فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۲۱ تا ۴٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
199 - 208
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیم گری هیجانی و تبعیت از درمان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد. پژوهش حاضر کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب مراجعه کننده به بیمارستان های قلب شهرستان همدان در فصل بهار سال 1402 تشکیل دادند. در این پژوهش تعداد 27 بیمار مبتلا به عروق کرونری قلب با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (14 بیمار در گروه آزمایش و 13 بیمار در گروه گواه). بیماران حاضر در گروه آزمایش مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 8 هفته در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه خودتنظیم گری هیجانی (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه تبعیت از درمان (موریسکی و همکاران، 2008) استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیم گری هیجانی و تبعیت از درمان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فعالیت ها و نگرش ذهن آگاهانه و پرداختن به احساسات و هیجان و شناخت های مشکل ساز می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود خودتنظیم گری هیجانی و تبعیت از درمان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب مورد استفاده قرار گیرد.
کمال گرایی و تنظیم شناختی هیجان: نقش میانجی فعال سازی و بازداری رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
285 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل تنظیم شناختی هیجان بر اساس کمال گرایی با واسطه گری سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا شهر همدان بود که در سال تحصیلی 1401 – 1400 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند که با توجه حجم جامعه (7685) و با استفاده از جدول مورگان، 382 نفر از دانشجویان (258 دختر و 124 پسر) با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاک های پژوهش، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تنظیم شناختی هیجان از گارنفسکی و همکاران (2001)، مقیاس کمال گرایی از تری شورت و همکاران (1995) و مقیاس سیستم بازداری و فعال سازی رفتاری از کارور و وایت (1994) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و برای آزمون روابط بین متغیرها و فرضیه های نهایی از نرم افزار لیزرل نسخه ۸/۸ استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل تبیین تنظیم شناختی هیجان براساس کمال گرایی با نقش واسطه گری سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری از برازش مطلوب برخوردار است (0/01> p). همچنین، سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری بین کمال گرایی و تنظیم شناختی هیجان نقش واسطه ای معناداری دارند (0/01> p). یافته های این پژوهش حاکی از این است که کمال گرایی و عواملی همچون سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری نقش مهمی در تنظیم شناختی هیجان دارند .
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر خود توانمندسازی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره تبریز
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
135 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر خود توانمندسازی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمام زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تبریز در سال 1397 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه90 دقیقه ای آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه خود توانمندسازی فلنر و همکاران (۱۹۹۰) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خود توانمندسازی و مؤلفه های آن (کفایت شناختی، کفایت رفتاری، کفایت هیجانی و کفایت انگیزشی) تأثیر دارد. بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد مداخله مؤثری در افزایش خود توانمندسازی زنان است.
مقایسه عصب شناختی اعتیاد به رسانه ها ی اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
665 - 679
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ادعا می شود که آسیب های ناشی از کاربرد رسانه های نوین اجتماعی، شباهت هایی با آسیب های حاصل از مصرف مواد مخدر دارد. محققان بر این باورند اگرچه علائم و پیامدهای رفتاری مصرف مواد مخدر بر اساس نوع ماده متفاوت است، اما نقاط مشترکی درباره علائم مواد مخدر در همه انواع آن وجود دارد که با آسیب های رسانه های اجتماعی قابل تطبیق است. از سویی، عصب شناسان در سال های اخیر، ساختارهای مغزی مرتبط با اعتیاد به رسانه های اجتماعی را مورد بررسی قرار داده اند و شباهت ها و تفاوت هایی با اعتیاد به مواد مخدر یافته اند. این پژوهش با هدف مقایسه اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به رسانه های اجتماعی انجام شده است.
مواد و روش ها: این مقاله بر اساس روش گردآوری تنظیم شده است. در این مقاله ابتدا مؤلفه های رفتاری اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به رسانه های اجتماعی را بیان می کنیم، و تفاوت «اعتیاد» و «وابستگی» را نشان می دهیم.
