فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارتباطات انسانی یکی از عناصر اصلی شکل دهنده ماهیت و ساختار جوامع است. جامعه مدنی و مدینه فاضله دو نوع جامعه هستند که هرکدام انواع و صورت های مختلفی از ارتباطات را دربردارند. یورگن هابرماس و ابونصر محمد فارابی از اندیشمندانی هستند که به مسئله ارتباطات انسانی، شکل آرمانی آن و نقش آن در صورت بندی این دو نوع جامعه توجه داشته اند. در پژوهش حاضر به روش تحلیلی مقایسه ای و همچنین با تکیه بر چهارچوب روش شناسی بنیادین، به مطالعه و مقایسه ارتباطات انسانی و سطوح و انواع آن در اندیشه این دو متفکر پرداخته شده است. آنچه از مجموع بررسی و مقایسه آثار این دو متفکر برمی آید این است که هردو اندیشمند با نگاهی انتقادی به جامعه خویش و کیفیت ارتباطات در آن، به صورت بندی یک جامعه آرمانی پرداخته اند و مسائلی مانند عقلانیت، تفاهم و توافق جمعی را به صورت مشترک مورد توجه قرار داده اند. این در حالی است که عقلانیت ارتباطی هابرماس و اجماع و گفتگوی عقلانی و انتقادی مدنظر وی در دستیابی به حقیقت و مشروعیت قوانین، از عقل عرفی فراتر نمی رود، ولی تفاهم و ارتباطات برهانی فارابی محدود به افق انسانی نیست و در پیوند با رئیس اول مدینه فاضله و در اتصال به عقل فعال معنادار می شود. این پژوهش می تواند مقدمه ای در بازشناسی و تحلیل نظام های مختلف ارتباطی در دو نوع مدینه فاضله و جامعه مدنی باشد.
پیامدهای کارخانه لابراتورهای دارویی طبیعت زنده (سینره) بر روستاهای پیرامون: یک تحلیل عاملی
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 21
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اجرای پروژه های متعدد توسعه ای در مناطق مختلف اگرچه پیامدهای مثبت و مطلوب فراوانی به دنبال دارد، از اثرات منفی و ناگوار اجتماعی و اقتصادی آنها نیز نباید غافل شد. از این رو، هدف از انجام این پژوهش واکاوی پیامدهای احداث کارخانه لابراتورهای دارویی طبیعت زنده (سینره) بر مردم روستایی پیرامون (دهستان سررود جنوبی در شهرستان بویراحمد) بود.روش: این مطالعه با رویکردی کمّی و به شیوه پیمایش(میدانی) صورت پذیرفت. جامعه آماری تحقیق را 2150خانوار روستائی پیرامون کارخانه لابراتورهای دارویی طبیعت زنده (سینره) در دهستان سررود جنوبی از توابع شهرستان بویراحمد شکل داد. از این تعداد، 115 خانوار به روش تصادفی ساده انتخاب و در هر خانوار، سرپرست آن مورد پرسش قرار گرفت. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که بر اساس مرور پیشینه تحقیق و مشاهدات میدانی تدوین شده بود. پس از تدوین پرسشنامه، اعتبار صوری آن توسط پانلی از متخصصان موضوعی مورد بررسی واصلاح قرار گرفت. داده ها پس از گردآوری، کدگذاری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آزمون های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات) و استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی) استفاده شد.یافته ها: بر مبنای نتایج، پیامدهای احداث کارخانه در سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی قابل تفکیک بود. یافته های حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد، بُعد اثرات اقتصادی از ترکیب 34 گویه در شش عامل؛ اشتغال و درآمد، اختصاص اعتبارات عمرانی به روستا، رونق اقتصاد، هزینه زندگی، حقوق و مزایا و سرمایه گذاری، 59/68 درصد از واریانس این بُعد را نشان دادند. در بُعد اثرات اجتماعی نیز چهار عامل مشتمل بر 17 گویه شامل حس مکان، امنیت، مهاجرت، و سرمایه اجتماعی در مجموع 22/67 درصد از واریانس آن را تبیین نمودند. همچنین اثرات زیست محیطی مشتمل بر پنج گویه در مؤلفه آلودگی محیط و کیفیت منابع قابل بیان است. تحلیل ها حاکی از آن بود که کارخانه مورد مطالعه توانسته است در ابعاد سه گانه اقتصادی، اجتماعی، و زیست محیطی مؤثر واقع گردد.نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد، کارخانه در هر سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی اثرات افزایشی داشته که در این میان بیشترین اثر در بهبود وضعیت اقتصادی روستائیان پیرامون دیده می شود. بی شک، اقتصاد پویا نقس مؤثری در پایداری معیشت و رفاه اجتماعی اقراد خواهد داشت و زمینه توسعه پایدار جوامع را فراهم خواهد نمود. از این رو، توجه به توسعه پایدار در ابعاد مختلف در پروژه های توسعه ای از جمله پروژه ها و برنامه های توسعه روستایی حائز اهمیت و توجه است.
