فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲٬۱۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: توسعه روزافزون آموزش عالی در سطوح ملی و بین المللی و گسترش همکاری های علمی و فناوری دانشگاه ها در ابعاد مختلف ضرورت دستیابی به زبانی مشترک درارتباط با رعایت اصول و موازین اخلاقی را اجتناب ناپذیر می نماید. روش: این پژوهش، از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات دقیق کتابخانه ای اسناد و مدارک و مطالعات میدانی(پیمایشی) انجام گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 132 نفر از کارکنان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه آماری و برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده و برای اندازه گیری پایایی متغیرها از آلفای کرونباخ و جهت بررسی نرمال بودن داده های متغیرها از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف و شاپیرو- ویلک استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متغیر شفافیت سازمانی بر متغیرهای فضیلت سازمانی و حسادت سازمانی به صورت غیر مستقیم تاثیر معنی داری داشته است. متغیر فضیلت سازمانی به صورت مستقیم بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری داشته است. اما متغیر شفافیت سازمانی به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری در میان کارکنان دانشگاه نداشته است.نتیجه گیری: نتایج توصیفی تحقیق بیانگر آن است که فضیلت سازمانی و شفافیت سازمانی کارکنان از حد متوسط بالاتر بوده است. اما میزان حسادت سازمانی آنها از سطح متوسط پایین تر بوده است.
Designing and Validating a Model of Professional Learning Community for Secondary Technical and Vocational Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
120 - 158
حوزههای تخصصی:
The present review aims at designing and validating a model of Professional Learning Community for the technical and vocational schools of the upper secondary level.This research is conducted through a qualitative approach and applies the method of Grounded Theory. A Targeted Selection approach was applied for selecting the documents, including all academic sources related to the subject, which constituted the research statistical population of the study. Sixty titles were selected. In addition, Chain Sampling, one of the methods of Targeted Sampling was applied to select the individuals for the interviews and validation sections. Using the Theoretical Saturation method, seventeen individuals for designing the model and for the first phase of validation and forty-two individuals for the second phase of the validation (which assesses the extent to which the model can be executed) participated. Also, the data collection methods employed in each phase included a Semi-Structured Interview for the first phase and a Researcher-Made Questionnaire for the second phase. For analyzing the documents, Qualitative Content Analysis and for analyzing the interview transcripts Inductive Analysis and the coding of Grounded Theory was applied. Results: The results demonstrated that the structure of the professional learning community includes 21 elements that were identified. The model is delineated in 5 steps Plan, Establish, Implement, Modify and Assess, and is validated in two phases. Validation results illustrated a remarkable degree of consistency between the interviewees in the first (structure and elements of the model) and the second (the degree to which the model is executable) phases
ارتقاء سرمایه روان شناختی دانش آموزان از طریق توانمندسازی یادگیری (تجارب زیسته مدیران مدارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
33 - 45
حوزههای تخصصی:
سرمایه روان شناختی از طریق مداخله های آموزشی قابل ارتقا است که ارتقا آن از طریق توانمندسازی یادگیری کمتر موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، تبیین تجارب زیسته مدیران مدارس از ارتقا سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری بوده است. این مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی، با مطالعه 23 نفر مشارکت کننده از میان مدیران مدارس متوسطه دخترانه دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شده است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و تا رسیدن به اشباع نظری، با 23 مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که تجربه زیسته مدیران از ارتقا سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری در 3 مضمون و 23 زیرمضمون شامل: ارتقاء مهارت ها (خودباوری، عزت نفس، خود توسعه ای، خودرهبری، خودتنظیمی، خودارزیابی، جذب بازخورد، مهارت مطالعه، مهارت های زندگی)، ارتقاء آگاهی و جوّ حمایتی یادگیری (مشاوره، آموزش های روان شناختی، فرصت تعاملات بین فردی در کلاس درس، جوّ مثبت کلاس درس، یادگیری مستقل، بهبود کیفیت یادگیری، فرآیند یادگیری مبتنی بر نیاز، هم افزایی در یادگیری، یادگیری معنی دار)، مشارکت دهی در کلاس و مدرسه (مشارکت در مدیریت کلاس درس، مشارکت در مدیریت مدرسه، یادگیری تیمی، نوآوری تیمی، فعالیت های جمعی) قابل دسته بندی است. می توان نتیجه گرفت که توانمندسازی یادگیری از طریق ایجاد مدل های مثبت شناختی در دانش آموزان، ارتقا سرمایه روان شناختی آنان را فراهم می نماید.