یافته ها: ما از این فرضیه حمایت می کنیم که اعتیاد به رسانه های اجتماعی، وابستگی محسوب نمی شود. از این رو نواحی مغزی درگیر در اعتیاد به رسانه های نوین اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر را همراه با تصویربرداری های عصبی و آزمایش های این دو حوزه، ذکر می کنیم.
نتیجه گیری: در انتها ضمن برشمردن شباهت ها و تفاوت های عصب شناختی اعتیاد در هر دو گروه، پیشنهاد می کنیم که به جای تقسیم بندی افراد به «معتاد» و «غیر معتاد»، بهتر است از «سطوح مختلف اعتیاد» سخن بگوییم. در این صورت می توانیم اعتیاد به رسانه های اجتماعی را، نوع خاصی از اعتیاد و به عنوان سطحی از اعتیاد بپذیریم و نقاط اشتراک و اختلاف این نوع از اعتیاد با دیگر انواع اعتیاد را دسته بندی کرده و راه کارهای درمانی متناسب با این سطح از اعتیاد را پیشنهاد دهیم.
طراحی و آزمون مدل علّی رابطه بین هویت اخلاقی و قلدری با میانجی گری عدم التزام اخلاقی در نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل دخیل در ارتکاب قلدری نوجوانان، به ویژه سازوکارهای اخلاقی، برای هدایت تحقیقات، سیاست گذاری و کاربرد عملی در جهت پیشگیری و کاهش رفتار قلدری نوجوانان حائز اهمیت است. بنابراین، بر اساس مدل شناختی- اجتماعی هویت اخلاقی و نظریه شناختی- اجتماعی عاملیت اخلاقی، مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین هویت اخلاقی و قلدری نوجوانان ایرانی و نقش میانجی گری عدم التزام اخلاقی در این رابطه پرداخته است.
روش: شرکت کنندگان متشکل از 392 دانش آموز (217 پسر و 175 دختر) دوره متوسطه دوم شهرستان کوهدشت با دامنه سنی 15 تا 18 سال (44/16 = میانگین و 72/0= انحراف استاندارد) بودند. آن ها با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و ابزار روابط نوجوانان همسال پرادا (2000)، مقیاس هویت اخلاقی آکوینو و رید (2002) و مقیاس سازوکارهای عدم التزام اخلاقی بندورا (1996) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل عامل تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد، هویت اخلاقی به طور منفی و معنی دار قلدری (37/0- = β) و عدم التزام اخلاقی (27/0- = β) را پیش بینی می کند. همچنین، عدم التزام اخلاقی نقش مثبت و معنی داری در پیش بینی قلدری داشت (23/0 = β). افزون بر این، نتایج حاصل از مدل یابی معادله ساختاری حاکی از آن بود که عدم التزام اخلاقی به طور معنی داری رابطه بین هویت اخلاقی و قلدری را میانجی گری می کند (051/0- = β).
نتیجه گیری: در مجموع، این یافته ها نقش هویت اخلاقی و عدم التزام اخلاقی را در رفتار قلدری نوجوانان برجسته می کند. مفاهیم نظری و عملی این یافته ها و جهت گیری ها برای تحقیقات آینده مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر سرمایه عاطفی و فراهیجان زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
اختلال اضطراب فراگیر نوعی اختلال اضطرابی است که به عنوان نگرانی بیش از حد و غیرمنطقی در مورد رویدادها و فعالیت های روزمره تعریف می شو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر سرمایه عاطفی و فرا هیجان زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر در شهر اصفهان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و طرح پیگیری سه ماهه بود. نمونه پژوهش 30 نفر بودند که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های سرمایه عاطفی و فرم کوتاه دیدگاه فراهیجانی بودند.گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان ذهن آگاهی مثبت نگر دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس ترکیبی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد ذهن آگاهی مثبت نگر به کاهش فراهیجان منفی و افزایش سرمایه عاطفی و فراهیجان مثبت منجر شد و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت.واژه های کلیدی: درمان ذهن آگاهی مثبت نگر، سرمایه عاطفی، فراهیجان، اختلال اضطراب فراگیر
