در پایه 1-6 انجام شده است. بیشتر پژوهش های انجام شده از نوع مطالعات آزمایشی می باشند( با فراوانی 25 پژوهش). کلاس آموزش فراگیر (با فراوانی 15 پژوهش)، مراکز استثنایی یا توانبخشی اختلال های یادگیری (با فراوانی 9 پژوهش)، کلاس مجزا (با فراوانی 8 پژوهش)، و مراکز فعالیت (با فراوانی 4 پژوهش) به ترتیب پرکاربردترین موقعیت های کارآموزی هستند که مورد استفاده قرار گرفته اند. در شیوه اجرای آموزش مبتنی بر طرحواره، ارائه"آموزش در کل کلاس، و انفرادی" از بیشترین فراوانی برخوردار است (با فراوانی 26 پژوهش). اثربخشی آموزش حل مسئله کلامی مبتنی بر طرحواره بر متغیرهای وابسته"سیالی"(دقت و صحت حل مساله ریاضی)،"اکتساب" و "تعمیم" به ترتیب در 36، 16 و 11 پژوهش مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج این پژوهش ها حکایت از اثربخشی مثبت آموزش مبتنی بر طرحواره بر متغیرهای وابسته دارند.
عملکرد شناختی در کودکان و نوجوانان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی عملکرد شناختی در کودکان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس). روش شناسی پژوهش:نویسنده این پژوهش پروفایل عصب- روانشناسی [1] 37 کودک مبتلا به ام اس که تشخیص بالینی قطعی در مورد بیماری آنها صورت گرفته بود را بررسی و به لحاظ یافتن رابطه احتمالی میان عملکرد شناختی و مشخصه های بالینی مورد ارزیابی قرار داد. یافته ها: از 37 کودک و نوجوان ارزیابی شده، 35% از آنها به طور چشمگیری دارای اختلال در عملکرد شناختی بودند. عملکرد شناختی بطور کامل با چندین متغیر بالینی در ارتباط بود که دربرگیرنده میزان وضعیت ناتوانی گسترده [2] جدید [3] ، تعداد کل دفعات عود بیماری [4] و طول بیماری بود. بیماری ام اس بطور نامطلوبی بر عملکرد تحصیلی بیش از یک سوم این کودکان تاثیر گذاشت. نتیجه گیری: آسیب های شناختی در کودکان مبتلا به ام اس مشاهده می شود. برنامه ریزی جامع برای درمان این کودکان باید دربرگیرنده تایید این امر باشد که این قشر از کودکان ممکن است برای امور تحصیلی خود نیازمند دریافت تسهیلات آموزشی باشند. [1] Neuropsychological profile [2] Expanded Disability Status Scale (EDSS) [3] منظور از «جدید» این است که ارزیابی این مقیاس به تازگی صورت گرفته باشد و آزمون گیرنده به ارزیابی های قدیمی اتکا ننماید. [4] Relapse
اثربخشی فعالیت های پیشرفته ادراکی- دیداری فراستیگ بر اصلاح خواندن دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه (نارساخوان): یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
115-128
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال یادگیری دانش آموزان نارساخوان، آن ها را با دشواری های متعددی در مدرسه، خانه و زندگی روزمره مواجه ساخته، که این امر بر پیشرفت تحصیلی و سازگاری با محیط را برای شان دشوار می سازد. تعاملی که بین کاهش اختلال یادگیری، رشد ادراکی، رشد بینایی و رشد شناختی برقرار است، منجر شده است تا فعالیت های ادراکی- بینایی در روند کاهش اختلال یادگیری با نقص خواندن، نقش مهمی را ایفا کنند. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی روش ادراکی- دیداری فراستیگ بر مهارت خواندن دانش آموزان با اختلالات یادگیری نارساخوان بود. روش: پژوهش حاضر، به صورت یک بررسی تک آزمودنی با استفاده از طرح سری های زمانی گروهی ( AB ) انجام شد. نمونه پژوهش را سه نفر از دانش آموزان پسر با اختلال خواندن شاغل به تحصیل در دوره ابتدایی پایه سوم شهرستان خدابنده در سال تحصیلی 96- 1395 تشکیل دادند. گردآوری داده ها جهت بررسی وضعیت مشکلات خواندن آزمودنی ها، با استفاده چک لیست بررسی نشانگان نارساخوانی و آزمون خواندن و نارساخوانی نما انجام شد. جهت تقویت مهارت خواندن، هر سه آزمودنی به صورت گروهی در طی 18 جلسه (به مدت 9 هفته و هر هفته دو جلسه)، فعالیت های پیشرفته ادراکی- دیداری بر مبنای فراستیگ دریافت کردند. تحلیل داده های حاصل از ارزیابی مشکلات خواندن آزمودنی ها نیز با استفاده از جدول سمن صورت گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از ارزیابی مشکلات خواندن آزمودنی ها در پیش و پس از تمرین فعالیت های ادراکی بینایی فراستیگ نشان داد که فعالیت های ادراکی- بینایی می تواند تا دو برابر، نمره های آزمودنی ها را در هر یک حوزه های شناختی دقت؛ حافظه دیداری، شنیداری؛ تمیز دیداری، شنیداری، توالی دیداری، شنیداری و سایر خطاها را کاهش دهد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر که نشان از تأثیر تمرین فعالیت های پیشرفته ادراکی بینایی بر کاهش مشکلات خواندن دانش آموزان با اختلال یادگیری دارد، پیشنهاد می شود مسئولین آموزش و پرورش استثنایی، اقدام به برگزاری دوره هایی جهت افزایش مهارت مربیان و والدین از تأثیرات انجام این تمرین ها کنند.
بررسی تأثیر برنامه ی آموزشی چندرسانه ای مبتنی بر داستان اجتماعی و الگوبرداری ویدئویی بر مهارت استفاده از قاشق و چنگال در دانش آموزان کم توان هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
101 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه ی آموزشی چندرسانه ای مبتنی بر داستان اجتماعی و الگوبرداری ویدئویی بر مهارت استفاده از قاشق و چنگال در دانش آموزان کم توان هوشی بود. این پژوهش یک طرح تجربی تک آزمودنی از نوع طرح چند خط پایه با استفاده از آزمودنی های مختلف بوده و جامعه آماری آن کلیه ی دانش آموزان کم توان هوشی پایه اول دبستان در سال 1398-1397 در آموزشگاه استثنایی باغچه بان شهرستان مینودشت در استان گلستان بودند که با استفاده از مقیاس رفتار سازشی انجمن آمریکایی کم توانی هوشی و روش نمونه گیری در دسترس 4 دانش آموز (2 دختر و 2 پسر) دارای کم توانی هوشی با هوش بهر بین 70-50 به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس از پرسشنامه محقق ساخته ی تاریخچه فردی برای بررسی ویژگی های جمعیت شناختی و از نسخه چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان برای سنجش هوش بهر آن ها استفاده شد. ابزار مورداستفاده برای تعیین میزان تسلط آزمودنی ها بر مهارت های استفاده از قاشق و چنگال، چک لیست محقق ساخته ی استفاده از وسایل غذا خوردن بود که با رجوع به مقیاس رفتار سازشی انجمن آمریکایی کم توانی هوشی و دفترچه ی مهارت آموزی دانش آموزان کم توان هوشی سازمان آموزش وپرورش استثنایی کشور، ساخته شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش تحلیل نموداری و ترسیمی استفاده شده و پس از رسم نمودارها با استفاده از نرم افزار R، اثرات متغیر مستقل بر متغیر وابسته از طریق تحلیل روند نمودار بررسی گردید. با توجه به نتایج حاصل به نظر می رسد برنامه آموزشی مورد استفاده در پژوهش حاضر بر یادگیری مهارت استفاده از قاشق و چنگال در دانش آموزان کم توان هوشی مؤثر بوده و منجر به بهبود این مهارت ها در آزمودنی ها شده است.