تجربه زیسته دانشجویان درتفکر انتقادی و رابطه آن با سواد محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اصلی مطالعه رابطه بین تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی و سواد محیط زیستی آنان در سال تحصیلی 1402-1403 انجام شد. روش تحقیق پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع غیرآزمایشی و به لحاظ معیار زمان از نوع مقطعی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که تعداد آن ها درمجموع، 26000 نفر برآورد شد. حجم نمونه برای سطح آلفای 05/0، توان آزمون 80/0 و اندازه اثر قابل تشخیص در جامعه آماری بر مبنای نمونه آماری 15/0 برابر با 435 نفر به دست آمد. به م نظور سنجش سواد محیط زیستی دانشجویان، از مقیاس استاندارد شری و تیواری (2021) استفاده شد. همچنین، سنجش تجربه زیسته تفکر انتقادی دانشجویان با استفاده از پرسش نامه ساخت و اعتباریابی شده توسط (کاشف و همکاران، 1404) بود. گردآوری داده ها با روش سهمیه ای انجام شد. پایایی داده ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که این ضریب برای سواد محیط زیستی و تجرب زیسته تفکر انتقادی در سطح قابل قبول بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. براساس نتایج، تجربه زیسته تفکر انتقادی در پایین تر از متوسط و به لحاظ سطح سواد محیط زیستی در بالاتر از متوسط برآورد شد. همچنین، نتایج، وجود ارتباط در سطح متوسط بین تجربه زیسته تفکر انتقادی و سواد محیط زیستی را تأیید کرد.
ظرفیت روایت های منتخب تذکره الاولیاء برای نگارش فیلمنامه انیمیشن
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۶
96 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تبیین ظرفیت های نمایشی برخی از روایت های تذکره الاولیاء برای نگارش فیلمنامه انیمیشن است و بر همین اساس به دنبال کشف عناصر درام موجود در این اثر و کاربردی کردن آن ها برای استفاده در انیمیشن می باشد.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از روش تحلیل روایت بهره برده است، به این صورت که اذکار «معروف کرخی»، «حسن بصری»، «جنید بغدادی»، «رابعه»، «ابوسعید ابوالخیر» و «مالک دینار» به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شده و سپس عناصر درام موجود در هر ذکر (روایت) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. درنهایت نیز مثال یا ایده ای برای به تصویر درآمدن در قالب انیمیشن متناسب با محتوای هر ذکر، به منظور کاربست آن در نگارش فیلمنامه انیمیشن پیشنهاد شده است.یافته ها: بیشتر عناصر درام ازجمله آغاز، میانه و پایان، ستیز، آشفتگی، پیچیدگی، بحران، کشش و غیره در روایت های منتخب تذکره الاولیاء به صورت بالقوه حضور دارد. منظور از بالقوه این است که آنچه به عنوان عناصر درام از دل متن اصلی هر روایت استخراج شده است، الزاماً تمامی ویژگی های نظری عناصر درام را دربرنمی گیرد. برخی از عناصر مانند تفکیک احباب و اجتماع ضدین در هیچ یک از روایت ها کشف نشدند و عنصر کنایه نیز در نیمی از روایت ها حضور داشته و در نیمی دیگر یافت نشد. عناصر هماهنگی و منولوگ نیز در دو مورد از روایت ها دیده نشدند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به عناصر درام کشف شده از روایت های منتخب تذکره الاولیاء و همچنین تناسب محتوای این روایت ها با ویژگی های قالب انیمیشن، این روایت ها ظرفیت لازم برای تبدیل شدن به یک اثر نمایشی به ویژه انیمیشن را دارا هستند.
مسئله ناترازی تولید و مصرف برق در ایران و جایگاه شهروند باسواد انرژی در مصرف بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهروند دارای سواد انرژی، عامل مهمی در بهره گیری از نوآوری های اجتماعی در کنار نوآوری های فناورانه برای مواجهه با ناترازی ها و اصلاح الگوی مصرف در حکمرانی صنعت برق قلمداد می شود. این مقاله با تشریح مسئلیه ناترازی تولید و مصرف برق به مثابیه یک بحران عمومی که بر ضرورت نقش آفرینی شهروندان در مصرف بهینه تأکید دارد، به سنجش سواد انرژی شهروندان در ابعاد شناختی (آگاهی)، عاطفی (تصمیم گیری مبتنی بر معیارهای ارزشی) و رفتاری (صرفه جویی) مصرف برق و تبیین تغییرات آن در سطح ملی می پردازد.روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه برای گردآوری داده ها و آماره های توصیفی و رگرسیون چندمتغیره در تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها بیانگر میانگین آگاهی شهروندان در حوزیه برق روی طیف صفر تا ده 41/5، اهمیت معیارهای ارزشی در تصمیم گیری برای مصرف برق 74/6 و رفتارهای صرفه جویانه 59/7 است. میزان هریک از این متغیرها براساس متغیرهای زمینه ای متفاوت است؛ ضمن اینکه بین هریک از ابعاد، رابطیه معناداری وجود دارد؛ به گونه ای که با افزایش در میزان آگاهی، میزان اهمیت معیارهای ارزشی در مصرف، بیشتر شده و افزایش این دو در افزایش رفتارهای صرفه جویانه تأثیرگذار بوده است.سطح سواد انرژی شناختی، متوسط روبه پایین، عاطفی، متوسط روبه بالا و رفتاری، بالا ارزیابی می شود. تغییرات میزان سواد انرژی براساس متغیرهای زمینه ای و نیز اثرگذاری ابعاد روی هم، یافتیه مهمی در سیاست گذاری و برنامه ریزی ارتقای آن تلقی می شود. پیشنهاد پژوهش در ارتقای سواد انرژی تأکید بر توجه به ابعاد همه جانبیه آن و ارتباط آن ها با یکدیگر با توجه به متغیرهای زمینه ای است. جامعه پذیری از طریق آموزش در مدارس و خانواده و ترویج آموزش های عمومی ضرورت دارد.