فراتحلیل تحقیقات خارجی انجام شده پیرامون همبسته های عدالت سازمانی در شبکه بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر انجام فراتحلیل پژوهش های خارجی انجام شده در زمینه عوامل مرتبط با عدالت سازمانی، جهت برآورد اندازه اثر همبسته های مرتبط با عدالت سازمانی بود. در واقع این پژوهش سعی دارد با توجه به پیشینه پژوهشی موجود به بررسی این موضوع بپردازد که عوامل مرتبط با عدالت سازمانی در پژوهش های خارجی کدامند و همچنین کدام یک از این عوامل قوی ترین رابطه را با عدالت سازمانی دارد. جامعه آماری را تمام پژوهش های انجام شده خارجی پیرامون عدالت سازمانی تا پایان نیمه اول سال 2023 تشکیل دادند و بر مبنای نمونه گیری هدفمند، 32 سند پژوهشی که دارای ویژگی های مناسب برای ورود به فراتحلیل بودند، انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از ویرایش دوم نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA) استفاده شد. با توجه به ناهمگونی بین مطالعات انجام شده از مدل اثرات تصادفی برای ترکیب نتایج و رسیدن به اندازه اثر استفاده شد. اندازه اثر مدل تصادفی همبسته های عدالت سازمانی در مطالعات تحت بررسی 0/299 به دست آمد که بر اساس نظام تفسیری کوهن در محدوده اطمینان در سطح متوسط می باشد. نتایج نشان داد که بین همبسته های مرتبط با عدالت سازمانی در شبکه بانکی، قصد انطباق با خط مشی امنیت سیستم اطلاعات، رضایت از خدمات و اعتماد سازمانی، قوی ترین عوامل و در مقابل، پنهان کردن دانش، عملکرد سازمانی و قصد ترک شغل کارکنان، ضعیف ترین عوامل مرتبط با عدالت سازمانی در شبکه بانکی ارزیابی شد. با توجه به عوامل متعدد مرتبط با عدالت سازمانی باید گفت بدون کسب دانش از میزان ادراک پرسنل از عدالت سازمانی، دستیابی به اهداف سازمانی و تحقق چشم اندازهای سازمانی و بهبود وضعیت عملکرد سازمانی و تعالی سازمانی میسر نخواهد بود.
الگوی توانمندسازی کودک همسران: مطالعه ای به روش بنیادبخشی نظریه
حوزههای تخصصی:
زمینه: علیرغم تفاوت های دیدگاهی در خصوص سن مناسب برای ازدواج، گرایش به کودک همسری در برخی از مناطق کشور شایع بوده و در حال افزایش است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توانمندسازی کودک همسری بر اساس روش بنیادبخشی نظریه انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به روش بنیاد بخشی نظریه انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 18 نفر از کودک همسران شهرستان شبستر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و از منابع کتابخانه ای و فیش برداری نیز جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل داده های پژوهش، نهایتاً مقوله های آشکار شده در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی، با روابطی که بین آن ها وجود دارد به شرح ذیل استخراج گردید؛ شرایط علّی (دانش نظری، ویژگی های رفتاری والدین، خانواده، اجتماع)، مقوله محوری (توانمندسازی کودک همسران)، راهبردها (راهبرد های اقتصادی، توسعه مهارت های اجتماعی، توسعه مهارت های علمی و مشاوره ای، راهبردهای دینی)، شرایط زمینه ای (ویژگی های جمعیت شناختی و جغرافیایی، شرایط اقتصادی و اجتماعی، شرایط فرهنگی، عدم بلوغ، عدم استقلال)، شرایط مداخله گر (تجربیات قبلی، تمایل به گذشته، فرهنگ حاکم، شرایط موجود همسر) و پیامد (پیامدهای جسمی، پیامدهای خانوادگی و اجتماعی، پیامدهای روحی و روان شناختی، پیامدهای فردی) و همچنین 61 مقوله فرعی نیز کشف شد.
نتیجه گیری: توانمند سازی کودک همسران و آموزش مهارت های لازم برای آنها، می تواند بسیاری از چالش های اساسی که کودک همسران با آن مواجه هستند را برطرف کرده و رضایت زناشوئی کودک همسران را افزایش دهد.
