فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۷۷۵ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۳ - Serial Number ۲۱, Summer ۲۰۲۴
73 - 85
حوزههای تخصصی:
Objective: Psychological defense mechanisms reflect how individuals cope with conflicts and stress. This study aimed to describe defense mechanisms in medical interns and their correlation with spiritual health.
Method: This cross-sectional study, characterized by its descriptive nature, was carried out among medical students during the 2019-2020 academic year. The participants were 168 medical interns who met the established study criteria and completed two questionnaires: The Defense Mechanisms Questionnaire (DSQ-40), devised by Andrews et al. (1993), and the Spiritual Health Questionnaire by Paloutzian and Ellison (1982). Data analysis was conducted utilizing SPSS version 25, employing Pearson correlation, t-tests, and ANOVA for statistical evaluation.
Results: The mean score of mature defense mechanisms (43.31±16.83) among medical interns was higher than immature (98.52±52.8) and neurotic (36.75±18.3) defense mechanisms. The immature defense mechanism was significantly higher in males than in females (99.43±23.41 vs 108.47±23.21, p=0.014). Also, the mean score of immature defense mechanisms in single individuals was considerably higher than in married ones (106.66±24.02 vs 93.12±19.56, p=0.001). The spiritual health of interns had a significant and direct correlation (r=0.249) with mature defense mechanisms and a significant negative correlation (r=-0.336) with immature defense mechanisms.
Conclusion: Higher spiritual health in medical interns is associated with greater use of mature defense mechanisms and lesser use of immature defense mechanisms.
Clustering somatic symptoms based on psychological risk factors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Objective: Somatic symptoms consist of a wide range of symptoms and until yet clustering them has been very challenging for researchers and therapists. The present study aims to explore underlying psychological factors of various functional somatic symptoms and determine if there are any similarities or differences in these factors that could help classify these symptoms as one syndrome or discrete ones.
Method: This study adopted an association rule mining method based on data mining. 643 participants were recruited using a convenience sampling technique. Data were collected using the checklist of somatic symptoms (Lacourt et al., 2013), Attachment Questionnaire (Hazan & Shaver, 2017), Defense Style Questionnaire (Andrews et al., 1993), and Levels of Emotional Awareness Scale (Lane, 2006).
Results: Cognitive, gastrointestinal, and fatigue symptoms are related more to immature defense mechanisms. Musculoskeletal, respiratory, and cardiac symptoms are associated with neurotic defenses. Fatigue symptoms are associated with ambivalent attachment and musculoskeletal symptoms are related more to avoidant attachment. Indeed, it could be said that there are two clusters of somatic symptoms, one of which is attachment and the other is defense mechanisms. This supports the splitters’ view about somatic syndromes.
Conclusions: These findings show various types of somatic symptoms have qualitatively different risk factors. Our findings imply that psychotherapists should consider the kind of syndromes a patient has and their underlying psychological predispositions to manage the problem better.
The Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy in Resilience, Rumination and Dysfunctional Attitudes of Infertile Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
71 - 83
حوزههای تخصصی:
Objective: In this study, the intervention of mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) on resilience, rumination, and dysfunctional attitudes in infertile couples is studied.Method: The research design was quasi-experimental with pre-test-post-test and a one-month follow-up with control groups. The statistical population of the study consisted of infertile couples referred to Ibn Sina Infertility Center in Tehran, where 30 infertile couples aged 24-40 were selected as research samples by using a purposive sampling method based on inclusion and exclusion criteria, who were then randomly assigned into two groups of 15 couples. The research instruments were Connor and Davidson's (2003) Resilience Questionnaire, the Nalen and Huxma (1991) rumination, and the Weissman and Beck (1978) dysfunctional attitude questionnaire that were provided to both groups to collect the required data. The control group stayed on the waiting list, and the mindfulness training was performed for the experimental group during eight weekly sessions (two 90-minute sessions per week), according to Segal, Williams, and Tisdale MBCT Protocol (2018). The sessions were performed online and on Skyroom's platform. The research data were analyzed using descriptive statistics and multivariate analysis of covariance (MANCOVA).Results: The results showed that MBCT treatment improved resilience and reduced rumination and dysfunctional attitudes in the experimental group and the post-test and follow-up phase (P<0/001).Conclusion: According to the results, employing this approach for infertile couples is helpful and it can be suggested for improving their psychological conditions.