شناسایی و رتبه بندی آموزش های مؤثر نیروی انسانی بر پیاده سازی تجارت الکترونیک در شرکت های دانش بنیان فعال حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی آموزش های مؤثر نیروی انسانی بر پیاده سازی تجارت الکترونیک در شرکت های دانش بنیان فعال حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات تهران می باشد.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نوع کاربردی و میدانی و جامعه آماری پژوهش را مدیران شرکت های دانش بنیان فعال حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات تهران تشکیل دادند. جهت نمونه گیری از روش اشباع نظری استفاده شد و 15 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند.به منظور گرداوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه و در بخش کمی از پرسشنامه مقایسات زوجی محقق ساخته استفاده شد. برای بررسی روایی پرسشنامه از نظرات خبرگان و پایایی آن با آلفای کرونباخ انجام و 0.87 به دست آمد. پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های گرندد تئوری و اورسته و نرم افزار Expert choice انجام شد.یافته ها: شواهد حاکی از آن است که از بین آموزش های مؤثر نیروی انسانی جهت پیاده سازی تجارت الکترونیک، آموزش استفاده از تکنولوژی با ضریب(1)، آموزش تفکر انتقادی و تحلیل با ضریب(0.840) و آموزش افزایش توانایی های تکنولوژی با ضریب(0.740) در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند.بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده برخورداری از آموزش و تخصص لازم در ارتباط با بکارگیری فنون تجارت الکترونیک، برای کسب و حفظ مزیت تجاری در محیطی که رقابت شدید در آن برقرار است و جذب، تربیت و حفظ نیروی کار تخصصی که در ارتباط با فنون تجارت الکترونیک به سطح حرفه ای رسیده باشد الزامی است.
Drivers and Barriers to Professional Development: The Lived Experiences of Elementary School Principals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The research was conducted with the aim of identifying the drivers and obstacles for the professional development of elementary school principals. The current research is qualitative study. The statistical population was the principals of public elementary schools. Using the purposeful snowball sampling method, 22 school principals from the education districts of Tehran were selected as a sample, and the theoretical saturation of the data was observed in the interview of the 20th person. A semi-structured interview was used as a tool. The data was analyzed by theoretical coding (Open, axial and selective coding) according to the answers provided to the three research questions. In the review of the current situation of the professional development of principals, 5 components were obtained, regarding factors affecting the professional development of Principals, 9 components were obtained, and in the review of obstacles to the professional development of Principals, 3 components were obtained. Based on the results of the research, it was found that the principals of educational institutions are facing issues and problems, which, by solving them, helped the professional development and capabilities of the principals. Finally, professional development indicators were presented in 5 scientific, skill, organizational, personal and cultural-social sectors.
Analyzing the Role Model of Principals in the Creation of the Hidden Curriculum of Secondary Schools: A Mixed-Method Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۴, Winter ۲۰۲۳
156 - 180
حوزههای تخصصی:
The main goal of this research was to analyze the role of schools' principals in the formation of the hidden curriculum of secondary schools in Tabriz. The research was carried out through mixed method research (qualitative and quantitative) of exploratory type. The research community was formed by academic experts and professors in the field of education, curriculum development, and public education and principals of successful schools. In the qualitative phase, the opinions of various experts were collected through the grounded theory method (by using semi-structured interview) and analyzed and classified through coding steps. Based on the theoretical saturation criterion, 17 participants were selected in a purposive way in the qualitative phase and in the quantitative phase 356 experts, school principals and educational assistants of schools. Data was collected by semi-structured interview and analyzed by structural equation method with smartpls4 software. As a result, 103 indicators, 24 components and 6 dimensions were obtained, which were presented in the form of a paradigm model. In the quantitative phase, a survey research method and a researcher-made questionnaire tool were used. Also, in the quantitative section, using the structural equation method, it was determined that among the obtained components, the effort participation component with a coefficient of (0.912) is the first priority and the rules and regulations component with a coefficient of (0.619) is the last priority. The main result and suggestion of the research is that more and special attention should be given to the components that were placed in the first priorities.
