ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۶۶۱.

تدوین مدل واکاوی آسیب های خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه به روش آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: PTSD خانواده های جانبازان واکاوی آسیب ها روش آمیخته اکتشافی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۴۳
زمینه: مطالعات نشان داده اند که جنگ های شدید، ناتوانی طولانی مدتی برای بازماندگان به همراه دارد. بروز ناتوانی و اختلال روانی نظیر اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، با میزان نزدیکی و مواجهه با جنگ ارتباط مستقیم دارد. بنابراین واکاوی آسیب های روانشناختی در این افراد، مراقبین و خانواده های آن ها در جهت کاربرد مداخلات دارویی برای جانبازان و روانشناختی برای خانواده های آنان یک ضرورت اساسی است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی واکاوی آسیب های خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی از سری طرح های تحقیق آمیخته اکتشافی (کیفی- کمّی) است. جامعه آماری در بخش کیفی را کلیه کارشناسان و صاحبنظران حوزه خانواده (مشاوران مرکز مشاوره و مددکاران)، خانواده های جانبازان (همسران و فرزندان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه) استان کرمانشاه در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 42 نفر از متخصصان و صاحب نظان حوزه خانواده و خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود که به روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده های به دست آمده به سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از روش اشتراوس و کوربین (1998) مورد تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری در بخش کمی را کلیه خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از اعضای خانواده های جانبازان شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته آسیب های خانواده های جانبازان پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Smart PLS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از مجموعه داده های به دست آمده در بخش کیفی در قالب 138 مقوله فرعی، 15 مقوله اصلی و 1 مقوله مرکزی سازماندهی شدند. 15 مقوله اصلی شامل مشکلات ناشی از افراد پیرامونی و شبکه های حمایتی اجتماعی، مشکلات ویژگی های شخصیتی، مشکلات چرخه زندگی، مشکلات کیفیت زندگی، مشکلات عملکرد خانواده، مشکلات روان شناختی، مشکلات ارتباط تعامل والد- کودک، مشکلات مالی و اقتصادی، مشکلات ارتباط با همسر، مشکلات محیط درون خانواده، مشکلات در روش های مقابله ای، مشکلات اقدامات سازمانی و فرهنگ ساز، مشکلات پیامدهای خانوادگی، مشکلات پیامدهای اجتماعی و مشکلات پیامدهای فردی بودند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی 15 مقوله اصلی شناسایی شده در بخش کیفی را مناسب با داده ها تشخیص داد که از روایی و پایایی ترکیبی برخوردار بودند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در حوزه های متعددی با چالش های مهمی روبرو هستند و الگوی ارائه شده که از برازش مطلوبی برخوردار است، می تواند در جهت کاهش آسیب های خانواده ها، به روان شناسان بالینی، مشاوران خانواده، مددکاران و نهادها و سازمان های متولی کمک کننده باشد.
۶۶۲.

بررسی تأثیر مربی گری روانشناختی مثبت گرا بر غر زدن و خودکارآمدی شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مربی گری روانشناختی مثبت گرا غرزدن خودکارآمدی شغلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۴۱
زمینه: مربی گری روان شناختی مثبت گرا نقش مهمی در بهبود عملکرد و افزایش خودکارآمدی شغلی ایفا می کند. همچنین خودکارآمدی شغلی، یکی از عوامل کلیدی در بهره وری و رضایت شغلی محسوب می شود. از سوی دیگر، غرزدن یا ابراز نارضایتی مکرر در محیط کار، می تواند جو سازمانی را تضعیف کرده و کارایی فردی و گروهی را کاهش دهد. اگرچه پژوهش های متعددی بر اهمیت مربی گری مثبت گرا در افزایش خودکارآمدی متمرکز شده اند، تأثیر این نوع مداخله بر کاهش رفتارهای منفی مانند غرزدن کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مربی گری روانشناختی مثبت گرا بر غرزدن و خودکارآمدی شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ایلام انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ایلام در سال 1402 بودند؛ که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس غرزدن (کووالسکی، 1996)، پرسشنامه خودکارآمدی شغلی (ریگز و نایت، 1994) بود و مدل مربی گری روانشناختی (وبلدینگ، 2020) در 8 جلسه 60 دقیقه ای فقط برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که بین غرزدن و خودکارآمدی شغلی در گروه آزمایشی (مداخله مربی گری روانشناختی مثبت گرا) و گروه گواه تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده می شود (000/0 P<). همچنین نتایج آزمون انکوا در متن مانکوا نشان داد که مداخله مربی گری روانشناختی مثبت گرا در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه موجب کاهش غرزدن (000/0 >P) و افزایش خودکارآمدی شغلی (001/0 P<) در کارکنان آموزش و پرورش می شود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که مدیران و سیاست گذاران آموزشی می توانند با بهره گیری از این رویکرد، محیط کاری مثبت تری ایجاد کرده و عملکرد کارکنان را بهبود بخشند. برگزاری دوره های مربی گری مثبت گرا برای کارکنان و مدیران، طراحی برنامه های آموزشی مبتنی بر رویکردهای روان شناختی مثبت گرا، و تقویت مهارت های ارتباطی و حل مسئله می تواند به کاهش تنش ها و بهبود بهره وری سازمانی منجر شود.
۶۶۳.

پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان بر اساس ساختار شخصیت و نگرش های ناکارآمد والدین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمایزیافتگی فرزندان ساختار شخصیت نگرش های ناکارآمد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۳۹
هدف پژوهش حاضر پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان بر اساس ساختار شخصیت و نگرش های ناکارآمد والدین بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران و فرزندانشان در سال 1401-1400 بود. روش نمونه گیری به صورت غیرتصادفی و دردسترس بود که از این بین 382 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. اما در نهایت داده های 350 نفر مورد تحلیل قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988 DSI-SF,)، سیاهه ساختار شخصیت کاستا و نئومک کری (1985 NEO-FFI,) و مقیاس نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978 DAS-26,) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین مؤلفه های ساختار شخصیت و نگرش های ناکارآمد والدین با تمایزیافتگی فرزندان رابطه معناداری وجود داشت (05/0>P) و در مجموع 3/56 درصد از واریانس متغیر تمایزیافتگی فرزندان را تبیین می کنند (05/0>P). به طورکلی می توان بیان داشت که برای ارتقای تمایزیافتگی خود باید به نقش ساختار شخصیت والدین و نگرش های ناکارآمد آنان توجه ویژه داشت.
۶۶۴.

اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل پریشانی، تاب آوری، تنظیم هیجانی و سبک های فرزند پروری مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری تحمل پریشانی تنظیم هیجانی سبک های فرزند پروری طرحواره درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۵۰
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل پریشانی، تاب آوری، تنظیم هیجانی و سبک های فرزند پروری مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک توحید در شهر اصفهان در سال 1402 بود که تعداد 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005، CD-RIS)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003، DTS)، تنظیم هیجانی گروس و جان (2003، ERQ)، و سبک فرزند پروری بامریند (1972، PSI)، بود. گروه آزمایش طرحواره درمانی را طی دوازده جلسه، هر هفته یک جلسه و به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون تحمل پریشانی و تاب آوری، تنظیم هیجانی و سبک های فرزند پروری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0>P وجود دارد. درنتیجه طرحواره درمانی می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت بهبود تحمل پریشانی، تاب آوری، تنظیم هیجانی و سبک های فرزند پروری مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار گیرد.
۶۶۵.

کارکرد والدگری مبتنی بر توانمندی در نوجوانان: یک مطالعه مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت روان بهزیستی عملکرد تحصیلی والدگری مبتنی بر توانمندی مرور سیستماتیک نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۵۳
والدگری مبتنی بر توانمندی رویکردی است که در آن والدین به فرزندان کمک می کنند تا توانمندی های خود را بشناسند و پرورش دهند و همچنین از آنها بهره برداری کنند. پژوهش حاضر با هدف مرور سیستماتیک کارکرد والدگری مبتنی بر توانمندی انجام شد و در آن مقاله های منتشر شده در حوزه کارکرد والدگری مبتنی بر توانمندی در نوجوانان طی سال های 2015 تا 2024 (1394 تا 1403) بررسی شد. برای دسترسی به مقاله ها، کلیدواژه های "والدگری مثبت"، "والدگری مبتنی بر توانمندی" و "والدگری مبتنی بر نقاط قوت" در عنوان و چکیده مقاله های منتشر شده در پایگاه های تخصصی مجلات نور، پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران) و کلیدواژه های"positive parenting"، "strength-based parenting" در پایگاه های Scopus، Science Direct، Elsevier، Google Scholar و Semantic Scholar بررسی شد. در جستجوی اولیه، 39 مقاله به دست آمد که بر اساس معیارهای ورود و خروج شامل در دسترس بودن متن مقاله و انجام پژوهش بر روی نمونه نوجوان و دستورالعمل موارد ترجیحی برای گزارش مقالات مرور سیستماتیک و فراتحلیل (PRISMA)، در نهایت 15 مقاله وارد مطالعه شد. نتایج نشان داد که والدگری مبتنی بر توانمندی با اضطراب، افسردگی، پریشانی روان شناختی و استرس رابطه معکوس دارد و با بهزیستی، رضایت از زندگی، خودکارآمدی، استحکام ذهنی و پیامدهای مثبت تحصیلی مانند انگیزه تحصیلی، تعلق به مدرسه، درگیری تحصیلی و کاهش فرسودگی تحصیلی رابطه مستقیم دارد. والدگری مبتنی بر توانمندی در نوجوانان اهمیت دارد و می تواند تأثیر عمیقی بر سلامت روان، عملکرد تحصیلی و بهزیستی آنان داشته باشد.
۶۶۶.

رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی با نقش میانجی مهارت های ارتباطی در افراد متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشنودی زناشویی مهارت های ارتباطی رفتار فابینگ افراد متاهل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۴۶
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی با نقش میانجی مهارت های ارتباطی در افراد متاهل بود. روش این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از مردان و زنان متاهل شهر رودسر در سال 1403 بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی مراجعه کرده بودند. 258 نفر به روش نمونه گیری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند و به پرسشنامه خودگزارشی مهارت های ارتباطی جرابک (JCSQ؛ جرابک، 2004) و پرسشنامه خشنودی زناشویی (MHS؛ آذرین و همکاران، 1973) و مقیاس عمومی فابینگ (GSP؛ چوتپیتایاسونوند و داگلاس، 2018) پاسخ دادند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش برخوردار است. نتایج نشان داد که رفتار فابینگ و مهارت های ارتباطی بر خشنودی زناشویی اثر مستقیم و معنادار داشت؛ همچنین اثر مستقیم رفتار فابینگ بر مهارت های ارتباطی معنادار بود (05/0>P)؛ نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که مهارت های ارتباطی در رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی نقش میانجی داشت (05/0>P). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که رفتار فابینگ به طور مستقیم و با میانجی گری مهارت های ارتباطی بر خشنودی زناشویی اثر داشت.
۶۶۷.

Effectiveness of Psychodynamic Therapy on Marital Relationship Quality and Cognitive Emotion Regulation in Couples with Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: psychodynamic therapy marital relationship quality Cognitive Emotion Regulation couples marital conflicts

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۰
Objective: The aim of the present study was to determine the effectiveness of psychodynamic therapy on the quality of marital relationships and cognitive emotion regulation in couples experiencing marital conflicts. Methods and Materials: This research employed a quasi-experimental design with pretest-posttest and a control group. The statistical population consisted of couples with marital conflicts residing in Babol in 2023. From this population, 28 individuals (14 couples) were selected through convenience sampling and randomly assigned to either the experimental group (n = 14) or the control group (n = 14). Data were collected using standardized questionnaires measuring marital relationship quality and cognitive emotion regulation. The experimental group received psychodynamic therapy over 12 sessions (two 90-minute sessions per week), while the control group did not receive any treatment. Findings: The findings indicated that the posttest scores of both marital relationship quality and cognitive emotion regulation in the experimental group were significantly higher than the pretest scores. Conclusion: Therefore, psychodynamic therapy was found to be effective in improving marital relationship quality and cognitive emotion regulation among couples with marital conflicts.
۶۶۸.