مطالعه پدیدارشناختی مهاجرت بین المللی دختران تحصیل کرده ایرانی (مورد مطالعه دختران مراجعه کننده به اداریه تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
23 - 48
مهاجرت بین المللی افراد پدیده ای کهن است. امروزه الگو، روند و میزان این نوع مهاجرت تغییر یافته است، تا جائی که زنان تحصیل کردیه جویای کار بیشتر از کشورهای توسعه نیافته به کشورهای توسعه یافته تر مهاجرت می کنند. الگویی که با نام زنانه شدن مهاجرت شناخته می شود؛ ویژگی های خاص خود را دارد و کمتر درباریه آن مطالعه و تحقیق شده است. متناسب با اهمیت موضوع و کمبود مطالعات کیفی مربوط، هدف این مقاله تحلیلِ پدیدارشناسانیه دلایل و زمینه های مرتبط با مهاجرتِ دختران تحصیل کردیه ایرانی با کمکِ رویکرد پدیدارشناسی تفسیری اسمیت بوده است. شیویه نمونه گیری هدفمند و غیرتصادفی بوده است و از روش مصاحبیه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها براساس مراحل و شاخص های پیشنهادی اسمیت صورت گرفت. تحلیل داده ها نشان داد نوعی «ناهم زمانی خواست با اقدام به مهاجرت» ویژگی تجربیه مشترک میل به مهاجرت مشارکت کنندگان بوده است و اینکه واحدهای جامع تجربیه این دختران از مهاجرت را می توان ذیل شبکیه درهم تنیدیه مجموعه مضامین توصیف و تفسیر کرد؛ ازجمله: 1- فرار از تنگناهای چندگانه و تحققِ آرزوها در آرمان شهر غرب؛ 2- خودشکوفایی در پرتوی قدرشناسی و کسب سرماییه اجتماعی؛ 3- احساس تبعیض و محرومیت چندگانه؛ 4- تحقق حداقل های اقتصادی برآورده نشده؛ 5- رهایی از احساس ناامنی چندجانبه و 6- مشوق های بی قیدوشرط شبکیه ارتباطی.
الگوی عملکرد «قاسطین» در تقابل با امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) بر مبنای تحلیل گفتمان گزارش های ناصبی گری تشکیلاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
185 - 234
حوزههای تخصصی:
ناصبی اصطلاحی است که بر دشمنان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) اطلاق دارد. دشمنی دیرینه بنی امیه با خاندان وحی در زمان معاویه بن ابی سفیان به اوج رسیده و دارای تشکیلات دامنه داری گردید. هرچند گزارش هایی پراکنده از لابه لای کتب تاریخ، ابعاد متنوّعی از این موضوع را روشن می کند؛ اما برای درک بهتر آن لازم است تا زوایای پنهان و سازمان یافتگی آن تشکیلات کشف و تبیین گردد. در این موضوع از طریق روش تحلیل کیفی و با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان و به شکل ویژه روش «پدام»، گزارش های تاریخی موجود در این زمینه در سه سطح، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. معاویه بن ابی سفیان به عنوان سردمدار جریان ناصبی گری تشکیلاتی، سرزمین شام و مناطق در دسترس را به مولد و خاستگاه ناصبیان تاریخ تبدیل و بغض ایشان را در این مناطق اسلامی نهادینه کرد. بررسی صورت گرفته نشان داد تلاش او عمدتاً در سه زمینه فرهنگی، سیاسی و امنیتی متمرکز بود؛ در زمینه فرهنگی استفاده از تشکیلات فراگیر سب و لعن، در زمینه سیاسی مظلوم سازی از خلیفه سوم و نشان دادن امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به عنوان قاتل خلیفه و قبیح نشان دادن شیعه گری در جامعه و در سطح امنیتی نیز به تعقیب و مجازات شیعیان و برکناری آنان از مناصب مدیریتی و نیز اعمال محدودیت های اجتماعی برای آنان با تهدید و تطمیع و تحمیق، عمده راهبردهای وی بوده که چنین راهبردهایی را با استفاده از سه اهرم کارگزاران جائر، علمای دینی وابسته و نیز چهره های مطرح و سرشناسی که در تقابل با امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بودند، به ثمر نشاند. تشکیلات نصب معاویه از گستردگی و فراگیری بسیاری برخوردار بود و تلاش او در تربیت نسل های معاند علیه علی(علیه السلام) در طول دوران ریشه دواند؛ به طوری که می توان وی را «پایه گذار سلفی گری» نوین نامید.