بررسی رابطه پذیرش و عمل و چشم انداز زمان آینده با انعطاف پذیری روانشناختی و سازگاری در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به سازگاری و بررسی عوامل موثر بر آن برای ارتقاء سلامت مادر و بهبود روابط والد فرزندی به ویژه در مادران کودکان کم توان ذهنی حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه بررسی رابطه پذیرش و عمل و چشم انداز زمان آینده با انعطاف پذیری روانشناختی و سازگاری در مادران کودکان کم توان ذهنی می باشد. روش: این مطالعه از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر تحلیل مسیر می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 12 تا 16 ساله در مدارس استثنایی شهر مشهد در سال 95-96 می باشد. نمونه شامل مادران 217 کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر که با روش نمونه گیری در در دسترس شدند. داده ها با روش تحلیل مسیر که شامل مجموعه ای از معادلات رگرسیونی می باشد و با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شدند. یافته ها: بررسی شاخص های برازندگی و با توجه به اینکه مقدار 08/0 RMSEA < و 08/0 SRMR < می توان برازش مدل را مطلوب دانست. همچنین در سایر شاخص ها از جمله ( NNF NFI ، NNFI ، CFI ، RFI ، IFI ) نتایج بالاتر از 9/0 می باشد که حاکی از برازش قابل قبول مدل می باشند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت چشم انداز زمان آینده و پذیرش و عمل هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم باعث افزایش سازگاری می شود. لذا می توان گفت مادران کودکان کم توان ذهنی با توجه به میزان پذیرش عمل و انعطاف پذیری روانشناختی در سازگاری متفاوتند و با اعمال مداخلاتی جهت ارتقاء این متغیرها می توان به افزایش سازگاری در مادران کودکان کم توان ذهنی کمک کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر رایانه، مداخله مکمل های غذایی و ترکیب این دو بر بهبود توجه و نشانگان رفتاری اختلال کم توجهی/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازتوانی شناختی مبتنی بر رایانه، درمان با مکمل های غذایی و ترکیب این دو مداخله بر بهبود توجه و نشانگان رفتاری کودکان نارسا توجه/ بیش فعال انجام گرفت. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه مدارس ابتدایی دخترانه مناطق چندگانه تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بود که از بین آنها، چهار مدرسه با روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد، ۶۶ کودک با نارسایی توجه/ بیش فعالی شناسایی شدند که ۵۲ نفر از آن ها برحسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و در چهار گروه آزمایشی و گواه ( 13 نفر در هر گروه) جای دهی شدند. به منظور تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از پرسشنامه اسنپ-۴ و مصاحبه بالینی وبرای کنترل هوش از آزمون ریون استفاده شد. شرکت کنندگان از نظر سن، هوش و شدت علائم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در چهار گروه همتاسازی شدند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه نقاط ضعف و قدرت ( SDQ ) فرم والدین و آزمون عملکرد پیوسته ( CPT ) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری و با کمک نرم افزار Spss20 انجام شد. یافته ها : هر سه گروه مداخله ای در زمینه توجه و نشانگان رفتاری نسبت به گروه کنترل پیشرفت معناداری داشته اند اما بین گروه های مداخله ای در تغییرات از پیش آزمون تا پس آزمون تفاوت معناداری دیده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی و مصرف مکمل های غذایی می تواند منجر به بهبود عملکرد توجه و نشانگان رفتاری در کودکان نارسا توجه/ بیش فعال گردد. بیشترین اندازه اثر در خرده مقیاس پاسخ صحیح(۸۵/۰)دیده شد.