Studying the Effects of Parenting Styles on Teacher Authoritarianism and the Possibility of its Reproduction in Class Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۴, Winter ۲۰۲۳
181 - 202
حوزههای تخصصی:
The present research is aimed at studying the effects of parenting styles on teacher authoritarianism and the possibility of its reproduction in class management in the schools of Urumia.The research method is operational and in terms of data gathering is descriptional-correlation and the statistical universe includes all Teachers of Urmia city,4506 subjects,and 351 subjects were selected as statistical sample by using Cochran statistical formula and random-stratified sampling method.The data gathering tool is stansard questionnaire of parenting styles of Baumrind and authoritarian personality of Asorno-Altemer. SPSS was used to analyze data and also r correlation and multi-variable regression model.The result of this research indicates that the correlation between the components of permissive and authoritarian parent styles with teacher authoritarianism at a meaningful level less than 0/01 and 0/99 reliance was confirmed and the type of relationship is positive and direct and the linear relationship between authoritarian parent style components and teacher authoritarianism at a meaningful level of less than 0/01 was confirmed and the type of relationship is negative and inverse.The results of regression analyse show that the existing variables in model could explain 0/24 of the dependent variable variations of authoritarianism.
رابطه سکوت سازمانی کارکنان با سبک مدیریت و اخلاق حرفه ای مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۵
77 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سکوت سازمانی کارکنان با سبک مدیریت و اخلاق حرفه ای مدیران در دانشگاه فرهنگیان شهرستان زاهدان انجام گرفت. روش انجام پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و مدیران در دانشگاه فرهنگیان شهرستان زاهدان به تعداد 130 نفر که تعداد 100 نفر به عنوان حجم نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی شاده انتخاب شدند. ابزار پژوهش سکوت سازمانی(واکولا و بوراداس،2005)، پرسشنامه سبک مدیریت مدیران(مقیمی، 1389) و پرسشنامه اخلاق حرفه ای (آرمیتو و همکاران، ۲۰۱۱) بود. روایی ابزار پژوهش از نوع محتوایی و اعتبار ابزار از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سکوت سازمانی(80/0)، پرسشنامه سبک مدیریت مدیران(81/0) و پرسشنامه اخلاق حرفه ای (81/0) برآورد گردید. جهت تحلیل فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد بین سکوت سازمانی کارکنان با سبک مدیریت و اخلاق حرفه ای مدیران در دانشگاه فرهنگیان رابطه معناداری مشاهده شد. همچنین بین مؤلفه های سکوت سازمانی کارکنان با سبک مدیریت و اخلاق حرفه ای مدیران در دانشگاه فرهنگیان رابطه معناداری وجود داشت و نیز بین سبک مدیریت مدیران با اخلاق حرفه ای مدیران و مؤلفه های آن در دانشگاه فرهنگیان رابطه معناداری وجود داشت. از بین سبک های مدیریت مدیران، سبک مدیریت مشارکتی مدیران توانست 68 درصد از سکوت سازمانی کارکنان را پیش بینی نماید و از بین مؤلفه های اخلاق حرفه ای، مؤلفه مسئولیت اجتماعی مدیران توانست 8/60 درصد از سکوت سازمانی کارکنان را پیش بینی کند.
شناسایی و ارائه الگوی عوامل مؤثر بر تربیت معلم کارآفرین در ایران (یک مطالعه آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی و ارائه الگوی عوامل مؤثر بر تربیت معلم کارآفرین در ایران بود.روش شناسی پژوهش: روش اجرای این پروژه آمیخته اکتشافی است که به صورت کیفی و کمی به بررسی و شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر تربیت معلم کارآفرین در ایران پرداخته است. نمونه آماری پژوهش بخش کیفی 20 نفر از مدیران، استادان و صاحب نظران تربیت معلم و علوم تربیتی و کارآفرینی بود که داده های مربوط به مصاحبه نیمه ساختاریافته از آنان جمع آوری شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت؛ در بخش کمی از 149 نفر از مدیران و استادان تربیت معلم و کارآفرینی در دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای تصادفی برای جمع آوری اطلاعات مربوط به پرسشنامه تحقیق انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از کدهای حاصل از مصاحبه بود. ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی همه متغیرهای پژوهش بالای 7/0 بود که نشان دهنده پایایی پرسشنامه بود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش در بخش کیفی به صورت کدگذاری (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی به صورت معادلات ساختاری از نرم افزار smart pls استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد ابعاد و مؤلفه های عوامل مؤثر بر تربیت معلم کارآفرین شامل برنامه درسی، شایستگی مدرسان و شایستگی ورودی بود. مقدار ضریب آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی 7/0 و AVE، 5/0 بود لذا پایایی و روایی همگرا مورد تأیید قرار گرفت. روایی واگرای بر اساس روش فورنل و لارکر و معیار HTMT نیز تأیید شد. مقادیر T بیشتر از 96/1 بود، بنابراین فرضیه های پژوهش در سطح اطمینان 95/0 تأیید شد. معیارهای R2 و Q2 برای متغیرهای وابسته در حد متوسط و قوی، و معیار F2 برای متغیرهای وابسته قوی به دست آمد. مقدار 711/0 برای GOF، نیز نشان از برازش مناسب مدل داشت.بحث و نتیجه گیری: با اجرای الگوی به دست آمده دست اندرکاران تعلیم و تربیت می توانند مدیریت و راهبری، قوانین و مقررات، برنامه های درسی و شیوه های ارائه آن، منابع انسانی دستگاه تعلیم و تربیت، تعامل با صنعت و خدمات را به هم درآمیزند.