تدوین مدل پیش بینی گرایش به طلاق قانونی مبتنی بر ویژگی های شخصیتی و توانمندی های منشی با میانجی گری سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرایش به طلاق قانونی توانمندی های منشی ویژگی های شخصیتی سرمایه روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۴۵
هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدل ساختاری پیش بینی گرایش به طلاق قانونی بر مبنای ویژگی های شخصیتی و توانمندی های منشی با نقش میانجی سرمایه روان شناختی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و به لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل 360 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی شهر تهران در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های گرایش به طلاق قانونی، توانمندی های منشی، ویژگی های شخصیتی نئو و سرمایه روان شناختی بود. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون سوبل تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ارائه شده برازش مطلوبی دارد. توانمندی های منشی به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق سرمایه روان شناختی) اثر منفی معناداری بر گرایش به طلاق قانونی داشتند. همچنین، روان رنجورخویی، توافق پذیری و وظیفه شناسی به طور مستقیم بر گرایش به طلاق اثرگذار بودند و روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی به تجربه و توافق پذیری از طریق سرمایه روان شناختی به صورت غیرمستقیم اثر معناداری داشتند. نتیجه گیری: توانمندی های منشی و سرمایه روان شناختی نقش مهمی در کاهش گرایش به طلاق قانونی ایفا می کنند. تقویت این مؤلفه ها می تواند رویکردی مؤثر در پیشگیری از فروپاشی روابط زناشویی محسوب شود. همچنین، نقش برخی ویژگی های شخصیتی در گرایش به طلاق، نشان دهنده ضرورت توجه به آموزش و درمان مبتنی بر شخصیت در زوج درمانی است.
۶۶۹.

Assessing the Impact of a Strength-Based Parenting Program on Family Cohesion and Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Strength-based parenting Family Cohesion Marital conflict

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۴۶
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a strength-based parenting program in enhancing family cohesion and reducing marital conflicts among parents. Methods: A randomized controlled trial design was employed with 30 participants (15 in the intervention group and 15 in the control group), all of whom were parents residing in Italy. The intervention group participated in a nine-session, strength-based parenting program delivered over nine weeks, while the control group received no intervention during the study period. Both groups completed assessments at three time points: pretest, posttest, and a five-month follow-up. The standardized tools used included the Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scales IV (FACES IV) to measure family cohesion and the Marital Conflict Questionnaire (MCQ) to assess marital conflicts. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests in SPSS version 27. Findings: The repeated measures ANOVA indicated significant time × group interaction effects for both family cohesion (F(2,56) = 16.63, p < .001, η² = .39) and marital conflicts (F(2,56) = 18.38, p < .001, η² = .41). Post-hoc comparisons revealed that the intervention group experienced significant increases in family cohesion from pretest to posttest (Mean Difference = 6.87, p < .001) and follow-up (Mean Difference = 6.14, p < .001). Similarly, marital conflicts significantly decreased in the intervention group from pretest to posttest (Mean Difference = -10.85, p < .001) and remained lower at follow-up (Mean Difference = -11.19, p < .001), with no significant changes observed in the control group. Conclusion: The strength-based parenting intervention proved effective in promoting family cohesion and reducing marital conflict over time, with sustained benefits evident at a five-month follow-up. These findings highlight the value of strengths-focused approaches in enhancing family relationships and emotional well-being.
۶۷۰.

رابطه کارکردهای اجرایی و خودکارآمدی تحصیلی با اعتیاد به بازی های آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردهای اجرایی خودکارآمدی تحصیلی اعتیاد به بازی های آنلاین دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۸۸
زمینه: امروزه انجام بازی های آنلاین به بخشی جدایی ناپذیر از سرگرمی های نوجوانان تبدیل شده است، آنچنان که برای برخی از آنان جدا ساختن زندگی از این نوع بازی ها ناممکن شده و اعتیاد به این بازی ها منجر می شود. بررسی ها نشان داده است که برخی توانمندی های شناختی نظیر کارکردهای اجرایی مناسب و باورهای خودکارآمدی می توانند عامل بازدارنده و ضربه گیر اعتیادهای رفتاری مشابه با اعتیاد به بازی های آنلاین شد. هدف: این مطالعه با هدف رابطه کارکردهای اجرایی و خودکارآمدی تحصیلی با اعتیاد به بازی های آنلاین انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 250 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اختلال بازی اینترنتی (پونتز، 2014)، پرسشنامه توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (مورگان- جینگز و همکاران، 2004) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS.27 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین خودکارآمدی تحصیلی و کارکردهای اجرایی با اعتیاد به بازی های آنلاین رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 ≥P). نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که 20 درصد از واریانس اعتیاد به بازی های آنلاین توسط کارکردهای اجرایی و خودکارآمدی تحصیلی تبیین می شود. نتیجه گیری: بنابراین کارکردهای اجرایی و خودکارآمدی تحصیلی تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه های پژوهشی، سبب شناسی و درمان اعتیاد به بازی های آنلاین دارد.
۶۷۱.

