فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۴۱ تا ۴٬۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان ورزشکار رشته آمادگی جسمانی شهر قم بودند که در سال 1401 مشغول فعالیت بودند. که از میان آنها 50 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سنجش اضطراب (SAS) اسمیت (1990) و انعطاف پذیری روانشناختی(CFI) دنای و ونادروال (2010) استفاده شد. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در اضطراب شناختی و جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی بود (001/0 P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار موثر بود.
اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر ادراک درد و تحمل پریشانی بیماران زن مبتلا به اختلال مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر ادراک درد و تحمل پریشانی بیماران زن مبتلا به اختلال مولتیپل اسکلروزیس بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود که جهت استفاده از خدمات سازمان بهزیستی به گروه تشخیص معلولیت سازمان بهزیستی تهران در سه ماه سوم سال 1400 مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین گردیدند. گروه مداخله روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005، DTS) و پرسشنامه ادراک درد ملزاک (1975، MGPQ) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اثر اصلی گروه برای (05/0> P، 05/54F=) ادراک درد و (05/0> P، 9/44F=) برای تحمل پریشانی معنادار است؛ در متغیر ادارک درد اثر اصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (05/0> P، 2/54F=) و متغیر تحمل پریشانی (05/0> P، 3/45F=) معنادار است و ماندگار است. نتیجه گیری می شود که روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر ادراک درد و تحمل پریشانی اثربخش بوده است.
اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در زنان یائسه انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی زنان یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر مشگین شهر در نیمه دوم سال 1401 بودند که از این تعداد 35 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (18 نفر) و گواه (17 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته در جلسات 90 دقیقه ای درمان چشم انداز زمانی زیمباردو (2012) شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودتوص یف گری ب دنی (PSDQ، مارش، 1996) و مقی اس افس ردگی، اض طراب و اس ترس (DASS، لاوبیوند و لاوبیوند، 1995) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در دو گروه درمان چشم انداز زمانی و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که درمان چشم انداز زمای می تواند بر افزایش خودپنداشت بدنی و کاهش درماندگی روان شناختی در زنان یائسه مؤثر باشد.
الگوی تحلیل راهبردی مبارزه با مواد مخدر بر محور اندیشه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۲۶-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، ارائه الگوی تحلیل راهبردی مبارزه با مواد مخدر بر محور اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی و در زمره پژوهش های کیفی بود. روش مطالعه تحلیل گفتمان و تحلیل محتوا بود و روش گردآوری داده ها اسنادی بود. در این پژوهش از مجموعه بیانات و سخنرانی های مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با تمرکز بر سخنرانی های موضوعی و ویژه در مناسبات استفاده شد و برای طراحی الگوی تحلیل راهبردی، با نظر خبرگان و صاحب نظران، از روش دلفی استفاده شد. یافته ها: الگوی تحلیل راهبردی مبتنی بر اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در پنج مؤلفه تحلیل واقعیت، اهداف راهبردی، اصول و ارزش ها، سیاست ها و راهبردهای کلی و عمومی و همچنین دو زیرمؤلفه شایستگی های کلیدی و چالش ها ذیل مؤلفه تحلیل واقعیت ارائه شد. همچنین، راهبردهای حوزه مبارزه با مواد مخدر برگرفته از راهبردهای استخراجی از بیانات معظم له را می توان در هفت حوزه فرهنگی-اجتماعی؛ علمی، فناوری و آموزشی؛ اقتصادی؛ سیاسی و سیاست خارجی؛ حقوقی، اداری و قضایی؛ دفاعی-امنیتی و امور زیربنایی دسته بندی نمود. نتیجه گیری: الگوی تحلیل راهبردی ارائه شده می تواند مورداستفاده همه سازمان ها برای طراحی راهبردها برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) قرار گیرد.
