فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به هدف ارائه چشم اندازی از روان شناسی اسلامی بر اساس مبانی قرآنی در مقایسه با رویکردهای عمده روان شناسی به انجام رسید. بدین منظور به منابع اسلامی به خصوص قرآن مراجعه شد. مبانی روان شناسی اسلامی در گستره هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناسی، الهیاتی، ارزش شناختی و روش شناختی استخراج گردید. سپس این مبانی با مبانی روان شناسی موجود به روش توصیفی – تحلیلی مقایسه و تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که روان شناسی اسلامی در شش بعد اساسی با روان شناسی موجود تفاوت بنیادین دارد: الف) موضوع، ب) عوامل و فرایندهای تغییر روان شناختی ج) گستره د) هدف ه ) مسأئل و) و روش بررسی.
رابطه سبک های تفکر و هوش فرهنگی دبیران مدارس مقطع متوسطه شهرستان نقده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای تفکر با هوش فرهنگی دبیران ، در مدارس مقطع متوسطه شهرستان نقده انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی 145 دبیر با توجه به جنسیت به صورت طبقه ای متناسب با حجم هر طبقه به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش، از دو پرسشنامه استاندارد سبکهای تفکر استرنبرگ و واگنر و هوش فرهنگی آنگ و همکاران استفاده شده است. برای سنجش میزان پایایی از از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که برای پرسشنامه سبکهای تفکر 94/0α = و هوش فرهنگی861/0α = به دست آمد. داده ها پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های سبکهای تفکر با کل ابعاد هوش فرهنگی، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، سبکهای تفکر قضایی، سلسله مراتبی، کلی نگر و آزاد اندیش نیز می تواند به طور مثبت و معنی داری، عامل فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری را پیش بینی کند.
جایگاه درمان و درمانگر
حوزههای تخصصی:
زندگی و سلامت از بزرگ ترین موهبت های الهى است که به بشر ارزانی شده؛ و در کنار آن دانشِ پزشکی در حفظ و مراقبت از این سلامت، مسئولیتی خطیر بر عهده دارد. در سایه ی بهره مندی از این سلامت است که آسایش در زندگی دست یافتنی خواهد شد. کسانی که از این دانش بهره مند هستند در جامعه از توجّه و احترام خاصی برخوردارند.
مقایسه اثربخشی دو روش درمانی پذیرش/تعهد و روش رفتار درمانی دیالکتیکی بر نافرمانی مقابله ای در یک بیمارستان نظامی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۷ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۵
5 - 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از رایج ترین اختلالات روان پزشکی در میان کودکان پیش دبستانی اختلالات رفتاری ایذایی هستند که عمدتاً شامل اختلال نافرمانی مقابله ای می باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر روش درمانی پذیرش/تعهد و روش درمانی دیالکتیکی بر روی کودکان دارای نافرمانی مقابله ای است. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بود. تعداد 30 کودک 7 تا 12ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی با تشخیص روان پزشک اطفال انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شده و هر یک از گروه ها تحت 8جلسه هفتگی دو ساعته درمان مبتنی بر پذیرش/تعهد و رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند. والدین کودکان یک بار قبل و یک بار بعد از ارائه متغیر مستقل پرسش نامه علائم مرضی کودکان را تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T همبسته و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که هر دو درمان تعهد/پذیرش و رفتاردرمانی دیالکتیکی به طرز معناداری در سطح 0/001 در درمان اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر هستند (0/001>P) و بین درمان ها تفاوت معناداری به لحاظ اثربخشی وجود نداشت (0/357
بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه درگیری تحصیلی در دانش آموزان دبیرستانی شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های اخیر، درگیری تحصیلی، به عنوان یکی از سازه های موثر بر پیشرفت تحصیلی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از چالشهای موجود در زمینة مطالعه ی این سازه، سنجش و ارزیابی این متغیر و مولفه های آن بوده است. هدف از مطالعة حاضر، بررسی و انطباق شاخصهای روایی و پاپایی پرسشنامه ی درگیری تحصیلی ریو و تسنگ ، بر روی نمونه ای از دانش آموزان پسر و دختر دبیرستانی شهر بندرعباس بوده است. آزمودنی های پژوهش،364 دانش آموز سال اول متوسطه بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ی 22 ماده ای درگیری تحصیلی بود. جهت بررسی روایی پرسشنامه، از روش تحلیل عامل تاییدی استفاده شد. پس از انجام تحلیل عاملی، ساختار عاملی پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. همچنین بررسی پاپایی پرسشنامه نیز ضریب آلفا برابر با 87/0 به دست داد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که پرسشنامه ی درگیری تحصیلی، جهت سنجش این متغیر و مولفه های آن، در بین دانش آموزان دبیرستانی شهر بندرعباس مناسب است و می تواند تا حدودی نیازهای موجود را بر طرف نماید.
پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده) بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان متأهل مقطع ابتدایی شهرکرج در سال تحصیلی 94-93 بودند که براساس جدول مورگان 358 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری زناشویی (اسپنیر، 1976) و فرایندخانواده سامانی (1387) استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که مجموعه عوامل فرایندی خانواده با سازگاری زناشویی رابطه معناداری دارند (0/01 >P) و همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که به غیر از باورها مذهبی که اثر معناداری در معادله رگرسون نداشت، مؤلفه های انسجام خانواده، مهارت های ارتباطی، مهارت های مقابله و تصمیم گیری و حل مسأله باهم 49/6 % از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کنند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که عوامل فرایندی خانواده توان پیش بینی سازگاری زناشویی را دارند.
رابطه سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان بود. از میان جامعة آماری دانشجویان، 364 نفر به عنوان نمونه آماری، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه سبک زندگی اسلامی کاویانی ILST، پرسش نامه سلامت روان GHQ-28 و پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون CD-RIS بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان، رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج فرضیه های جزیی این پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی و سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان، با جنسیت آنان رابطه وجود دارد، از سوی دیگر، بین سبک زندگی اسلامی، سلامت روان و تاب آوری دانشجویان با تأهل و تجرد آنها نیز رابطه معنادار مشاهده شد. ازاین رو، با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت: سبک زندگی اسلامی موجب ارتقا سلامت روان و میزن تاب آوری دانشجویان می شود.
ساخت مقیاس خداآگاهی و بررسی ویژگی های روان سنجی آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تهیه و ساخت مقیاس «خداآگاهی» با توجه به آموزه های برآمده از منابع معتبر اسلامی و تعیین ویژگی های روان سنجی (اعتبار و روایی) آن بود. بدین منظور، ابتدا به روش توصیفی و تحلیل متن، آیات و روایات مربوط به سازة خداآگاهی طبقه بندی و گزاره های نشانگر این سازه طراحی شد. پس از تأیید روایی محتوایی این مقیاس توسط 8 نفر از کارشناسان خبرة حوزه و دانشگاه، در نهایت پرسش نامة 25 گزاره ای در یک طیف چهار گزینه ای لیکرتی به آزمون آزمایشی گذاشته شد. در مرحلة نهایی اول 225 و دوم 200 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به روش پیمایشی، ویژگی های روان سنجی مقیاس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مقیاس خداآگاهی از نظر روایی سنجی محتوایی، ملاکی، سازه ای و افزایشی از روایی لازم و بالایی برخوردار است. در تحلیل عوامل اکتشافی، 4 عامل به دست آمد. ارتباط مقیاس خداآگاهی با برخی از مقیاس های روان شناختی، نشانگر روایی افزایشی و توان تبیین و پیش بینی این مقیاس به عنوان یک ابزار روان شناختی است. این مقیاس از نظر اعتباریابی به روش بازآزمایی، دونیمه سازی، همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ (90/0) هم اعتبار لازم و مطلوب را دارد. در نتیجه مقیاس خداآگاهی می تواند به عنوان یک ابزار دارای ویژگی های روان سنجی روا و معتبر در پژوهش های اسلامی و روان شناختی مورد استفاده قرار گیرد.