تحلیل محتوای انیمیشن های سه گانه پاندای کونگ فوکار از منظر مفاهیم مرتبط با اضطراب جدایی و روابط موضوعی
حوزههای تخصصی:
زمینه: انیمیشن ها یکی از پر مخاطب ترین برنامه ها در بین کودکان هستند که به طور مستقیم بر آنان اثر گذاشته و علاوه بر جنبه سرگرمی و جذابیت، می توانند بر اجتماعی شدن، شکل گیری عواطف و نحوه بروز آنها تأثیر گذار باشند. در نظریه روابط موضوعی، تجارب اولیه کودک در رابطه با مراقبینش، بر پاسخ های هیجانی به سیگنال های جدایی و شرایط پریشان کننده زندگی اثر می گذارد.
هدف: با توجه به تأثیری پذیری کودک از انیمیشن ها، این پژوهش با هدف بررسی محتوای انیمیشن های سه گانه پاندای کونگ فوکار از منظر مفاهیم روابط موضوعی و اضطراب جدایی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر با طرح کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. مؤلفه های مفاهیم مورد نظر، از نسخه هنجار شده پرسشنامه های روابط موضوعی بل و اضطراب جدایی کودکان در ایران استخراج شدند. مؤلفه ها، با بررسی نظر متخصصین حوزه کودک، اعتباریابی شدند و بررسی سه ارزیاب نشان داد که موارد استخراج شده معتبر هستند. سپس فراوانی صحنه هایی که در انیمیشن های مورد نظر حاوی این مؤلفه ها بودند، مشاهده و ثبت شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد، مفاهیم روابط موضوعی و اضطراب جدایی، در انیمیشن های سه گانه پاندای کونگ فوکار وجود دارد. در بین سه نسخه انیمیشن پاندای کونگ فوکار، در انیمیشن دوم مفاهیم اضطراب جدایی بیشتر مشاهده شد؛ همچنین انیمیشن اول و دوم در مقایسه با قسمت سوم از مفاهیم روابط موضوعی بیشتری برخوردار بود.
نتیجه گیری: فراوانی بیشتر مفاهیم روابط موضوعی اضطراب جدایی در انیمیشن دوم نشان می دهد که این قسمت بیشتر می تواند بر مشکلات روابط موضوعی و اضطراب کودکان تأثیرگذار باشد.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی بود. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه مطالعه حاضر 40 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 40 دقیقه ای تحت معنادرمانی گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با پرسشنامه سلامت معنوی (پالوتزین و الیسون، 1982) و خرده مقیاس سازگاری اجتماعی در سیاهه سازگاری (سینها و سینگ، 1993) گردآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر هر دو متغیر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، روش معنادرمانی گروهی باعث بهبود سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی شد (001/0P< ). طبق نتایج این مطالعه، متخصصان و درمانگران سلامت می توانند از روش معنادرمانی گروهی در کنار سایر روش های درمانی موثر جهت بهبود سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی بهره ببرند.
پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس ذهنیت های طرح واره ای با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
31 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان بود. پژوهش حاضر، از نظر هدف، پژوهشی بنیادی و از نظر روش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع تحلیل مسیر و معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر در دانشگاه های منتخب استان اصفهان در سال ۱۴۰۱ بوده است. حجم نمونه ۳۰7 نفر در نظر گرفته شده و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مشارکت کنندگان به پرسش نامه های شخصیت مرزی STB (1991) ، ذهنیت های طرح واره ای یانگ و همکاران (۲۰۰۸)، و کارکردهای اجرایی نجاتی (۱۳۹۲) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و Amos 24 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که تأثیر غیرمستقیم ذهنیت طرح واره ای بر نشانگان شخصیت مرزی با میانجی گری کارکردهای اجرایی معنی دار به دست آمده است(01/0> p)همچنین نتایج نشان داد، اثرات مستقیم و غیرمستقیم ذهنیت های طرح واره ای و نشانگان شخصیت مرزی معنی دار شده بود (05/0> p).