کالایی شدن هویت و شبکه های اجتماعی مجازی، با تاکید بر اندیشه های تئودور آدورنو با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مباحث جدی در مطالعات هویت، موضوع تغییرات هویت از منظر کالایی شدن می باشد که پیامدهای مختلفی را بر ساختار نظام فرهنگی برجای می گذارد. در این پژوهش، مقوله کالایی شدن هویت با توجه به گسترش روزافزون شبکه های اجتماعی مجازی و با تاکید بر اندیشه های تئودور آدورنو بررسی و تحلیل شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش یک تحقیق کیفی بود، که با بهره گیری از روش داده بنیاد مبتنی بر رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین (۱۹۹۸) انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه متخصصان و خبرگان حوزه فرهنگ و فضای مجازی در شهر تهران بودند، که با توجه به ماهیت روش داده بنیاد و پراکنده و ناشناس بودن جامعه آماری، جهت انتخاب نمونه ها از نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی و برای تعیین حجم نمونه از معیار اشباع نظری استفاده شد که در مجموعه داده های تحقیق با 14 مصاحبه به اشباع نظری رسید.. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از کدگذاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد؛ الگوی کالایی شدن هویت در پرتو گسترش شبکه های اجتماعی مجازی شامل: شرایط علی(رسانه ها و شبکه های اجتماعی، انقلاب اطلاعات و ...)، مقوله مرکزی(کالایی شدن هویت)، بسترها(مشکلات اقتصادی، بیکاری و ...)، عوامل مداخله گر(تحریم های بینالمللی و ...)، راهبردها(هدفمندی اجتماعی و ...) و پیامدها(تغییر ارزش ها و نظامی معنایی و ...) می باشد که طبق نظر خبرگان آن را می توان به عنوان الگویی مناسب برای شناخت کالایی شدن هویت در پرتو گسترش شبکه های اجتماعی مجازی به شمار آورد.
بازنمایی تحولات آسیب های اجتماعی و جرایم زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۹۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
33 - 60
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی بازنمایی زنان در صفحه حوادث یک روزنامه پرمخاطب، بی شک در برساخت اجتماعی زنانگی و هویت زنانه نقش مهمی ایفا می کند. در این مقاله، تمام اخبار مرتبط با زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان طی یک دوره ۴۲ ساله (۱۳۵۸ تا ۱۳۹۹) به روش تمام شماری گردآوری شد و بازنمایی زنان در سه دسته اصلی قربانی، آسیب دیده و مجرم، مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، تغییرات سالانه انعکاس اخبار مربوط به مسائل اجتماعی و جرایم زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان تحلیل و روند رشد سالانه این اخبار و نوسانات آن بررسی شد. یافته ها نشان می دهد که میانگین سالانه[1] انعکاس اخبار مربوط به اغلب آسیب ها و جرایم زنان (به جز خودکشی) در روزنامه خراسان، در طول دهه های مورد بررسی، افزایش معنا داری داشته است. اگرچه این افزایش یکنواخت نبوده و رشد سالانه پوشش خبری با نوسانات زیادی همراه بوده است، اما روند کلی در مجموع دوره مطالعه شده، افزایشی و معنا دار است.
تبیین رابطه میان ساختار فضایی و کُنش اجتماعی در بازارهای کلان شهر تهران: باتأکید بر رویکرد جامعه شناختی فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۵
13 - 24
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی و کُنش اجتماعی از عوامل بنیادین در واکاوی فضاهای شهری و بررسی پویایی های اجتماعی آن ها محسوب می شوند. بازارهای کلان شهر تهران به عنوان یکی از مهمترین عرصه های تعامل اجتماعی و اقتصادی، از ظرفیت های منحصربه فردی برای تبیین ارتباط میان ساختار فضایی و کُنش اجتماعی برخوردارند. این پژوهش با رویکرد جامعه شناختی و روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این رابطه پرداخته است. داده های پژوهش ازطریق روش های کمی و کیفی گردآوری شده است؛ در بخش کمی، با بهره مندی از توزیع پرسش نامه در میان 450نفر از کسبه و مراجعه کنندگان به بازارهای تهران و براساس فرمول کوکران، اطلاعات موردنیاز جمع آوری گردید. در بخش کیفی، نیز مصاحبه های نیمه ساختاریافته با کارشناسان حوزه های وابسته انجام شده است. داده های به دست آمده با بهره گیری از نرم افزارهای “SPSS” و “AMOS”، واکاوی شد. نتایج نشان می دهد که میان ویژگی های ساختاری فضا و کیفیت کُنش های اجتماعی رابطه ای معنادار و دوطرفه وجود دارد. عناصر کالبدی بازار، ازجمله سازمان فضایی، دسترسی ها و فضاهای تعامل، به طورمستقیم بر الگوهای رفتاری و تعاملات اجتماعی تأثیر می گذارند. این پژوهش با ارائه راهکارهایی برای بهبود طراحی ساختار فضایی بازارها، بر اهمیت رویکردهای جامعه شناختی در برنامه ریزی و مدیریت فضاهای شهری تأکید دارد و به ارتقای کیفیت تعاملات اجتماعی و پایداری فرهنگی در بازارهای کلان شهر تهران کمک می کند
ارزیابی رویکردهای روانشناختی رفتار جامعه پسند با محوریت آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