ارائه الگوی آموزش مهارت محور مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
90 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی آموزش مهارت محور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه با استفاده از تئوری داده بنیاد است. برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش نظریه داده بنیاد و با رویکرد کیفی و برای تحلیل داده ها از نرم افزار MaxQDA استفاده شد. روش نمونه گیری، از نوع هدفمند بود که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزه های مدیریت آموزش و آموزش مهارت محور به اشباع رسید. نتایج و یافته های پژوهش نشان داد که پدیده محوری آموزش مهارت محور دارای سه مؤلفه تسهیل کننده زندگی فردی و اجتماعی؛ مهارت ارزش آفرین و مهارت انسان ساز است. شرایط علّی که سبب بروز پدیده الگوی آموزش مهارت محور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه می شود، در چهار دسته فشارهای عصر جدید برای تغییر؛ فشار نیازمندی های جامعه؛ عملکرد ضعیف نظام آموزشی غیر مهارتی در برابر نظام مهارت محور؛ باورهای فرهنگی جامعه قرار گرفتند. شرایط زمینه ای دارای 5 مؤلفه اصلی شامل سیاست گذاری برای سیستم های نوین آموزشی؛ ارتقا منابع انسانی مهارت محور؛ تأمین امکانات و زیرساخت های مادی؛ بستر مناسب تکمیل کنندگان آموزش مهارت محور و باورهای فرهنگی جامعه و خانواده ها بود. راهبردهای مناسب برای دستیابی به آموزش مهارت محور بر مبنای نیازهای واقعی جامعه در شش دسته اصلاح فرآیندهای غلط دولتی و حمایت همه جانبه دولت؛ فرهنگ سازی همه جانبه در جامعه؛ تقویت و غنی سازی منابع انسانی مهارت محور در جامعه؛ تغییر در رویه ها و فرایندهای آموزش و پرورش؛ تغییر بنیادی در سیاست های آموزش و پرورش و جذب حمایت مکمل های موثر جای گرفتند. پیامدهای حاصل از اجرای راهبردها در چهار مؤلفه منافع اقتصادی؛ پیامدهای مثبت اجتماعی و فرهنگی؛ پیامدهای مثبت فردی و پیامدهای آموزشی جای گرفتند.
اثر شخصیت تاریک مدیران مدارس بر زیرآب زنی با میانجی گری منفعت طلبی شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با وجود تبعات مخرب رفتارهای انحرافی زیرآب زنی، منفعت طلبی شخصی، ماکیاول گرایی، خودشیفتگی و جامعه ستیزی تا کنون این رفتارها مورد غفلت واقع شده اند. مطالعه با هدف بررسی اثر شخصیت تاریک (ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) مدیران مدارس بر زیرآب زنی با میانجی گری منفعت طلبی شخصی انجام گرفت.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی مدیران مدارس شهر زاهدان در سال تحصیلی 1401-1400 به حجم 380 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای تعداد 191 مدیر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های زیرآب زنی (اقتباس از شول و همکاران، 1398)، سه گانه ی شخصیت تاریک (جوناسون و وبستر، 2010) و منفعت طلبی شخصی (اقتباس از هادوی نژاد و امیرخانلو، 1395) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد.
یافته ها: اثر مستقیم شخصیت تاریک بر زیرآب زنی (70/5, t=32/0β=) و منفعت طلبی شخصی (41/4, t=38/0β=)، اثر مستقیم منفعت طلبی شخصی بر زیرآب زنی (15/8, t=51/0β=) مثبت و معنادار بود. همچنین اثر غیرمستقیم شخصیت تاریک بر زیرآب زنی با میانجی گری منفعت طلبی شخصی (87/3, t=19/0β=) مثبت و معنادار بود.
بحث و نتیجه گیری: مدیران دارای شخصیت تاریک (ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) بیشتر به دنبال منفعت شخصی خود در سازمان بوده که این امر به نوبه خود موجب بروز رفتار زیرآب زنی می گردد. به مدیران عالی سازمان ها پیشنهاد می گردد که در انتخاب مدیران شخصیت و منفعت طلبی آن ها را با کمک روانشناسان شخصیت شناسایی کنند.