اثربخشی بازی های زبان شناختی مبتنی بر مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
۱۳۲-۱۱۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خواندن از منظر زبان شناختی نوعی زبان دریافتی مکتوب محسوب می شود که از دو مؤلفه رمزگشایی و درک معنا تشکیل یافته است. کودکان بی سرپرست و بدسرپرست به دلیل محرومیت و قرار گرفتن در محیط های زبان شناختی کم تحریک در معرض اختلالات خواندن هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن بود. روش: دو دانش آموز پسر با اختلال ویژه خواندن در پایه های یکم و دوم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه 6 آموزش وپرورش شهر مشهد (1400) به صورت در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش، تک آزمودنی از نوع طرح چند خط پایه ای با آزمودنی های متفاوت بود. برای تشخیص اختلال ویژه خواندن از بررسی بالینی- آموزشی به همراه آزمون تشخیصی خواندن سمیا شیرازی و نیلی پور (1384) و برای احراز بهنجاری هوشی از مقیاس تجدیدنظر شده هوشی وکسلر کودکان (1974) استفاده شد. در شرایط مداخله آزمایشی، هر آزمودنی 10 جلسه 60 دقیقه ای مورد آموزش قرار گرفت. یافته ها: مقایسه فراوانی خطاها از پیش آزمون تا پیگیری نشان داد که بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی در بهبود مهارت های خواندن آزمودنی ها تأثیر مثبت داشت و این یادگیری در زمان پایدار مانده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی با کاهش خطاهای خواندن دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست موجب افزایش مهارت خواندن در آنها می شود.
ویژگی های روان سنجی آزمون بندر گشتالت(2) در دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
416-426
حوزههای تخصصی:
مهارت بینایی- حرکتی برای رشد انسان اساسی و جزء مهم ارزیابی های روان شناختی است و اجازه می دهد که فرد با محیط خود تعامل کافی داشته باشد. جهت سنجش این مهارت مهم بهتر است از ابزاری عینی و استاندارد استفاده نمود. با توجه به این که برای هر ابزار سنجش روانشناختی نیاز به بررسی ویژگی های روانسنجی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی آزمون دیداری حرکتی بندر گشتالت(2) در دانش آموزان ۶ تا ۱۲ سال است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان مقطع ابتدایی نواحی 4 گانه آموزش و پرورش قم در سال تحصیلی 1401 – 1400 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 374 دختر و 444 پسر از 8 مدرسه انتخاب شدند. برای بررسی پایایی آزمون از روش های بازآزمایی و تنصیف استفاده شد. ضریب پایایی حاصل از بازآزمایی آزمون در مراحل نسخه برداری و یادآوری به ترتیب 85/0 و 78/0 و همچنین میانگین ضریب پایایی تنصیف برابر با 67/0 بدست آمد. برای سنجش روایی آزمون از 3 روش]محاسبه ضرایب همبستگی بین نمرات آزمون بندرگشتالت(2) و آندره -ری(نسخه برداری65/0؛ یادآوری60/0) و سیستم نمره گذاری فراگیر و کوپیتز(نسخه برداری78/0- ؛ یادآوری68/0-)، مقایسه عملکرد کودکان با و بدون اختلال یادگیری[ بهره گیری شد. در مجموع با نگاهی اجمالی به نتایج تحقیقات پایایی و روایی انجام گرفته در این پژوهش، می توان آزمون بندر گشتالت(2) با سیستم نمره گذاری فراگیر را به عنوان ابزاری سودمند برای سنجش توانایی دیداری- حرکتی در افراد 6 تا ۱۲ سال به کار برد.