146 - 169
حوزههای تخصصی:
رفتارهای جامعه پسند که مبتنی بر رفتارهای اخلاق مدارانه است و در تعالی فرد و جامعه نقش بسزایی دارد، مورد توجه اندیشمندان مختلف ازجمله روانشناسان، قرارگرفته است، و در مکاتب روانشناسی، ذیل سه رویکرد انگیزه ای، نتیجه گرا و رویکرد وابسته به پسند جامعه تبیین می شود. این رویکردها به دلیل نادیده گرفتن خاستگاه و ریشه رفتارهای جامعه پسند دچار نوعی چالش و خلل و نقص در تبیین رفتارهای جامعه پسند شده اند. این در حالی است که این دست رفتارها از مقوله های حائز اهمیت در تربیت دینی است و ازآنجاکه کمال انسانی از راه تقرب و عبودیت خداوند و به دیگر سخن خدا گونه شدن، هدف اصلی و بنیادین تربیت از منظر قرآن و روایات معرفی شده است؛ تبیین دینی در این زمینه ضرورت دارد. این پژوهش ضمن ارزیابی رویکردهای روان شناختی رفتار جامعه پسند، به این سؤال پاسخ می دهد که بر مبنای آموزه های قرآنی، رفتار جامعه پسند مبتنی بر چه اصولی است؟ با روشی توصیفی تحلیلی و با کنکاش در آیات الهی، این نتایج حاصل شد که قرآن کریم با تبیین خاستگاه و ریشه چنین رفتارهایی و همچنین بیان شاخصه های آن، خلأهای موجود در رویکردهای روان شناختی را برطرف کرده است. دراین راستا مشخص گردید اولاً خاستگاه و ریشه این دست رفتارها در عقل و فطرت انسانی است و نقش رهبری وحی و دین در تعیین حدومرز آن ضروری است و ثانیاً با شاخصه هایی که آموزه های دین مشخص می کند، رفتارهای جامعه پسند باید از حُسن فعلی و فاعلی توأمان برخوردار باشند تا علاوه بر سودرسانی به انسان ها و تعالی جامعه، مهم ترین رسالت آن که تعالی روحی فرد و قرب پروردگار است را نیز به ظهور برساند.
توسعه روابط بین الملل با تأکید بر کارکردهای فضای مجازی و جامعه شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف: فضای مجازی به عنوان یک عامل تحول ساز در روابط بین الملل، در دهه های اخیر نقشی کلیدی در توسعه تعاملات و همکاری های جهانی ایفا کرده است. این تحقیق با هدف بررسی کارکردهای فضای مجازی در توسعه پایدار روابط بین الملل و با توجه به مقتضیات جامعه شبکه ای، صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از حیث روش، کیفی و از نظر هدف کاربردی است، که در یک فرایند پیمایشی استقرایی انجام شده و قلمرو موضوعی آن در حوزه کارکردها فضای مجازی در روابط بین الملل بود. روش پژوهش، با بهره گیری از روش داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، متخصصین و صاحب نظران مرتبط با حوزه روابط بین الملل در شهر تهران بودند که جهت انتخاب نمونه ها با توجه به ماهیت روش داده بنیاد و پراکنده و ناشناس بودن جامعه آماری، از نمونه گیری هدفمند گلوله برفی با معیار اشباع نظری استفاده شد، که اشباع پس 23 مصاحبه حاصل گردید. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق گردآوری شده و سپس از طریق کدگذاری تحلیل شده اند. نتایج: نتایج نشان می دهد؛ فضای مجازی می تواند در تقویت دیپلماسی دیجیتال، کاهش انتشار اخبار جعلی، تسهیل حل بحران ها، توسعه همکاری های چندجانبه و افزایش شفافیت روابط بین الملل نقش داشته باشد. از سوی دیگر، عواملی همچون تفاوت های فرهنگی، تهدیدات سایبری و محدودیت های دسترسی به فناوری می توانند به عنوان موانع مداخله گر در استفاده بهینه از فضای مجازی عمل کنند.
تحلیل نهادی و حقوقی مشارکت رسانه ای سازمان های مردم نهاد در سیاست گذاری رفاه زنان در ایران: با تأکید بر قواعد حاکم و مبانی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
381 - 418
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد تحلیل نهادی چند سطحی و با بهره گیری از چارچوب مفهومی اوستروم، نقش رسانه ها را در فرآیند مشارکت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) در سیاست گذاری رفاه زنان در ایران بررسی می کند. این مطالعه کیفی، مبتنی بر تحلیل مضمون ۱۵ مصاحبه نیمه ساخت یافته با کنشگران حوزه زنان، فعالان سمن ها، پژوهشگران و سیاست گذاران است. یافته ها نشان می دهد که بازنمایی گزینشی و ظاهرمحور، بی اعتمادی نهادی، حذف خاموش و ضعف روایت گری، از موانع اصلی اثرگذاری رسانه ای سمن ها بر سیاست گذاری رفاهی زنان هستند. این موانع، نه تنها از منظر حقوق رسانه و حق مشارکت مدنی، بلکه در چارچوب آموزه های دینی درباره عدالت ارتباطی، تبیین حق، و مسئولیت اجتماعی رسانه ها نیز قابل نقدند. در مقابل، بهره گیری از رسانه های اجتماعی ظرفیت هایی برای توانمندسازی کنشگری مدنی و روایت گری مستقل فراهم می کند. تحلیل ها بر فقدان قواعد ارتباطی منصفانه و قانونی میان رسانه، دولت و سمن ها تأکید دارد و ضرورت بازتعریف حکمرانی رسانه ای، حمایت از رسانه های مستقل و تقویت سواد رسانه ای سمن های فعال در حوزه زنان را برجسته می سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تمرکز بر ابعاد نهادی، حقوقی و دینی، خلأهای ارتباطی را آشکار و مسیرهای کنشگری فعال تر در سیاست گذاری رفاه زنان را ترسیم کند.
هدایت فرهنگ سیاسی دانشجویان با اتخاذ رویکرد الگوسازی: تحلیل محتوای بیانات رهبر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
7 - 40
حوزههای تخصصی:
الگوها و گروه های مرجع امروزه به عاملی جهت خودآگاهی و یا ازخودبیگانگی افراد مبدل گردیده اند و شخصیت های اثرگذار و رهبران سیاسی کشورها از این گروه ها در حیات و پویایی فرهنگ سیاسی جوانان و دانشجویان استفاده می نمایند. سوال اصلی پژوهش حاضر چنین قابل طرح می باشد که تا چه میزان معرفی الگوها و گروه های مرجع توسط رهبر انقلاب اسلامی برای دانشجویان امکان تعیین و هدایت فرهنگ سیاسی آنها را منطبق با مشخصه فرهنگ سیاسی مطلوب فراهم نموده است؟ فرضیه پژوهش حاضر اکتشافی بوده و با اتخاذ رویکرد توسعه ای و با بهره گیری از روش کمی و کیفی و جمع آوری داده ها از طریق روش های کتابخانه ای، تحلیل محتوای «کمی و کیفی» 205 سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در بازه زمانی (1397-1402) و همچنین روش پیمایشی در چارچوب تنظیم پرسشنامه و تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار SPSS و ExCel اقدام به پاسخ به سوال اصلی نمودیم. یافته ها نشان می دهد که رهبر انقلاب اسلامی 11 گروه مرجع به همراه 18 ویژگی اثرگذار بر فرهنگ سیاسی را ترسیم نمودند که مشخص گردید از میان 209 دانشجو از 44 دانشگاه و 18 استان کشور، 66/40 درصد فاقد الگو و 33/59 درصد دارای الگو بودند. همچنین 26/16درصد از دانشجویان موافق ویژگی های ترسیم شده، 11/75درصد نسبتاً موافق و 61/8درصد نسبتاً مخالف بودند. همچنین 3 گروه مرجع دانشجویان به ترتیب اهمیت الگوهای دینی و شهدا، خانواده و مفاخر علمی می باشد. بر این اساس یافته ها نشان می دهد که دولت و دستگاه های فرهنگی اثرگذار بر الگوسازی برای جوانان عملکرد مناسبی نداشته و ضرورت برنامه ریزی دقیق تر با کمک متخصصان حوزه فرهنگ احساس می شود.
توسعه سبز در بستر رهاشدگی ساختاری مطالعه برساخت کشاورزی سبز در میان گلخانه دارهای شهرستان اشکذر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان اشکذر به دلیل شرایط اقلیمی و محدودیت منابع آبی، از مراکز اصلی کشاورزی گلخانه داری در ایران است. کشاورزی گلخانه داری به عنوان روش مواجهه با محدودیت های کشاورزی سنتی در این شهرستان مطرح شده است که می تواند گامی مؤثر برای نیل به توسعه سبز کشاورزی باشد. این پژوهش به دنبال بررسی شیوه برساخت توسعه سبز کشاورزی در میان گلخانه دارهای شهر اشکذر است و در تلاش است چالش های کشاورزی سبز و استراتژی های مواجهه با آن را بررسی کند. روش پژوهش، نظریه زمینه ای برساختی است. مشارکت کنندگان، کشاورزان گلخانه دار شهرستان اشکذر هستند که حداقل 3 سال سابقه گلخانه داری داشته اند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (حداکثر تنوع) با 45 نفر از آن ها مصاحبه متمرکز انجام شده است. داده ها با رویکرد کدگذاری سه مرحله ای نظریه زمینه ای برساختی (کدگذاری اولیه، کدگذاری متمرکز و کدگذاری نظری) تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر این بود که رهاشدگی نهادی، بی سامانی اقتصادی و عقب ماندگی فناورانه سه چالش کلیدی کشاورزی سبز در شهرستان اشکذر هستند. این عوامل سبب رهاشدگی ساختاری شده اند. رهایی از این وضعیت، نیازمند تحولات نهادی-ساختاری است؛ تحولاتی که به مدیریت سبز اکوسیستم کشاورزی منجر می شوند؛ علاوه براین، تحولات نهادی-ساختاری در پیوند متقابل با مدرن سازی دانش سبز، توانمندسازی سبز اجتماعی و بهینه سازی سازوکارهای نهادی قرار دارد. این سه عامل، بر مدیریت سبز اکوسیستم کشاورزی تأثیر می گذارند؛ درنهایت تحولات نهادی-ساختاری به توسعه سبز کشاورزی منجر می شود. همان طور که مدیریت سبز اکوسیستم کشاورزی نیز توسعه سبز کشاورزی را به دنبال خواهد داشت.
