فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
123 - 146
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، آزمون مدل رابطه علّیِ بین اضطراب وجودی و تحمل پریشانی با اضطراب بیماری کرونا و میانجی گری انعطاف پذیری شناختی در بین سربازان پدافند هوایی شهر بندرعباس بود. روش اجرا: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که به مدل یابی روابط ساختاری و مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی مربوط می شود. نمونه آماری شامل 196 نفر بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)؛ اضطراب وجودی توسط گود و گود (1974)؛ تحمل پریشانی توسط سیمونز و گاهر (2015) و مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاراان (1398) استفاده شد. با کمک نرم افزار آماری SPSS-27 و3 Smart PLS - و روش های آماری ضریب تعیین، ضریب رگرسیون و شاخص های برازش مدل، داده ها تحلیل شدند. یافته ها: داده ها از نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در ارتباط میان اضطراب وجودی و تحمل پریشانی با اضطراب بیماری کرونا حمایت کرد. مقادیر بتا در ضرایب مسیر رابطه علّی و معنادار میان متغیر را نشان داد و با توجه به میزان 405 /0 =GoF برازش قوی مدل در بعد کلی را می توان استنباط نمود. نتیجه گیری: بنابراین، پیشنهاد می شود کارگاه ها و دوره های آموزشی در خصوص شناخت اضطراب وجودی و تقویت تحمل پریشانی سربازان برگزار شود تا از طریق افزایش انعطاف پذیری شناختی به کاهش اضطراب بیماری کرونا آنان کمک نماید.
نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه ی بین جهت گیری هدف با عزت نفس در دانشجویان بسیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
89 - 110
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه ی بین جهت گیری هدف (تسلط مدار، عملکردگرا، عملکردگریز) و عزت نفس صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان بسیجی شرکت کننده در بیست و چهارمین دوره طرح ولایت در دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1399- 1398 بودند. 170 دانشجو به صورت در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسش نامه ی جهت گیری هدف (GOQ)، مقیاس منبع کنترل درونی و بیرونی راتر (RLOC) و پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که هدف تسلط مدار بر عزت نفس تأثیر مستقیم و به واسطه ی منبع کنترل بر عزت نفس تأثیر غیرمستقیم دارد (01/0>p). هدف عملکردگرا و عملکردگریز اثر مستقیم و غیرمستقیم بر عزت نفس نداشتند (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش و آموزش پذیر بودن جهت گیری هدف، سیستم آموزش عالی و سازمان بسیج دانشجویی می توانند در جهت بهبود منبع کنترل درونی و سوق دادن دانشجویان به سمت جهت گیری هدف مطلوب برنامه ریزی نمایند؛ تا از این طریق آثار منفیِ ناشی از عزت نفس پایین را تا حد ممکن کاهش دهند.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در زنان و مردان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
179 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین اثربخشی بسته آموزشی مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در زنان و مردان با اختلالات خلقی(افسردگی) بوده است. روش : این پژوهش، کاربردی و از نوع تحقیقات کمی، نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری، مردان و زنان 25- 35 ساله از پرسنل و خانواده های پرسنل نظامی در تهران، متأهل، با تحصیلات دانشگاهی که به دلیل علایم افسردگی به کلینیک روان شناسی مراجعه کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین از روش نمونه گیری در دسترس و جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی بار-آن (رون بارون، 1980) و افسردگی بک (آرون بک 1961-1996) و نیز از برنامه آموزش مدیریت حافظه هیجانی که بر اساس مرور منابع تدوین شده بود استفاده گردید. برای بررسی تأثیر متغیر مستقل بر وابسته از تحلیل کواریانس و جهت بررسی پایداری اثربخشی برنامه آموزشی در دوره پیگیری 90 روزه، از آزمون t هم بسته با سطح معنی دار 01/0=α و محاسبات آماری از spss استفاده شد. نتایج: اثر بخشی آموزش مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در مردان و زنان تفاوت معناداری داشته است. بحث: این آموزش بر مقیاس های خودآگاهی هیجانی، خوش بینی، انعطاف پذیری و همدلی در زنان بیشتر و در مقیاس های واقع گرایی و کنترل تکانه در مردان بیشتر بوده، لذا این آموزش با ارتقای هوش هیجانی تأثیر مثبتی در کاهش اختلالات خلقی(افسردگی) داشته است.