Casual Modeling of Resilience based on Basic Psychological Needs with the Mediating Role of Attachment Styles in Students from Single-parent Families(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This research was conducted with the aim of causal modeling of resilience based on basic psychological needs with the mediation of attachment styles in students from single-parent families.Methods: The current research was carried out through the descriptive-correlation method (path analysis). The statistical population included all students studying in Mohaghegh Ardabili University in the first half of the 2018-2019 academic year. Among them, 170 people were selected using the available sampling method and answered the Basic Psychological Needs questionnaire of Ryan et al. (2000), Hazen et al.'s Attachment Styles (1987), and Connor et al.'s Resilience (2003). The obtained data were analyzed using structural equation modeling by smart pls3 software.Results: The results showed that basic psychological needs had a direct and significant effect on resilience, and the indirect effect of basic psychological needs through the mediation of attachment styles was confirmed. The results of regression analysis showed that the predictive variables predicted about 30 % of the resilience variation.Conclusion: It is suggested that experts in the field of mental health use the findings of the present study in the framework of their educational and intervention programs, especially in working with children of single-parent families.
بررسی تأثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر ملاک های همسرگزینی در مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
93 - 108
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر طرح واره های ناسازگار اولیه بر ملاک های همسرگزینی در مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج)چکیدهاین پژوهش، باهدف بررسی تأثیر طرح واره های ناسازگار اولیه بر ملاک های همسرگزینی در مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج) صورت پذیرفت. پژوهش پیش رو از نظر روش، یک پژوهش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری شامل مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج) شهرستان ملایر در سال 1400 است که از بین آنها تعداد 200 نفر به روش نمونه-گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه طرح واره اولیه یانگ (1999) و پرسش نامه ملاک های انتخاب همسر شوارتز و هاسیبروک (2012) بود. داده ها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان تجزیه تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که طرح واره های ناسازگار اولیه به صورت منفی بر ملاک های همسرگزینی تأثیرگذار است. بر اساس نتایج پژوهش با کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه، میزان کیفیت معیارهای همسرگزینی افزایش می یابد.کلیدواژه ها: ازدواج، طرح واره های ناسازگار اولیه، معیارهای همسرگزینی
الگوی استعدادهای انسان بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در نظام تربیتی اسلام، که هدفش به کمال رساندن انسان است، «تربیت» چیزی جز شکوفایی استعدادهای بالقوه انسان نیست. این پژوهش به منظور تدوین الگوی استعدادهای انسان بر اساس آموزه های اسلامی انجام شد. روش پژوهش کیفی و به شیوه پارادایم اجتهادی دانش دینی بود. یافته های پژوهش نشان داد متون دینی از ظرفیت و غنای کافی برای استخراج الگوی اسلامی استعدادها برخوردار است. همچنین، مطابق یافته ها، الگوی استعدادها بر اساس آموزه های اسلامی الگویی فرآیندی است که از فطرت شروع می شود و با هدف نهایی اش، که شکوفایی است، پایان می یابد. در این الگو ابتلائات و سازوکار های عقل، نقش میانجی برای تبدیل شدن توانایی های طبیعی انسان به استعدادها دارد. علاوه بر این، با مداخله سازوکارهای شناختی انگیزشیِ عقل، مسیر کشف استعدادها هموار می شود و با مداخله سازوکارهای شناختی انگیزشیِ جهل، استعدادها هدر خواهد رفت.
اثربخشی ذهن آگاهی بر آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
61 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر آشفتگی ذهنی وضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه کنترل و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری شامل بزرگسالان شهر شیراز بود که دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بودند و به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز در سال 1400-1401 مراجعه کرده بودند. به روش نمونه گیری در دسترس 10 نفر که ویژگی های لازم را داشتند در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بزرگسالان بارکلی، پرسشنامه آشفتگی ذهنی MWQ و برنامه آموزش ذهن آگاهی بود که طی 8 جلسه ۴۵ دقیقه ای، یک بار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو گروه در سه مرحله اندازه گیری شد و با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۲ تجزیه وتحلیل گردید.یافته ها: نتایج بیانگر تغییرات نمرات شرکت کنندگان از پیش آزمون به پس آزمون است، به نحوی که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اثر داشته (p<0.05) و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار مانده است (p<0.05).بحث و نتیجه گیری: از آنجا که آموزش ذهن آگاهی در کاهش علائم مرتبط با بیش فعالی موثر بوده است؛ می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثری برای بهبود آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نیز سایر افرادی که دچار ناتوانی های مشابه هستند استفاده کرد.