نیمرخ شناختی و زبان شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ شناختی و زبان شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری (کم پیشرفت) انجام شد.در قالب یک پژوهش توصیفی – تحلیلی، از بین تمامی دانش آموزان 12-8 سال مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری و دانش آموزان کم پیشرفت مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس (دو گروه 100 نفره) انتخاب و در متغیرهای سن، جنسیت، پایه تحصیلی و هوشبهر همگن شدند. داده های پژوهش از طریق ویراست چهارم هوش وکسلر کودکان (2003)، مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (جیوا و همکاران، 2000) و آزمون تحول زبان- 3 (نیوکامر و هامیل، 1999) گردآوری و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در نیمرخ شناختی به طور معناداری ضعیف تری از دانش آموزان با مشکل یادگیری است، افزون بر این در مهارت های زبان شناختی نتایج حاکی از آن بود که دانش آموزان با اختلال یادگیری در زیر مقیاس تحلیل واجی نسبت به گروه دانش آموزان با مشکل یادگیری به طور معناداری عملکرد ضعیف تری نشان دادند. از سوی دیگر، در زیر مقیاس های واژگان تصویری، تقلید جمله، تکمیل دستوری، تمایز گذاری کلمه، تولید کلمه، واژگان، شباهت ها و درک مطلب تفاوت معناداری بین دو گروه گزارش نشد. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر توجه به کارکردهای اجرایی و مهارت های زبان شناختی در تشخیص، آموزش و توان بخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری می تواند نتایج مؤثری در پی داشته باشد.
مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی- رایانه ای و تمرین های عملی عصب روان شناختی بر بهبود حافظه کاری و توجه پیوسته دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه و تمرین های عملی عصب روان شناختی بر بهبود حافظه کاری و توجه پیوسته دانش آموزان نارساخوان بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص از نوع نارساخوانی شهرهای آمل و محمودآباد در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به مراکز اختلال یادگیری ارجاع داده شده بودند. تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و با آزمون های تشخیصی هوش ریون و آزمون خواندن و نارساخوانی نما انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروههای آزمایشی به مدت 14 جلسه تحت مداخله قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از نسخه رایانه ای آزمون حافظه کاری ان- بک و آزمون عملکرد پیوسته استفاده شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی رایانه ای بر روی میزان پاسخ های صحیح در توجه پیوسته و میزان پاسخ های صحیح و زمان واکنش در حافظه کاری اثربخشی بیشتری (05/0P < ) نسبت به روش تمرین های عملی دارد. این نتایج بیان می کنند که توان بخشی شناختی به کمک رایانه با جذابیت های بصری و صوتی و ایجاد فرصت های متناسب با سطح پیشرفت کودک، می تواند شرایط مناسب تری را برای بهبود نقایص کارکردهای عالی ذهن افراد مبتلا به اختلال یادگیری خواندن فراهم کند.
بررسی نیازهای دانش آموزان با همبودی آسیب بینایی و ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همبودی آسیب های بینایی و ناتوانی های یادگیری چالش های منحصر به فردی را ارائه می کند. معلمان باید در مورد ویژگی های این جمعیت خاص آگاهی داشته باشند و همچنین روش های آموزشی برای برآورده سازی نیازهای منحصر به فرد آنها را بشناسند. مولفان در این مقاله الگوهای عملکرد نوعی را ارائه می کنند و پیشنهادهایی برای اقدام موثر عرضه می کنند.
بررسی تأثیر آموزش برنامه ی غنی سازی ارتباط بر تعارض و صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عواملی که موجب بروز تعارض در زندگی زناشویی می گردد، مشکلات ارتباطی زوج هاست که نتیجه ی فقدان مهارت های مناسب و ضروری برای برقراری روابط سالم و صمیمانه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه ی غنی سازی ارتباط بر تعارض و صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون پس-آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی پژوهش، والدین دانش آموزان کم توان ذهنی شهرستان سنندج بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر که نمره ی تعارض زناشویی بالاتری داشتند، انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برنامه ی غنی سازی ارتباط برای گروه آزمایش در هشت جلسه ی 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته برای گروه آزمایش برگزار شد اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس صمیمت واکر و تامپسون، و پرسش نامه ی تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند و نتایج نشان داد آموزش برنامه ی غنی سازی ارتباط باعث کاهش تعارض و افزایش صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی شده است. بر اساس ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ، ﻣﯽﺗﻮان از برنامه ی غنی سازی ارتباط در راﺳﺘﺎی ﻣﺪاﺧﻼت ﺑﺎﻟﯿﻨﯽ و درﻣﺎﻧﯽ به ویژه برای بهبود روابط والدین کودکان استثنایی اﺳﺘﻔﺎده نمود.
اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری خاص انجام گرفت. روش پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش را مادرانِ دانش آموزان مراکز ناتوانی یادگیری خاص شهر اردبیل در سال 1397 تشکیل می دادند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. نمونه ی مورد مطالعه شامل 40 مادرِ دانش آموزان مراکز ناتوانی یادگیری خاص شهر اردبیل بودند که بصورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر)، جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی استرس، اضطراب و افسردگی لاویبوند و لاویبوند (1995) استفاده شد. داده ها با روش آماری کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس آزمون به طور معناداری، پریشانی روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) کمتری داشتند و فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری خاص مورد تائید قرارگرفته است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش پریشانی روان شناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری خاص اثربخش است.
اثربخشی تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز در کاهش رفتارهای بیش فعالی دانش آموزان کم توانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز بر کاهش رفتارهای بیش فعالی چهار شرکت کننده (دو پسر و دو دختر) با کم توانی هوشی در یک موقعیت مدرسه ویژه در بیرجند بود. روش : طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع تک آزمودنی و طرح برگشتی A-B-A-B بود و آزمودنی های پژوهش به روش تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش نه (9) رفتار به عنوان رفتار آماج طی جلسات مکرر خط پایه، مداخله درمانگری و پیگیری مورد مشاهده قرار گرفت و درصد این رفتارها ثبت شد و برای تحلیل داده ها از نمودار و تحلیل دیداری استفاده شد. یافته ها : تحلیل دیداری داده ها در خلال شرایط آزمایشی، کاهش رفتارهای آماج (رفتارهای بیش فعالی) همه شرکت کنندگان پژوهش را در طی مراحل مداخله درمانگری نشان داد. روند نزولی رفتارها در مرحله پیگیری نیز قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: یافته های مطالعه، اثربخشی روش درمانگری رفتاری تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز را به عنوان یک روش درمانگری در کاهش رفتارهای بیش فعالی کودکان کم توان هوشی مورد حمایت قرار می دهند.
مقایسه میزان کارایی سیستم های حسی درگیر در کنترل پاسچر ناشنوایان و نابینایان مادرزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه میزان کارایی سیستم های حسی درگیر در کنترل پاسچر ناشنوایان و نابینایان مادرزادی بود. روش : مطالعه حاضر از نوع مقطعی مقایسه ای بود، جامعه آماری پژوهش را کلیه ناشنوایان و نابینایان شهرستان قزوین تشکیل می دادند که از بین آن ها با توجه به معیارهای ورود و عدم ورود به مطالعه، تعداد ۲۱ دانش آموز ناشنوای مادرزادی (۱۱ پسر و 1۰ دختر) و ۱۹ نفر دانش آموز نابینای مادرزادی (۱۰ پسر و ۹ دختر) به صورت نمونه گیری هدفمند موردبررسی قرار گرفتند. از آزمون کنترل پاسچر ناشنر برای به دست آوردن میزان کارایی هر یک از سیستم های حسی درگیر در کنترل پاسچر استفاده شد . داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل در نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شد (0/05≥ P ). یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، در وضعیت بدون ایجاد تداخل حسی ( p=0/003 ) و وضعیت غالب بودن سیستم بینایی ( p=0/004 ) گروه ناشنوایان دارای عملکرد بهتری در حفظ تعادل بودند، اما در وضعیت غالب بودن سیستم حس پیکری (0/001 p= ) و غالب بودن سیستم دهلیزی ( p=0/001 )، نابینایان عملکرد بهتری نسبت به ناشنوایان نشان دادند. نتیجه گیری: به نظر می رسد در نبود سیستم بینایی افراد نابینا بیشترین وابستگی را به سیستم حس پیکری پیدا می کنند، درحالی که افراد ناشنوا برای حفظ تعادل بیشتر به داده های حاصل از اطلاعات بینایی متکی می باشند و در مرحله بعد سیستم حس پیکری نقش دوم را در این افراد بازی می کند.