تأثیر آموزش گروهی مثبت نگری بر بهزیستی روانی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر رضایت زناشویی و بهزیستی روانی در زنان متأهل بسیجی شهرستان آران و بیدگل انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. تعداد 28 زن متأهل به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 14نفری آزمایش و 14 نفری کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی بود. آموزش گروهی مثبت نگری برای گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته به اجرا گذاشته شد و در پایان مداخلات آموزشی و بعد از سه ماه در مرحله پیگیری، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده ها ازطریق تحلیل کواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مثبت نگری بر نمرات رضایت زناشویی زنان متأهل تأثیر مثبت داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است؛ اما آموزش مثبت نگری بر نمرات بهزیستی روانی زنان متأهل تأثیر نداشته است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود درمانگران در مراکز مشاوره ازدواج، از این برنامه آموزشی برای بهبود رضایت زناشویی مراجعان بهره ببرند.
سنجش ادراک معلمان از سبک رهبری بصیر و اثر آن بر بهزیستی روان شناختی: نقش میانجی استحکام ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معلمان نقش مهمی در تربیت سرمایه های انسانی هر جامعه ای دارند و تربیت سرمایه انسانی از مهم ترین وظایف آن هاست، لذا پرداختن به موضوع بهزیستی روان شناختی آنان و ارتقای آن، از مسائل ضروری به حساب می آید. بنابراین، انتظار می رود که سبک رهبری مدیران در سازمان ها و مؤلفه های مربوط به آن در ارتباطات، روحیه، انگیزش، رضایت و بهزیستی روان شناختی معلمان اثرگذار باشد. لذا هدف پژوهش حاضر، سنجش ادراک معلمان از سبک رهبری بصیر و تأثیر آن بر بهزیستی روان شناختی آنان با نقش میانجی استحکام ذهنی بود. پژوهش حاضر، توصیفی-همبستگی بود و جامعه آماری شامل معلمان شهر کاشان در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 3252 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم 344 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد سبک رهبری بصیر، بهزیستی روان شناختی و استحکام ذهنی استفاده شد. پایایی پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رهبری بصیر 0/99، بهزیستی روانشناختی 0/82 و استحکام ذهنی 0/94 به دست آمد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و ایموس در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گردید. نتایج نشان داد میانگین ادراک معلمان از سبک رهبری بصیر (3/56) بالاتر از حد متوسط (3)، میانگین بهزیستی روان شناختی (82/65) بالاتر از حد متوسط (63) و میانگین استحکام ذهنی (45/93) بالاتر از حد متوسط (42) است. ضرایب تحلیل مسیر متغیرها نشان داد اثرات کل رهبری بصیر روی بهزیستی روانشناختی 0/96، رهبری بصیر روی استحکام ذهنی 0/50 و استحکام ذهنی روی بهزیستی روان شناختی 0/95 بود. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، سازمان های آموزشی می توانند با توسعه سبک های رهبری و اتخاذ سبک های رهبری مناسب، مانند سبک رهبری بصیر که برای اهداف مراکز آموزشی مناسب تر است، بهزیستی روان شناختی کارکنان را بهبود بخشند.
تغییر پارادایم در پرستاری: از پارادایم مراقبت به پارادایم اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
111-129
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نظریه پردازان پرستاری دانش پرستاری را در چارچوب فلسفه های حاکم تعریف کرده اند. نظریه های پرستاریِ متعلق به دوران مدرنیسم بر اساس مبانی فلسفه مدرنیسم طراحی شده بود. با بیان انتقادات به پیامدهای منفی مدرنیسم، دانشمندان پرستاری تصمیم به گذر از مدرنیسم به پست مدرنیسم و پارادایم مراقبت نشئت گرفته از پست مدرنیسم گرفتند. اما بیان انتقادات زیاد به مبانی پست مدرنیسم موجب شد که به کارایی پارادایم مراقبت نیز تردید شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی پیامدهای پارادایم های بیومدیکال و مراقبت بر پرستاری و ارائه پارادایمی توحیدی و جایگزین انجام شده است. روش کار: مطالعه حاضر از نوع کتابخانه ای است. در این پژوهش به بررسی مقالات و کتب مختلف درباره مهم ترین فلسفه و پارادایم های پرستاری در محدوده زمانی سال های 1950 تا 2020 در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی با رویکردی توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تک بُعدی انگاری و توجه صِرف به علائم عینی از جمله انتقادات وارد بر مدرنیسم و پارادایم بیومدیکال است. همچنین نبود معیار متقن خوبی یا بدی، نقض قانون اجتماع نقیضین با بیان قبول چندحقیقتی در جهان و انکار قواعد کلی از جمله انتقادات وارد بر پست مدرنیسم و پارادایم مراقبت است. پارادایم اسلامی ضمن داشتن نقاط قوت دو پارادایم گذشته، نقاط ضعف آنها را ندارد. نتیجه گیری: با توجه به لزوم ارائه پارادایم پرستاری مبتنی بر فلسفه حاکم بر هر جامعه، پارادایم اسلامی راهکاری جهت برون رفت از چالش های ایجادشده با پارادایم فعلی در پرستاری پیشنهاد می گردد.
بازشناسی مؤلفه های اثرگذار سلامت معنوی بر سلامت انسان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
130-146
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی شاخه ای از سلامت است که می توان آن را جامع تمام ابعاد سلامت در نظر گرفت؛ به طوری که با رسیدن به کمال سلامت معنوی، دیگر ابعاد سلامت نیز مسیر رشد و کمال را طی خواهد کرد. سلامت معنوی حالتی از داشتن و برخوردارشدن از حس پذیرش، اتصال به قدرتی برتر و طی مسیر در جهت خواست آن قدرت و یکپارچگی در کل وجود بر مبنای مسیر تعیین شده از سوی قدرت برتر (خداوند) است. در این پژوهش به بررسی و بازشناسی مؤلفه های اثرگذار سلامت معنوی بر سلامت انسان پرداخته شد تا مسیر هموارتری فرا روی پژوهش های بعدی پژوهشگران قرار گیرد. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی-کتابخانه ای است. در گردآوری مطالب کلیدواژه های سلامت معنوی، معنویت، سلامت معنوی-سلامت انسان و معنویت-سلامت انسان و معادل انگلیسی آنها در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 با جست وجو در پایگاه های گوگل اسکولار، نورمگز، اس.آی.دی، اسکپوس، پاب مد و مگیران بررسی شد. در این بازه بیش از 150 مستند بررسی شد و داده های مرتبط با سؤال های پژوهشی که بیشتر در مقالات با موضوع ارتباط سنجی و اثربخشی ابعاد مختلف سلامت معنوی در ارتباط با زندگی انسان بود، بررسی شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: پس از بررسی اسناد منتخب، یافته های حاصل از مستندات نشان داده است که بیشتر تحقیقات در حیطه تأثیر یا رابطه سلامت معنوی با سلامت عمومی، سلامت روان، پیشرفت بیماری، کیفیت زندگی و بهبود عملکرد اجتماعی انجام گرفته بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که ارتقای سلامت معنوی در افراد در سلامت عمومی، بهبود روند بیماری ها و سلامت روان می تواند مؤثر واقع شود. همچنین لازم است برای سنجش سلامت معنوی ابزار متناسب با فرهنگ و گروه های مختلف سنی ساخته شود و در آینده نزدیک به یکی از دامنه های علمی پرکاربرد تبدیل گردد.
بررسی اثربخشی مشاوره با رویکرد اسلامی در پریشانی روان شناختی دانشجویان دختر با تجربه شکست عشقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
53-67
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در دنیای امروز، بنا به تغییر تعاریف اصیل روابط انسانی، بسیاری از قشرهای مختلف به ویژه دانشجویان شکست عشقی را به همراه آشفتگی روان شناختی تجربه می کنند. با عنایت به این امر که پریشانی روان شناختی اختلالی هیجانی است و می تواند عملکرد فردی و بین فردی را با مشکل مواجه سازد؛ و با توجه به تأکید محافل مداخلاتی جدید بر استفاده از عامل های فرهنگی-اعتقادی؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی مشاوره با رویکرد اسلامی در پریشانی روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) دختران دانشجوی دارای تجربه شکست عشقی دانشگاه علوم پزشکی شهر تبریز انجام شده است.