رابطه ترومای دوران کودکی با علائم وسواسی_جبری: نقش میانجی همجوشی فکر-عمل و اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتناب تجربه ای ترومای کودکی علائم وسواسی - جبری همجوشی فکر - عمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۶
مقدمه: طیف وسیعی از عوامل ژنتیکی، عصب شناختی، روان شناختی و اجتماعی در سبب شناسی اختلال وسواسی_جبری دخیل هستند و شروع آن می تواند از طریق مسیرهای مختلفی ایجاد شود. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی همجوشی فکر- عمل و اجتناب تجربه ای در رابطه بین ترومای دوران کودکی و علائم وسواسی _ جبری در بزرگسالان بود. روش کار: روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناختی شهر تهران در سال 1403 تشکیل دادند، از این افراد 260 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه آسیب های کودکی، پرسشنامه همجوشی فکر و عمل، پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم و پرسشنامه تجدید نظر شده وسواس فکری_عملی بود. همچنین تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و در فضای نرم افزارهای SPSS-26 وAMOS-24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و اثر مستقیم ترومای کودکی (001/0>P ،64/5t= ،33/0β=) همجوشی فکر–عمل (001/0>P ،27/11t= ،82/0β=) و اجتناب تجربه ای (001/0>P ،68/10t= ،66/0β=) بر علائم وسواسی_جبری معنادار و مثبت بود. همچنین، اثر غیرمستقیم متغیر ترومای کودکی بر علائم وسواسی_جبری از طریق نقش میانجی همجوشی فکر-عمل معنا دار (05/0>P ،66/0=b) و اثر غیرمستقیم ترومای کودکی بر علائم وسواسی_جبری از طریق نقش میانجی اجتناب تجربه ای معنا دار (05/0>P ،53/0=b) بود. نتایج همچنین نشان داد که متغیرهای پژوهش در مجموع 68 درصد از واریانس علائم وسواسی_جبری را تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از نقش میانجی همجوشی فکر-عمل و اجتناب تجربه ای بین ترومای کودکی و علائم وسواسی_جبری بود. این یافته ها نشان می دهد که کاهش اجتناب تجربه ای و همجوشی فکر- عمل ممکن است شیوه مناسبی جهت تکمیل درمان علائم وسواسی_جبری در افراد مبتلا به ترومای کودکی باشد.
۶۷۲.

بررسی کیفی الگوی کنترل والدین بر اساس نظریه انتخاب گلاسر در جوانان مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی کنترل والدین مصرف مواد نظریه انتخاب جوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۳۶
هدف: پژوهش حاضر به بررسی الگوی کنترل والدین براساس نظریه انتخاب گلاسر در جوانان مصرف کننده مواد پرداخت. روش: پژوهش حاضر کیفی و با استفاده از شیوه داده بنیاد بود. جامعه پژوهش حاضر شامل جوانان مصرف کننده مواد در شهر یزد در زمستان 1400 بود که از بین آن ها 10 نفر با روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تحلیل داده ها از سه شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد و در نهایت مدل پارادایمی استخراج شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده استخراج 1 مقوله محوری، 18 مقوله اصلی و 71 مقوله فرعی بود. مقوله اصلی شامل دلبستگی اضطرابی والدین، تجربیات ناخوشایند دوران کودکی والدین، ناتوانی در داشتن هویت مستقل والدین، کمال گرایی والدین و تعارضات زناشویی والدین، تأثیرپذیری والدین از اجتماع و فشار های فرهنگی حاکم بر آن، اضطراب های مالی، نفوذ و دخالت خانواده مبدأ، وابستگی مالی فرزندان، مسائل روانشناختی والدین و تعدی به حریم شخصی، بهبود روابط والدین و فرزندان، شناسایی الگوهای حمایتی و کنترل های مثبت والدین، تحلیل تعاملات والد-فرزند و احساسات و رفتارهای متقابل، توسعه مهارت های ارتباطی و تربیتی به منظور پیشگیری از مصرف مواد، انسجام خانواده، تقویت مهارت های ارتباطی و تنظیم هیجان بود. نتیجه گیری: الگوهای کنترل والدین، به ویژه کنترل های غیر مؤثر و سخت گیرانه تأثیرات منفی بر سلامت روانی و اجتماعی فرزندان دارد. بنابراین، ضروری است که والدین در فرآیند تربیت فرزندان خود از روش های حمایتی و تشویقی استفاده کنند تا به توسعه هویت مستقل و مهارت های ارتباطی آنها کمک نمایند. همچنین، برنامه های آموزشی برای والدین در زمینه مدیریت روابط خانوادگی و کاهش رفتارهای کنترل گرانه می تواند به پیشگیری از مشکلات اعتیاد در جوانان کمک کند.
۶۷۳.