مقایسه ی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در دو ناحیه پشتی- جانبیِ پیش پیشانی و گیجگاهی -آهیانه ای بر نظریه ذهن درکودکان مبتلا به نقص توجه - بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
51 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال نقص توجه-بیش فعالی اختلالی شایع در کودکان است که با بی توجهی و تکانشگری مشخص می شود. هدف این پژوهش مقایسه ی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در دو ناحیه ی پشتی-جانبی پیش پیشانی و گیجگاهی-آهیانه ای بر نظریه ذهن درکودکان مبتلا به نقص توجه– بیش فعالی بود. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دارای نقص توجه-بیش فعالی در شهر تهران در سال1401بود که از بین آن ها ۴۵ نفر با تشخیص اولیه اختلال نقص توجه-بیش فعالی با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه۱۵نفریِ تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در ناحیه پشتی-جانبی پیش پیشانی، تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ناحیه گیجگاهی-آهیانه ای و گروه کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در دو ناحیه ی عنوان شده در۱0جلسه با شدت جریان1میلی آمپر و مدت زمان20دقیقه دردو گروه برای کودکان استفاده شد. برای سنجش نظریه ذهن از پرسشنامه ی استرینمن وآزمون ذهن خوانی از طریق چشم بارون کوهن استفاده گردید. یافته ها: آزمون تحلیل واریانس برای مقایسه سه گروه در نظریه ذهن و در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. هر دو مداخله در سطح001/0معنی دار و بر نظریه ذهن اثربخش بود. تحریک ناحیه گیجگاهی-آهیانه ای نظریه ذهن را افزایش داد اما اثربخشیِ تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در ناحیه ی پشتی-جانبی پیش پیشانی بر نظریه ذهن بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، این مداخلات بر نظریه ذهن اثرگذاربوده ومی تواند به عنوان درمان مکمل برای کودکان دارای نقص توجه-بیش فعالی مورد استفاده قرار گیرد.
راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و استرس ادراک شده در شهروندان تهرانی: نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برحسب ادبیات، عوامل مذهبی، تنظیم شناختی هیجان سازگارانه را برای بهبود بهزیستی روان شناختی بزرگسالان جوان تسهیل می کند و از میزان مشکلات هیجانی و عواطف منفی افراد می کاهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی در رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با استرس ادراک شده در شهروندان تهرانی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان تهرانی در سال 2021 بود که با روش نمونه گیری دردسترس 480 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان به شیوه آنلاین به مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (PSC، 1983)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (CERQ، 2001) و مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت و راس (ROS، 1967) پاسخ دادند. نتایج نشان داد همبستگی منفی معنی داری بین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان و جهت گیری مذهبی (بیرونی و درونی) با استرس ادراک شده و همبستگی مثبت معنی داری بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و استرس ادراک شده وجود دارد. همچنین، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق جهت گیری مذهبی (بیرونی و درونی) با استرس ادراک شده، رابطه معنی داری را نشان دادند. شاخص های نیکویی برازش نیز حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی بود. به نظر می رسد استرس ادراک شده متاثر از تنظیم شناختی هیجان و جهت گیری مذهبی است که می تواند در طراحی مداخله برای کاهش استرس ادراک شده در بزرگسالان مد نظر قرار گیرد.