بررسی و مقایسه دانش واژگانی کودکان ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، دانش واژگانی خوانداری کودکان ناشنوای عمیق در دو گروه 9-10 و 10-11 ساله را با دو گروه از کودکان شنوای 9-10 و 10-11 ساله همتای زبانی آن ها در مدرسه باغچه بان شهر ایلام مورد مقایسه و بررسی قرار می دهد. روش: پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای می باشد. عملکرد 16 دانش آموز پسر ناشنوای 9-1 1 ساله و 16 دانش آموز پسر شنوای 9-11 ساله در آزمون دانش واژگانی که مشتمل بر دو زیر آزمون تشخیص واژگانی و کاربرد واژگانی است [B1] ، مورد بررسی و [B2] مقایسه قرارگرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد که عملکرد آزمودنی های شنوا در هر دو گروه سنی در مقایسه با عملکرد کودکان ناشنوای همتای آن ها در هر دو آزمون تشخیص واژگانی [B3] ( p ≤ 0/05 ) و کاربرد واژگانی ( p ≤ 0/05 ) [B4] به طور معنی داری بهتر بود. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان می دهد که کودکان ناشنوا در مقایسه با کودکان شنوا نه تنها واژه های کمتری می دانند بلکه عمق دانش آن ها نسبت به این واژه ها نیز کمتر است. علاوه براین، مقایسه دو آزمون نشان دهنده کارامدی تکلیف تشخیص واژگانی به عنوان ابزاری جهت سنجش دانش معنایی واژگانی است .
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دوره متوسطه اول مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه کنترل). گروه آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی سه ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه وسواس هاجسون و راچمن (1980)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گروس و جان (2003) و پرسشنامه تحمل ابهام مک لین (1993) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی تأثیر معناداری داشته است (P<0/05). بدین صورت که این درمان توانسته منجر به بهبود تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی شود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از فنونی همانند کاربرد تکنیک های ذهنی، مشاهده خود به عنوان زمینه، تکنیک های گسلش شناختی، تصریح ارزش ها و عمل متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مورد استفاده گیرد.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد توجه و بازداری پاسخ در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد توجه و بازداری پاسخ در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی است. این پژوهش از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی مراجعه کننده به مرکز ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش شهر بوشهر به تعداد 143 نفر در سال تحصیلی 98-1397 بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر که ویژگی های لازم بر اساس آزمون تشخیص اختلال ریاضی ملک پور (۱۳۷۳)، آزمون وکسلر و ملاک های ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی را داشتند فهرست شدند و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارش شدند. برای سنجش عملکرد توجه، از خرده مقیاس خطای حذف آزمون عملکرد پیوسته TOVA (رازولد، میرسکی، ساراسون، برانسوم و بک، ۱۹۵۶) و برای ارزیابی عملکرد بازداری پاسخ از خرده مقیاس خطای ارتکاب آزمون TOVA (رازولد، و همکاران، ۱۹۵۶) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت یازده جلسه 60 دقیقه ای و به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفت. داده های حاصل از پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد آموزش کارکردهای اجرایی در گروه آزمایش موجب بهبود عملکرد توجه و بازداری پاسخ شده است و این تاثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند (۰۵/0˂P). با توجه به یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر می توان نتیجه گیری کرد که آموزش کارکردهای اجرایی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بازداری و بهبود عملکرد توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی استفاده شود
فراگیرسازی کودکان با نیازهای ویژه در دوران پیش از دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش فراگیر به عنوان یک آموزش امید بخش برای تعلیم و تربیت کودکان خردسال است. مطالعاتی که در زمینه ی فراگیرسازی دانش آموزان با نیازهای ویژه انجام شده بیشتر بر فراگیرسازی دانش آموزان سنین مدرسه متمرکز است و کمتر به بررسی فراگیرسازی در سنین پیش از دبستان پرداخته می شود و این در حالی است که آموزش کودکان با نیازهای ویژه در مهدکودک های فراگیر در کنار همسالان خود در طول چند دهه ی گذشته افزایش یافته و بسیاری از کودکانی که قبلا در مراکز جداگانه و ویژه تحصیل می کردند امروزه می توانند در مهدکودک های فراگیر حضور داشته باشند. همچنین مطالعات بیانگر مزیت های بسیار فراگیرسازی برای کودکان اعم از کودکان با و بدون نیازهای ویژه در محیط پیش از دبستان بوده و کودکان با ثبت نام در مهدکودک های فراگیر به موفقیت و پیشرفت های بسیاری نسبت به کودکان در مهدکودک های ویژه دست میابند.کلید ساخت فراگیرسازی موفق در دسترس بودن استراتژی فراگیر موفق و آموزش معلمین است با وجود پشتیبانی و حمایت قوی از فراگیرسازی در مهدکودک ها، متاسفانه مطالعات انجام شده در این زمینه اندک هستند.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بروز بیماری های فیزیولوژیک مزمن همچون سرطان، آشفتگی روان شناختی بسیاری را برای کودکان مبتلا در پی دارد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام کودکان مبتلا به بیماری سرطان در سال 1396 در شهر اصفهان بودند که جهت درمان به مرکز درمانی امید مراجعه نموده و تحت دارو درمانی قرار داشتند. تعداد نمونه در پژوهش 30 کودک مبتلا به سرطان بود که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (15 کودک در گروه آزمایش و 15 کودک در گروه گواه). گروه آزمایش مداخلات درمانی مربوط به ذهن آگاهی کودک محور را در طی دو ماه و نیم به صورت هفته ای یک جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه گواه هیچگونه مداخله روان شناختی را در طول پژوهش دریافت نکرد. سپس افراد هر دو گروه تحت پس آزمون قرار گرفتند. مرحله پیگیری نیز پس از 2 ماه اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی (شهیم، 1385) و آزمایش سطح کورتیزول بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی تأثیر معناداری داشته است ( p<0/001 ). بدین صورت که این درمان توانسته پرخاشگری و سطح کورتیزول کودکان سرطانی را کاهش دهد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش پرخاشگری و سطح کورتیزول کودکان سرطانی مورد استفاده گیرد.
رویکرد های مشاوره ای برای مشاوره با والدین کودک ناشنوا: راهنمای شنوایی شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیشتر شنوایی شناسانی که وارد این حوزه می شوند آموزش خاصی در مشاوره نمی بینند و راهنمایی اندکی به آنها می شود تا بدانند چگونه به طور مؤثری با هر مُراجع ارتباط برقرار کنند. امروزه رشد مشاوره به عنوان بخش جدایی ناپذیر کار بالینی در شنوایی شناسی به روندی قاعده مند و به خوبی تعریف شده آغاز شده است. آنها به عنوان مشاوران غیرحرفه ای می توانند به مُراجعان خشمگین، افسرده، تندخو، یا مضطرب کمک کنند تا بدانند چگونه کم شنوایی بر زندگی فرزندشان اثر می گذارد و در موارد نگرانی های نامرتبط با کم شنوایی (مثلاً، آزارهای خانگی، دارودرمانی، بیکاری اعضای خانواده، ...) باید مرزهای حرفه ای خود را تشخیص داده و این مُراجعان را به مراکز یا متخصصان مناسب ارجاع دهند. رویکردهای مشاوره ای بسیار متفاوتی وجود دارد، تقریباً 400 رویکرد که این تعداد رو به افزایش است. رویکردهای مشاوره ای با والدین کودک ناشنوا به چهار گروه اصلی دسته بندی می شوند. نتیجه گیری: از آنجا که هیچ نظریه، راهبرد یا تکنیکی همیشه مؤثر نیست خردمندانه آن است که هنگام کار با گستره وسیع سنی، تأخیرها و اختلال ها، و انواع شخصیت ها خود را به یک نظریه محدود نکنیم. بنابراین، شنوایی شناسان ممکن است از چندین رویکرد درمانی برای یک مراجع یا خانواده استفاده کنند. رویکردهای مشاوره ای که بالین گر انتخاب و استفاده می کند اغلب وابسته است به جهت گیری شخصی بالین گر (انسانگرایانه، رفتارگرایانه، ...)، آنچه بالین گر در درمان آموخته، و آنچه در گذشته کارآیی خود را نشان داده. اگرچه در دو دهه گذشته برخی رویکردها نسبت به بقیه اعتبار بیشتری به دست آورده اند یک چهارچوب نظری یا درمانی «بی عیب ونقصی» وجود ندارد. لازم است شنوایی شناسان برای ارتباط مؤثر با مراجعان و خانواده های آنها مفاهیم، راهبردها و تکنیک ها را از قالب های مشاوره ای گوناگونی بگیرند. این مقاله اطلاعاتی درباره هر رویکرد به دست می دهد تا به شنوایی شناس در گزینش رویکرد مناسب مشاوره با والدین کودک کم شنوا/ناشنوا کمک کند.
ارزشیابی کتاب درسی و راهنمای معلم زبان آموزی و جمله سازیِ دانش آموزان ناشنوا/کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به ارزشیابی کتاب زبان آموزی و جمله سازی و کتاب راهنمای معلم دانش آموزان ناشنوا/کم شنوا می پردازد. این پژوهش رویکردی بازنگرانه به کتاب درسی دارد. روش: از آنجایی که مولفه های زبان و سطوح مختلف زبان مورد توجه است، می توان گفت که در پژوهش حاضر از منظر ساخت گرا به نقد و بررسی و واکاوی نقاط قوت و ضعف صوری و محتوایی کتاب های مورد بررسی و فرایند یاد دهی و یادگیری سواد آموزی پرداخته می شود. با توجه به موضوع و هدف، از رویکرد پژوهش ارزشیابی و از روش های پژوهش کمی و کیفی (پژوهشی توصیفی، گروه کانونی و تحلیل محتوا) استفاده شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه های محقق ساخته است. برای گردآوری داده های مرتبط گروه های مختلفی در پژوهش حاضر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ده متخصص از حوزه های شنوایی شناسی، طراحی و تدوین کتاب درسی و ارزشیابی از شهر تهران بررسی روایی و پایایی پرسشنامه را بر عهده داشتند؛ چهار معلم مجرب از استان تهران در مصاحبه متمرکز در گروه هم اندیش (ارزشیابی توصیفی) شرکت داشتند؛ هشتاد و دو نفر از دوازده استان پرسشنامه بسته-پاسخ برای ارزیابی اجمالی کتاب درسی و راهنمای معلم (لیکرتی) را تکمیل کردند؛ بیست نفر از شش استان منتخب برای تکمیل پرسشنامه تفصیلی (درس به درس/ تحلیل محتوا) در این پژوهش شرکت کردند و به گویه های مختلف پرسشنامه پاسخ دادند و گزارش روزانه از تدریس خود را برای درس های منتخب ارائه کردند؛ شش نفر متخصص آموزش زبان، زبان شناسی، شنوایی شناسی، برنامه ریزی درسی، گرافیک و ویراستاری پرسشنامه متخصصان موضوعی و هنر (حاشیه نویسی) را تکمیل کردند؛ و در نهایت پرسشنامه بررسی اسنادی توسط پژوهشگر تکمیل شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحلیل کمی نشان می دهد که همبستگی میان نمره های ویژگی های ظاهری و محتوایی برابر با 80/0 بوده که با احتمال خطای کمتر از 01/0 معنا دار است. در نهایت، پاسخ های مختلف به گویه ها در قالب مولفه های مهم در زبان آموزی و جمله سازی فهرست می شود و نظرات در خصوص نقاط ضعف و قوت محتوایی و صوری جمع بندی و با نتایج پژوهش های پیشین در حوزه ارزشیابی کتاب های زبان فارسی مقایسه می شود.