پیش بینی امنیت روانی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه بر اساس ترومای کودکی و خطاهای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۴۰-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی امنیت روانی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه بر اساس ترومای کودکی و خطاهای شناختی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر بهشهر در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه 421 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امنیت روانی (PSI) مازلو (1942)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) برنستاین و همکاران (2003) و پرسشنامه خطاهای شناختی (CDQ) عبدالله زاده و سالار (1389) بود. نتایج آزمون رگرسیون به روش ورود همزمان نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش سوء رفتار هیجانی (001/0=P)، سوء رفتار فیزیکی (001/0=P)، سوء رفتار جنسی (001/0=P)، غفلت جنسی (001/0=P) و خطاهای شناختی (001/0=P) پیش بینی کننده معنادار امنیت روانی هستند، ولی غفلت هیجانی پیش بینی کننده معناداری برای امنیت روانی دانش آموزان نبود (96/0=P). همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 19/0 از واریانس متغیر امنیت روانی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به ترومای کودکی و خطاهای شناختی توسط روان شناسان و مشاوران مدارس می تواند به تبیین امنیت روانی دانش آموزان کمک نماید.
اثربخشی درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی زنان دارای همسر معتاد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی زنان دارای همسر معتاد صورت پذیرفت. از بین همسران افراد معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک در شهر تبریز، 30 نفر به صورت نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه پژوهش بر روی آنها اجرا شد. کلیه مراجعه کنندگان در مرحله پیش آزمون پرسش نامه تعارضات زناشویی را تکمیل کردند. مدل درمانی شامل 9 جلسه 60 دقیقه ای بود. در پایان پژوهش هر دو گروه مجدداً ارزیابی شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی، تعارض زناشویی و زیرمقیاس های آن (کاهش همکاری، رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر) را در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش داده است. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی می تواند بر کاهش تعارض زناشویی زنان دارای همسر معتاد مؤثر باشد.
هنجاریابی مقیاس تحول شغلی کودکان در شهر اصفهان در سال 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اندازه گیری پیشرفت شغلی کودکان برای موفقیت آنها در محیط کار، تحصیل و به طورکلی زندگی بسیار مهم است. با وجود این، ابزارهای اندازه گیری موجود فاقد اعتبار و روایی هستند که نیاز به ابزارهای بهتر را برجسته می کند. پژوهش حاضر با هدف تهیه جدول هنجار برای مقیاس تحول شغلی دوران کودکی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان در سال 1401 بود که در این پژوهش 351 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس تحول شغلی دوران کودکی (شولتایس و استد، 2004) و فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی (مگ گیوری، روسیر و ساویکاس، 2015) بود. برای تحلیل داده ها از روش های توصیفی فراوانی و درصد، جهت بررسی همسانی درونی مقیاس از روش آلفای کرونباخ، و جهت تعیین روایی همگرا از ضریب همبستگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام شد. یافته ها: ملاک اعتبار بررسی شده در مقیاس حاضر، ضریب آلفای کرونباخ بود که اعتبار نسبتاً بالای ابزار حاضر را نشان داد (94/0). نتایج روایی همگرا نیز نشان داد که این ابزار با فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی همبستگی معناداری دارد (001/0P=، 78/0). نتیجه گیری: درمجموع یافته ها نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تحول شغلی دوران کودکی برای سنجش این سازه در جمعیت کودکان ایرانی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است. پیشنهاد می شود در جهت استفاده و ارتقای کارایی این ابزار، پژوهش های بیشتری و در گروه های مختلف اجرا شود.
رابطه اهداف پیشرفت و باورهای هوشی با خودکارآمدپنداری تحصیلی: نقش میانجی انتظارات آموزشی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نگرش دانش آموزان نسبت به توانایی های خود در فعالیت های آموزشی، پیش بینی کننده مهم پیامد تحصیلی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انتظارات آموزشی والدین در روابط بین اهداف پیشرفت و باورهای هوشی با خودکارآمدپنداری تحصیلی دانش آموزان متوسطه یکم انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوره یکم شهرستان فاروج (خراسان شمالی) در سال 1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 329 دانش آموز متوسطه دوره یکم بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خودکارآمدپنداری دانش آموز (جینگز و مورگان، 1999)، مفیاس اهداف پیشرفت (الیوت و مک گریگور، 2001)، مقیاس نظریه های ضمنی درباره هوش (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، و مقیاس آرزوها و انتظارات آموزشی برای نوجوانان (جاکوب، 2010) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و22 Amos تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای باو رهای هوشی افزایشی، اهداف پیشرفت، خودکارآمدپنداری تحصیلی، و انتظارات آموزشی والدین همبستگی معناداری وجود دارد (05/0> p). تأثیر اهداف پیشرفت به انتظارات آموزشی والدین (57/0)، هوش افزایشی به انتظارات آموزشی والدین (43/0)، و انتظارات آموزشی والدین به خودکارآمدپنداری تحصیلی ( 85/0) در سطح مثبت و معنادار است (001/0> p). همچنین در مدل ارائه شده، اثرات باورهای هوشی افزایشی و اهداف تسلط گرایشی به واسطه انتظارات آموزشی والدین بر خودکارآمدپنداری تحصیلی از نظر آماری معنادار و مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: باورهای انگیزشی و شناختی دانش آموزان گرچه به طور مستقیم بر خودکارآمدپنداری تحصیلی آنها تأثیر می گذارند، که همچنین می توانند به واسطه تأثیرگذاری بر انتظارات آموزشی والدین، بر خودکارآمدپنداری تحصیلی آنها اثرگذار باشند.
پیش بینی شکوفایی تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش اخلاقی: نقش میانجی انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از عمده ترین عوامل مؤثر در توسعه نظام آموزشی که ارتباط مستقیم و معناداری با عملکرد تحصیلی دارد، مسئله شکوفایی افراد مشغول به تحصیل است. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدلی برای تبیین شکوفایی تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش اخلاقی با میانجی گری متغیرهای انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی بود. روش: روش مطالعه حاضر، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در نیم سال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعداد 2010 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های هوش اخلاقی (لنیک و کیل، 2005)، شکوفایی تحصیلی محقق ساخته انگیزه تحصیلی (والرند، 1992) ، هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005)، اهمال کاری تحصیلی (سولومن و راثلبوم، 1984)، و فرسودگی تحصیلی (شائوفلی و همکاران، 2002) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده های پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار پی ال اس 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند متغیر هوش اخلاقی به صورت مستقیم تأثیر مثبت معناداری بر شکوفایی تحصیلی و انگیزه تحصیلی و تأثیر منفی معناداری بر هیجان تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی دارد. اهمال کاری تحصیلی، هیجان های تحصیلی و فرسودگی تحصیلی تأثیر منفی معنادار، و انگیزه تحصیلی تأثیر مثبت معناداری بر شکوفایی تحصیلی دارند. متغیر هوش اخلاقی با میانجی گری انگیزش تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی اثر معناداری بر شکوفایی تحصیلی دارد، و 78 درصد از واریانس شکوفایی تحصیلی از طریق اثر مستقیم و غیر مستقیم هوش اخلاقی تبیین می شود. نتیجه گیری: براین اساس به منظور افزایش شکوفایی تحصیلی دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود هوش اخلاقی و در نتیجه انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی اقدام کرد. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و شفقت به خود با میانجیگری عواطف مثبت و منفی در دانش آموزان متوسطه دوم
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و شفقت به خود با میانجیگری عواطف مثبت و منفی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و نمونه پژوهش 318 نفر از نوجوانان دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 1400-1399 بوده که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم 5 شهر بودند که در نمونه ای متشکل از 318 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1984)، شفقت خود نف (2003)، عاطفه مثبت و عاطفه منفی واتسون، کلارک و تلگن (1988) جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS 26 و Smart PLS 3 انجام شد. یافته ها نشان داد حمایت اجتماعی به صورت مستقیم و شفقت به خود به شکل غیرمستقیم اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می کنند و عواطف مثبت و منفی توانسته اند نقش میانجی گری معنی داری این رابطه داشته باشند. لذا می توان نتیجه گرفت حمایت اجتماعی ادراک شده و شفقت به خود دو عامل تأثیرگذار بر اهمال کاری تحصیلی هستند و با میانجی گری عواطف منفی و مثبت می توانند تأثیر قوی تری بر آن داشته باشند
اثربخشی آموزش استفاده از توانمندی های منش بر استفاده از توانمندی های منش، بهزیستی روان شناختی و سرمایه های روان شناختی مدیران میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش روش های استفاده از توانمندی های منش بر استفاده از توانمندی های منش، بهزیستی روان شناختی و سرمایه های روان شناختی بود.روش: طرح تحقیق یک طرح شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه گواه است. نمونه آماری شامل 30 نفر از مدیران میانی یک سازمان است که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش روش های مداخله استفاده از توانمندی های منش را دریافت کردند اما گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پرسشنامه های تحقیق شامل پرسشنامه استفاده از توانمندی های منش (گاوینجی و لاینلی، 2007 )، بهزیستی روانشناختی (ریف و سینگر، 2003) و سرمایه های روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007) بودند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و یک متغیره تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان دادند که بعد از کنترل پیش آزمون ها، مداخله آموزش روش های استفاده از توانمندی های منش میانگین نمرات استفاده از توانمندی های منش، بهزیستی روان شناختی و سرمایه های روان شناختی را در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری افزایش داده بود.نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش روش های تقویت شخصیت روشی مؤثر برای افزایش استفاده از قدرت شخصیت، بهزیستی روان شناختی و سرمایه های روان شناختی است.
اثربخشی طرح واره درمانی بر مدیریت حل تعارض زنان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودکشی، از مهم ترین شاخص های بهداشت روانی یک جامعه محسوب می شود و عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، روانی در بروز آن دخیل هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد طرح واره درمانی بر مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان خورشید اصفهان انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای افکار خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان خورشید در شهر اصفهان بود. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شد و 30 زن دارای افکار خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان خورشید اصفهان در سال 1400 انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه سبک مدیریت تعارض بود. گروه آزمایش در هشت جلسه به صورت هفته ای دو بار بسته آموزشی طرح واره درمانی را دریافت کردند. طول مدت جلسات 90 دقیقه بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهنده آن بود که رویکرد طرح واره درمانی بر مدیریت تعارض زنان دارای افکار خودکشی اثربخش بوده است و این رویکرد درمانی توانسته است، ابعاد حل تعارض شامل کنترل، راه حل مداری و عدم رویارویی را در زنان دارای افکار خودکشی در مرحله پس آزمون بهبود بخشد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که رویکرد طرح واره درمانی بر بهبود ارتباطات و مدیریت صحیح شیوه های حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مؤثر بود؛ درنتیجه با برگزاری جلسات گروهی طرح واره درمانی برای این زنان تا حدودی از این آسیب اجتماعی جلوگیری می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) بر همدلی عاطفی و بخشایشگری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۲۴۸-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: در آسیب شناسی و درمان همسران جانبازان، مداخلات درمانی مختلفی برای بهبود وضعیت روانشناختی آن ها در قالب مطالعات مداخله ایی طراحی و اجرا شده است. پژوهش ها نشان می دهد که روش های زیرمجموعه درمان های بازسازی شناختی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند به همسران جانبازان کمک کتتد. بر اساس مطالعات، پژوهش هایی که این موضوع را هدف قرار داده باشند، بسیار محدودند. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر همدلی عاطفی و بخشایشگری در زنان دارای همسر جانباز انجام شد. روش: پژوهش حاضر کاربردی به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. از جامعه آماری همسران جانبازان قطع عضو مراجعه کننده به مراکز مشاوره اداره بنیاد شهید در شهرستان پیرانشهر در سال 1399، 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه کنترل جایگزین شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس همدلی عاطفی لودیس (2009) و مقیاس بخشایشگری ری و همکاران (2001) استفاده شد. گروه آزمایش برنامه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و استروساهل، 2010) را در سیزده جلسه دو ساعته با توالی هر هفته یک جلسه دریافت کرد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تغییرات معناداری در گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای همدلی عاطفی و بخشایشگری ایجاد کرده است (05/0 P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که برنامه طراحی شده مبتنی بر پذیرش و تعهد، موجب افزایش همدلی عاطفی و بخشایشگری زنان دارای همسر جانباز می شود. ازاین رو، استفاده از درمان ذکر شده، توسط مشاوران جامعه هدف این پژوهش به شدت توصیه می شود.
الگوی خود-دیگری در بستر روایت زندگی زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۴۲-۳۲۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: روابط آشفته از مشکلات اساسی افراد با رگه اختلال شخصیت مرزی می باشد. رابطه نامطلوب والد-کودک منجر به فقدان حس ثبات، تمایز و آشفتگی خود-دیگری می شود. اگرچه، سال هاست آشفتگی خود-دیگری به عنوان یکی از معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت مرزی درنظرگرفته شده، اما نسبت به سایر جنبه های این اختلال نادیده گرفته شده است. هدف: هدف پژوهش حاضر دستیابی به الگوی خود-دیگری در زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی بود. روش: پژوهش حاضر، پژوهشی بنیادی با رویکرد آمیخته بود که از روش های کیفی و کمی به فراخور نیاز پژوهشی استفاده شد. جامعه آماری شامل زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی، بعلاوه متخصصان روانشناسی و روان پزشکی مشهد و تهران در سال 1400 بود. پانزده زن با رگه اختلال شخصیت مرزی با استفاده از نمونه گیری در دسترس و پرسشنامه شخصیت مرزی لیشنریگ (1999) از بیمارستان ابن سینا مشهد انتخاب شدند. داده ها در قسمت کیفی با استفاده از پرسشنامه شخصیت مرزی لیشنرینگ و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد و سپس با استفاده از تحلیل محتوا و تحلیل عاملی تأییدی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد «مدل خود در روابط» شامل مؤلفه های «رابطه با والدین»، «رابطه با جنس مخالف» و «روابط ناموفق» می باشد. تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد «رابطه با والدین» بیشترین سهم را در مدل دارد. نتیجه گیری: آشفتگی خود-دیگری در زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی، اساسی و منتج از روابط بی ثبات اولیه با والدین می باشد. بنابراین در درمان افراد با رگه اختلال شخصیت مرزی از نتایج پژوهش حاضر می توان استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی بر دشواری در تنظیم هیجان و شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه چاقی به پدیده ای همه گیر تبدیل شده که اثرات سویی به همراه دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی بر دشواری در تنظیم هیجان و شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل همه مردان و زنان ۲۱ تا ۵۰ سال مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه و چاقی شهر تهران در تابستان و پاییز ۱۳۹۹ بود. نمونه پژوهش شامل ۴۵ فرد چاق مبتلا به خوردن هیجانی بود که به صورت نمونه گیری در دسترس در کلینیک های تغذیه و چاقی مهردادی و بهپویان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتار خوردن داچ (۱۹۸۶)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴) و شاخص توده بدنی بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد. در مقایسه با گروه کنترل، گروه های آزمایشی تنظیم هیجان را بهبود بخشیده و شاخص توده بدنی را کاهش دادند. علاوه بر این یافته ها نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با طرحواره درمانی گروهی به یک اندازه موجب بهبود تنظیم هیجان و کاهش شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به پرخوری هیجانی می شوند (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی روش هایی مؤثر در بهبود دشواری در تنظیم هیجان و کاهش شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود در درمان افراد چاق مبتلا به پرخوری هیجانی استفاده شوند.
مدل ساختاری رابطه تصویر بدن بر اساس ویژگی های شخصیت با میانجی گری استرس ادراک شده در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: آرتریت روماتوئید یک اختلال خودایمنی است که مفاصل را تخریب کرده و منجر به مشکلات عمده جسمانی و روانی می شود. باتوجه به تعامل بالایی که تصویر بدن، ویژگی های شخصیت و استرس ادراک شده با عوارض ناشی از آرتریت روماتوئید دارند، بررسی نقش هم زمان آن ها در یک مدل ساختاری ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت بررسی اثر ویژگی های شخصیت بر تصویر بدن با میانجی گری استرس ادراک شده در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ۳۵۰ نفر از افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به مراکز روماتولوژی بیمارستان های شهر تهران با درنظرگرفتن ملاک های ورود و خروج از پژوهش به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه های تصویر بدن (کش، ۱۹۹۰)، شخصیت نئو (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵) و استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، ۱۹۸۳) صورت گرفت. محاسبات تحلیل داده های توصیفی، بررسی فرضیه ها با روش معادلات ساختاری با رویکرد تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روان نژندی (0/311-) و استرس ادراک شده (0/453-) تأثیر منفی معنی دار و انعطاف پذیری 0/355 و دل پذیر بودن (0/272) تأثیر مثبت معناداری بر تصویر بدن دارند. برون گرایی دارای اثر مثبت (0/321) و مسئولیت پذیری و انعطاف پذیری دارای اثرات منفی (0/251-) و (0/276-) بر استرس ادراک شده می باشند. با وارد کردن استرس ادراک شده به مدل، تأثیر غیرمستقیم برون گرایی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری بر تصویر بدن به ترتیب 0/1454-، 0/1251و 0/1137 شد (0/001P<). نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها، مشخص گردید که مدل نهایی از برازش مطلوبی برخوردار است به طوری که ویژگی های شخصیت و استرس ادراک شده پیش بینی کننده قوی تغییرات تصویر بدن در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید می باشند. بنابراین باتوجه به نقش متغیرهای روانشناختی در تصویر بدن افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید جهت بهبود تصویر بدن در این افراد می توان به درمان های مکمل که عوامل شناختی، هیجانی و رفتاری را نیز مورد توجه قرار می دهند، توجه شود.
عوامل مؤثر بر ادراک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۸۷-۵۶
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف شناخت عوامل موثر بر ادراک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه و تبیین جایگاه و اهمیت آن در چالش های پیش روی تثبیت نقش مشاوران مدارس انجام شد. روش: روش تحقیق در این پژوهش مرور نظام مند و توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی- پژوهشی چاپ شده در مجلات معتبر داخلی و خارجی در دهه اخیر بوده است. مقالات این مطالعه مروری از طریق جستجوی پایگاه های نورمگز، پایگاه اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، مگ ایران، پرتال جامع علوم انسانی، الزیویر، سیج، تیلور و فرانسیس، اسپرینگر، وایلی و ام.دی. پی.آی به دست آمدند. یافته ها: 25 مقاله بر اساس معیار های ورود مطالعه وارد مرور نهایی شدند. این مقالات در قالب روش های اقدام پژوهی، پیمایشی، روش کیو، آزمایشی، گروه متمرکز، مصاحبه، پدیدارشناسی، همبستگی و گراندد تئوری صورت پذیرفته بود. واکاوی این پژوهش ها نشان داد سه دسته عوامل شامل عوامل مربوط به مدرسه و اجتماع، عوامل مربوط به معلمان و مدیران و عوامل مربوط به مشاوران در ادارک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه مؤثرند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت عدم آگاهی مدیران و معلمان از نقش تحول یافته مشاوران مدارس از مهم ترین عوامل مربوط به ادارک متناقض معلمان و مدیران بوده و بهترین روش برای حل این مسئله وجود یک شورای مشاوره در هر مدرسه، متشکل از مدیر، معلمان و مشاور مدرسه است. این شورا با آگاه سازی مدیران و معلمان از نقش مشاور و پیگیری اهداف و برنامه مشاور مدرسه موجبات تثبیت نقش مشاور مدرسه فراهم کرده و فرایند تحقق اهداف آموزش وپرورش را تسهیل می کند.
تحلیل مسیر اثر سرشت های هیجانی بر نشانه های اختلال سلوک در نوجوانان: بررسی نقش میانجی نشخوار خشم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرشت های هیجانی به طور ثابتی با آسیب شناسی روانی ارتباط داشته و به عنوان عوامل آسیب پذیر کننده برای تعداد زیادی از اختلالات روانشناختی مطرح می باشند، در حالی که مکانیسم های زیربنایی این ارتباط چندان روشن نیست. هدف: هدف مطالعه حاضر تحلیل مسیر اثر سرشت های هیجانی بر نشانه های اختلال سلوک در نوجوانان با بررسی نقش میانجی نشخوار خشم بود. روش : روش این مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره های اول و دوم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. تعداد ۲۲۰ نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (۲۰۰۳)، مقیاس مرکب سرشت های عاطفی هیجانی (۲۰۱۲) و مقیاس نشخوار خشم (۲۰۰۱) پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ و برای آزمون فرضیات از تحلیل مسیر با نرم افزار SmartPLS نسخه ۳ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرشت های فعال سازی (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۱=ß) و حساسیت (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۶=ß) اثر مثبت مستقیم و سرشت های کنترل (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۹-=ß)، مقابله (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۸-=ß) و بازداری (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۱-=ß) اثر منفی مستقیمی بر نشانه های سلوک دارند. سرشت های فعال سازی (۰/۰۵>p؛ ۰/۲۱=ß)، بازداری (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۱=ß) و حساسیت (۰/۰۱>p؛ ۰/۳۶=ß) اثر مثبت مستقیم ولی سرشت های مقابله (۰/۰۱>p؛ ۰/۴۵-=ß) و کنترل (۰/۰۵>p؛ ۰/۲۸-=ß) اثر منفی مستقیمی بر نشخوار خشم دارند. نتایج اثرات غیرمستقیم نیز نشان داد که نشخوار خشم میانجی روابط سرشت های هیجانی با اختلال سلوک می باشد (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سرشت های فعال سازی و حساسیت عامل خطر و سرشت های کنترل، مقابله و بازداری عامل حفاظتی در برابر اختلال سلوک می باشند و سرشت های هیجانی با واسطه گری نشخوار خشم بر اختلال سلوک اثر می گذارند.
بررسی اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکس بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۹۸۳-۹۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: حساسیت اضطرابی و کانون توجه از مؤلفه های مهم در ایجاد و حفظ اختلال اضطراب اجتماعی محسوب می شوند که نقص در هر یک از آن ها می تواند به عنوان یک عامل خطر بالقوه در این اختلال نقش داشته باشد. برخی مطالعات نشان داده اند که درمان برنامه زمانی پارادوکس می تواند منجر به کاهش نگرانی و علائم اضطراب اجتماعی شود. در ایران در مورد اثربخشی این روش درمانی بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکس بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روان درمانی شهر تهران در پاییز و زمستان سال 1401 بود. نمونه آماری نیز شامل 30 نفر از درمانجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانون توجه (وودی و همکاران، 1997)، شاخص حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده (تیلور و کاکس، 1998) استفاده شد. همچنین درمان برنامه زمانی پارادوکس (بشارت، 1396) در شش جلسه 45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز علاوه بر شاخصه های آمار توصیفی با استفاده از آزمون تحلیل چندمتغیری، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تعقیبی بونفرونی و نرم افزار SPSS25 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، درمان برنامه زمانی پارادوکس بر تمام مؤلفه های حساسیت اضطرابی (ترس از نشانه های تنفسی، ترس از واکنش های اضطرابی، ترس از نشانه های، قلبی – عروقی - معده ای، عدم مهار شناختی و نمره کل) و کانون توجه (توجه متمرکز بر خود و توجه به بیرون) تأثیر معنادار داشته است (0/001P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد درمان برنامه زمانی پارادوکس می تواند توسط روانشناسان و روان پزشکان به عنوان درمانی کارآمد در جهت کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی به ویژه حساسیت اضطرابی و کانون توجه به کار برده شود.
بررسی اثربخشی روانشناسی مثبت گرا بر معناداری زندگی و افسردگی دانشجویان دانشگاه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۱۰۰۰-۹۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است دانشجویان از جمله آسیب پذیرترین افراد نسبت به پیامدهای اختلال افسردگی هستند. از سوی دیگر، افسردگی با تسهیل افکار بدبینانه و غیرمنطقی نسبت به آینده می تواند رضایت و معنای زندگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش های مختلف نشان داده اند که میزان افسردگی و معنای زندگی دانشجویان را می توان با بهره گیری از مداخلات روانشناختی تعدیل کرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات روانشناسی مثبت گرا بر معناداری زندگی و افسردگی دانشجویان دانشگاه هنر انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه هنر در سال 1399 بود. از این جامعه آماری، تعداد 60 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 30 نفری آزمایش (گروه مداخله روانشناسی مثبت گرا) و گواه گمارده شدند. در جلسات مداخله آموزشی روانشناسی مثبت گرا از بسته آموزشی کوئیلیام (2003) و برای جمع آوری داده ها از نسخه دوم مقیاس افسردگی بک (1996) و پرسشنامه معناداری زندگی مورگان و فارسیدز (2009) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس تک متغیری و نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد مداخلات روانشناسی مثبت گرا بر افزایش معناداری زندگی و کاهش افسردگی دانشجوبان دختر و پسر مؤثر بوده است (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که آموزش روانشناسی مثبت گرا می تواند ضمن کاهش میزان افسردگی، به افزایش معناداری زندگی دانشجویان نیز کمک کند. بنابراین توجه به مداخلات روانشناسی مثبت گرا می تواند با تأکید بر توانمندی ها و افزایش شادمانی، نقش مهمی در بهبود ابعاد روانشناختی و حتی معنوی دانشجویان داشته باشد.