دانشگاه و چالش اعتماد اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی در ایران می پردازد و آن را با سایر گروه های اجتماعی مقایسه می کند. درحالی که پژوهش های بین المللی اغلب تحصیلات عالی را با افزایش اعتماد اجتماعی مرتبط می دانند، یافته های ایران این روند را به چالش می کشد و کاهش اعتماد در میان افراد تحصیل کرده را نشان می دهد. این تفاوت نشان می دهد عوامل زمینه ای به ویژه عملکرد نهادها می تواند نقش تعیین کننده ای در شکل گیری نگرش های اجتماعی در میان تحصیل کردگان داشته باشد.این مطالعه بر تحلیل ثانویه داده های «پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان در سال ۱۴۰۲» استوار است. در این پژوهش، از روش های آماری از جمله تحلیل رگرسیون برای بررسی رابطه میان برداشت از اثربخشی نهادی و عدالت رویه ای با سطح اعتماد اجتماعی در گروه های تحصیلی مختلف استفاده شده است.مطابق نتایج، دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی نسبت به افراد بدون تحصیلات عالی، اعتماد اجتماعی کمتری را گزارش کرده اند. یکی از عوامل مؤثر بر این وضعیت، برداشت منفی از نهادهای کلیدی مانند قوه قضائیه، نیروی انتظامی و نهادهای دولتی است. مدل های رگرسیون نشان می دهد اثربخشی نهادی و عدالت رویه ای به ترتیب حدود ۴۸ درصد از تغییرات اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان و 5/47 درصد در میان فارغ التحصیلان را تبیین می کنند. این یافته ها بر حساسیت بیشتر افراد تحصیل کرده نسبت به ناکارآمدی ها و بی عدالتی های سیستماتیک تأکید دارد.این پژوهش نشان می دهد تحصیلات عالی به صورت جهان شمول به افزایش اعتماد اجتماعی منجر نمی شود، به ویژه در شرایطی که نارسایی های نهادی آشکار است. در ایران، افراد تحصیل کرده به ضعف های نهادهای دولتی آگاه تر هستند و این آگاهی موجب افزایش تردید و بی اعتمادی می شود. این مطالعه نتیجه می گیرد که افزایش شفافیت، پاسخگویی و عدالت در ساختارهای حکومتی برای بازسازی اعتماد عمومی ضروری است. این یافته ها فرض رایج پیوند مستقیم آموزش با سرمایه اجتماعی را به چالش می کشد و بر نقش محوری کیفیت نهادها در شکل گیری نگرش های جمعی تأکید دارد.
واکاوی راهبردهای فرهنگی قرآن کریم در مقابله با نابرابری های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
154 - 183
حوزههای تخصصی:
نابرابری اجتماعی چالشی دیرینه در جوامع بشری است که ریشه در دسترسی نابرابر به قدرت، ثروت و منزلت دارد. پیشرفت علم، صنعت و روابط اجتماعی این نابرابری ها را پیچیده تر کرده و منجر به درگیری ها، بحران ها و بی عدالتی ها شده است. قرآن کریم به عنوان منبع هدایت، راهبردهای فرهنگی برای مواجهه با این نابرابری ها ارائه می دهد و چارچوب های فکری و عملی برای جامعه ای عادلانه و مطلوب ترسیم می کند. تحقق چنین جامعه ای بدون آگاهی بخشی، معرفت آموزی و دگرگونی نظام فرهنگی، امکان پذیر نیست. این پژوهش با استفاده از داده های قرآنی و روش توصیفی- تحلیلی با هدف تبیین راهبردهای فرهنگی قرآن در مقابله با نابرابری های اجتماعی نگارش یافته است. بر این اساس راهبردهای کلیدی فرهنگی قرآنی عبارت اند از: اصلاحات بینشی به معنای تمرکز بر اصلاح نگرش و درک انسان نسبت به خود که شامل تأکید بر کرامت ذاتی هر فرد، برابری در اصل آفرینش، هدف و حکمت خلقت و حقوق برابر زن و مرد است. این رویکرد، مفاهیم برتری نژادی یا قومی را رد می کند؛ اصلاحات ارزشی به معنای اصلاح نظام ارزشی جامعه از طریق جایگزینی معیارهای سطحی مانند ثروت و قدرت با ارزش های اصیل اسلامی چون ایمان، تقوا، علم و جهاد. این امر به ایجاد سلسله مراتب اجتماعی عادلانه کمک می کند؛ اصلاحات اجتماعی به معنای تبیین نگرش درست به قدرت و ثروت به عنوان ابزارهایی برای خدمت به خلق، مبارزه با فساد و دفاع از مظلومان و نیز ارائه ی راهکارهایی برای کاهش انباشت ثروت و گردش عادلانه آن با هدف جلوگیری از ایجاد شکاف های اقتصادی. بر این اساس می توان نتیجه گرفت نابرابری اجتماعی در جامعه ی توحیدی ناشی از عدم هماهنگی بین باورها، ارزش ها و ساختارهای سیاسی-اقتصادی با آموزه های دینی و راهبردهای فرهنگی پیش گفته است. دستیابی به تمدن نوین اسلامی و جامعه ای عادلانه، نیازمند تربیت افراد از طریق اصلاحات فرهنگی و تحول بنیادین در باورها و ارزش های آنان است. رویکرد قرآن به برابری، به معنای یکسان سازی مطلق نیست بلکه تفاوت های ناشی از استعدادها و تلاش ها به رسمیت شناخته می شود و بر عدالت و تعادل تأکید دارد.