نیایش، گنجینه ای بِکر برای پژوهش های اسلامی روان شناختی
حوزههای تخصصی:
اصول و الگوی تعاملی همسران و خانواده درمانگری مذهبی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
106 - 137
حوزههای تخصصی:
عملکرد مطلوب خانواده مستلزم ارتباط مناسب همسران است که این ارتباط الگوی تعاملی مناسبی را طلب می کند. پژوهش حاضر با هدف تدوین اصول تعاملات زوجین و خانواده و عرضه الگوی ارتباطی مناسب انجام شده است. این پژوهش حاصل تحلیل متون دینی (قرآن و روایات) و یافته های روان شناسی است و روش آن، تحلیل محتوا است. طبق نتایج حاصل از پژوهش، اصول حاکم بر روابط همسران و تعامل اعضای خانواده چنین است: «حقیقت مشترک»، «همسانی در استعداد کمال»، «تفاوت های جنسیتی»، «نقش های جنسیتی»، «تعادل گرایی» و «تعالی گرایی». تعامل مناسب همسران و خانواده بر اساس الگوی «مهر و قدرت» شکل می گیرد که مبتنی بر نقش و نیاز است. اقتداربخشی و مهرطلبی، نقش و نیاز زنانه را ترسیم می کند. مهرورزی و اقتدارطلبی، نقش و نیاز مردانه را به تصویر می کشد. این الگوی تعاملی با پذیرندگی و جلوه گری زنان و مهرورزی و تکیه گاه بودن مردان تحقق می یابد. بر اساس این الگو، جایگاه اقتدار خانواده بیشتر نقش مسئولیت پذیرکردن فرزندان فرزندان را بر عهده دارد و جایگاه مهرورزی خانواده بیشتر نیازهای عاطفی آنها را پاسخ می دهد.
نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی کاری می باشد. جامعه آماری تمامی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد90 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش سه پرسش نامه هوش سازمانی آلبرخت[1]، کیفیت زندگی کاری قاسم زاده و توانمندسازی اسپریتزر[2] بوده است. برای تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل مسیر به شیوه بارون و کنی با کاربرد از روش رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان دادند: توانمندسازی نقش واسطه ای بسیار ضعیفی ایفا می کند. با توجه به نتایج مقدار بتای هوش سازمانی برای پیش بینی توانمندی که معادل با همبستگی مرتبه صفر این دو متغییر است با توجه به ناچیز بودن تاثیر غیرمستقیم هوش سازمانی از راه توانمندسازی برای کیفیت زندگی می توان به این نتیجه رسید که به احتمال قوی متغییر توانمندسازی برای رابطه هوش سازمانی و کیفیت زندگی یک متغییر تعدیل گر است.
برنامه درسی آموزش عالی مبتنی بر رویکرد آموزش مادام العمر- رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی بهچارچوب برنامه درسی آموزش عالی مبتنی بر رویکرد آموزش مادام العمر می باشد. این پژوهش،کیفی و روش آن مطالعه موردی چندگانه کیفی می باشد. رویکرد تحلیلی در تدوین چارچوب بر اساس رویکرد بافت نگاریاست. مشارکت کنندگان بالقوه تحقیق شامل 8 نفر از اعضای هیات علمی گروه های تحصیلی علوم انسانی، علوم پایه، کشاورزی و دامپروری، فنی و مهندسی و هنر و معماری دانشگاه شیراز بود که حداقل یکبار به عنوان عضو شورای برنامه ریزی درسی دانشگاه شرکت داشته اند و 5 نفر دیگر از صاحبنظران حوزه برنامه درسی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع \#معیار\# انتخاب شدند. برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون (پایه، سازمان دهنده و معنای فراگیر) با استفاده از نرم افزار N-Vivo استفاده شد. نتایج، بیانگر وجود 112 مضمون پایه، نه مضمون سازمان دهنده سطح اول بر اساس عناصر نه گانه برنامه درسی کلاین(هدف، محتوا، فعالیت یادگیرنده، منابع و مواد کمک آموزشی، راهبردهای یاددهی- یادگیری، زمان آموزش، فضای آموزش، گروه بندی فراگیران و ارزشیابی) و 18 مضمون سازمان دهنده سطح دو بود. در پایان شبکه مضامین برنامه درسی مادام العمر در نظام آموزش عالی طراحی و اعتباریابی آن از طریق تکنیک های اعتبار پذیری و اعتماد پذیری با استفاده از همسوسازی داده ها انجام شد.
ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان از حیث تربیت معلم پژوهشگر (مورد: پردیس های شهید بهشتی و شهید هاشمی نژاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان از حیث تربیت معلم پژوهشگر انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع ارزشیابی و مدل ارزشیابی پروواس بود. در مسیر بررسی وضعیت مطلوب و اجرا شده برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان؛ متخصصان موضوعی از طریق نمونه گیری هدفمند و زنجیره ای، دانشجویان از روش نمونه گیری در دسترس و مدرسان از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در راستای بررسی برنامه درسی اجرا شده و متناسب با هریک از مراحل ارزشیابی، معیارهای لازم برای مؤلفه ها شناسایی شد. عملکرد واقعی دانشگاه فرهنگیان در هر یک از مراحل ارزشیابی و مؤلفه ها از طریق پرسشنامه، سیاهه مشاهده، مصاحبه و اسناد مکتوب به دست آمد. یافته های به دست آمده از مطالعه اسناد، تحلیل محتوا و سهم دروس پژوهشی در محتوای برنامه درسی حاکی از آن بود که اگرچه دانشگاه فرهنگیان در چند سال اخیر به سمت پژوهش محور بودن حرکت کرده؛ اما هنوز دارای کاستی هایی می باشد که از جمله آنها می توان به کمبود فضا، امکانات، زیرساخت های فیزیکی و تجهیزاتی و نیروی متخصص و با انگیزه اشاره کرد.