تأثیر مداخله چندبعدی معنوی بر کورتیزول بزاقی، آشفتگی های روان شناختی و ادراک بیماری پس از جراحی بای پس عروق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه بیماری قلبی یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که تحت تأثیر آشفتگی های هیجانی قرار دارد، تعدیل این هیجان ها در بهبودی وضعیت بیمار نقش اساسی دارد، هدف از این پژوهش بررسی اثر مداخله چندبعدی معنوی بر کورتیزول بزاقی، ادراک بیماری و آشفتگی های روان شناختی بیماران جراحی بای پس عروق کرونری بود. مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و طرح پیش آزمون−پس آزمون با پیگیری یک ماهه و سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش بیمارانی بودند که جراحی پیوند عروق کرونر داشتند و به مرکز بازتوانی بیمارستان قلب تهران مراجعه کردند. سی نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه 21DASS−، کیت کورتیزول بزاقی و ادراک بیماری IPQ−R بود. گروه آزمایش طی ده جلسه 90 دقیقه ای در معرض متغیر مستقل (مداخله چندبعدی معنوی) قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که بین میانگین مقیاس های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، ادراک بیماری (168/211F=، 001/0>p)، کورتیزول بزاقی (436/89F=، 001/0>p)، استرس (196/251 F=،001/0>p)، اضطراب (896/209F=، 001/0>p) و افسردگی (042/143F=، 001/0>p) تفاوت معنا داری بین گروه آزمایش و گروه کنترل وجود دارد؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش می توان ادعا کرد که مداخله چندبعدی معنوی بر کورتیزول بزاقی، ادراک بیماری و آشفتگی های روان شناختی بیماران مؤثر بوده است.
نقش زهد در کوچک سازی تنیدگی حاصل از سختی ها بر اساس آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تنیدگی یکی از نخستین تنش های روانی است که افراد در معرض رنج های طبیعی و حوادث ناگوار، آن را تجربه می کنند. از جمله واکنش های شناختی منفی در مقابله با این رنج ها، «بزرگ سازی» آن است. هدف این پژوهش تبیین نقش زهد در کوچک سازی تنیدگی حاصل از رنج بر اساس آیات و روایات بود. بدین منظور، از دو روش فهم عمومی متون دینی با رویکرد روان شناختی و فهمِ روان شناختی متونِ دینی استفاده شد. بر این اساس، به ترتیب، خانواده حدیث، اطمینان از صدور و اعتبار احادیث، لغت شناسی زهد، مفهوم شناسی آن مبتنی بر آیات و منابع روایی، و سرانجام چرایی و چگونگی نقش زهد در کوچک سازی سختی ها با تأکید بر تنیدگی ناشی از این بلایا و رنج ها بررسی شد. یافته ها نشان داد روایات مورد استناد، از اعتبار سند و منبع مناسبی برخوردارند. نتایج مفهوم شناسی زهد حاکی از آن بود که زهد از 10 مؤلفه، شامل شناخت حقایق و باطن، باور به فناپذیری دنیا، ظرفیت تمایز و تشخیص، خودمهارگی، دلبستگی خداسو، آینده نگری آخرت سو، جهت دهی تمایلات و خواسته ها، آرامش، بردباری و روابط اجتماعی همدلانه تشکیل شده است. چگونگی تأثیر زهد در سبک سازی رنج، با الگوی «دلبستگی خداسو» تبیین شد که این مدل خود از دو خُرده سیستم «معرفت» و «مهار» تشکیل شده است.
بررسی بالینی درمان عقلانی هیجانی رفتاری (REBT)، دارودرمانی وپلاسیبو بر کاهش پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
187 - 203
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده به عنوان نخستین واحد اجتماعی، وظایف و کارکردهای متفاوتی در ارتباط با سلامت افراد بر عهده دارد و مکان اصلی یادگیری ارزش ها، هنجارها و شکل گیری کنش و تعاملات بین فردی است که دراین میان باورهای منطقی و غیرمنطقی از مهم ترین عوامل انعطاف پذیری و آسیب پذیری در خانواده می داند .پژوهش حاضر با هدف بررسی بالینی درمان عقلانی هیجانی رفتاری (REBT)، دارودرمانی وپلاسیبو بر کاهش پریشانی روان شناختی خانواده صورت گرفت. روش پژوهش: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه پژوهش حاضر خانواده هایی با تشخیص اختلال اضطراب مراجعه کننده به بیمارستان لقمان شهر تهران بود. پس از انتخاب آزمودنی ها با رعایت ملاک های ورود و خروج، 40 نفر انتخاب شده، به طور تصادفی در چهار گروه (دارودرمانی، رفتاردرمانی عقلانی هیجانی، پلاسیبو، گروه کنترل) به طور مساوی (هرگروه 10 نفر) کاربندی شدند. برای اجرای این پژوهش، طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با استفاده از مقیاس افسردگی اضطراب استرس (DASS) اجرا شد و و پس از 3 ماه نیز آزمون پیگیری به عمل آمد. یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (در سطح معناداری 05/0) و با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد مداخله رفتاردرمانی عقلانی هیجانی به طور معناداری در کاهش اضطراب بیماران مؤثر واقع شد. نتیجه گیری: رفتاردرمانی عقلانی هیجانی با کمک به خانواده ها در جهت بازشناسی وسیع تر باورهای غیر منطقی خود و کاستن از اضطراب (سرزنش خود) و خصومت (سرزنش کردن دیگران و جهان) باعث کاهش مشکلات روان شناختی وافزایش سلامت خانواده می شود.
سبک زندگی اسلامی در همه گیری جهانی کرونا سبک زندگی اسلامی و کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
162-175
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری کرونا اگرچه در ظاهر ماهیتی صرفاً پزشکی دارد، اما پدیده ای چند بُعدی است که تغییرات سریع در ابعاد و سبک زندگی افراد ایجاد کرده است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی سبک زندگی اسلامی در دوران کرونا بود.
پیش بینی بنیان های اخلاقی بر پایه تعهد و تأمل دینی و سه گانه تاریک شخصیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، ضمن معرفی الگوی جدیدی از جهت گیری دینی، با نام «جهت گیری دینی چرخشی»، نقش تعهد و تأمل دینی و سه گانه تاریک شخصیت (یعنی خودشیفتگی، ماکیاول گرایی، و جامعه ستیزی)، در پیش بینی بنیان های اخلاقی، گروهی از دانشجویان بررسی شد. 190 دانشجوی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به «پرسش نامه بنیان های اخلاقی»، «مقیاس دوازده کثیفِ سه گانه تاریک شخصیت»، و «پرسش نامه جهت گیری دینی چرخشی» پاسخ دادند. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. یافته های پژوهش نشان داد که بنیان اخلاقی انصاف/ مقابله به مثل، توسط جهت گیری دینی اجتماعی و بنیان اخلاقی قدرت/ احترام، توسط جهت گیری های دینی مرکزیت و نفع و بنیان اخلاقی پاکی، توسط جهت گیری های دینی مرکزیت، نفع، و شک و رگه شخصیتی جامعه ستیزی، توانست بنیان اخلاقی انصاف را پیش بینی می کنند. جهت گیری دینی مرکزیت، با رگه های شخصیتی جامعه ستیزی و ماکیاول گرایی، رابطه منفی داشت. بین جهت گیری دینی شخصی و رگه شخصیتی جامعه ستیزی، رابطه منفی وجود داشت. جهت گیری دینی اجبار، با رگه شخصیتی جامعه ستیزی رابطه مثبت داشت. این یافته ها، حاکی از ارتباط پیچیده اخلاق دینداری، و شخصیت است.
دینداری و تاب آوری؛ نقش واسطه ای امیدواری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
131-148
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین نقش واسطه ای امیدواری، در رابطه دینداری با تاب آوری انجام گردید. برای دستیابی به این هدف، در یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، تعداد 375 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون (CD-RIS-25)، پرسش نامه امیدواری اسنایدر و سنجش نگرش های مذهبی گلاک و استارک استفاده شد و داده های پژوهش، با استفاده از نرم افزار 22 SPSS و22 AMOS، از طریق آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها، نقش واسطه ای امیدواری را در ارتباط دینداری با تاب آوری تأیید کرد. همچنین نشان داد که بین امیدواری و تاب آوری، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. از سوی دیگر، دینداری و امیدواری و تمام ابعاد آن، رابطه مثبت و معناداری با هم دارند و براساس نتایج این پژوهش بین تاب آوری و دینداری و تمام ابعاد آن، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ یعنی با افزایش میزان دینداری در افراد، تاب آوری در آنها افزایش پیدا می کند. بر این اساس برای افزایش تاب آوری افراد از طریق دینداری، بهتر است از مؤلفه امیدواری، که در محتواهای دینی وجود دارد، بهره برد.
پیش بینی تاب آوری دانشجویان در ایام کرونا بر اساس مؤلفه های هوش معنوی و اجتماعی پیش بینی تاب آوری دانشجویان در ایام کرونا بر اساس مؤلفه های هوش معنوی و اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
10-22
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از راه های مواجهه با بلایای مختلف مانند ویروس کرونا افزایش تاب آوری است؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری دانشجویان در ایام کرونا بر اساس مؤلفه های هوش معنوی و اجتماعی بود.
تأثیر ایمان به معارف سوره حمد در مواجهه با ویروس کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
148-161
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: وظیفه دستگاه ایمنی مبارزه با ویروس ها، سرطان ها، عفونت ها و بیماری کرونا است. عوامل بسیاری مانند وراثت، تغذیه، آلودگی هوا، گازهای سمی، بیماری های قلبی و عروقی، دیابت، سرطان و فشار خون در تقویت و تضعیف دستگاه ایمنی بدن تأثیر گذار است. یکی از عوامل تأثیر گذار در دستگاه ایمنی بدن آرامش و فشار های روانی، مغزی و عصبی مانند ترس، غم، افسردگی، اضطراب و خشم است. ایمان، اعتقادات و رفتارهای آرام بخش و شادی آفرین از عوامل مؤثر در تقویت دستگاه ایمنی در مواجهه با سرطان ها، عفونت ها و کرونا است و یکی از راه های تقویت دستگاه ایمنی در مقابل ویروس کرونا، ایمان به معارف سوره حمد است. البته، انسان ها حتی با ایمان قوی، اگر شیوه های بهداشتی دستگاه ایمنی را رعایت نکنند، بدنشان در مقابل ویروس ها ضعیف می شود و احتمالاً به مرگ آنان منجر شود. ازآنجایی که تاکنون پژوهشی درباره تأثیر ایمان به معارف سوره حمد در مواجهه با کرونا، صورت نگرفته است، هدف این پژوهش بیان و اثبات چگونگی تأثیر ایمان به معارف سوره حمد در تقویت دستگاه ایمنی در مواجهه با ویروس کرونا بود.
الگوی میانجیگری ذهن آگاهی در رابطه بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی: یک رویکرد میانجیگری تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بهزیستی روانشناختی بر سلامت روانی و جسمانی افراد و اثرات مخرب احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی، این مطالعه به بررسی نقش میانجیگری ذهن آگاهی در رابطه بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی پرداخته است. همچنین، در این مطالعه نقش جنسیت در تعامل بین ذهن آگاهی و بهزیستی روانشناختی بررسی شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در بستر اینترنت انجام شد و تحلیل ها از نوع تحلیل رگرسیون تعدیلگری بود. نمونه ای شامل 412 بزرگسال علاوه بر ارائه اطلاعات جمعیت شناختی شامل سن و جنسیت، سه پرسشنامه شامل مقیاس احساس تنهایی، نسخه کوتاه بهزیستی روانشناختی و مقیاس ذهن آگاهی را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند 48% از واریانس بهزیستی روانشناختی در مدل ارئه شده تبیین می شود. تمامی اثرات مستقیم شامل اثر احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی، اثر احساس تنهایی بر ذهن آگاهی و اثر مستقیم ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی معنادار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی ازطریق ذهن آگاهی معنادار بود. به عبارتی، ذهن آگاهی نقش میانجیگری در تأثیر بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی دارد. احساس تنهایی با کاهش ذهن آگاهی به کاهش بهزیستی روانشناختی افراد منجر می شود. نتایج نقش تعدیل گری جنسیت در اثر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی را تأیید کردند؛ به طوری که تأثیر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی در میان زنان شدت بیشتری داشت. یافته های این مطالعه برای ایجاد راهکاری در جهت کاهش اثرات مخرب احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی قابل بهره وری است .
