فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به محدودیت های ناشی از همه گیری COVID-19 جهت مراجعه حضوری برای دریافت درمان های روان شناختی، پژوهش حاضر، با هدف طراحی برنامه رایانه ای آموزش اختصاصی کردن حافظه (MeST) جهت ارتقاء حافظه خودزندگی نامه ای و وضعیت عاطفی مراقبان افراد مبتلاء به سرطان صورت گرفت. روش کار: مطالعه حاضر یک طرح پیش آزمون پس آزمون با پیگیری یک ماهه بود که در درمانگاه تخصصی داخلی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی (واحد شیمی درمانی) طی بازه زمانی 1401 صورت گرفت. این مطالعه در دو مرحله اصلی ارزیابی اعتبار ابزار طراحی شده و بررسی اثربخشی آن، انجام شد. یافته ها: بررسی روایی محتوایی نسخه فارسی نرم افزار MeST حاکی از آن بود که مقدار CVI برای بیشتر موارد برابر یا بیش از 0/8 است که نشان دهنده اهمیت و ضرورت محتوای موجود در نرم افزار طراحی شده می باشد. همچنین، ضرورت محتوای جلسات حاکی از آن بود که میزان شاخص CVR برای همه موارد 0/99 بود. پس از مداخله، مقایسه میانگین افسردگی (2/06=t ،0/04=P) و حافظه خودزندگی نامه ای (2/25=Z ،0/02=P) در دو گروه حاکی از کاهش نمرات این دو مقیاس در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بود. نتیجه گیری: با توجه به این که مداخله مبتنی بر MeST بر خط، دارای اثربخشی، آسان و ارزان می باشد، می تواند در کنار مداخلات سنتی یا برخط دیگر ارائه شود.
مقایسه تأثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه و روان نمایشگری بر آشفتگی روان شناختی در نوجوانان دارای ضربه های مغزی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ضربه مغزی آسیب زا با شیوع بالا از مهم ترین علل ناتوانی های طولانی مدت محسوب می شود. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه(tDCS) و روان نمایشگری بر آشفتگی روان شناختی در نوجوانان دارای ضربه های مغزی خفیف (mTBI) بود. روش کار: روش این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. از بین تمامی نوجوانان دارای آسیب مغزی خفیف که در نیمه دوم سال 1401 به بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر که در مقیاس کمای گلاسکو نمره 15-13 کسب کرده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره ( دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) Lovibond و Lovibond (1995) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکوا) در فضای نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل کوواریانس حاکی از تفاوت معنادار بین گروه ها در مراحل پس آزمون وپیش آزمون بود. هر دو روش مداخله موجب کاهش آشفتگی روان شناختی نوجوانان شدند. هم چنین بین میزان نمرات آشفتگی روان شناختی گروه آزمایش تحریک فرا جمجمه ای مغز با گروه روان نمایشگری تفاوت معنا دار وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، مداخله های درمانی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه و روان نمایشگری به عنوان شیوه های مکمل در درمان نوجوانان دارای آسیب های مغزی خفیف توصیه می شود.
الگوی مدیریت پیشگیری اجتماعی از اعتیاد بانوان به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۳۲-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مدیریت پیشگیری اجتماعی از اعتیاد بانوان به مواد مخدر بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت انتظامی، مدیران مبارزه با مواد مخدر و اساتید دانشگاهی بودند که از بین آن ها 16 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: پس از فرآیند کدگذاری داده ها، 63 مضمون پایه در مرحله کدگذاری باز؛ 3 مضمون سازمان دهنده در مولفه های پیشگیری رشدمدار، جامعه مدار و محیطی؛ و 3 مضمون فراگیر حاصل شد. یافته های پژوهش در خصوص مضامین اصلی در سطح کلان نشان داد که با اتخاذ برنامه های راهبردی و جامع پیشگیری اجتماعی پیرامون رفع مشکلات اقتصادی، آگاهی بخشی، فرهنگ سازی و هم گرایی نهادهای مدنی با بخش های دولتی می توان گام های موثری در پیشگیری از اعتیاد بانوان برداشت. همچنین، در سطح میانی با اقداماتی مانند تمرکز روی نقاط آسیب پذیر، توسعه حمایت های اجتماعی و غربالگری و درمان و در سطح خرد، از طریق آموزش مهارت های فردی، توانمند سازی و تقویت باورهای دینی می توان در پیشگیری اجتماعی از اعتیاد بانوان امیدوار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که برای تدوین الگوی مناسب پیشگیری از اعتیاد زنان لازم است سه سطح کلان، میانی و خرد در نظر گرفته شود. توصیه ها شامل بازنگری سیاست ها و برنامه ها در کنار اقدامات فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و تاکید بر نهاد خانواده و توانمندسازی زنان آسیب پذیر و توجه به اصل تقدم پیشگیری بر درمان می تواند راه گشای پیشگیری اجتماعی از اعتیاد زنان باشد.
نقش میانجی نگرانی از طرد در رابطه بین تجربه غفلت در کودکی و رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین نقش میانجی نگرانی از طرد در رابطه بین تجربه غفلت در کودکی و رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر صومعه سرا در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند. 260 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای مشارکت داشتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی پرخاشگری (AQ) باس و پری (1992)، پرسشنامه ی حساسیت به طرد (RSQ) داونی و فلدمن (199۶) و پرسشنامه ی ترومای کودکی (CTQ) برنستاین و همکاران (2003) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استرپ استفاده شد. نتایج ضرایب مسیر بیانگر این بود که مدل پیشنهادی در مجموع 40% از واریانس پرخاشگری را در شرکت کنندگان پیش بینی می کند و از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثر مستقیم تجربه غفلت و نگرانی از طرد بر پرخاشگری معنادار بود، همچنین اثر مستقیم تجربه غفلت بر نگرانی از طرد معنادار بود (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که نگرانی از طرد بین تجربه غفلت در دوران کودکی و پرخاشگری نقش میانجی دارد (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این داشت که تجربه غفلت در دوران کودکی می تواند موجب افزایش رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان گردد؛ همچنین این رابطه می تواند به واسطه افزایش نگرانی از طرد واسطه گری شود.
مدل پارادایمی خدمات مشاوره مدرسه بر مبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۱۸۱-۱۴۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از خدمات مشاوره مدرسه است بر اساس شرایط و پیامدهای نظریه زمینه ای تا به مشاوران مدرسه کمک کند خدمات مناسب را جهت رشد یکپارچه دانش آموزان به کار گیرند. روش: روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. گردآوری داده ها در این پژوهش، به دو روش مصاحبه نمیه ساختار یافته و ترجمه اسناد معتبر مشاوره مدرسه بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 8 مشاور تخصصی مدرسه با درجه دکترای تخصصی مشاوره بودند که بیش از 10 سال در مدارس به عنوان مشاور مدرسه کار کردند. یافته ها: یافته های این پژوهش بر اساس حوزه های نظریه زمینه ای شامل مفاهیمی از عوامل و پیامدهای خدمات مشاوره هستند. این مفاهیم عبارت اند از: نیازهای رشدی دانش آموزان، صلاحیت حرفه ای مشاوران مدرسه، ضرورت آگاهی خانواده ها، بافت فرهنگی، سبک زندگی خانواده ها، خط مشی آموزش و پرورش، پدیده کنکور، روان پزشکان و تجویز دارو، نگرش درمانی به جای نگرش پیشگیرانه، مؤسسات و مدارس غیر دولتی، استانداردهای دانش آموزان، استانداردهای مشاوران، خدمات مستقیم، خدمات غیر مستقیم. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان دادند که ارائه خدمات مشاوره مدرسه باید بر اساس نیازهای رشدی دانش آموزان باشد، بافت فرهنگی و سبک زندگی خانواده ها در نظر گرفته شود، مشاوران مدرسه استانداردهای لازم را برای ارائه خدمات داشته باشند و نهایتاً، خدمات مستقیم و غیر مستقیم مشاوره مدرسه به صورت تخصصی و در چارچوب منظمی ارائه شوند تا رشد یکپارچه دانش آموزان که شامل رشد شخصی، رشد تحصیلی، رشد هیجانی/اجتماعی، و رشد شغلی است، تسهیل شود.
پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس مهارت حل مسئله و ادراک از جو مدرسه در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس مهارت حل مسئله و ادراک از جو مدرسه در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع همبستگی بود. تمامی دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه اول مدارس دولتی شهر اصفهان در سال 1402 جمعیت آماری این پژوهش را تشکیل دادند، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 150 انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی، پرسش نامه حل مسئله و پرسش نامه ادراک جو مدرسه بود. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین حل مسئله با خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و 18 درصد از واریانس مربوط به خودکارآمدی تحصیلی به وسیله اعتماد به حل مسئله، اعتماد به خود و کنترل شخصی تبیین شد. همچنین، بین متغیرهای ادراک جو مدرسه با خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و 17 درصد از واریانس مربوط به خودکارآمدی تحصیلی از طریق روابط دانش آموز- دانش آموز، روابط دانش آموز- کارکنان، تأکید آموزشی و ارزش ها و باورهای مشترک تبیین شد. نتیجه گیری: از این نتایج چنین استنباط می شود که با تمرکز شیوه های آموزشی و پرورشی بر حل مسئله و ادراک جو مدرسه می توان امکان رشد و بهبود خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان را فراهم ساخت.
تدوین الگوی توسعه تعهد محور سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۲۹۹-۲۶۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر اکتشاف الگوی توسعه تعهدمحور سازمان بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش داده بنیاد و از طریق نمونه گیری هدفمند صورت گرفته است. جامعه موردپژوهش را کارمندان بیست شرکت دانش بنیان تشکیل داده اند. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده ها جمع آوری و پس از تحقق اشباع نظری، به مصاحبه با 17 نفر اکتفا شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های حاصل از تحقیق، کدگذاری در سه گام متوالی؛ کدگذاری باز، کدگذاری انتخابی و کدگذاری محوری انجام شد. یافته ها: در پژوهش حاضر یافته ها حاکی از شناسایی 300 کد اولیه، 80 کد باز، 12 کد انتخابی و 4 کد نظری است؛ که به طورکلی در 4 محور فرهنگ سازمانی تعهدمحور (رفتار، باور و ارزش تعهد محور)، ساختار سازمانی تعهد محور (نظارت، گزینش، نقش سازمانی و عدالت سازمانی تعهد محور)، سیاست سازمانی تعهد محور (سهم شناسی و تحقق تعهد یکپارچه) و جوسازمانی تعهد محور (رشد خواهی، مشارکت و حمایت گری) دسته بندی شده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از یافته ها بیانگر آن است که ایجاد توسعه تعهد محور باید در ابعاد گوناگون ساختار، سیاست، فرهنگ و جوسازمانی صورت پذیرد. شماره ی مقاله: ۹
Prediction of Bulimia Nervosa Based on Personality Traits with the Mediation of Emotional Intelligence in Nurses(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
33 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to provide a structural equation modeling for the effect of personality traits on bulimia nervosa with the mediating role of emotional intelligence in nurses.
Methods: This research was a descriptive-correlational study that employed structural equation modeling with partial least squares. The research population consisted of all nurses of medical sciences hospitals in Tabriz in 2022. The research sample was 335 people who were selected using stratified sampling. The research tools employed for this purpose were the shorter form of NEO-FFI (NEO Five-Factor Inventory; 1985), the Binge Eating Scale (BES; Gormally et al., 1982), and Schering's Emotional Intelligence Questionnaire (1996). Partial least squares structural equation modeling (PLS-SEM) and Smart PLS 3 plus SPSS 26 were used for data analysis.
Results: The results showed that in the proposed model, the five main personality traits, except the extroversion variable, have a significant direct and indirect effect on bulimia nervosa, and another implication of this research is the significant direct effect of emotional intelligence on bulimia nervosa. Another finding was the significant direct effect of the main personality traits on emotional intelligence.
Conclusion: The results suggest that interventions for bulimia nervosa should embed education on personality traits and emotional intelligence because, according to the findings, the lower the personality traits, such as neuroticism and higher emotional intelligence, the lower the probability of bulimia nervosa.
ارائه مدلی برای پیش بینی خودکارآمدی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدلی برای پیش بینی خودکارآمدی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد بود. روش و مواد: نوع این مطالعه از نظر هدف، بنیادی-کاربردی و پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی، همخوانی و پیش بینی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زوجین با ازدواج مجدد مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه ۳ شهر تهران بودند. روش نمونه گیری در این تحقیق به صورت داوطلبانه در دسترس بود. حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران و نوع تحقیق، بر اساس منطق انجام رگرسیون و با در نظر گرفتن پدیده افت آزمودنی ها حداقل ۴۰۰ نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آزمون های آماری رگرسیون چندمنظوره و تحلیل مسیر در محیط نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای هیجان مدار بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. همچنین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که تمایزیافتگی بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که خودکارآمدی زوجین با ازدواج مجدد را می توان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با نقش میانجی معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد پیش بینی نمود.
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy and Existential Therapy on Symptoms of Demoralization and Life Attitudes in Women Heads of Households in Welfare(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
105-113
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) and existential therapy on symptoms of demoralization and life attitudes in women heads of households in welfare in the city of Rasht. Methods: The research method was quasi-experimental with a pre-test, post-test, and follow-up design with two experimental groups and one control group. The statistical population included all women heads of households in the welfare organization of Rasht city (2159 individuals) in 2021. The sample size included 60 individuals who were randomly assigned to two experimental groups (20 individuals in the existential therapy group and 20 individuals in the cognitive-behavioral therapy group) and one control group (20 individuals). Then, each of the two experimental groups received 8 sessions of 90-minute group therapy. The cognitive-behavioral therapy was based on the cognitive-behavioral therapy protocol by Antony et al. (2013), and the existential therapy was based on the existential therapy protocol by Irvin Yalom (2016). The data collection tools included the Symptoms of Demoralization Questionnaire by Kissane et al. (2004) and the Life Attitudes Questionnaire by Battista (1973). Data analysis was performed using repeated measures ANOVA. Findings: Based on the effect size values, the effectiveness of both cognitive-behavioral therapy and existential therapy on the demoralization symptoms variable was 43%, and on the life attitudes variable, it was 62%. This effectiveness was significant and persistent (according to the follow-up test results), and both therapies had a lasting impact on the dependent variables. In the variables of demoralization symptoms (F=29.34, p=0.001) and life attitudes (F=62.36, p=0.001). Conclusion: The results showed that there was a significant difference between the three stages of pre-test, post-test, and follow-up in the variables of demoralization symptoms and life attitudes of women heads of households in the two experimental groups (cognitive-behavioral therapy and existential therapy), indicating the significant impact of both therapeutic methods on the research's dependent variables.
The Effectiveness of Movement-Based Psychotherapy on Couple Intimacy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to examine the effectiveness of movement-based psychotherapy on couple intimacy. Method: The research employed a single-case experimental design with multiple baselines. The statistical population consisted of all couples who visited counseling centers in Bojnord City in 2021. From this population, three couples who met the inclusion criteria were selected through purposive criterion-based sampling. Measurements were conducted using the validated Couple Intimacy Needs Questionnaire by Bagarozzi (2012). Participants were assessed over three baseline sessions, 12 intervention sessions, and three follow-up sessions. Data analysis was performed using visual analysis at both within-case and between-case levels. Findings: Results indicated an increase in intimacy for all participants. The graph lines demonstrated an upward trend in data changes during the intervention phase, with a high percentage of Nonoverlapping Data (PND) and a low percentage of Overlapping Data (POD). Additionally, in the follow-up phase, intimacy continued to increase for four individuals (two couples) and remained within the intervention range for two individuals (one couple), indicating that movement-based psychotherapy was effective in enhancing intimacy between couples. Conclusion: The results showed that movement-based psychotherapy, by utilizing the body as a tool to access the unconscious and applying techniques such as mirroring and fostering an understanding of each individual’s needs and emotions in their partner, increased awareness and recognition of personal and partner needs, thereby enhancing intimacy between couples. It is recommended that this method be implemented in therapeutic and counseling centers to enrich marital relationships.
The Relationship Between Mental Health and Mental Toughness with Meaning in Life in Families of Children with Autism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the relationship between mental health and mental toughness with the meaning in life in families of children with autism. Methods: The statistical population included all families with children with autism registered in the Autism Society of Tehran in 2022 (totaling 2,040 individuals). From this population, 322 participants were selected using convenience sampling based on Morgan's table. Participants were assessed using the General Health Questionnaire (GHQ) by Goldberg (1999), the Mental Toughness Questionnaire by Clough, Earle, and Sewell (2002), and the Meaning in Life Questionnaire by Steger, Frazier, Oishi, and Kaler (2006). Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and multiple regression tests via SPSS version 23. Findings: The findings revealed a significant relationship between meaning in life and both mental health and mental toughness in families of children with autism. The dimensions of mental health significantly predicted the presence of meaning and the search for meaning in life. Furthermore, the dimensions of mental toughness were also significant predictors of the presence of meaning and the search for meaning (P < 0.001). Conclusion: Based on the results, the role of mental health and mental toughness is crucial in fostering a positive experience of meaning in life for families of children with autism.
مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵ (مجموعه مقالات رفتار و ذهن)۵
26-36
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان افزایش یافته است و به نظر می رسد که طرح واره های ناسازگار اولیه و شفقت به خود در آن نقش داشته باشند. در نتیجه، این پژوهش با هدف تبیین مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود انجام شد. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول شهر قم در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر 391 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه رفتارهای خودآسیب رسان (سانسون و همکاران، 1998)، پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1999) و فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (ریس و همکاران، 2011) بودند. داده های این پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای AMOS و SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود برازش مناسبی داشت. همچنین، اثر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر شفقت به خود، اثر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر رفتارهای خودآسیب رسان و اثر مستقیم شفقت به خود بر گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان معنی دار بود (001/0P<). افزون بر آن، اثر غیرمستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود بر گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در آنان معنی دار بود (001/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، برای کاهش گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان می توان از طریق کارگاه های آموزشی میزان طرح واره های ناسازگار اولیه آنها را کاهش و میزان شفقت به خود آنان را افزایش داد.
The Lived Experience of Mothers on the Verge of Separation: A Case Study of Isfahan City(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present research aimed to study the lived experience of mothers on the verge of separation and to explore the phenomenon of separation and divorce from their perspective. Method: It was a qualitative study with a phenomenological method among mothers on the verge of separation in Isfahan city. Semi-structured interviews were used for data collection in this research. Participants included 15 mothers on the verge of separation in Isfahan city in the year 2021, using purposive sampling, and the operations of data collection and analysis were conducted simultaneously. Findings: According to the analysis and the extracted main and sub-categories, the story of mothers on the verge of separation can be narrated within 5 overarching themes. The results of this research, from among 180 thematic sentences from the statements of mothers on the verge of separation about their experiences, eventually classified 5 overarching themes and 15 organizing themes that form the network of themes. The overarching and organizing themes in this research include communication problems (relationships with children, relationships with spouses), parenting (children's financial problems, defective parenting style, child management), emotional and behavioral (emotional and behavioral problems of parents, emotional and behavioral problems of children), psychological, social, and economic support (family, lack of counseling, economic) and exacerbating factors (extramarital affairs, addiction, previous divorce experience, mental disorders, sexual dysfunction). Conclusions: The results showed that mothers on the verge of separation experience emotions that can affect their well-being and mental health. The findings highlight the necessity for psychologists and social workers to deeply understand the lived experiences of these individuals and to offer therapeutic interventions based on the themes emerged from the current study, focusing on improving their emotional state.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
107 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر از شناخته شده ترین اختلالات تعامل روده و مغز است که با علائم درد مزمن شکمی به همراه تغییر عادات روده مشخص می شود. این بیماری تاثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز سلامت گوارش بیمارستان الزهرا اصفهان در سال ۱۴۰۲ بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (۲۰۲۳) و با روش نمونه گیری در دسترس ۳۰۰ نفر انتخاب شد. با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹)، مقیاس مقیاس باور های خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (۱۹۹۵)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱) داده ها جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه ۲۸ داده ها تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که راهبرد های تنظیم هیجان و خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند و خودکارآمدی در ارتباط میان راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های درمانی با محوریت تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر است.