رابطه مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی روان شناختی کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات و توانمندسازی روان شناختی انجام گرفت. این تحقیق، از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، از نوع همبستگی است. جامعه آماری، کلیه کارکنان دارای مدرک فوق دیپلم و بالاتر اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهر اصفهان می باشند که تعداد آنها در سال 1393 مشتمل بر 165 نفر بود. از بین افراد مذکور، با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جامعه و با استفاده از فرمول کوکران، 103 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات با پایایی 85/0 و پرسش نامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1996) با پایایی 81/0، مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک روش های آمار استنباطی شامل، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس چندراهه از طریق نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات و توانمندسازی روان شناختی کارکنان رابطه معناداری وجود داشت (01/0P<، 269/0=r). هم چنین، بین بعد مهارت های عمومی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 247/0=r)، بین بعد مهارت های تخصصی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 195/0=r)، صلاحیت های شناختی با توانمندسازی روان شناختی (01/0P<، 283/0=r)، صلاحیت های عملکردی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 253/0=r) رابطه معناداری وجود داشت. اما، بین بعد صلاحیت های عاطفی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 052/0=r) رابطه معناداری مشاهده نشد.
مدل سازی گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تربیت دینی، بر اساس نظریه ی آیزن و فیش باین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
25-34
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه، باور و رفتارهای مذهبی پزشک در نحوه ی درمان او مؤثر است؛ از این رو، تحقیق حاضر با هدف مدل سازی گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تربیت دینی انجام شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه ی توصیفی- همبستگی، 154 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی محقق ساخته ی روا و پایا (92/0α=) بر اساس متغیرهای مدل آیزن و فیش باین استفاده شد. برای بررسی داده ها نیز از تحلیل عاملی تأییدی بر پایه ی معادله های ساختاری، با استفاده از نرم افزار آماری AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه ی گرایش به تربیت دینی، با بار عاملی 41/0، بر مؤلفه ی رفتار دینی تأثیرگذار است. افزون بر این، میزان همبستگی بین مؤلفه ی گرایش با هنجارهای ذهنی نیز معنادار است(58/0). همچنین حیطه ی هنجارهای ذهنی نیز با بار عاملی 78/0، بر مؤلفه ی قصد از تربیت دینی و در نهایت همین حیطه نیز با بار عاملی 31/0، بر مؤلفه ی رفتار دینی اثر گذار است. بر اساس نتیجه ی پژوهش، مشخص شد عامل آموزش؛ با بار عاملی 77/0، بیش ترین اهمیت را در میان عامل های گرایش به تربیت دینی دارد؛ و مؤلفه های دوستان و آشنایان، خانواده و رسانه نیز به ترتیب در رتبه های بعدی اهمیت در مؤلفه ی گرایش به تربیت دینی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در این تحقیق عامل آموزش، تأثیرگذارترین بوده، بنابراین، توجه به این عامل در تربیت دینی پزشکان بسیار ضروری است.