تأثیر آموزش مهارت های مقابله دینی بر سلامت روان و تنظیم شناختی هیجان دختران نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انباشت فشارهای های روانی متعدد فردی، خانوادگی و اجتماعی در زندگی نوجوانان، می تواند منجر به شکل گیری آسیب های روانی و اجتماعی گردد. این مسئله لزوم توجه به پژوهش در زمینه روش های مقابله متناسب با فرهنگ دینی و اجتماعی را برجسته می کند. هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش مقابله دینی بر سلامت روان و تنظیم شناختی هیجان در دختران نوجوان است. طرح پژوهش از نوع «نیمه آزمایشی» بوده و جامعه آماری 45 تن از دختران نوجوان مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش هستند که براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از یک جلسه مصاحبه تشخیصی و توجیهی، پیش آزمون (مقیاس سلامت روان و نظم جویی شناختی هیجان) اجرا گردید. پس از بررسی نتایج آزمون ها، 24 تن که کمترین نمرات را داشتند، در 2 گروه 12 نفره آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگذاری شدند. برای گروه آزمایش آموزش هشت جلسه مهارت های مقابله دینی اجرا گردید. سپس برای مقایسه اثر این مداخله، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیری با 90/0 معناداری آموزش را بر عامل های تنظیم شناختی هیجان نشان می دهد. همچنین در متغیر سلامت روان تأثیرگذاری با 81/0 نشان می دهد که آموزش مقابله دینی بر نشانگان سلامت روان موجب بهبود عملکرد شده است.
تأثیر نگرش بر رفتار کارکنان علمی و ستادی در مؤسسات آموزشی و تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نگرش» طرز برداشت هر فرد از پدیده خاص یا موضوع خاصی است و درنتیجه نگرش شغلی نوع احساس فرد نسبت به شغل خاص می باشد؛ در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر نگرش بر رفتارهای (بهنجار و نابهنجار) در مراکز آموزشی و تربیتی با رویکردی اسلامی و در پاسخ به چگونگی این تأثیر با روشی توصیفی−تحلیلی مطالعه شده است؛ برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسنادی بهره گیری شده و تحلیل یافته ها با روش «تحلیل محتوا ناظر به تحلیل اجتهادی» انجام پذیرفته است؛ نتایج بررسی ها در این پژوهش نشان می دهد که: 1. نگرش های اصلی دربرگیرنده نگرش های ایمانی، کفری و منافقانه می باشد که به عنوان یک سیستم دارای عناصر درون دادی (عنصر شناختی)، فرایندی(عنصر عاطفی) و برون دادی (عنصر رفتاری) است؛ 2. نتایج پژوهش نشان می دهد هنگامی که در یک مؤسسه آموزشی و تربیتی به موضوعی توجه می کنیم و نسبت به آن شناخت می یابیم؛ مؤلفه اول شناختی، یعنی ایمانی حاصل شده و زمانی که در ارتباط با شناخت خود، سوگیری و جهت گیری عاطفی می کنیم، مؤلفه قلبی ظاهر می شود و درنهایت براساس شناخت و جهت گیری عاطفی، کیفیت رفتار علمی، آموزشی و تربیتی خود را تعیین می کنیم؛ 3. دستاورد دیگر در ارتباط تنگاتنگ مؤلفه های نگرش با رفتار بهنجار و یا نابهنجار کارکنان آموزشی و علمی است؛ 4. در یک نتیجه کلی می توان ادعا کرد که نگرش های کارکنان علمی در مؤسسات آموزشی بر رفتارهای بهنجار و نابهنجار تأثیر دارد.
مواجهه و چالش مادی و معنوی انسان عصر حاضر با پدیده ای به نام کووید 19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
قرن حاضر رو به پایان است و در آستانه قرن پانزدهم هجری شمسی قرار داریم. شاید از نگاه اسطوره ای هر کدام از هزاره هایی که می گذرد فصلی نو را به ارمغان می آورد و بدین ترتیب توأم با شکوفایی جدیدی از منظر علمی و تکامل عقل بشری است که در مسیر زمان شیوه جدیدی از تعقل و تفکر را به طبیعت و جهان مادی واگذار می کند. نسل انسان همواره برای غلبه بر طبیعت با اتکا بر قدرت تعقل خویش تلاش های فراوانی داشته است و با تجربیات خود گاهی مغلوب طبیعت و گاهی غالب بر آن بوده و توانسته است از دوره ای به دوره دیگر گام نهد.