پیش بینی افسردگی مالیخولیایی با میانجی گری درد ذهنی: نقش روابط ابژه و ترومای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
23 - 36
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی افسردگی مالیخولیایی بر اساس روابط ابژه و ترومای دوران کودکی با میانجی گری درد ذهنی در دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دختران نوجوان 15 تا 18 سال ساکن شهر کرمان در سال 1401 بود که تعداد 500 نفر به صورت داوطلبانه، به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقیاس روابط ابژه، مقیاس ترومای دوران کودکی و مقیاس درد ذهنی جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد مدل پیش بینی افسردگی مالیخولیایی بر اساس نقش روابط ابژه و ترومای دوران کودکی با میانجی گری درد ذهنی برازش مناسبی دارد. همچنین تأثیر غیر مستقیم روابط ابژه و ترومای دوران کودکی از طریق درد ذهنی و تأثیر مستقیم درد ذهنی بر افسردگی مالیخولیایی تأیید شد. منطبق با یافته های این پژوهش، روابط معیوب والدینی در دوران کودکی و تجربه غفلت و سوء استفاده، احتمالاً می تواند از عوامل مؤثر در بروز افسردگی مالیخولیایی باشد. لذا، توجه به این عوامل می تواند راهنمایی برای مشاورین و والدین، برای پیشگیری از ابتلا به افسردگی مالیخولیایی باشد.
Normative Study and Psychometric Properties of the Digital Quotient Test in Children and Adolescents Aged 8-18 in the Iranian Community
حوزههای تخصصی:
Objective: Digital Quotient (DQ) refers to a comprehensive set of digital competencies derived from universal ethical values that aim to enhance human interaction with, control, and create technology. The present study aimed to establish norms and examine the psychometric properties of the Digital Quotient Test in children and adolescents aged 8-18 in the Iranian community.Methods: This study's statistical population included students of the First and Second Elementary Schools and the First and Second Secondary Schools of Tehran in the academic year 2020-2021. A total of 521 students (277 girls and 244 boys) were examined using a convenience sampling method. To analyze the data obtained from the test, inferential statistics to determine construct validity, Pearson correlation matrix, and test-retest reliability using SPSS software version 26.Results: The results indicated that the construct validity of the Digital Quotient Test, using the internal consistency between its eight domains and the total score as evidence for this validity, was found to be appropriate (P < 0.05). Using the test-retest method with a coefficient of 0.872, the test reliability was estimated to be appropriate (P < 0.01).Conclusion: The Digital Quotient Test has appropriate validity and reliability in children and adolescents aged 8-18 years in Iranian community.
تحلیل مسیر صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری باورهای ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
195 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیل مسیر صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری باورهای ارتباطی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زنان متاهل شرکت کننده در کلاس های آموزش خانواده شهر ابهر که در محدوده سنی 45-25 قرار داشتند، بود که با استفاده روش نمونه گیری تصادفی ساده 260 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (MIS)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (RASS) و باورهای ارتباطی اپستاین و آیدلسون (RBT) بود. اطلاعات پرسشنامه ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 27 و ایموس نسخه 26 و به روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن و صمیمیت زناشویی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و باورهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی منفی و معنادار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا هم بطور مستقیم و هم بطور غیر مستقیم از طریق باورهای ارتباطی برصمیمیت زناشویی تاثیر دارند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی یک رابطه خطی نیست و باورهای ارتباطی می تواند در این رابطه نقش واسطه ای داشته باشد.