Influence of Corrupt Practices on Students’ Moral and Spiritual Development in Taraba State Institutions of Higher Learning

کلیدواژه‌ها: Corruption Moral development spiritual development Higher education Nigeria

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۱
  Objective: Corruption in higher education institutions poses a significant threat to students' ethical standards and spiritual well-being. In Taraba State, Nigeria, concerns have been raised about increasing incidences of unethical behaviors among academic staff and students. The study aimed to examine the influence of corrupt practices on the moral and spiritual development of students in tertiary institutions in Taraba State. Methods: A descriptive survey research design was employed. The study population consisted of approximately 17,000 students. Using purposeful sampling, 200 students were selected based on their accessibility, willingness to participate, and relevance to the study’s focus. Data were collected using a structured instrument titled Corrupt Practices, Students’ Moral and Spiritual Development Questionnaire (CPSMDQ) , which demonstrated a reliability coefficient of 0.69 based on the Cronbach alpha method. Descriptive statistics (mean and standard deviation) were used to address the research questions, and the Chi-square test was applied to test the hypothesis at the 0.05 level of significance. Results: Findings indicated a high prevalence of corrupt practices such as examination malpractice and sexual harassment. These behaviors significantly compromised students’ moral and spiritual development, contributing to the erosion of traditional values, reduced appreciation for diligence and creativity, and increased involvement in prostitution and sexual exploitation. Conclusion: Corruption has a detrimental impact on the moral and spiritual growth of students in higher institutions. The study recommends that SERVICOM and institutional anti-corruption units be empowered and supported to investigate, monitor, and sanction corrupt practices within academic environments
۶۷۴.

Work Stress as a Correlate of Mental Well-being: A Study of Private School Teachers

کلیدواژه‌ها: Gender Marital status mental well-being teaching experience work stress

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۵
  Objective : The increasing demands of the teaching profession, especially in private schools, have made work-related stress a major contributor to the decline of mental well-being among teachers. Understanding the relationship between work stress and mental well-being is crucial in order to help teachers deal with this overwhelming problem. This study examined work stress as a correlate of mental well-being among private secondary school teachers, and to assess whether gender, marital status, and teaching experience moderate this relationship. Methods : A descriptive correlational research design was adopted for this study. The target population of the study was 1,253 private school teachers and a sample of size of 424 private school teachers was utilised using stratified random sampling method. The instruments utilised for data collection are the School Teachers Job Stressor Scale (STJSS) and the General Health Questionnaire (GHQ-12). Pearson correlation and hierarchical multiple regression analyses were used to analyze the data. Results: The results showed a significant negative correlation between work stress and mental well-being (r = -0.767, p < 0.001). Gender significantly moderated the relationship (β = .187, p < 0.001), with male teachers showing greater susceptibility. Marital status (β = -0.191, p < 0.001) and teaching experience (β = .187, p < 0.001) also significantly moderated the relationship, indicating that married and less experienced teachers were more negatively affected by work stress. Conclusion : The study concludes that high work stress significantly diminishes the mental well-being of private school teachers, with the magnitude of this impact varying significantly across demographic variables such as gender, marital status, and years of teaching experience.
۶۷۵.

اثربخشی برنامه سبک زندگی مبتنی بر تنظیم هیجان بر مدیریت هیجانات دانش آموزان دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان سبک زندگی مدیریت هیجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۶
کودکان در خانواده و مدرسه با چالش های گوناگونی همچون مشکلات هیجانی روبرو می شوند. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی برنامه سبک زندگی مبتنی بر تنظیم هیجان بر مدیریت هیجانات دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود. پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 60 دانش آموز کلاس ششم دبستان که به روش نمونه گیری در دسترس از مدارس شهر اصفهان انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (14 دختر و 16 پسر) و دو گروه کنترل (13 دختر و 17 پسر) تقسیم شدند. گروه های آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای در برنامه سبک زندگی مبتنی بر تنظیم هیجان شرکت کردند، در حالی که به گروه های کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار پژوهش مقیاس های مدیریت هیجان کودکان بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مداخله (0/001=P) و جنسیت (0/03=P) اثر معناداری بر مدیریت هیجان داشتند و تاثیر آن بر دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر بیشتر بود. علاوه بر این، مداخله اثر معناداری بر کاهش خشم دانش آموزان داشت (0/02=P) ولی تاثیر معناداری بر غم (0/61=P) و نگرانی (0/83=P) آنها نداشت. به طورکلی، برنامه آموزش سبک زندگی مبتنی بر تنظیم هیجان توانست مدیریت هیجان و خشم دانش آموزان را بهبود بخشد. بنابراین، این برنامه با افزایش سازش یافتگی، صمیمیت، مردم آمیزی و مسئولیت پذیری و کاهش مشکلات میان فردی، افسردگی و هیجان های منفی سبب شد تا دانش آموزان هیجان های خود را مدیریت و کنترل کنند. 
۶۷۶.