توسعه و ارائه ی الگوی آموزش مهارت های اجتماعی دانش آموزان ششم ابتدایی به روش سناریونویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از اجرای این پژوهش توسعه و ارائه ی الگوی آموزش مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی به روش سناریونویسی بود. اگر چه تلاش هایی در زمینه ی تدوین الگوهای آموزش مهارت های اجتماعی انجام شده است اما به نظر می رسد تاکنون الگویی نسبتاً جامع و معتبر با روش بدیع سناریونویسی که بتواند راهنمای عمل معلمان در کلاس باشد، ارائه نشده است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و در زمره ی پژوهش کیفی می باشد و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا در مرحله ی اول بر مبنای فرایند سه سویه سازی (مبانی نظری، پژوهش های پیشین و مطالعات و تجارب زیسته ی پژوهشگر) یک الگوی مفهومی استخراج گردید و پس از انجام کدگذاری باز و محوری، در مرحله ی دوم محتوای مورد نظر از منظر این الگو به کمک ده سرگروه آموزشی خبره و صاحب نظر، بررسی و ارائه شد.
یافته ها: محتوای استخراج شده بر اساس این الگو به روش سناریونویسی تدوین شد. بر اساس روش سناریونویسی در ارائه ی محتوا، مهارت های اجتماعی مورد نظر در این الگو، نهایتاً به دو دسته ی مهارت های منشی و مهارت های روشی تقسیم بندی شدند.
بحث و نتیجه گیری: نخستین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که محتوای کتاب مطالعات اجتماعی که اصلی ترین درسی است که به آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان می پردازد، بیشتر به مفاهیم دانشی و شناختی پرداخته است و کمتر به بعد مهارتی در این کتاب توجه شده است؛ پس از استخراج الگوی مفهومی در مرحله اول و پس از انجام کد گذاری باز و محوری، الگو توسط ده سرگروه آموزشی خبره و صاحب نظر پایه ششم ابتدایی بررسی و ارائه شد و سپس مؤلفه های محتوای طراحی شده بر اساس الگوی اولیه به روش سناریونویسی استخراج گردید.
طراحی الگوی مدرسه موفق: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارائه الگوی مدرسه موفق در مدارس دوره دوم متوسطه استان اردبیل انجام گرفت. روش شناسی پژوهش: این پژوهش با رویکرد پژوهش کیفی و ابزار هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007) به ارزیابی و تحلیل نظام مند مطالعات انجام شده در حوزه مدرسه پرداخته و ابعاد و اجزای الگوی مدرسه موفق را مشخص نموده است. جامعه پژوهش شامل مقالاتی می باشد که در زمینه مدرسه موفق بین سال های 1385 تا 1398 در منابع داخلی و 2005 تا 2020 در منابع خارجی چاپ شده اند. در نتیجه جست وجو و بررسی در پایگاه های اطلاعاتی مختلف 2151 اثر یافت شد. پس از چندین مرحله غربالگری با شاخص های بررسی عنوان، چکیده و محتوای پژوهش، در نهایت تعداد 50 مقاله که از نظر محتوا، ارتباط بیشتری با معیارهای پژوهش داشت، انتخاب گردید. روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تأیید شد و ضریب پایایی به دست آمده 83/0 بود. از نقطه نظر افراد خبره در زمینه موضوع مورد بررسی، مدل ارائه شده از کیفیت بالایی برخوردار بود.یافته ها: با مطالعه و بررسی دقیق منابع نهایی شده 12 مؤلفه اصلی و 55 شاخص مدرسه موفق استخراج شد. یافته ها نشان می دهد که برای دستیابی به مدرسه موفق باید به مؤلفه های: چشم انداز و اهداف، تمرکز و توجه، ساختار مدرسه، همکاری و ارتباط موثر کارکنان، پشتیبانی، مدیریت همکارانه، جو یادگیری مثبت، اخلاق حرفه ای، رهبری اثربخش، فراگیران، کارایی و اثربخشی و همچنین مدیریت بهینه منابع توجه نمود. بحث و نتیجه گیری: بطورکلی فرایند مدارس موفق مبتنی بر اطلاعات تحقیق شده و الگوی جامع ب رای بهبود عملکرد و یادگیری دانش آموزان است. بر اساس این الگو، دانش آموزان می توانند استانداردهای عملکرد تحصیلی قابل انتظار را کسب نمایند. این عوامل چارچوب مفیدی را برای مدارس فراهم می کنند که موفقیت دانش آموزان را در کل اجزای کاری مدرسه در برمی گیرد.