سقفِ معیشت، بوروکراسی و ایدئولوژی بر علوم انسانی و اجتماعی در ایران مطالعه تجربه زیسته اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۶
206 - 179
حوزههای تخصصی:
دانشگاه در ایران وضعیتی پروبلماتیک و مسئله مند دارد و پژوهش گران تاکنون به شیوه های مختلف این مسئله مندی را بیان و صورت بندی کرده اند. این وضع برای علوم انسانی و اجتماعی آشکارتر است برای این که این علوم بیش از دیگر علوم زمینه مند هستند. هدف این تحقیق آن است که با واکاوی تجربه زیسته اعضای هیأت علمی علوم انسانی و اجتماعی، تصویری نزدیک و میدانی از وضع این علوم در ایران به دست دهیم. به این منظور، از راهبرد نظریه زمینه ای با ره یافت نظام مند استراوس و کوربین استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان تحقیق را کلیه اعضای هیأت علمی رشته های مختلف علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه یزد تشکیل می دهندکه از میان آن ها 20 نفر به صورت هدف مند و نظری انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه نیمه ساختارمند انجام گرفت و مصاحبه ها تا زمان رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. داده ها با استفاده از تکنیک کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اعضای هیأت علمی علوم انسانی و اجتماعی خود را ذیل سقفی تصور می کنند که یک بُعد آن را تنگنای معیشت، یک بعد آن را محدودیت ها و ملاحظات ایدئولوژییک و بعد دیگر آن را محدودیت ها و فشارهای بوروکراسی تشکیل می دهد. دو راهبرد اعضای هیأت علمی در مواجهه با این پدیده عبارت بوده از «نگاه ابزاری به علم و دانشگاه» و «سکوت و بی تفاوتی در مورد مسائل کشور به ویژه در مورد دستور کارهای رسمی حاکمیت». حاصل این وضع عبارت است از اختلال در فرآیند اجتماعی شدن علمی دانشجویان، شکل نگرفتن فضای نقد و گفتگو و خلاقیت در این رشته ها و جزیره ای شدن و افتراق هر چه بیش تر رشته های مختلف علوم انسانی و اجتماعی در ایران.
مبانی تفسیر اجتماعی از جزء نگری تا سیستم گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
118 - 145
حوزههای تخصصی:
بررسی مبانی خاص تفسر اجتماعی نشان می دهد که مفسران اجتماعی هنگام بحث از هر مبنا، بیشتر بر همان مبنا متمرکزشده، کمتر به ارتباط میان مبانی پرداخته اند. نیز به انواع مبانی و تفاوت مبانی با یکدیگر و به دنبال آن، تقدم و تأخر مبانی چندان توجهی نداشته اند و به همین خاطر از تأثیر و تأثر مبانی بر یکدیگر تقریباً سخنی به میان نیامده است. در این مقاله سعی شده است ضمن گزارش کوتاهی از مبانی خاص تفسیر اجتماعی، نقص های نگاه جزءنگرانه به مبانی تفسیر اجتماعی برجسته گردد و دستاوردها و فواید نگاه سیستمی به مبانی تفسیر اجتماعی نشان داده شود. سؤال اصلی این است که نگاه سیستمی به مبانی تفسیر اجتماعی، چه تأثیری در تکمیل مبانی تفسیر اجتماعی و به دنبال آن برداشت های مفسران اجتماعی دارد؟ هدف از این پژوهش نیز، نقد نگاه جزءنگرانه به مبانی تفسیر اجتماعی و تبیین نگاه سیستمی به مبانی تفسیر اجتماعی است. روش به کاررفته در این مقاله، تحلیلی- تطبیقی است. نتایج تحقیق نشان می دهد نگاه جزءنگرانه دچار ضعف استدلالی و کاهش کارکرد مبانی شده است؛ درحالی که نگاه کل نگر و سیستمی، افزایش کارکرد مبانی، تقویت استدلالی مبانی، تعریف دقیق مبانی، تکثر دیدگاه های تفسیری و تقدم و تأخر هدفمند مبانی را به دنبال داشته است.
تأثیر عینیت حسابرسی داخلی بر بهبود شفافیت و مسئولیت پذیری اجتماعی در نهادهای دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
144 - 154
حوزههای تخصصی:
امروزه شفافیت و مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان دو رکن اساسی در کارآمدی و مشروعیت عملکرد نهادهای دولتی شناخته می شوند. با افزایش پیچیدگی های محیطی و توقعات جامعه، نیازبه استقرار نظام های نظارتی قوی، عینی و بی طرف بیش ازپیش احساس می شود. دراین راستا، عینیت حسابرسی داخلی به عنوان رویکردی مستقل و غیرجانبدار، می تواند نقش مؤثری در بهبود فرایندهای تصمیم گیری و ارتقای پاسخ گویی به ذی نفعان ایفاء کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر عینیت حسابرسی داخلی بر ارتقای شفافیت و مسئولیت پذیری اجتماعی در نهادهای دولتی، به صورت توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل اسناد انجام شده است. نتایج نشان می دهد که عینیت حسابرسی داخلی با کاهش تعارض منافع، تقویت استقلال تصمیم گیری و بهبود فرایندهای گزارش دهی و نظارت، به افزایش شفافیت مالی و عملکردی در نهادهای دولتی منجر می شود. به طورخاص، تقویت عینیت در حسابرسی داخلی، اعتماد عمومی و شاخص های مسئولیت پذیری اجتماعی را بهبود می بخشد. افزون براین، سیاست گذاران و مدیران نهادهای دولتی می توانند با اصلاح ساختارها و فرایندهای مرتبط، زمینه ساز ارتقای عملکرد و مشروعیت سازمان خود در برابر جامعه و ذی نفعان باشند.