Qualitative exploration of the attitudes towards childbearing in Childless working women(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Attitudes towards Childbearing Childless Working Women’s Qualitative study

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۲
Objective: The purpose of this study was to explore the attitudes towards childbearing among working women without children in Golpayegan city. Methods:  This study used a qualitative approach and the grounded theory method. The study population was childless working women in Golpayegan city with public and private jobs in 2022 -23. Data were collected using a semi-structured interview and analyzed using Strauss & Corbin’s three-stage method. Results: Findings revealed that 87 primary codes were obtained based on the analysis of the interviews through open coding. After axial coding, 24 themes were extracted, which were summarized in the following 11 central categories after selective coding: reluctance to childbearing, marital problems, economic problems, lack of public and social facilities, organizational and occupational problems, personal problems, cultural and environmental barriers, nuclear family system, replacement, suppression, and being used to a childless life. Conclusion: According to the current research findings, women’s attitude towards childbearing is influenced by many intrapersonal and interpersonal factors. Therefore, to strengthen the attitude towards childbearing among working women, paying attention to all these factors in educational and support programs is necessary.
۶۷۷.

Designing a Structural Model of Marital Satisfaction Based on the Components of Systemic–Spiritual Couple Therapy with the Mediating Role of Power Structure in the Family(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Marital satisfaction systemic–spiritual couple therapy family power structure Structural Equation Modeling couples counseling

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۶۲
Objective: This study aimed to design and validate a structural model of marital satisfaction based on the components of systemic–spiritual couple therapy, with the mediating role of the family power structure. Methods and Materials: The research adopted a descriptive–correlational design with an applied objective. The statistical population included all couples in Isfahan who had been married for at least five years. Using convenience sampling, 384 participants (192 couples) were selected from counseling centers. Participants completed the ENRICH Marital Satisfaction Questionnaire, the Family Power Structure Questionnaire, and the Systemic–Spiritual Couple Therapy Scale. Data were analyzed using Pearson correlation, multiple regression, and structural equation modeling (SEM) with AMOS software. Findings: Results showed that systemic–spiritual couple therapy had a significant positive effect on marital satisfaction (β = 0.54, p < 0.001) and on the family power structure (β = 0.61, p < 0.001). The family power structure also significantly predicted marital satisfaction (β = 0.24, p < 0.01), confirming its mediating role. The overall model demonstrated good fit indices, supporting the hypothesized relationships among variables. Regression analysis also revealed that the components of systemic–spiritual couple therapy and family power structure together explained 25% of the variance in marital satisfaction (R² = 0.25, F = 66.51, p < 0.001). Conclusion: The findings support the effectiveness of systemic–spiritual couple therapy in enhancing marital satisfaction, both directly and indirectly through improvements in family power dynamics. The proposed model underscores the importance of integrating spiritual and systemic interventions with structural family variables to improve relationship outcomes.
۶۷۸.

Father Involvement and Mother–Father Coordination as Predictors of Child Social Competence(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Father involvement Mother–father coordination Child social competence Coparenting Paternal engagement

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۴۳
Objective: This study aimed to examine the predictive roles of father involvement and mother–father coordination on child social competence in a sample of Mexican families. Methods: A correlational descriptive design was used to explore the relationships between father involvement, mother–father coordination, and social competence in children. The sample consisted of 432 parents from urban and semi-urban regions of Mexico, selected based on the Morgan and Krejcie sample size table. Standardized instruments were used to assess each variable: the Inventory of Father Involvement (IFI), the Coparenting Relationship Scale (CRS), and the Social Skills Rating System (SSRS). Data analysis was conducted using SPSS-27. Pearson correlation was used to evaluate the relationships between each independent variable and the dependent variable, and multiple linear regression was performed to determine the combined and unique predictive effects of the two independent variables on child social competence. Findings: Pearson correlation coefficients revealed that father involvement (r = .43, p < .01) and mother–father coordination (r = .47, p < .01) were both significantly and positively associated with child social competence. The multiple linear regression model was statistically significant (F(2, 429) = 61.42, p < .01), with an R² of .34, indicating that 34% of the variance in social competence was explained by the predictors. Both father involvement (B = 0.06, β = .25, p < .01) and mother–father coordination (B = 0.08, β = .31, p < .01) made significant unique contributions to the model. Conclusion: The findings highlight the critical roles of both direct paternal engagement and coordinated coparenting in fostering children’s social competence. Interventions aiming to enhance children’s social skills should incorporate strategies that support father involvement and strengthen collaborative parenting dynamics.
۶۷۹.