برازش روابط علّی- ساختاری هوش موفق با خردمندی با میانجی گری هوش موسیقیایی در نوازندگان پیانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی هوش موسیقایی در رابطه بین هوش موفق با خردمندی در نوازندگان پیانو بود.
روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل نوازندگان پیانو شهر اراک در سال 1402 بود. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس (شیوه آنلاین) 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس کوتاه شده خردمندی سن دیگو توماس و همکاران (2022)، پرسشنامه هوش موفق گریگورنکو و استرنبرگ (2002) و پرسشنامه هوش های چندگانه گاردنر (1983) بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم هوش موفق و هوش موسیقایی بر خردمندی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که هوش موسیقایی در رابطه بین هوش موفق با خردمندی نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (071/0=RMSEA و 05/0>p) و 90 درصد خردمندی به وسیله هوش موفق با نقش میانجی خردمندی تبیین می شود.
نتیجه گیری: بنابراین خردمندی نوازندگان پیانو می تواند، متأثر از هوش موفق و هوش موسیقایی آنان باشد. لذا نتیجه گیری می شود که هوش موسیقایی شامل جنبه های تحلیلی، آفریننده، عملی و مبتنی بر خردمندی است و این ویژگی های شناختی سطح بالاتر هم برای آهنگسازی و هم برای اجرای موسیقی کاربرد دارند و می توانند برای درک و دانش موسیقایی در نوازندگان پیانو نیز کاربرد داشته باشند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی، اضطراب، و تنیدگی کودکان مبتلا به دیابت: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت به عنوان یکی از رایج ترین بیماری های مزمن در کودکان، علاوه بر مشکلات جسمانی، با پیامدهای روان شناختی مانند افسردگی و اضطراب همراه است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، با تمرکز بر پذیرش، ذهن آگاهی، و تعهد به تغییرات معنادار، به عنوان روشی نوین در ارتقای سلامت روانی بیماران مزمن شناخته شده است. این پژوهش با مرور نظام مند مطالعات، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در کاهش مشکلات روان شناختی کودکان مبتلا به دیابت بررسی می کند. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی دیابت، افسردگی، اضطراب، تنیدگی، پریشانی روان شناختی، کودکان، و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، و اسکوپوس در بین سال های 2013 (از ماه ژانویه) تا 2024 (تا ماه سپتامبر) و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 749 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 19 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: در میان 749 مقاله اولیه، 19 مطالعه با بیش از 2500 شرکت کننده از کشورهای مختلف بررسی شدند. پژوهش های انجام شده مشخص کردند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به کاهش افسردگی، اضطراب، و تنیدگی، و بهبود مدیریت قند خون، کیفیت زندگی، و انعطاف پذیری روان شناختی کمک می کند. مداخلات آنلاین و گروهی به ویژه در کودکان و والدین بیماران نیز مؤثر بوده و تأثیرات مثبتی بر کیفیت زندگی کودکان داشتند. ترکیب این درمان با روان شناسی مثبت و ذهن آگاهی، مدیریت بهتر بیماری، و بهبود روابط بیمار-پزشک را تسهیل کرده است. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان رویکردی جامع و انعطاف پذیر، مرزهای سنتی درمان های روان شناختی را گسترش می دهد. این روش با ترکیب اصول ذهن آگاهی، پذیرش، و تعهد به تغییر، نه تنها تنیدگی و پریشانی مرتبط با دیابت را کاهش می دهد، که زمینه ای برای تعامل مؤثرتر بیمار-پزشک، بهبود کیفیت زندگی، و خودمدیریتی بهتر بیماری فراهم می کند.