جستاری بر تطبیق پروفایل کیفری در روانشناسی جنایی و دینی: ارائه الگوی نحوه برخورد با مجرمین گنهکار در آموزه های قرآنی و اسلامی
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
94 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی دیدگاه های روان شناسی جنایی و تعالیم قرآنی-اسلامی در نحوه برخورد با مجرمین بوده است. این مطالعه درصدد است تا با تطبیق ابزار علمی پروفایل جنایی با آموزه های دینی در زمینه توبه، اصلاح و بازگشت به جامعه، الگویی انسانی و کارآمد برای سیاست گذاری کیفری ارائه دهد که ضمن حفظ عدالت، به بازپروری مجرم و کاهش تکرار جرم کمک کند. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش بوده که چگونه می توان از طریق پیوند پروفایل جنایی با مبانی دینی، به مدلی تلفیقی دست یافت که هم جنبه های قانونی و بازدارنده را رعایت کند و هم نگاهی اصلاح محور و پیشگیرانه داشته باشد. همچنین به بررسی ظرفیت های آموزه های اسلامی، مانند توبه و عفو، در هم افزایی با ابزارهای روان شناسی جنایی برای ایجاد سیاستی کیفری متوازن پرداخته شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد علمی بوده است. داده ها از متون دینی معتبر ازجمله قرآن کریم، روایات اسلامی و کتب فقهی، و همچنین مقالات و کتب علمی در حوزه جرم شناسی و روان شناسی جنایی گردآوری شدند. منابع با معیارهایی نظیر اعتبار علمی، تاریخ انتشار (طی بیست سال گذشته) و ارتباط مستقیم با موضوع انتخاب شدند. مراحل تحقیق شامل جمع آوری منابع از کتابخانه های دانشگاهی و پایگاه های داده علمی، دسته بندی آنها به دو گروه دینی و روان شناختی، و تحلیل تطبیقی مفاهیم کلیدی مانند شخصیت مجرم، توبه و اصلاح بود. تحلیل محتوا برای استخراج نقاط اشتراک و تفاوت ها به کار گرفته شد، تا چارچوبی نظری برای مدل تلفیقی تدوین گردد. محدودیت این روش، وابستگی به منابع موجود و عدم امکان پژوهش میدانی به دلیل ماهیت نظری موضوع بود. یافته های پژوهش نشان داد که اصول قرآنی مانند توبه، اصلاح، عفو، عدالت و حفظ کرامت انسانی، ظرفیت بالایی برای هم راستاسازی با ابزارهای روان شناسی جنایی، به ویژه پروفایل جنایی داشتند. پروفایل جنایی با تحلیل ویژگی های روانی و رفتاری مجرم، امکان شناخت دقیق تر علل جرم و طراحی مداخلات مؤثر را فراهم کرد. از سوی دیگر، آموزه های اسلامی بر اصلاح اخلاقی و بازگشت مجرم به جامعه از طریق توبه و تربیت دینی تأکید داشتند. بررسی تطبیقی نشان داد که هر دو رویکرد، به جای تمرکز صرف بر مجازات، به درک علل ریشه ای جرم و بازپروری مجرم اهمیت داده اند. این هم افزایی می تواند به سیاست های کیفری منجر شود که نه تنها نظم اجتماعی را حفظ کند، بلکه با ارائه فرصت های اصلاحی، از تکرار جرم نیز جلوگیری شود. برای مثال، ترکیب پروفایل جنایی با آموزه های توبه می تواند به شناسایی مجرمانی با پتانسیل اصلاح و طراحی برنامه های بازپروری متناسب با شخصیت آنها کمک کند. تلفیق پروفایل جنایی با اصول اسلامی می تواند به الگویی نوین و انسانی برای مواجهه با مجرمین منجر شود که در عین رعایت عدالت، بر بازپروری و پیشگیری از جرم تمرکز دارد. این مدل تلفیقی، با بهره گیری از شناخت علمی روان شناسی جنایی و بصیرت اخلاقی-معنوی اسلام، سیاست های کیفری ای را پیشنهاد می دهد که مجازات ها را هدف مند، متناسب و انسانی می سازد. این رویکرد نه تنها در حفظ نظم اجتماعی اثربخش است، بلکه با تقویت کرامت انسانی و ارائه فرصت های اصلاحی، از بازگشت مجرم به چرخه جرم جلوگیری می کند. برای اثربخشی بیشتر، پیشنهاد می شود این مدل با مطالعات میدانی و تجربی تکمیل شود، تا کاربرد عملی آن در نظام های قضایی بررسی گردد. این همگرایی می تواند به بهبود نظام عدالت کیفری در جوامع اسلامی و حتی غیراسلامی کمک کند.