نقش دلبستگی به والد و همسال در خوش بینی تحصیلی با واسطه گری دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجانی خوش بینی تحصیلی دلبستگی به والد دلبستگی به همسالان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۱
هدف پژوهش حاضر، نقش دلبستگی به والد و همسال در خوش بینی تحصیلی با واسطه گری دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوّم در سال تحصیلی 1403-1402 مدارس شهر اردکان با ۳۵۱۰ نفر بود. به روش نمونه گیری تصادفی ازنوع خوشه ای چند مرحله ای، ۳۵۱ دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه دلبستگی به والد و همسال (IPPA) از ارمسدن و گرینبرگ[1] (۱۹۸۷) ، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS) از گراتز و روئمر[2] (2004) ، خوش بینی تحصیلی (SAOS) از اسچنن - موران[3] و همکاران (2013) بود. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS20 استفاده شد و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش بوت استراپ استفاده شد. نتیجه های حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند دشواری در تنظیم هیجان در رابطه با دلبستگی به والد و خوش بینی تحصیلی با مقدار (12/0 B=؛ 002/0P=) نقش واسطه ای، ایفا می کند. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد مسیرهای مستقیم دلبستگی به والدین، خوشبینی تحصیلی، دشواری در تنظیم هیجان و نیز مسیرهای مستقیم دلبستگی به همسالان و خوشبینی تحصیلی معنادار شده است. نتایج پژوهش ارتباط معناداری بین دلبستگی به همسالان و دشواری در تنظیم هیجان نشان نداد. براین اساس کسانی که دارای دلبستگی ایمن به والدین هستند، توانایی بیشتری در کنترل هیجان خود دارند و در پی آن نسبت به مسائل تحصیلی خوشبین تر هستند و امکان موفقیت تحصیلی در آنان بالاتر است.
۶۸۰.

مطالعه ظرفیت زن بودن براساس تجربه زیستۀ زنان ایرانی و با تأکید بر ابعاد اجتماعی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنسیت زنانگی فرهنگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۸
هدف: الگوهای زنانه و مردانه بر اساس هر فرهنگی و هر زمانی متغیر است. این در حالیست که بیشتر آن چه ما می دانیم مربوط به فرهنگ های غربی است، بنابراین نیاز است تا پیشینه ی پژوهش بر اساس تمایزات آن چه زنانه و مردانه است در فرهنگ های مختلف غنی ترگردد. از این رو هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های زنانگی در فرهنگ ایرانی براساس تجربیات زیسته زنان ایرانی است.   روش: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از سنت پدیدارشناسی توصیفی انجام گردید. زنان بین سنین 30 تا45 سال با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. همه ِ مصاحبه ها ضبط و سپس خط به خط دست نویس شد و در نهایت تحلیل و کدگذاری گردید.   یافته ها: 18 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و از تحلیل تجارب شرکت کنندگان پژوهش منجر به شناسایی 146 کد باز، 14 مفهوم و 2 مقوله اصلی در زمینه تجربیات زیسته زنان با مفهوم زنانگی شد که در این مقاله مضمون اصلی  فرهنگ و تأثیرش بر ارائه مفهوم زنانگی مخصوصا در تجربه زیسته زنان ایرانی بررسی شد.   نتیجه گیری: درنهایت با توجه به نتایج این پژوهش می توان به این موضوع پرداخت که با تگاهی دوباره به جنسیت به جای نگریستن به دوتایی زن و مرد، از زنانگی و مردانگی حرف بزنیم، زنانگی و مردانگی ای که، هر کس به فراخور میلش و خواسته اش می تواند بهره ای از آن را داشته باشد تا بتوان از زنانگی و مردانگی چندگانه حرف زد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان