فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
109 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مؤلفه های انگیزه بخش دعای عرفه بر بهداشت روانی دانش آموزان بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا آمیخته (کیفی- کمّی) است. نمونه گیری با روش خوشه ای- تصادفی انجام شده و جامعه آماری در بخش کیفی بدین صورت بود که برای شناسایی مؤلفه های تربیتی و عرفانی دعای عرفه، ابتدا مبانی نظری و پیشینه تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت، سپس عبارات پس از بهره گیری از نظرات اساتید کدگذاری شد و در بخش کمّی دانش آموزان مدارس رشد و شاهد دوره دوم متوسطه منطقه 16 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1368 دانش آموز بودند که بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه 300 نفر برآورد شد که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. پس از شناسایی مؤلفه ها، از پرسشنامه بهداشت روانی گلدبرگ و هیلر (1979) استفاده گردید. داده ها در پرسشنامه بهداشت روان از پایایی کافی برخوردار بود. داده های پژوهش توسط نرم افزارSpss در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه نمرات ابعاد بهداشت روان بین دو گروه با استفاده از آزمون تک متغیری و چندمتغیری تحلیل کوواریانس انجام شد که در نتیجه آن علائم افسردگی رتبه اول، علائم کنش اجتماعی رتبه دوم و علائم جسمانی در رتبه سوم قرار گرفتند. بنابراین، متغیر مستقل مؤلفه های دعای عرفه در حد بالایی بر بهداشت روان تاثیر گذاشته است.
چالش های معلمان برای آموزش مجازی در دوران پاندمی کرونا: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا باعث تعطیلی آموزش حضوری و روی آوردن اجباری سیستم آموزشی کشور به آموزش مجازی شده است. پس از دوسال که رفته رفته آموزش مجازی پایان پذیرفته و آموزش حضوری برقرار شده، لازم است چالش ها و مشکلات آموزش مجازی از دیدگاه معلمان به عنوان رکن اصلی آموزش مطالعه شود. این پژوهش با هدف مطالعه چالش های آموزش مجازی و ارزیابی معلمان از این سبک آموزش صورت گرفته است. این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است که در آن داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری شده است. مصاحبه شوندگان 12 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد.تحلیل داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که ادراک معلمان از چالش های آموزش مجازی، شامل4 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی است که مضمون های اصلی شامل چالش های مادی و تکنولوژیکی و چالش های حکمرانی آموزش و چالش های ارکان نهان آموزش و چالش های سیستم تربیت معلم میباشد.
پیش بینی صلاحیت های حرفه ای معلمان بر اساس خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف هدف این پژوهش بررسی رابطه بین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان دوره ابتدایی بود.روش شناسی پژوهش: جامعه آماری مورد مطالعه شامل معلمان دوره ابتدایی شهرستان اردل بود که از میان آن ها، تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. یافته ها: برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. این یافته ها نشان می دهد که خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس، یک عامل مهم و تعیین کننده برای صلاحیت های حرفه ای معلمان است. بر این اساس، سرمایه گذاری در زمینه ارتقای خودکارآمدی معلمان در مدیریت کلاس می تواند یک راهبرد مؤثر برای بهبود صلاحیت های حرفه ای آنان و در نتیجه، کیفیت و اثربخشی نظام آموزش و پرورش باشد.بحث ونتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان شامل صلاحیت شناختی مهارتی، صلاحیت نگرشی رفتاری، صلاحیت مدیریتی و صلاحیت حرفه ای کل، همبستگی مثبت و معناداری در سطح قوی وجود دارد. همچنین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس توانست به صورت معناداری صلاحیت های حرفه ای معلمان را پیش بینی کند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد تعلیم و تربیت مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵۷
145 - 168
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد تعلیم و تربیت مثبت انجام یافته است. روش پژوهش، کاربردی توصیفی از نوع سنتزپژوهی و تحلیل محتوای اسنادی است. منابع مورد تحلیل در این پژوهش، متون و منابع مرتبط با رویکرد تعلیم و تربیت مثبت بود که از میان آنها چهل منبع داخلی و سی منبع خارجی شناسایی و تحلیل شدند. برای گردآوری داده ها از روش گزارش و ثبت اطلاعات و سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته با فهرست وارسی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش و روش کدگذاری باز و محوری استفاده شد. برای روایی از فرمول اسکات و برای اطمینان از نحوه کدگذاری یافته ها از دو ارزشیاب نظرخواهی شده است. براساس فرمول ضریب کاپای کوهن میزان توافق، 0/78 به دست آمد. در تحلیل محتوا، میزان فراوانی هر مؤلفه در منابع تعیین و درصد آن از کل مشخص شد. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی دوره ابتدایی با رویکرد تعلیم و تربیت مثبت شامل چهار بعد زیبایی شناختی، عقل، اخلاق و فطرت است. هر یک از این ابعاد، مرکب از مؤلفه هایی است که بعد زیبایی شناختی با 13، بعد اخلاق با 12، بعد فطرت با 12 و بعد تعقل با 10 مؤلفه، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توجه را داشتند. بنابراین می توان گفت برنامه درسی دوره ابتدایی به مؤلفه های تعلیم و تربیت مثبت توجه دارد.
تدوین الگوی بازنگری برنامۀ درسی ریاضی دورۀ ابتدایی بر اساس رویکرد فولن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بود. روش پژوهش کیفی با استفاده از سنتزپژوهی بر اساس مدل قیاس مبتنی بر مدل کلاین بود. جامعه پژوهش شامل متون مرجع در حوزه شناسایی اصلاحات آموزشی مورد نیاز به منظور بازنگری برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی بود. بر این اساس، 42 منبع در محدوده سال های 1391 تا 1402 برای اسناد داخلی و سال های 2017 تا 2024 برای اسناد خارجی به شیوه هدفمند به منظور شناسایی اصلاحات آموزشی مورد نیاز برنامه درسی ریاضی انتخاب و بررسی شدند. توقف فرایند نمونه گیری بر مبنای اشباع نظری بود. پس از استخراج مفاهیم و همچنین، تدوین الگوی نهایی، اعتبار آن ها توسط 10 متخصص در حوزه علوم تربیتی در رشته های برنامه ریزی درسی، آموزش وپرورش دوره ابتدایی و آموزش ریاضی شهر اصفهان در سال 1402 که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، با روش نسبت روایی محتوایی ارزیابی شد. نتایج نشان داد الگوی بازنگری برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن با هدف دست یابی به یادگیری عمیق و اهداف جزئی ایجاد و تقویت شایستگی های شش گانه جهانی در دانش آموزان، فراهم کردن عناصر چهارگانه طراحی یادگیری، فراهم کردن شرایط یادگیری و آموزش و تسهیل فرایند پژوهش مشترک، دارای سودمندی و قابلیت اجرایی است؛ بنابراین، به دست اندرکاران وزارت آموزش وپروش پیشنهاد می شود تا به منظور اعمال اصلاحات آموزشی در برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی، از الگوی طراحی شده استفاده کنند.
ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی فراگیر در روابط کاری و استخدامی معلمان با قرارداد کاری موقت مدارس دولتی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: در سازمان های امروزی کم و بیش استفاده از کارکنان با قرارداد کاری موقت، مشاهده می شود که چالش های جدیدی را برای مدیریت منابع انسانی در روابط کاری و استخدامی این قبیل کارکنان به دنبال می آورد. مدارس دولتی ایران نیز از معلمان با قرارداد کاری موقت برای دست یابی به اهداف آموزشی و پرورشی بهره می برند که در همین راستا مسئله اصلی پژوهش حاضر، شناسایی مسائل کاری و استخدامی معلمان با قرارداد کاری موقت مدارس دولتی در نظر گرفته شد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی فراگیر در روابط کاری و استخدامی معلمان با قرارداد کاری موقت مدارس دولتی است. روش ها : این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام پذیرفت. پس از بررسی مبانی نظری و حصول شناخت نسبت به ادبیات موضوع، 16 نفر از معلمان با قرارداد کاری موقت و مدیران و کارشناسان منابع انسانی آموزش وپرورش به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، 102 مضمون پایه و 38 مضمون سازمان دهنده شناسایی شد که در قالب 4 مضمون فراگیر نیازها و انتظارات سازمانی، ادراک مدیران و کارشناسان منابع انسانی از روابط کاری و استخدامی، قرارداد روان شناختی معلمان و ادراک معلمان از روابط کاری و استخدامی دسته بندی شدند و سپس الگوی نهایی پژوهش صورت بندی و ارائه شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، به مدیران آموزش وپرورش پیشنهاد می شود ضمن لحاظ نیازهای سازمانی، انتظارات معلمان با قرارداد کاری موقت مانند عدالت سازمانی، حمایت سازمانی، تفاهم و درک متقابل، امنیت شغلی و نظام ترجیحات آن ها را در برنامه های کاری خود مورد توجه قرار دهند و به درستی اجرا نمایند.
مدل توسعه دانشگاه کارآفرین برای دانشگاه های دولتی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
163 - 186
حوزههای تخصصی:
دانشگاه های کارآفرین به عنوان تولیدکننده دانش و نهاد منتشرکننده آن نقش مهمی در رشد تکنولوژی و اقتصاد کشور دارند. هدف این تحقیق، ارائه مدل توسعه دانشگاه کارآفرین برای دانشگاه های دولتی افغانستان است. این تحقیق کاربردی بر مبنای راهبرد نظریه زمینه ای سیستماتیک (SY-GTM) و با مشارکت اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی افغانستان انجام شد. گردآوری داده ها ت ا دس تیابی ب ه اش باع نظری ادامه یافت که در این تحقیق به تعداد 16 نفر اشباع نظ ری حاص ل ش د. اب زار جم ع آوری داده ه ا مص احبه نیمه ساختاریافته بود و داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 22 تحلیل گردید. اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان تأیید شد. نتایج به دست آمده از داده های پژوهش در فراین د کدگ ذاری ب از، مح وری و انتخابی تحلیل و از 16 فایل مصاحبه، 847 گزاره مفهومی در قالب 25 مقوله محوری طبقه بندی و درنهایت ابعاد شش گانه مدل ترسیم گردید. یافته های پژوهش نش ان داد ب رای کارآفرین شدن دانشگاه های دولتی افغانستان وجود مجموعه ای از ش رایط عل ی شامل: ارتباط دانشگاه با صنعت، تجاری سازی تحقیقات و نصاب درسی بازار محور ضرورت دارد. این پیشایندها متأثر از ش رایط زمینه ای از قبیل تحقیقات معیاری و ش رایط مداخل ه گ ر محیطی مانند نظام پاداش و رهبری کارآفرینانه است. تحقق دانشگاه کارآفرین با اجرای راهبردهای آموزش مهارت کارآفرینی و ترویج فرهنگ کارآفرینی، دستاوردهای درون و برون دانشگاهی به همراه دارد. پژوهش حاضر نخستین اقدام برای کارآفرین شدن دانشگاه های دولتی افغانستان بوده و به دانشگاه البیرونی در عرصه فرایند کارآفرینی کمک کرده است.
عوامل مؤثر بر کارآفرینی آموزشی در نظام دانشگاهی (مورد مطالعه: دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر آموزش کارآفرینی در نظام دانشگاهی انجام شد. این پژوهش بر مبنای هدف، در ذیل پژوهش های کاربردی است که به روش کیفی انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش، شامل کلیه خبرگان و فعالان بخش کارآفرینی دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 1399-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 19 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. اعتبار ابزار اندازه گیری داده ها با استفاده از روش توافق کدگذاران مورد تأیید واقع شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA12 استفاده شد. نتایج پژوهش، بیانگر این بود که عوامل مؤثر بر آموزش کارآفرینی در نظام دانشگاهی در دانشگاه فرهنگیان را می توان در قالب 4 عامل (زمینه ای، عوامل علّی، استراتژی ها و عوامل مداخله گر) و 11 مؤلفه (عوامل اجتماعی- فرهنگی، عوامل اقتصادی، عوامل نهادی، راهبردی، مدیریتی، حمایت و پشتیبانی، جذب و بکارگماری، توانمندسازی، انگیزشی، تقویت اکوسیستم کارآفرینی و دانشگاهی) و 223 شاخص طبقه بندی کرد.
تأملی بر کاربرد دیرینه شناسی در تحقیقات رهبری آموزشی
حوزههای تخصصی:
با افزایش پیچیدگی و تنوع در اداره نظام های آموزشی، نیاز به توسعه تنوع در رویکردهای دانش پژوهی در حوزه مطالعاتی مدیریت و رهبری آموزشی، بیش از پیش احساس می شود. رویکرد دیرینه شناسی فوکویی به عنوان یک روش تحقیق کیفی، از جمله رویکردهای معرفت شناسانه ای است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این روش تحقیق به تحلیل و بررسی چگونگی شکل گیری و تحول دانش و گفتمان ها در طول تاریخ می پردازد. مقاله حاضر با هدف بررسی و تحلیل کاربرد دیرینه شناسی در تحقیقات رهبری آموزشی، به بررسی و تحلیل مقاله "دیرینه شناسی رهبری آموزشی به عنوان یک حوزه بیانی" نوشته ریچارد نیشه، دانشیار دانشگاه نیو ساوت ولز، پرداخته است. هدف اصلی مقاله، پاسخ به این پرسش است که « مقاله نیشه تا چه حد توانسته است با استفاده از روش دیرینه شناسی درک بهتری از ماهیت پیچیده حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی ارائه دهد؟« بررسی ها نشان می دهد که نیشه به خوبی توانسته است معرفت شناسی فوکویی را در حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی درهم آمیزد و از آنها برای تحلیل و بررسی مسائل رهبری آموزشی بهره مند شود. با این حال، استفاده از مفاهیم پیچیده فوکو، ممکن است برای برخی از خوانندگان که در زمینه فلسفه و نظریه های فوکو پیش زمینه ای ندارند، دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم و روش های ارائه شده در مقاله نیشه، همانطور که خود وی نیز اذعان دارد، شدیدا بافتارمند هستند.
تبیین سرزندگی تحصیلی بر اساس مهارتهای ارتباطی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
157 - 173
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین سرزندگی تحصیلی بر اساس مهارتهای ارتباطی با میانجیگری خودکارآمدی انجام شده است. روش پژوهش از نوع همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم مدارس دولتی منطقه 16 شهر تهران بود که در سال تحصیلی 97-1396 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 262 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ها پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مهارتهای ارتباطی بارتون (1990)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و بانتینگ (2002) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که مهارتهای ارتباطی بر خودکارآمدی تحصیلی (p< 0/01; β= 0/62) و سرزندگی تحصیلی (p< 0/05; β= 0/23) اثری مستقیم و معنادار دارند. نتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در رابطه میان مهارتهای ارتباطی و سرزندگی تحصیلی نقش واسطه ای معنادار دارد(p< 0/01; Z= 4/40). بر اساس یافته های پژوهش و با توجه به اینکه این متغیرها از اهمیتی قابل توجه در محیط تحصیلی برخوردارند، پیشنهاد می شود که محیط تحصیلی و آموزشی شرایطی بهتر برای بالا بردن مهارتهای ارتباطی، درگیر کردن افراد به بیان مشکلات و شرکت دادن آنها در فرایندهای تصمیم گیری فراهم کند که منجر به بالا بردن سطح خودکارآمدی آنها می شود تا در محیط تحصیلی سرزندگی بیشتر شود و در نهایت عملکرد محیط آموزشی بالاتر رود.
اثربخشی آموزش همدلی درکاهش نشانگان نافرمانی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
215 - 228
حوزههای تخصصی:
کودکان دارای نشانگان نافرمانی افرادی هستند که به دلیل مشکلات عاطفی و هیجانی رفتارهای برون نمود از خود بروز می دهند. یکی از متغیرهای تأثیرگذار در نحوه مراقبت از کودکان در برابر بسیاری از مشکلات برون نمود، همدلی است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش همدلی مبتنی بر مدل روزنبرگ (ارتباط بدون خشونت) در کاهش نشانگان نافرمانی کودکان پیش دبستانی انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری همه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی، رده سنی 5 تا 6 سال در سال تحصیلی 97-1396 بودند که در مهدکودک شادآفرین شهر تهران، منطقه 15 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه از میان کودکان واجد شرایط، 30 کودک بود که به روش نمونه گیری دردسترس، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) گمارده شدند. آموزش همدلی(زبان زرافه) برای ده جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد، اما برای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. ابزار گردآوری داده ها، برای سنجش نافرمانی سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (1385) بود. پس از اجرای سیاهه رفتاری آخنباخ در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، داده ها با نرم افزار SPSS-24 و با بهره گیری از آمار توصیفی و آمار استنباطی (روش کوواریانس چند متغیری) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که آموزش همدلی در علائم نافرمانی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بوده است، به طوری که موجب کاهش این علائم در گروه آزمایش شده است (0/01>P ). بنابراین، آموزش مهارتهای همدلی به کودکان پیش دبستانی می تواند یکی از راهکارهای روان شناختی مهار نافرمانی در مهدکودکها، مدارس و سایر مراکز اصلاح رفتار باشد.
طراحی چارچوب سلامت روان به منظور ارزیابی داوطلبان ورود به دوره تربیت معلم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
91 - 133
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی چارچوب سلامت روان به منظور ارزیابی داوطلبان ورود به دوره تربیت معلم در ایران انجام شد. روش پژوهش مورد استفاده، کیفی از نوع نظریه داده بنیاد بود. جامعه مورد مطالعه (مشارکت کنندگان) این پژوهش، شامل کلیه اعضای هیأت علمی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان در رشته های مشاوره و روان شناسی بوده که از بین آنها نمونه ای به تعداد 17 نفر به روش نمونه گیری هدف مند (از نوع خبره) انتخاب شدند. از ابزار مصاحبه (نیمه ساختاریافته) برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شد. با استفاده از شیوه تحلیل داده های کیفی مبتنی بر سه نوع کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی یافته های پژوهش تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که چارچوب سلامت روان داوطلبان ورود به دوره تربیت معلم شامل دو مقوله اصلی و هفده مقوله فرعی بود. مقوله اصلی ابعاد مثبت (شامل مؤلفه های بهزیستی روان شناختی، هوش هیجانی، مهارت های ارتباطی، علاقه اجتماعی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی) و منفی (شامل مؤلفه های اختلالات روان پریشانه، اختلالات اضطرابی، اختلالات وسواسی-اجباری، اختلال دوقطبی، اختلالات افسردگی، اختلالات شخصیت، اختلالات رفتارهای ایذایی و سلوک، اختلالات اعتیادی، اختلالات رشدی عصبی، اختلالات پارافیلیک و عواطف منفی) را در برمی گرفت. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که چارچوب سلامت روان داوطلبان حرفه معلمی، شامل دو بعد مثبت و منفی است که دارای مؤلفه ها و شاخص های مرتبط می باشد؛ لذا باید در فرایند مصاحبه داوطلبان ورود به حرفه معلمی به آن ها توجه نمود تا ضمن جلوگیری از ورود داوطلبان دارای اختلالات روانی به دوره تربیت معلم، داوطلبانی برخوردار از مؤلفه های مثبت سلامت روان در دانشگاه فرهنگیان پذیرش شوند.
طراحی آموزشی بازی وارسازی شده مبتنی بر داربست عاطفی و تاثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، طراحی آموزشی بازی وارسازی شده، مبتنی بر داربست عاطفی و بررسی تأثیر آن، بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در درس مطالعات اجتماعی بود. روش: جهت دستیابی به هدف پژوهش از روش شبه آزمایش با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت؛ در بخش اول پژوهش با جستجو در پایگاه های معتبر ، راهبردهای ترکیبی مناسب برای داربست سازی عاطفی مبتنی بر بازی وارسازی بر اساس الگو انتخاب شده، و از طریق تحلیل محتوا ،مضامین فراگیر به دست آمد و فعالیت های مناسب بر اساس آنها طراحی شد. در بخش دوم جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سال 1403-1402 بود. بر اساس نمونه گیری در دسترس، 70 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب و پس از غربالگری اولیه، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (36-34 نفره) قرار گرفتند و طراحی آموزشی انجام شده برای گروه آزمایش طی 9 جلسه اجرا شد؛ درحالی که گروه کنترل همان اهداف را با روش معمول، آموزش دید. یافته ها: در پاسخ به سؤال پژوهش، جدولی مبنی بر نحوه طراحی آموزشی، راهبردهای ترکیبی برای طراحی فعالیت ها تعداد 10 مؤلفه با تحلیل مضمون به دست آمد. در پاسخ به فرضیه پژوهش، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار استنباطی، از نوع تحلیل کواریانس با رعایت پیش فرض ها در سطح معناداری 05/0=α، انجام شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت نمرات بین پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل، معنادار است و طراحی آموزشی بازی وارسازی شده مبتنی بر داربست سازی عاطفی، بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پنجم ابتدایی در درس مطالعات اجتماعی، تأثیر مثبت دارد.
اثربخشی روش تدریس معکوس بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضی و مشارکت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تبیین اثربخشی روش تدریس معکوس بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضی و مشارکت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم بود. روش : پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پایه ششم شهرستان سرچهان بود. که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دو مدرسه انتخاب؛ و سپس دانش آموزان پایه ششم این دو مدرسه به صورت تصادفی و جایگزینی به دو گروه آزمایش(25 نفر) و کنترل(25 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون ریاضی استاندارد شده پایه ششم ابتدایی و پرسشنامه مشارکت تحصیلی بود. بعد از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش طی 10 جلسه به روش تدریس معکوس و گروه کنترل به روش سنتی آموزش دیدند. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد در پس آزمون میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی ریاضی و مشارکت تحصیلی دانش آموزانی که با روش تدریس معکوس آموزش دیده بودند به طور معنی دار ی بیشتر از میانگین نمرات دانش آموزانی بود که با روش سنتی آموزش دیدند. نتیجه گیری: روش تدریس معکوس بر مشارکت تحصیلی و ابعاد آن و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان تاثیر مثبت دارد.
Exploring and Classifying Critical Challenges of E-learning through a Systematic Approach at the University of Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of current study is to explore the critical challenges of e-learning in higher education institutions. The data for this research were collected through a qualitative approach using a descriptive phenomenological method and semi-structured interview tool, then the findings were analyzed by Colaizzi's (1978) 7-step method. The research field included 12 academic experts in E-learning at the University of Tehran through purposeful Sampling. The validity of qualitative data, based on the four criteria of Lincoln and Goba (1985) including; credibility, transferability, dependability, and confirmability and also reliability by re-coding and two coders have been examined and confirmed. The results of the analysis led to exploring142 main concepts, then in the form of 10 critical challenges related to the most components of the educational system including; learner, teacher, technology, financial and information resources, ethical considerations, university culture, classroom leadership, support system, learning effectiveness, and satisfaction of internal stakeholders. Finally, using a systematic approach, the mentioned challenges have been classified into three main dimensions of learning-teaching system such as; input, process, and output.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران کودکان با اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب جدایی کودکان به عنوان یکی از اختلال های شایع دوران کودکی و نوجوانی می تواند منجر به از دست دادن سلامت روان و پریشانی روان شناختی مادران شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران کودکان با اختلال اضطراب جدایی در سال 1401 - 1400 در شهر قائم شهر انجام شد. روش: در این پژوهش از روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان دختر با اختلال اضطراب جدایی و نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از آنها بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به تصادف در 2 گروه آزمایشی و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی درمانی شفقت ورزی به صورت گروهی شرکت داده شدند ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. هر 2 گروه در 2 مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه افسردگی، اضطراب، و تنیدگی ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت اثرات مثبت معناداری بر نمره افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران داشته، بدین ترتیب که در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون، نمرات افسردگی، اضطراب، و تنیدگی به طور معناداری کاهش یافته است ) 001 / .)p>0 نتیجه گیری: بنابراین، با توجه به نتایج مثبتی که شفقت ورزی در کاهش افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران دارد و می تواند با بهبود رابطه والد کودک، نقش مؤثری در کاهش اضطراب این کودکان نیز داشته باشد، می ت
برنامه ریزی آموزشی در دانشگاه فرهنگیان با تاکید بر انتظارات دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
112 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: تضمین کیفیت خدمات و طراحی برنامه ریزی های منسجم جهت نیل به پیشرفت برای ذی نفعان از رسالت های اصلی نظام های آموزش عالی می باشد. لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی انتظارات دانشجویان جهت برنامه ریزی آموزشی موثرتر در دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و رویکرد کیفی از نوع راهبرد تحلیل محتوا است. نمونه گیری با شیوه هدفمند ملاک محور تا حد اشباع داده ها انجام شد. ابزار گرداوری اطلاعات گزارشات مکتوب دانشجویان بود. 36 گزارش تحلیل و کدگذاری شد. روایی یافته ها با ارایه مقولات توصیف شده به 10 نفر از نویسندگان گزارشات، بررسی و دقت کد گذاری ها تایید شد. پایایی با کدگذاری مجدد داده ها و همگرایی مناسب بین کدگذاری های قبلی و مجدد حاصل شد.یافته ها: انتظارات دانشجویان شامل 165 مقوله معنادار بود. عبارت های به دست آمده شامل انتظارات دانشجویان در ابعاد اداری- سازمانی و آموزشی و مضامین فضا و تجهیزات، نحوه ارتباط با دانشجو، حمایت های علمی ، وضعیت آموزش، برنامه درسی، سرفصل دروس و ارزشیابی آموزشی است.نتیجه گیری و پیشنهادات: برآوردن انتظارات دانشجویان با تنظیم برنامه های آموزشی مناسب از رسالت های دانشگاه است. نتایج تحقیق حاضر ضرورت توجه به آن ها را نشان می دهد. لذا توجه به انتظارات دانشجویان در برنامه ریزی دانشگاه ها پیشنهاد می گردد. نوآوری و اصالت: شناسایی انتظارات دانشجویان به شیوه تحلیل محتوا با استفاده از متن نوشتاری، بازنگری سیستم آموزشی و سازمانی دانشگاه، تدوین استانداردهای به روز، تنظیم برنامه های آموزشی مناسب و نظارت بر حسن اجرای آن است.
طراحی الگوی شایستگی های معلم پاسخگوی فرهنگی – رویکرد مرور تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
143 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی شایستگی های معلم پاسخگوی فرهنگی بود. از روش پژوهش مرور تلفیقی استفاده شد و با کلمات کلیدی ویژه جستجو فارسی و لاتین شامل آموزش فرهنگی معلمان، معلمان پاسخگوی فرهنگی، آموزش فرهنگی و تعلیم و تربیت در پایگاههای داده فارسی و لاتین، نهایتاً 56 مطالعه مرتبط شناسایی و با روش تحلیل مضمون، به جستجوی مضامین مرتبط پرداخته شد. الگوی نهایی با 3 مضمون سازمان دهنده تحت عنوان دانش معلم پاسخگوی فرهنگی (مانند مضامین پایه ای مانند آگاهی نسبت به فرهنگ های دیگر و دیدگاه فرهنگی هر دانش آموز، درک نقش مدیریت کلاس در توزیع عدالت و ...)؛ مهارت های معلم پاسخگوی فرهنگی(مانند مضامین پایه ای مانند توانایی برقراری ارتباطات مؤثر بین خانه و مدرسه، استفاده از فرهنگ، دانش و مهارت دانش آموزان برای طراحی برنامه درسی و...) و نگرش معلم پاسخگوی فرهنگی (شامل مضامین پایه ای مانند مبارزه با نابرابری های آموزشی و تبعیض، انتظارات بالای عملکردی از همه دانش آموزان با فرهنگ های مختلف برای رسیدن به موفقیت تحصیلی و ...) طراحی شد.
مطالعه کیفی تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان پس از همه گیری کووید-19 (نمونه مورد مطالعه: معلمان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان پس از همه گیری کووید-19 براساس دیدگاه معلمان بود. پژوهش در چهارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش پساپدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی معلمان شهر مشهد بودند. روش نمونه گیری، هدفمند و از نوع نمونه همگون بود. تعداد 20 نفر از جامعه پژوهش در سال تحصیلی 1401-1400 مورد مصاحبه قرار گرفتند که این تعداد براساس اشباع نظری داده، تعیین گردید. برای حصول اطمینان از روایی پژوهش از راهبردهای بررسی به وسیله اعضا و بررسی ازطریق اجماع پژوهشگران و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی با روش کریپندورف استفاده گردید. بر مبنای نتایج، معلمان تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان را در پنج مضمون «مهارت های ارتباطی-اجتماعی»، «راهبردهای شناختی»، «مهارت های رفتاری»، «انگیزش» و «مدیریت هیجان ها» مطرح نمودند. شایستگی اجتماعی و مؤلفه های آن متغیری مهم و اساسی در تعلیم وتربیت به شمار می آید که انتظار می رود تغییرات آن در دوران پساکرونا مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر این تغییرات در قالب پنج مضمون کلی مطرح گردید. کاربست و توجه به این تغییرات به افزایش آگاهی معلمان و مسئولان مدرسه از تغییرات این سازه مهم در دانش آموزان منجر شده و راه را برای برنامه ریزی و طراحی مداخلات مؤثر بر افزایش شایستگی های اجتماعی دانش آموزان هموارتر خواهد کرد.
شناسایی عناصر مطلوب آموزش های سازمانی مهندسان صنعت آب و برق برمبنای رویکرد حرفه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
25 - 50
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی الگوی مطلوب آموزش های سازمانی مهندسین صنعت آب و برق، بر مبنای آموزه های رویکرد حرفه گرایی پرداخته است. هدف پژوهش، شناسایی عناصر مطلوب آموزش های سازمانی مهندسین، از منظر برنامه ریزی درسی و بیان ویژگی های عناصر مذکور است. پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و با روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شده است. داده های تحقیق با رعایت اصل اشباع نظری، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 20 مدرس و کارفرمای صنعت، به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری هفت مرحله ای کلایزی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است، الگوی مطلوب آموزش های مهندسان در چهارعنصر اساسی تعیین هدف (واضح و مبتنی بر ابعاد شایستگی؛ قابل دستیابی؛ مبتنی بر علاقه و نیاز شغلی و مدیریتی و نگاه آینده نگرانه به تکنولوژی های روز)، طراحی و تدوین محتوا (جامعیت محتوا؛ مبتنی بر نیاز و مهارت های شغلی؛ جذابیت و سازمان دهی مناسب و مبتنی بر اصل سودمندی)، راهبردهای تدریس و یادگیری (روش تدریس فعال؛ استفاده از بسترهای فناورانه؛ مشارکت در یادگیری و تناسب با شرایط یادگیرندگان) و ارزشیابی و بازنگری برنامه (استاندارد بودن ابزار ارزشیابی، تأکید بر انواع هدف و تنوع ارزیابان و بازخورد اصلاحی و طراحی برنامه ترمیمی) قابل انتزاع است؛ به طورکلی عناصر الگوی آموزش های سازمانی، به ترتیب اهمیت، شامل تعیین هدف، ارزشیابی و بازنگری برنامه، طراحی و تدوین محتوا و راهبردهای تدریس و یادگیری است و توجه به ویژگی های عناصر مذکور می تواند در طراحی و تدوین برنامه های آموزش سازمانی حرفه گرایانه مهندسان مورداستفاده قرار گیرد.