ارتباط بین سبک دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی در مبتلایان به درد مزمن: نقش میانجی ناگویی هیجانی و تعدیل گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
45 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع می تواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری ناگویی هیجانی و تعدیل کنندگی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر کاشان در سال 1401 بودند که از میان آن ها تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1989)، پرسشنامه ناگویی هیجانی (تورنتو، 1992) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه به کاربرده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و کیفیت زندگی (۰1/۰p<،347/۰-β=) و دلبستگی ناایمن وابستگی و کیفیت زندگی (۰5/۰p<،188/۰-β=) مبتلایان به درد مزمن را میانجی می کند. همچنین تاب آوری رابطه بین ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن را تعدیل می کند (۰5/۰p<،121/۰-β=).
نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به درد مزمن سبک دلبستگی ناایمن می تواند از طریق ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تاب آوری عامل محافظت کننده تأثیر منفی ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی این بیماران است. این نتایج تلویحات مهمی برای متخصصان بالینی و تحقیقات در زمینه روانشناسی سلامت دارد
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی بر افزایش خوش بینی مادران باردار و سلامت نوزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
149 - 158
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی بر افزایش خوش بینی مادران باردار و سلامت نوزاد انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان فردوس در نیمه اول سال 1397 می باشند که تعدادشان 492 نفر می باشد. از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اعمال شد. جهت گرداوری اطلاعات از آزمون جهت گیری زندگی (LOT) و آزمون آپگار استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد، مادرانی که در جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی شرکت داشتند، از نظر خوش بینی نسبت به مادرانی که در این برنامه حضور پیدا نکرده بودند و در گروه کنترل بودند، در سطح بالاتری قرار داشتند.
نتیجه گیری: نمره های آپگار دقیقه اول و پنجم در نوزادان مادرانی که در جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی شرکت داشتند، نسبت به نوزادان مادرانی که در این برنامه حضور پیدا نکرده بودند و در گروه کنترل بودند، در سطح بالاتری قرار داشت.
نقش میانجی راهبردهای مقابله ای و تاب آوری در ارتباط بین رویدادهای تنش زای زندگی و عواطف مثبت و منفی در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
21 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان پستان شایع ترین سرطان در بین زنان سراسر جهان است هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله ای و تاب آوری در ارتباط بین رویدادهای تنش زای زندگی و عواطف مثبت و منفی در زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
روش: طرح پژوهشی حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به کلینیک پستان بیمارستان ابن سینای شهر تهران در سال 1400-1399 بود. تعداد 217 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شد. به منظور گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985)، پرسشنامه تاب آوری کانر- دیویدسون (2003)، پرسشنامه رویدادهای تنش زای زندگی خدایاری فرد (1386)، و پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون (1988) مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و AMOS و با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد.
یافته ها: تاب آوری و مهارت های مقابله ای نقش میانجیگری معناداری بین رویدادهای تنش زای زندگی و عاطفه مثبت و منفی داشتند. متغیرهای وارد شده به به مدل 29 درصد از تغییرات عاطفه منفی و 88 درصد از تغییرات عاطفه مثبت را تبیین نمودند.
نتیجه گیری: آموزش مدیریت استرس درزنان مبتلا به سرطان از اهمیت زیادی برخوردار است و آموزش آنان جهت به کارگیری راهبردهای مقابله ای مناسب برای کاهش عواطف منفی گام مهمی است. همچنین مداخلات آموزشی در خصوص ارتقاء مهارت های تاب آوری پس از درمان اولیه سرطان ضروری است.
ساخت، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس ایرانی کیفیت روابط جنسی- زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
135 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت جنسی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم حقوق بشر در جامعه بین المللی شناخته شده است و هر انسانی حق دارد به بالاترین سطح سلامت جنسی دست یابد. بیشتر بیماری ها و اختلالات در سراسر جهان ناشی از عدم توجه کافی به سلامت جنسی است. در همین راستا یکی از اقدامات مهم و مؤثر، طراحی و ساخت ابزارهای معتبر و بومی سازی شده است. لذا این پژوهش به منظور بررسی ساخت، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس ایرانی سنجش کیفیت روابط جنسی- زناشویی طراحی شد.
روش: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و بر روی زوجینی که در شهر تهران زندگی می کردند، اجرا شد. داده ها در دو مرحله با استفاده از آلفای کرونباخ، تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تائیدی با کمک نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8/5 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ حاکی از پایایی مطلوب برای کل مقیاس و هر کدام از عامل ها بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر وجود 6 عامل «آشنایی با آناتومی و چرخه جنسی، مسئله گشایی و ارتباط مؤثر، باورهای ناکارآمد و خودگویی های منفی، صمیمیت و گفتمان عاطفی- جنسی، مهارت ها و لمس نواحی غیرجنسی و بهبود مهارت های جنسی» بود که در مجموع 6/54 درصد واریانس کل را تبیین می کنند. در تحلیل عامل تائیدی نیز نتایج حاکی از برازش قابل قبول در تعیین عامل ها بود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که ابزار طراحی شده در شرکت کنندگان ایرانی از پایایی، روایی و برازش کافی برخوردار است. بنابراین استفاده از این ابزار برای سنجش کیفیت روابط جنسی - زناشویی در پژوهش ها و مداخلات درمانی پیشنهاد می شود.
The Relationship of Depression with Treatment Adherence in Patients with Multiple Sclerosis (MS): The Moderating Role of Sleep Quality(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۴ - Serial Number ۲۲, Autumn ۲۰۲۴
49 - 62
حوزههای تخصصی:
Objective: This research was conducted to study the role of sleep quality moderators in the relationship between depression and treatment compliance. Method : The research design was descriptive and correlational, and the research population included all patients with multiple sclerosis living in Tehran. 229 subjects with Multiple Sclerosis were selected in a convenient method, and they were asked to answer Morinsky's treatment compliance, Petersburg sleep quality, and Beck's depression questionnaires using the pencil and paper method. Results : Evidence of the predictive role of depressive symptoms for poor adherence to treatment in patients with multiple sclerosis was found. In addition, evidence of the predictive role of sleep quality in treatment adherence was found, but its mediating role in the relationship between depression and treatment adherence was not found. Conclusion : The findings indicated the importance of depression symptoms and sleep quality in the treatment compliance of multiple sclerosis patients. Considering the importance of treatment compliance in the prognosis of the disease, it is suggested that doctors consider this issue to formulate treatment plans to target cognitive and emotional problems parallel to the main treatment of the disease and thereby increase treatment compliance.
Investigating relationship between personality patterns and orgasm types in womens(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
57 - 70
حوزههای تخصصی:
Personality disorders can play a significant role in creating and perpetuating sexual function problems in women. Therefore, the present study was conducted to investigate the relationship between personality patterns and types of female orgasms. The method of the present study was correlational, and a sample of 400 women in Tehran was selected by convenience sampling method. Tests used to collect data were Millon 3 questionnaires (MCMI-III), Women's Sexual Function Questionnaire (FSFI), and Orgasm Scale Assessment (ORS). According to the results, the highest disorder was related to the satisfaction subscale, and the lowest percentage of the research sample was in the orgasm subscale (25.9%) in the subscales of desire, arousal, humidity, and pain, respectively. The percentage of the research sample was 31, 32, 26.3, and 31.4%. According to the results, the narcissism and negativity subscales had a significant relationship with the types of orgasm (P <0.05) and the other subscales had no significant relationship. According to the results of logistic regression, avoidance, sadism, and borderline subscales were able to predict the types of orgasms and the coefficients of other paths in the regression model did not have significant coefficients (P <0.05).
The Effectiveness of Mindfulness-Based Stress Reduction Training on the Beliefs Related to Pain and Anger in Women with Rheumatoid Arthritis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۳ - Serial Number ۲۱, Summer ۲۰۲۴
43 - 54
حوزههای تخصصی:
Objective : This study aimed to investigate the effectiveness of mindfulness-based stress reduction (MBSR) training on pain beliefs and dimensions of anger in women with rheumatoid arthritis.
Method : The research design was quasi-experimental with a pre-test-post-test and a control group. The statistical population of the study consisted of women with rheumatoid arthritis referred to medical centers in Tabriz City in 2022. The sample included 25 women with rheumatoid arthritis selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria, who were then randomly assigned to two groups. The research instruments used were Williams and Thorne's Belief in Pain Questionnaire and Spielberger's State-Trait Anger Questionnaire, which were provided to both groups to collect the required data. The control group remained on the waiting list, while the experimental group underwent MBSR training over eight weekly sessions (90 minutes per week) following Jon Kabat-Zinn's approach. The research data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).
Results : The results indicated significant differences between the MBSR and control groups in pain beliefs and anger. Specifically, MBSR treatment led to a reduction in pain-related beliefs and anger in the experimental group ( P <0.001). Eta-squared values showed that 76.3%, 71.8%, 74.4%, and 69.6% of the variance in pain beliefs and anger could be attributed to the effects of MBSR, respectively.
Conclusion : Based on the findings, mindfulness-based stress reduction (MBSR) training can be considered as a complementary and protective treatment technique for patients with chronic and painful conditions such as rheumatoid arthritis.
اثربخشی برنامه خانواده محور بر پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در افراد مبتلا به دیابت و فشارخون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
129 - 142
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه خانواده محور بر پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در افراد مبتلا به دیابت و فشارخون بود.
روش: پژوهش حاضر، یک مطالع ه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. 40 فرد مبتلا به دیابت و فشارخون برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. سپس نمونه انتخابی با همتاسازی به لحاظ سن و سابقه ابتلا به دیابت، به طور تصادفی به دو گروه 20 نفره گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه تبعیت از دستورات درمانی مدانلو بود.
یافته ها: مقایسه میانگین ها حاکی از اثربخشی گروه برنامه خانواده محور در برابر گروه کنترل بود. بین نمرات اضطراب در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با لحاظ کردن گروه های مختلف آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. در متغیر افسردگی اثر اصلی گروه (423/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 846/27F=) معنادار می باشد. نتایج نشان می دهد اثر اصلی زمان (781/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 824/135F= ) معنادار است. در متغیر استرس اثر اصلی گروه (634/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 767/65F= ) معنادار می باشد. در متغیر تبعیت از درمان اثر اصلی گروه (80/0=Ƞ2، 05/0p<، 726/172F=) معنادار می باشد.یعنی بدون درنظر گرفتن گروه آزمایش و کنترل تغیرات میانگین نمرات از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پی گیری معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه خانواده محور در بهبود تبعیت از درمان و پریشانی روانشناختی در کارکنان مبتلا به دیابت و فشارخون مؤثر است. توانمندسازی خانواده ارائه و آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت به خانواده افراد با اختلال های مزمن بوده، که به خانواده ها کمک می کند تا با مشکلات خانوادگی مرتبط با اختلال مزمن مقابله کنند و نقاط قوت خانواده را در تلاش برای ارتقای ایمنی، رفاه و سازگاری فرد مبتلا تقویت نمایند.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارآمدی و تصویر بدنی در افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
155 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارامدی و تصویر بدنی در مبتلایان به اضافه وزن و چاقی بوده است.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اضافه وزن و چاقی شهر اهواز در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج، نهایتا 63 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی تعداد40 نفر از آنها انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تصویر بدن (لیتلتون) و مقیاس خودکارآمدی (کلارک) بود. گروه آزمایش، سیزده جلسه 20 دقیقه ای هفتگی دو بار تحریک آندی نقطه DLPFC را دریافت نمودند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت ننمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-21 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معنی داری میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ کارامدی (000/0F=124.4, P<) با اندازه اثر 89/0 و تصویر بدنی (000/0F=6.9, P<) با اندازه اثر 32/0 بوده است، همچنین میزان خودکارآمدی وزن در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. میزان ترس از تصویر بدنی در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت.
نتیجه گیری: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند برای درمان اضافه وزن و چاقی سودمند و کارآمد باشد و در کلینیک های تغذیه، روانشناسی و مشاوره مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیس پپسی موجب بروز مشکلات روان شناختی و دردهای مزمن در افراد می شود. برای رفع این مشکلات به مداخلاتی مانند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نیاز می باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران تا ۵۰20 تا ساله با تشخیص سوء هاضمه بدون زخم در کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بعثت شهر کرمان در سال 1401 بودند. از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر(، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه، 90 دقیقه ای به صورت گروهی، دریافت کردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پرسشنامه درد مک گیل (2009) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات انعطاف پذیری شناختی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معنی داری یافته است. هم چنین میانگین نمرات درد مزمن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معنی داری یافته است (001/0P<).
نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش درد مزمن در بیماران مبتلا به دیس پپسی دارای اثربخشی و کارایی بود.
نقش سلامت معنوی، قدردانی از بدن و فریب ادراک شده تبلیغات در شبکه های اجتماعی در پیش بینی گرایش به عمل زیبایی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
65 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به عمل زیبایی زنان متقاضی جراحی زیبایی بر اساس سلامت معنوی، قدردانی از بدن و فریب ادراک شده تبلیغات در شبکه های اجتماعی بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی (بدون ضرورت طبی) مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی در شهر مشهد در سه ماه اول سال 1402 بودند که از میان نمونه، 120 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های گرایش به عمل زیبایی و فریب ادراک شده تبلیغات در شبکه های اجتماعی، مقیاس سلامت معنوی (SWBS) و مقیاس قدردانی از بدن (BAS) پاسخ دادند. بررسی و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام، با کمک نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که فریب ادراک شده تبلیغات در شبکه های اجتماعی رابطه مثبت معنادار و سلامت معنوی و قدردانی از بدن رابطه منفی معناداری با گرایش به عمل زیبایی دارند. با ورود متغیرهای پیش بین مشخص گردید هر سه متغیر سلامت معنوی (322/0- =β)، قدردانی از بدن (344/0-=β) و فریب ادراک شده تبلیغات در شبکه های اجتماعی (353/0=β) حدود 38 درصد از واریانس گرایش به عمل زیبایی را تبیین می کنند، البته متغیر فریب ادراک شده تبلیغات در شبکه های اجتماعی وزن بیشتری در تبیین گرایش به عمل زیبایی دارد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر این مضمون مهم را برای پژوهشگران و متخصصین حوزه سلامت روان مشخص ساخت که رسانه های اجتماعی مهم ترین نقش را در گرایش به عمل زیبایی دارند.
تاب آوری زنان مبتلا به ام اس: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
125 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری افراد مبتلا به ام اس در سطح پایینی قرار دارد. توجه ویژه به ارتقا تاب آوری در سال های اخیر به عنوان مکمل درمانی، پژوهش های متعددی را به سوی خود جلب کرده است. نبود پژوهش مروری و جمع بندی این نیاز پژوهشی را ایجاد کرد لذا این پژوهش به بررسی عوامل تاثیر گذار بر تاب آوری زنان مبتلا به بیماری ام اس می پردازد.
روش: این پژوهش از نوع مروری و جست وجوی نظام مند است. کلیه مقالات مرتبط با تاب آوری زنان ایرانی مبتلا به بیماری ام اس در ده سال گذشته در شش پایگاه داده ایی فارسی با کلید واژه های تاب آوری، زنان، ام اس، مالتیپل اسکلروزیس جستجو شد. با توجه به معیار های ورود و خروج، 18مقاله مرتبط وارد پژوهش شد.
یافته ها: موقعیت جغرافیایی پژوهش ها در 9 استان و تمرکز مطالعاتی در این حوزه در سال های 1399 و 1401 است که نشان اهمیت موضوع تاب آوری در سال های اخیر است. بیش ترین روش پژوهش استفاده شده، نیمه آزمایشی است. با بررسی مقالات، عوامل تاب آوری به 7 دسته که شامل راهبرد های کنترل ذهن، پذیرش و شفقت، بهزیستی روان ، معنا درمانی، ورزش درمانی، معنویت درمانی و بخشودگی تقسیم بندی شدند.
نتیجه گیری: شناخت عوامل موثر تاب آوری زنان می تواند به بهبود خدمات حمایتی بیماری مزمن کمک کند. در ادامه پیشنهادهای متناسبی نیز در سه سطح رویکردی (ایجاد پژوهش های بین رشته ایی)، پژوهشی (بهره گیری از روش های کیفی و ترکیبی) و ساختاری ارائه شده اند.
Effectiveness of Mindfulness Training Program on the Perception of Pain Experience and Self-Compassion in MS Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۳ - Serial Number ۲۱, Summer ۲۰۲۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Multiple sclerosis (MS) is one of the most common neurological diseases. The disease is clinically defined by the involvement of different parts of the central nervous system (CNS) at various times. Its peak incidence is between the ages of 20 and 40. The experience of pain plays an important role in the mental health and quality of life of MS patients. Research also shows that if MS patients have high levels of self-compassion, they can more easily manage negative situations. This research aims to determine the effectiveness of mindfulness training programs on the perception of pain experience and self-compassion in MS patients. Method: >The current research is an experiment with available sampling methods. The sample includes 40 MS patients, 20 in the experimental group and 20 in the control group. Mindfulness training programs (Kabat—Zinn), the McGill Pain Experience Scale (MPQ), and the NF Self-Compassion Questionnaire (SCS-LF) were used to collect data. The data were analyzed through the statistical test of multivariate analysis of covariance (MANCOVA). Results: >The results showed that the average difference between the groups regarding pain experience (F=49.270) and self-compassion (F=51.249) is significant. Therefore, it can be said that increasing self-compassion leads to higher efficiency in facing stressful situations. Conclusion >: Enhancing cognitive processes, particularly self-compassion, through mindfulness training can significantly influence individuals’ perception of pain. It is recommended that families receive appropriate training to develop strategies aimed at strengthening mindfulness skills in individuals.
The Mediating Role of Avoidant Coping in the Relationships Between Psychological Well-Being and Chemotherapy-Induced Delayed Nausea in Women with Breast Cancer in Shiraz(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۴ - Serial Number ۲۲, Autumn ۲۰۲۴
37 - 48
حوزههای تخصصی:
Objective : Despite significant antiemetic advances, almost 50 % of treated cancer patients still experience nausea and vomiting. The purpose of this study was to investigate the mediating role of avoidant coping in the relationships between psychological well-being and chemotherapy-induced delayed nausea in women with breast cancer in Shiraz. Method : The research method was descriptive-correlational. The statistical population of this study consists of women with breast cancer in Shiraz with an average age of 51 to 56 years. In this research, a non-random and voluntary sampling method was used; thus, 211 female patients with breast cancer treated by chemotherapy voluntarily completed the relevant questionnaires, which included psychological well-being questionnaire (Ryff, 1989), chemotherapy-induced delayed nausea questionnaire (Rhodes & McDaniel, 1999), and coping style questionnaire (Endler & Parker, 1990). The data were analyzed by AMOS software. Results : Research findings showed a negative and significant relationship between psychological well-being and avoidant coping style, and a positive and significant relationship between avoidant coping style and delayed nausea. The Sobel test confirmed the mediating role of avoidant coping style in the relationship between psychological well-being and delayed nausea. Therefore, it can be concluded that there was a relationship between psychological well-being and delayed nausea, with the mediation of avoidant coping style. Also, psychological well-being had an indirect effect on delayed nausea. Conclusion : Chemotherapy-induced delayed nausea can be reduced by improving coping skills and strategies and the psychological well-being of women with breast cancer.
The Effectiveness of Neurofeedback on the Mental Health of Deaf Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۴ - Serial Number ۲۲, Autumn ۲۰۲۴
9 - 22
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the effectiveness of neurofeedback in reducing symptoms of depression, anxiety, and stress in high school deaf girls. Method: A total of 24 deaf female students were randomly assigned to experimental (n=12) and control (n=12) groups. The experimental group received 15 neurofeedback training sessions targeting the F3 and F4 regions. Both groups completed the DASS-21 questionnaire before and after the intervention.. Results: Multivariate analysis of covariance indicated significant reductions in depression (F = 15.680, p<.05), anxiety (F = 5.991, p<.05), and stress (F = 6.100, p<.05) scores in the experimental group compared to the control group. Conclusion: Neurofeedback appears to be an effective intervention for improving mental health among deaf adolescents.
ارتباط تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلا مالتیپل اسکلروز (MS)؛ نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش باهدف بررسی نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی در ارتباط بین تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه شامل تمامی مبتلایان به بیماری مالتیپل اسکلروز ساکن تهران بود. درنهایت 229 نفر نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم (2005)، کارکردهای اجرایی نجاتی و همکاران (2014) و تبعیت درمانی موریسکی و همکاران (2008) به شیوه مداد کاغذی پاسخ دادند. به منظور بررسی ارتباط از همبستگی پیرسون و نقش تعدیل گر از رگرسیون گام به گام بهره گرفته شد.
یافته ها: شواهدی از نقش پیش بین نشانه های افسردگی برای تبعیت ضعیف از درمان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز یافت شد (P<0/01). بعلاوه شواهد مبین نقش پیش بین حافظه، برنامه ریزی و شناخت اجتماعی در تبعیت درمانی بود (P<0/01). از طرفی شواهدی از نقش کارکردهای اجرایی در رابطه نشانه های افسردگی با تبعیت درمانی به عنوان تعدیل یافت نشد (P>0/01).
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اهمیت وجود نشانه های افسردگی و کارکردهای اجرایی در تبعیت درمانی بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز بود. با توجه به اهمیت تبعیت درمانی در پیش آگهی بیماری پیشنهاد می شود پزشکان با در نظر گرفتن این دومورد به تدوین برنامه هایی درمانی اقدام کنند تا مشکلات شناختی و هیجانی موازی با درمان اصلی بیماری هدف قرار دهند و از این طریق تبعیت درمانی را افزایش دهند.
ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) و رابطه آن با شاخص توده بدنی (BMI)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
115 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفاوت های فردی در پاسخدهی به نشانه های غذایی نقش مهمی می تواند در پیشرفت چاقی داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا و رابطه آن با شاخص توده بدنی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری ۲۰.۹۹۷ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بود. طبق جدول کریسی-مورگان، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) کنگ سیم و همکاران (۲۰۲۳)، مقیاس قدرت غذا (PFS) لو و همکاران (۲۰۰۹) و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS24 و به کمک روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل دوعاملی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا را تأیید کرد. روایی همگرای این مقیاس با مقیاس قدرت غذا (۷۷/0)= Rبود. هریک از زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا دارای قدرت پیش بینی کافی و رابطه مثبت با شاخص توده بدنی (BMI) بود که نشان دهنده روایی پیش بین مقیاس است. بررسی پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ (۹۱/۰) و روش بازآزمایی (90/۰) نشان داد که این مقیاس از پایایی عالی برخوردار است. همبستگی درونی هر گویه با نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا معنی دار بود (۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: مقیاس پاسخگویی نشانه غذا، مقیاسی با کفایت روانسنجی خوب برای بررسی رفتارهای تغذیه ای و پیش بینی تغییرات شاخص توده بدنی است.