بررسی عوامل مؤثر در تصمیم گیری زنان برای سقط عمدی جنین و نگرش اعتقادی و شرعی آنان در این باره(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
44-54
حوزههای تخصصی:
سقط جنین از نظر علم پزشکی انواعی دارد که شامل سقط جنین طبیعی، طبّی، ضربه یی و جنایی می شود. باوجود افزایش کمّی و کیفی روش های پیشگیری از بارداری و افزایش سطح آگاهی جامعه در این باره ، حاملگی ناخواسته یکی از مشکلات دوران بارداری است. وقتی مادران باردار با حاملگی ناخواسته مواجه می شوند، ناگزیر به سقط جنایی دست می زنند . مواد و روش ها: این پژوهش، از نوع مطالعه ی توصیفی است که در آن به زنان مراجعه کننده به مرکزهای بهداشتی، درمانی و آموزشی منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، با سابقه ی سقط عمدی در 10 سال اخیر، پرسش نامه ی محقق ساخته، داده شد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی و تعداد نمونه ی لازم 369 نفر بوده است. یافته های پرسش نامه با نرم افزار SPSS(نسخه ی 17) مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: یافته های مطالعه نشان می دهد که حدود 26 درصد افراد در زمان انجام سقط 26 سال داشتند و همچنین میزان تحصیلات 8/41 درصد افراد دیپلم بود. شایع ترین علت انجام سقط در حدود 20 درصد افراد مشکلات مالی و در حدود 15 درصد افراد اختلافات خانوادگی بود. حدود 50 درصد واحدهای پژوهش، مهم ترین مشوق شان برای انجام سقط، همسرانشان بودند؛ و نیز 29 درصد واحدهای پژوهش در هفته ی هشتم و 5/17 درصد آنان در هفته ی هفتم بارداری، اقدام به سقط کرده اند. حدود 4/42 درصد افراد سقط جنین را حرام دانسته و تنها 3/4 درصد افراد اقدام کننده به سقط، دیه ی مربوط به آن را پرداخت کرده اند. نتیجه گیری: سقط جنین از موضوع های بحث انگیزی است که می توان آن را نمونه یی از معضل های اجتماعی، فقهی و غیره برشمرد؛ از این رو، ضروری است که در جامعه ی ایرانی- اسلامی، به آن به طور جدی توجه شود. نتایج این مطالعه نشان داد که شایع ترین علت سقط جنین، مشکلات مادی بوده و مهم ترین مشوق به سقط جنین، همسران و نگرش اعتقادی افراد نیز نسبت به سقط جنین ضعیف بوده است.
اثربخشی روان درمانی گروهی مثبت نگر بر تاب آوری، شادکامی و سلامت عمومی زنان دارای همسر وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی روان درمانی گروهی مثبت نگر بر تاب آوری، شادکامی و سلامت عمومی زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. برای انتخاب نمونه، از بین زنان داوطلبی که همسرانشان به کلینیک ترک اعتیاد مراجعه کردند، 24 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. هر دو گروه با استفاده از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه جهات شادکامی پترسون و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ، ارزیابی شدند. مداخلات روان درمانی گروهی مثبت نگر در گروه آزمایش به مدت 14 جلسه نود دقیقه ای انجام شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات تاب آوری، شادکامی و سلامت عمومی در پس آزمون گروه آزمایش، به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون گروه کنترل بالاتر بود. آزمون بن فرونی، نشانگر پایداری اثر این نوع روان درمانی بود. براساس یافته های پژوهش می توان گفت روان درمانی گروهی مثبت نگر در افزایش تاب آوری، شادکامی و سلامت عمومی زنان دارای همسر وابسته به مواد مخدر، موثر است.
نقش عملکرد خانواده، دلبستگی به همسالان و عملکرد تحصیلی در پیش بینی شادکامی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی نقش عملکرد خانواده، دلبستگی به همسالان و عملکرد تحصیلی در پیش بینی شادکامی دختران نوجوان صورت گرفت. بدین منظور، 344 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان یزد در سال تحصیلی 1394-1393 با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل ابزار سنجش عملکرد خانواده، پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان بود و معدل دانش آموزان به عنوان شاخصی از عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که تمامی خرده مقیاس های دو متغیر عملکرد خانواده و دلبستگی به همسالان و همچنین عملکرد تحصیلی با شادکامی همبستگی معناداری دارند لیکن در تحلیل رگرسیون تنها مولفه های نقش ها و ارتباط از عملکرد خانواده و دلبستگی به همسالان قدرت پیش بینی نمرات شادکامی را داشتند و قویترین ضریب متعلق به دلبستگی به همسالان بود. عملکرد تحصیلی نقش معناداری در پیش بینی شادکامی دانش آموزان نداشت. هماهنگ با یافته های روانشناسی تحولی، همسالان و خانواده به عنوان دو بافت روانشناختی مهم بیشترین نقش را در پیش بینی شادکامی دختران نوجوان نشان دادند. عدم نقش عملکرد تحصیلی در پیش بینی شادکامی دانش آموزان می تواند باور عمومی جامعه و نظام آموزشی در زمینه رابطه قوی عملکرد تحصیلی با بهزیستی ذهنی و شادکامی بالاتر را به چالش بکشد.