فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
میگرن به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات عصبی، تأثیری جالب توجه بر کیفیت زندگی افراد مبتلا دارد. این اختلال با دردی شدید و ناتوان کننده همراه است که ممکن است ناشی از عوامل هیجانی و شناختی باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر اضطراب درد و تاب آوری در بیماران مبتلا به میگرن بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل و مرحله پیگیری سه ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به میگرن شهر اصفهان است که در سال 1402-1403 به یکی از کلینیک های تخصصی میگرن شهر اصفهان مراجعه کردند. به کمک نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از این افراد انتخاب شدند. افراد به طور تصادفی با نسبت 1:1 در گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله درمان هیجان مدار (بر اساس بسته درمانی درمان هیجان مدار گرینبرگ و همکاران، 2008) را طی 8 جلسه 90دقیقه ای هفته ای یک بار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب درد (مک کراکن و دینگرا (2002)) و تاب آوری (کانر و دیویدسون (2003)) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس آمیخته با نرم افزار SPSS-26 تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان دهنده کاهش معنادار میانگین نمرات اضطراب و افزایش معنادار میانگین نمرات تاب آوری بیماران در مراحل پس آزمون و پیگیری است. با توجه به تأثیر درمان هیجان مدار بر اضطراب درد و تاب آوری در بیماران مبتلا به میگرن (05/0>P)، پیشنهاد می شود درمانگران در مواجهه با بیماران مبتلا به میگرن با مشکلات هیجانی از این روش درمانی استفاه کنند.
نقش میانجی سرمایه های روان شناختی در رابطه تحمل پریشانی با کمال گرایی مثبت و منفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سرمایه های روان شناختی در رابطه بین تحمل پریشانی با کمال گرایی مثبت و منفی در میان دانشجویان بود. روش این پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری (4303نفر) را کلیه دانشجویان دانشکده های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه های تهران، الزهرا و علامه طباطبائی در سال 1401-1402 تشکیل دادند و از این جامعه 321 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و به شیوه آنلاین انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش به مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری-شورت (1995) و پرسشنامه سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم کمال گرایی منفی بر تحمل پریشانی و سرمایه های روان شناختی معنادار بود ( 001/0 > P). همچنین کمال گرایی مثبت اثر مستقیم معنادار بر سرمایه های روان شناختی داشت (001/0> P) ولی اثر مستقیم کمال گرایی مثبت بر تحمل پریشانی معنادار نبود (05/0< P). سرمایه های روان شناختی اثر مستقیم معناداری بر تحمل پریشانی (05/0> P) داشت در نهایت اینکه سرمایه های روان شناختی در رابطه بین کمال گرایی مثبت و منفی با تحمل پریشانی نقش میانجی داشت ( 05/0 >P). بر این اساس سرمایه های روان شناختی رابطه بین تحمل پریشانی با کمال گرایی مثبت و منفی را تحت تاثیر قرار می دهد.
اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه ششم شهرستان ایرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بهبود متغیرهای تحصیلی به ویژه انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی می تواند نقش موثری در ارتقای عملکرد تحصیلی دانش آموزان داشته باشد. بنابراین، هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه ششم بود. روش و مواد: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر پایه ششم شهرستان ایرانشهر در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. تعداد 40 کودک پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی (هرمنس، 1970) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (جینکز و مورگان، 1999) بودند و داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی باعث افزایش مولفه های انگیزش پیشرفت تحصیلی شامل اعتمادبه نفس، پشتکار، آینده نگری و سخت کوشی شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (05/0P<). همچنین، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی باعث افزایش مولفه های خودکارآمدی تحصیلی شامل تلاش و بافت شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (05/0P<)، اما بر مولفه استعداد در متغیر خودکارآمدی تحصیلی تاثیر معناداری نداشت (05/0P>). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر بهبود انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، برنامه ریزی جهت استفاده از این روش آموزشی برای بهبود متغیرهای تحصیلی ضروری است.
Comparison of the Effectiveness of Positive Psychotherapy and Emotion-Focused Therapy on Attachment Patterns, Communication Patterns, and Lifestyle of Incompatible Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of positive psychotherapy and emotion-focused therapy on attachment patterns, communication patterns, and lifestyle of incompatible couples who referred to counseling centers. Methods: This study is applied research in nature and quasi-experimental in execution, utilizing a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included all couples with incompatible spouses who referred to counseling centers (Behesht Counseling Center) in Isfahan in 2022. From this population, 45 individuals were selected using convenience and purposive sampling and divided into three groups: two experimental groups (each with 15 participants) and one control group (15 participants). The first experimental group underwent Goodwin's positive psychotherapy (2018) in ten sessions, and the second experimental group underwent Johnson's emotion-focused therapy (2006) in eight sessions. The questionnaires used in this study were Hazan and Shaver's Attachment Questionnaire (1987), Christensen and Sullaway's Communication Patterns Questionnaire (1984), and Miller-Smith's Lifestyle Questionnaire (2003). Findings: Using covariance analysis, the results indicated that, after controlling for pre-test levels, there were significant differences between the experimental and control groups of incompatible couples in terms of attachment patterns (secure, avoidant-insecure, and ambivalent-insecure), communication patterns (constructive mutual), communication pattern (demand/withdraw), communication pattern (avoidant), and lifestyle. The effect size was 0.48 for emotion-focused therapy. Similarly, significant differences were observed for positive psychotherapy with an effect size of 0.41. There was a significant difference in the effectiveness of positive psychotherapy and emotion-focused therapy on attachment patterns (secure, avoidant-insecure, and ambivalent-insecure). Conclusion: Overall, the results indicate that emotion-focused therapy has a greater impact on attachment patterns (secure, avoidant-insecure, and ambivalent-insecure) compared to positive psychotherapy. Significant differences were also observed in the impact on communication patterns (constructive mutual, demand/withdraw, and avoidant) and lifestyle, with emotion-focused therapy showing a greater effect.
Effectiveness of Paradoxical Couple Therapy on Self-Differentiation and Marital Intimacy in Couples with Marital Conflict(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to determine the effectiveness of paradoxical couple therapy on self-differentiation, communication beliefs, and marital intimacy in couples experiencing marital conflict. Method: This study employed a quasi-experimental design with a pre-test, post-test, and follow-up, using a control group. The statistical population consisted of all couples with marital conflict in Tehran in 2023. Fourteen couples experiencing marital conflict were selected using a non-random, purposive sampling method, and then, through random assignment, 7 couples were assigned to the experimental group and 7 couples to the control group. The experimental group participated in 8 sessions of paradoxical couple therapy, and after dropouts, 6 participants successfully completed the therapy. The control group received no intervention. To match the number of participants, couples were randomly excluded from the control group to account for dropouts in the experimental group. The study utilized questionnaires measuring self-differentiation, communication beliefs, and marital intimacy. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) and SPSS 22 software. Findings: The findings indicated that there was a significant difference between the post-test mean scores of the experimental and control groups. Paradoxical couple therapy significantly improved self-differentiation (F = 4.93, p = 0.035) and marital intimacy (F = 41.16, p = 0.001). Conclusion: Based on the results of this study, interventions based on the paradoxical approach can effectively improve self-differentiation, communication beliefs, and marital intimacy.
مقایسه اثر بخشی ایماگوتراپی و زوج درمانی شناختی رفتاری بر رضایت جنسی و تصور از خود در زوج های شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی ایماگوتراپی و زوج درمانی شناختی-رفتاری بر رضایت جنسی و خودپنداره جنسی در زوج های شاغل بود. روش شناسی: این پژوهش به صورت آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زوج های شاغل فرهنگی در تویسرکان واقع در استان همدان در سال های 2021-2022 بود. تعداد 40 نفر از این جامعه به صورت تصادفی انتخاب و به چهار گروه (دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه های آزمایش هرکدام به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش ایماگوتراپی و زوج درمانی شناختی-رفتاری قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1998) و پرسشنامه خودپنداره بک (1978) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش ایماگوتراپی و زوج درمانی شناختی-رفتاری تأثیر معنی داری بر رضایت جنسی و خودپنداره جنسی زوج های شاغل داشتند (05/0>p). با این حال، ایماگوتراپی نسبت به زوج درمانی شناختی-رفتاری در بهبود رضایت جنسی مؤثرتر بود، در حالی که زوج درمانی شناختی-رفتاری در بهبود خودپنداره جنسی نتایج بهتری داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هر دو رویکرد ایماگوتراپی و زوج درمانی شناختی-رفتاری می توانند به عنوان مداخلات مؤثر برای بهبود رضایت جنسی و خودپنداره جنسی در زوج های شاغل مورد استفاده قرار گیرند. با این حال، انتخاب رویکرد درمانی باید با توجه به نیازهای خاص هر زوج انجام شود.
رابطه کیفیت روابط مادر- کودک با راهبردهای مهار فکر و فقدان لذت جویی مادران دارای کودکان مبتلا به اتیسم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ویژگی های روان شناختی مادر از قبیل رابطه ای که با کودک دارد و فقدان لذت جویی نقش به سزایی ایفا می کند.
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه کیفیت روابط مادر-کودک با راهبردهای مهار فکر و فقدان لذت جویی مادران دارای کودکان مبتلابه اتیسم انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اتیسم شهر اهواز در سال 1399-1400 بوده که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های کیفیت روابط مادر-کودک پیانتا (1994)، پرسشنامه مهار فکر ولز و دیویس (1994) و پرسشنامه فقدان لذت جویی سنایت و همکاران (1995) جمع آوری شدند. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 22 انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که همه ضرایب مسیر به جز کنترل اجتماعی با فقدان لذت جویی (74/0 p=، 02/0-β=) رابطه معنی داری دارد. به علاوه، روابط غیرمستقیم پرت کردن حواس (023/0 p=، 175/0β=)، نگرانی (005/0 p=، 151/0β=)، تنبیه (004/0 p=، 178/0-β=) و ارزیابی دوباره (026/0 p=، 144/0β=) با میانجی گری فقدان لذت جویی با کیفیت روابط مادر- کودک معنی دار بودند، اما کنترل اجتماعی با میانجی گری فقدان لذت جویی با کیفیت روابط مادر-کودک (549/0 p=، 017/0-β=) معنی دار نبود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پرت کردن حواس، نگرانی، تنبیه و ارزیابی دوباره به صورت مستقیم و از طریق فقدان لذت جویی به صورت غیرمستقیم قادر به پیش بینی کیفیت روابط مادر-کودک است؛ لذا با مهار فکر می توان انتظار داشت عملکرد بهتری داشته و لذت جویی نیز در این مادران بهبود یابد. در نتیجه این امر منجر به ارتباط بهتر مادر-کودک در کودکان مبتلا به اتیسم شود.
Does Stress Coping Strategies Predict the Quality of Life and Life Satisfaction among University Employees?
حوزههای تخصصی:
The aim of the current research was to examine how stress coping strategies predict quality of life and life satisfaction among staff at Sistan and Baluchestan University. A total of 94 employees from the University of Sistan and Baluchestan, Iran were chosen using a simple sampling method. To gather data, the Coping Inventory for Stressful Situations (CISS) by Endler & Parker (1990a), Huebner's Life Satisfaction Scale (1994), and the WHOQOL BREF Quality of Life Questionnaire were utilized. The data was analyzed using Pearson and multiple stepwise regression. The findings indicated a significant negative correlation between the avoidant approach to stress management and quality of life (r=.243, p<.01), whereas the problem-focused and emotion-focused strategies did not show a significant link with quality of life and satisfaction with life. The avoidant coping style accounted for 5.9% of the variance in quality of life. The other coping styles were excluded from the regression and did not make it into the regression equation. Avoidant style (Beta=.525, p=.0001) exhibited a negative and significant relationship with quality of life. It is determined that avoidant-oriented coping was a negative unique predictor of the employees' quality of life.
Comparison of the Effectiveness of Acceptance - Commitment Therapy and Mindfulness Therapy on Improving Blood Sugar Control and Weight Control in People with Diabetes II(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: Type 2 diabetes is a chronic and complex disease that requires constant medical and psychological care. This study aimed to compare the effectiveness of acceptance, commitment, and mindfulness therapy in improving blood sugar control and weight control in people with type 2 diabetes.
Method: The research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design and a two-month follow-up with a control group. The statistical population of this study included all men with type 2 diabetes and overweight in Tehran in 2021. The research samples were 60 patients who were selected through the purposeful sampling method and randomly assigned into three equal groups including experimental group A (under acceptance and commitment therapy), experimental group B (under mindfulness therapy), and control group (without intervention). The data collection tool in this study was the HBA1C test to control blood sugar and BMI to control weight. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance.
Results: The results showed a significant difference between the mean scores of blood sugar control and weight control in the acceptance and commitment therapy group and the control group (p < 0.001). Also, there was a significant difference between the blood sugar control and weight control scores of the mindfulness therapy group and the control group (p < 0.05).
Conclusion: It is concluded that both interventions, especially acceptance and commitment therapy to reduce the psychological and physical problems of patients with type 2 diabetes.
شناسایی عوامل پیشران کلیدی تأثیرگذار بر همکاری های علمی بین المللی در آموزش عالی کشور از دیدگاه مدیران بخش بین الملل دانشگاه ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه: امروزه توسعه فعالیت های علمی بین المللی به یکی از دغدغه های اصلی دانشگاه های برتر جهان در راستای افزایش اعتبار، کیفیت، درآمدزایی و برندسازی تبدیل شده است. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل پیشران کلیدی تأثیرگذار بر همکاری های علمی بین المللی در آموزش عالی کشور از دیدگاه مدیران بخش بین الملل و صاحب نظران این حوزه انجام شد است. روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و با رویکرد کیفی انجام شده است. گروه هدف پژوهش حاضر مدیران بخش بین الملل دانشگاه های دولتی کشور و صاحب نظران این حوزه بود. مشارکت کنندگان در پژوهش 14 نفر از مدیران بخش بین الملل دانشگاه های دولتی و 4 نفر از صاحب نظران این حوزه بود که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته داده های پژوهش از آنها جمع آوری گردید و جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج: پس از تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، مجموع کدهای آزاد استخراج شده از محتوای مصاحبه ها 149 کد بود که در 12 مفهوم مشابه طبقه بندی و در نهایت عوامل پیشران کلیدی تاثیر گذار بر گسترش همکاری های علمی بین المللی در آموزش عالی در 5 تم اصلی شامل عوامل: اقتصادی، سیای، فرهنگی و ارزشی، فناوری و محیطی دسته بندی شدند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای ارتقا و تقویت همکاری های علمی بین المللی دانشگاه ها آگاهی از بافتارهای اجتماعی جامعه ای که دانشگاه در آن قرار گرفته ضروری است. زیرا که ارتباط میان دانشگاه و جامعه ای که در آن قرار گرفته، ارتباطی متقابل و مشارکتی است و پیشران های کلیدی نقش تاثیرگذاری در ارتقای همکاری های علمی بین المللی در آموزش عالی دارند.
اثربخشی آموزش بازی های اجتماعی بر خودآگاهی هیجانی و مهارت های اجتماعی در دانش آموزان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
73 - 91
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش بازی های اجتماعی بر خودآگاهی هیجانی و مهارت های اجتماعی در دانش آموزان قربانی خشونت خانگی انجام گرفت. روش پژوهش مورد مطالعه، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال قربانی خشونت خانگی در مراکز توانبخشی تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در سال 1401 بود که در این پژوهش 30 دانش آموز با شیوه نمونه گیری در دسترس، که واجد شرایط بودند به صورت تصادفی به دو گروه دریافت کننده درمان ( 15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) تقسیم شدند و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودآگاهی هیجانی ریفی (2007) و مهارت های اجتماعی گرشام (1990) استفاده شد.گروه آزمایش 8 جلسه60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار واقع شدند و هیچ آموزشی دریافت نکردند. بعد از پایان جلسات هر دو گروه توسط پرسشنامه های مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک طرفه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و یافته ها نشان داد که آموزش بازی های اجتماعی بر افزایش خودآگاهی هیجانی و مهارت های اجتماعی در دانش آموزان قربانی خشونت خانگی در سطح معنی داری کمتر از یک هزارم( 0/001) P< موثر بود.
رابطه بین اختلال وسواسی اجباری واهمال کاری تحصیلی و نقش واسطه ای اجتناب شناختی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط و تأثیرگذار بر اهمال کاری تحصیلی از ضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. به نظر می رسد اختلال وسواسی اجباری و اجتناب شناختی از عوامل موثر بر اهمال کاری تحصیلی هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه اختلال وسواسی اجباری و اهمال کاری تحصیلی با نقش واسطه ای اجتناب شناختی بود. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دانشگاه ارومیه در نیمسال دوم تحصیلی 1401-1402 بودند که تعداد 251 نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس بازنگری شده وسواسی اجباری (فوا و همکاران، 2002)، مقیاس اجتناب شناختی (سکستون و دوگاس، 2008) و مقیاس تعلل ورزی تحصیلی (سولومون و راث بلوم ، 1984) استفاده شد. تحلیل داده های جمع آوری شده در نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 24 و آموس نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم اختلال وسواسی اجباری بر اهمال کاری تحصیلی معنادار است (01/0p<). همچنین نتایج نشان داد اختلال وسواسی اجباری با واسطه گری اجتناب شناختی رابطه معناداری دارد (05/0p<). در نهایت نتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد اجتناب شناختی رابطه بین اختلال وسواسی اجباری و اهمال کاری تحصیلی را واسطه گری می کند. به مشاوران و روان شناسان مرکز مشاوره دانشجویی پیشنهاد می شود جهت کاهش اهمال کاری تحصیلی، بر تظاهرات اختلال وسواسی اجباری و اجتناب شناختی ناشی از آن نیز توجه کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض بود که حداکثر پنج سال تجربه زندگی مشترک داشتند. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان درگیر تعارض شهر مشهد در فروردین ماه 1401 بود که به دادگاه خانواده و شورای حل اختلاف شهر مشهد مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری تعداد 45 نفر به صورت دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش یک تحت آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی، گروه آزمایش دو تحت آموزش گروهی مثبت نگری طی 8 جلسه 1 ساعته قرار گرفتند و گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های ناگویی هیجانی، رضایت از زندگی و خوش بینی بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان تفاوت معنادار وجود دارد و مثبت نگری نسبت به آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک اثربخشی بیشتری دارد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری می تواند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت کاهش مشکلات روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان درگیر تعارض زناشویی به کار گرفته شود.
پیامد دخالت خانواده های اصلی و راهکارهای مدیریت آن در رابطه زوجین: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
79 - 108
حوزههای تخصصی:
خانواده اصلی و کم و کیف ارتباط زوجین با آن از عواملی است که بنابه گزارشات بالینی در ایجاد و دامن زدن به تعارضات زناشویی نقش تعیین کننده ای دارد. هدف این پژوهش بررسی و طبقه بندی اطلاعات بر مبنای تجربه زیسته زوجین از پیامدهای دخالت خانواده های اصلی در زندگی مشترک آنان و طبقه بندی راهبردهای مورد استفاده زوجین بود. روش مطالعه، کیفی و از نوع پدیدار شناسی بود. نمونه 13 نفر از زوجین شهر کرمان بودند که با روش هدفمند انتخاب شدند. سپس مصاحبه های نیمه ساختار یافته با آنان انجام شد و اطلاعات با روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان داد پیامد دخالت ها شامل دو مقوله پیامدهای فردی که شامل دو مضمون فرعی ایجاد هیجانات و احساسات ناخوشایند و ایجاد درگیری ذهنی و پیامدهای بین فردی با سه مضمون فرعی مختل شدن روند زندگی زوجی، ایجاد سوگیری در شناخت و رفتار نسبت به همسر و مختل کردن ارتباط با خانواده و اطرافیان بود. و راهبردهای مورد استفاده زوجین در مدیریت این دخالت ها شامل سه مقوله راهبردهای فردی با مضمون های فرعی خودابرازی، برخورد منفعلانه در برخورد با دخالت ها، اتخاذ رویکرد غیرمستقیم؛ راهبردهای زوجی با مضمون های فرعی هماهنگی و اتحاد با همسر، افزایش صمیمیت باهدف ایجاد اتحاد؛ و راهبردهای ارتباط با خانواده با مضمون های فرعی مرزسازی، پذیرش خانواده و قاب گیری مجدد دخالت ها بود. به نظر می رسد نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به مشاوران و روانشناسان در مراکز مشاوره و مراکز شبه خانواده و موسسات آموزشی کمک کند تا تحلیل واقع گرایانه تری نسبت به دخالت خانواده های اصلی در زندگی زناشویی زوجین داشته باشند.
مرکز اعتیاد ناب: ترسیم الگوی کارکردی مطلوب سازمانی مراکز ترک اعتیاد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۱۳۴-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ترسیم الگوی کارکردی ناب از مراکز ترک اعتیاد در ایران بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر روش داده بنیاد نوظهور بود. جامعه پژوهش شامل افراد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد، مدیران و رئیس های مراکز ترک اعتیاد، مددیارانِ این مراکز و متخصصان حوزه اعتیاد بودند. براساس نمونه گیری هدفمند از نوع نظری و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 37 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که الگوی ناب کارکردی مراکز ترک اعتیاد دارای سه کارکرد اساسی نهادی، اداری و فنی است. کارکردهای نهادی شامل حمایت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود. کارکردهای اداری شامل مدیریت منابع انسانی، مدیریت مالی اثربخش، جو اعتماد سازمانی و نظارت دقیق بر سازوکارهای سازمانی بود. در نهایت، کارکردهای فنی شامل سم زدایی توام با احترام، مهارت آموزی حرفه ای و مشاوره حرفه ای برای فرد مبتلا به اعتیاد و خانواده ها بود. نتیجه گیری: الگوی نابِ برآمده از داده های پژوهش نشان از آن دارد که مشارکت کنندگان در پژوهش، ناکارآمدی مراکز ترک اعتیاد را بنیادین می دانند که ریشه های اجتماعی دارد و دلیل این امر این است که در ترسیم الگوی ناب همواره خواهان جلب حمایت های نهادی هستند.
مقایسه اثربخشی بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
251 - 266
حوزههای تخصصی:
زمینه: توجه به رشد کودکان در ابعاد مختلف اجتماعی و اقدامات پیشگیرانه از بروز مشکلات رفتاری در سنین اولیه از اهمیت زیادی برخوردار است. ازاین رو شناسایی برنامه های مداخله ای هدفمند و مؤثر در این زمینه کمک کننده خواهد بود. تاکنون از روش های مختلفی برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان استفاده شده است، اما در مورد مقایسه اثربخشی بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دوره پیش دبستانی شهر کرمان بود که از میان آن ها نمونه ای 60 نفری به صورت در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. یکی از گروه های آزمایش از طریق بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی (10 جلسه) و گروه آزمایش دیگر از طریق برنامه آموزشی والکر (1983) تحت 11 جلسه آموزش قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بود. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس در پژوهش حاضر نشان داد هر دو روش مداخله در کاهش مشکلات رفتاری مؤثر بودند، اما اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی در مشکلات درونی سازی و بیش فعالی نسبت به روش والکر بیشتر بود (0/05 >P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد استفاده از روش های مداخله ای مبتنی بر نمایش عروسکی در بهبود مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی نسبت به روش هایی که صرفاً جنبه ذهنی دارند؛ مؤثرتر هستند، لذا مربیان پیش دبستانی و روانشناسان کودک می توانند از روش مذکور در جهت کاهش مشکلات رفتاری کودکان از آن استفاده کنند.
پیشگیری از خودکشی در نوجوانان ایرانی؛ مروری قلمرو نگر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
87-128
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیگیری، پیشگیری و درمان خودکشی در سنین کودکی و نوجوانی، با توجه به افزایش میزان خطر خودکشی با افزایش سن امری ضروری به نظر می رسد. هدف از مطالعه مروری حاضر، بررسی عوامل خطر و محافظتی خودکشی و مداخلات روان شناختی به منظور پیشگیری از خودکشی در نوجوانان ایرانی است. روش: نتایج این مطالعه با بررسی و مقایسه مقالات چاپ شده معتبر داخلی و خارجی به دست آمده است. با جستجوی کلیدواژه های «خودکشی»، «نوجوان»، «دانش آموز» و «ایران» و معادل انگلیسی آنها، در بانکهای اطلاعاتی ایرانی و خارجی ازجمله: Ensani، SID، Magiran، Noormags، Google Scholar، Scopus،PubMed، Sciencedirect همه مقالات موردبررسی قرار گرفت. با حذف مطالعات تکراری و غیرمرتبط، 48 مقاله دارای معیارهای ورود به مطالعه، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مطالعات در دو حیطه 1) بررسی عوامل محافظتی و عوامل خطر یا زمینه ساز متغیرهای مرتبط با خودکشی و 2) مداخلات روان شناختی به منظور پیشگیری از خودکشی دسته بندی شدند. عوامل زمینه ساز خودکشی در دو گروه عوامل فردی و زمینه ای قرار می گیرد. همچنین مدلی از عوامل مرتبط با افکار و رفتار خودکشی در نوجوانان ترسیم شد که رفتار خودکشی را درنتیجه تعامل عوامل رشدی، روان شناختی، محیطی، خانوادگی و اجتماعی-فرهنگی نشان می دهد. بحث: بر اساس یافته های این مطالعه، با توجه به اثربخشی مداخلات روان شناختی در مطالعات به منظور کاهش خودکشی، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی با کاهش میزان و شیوع افکار و رفتار خودکشی منتج به ارتقا و بهبود سلامت عمومی افراد جامعه خواهد شد؛ امری که بر لزوم توجه به آن در سنین ابتدایی مدرسه در کودکان و نوجوانان تأکید می شود.
سنجش درجات استرس بر اساس تست استروپ با استفاده از مقاومت الکتریکی پوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: استرس طولانی مدت اثرات منفی زیادی دارد. لذا شناسایی وضعیت استرس در زندگی روزمره می تواند راه حلی پیشگیرانه برای کنترل عوامل استرس زا باشد. اندازه گیری مقاومت پوست گالوانیکی (GSR) می تواند برای گرفتن پاسخ های عصبی خودمختار در زمان استرس استفاده شود. هدف این مطالعه استفاده از GSR برای طبقه بندی استرس ناشی از آزمون استروپ رنگ_کلمه در مردان ایرانی بود. روش کار: بخش اول: طراحی و مونتاژ دستگاه: 1) ماژول حسگرهای رسانایی پوست (GSR)، 2) ماژول STMf032k6t6، 3) ماژول .Ac بخش دوم: طراحی پروتکل استرس، ضبط داده ها و ماشین یادگیری برای سطح استرس طبقه بندی شده. 21 مرد جوان داوطلب، آزمون استروپ کلمه و رنگ انجام دادند. داده های GSR به بخش های 10 ثانیه ای تقسیم شدند، ویژگی های استخراج شده شامل میانگین، میانه، انحراف معیار شدت سیگنال، حداکثر، حداقل، متوسط باند فرکانس پایین و بالا و انحراف معیار آنها، شیب خط و تعداد بار عبور از خط صفر سیگنال GSR بود. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های مورد بررسی GSR بین استراحت و سه حالت استرس کم، متوسط و زیاد تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین با استفاده از روش یادگیری ماشین و الگوریتم Lunberg-Marquardt داده ها با دقت 92/63 درصد قابل دسته بندی به چهار حالت استراحت، استرس کم، متوسط و زیاد بودند. بر اساس این نتایج، حساسیت طبقه بندی کننده به حالت استراحت کمتر از سایر حالت ها است. این مقدار برای تنش متوسط بالاتر بود. نتیجه گیری: الگوریتم Lunberg-Marquardt نشان داد که شاخص های GSR حساس به درجه سختی آزمون استروپ به عنوان عامل سنجش شرایط استرس زا هستند.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی کودک محور بر تاب آوری و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
437 - 445
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی کودک محور بر تاب آوری و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتد ایی دارای اختلال یادگیری ویژه مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش ناحیه 3 شهر شیراز در سال 1403-1402 بودند. 30 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هرکدام 15 نفر) گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده شده شامل پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش و پرسشنامه تاب آوری کودک و نوجوان انگار و لیبنبرگ بودند. گروه آزمایش در10 جلسه 50 دقیقه ای هفته ای دو بار جلسات آموزش مهارت های ذهن آگاهی کودک محور (بوردیک،2014؛ ترجمه منشئی، حسینی اصلی آزاد و طیبی، 1396) را دریافت کردند و گروه گواه در لیست انتظار برای دریافت آموزش قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی کودک محور باعث افزایش تاب آوری و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه شده است. بنابراین آموزش ذهن آگاهی کودک محور را می توان در مدارس برای دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه مورد استفاده قرار داد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خودمراقبتی در افراد دارای بیماری قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
58 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خودمراقبتی در افراد دارای بیماری قلبی عروقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش بیماران قلبی عروقی شهر اصفهان در سال 1401 بود که تعداد 51 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه(هر گروه 17 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری روانی اجتماعی با بیماری دراگتیس(۱۹۸۶) و خودمراقبتی جارسما و همکاران(۲۰۰۳) بود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یکبار در هفته و درمان فراتشخیصی نیز در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یک بار در هفته اجرا و گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده روش آماری واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی تحلیل شدند. نتایج نشان دهنده اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(753/0= اتا) خودمراقبتی(362/0= اتا) بیماران قلبی عروقی بود بطوریکه در مرحله پیگیری نیز این تاثیرات پایداری خود را حفظ کرده بود(001/0>P) نتایج آزمون بونفرنی نشان داد میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خود مراقبتی بیماران بیشتر بود. بنابراین از هر دو مداخله می توان جهت سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خود مراقبتی بیماران قلبی عروقی و ارتقاء کیفیت زندگی آنها استفاده نمود.