تأملی پدیدارنگارانه بر فهم پژوهش از دیدگاه اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف آگاهی از تجارب و برداشت اعضای هیأت علمی از مفهوم پژوهش صورت گرفت. روش شناسی: رویکرد پژوهش تفسیری و راهبرد آن پدیدارنگاری و میدان تحقیق دانشگاه های کردستان، همدان، کرمانشاه و ایلام بود. حجم نمونه با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و با رعایت حداکثر تنوع با توجه به ملاک رسیدن به اشباع نظری به 15 نفر رسید که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها جمع آوری شدند و به کمک روش همسوسازی اعتبار داده ها مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از کدگذاری در دو سطح باز و محوری به کمک نرم افزار MAXQDA صورت گرفت. یافته ها: نتایج شامل چهار مفهوم و مقوله اساسی پژوهش به مثابه یک عمل فنی و تکنیکال، پژوهش به مثابه یک کنش فردی، پژوهش به مثابه یک عمل اجتماعی و پژوهش به مثابه یک ارزش می باشد. که هر مقوله دارای زیرمؤلفه هایی می باشد. بحث و نتیجه گیری: دست یابی به توسعه و پیشرفت همه جانبه بدون بهره گیری مناسب از یافته های پژوهشی میسر نیست، بنابراین تصمیم سازی و تصمیم گیری در نظام های آموزشی ایجاب می کند، زمینه مناسب برای رشد و پرورش پژوهشگران از اولویت برخوردار باشد.
آسیب شناسی توسعه مدیریت دانش در دانشگاههای استان کرمان بر اساس مدل سه شاخگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر که عصر دانش است، سازمان هایی می توانند به حیات خود ادامه دهند که به دانش و مدیریت اثربخش آن، به عنوان یک منبع سازمانی، توجه نمایند. چرا که مدیریت صحیح دانش باعث کسب مزیت رقابتی برای سازمان ها و در نهایت کسب موفقیت بیشتر و نهایتا تعالی سازمانی خواهد شد .ازاین رو، این پژوهش درصدد آسیب شناسی مدیریت دانش در مراکز آموزش عالی است تا مهم ترین آسیب های مدیریت دانش در این مراکز شناخته شده و از این طریق بتوان مدیریت دانش را در بهترین شکل ممکن مستقر نمود .جامعه آماری این پژوهش کلیه متخصصان حوزه ی مدیریت آموزش عالی، اساتید و کارشناسان ستادی در دانشگاههای استان کرمان می-باشند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر نمونه پژوهش را تشکیل دادند. داده های پژوهش نیز از طریق مصاحبه های باز و نیمه ساخت یافته در بین گروه نمونه به دست آمدند. آسیب شناسی مدیریت دانش در این پژوهش با بهره مندی از مدل تاپسیس مورد بررسی قرار گرفت و رتبه بندی آسیب های مدیریت دانش در چهارچوب مدل سه شاخگی شامل ابعاد رفتاری، محیطی و ساختاری مشخص شد. بر این اساس در شاخه عوامل رفتاری به ترتیب "انگیزه و کار تیمی پایین و عدم رضایت شغلی کارکنان" و "کم توجهی به حفظ کرامت انسانی و نبود شایسته سالاری"، در شاخه عوامل محیطی "کم بها دادن به نظرات افراد در ایجاد تغییرات و منزوی کردن متخصصین و افراد علمی" و "عدم اطلاع و آشنایی عمومی با مدیریت دانش و عدم حرکت جامعه در مسیر دانشی" و در شاخه عوامل ساختاری "نامشخص بودن مأموریت و استراتژی ها در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی" و "عدم توجه به برنامه ریزی لازم در زمینه پیاده سازی، ضعف در زمینه نظم و انضباط سازمانی، سلسه مراتب اداری پیچیده و تصمیم گیری مشارکتی" مهم ترین آسیب های پیاده سازی مدیریت دانش هستند.
ارائه الگو برای افزایش اثربخشی یادگیری در سیستمهای آموزش مجازی دانشگاه های بجنورد در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای افزایش اثربخشی یادگیری در سیستم های آموزش مجازی دانشگاه های بجنورد در سال 1399است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کمی- کیفی است که به لحاظ شیوه گردآوری داده ها در زمره پژوهش های ترکیبی است. جامعه ی آماری در بخش کیفی شامل 20 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی ،دولتی، علوم قرانی، اشراق، حکیمان، علوم پزشکی شهر بجنورد به طور تصادفی بود و در بخش کمی نیز ۲۰۰نفر اعضای هیات علمی دانشگاه های بجنورد شامل آزاد اسلامی واحد بجنورد دولتی، علوم قرانی، اشراق، حکیمان، علوم پزشکی بود. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی به صورت پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی همگرا و واگرا و هم چنین پایایی سوالات با استفاده از بارعاملی و آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت و جهت که برای تجزیه وتحلیل اطلاعات قسمت کیفی با استفاده از نرم افزار تحلیل مضمون (مکس کیودی) و در قسمت کمی از نرم افزار SPSS نسخه 22 و pls استفاده شد..
یافته ها: طبق یافته های حاصل از پژوهش، مؤلفه های اصلی آموزش اثربخش یادگیری در سیستم های آموزش مجازی در دانشگاه های بجنورد شامل مولفه های فعالیت های یاددهی- یادگیری، انعطاف پذیری، محتوای اموزشی و سازماندهی ان،تعامل و بازخورد، پشتیبانی کاربران، میزان حجم کاری، سامانه آموزش مجازی، آموزشگاهی، تربیتی، مدیریت و ارزشیابی شناسایی شدند.
بحث و نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت یادگیری در سیستمهای آموزش مجازی برگرفته از عوامل متعددی جهت اثربخشی در دانشگاه های بجنورد می باشد و نیاز است درجهت اثربخشی از ابعاد گوناگون در این زمینه استفاده کرد.
اثر سیستم ارزیابی عملکرد بر رفتار خودشیرینی با نقش میانجی جوّ سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: رفتار خودشیرینی جزء رفتارهای منافقانه و سیاسی در سازمان بوده و سبب می شود کارکنانی که از این رفتار استفاده می کنند منافع و امتیازات سازمانی بیشتری را دریافت می کنند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر سیستم ارزیابی عملکرد بر رفتار خودشیرینی با نقش میانجی جوّ سازمانی است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی معلمان شهر بنحار (استان سیستان و بلوچستان) در سال تحصیلی 1401-1400 به حجم 575 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای تعداد 231 معلم به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های سیستم ارزیابی عملکرد و پاداش (شیلدز، 2007): جوّ سازمانی (بوک، زمود، کیم و لی، 2005) و رفتار خودشیرنی (بولینو و تورنلی، 1999) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. یافته ها: اثرمستقیم سیستم ارزیابی عملکرد بر رفتار خودشیرینی (188/5, t=298/0- β=) منفی و معنادار، اثر مستقیم سیستم ارزیابی عملکرد بر جوّ سازمانی (331/6, t=371/0β=) مثبت و معنادار بود. اثر مستقیم جوّ سازمانی بر رفتار خودشیرینی (638/9, t=510/0- β=) منفی و معنادار بود. اثر غیرمستقیم سیستم ارزیابی عملکرد بر رفتار خودشیرینی با میانجی گری جوّ سازمانی (248/5, t=189/0- β=) نیز منفی و معنادار بود.بحث و نتیجه گیری: ارزیابی عملکرد به صورت عینی و نه ذهنی، ارتباط مستقیم پاداش ها، ترفیع و ارتقا با عملکرد افراد و انتخاب ارزیابان متخصص و با انگیزه می تواند جوّ سازمانی را به سمت جوّ سالم و اخلاقی سوق دهد که در آن رفتار خودشیرینی به منظور اثرگذاری بر نتایج ارزیابی عملکرد تأثیر ناچیزی خواهد داشت.
سطح سازمان یادگیرنده، موانع ایجاد و نقش آن در نوآوری شغلی و خلاقیت سازمانی: کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سازمان یادگیرنده از موفق ترین سازمان ها برای هماهنگ شدن با تغییرات محیطی بوده و نوآوری و خلاقیت از ارکان اصلی توسعه و موفقیت هر سازمانی می باشد. بنابراین، شناسایی مولفه ها و موانع ایجاد سازمان یادگیرنده و رفع آنها نقش مهمی در پیشبرد اهداف سازمانی دارد. هدف این مطالعه بررسی سطح سازمان یادگیرنده، موانع ایجاد و نقش آن در نوآوری شغلی و خلاقیت سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بود.
روش شناسی پژوهش: روش انجام این تحقیق توصیفی و همبستگی می باشد. با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه 169 نفر بدست آمد و پرسشنامه ها توسط 200 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی ساده تکمیل شدند. برای جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه پنج قسمتی شامل مشخصات فردی، سازمان یادگیرنده سنگه، نوآوری شغلی جانسن، خلاقیت سازمانی دیک و متکالفه و موانع ایجاد سازمان یادگیرنده محقق ساخته در این مطالعه استفاده شد.
یافته ها: سطح یادگیرنده بودن دانشگاه زیاد و سطح نوآوری شغلی و خلاقیت سازمانی کارکنان متوسط می باشد و سازمان یادگیرنده بر خلاقیت و نوآوری کارکنان تاثیر مثبت داشت.
بحث و نتیجه گیری: دانشگاه باید برای گسترش یادگیری تیمی و تفکر سیستمی تلاش نموده تا خلاقیت و نوآوری کارکنان افزایش یابد.
بررسی وضعیت نظام آموزش و توسعه کارکنان صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۵
145 - 167
حوزههای تخصصی:
آموزش صحیح منابع انسانی، ضمن این که در سطح شرکت های بیمه باعث ارتقاء عملکرد کارکنان و شرکت بیمه می گردد، زمینه های برخورد شایسته کارکنان با مشتریان را نیز فراهم می آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود نظام آموزش صنعت بیمه انجام پذیرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی و از حیث زمانی گذشته نگر و از حیث هدف، کاربردی است. روش پژوهش از نظر نوع داده ها در زمره روش های کیفی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شاغلین بخش آموزش شرکت های بیمه می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای با 26 گویه باز است. یافته های این تحقیق شامل شناسایی ضعف های موجود در نظام آموزشی صنعت بیمه در ایران است. شیوه های اصلی آموزش در صنعت بیمه با تأکید بر تجربه و دانش افراد بازنشسته، نشان از بالا بودن سهم روش آموزش استاد-شاگردی است که تأثیر و نقش مسؤلین اصلی و مدیران ارشد یک شرکت در فرهنگ آموزش و شیوه های پاسخگویی آن را تبیین می کند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد به منظور یکپارچه نمودن فرایندهای آموزش و توسعه کیفیت نظام آموزشی در سطح صنعت بیمه کشور و همچنین طراحی نظام بهبود و شایستگی منابع انسانی، سازماندهی آموزش ضروری می باشد.
مقایسه تحلیلی ساختار سازمانی و مدیریتی دانشگاه های ایرانی با سه دانشگاه برتر خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
6 - 42
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر ساختار سازمانی دانشگاه های تراز اول دنیا به سمت انعطاف پذیری و ساختارهای مسطح تر متحول شده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تحلیلی ساختار سازمانی دانشگاه های ایرانی و غیر ایرانی ازنظر میزان متمرکز بودن چارت با بررسی سهم پست های مدیریتی، تعداد کارمندان اداری، تعداد دانشکده ها و گروه های تعریف شده است. مراحل پژوهش شامل گردآوری اطلاعات به روش مطالعه اسناد و مدارک و تحلیل داده های کیفی به روش تحلیل محتوای کیفی و انباشت نگاشتی از طریق سند کاوی و تجزیه وتحلیل آماری داده های کمی بود. تعداد رشته و گروه، پست های مدیریتی و کارمندان اداری و اعضای هیئت علمی 23 دانشکده از 3 دانشگاه غیر ایرانی منتخب و 95 دانشکده ایرانی بررسی شد. بر اساس نتایج پژوهش در دانشگاه های ایرانی تعداد پست های مدیریتی بیشتر و تعداد کارمندان اداری کمتری در مقایسه با دانشگاه های غیر ایرانی تعریف شده است. فردوسی مشهد هم در تعداد کارمندان اداری و هم در تعداد پست های مدیریتی بهترین وضعیت را در مقایسه با دیگر دانشگاه های ایرانی دارد. دانشگاه تهران دارای کمترین تعداد کارمند اداری و بیشترین پست های مدیریتی و دارای ساختار سازمانی سلسله مراتبی و متمرکزتری در مقایسه با دیگر دانشگاه های موردمطالعه است. در ساختار سازمانی دانشگاه مازندران بعد از دانشگاه تهران بیشترین تعداد پست های مدیریتی تعریف شده است. تعداد اعضای هیئت علمی در گروه ها و همچنین دانشکده ها در دانشگاه های غیر ایرانی نیز بسیار بیشتر از دانشگاه های ایرانی است. تعداد رشته/مقطع تحصیلی در تمامی دانشگاه های غیر ایرانی کمتر از دانشگاه های ایرانی است. آکسفورد ازنظر تعداد کارمندان اداری و تعداد پست های مدیریتی بالاترین رتبه در بین دانشگاه های موردمطالعه را دارد.