فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۸۱ تا ۴٬۸۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری خاص از مهم ترین اختلال های دوران مدرسه است که حدود ۲ تا ۱۰ درصد از کودکان مبتلا به این اختلال هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر ابتدایی ۱۰ تا ۱۲ ساله مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش شهر بابل در سال ۱۴۰۰ بود (۲۰۷ نفر)، که تعداد ۳۰ نفر از آنان به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از آزمون برو/ نرو (بازداری رفتاری) هافمن (۱۹۸۴) و پرسشنامه خوداثرمندی موریس (۲۰۰۱) استفاده شد. برنامه درمان شناختی رفتاری در ۱۰ ﺟﻠﺴﻪ ۴۵ دقیقه ای براساس مدل سیلر (۲۰۰۸) صرفاً بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) و نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۱>P). به طور کلی درمان شناختی رفتاری بر بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص تأثیر معنی داری داشت (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: مطابق با یافته ها درمان شناختی رفتاری بر بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص مؤثر بود؛ بنابراین توجه به نقش درمان شناختی رفتاری در ایجاد تغییرات در سیستم بازداری رفتاری و خوداثرمندی تلویحات درمانی مهمی را در بر دارد.
رابطه شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت با ناسازگاری زناشویی متقاضیان طلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
125 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ناسازگاری زناشویی متقاضیان طلاق بر اساس شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه افراد ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه شهرک غرب و منطقه آزادشهر، شهر مشهد در فاصله زمانی از مهرماه تا پایان آذرماه سال 1401 بوده است. برای حجم نمونه 200 نفر از افراد ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های ناسازگاری بیر – استرنبرگ (1977)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیتی جانسون و وبستر (2010) و مقیاس خودشفقتی نف (2003) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت با ناسازگاری زناشویی رابطه معنی دار وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 37/2 درصد از واریانس ناسازگاری زناشویی بر اساس شفقت به خود، صفات تاریک شخصیت تعیین می شود.
طراحی، ساخت و بررسی ویژگی های روا ن سنجی پرسشنامه ادراک استعاری درد در بیماران دارای بیماری مزمن فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درد یکی از مفاهیم حوزه روان شناسی سلامت است که به دلیل ماهیت انتزاعی با استعاره های مفهومی یا شناختی بیان می شود. گویشوران فارسی زبان مانند زبان های دیگر از حوزه های مبدا و نگاشت های گوناگون برای بیان درد خود استفاده می کنند. ازاین رو، هدف از مطالعه حاضر طراحی، ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ادراک استعاری درد در بیماران فارسی زبان دارای بیماری های مزمن است. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع زمینه یابی و مطالعات روان سنجی است. در ابتدا براساس تحلیل شناختی استعاره های درد رئیسی (2021)، نه نگاشت یا ارتباط استعاری استخراج شد که به ترتیب عبارت بودند از شیء، علیت، مسیر و جهت، انسان، مکان، مزه، ظرف، نیرو و دایره. بر اساس حوزه های مبدا به دست آمده، پرسشنامه ای دارای 25 سوال به شیوه مقیاس پاسخ دهی لیکرت ساخته شد. سه متخصص زبان شناسی شناختی، دو روان شناس سلامت، سه پزشک و دو متخصص روان سنجی، روایی محتوایی سؤالات را بررسی کردند. هیچ سوالی غیرمربوط یا نامناسب تشخیص داده نشد. سرانجام، پرسشنامه توسط 250 بیمار تک زبانه فارسی زبان دارای بیماری مزمن در سال 1401 به صورت دردسترس و داوطلبانه تکمیل شد. یافته ها نشان داد؛ کل پرسشنامه و عامل های آن با روش ضریب آلفای کرونباخ از اعتبار مطلوبی برخوردار است. همچنین، نتایج تحلیل عاملی نشان داد که پرسشنامه ادراک استعاری درد، از چهار عامل شیء، نیرو، انسان و علیت تشکیل شده که جمعاً 66/24 درصد از واریانس کل عامل ها را تبیین می کند. در نتیجه، پرسشنامه ادراک استعاری درد برای فارسی زبانان از روایی و اعتبار خوبی برخوردار است.
آزمودن مدل بهزیستی روان شناختی مبتنی بر هویت اخلاقی و تحمل آشفتگی با میانجی گری تاب آوری در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
183 - 202
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، آزمودن مدل بهزیستی روان شناختی مبتی بر هویت اخلاقی و تحمل آشفتگی با میانجی گری تاب آوری در دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر اهواز بودند. به این منظور 253 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف (2002)، هویت اخلاقی آکینو و رید (2002)، تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. تحلیل داده ها با کمک روش الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS ویراست 25 انجام شد. جهت آزمودن اثرات واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز از روش بوت استراپ استفاده گردید. الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با داده ها برخوردار بود. نتایج نشان داد تمامی مسیرهای مستقیم به جز رابطه هویت اخلاقی با بهزیستی روان شناختی معنی دار شدند. همچنین، بین هویت اخلاقی با بهزیستی روان شناختی از طریق تاب آوری و نیز بین تحمل آشفتگی با بهزیستی روان شناختی از طریق تاب آوری رابطه غیرمستقیم وجود داشت. می توان از نتایج پژوهش در جهت بهبود بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بهره جست.
مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگر و درمان متمرکز بر شفقت در خود مراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سرطان به عنوان یک مشکل بزرگ سلامت عمومی بشمار می رود. از این رو هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگر و درمان متمرکز بر شفقت در خودمراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی در نیمه دوم سال 1398 تشکیل دادند. با توجه به فرمول کوکران، 45 نفر به صورت غیرتصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خود مراقبتی بیماران ریگل و همکاران (2009)، پرسشنامه خودارزشمندی کروکر و همکاران (2003)، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، پرسشنامه مسئولیت پذیری کالیفرنیا (۱۹۸۷) بود. درمان مبتنی بر دیدگاه روانشناسی مثبت نگر در 6 جلسه به مدت 6 هفته هر هفته 1 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه برگزار شد. درمان مبتنی بر شفقت در 12 جلسه به مدت 12 هفته و هر هفته 1 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه برگزار شد. در پژوهش حاضر داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت نگر و درمان متمرکز بر شفقت در خودمراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان اثربخش بوده (001/0 > P) و این نتایج از ثبات کافی برخوردار و در درازمدت تأثیر خود را حفظ نموده است. همچنین، بین اثربخشی آموزش مثبت نگر و درمان متمرکز بر شفقت بر خودمراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری در زنان مبتلا به سرطان پستان تفاوت معناداری وجود نداشت و تفاوت آن ها تنها با گروه کنترل بود (001/0 > P). نتیجه گیری: مشاوران و روان درمانگران می توانند از این آموزش ها جهت ارتقای خودمراقبتی، خودارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری این افراد استفاده نمایند
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر احساس تنهایی و اعتیاد اینترنتی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی آنلاین بر احساس تنهایی و اعتیاد اینترنتی دانشجویان بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان 18 تا 35 ساله شهر شیراز که در سال تحصیلی 1399-1400 در حال تحصیل دریکی از مقاطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد بودند، تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 40 دانشجو بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند.در این پژوهش از پرسشنامه های سلامت روان نجاریان و داوودی (SCL25) 1380، احساس تنهایی راسل و همکاران (UCLA) 1980 و اعتیاد اینترنتی یانگ (IAT) 1998، استفاده شد. رفتاردرمانی دیالکتیکی آنلاین برای گروه آزمایشی در 8 جلسه و به مدت 90 دقیقه و هفته ای دو بار برای گروه آزمایش اجرا شد نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین نمرات پس آزمون دو گروه در متغیر احساس تنهایی و اعتیاد اینترنتی تفاوت معناداری در سطح 001/0>P وجود داشت. این بدین معناست که رفتاردرمانی دیالکتیکی آنلاین بر کاهش احساس تنهایی و اعتیاد اینترنتی دانشجویان مؤثر بوده است.
بررسی تاثیر درمان پذیرش و تعهد و درمان شناختی ، برافسردگی و کیفیت زندگی مبتلایان بدرد کمر مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
97 - 113
حوزههای تخصصی:
اهداف : در میان دردها ی مزمن ، کمر درد مزمن یکی از فراگیر ترین انواع درد است . در این تحقیق مقایسه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بیماران مبتلا به کمر درد مزمن بر افسردگی و کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش: تحقیق حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد است. جامعه آماری متشکل از بیماران نظامی دارای کمر درد مزمن در شهر تهران بود. جمعیت نمونه تحقیق شامل ۴۵ ( هرگروه۱۵ نفر) نفربه روش تصادفی هدفمند انتخاب و در گروه ها قرار داده شده اند. مداخله درمانی برای گروه اول درمان شناختی رفتاری و برای گروه دوم درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بود و برای گروه کنترل هیچ آموزشی در نظر گرفته نشد. پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی ، افسردگی و کیفیت زندگی استفاده شد. داده ها بر اساس آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها : در دو گروه آزمایشی میانگین (انحراف معیار) در پس آزمون و پیگیری افسردگی کاهش یافت و کیفیت زندگی افزایش یافت اما در گروه گواه میانگین (انحراف معیار) در پس آزمون و در پیگیری تفاوت نداشت.نتیجه گیری : درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی اثربخش بوده اند اما تفاوت معنی داری بین این دو روش مشاهده نشد (P>0/05) بررسی در مرحله پیگیری نیز ماندگار بود. اما بین دو روش آزمایشی با گروه گواه تفاوت معنا دار بود( (P<0/001).
بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه مطالعه حاضر زوج های دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره آستان مهر مشهد در بهار سال 1401 بودند. حجم نمونه 30 زوج و 10 زوج برای هر یک از سه گروه در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم 11 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش حاضر فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و ابرازگری هیجانی کینگ و ایمونز (1990) بودند که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. برای تحلیل داده های این مطالعه از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی شدند و نتایج در مرحله پیگیری باقی ماند (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>). با توجه به اثربخشی هر دو روش بر بهبود ابرازگری هیجانی و عدم تفاوت معنی دار بین آنها به مشاوران و درمانگران پیشنهاد می شود که از هر دو روش مذکور در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ابرازگری هیجانی استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ روش گرداوری داده ها نیمه آزمایشی که طرح مورداستفاده در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون چند گروهی (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مبتلایان به کرونا، بستری در بیمارستان مسیح دانشوری شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 60 نفر از بیماران بود که با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند و روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار گردآوری داده ها مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) علی پور و همکاران (1398) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار Spss-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان های شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا اثربخش بود؛ همچنین یافته ها نشان داد که در میان این مداخله ها درمان شناختی رفتاری بیشتر از طب سنتی و طب سنتی بیشتر از طب پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا اثربخش بود.
پیش بینی شادکامی در بازنشستگان نیروهای مسلح براساس تحمل ابهام و بهزیستی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
101 - 116
حوزههای تخصصی:
بازنشستگان نیروهای مسلح با توجه به شغلی که داشته اند نیازمند توجه دقیقی به عوامل مرتبط با سلامت روان از جمله شادکامی دارند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی شادکامی در بازنشستگان نیروهای مسلح براساس تحمل ابهام و بهزیستی معنوی بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه بازنشستگان نیروهای مسلح شهر مشهد و تهران در سال 1399-1400 بود. حجم نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان برای جوامع با حجم زیاد 384 نفر برآورد شد ولی برای اطمینان بیشتر در نهایت 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین بازنشستگان نیروهای مسلح شهر مشهد و تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های تحمل ابهام نوع دو مک لین (2009)، بهزیستی معنوی کرمی (1401) و شادکامی آکسفورد (1989) بود. اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از شاخص های توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که تحمل ابهام و بهزیستی معنوی با شادکامی در بازنشستگان نیروهای مسلح رابطه مثبت معناداری دارند (۰۱/۰> P). نتایج تحلیل رگرسیون نشانگر آن بود که در بین متغیرهای پیش بینی کننده شادکامی در بازنشستگان نیروهای مسلح، ابتدا بهزیستی معنوی و سپس تحمل ابهام پیش بین معناداری بودند (01/0P<). این نتایج نشان می دهند که بهزیستی معنوی و تحمل ابهام می توانند از عوامل مهم در شادکامی بازنشستگان نیروهای مسلح باشند.
فراترکیب عوامل ناسازواری برنامه های درسی آموزش عالی و اشتغال و اولویت بندی براساس تحلیل سلسله مراتبی گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر نارضایتی کارفرمایان و صاحبان مشاغل نسبت به کارآیی بیرونی نظام آموزش عالی و افزایش نرخ بیکاری فارغ التحصیلان، از واگرایی و ناسازواری برنامه های درسی دانشگاهی با اشتغال و بازارکار حکایت دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل این ناسازواری انجام شده است. روش: این تحقیق با روش ترکیبی گنجانده شده در 2 فاز انجام شده است. در فاز اول ضمن مطالعه کلیه پژوهش های سال های اخیر پیرامون برنامه های درسی آموزش عالی و اشتغال با روش های کیفی فراترکیب و تحلیل محتوا، عوامل ناسازواری شناسایی و در فاز دوم با استفاده از روش کمی تحلیل سلسله مراتبی گروهی اولویت بندی شده است. یافته ها: یافته های تحقیق عوامل ناسازواری را در سه مقوله اصلی شامل عوامل فرآیندی (با زیر مقوله های نیازسنجی، طراحی، اجرا و ارزشیابی)، عوامل بخشی (عناصر) (با زیرمقوله های اساتید و مدرسان، راهبردهای یاددهی و یادگیری، اهداف، محتوا و فضا، محیط و امکانات) و عوامل نهادی (با زیر مقوله های تصمیم گیران، کمیته های برنامه ریزی درسی و سازوکار اداری) ارائه و زیرمقوله «محتوا» را به عنوان مهم ترین عامل ناسازواری معرفی نمود. نتیجه گیری: نظام آموزش عالی کشور در راستای ایجاد همنوایی بین برنامه های درسی و اشتغال ناگزیر به بازنگری برنامه های درسی با رویکرد اشتغال محور و توجه ویژه به عوامل شناسایی شده اولویت دار می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر-عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
31 - 39
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی های زیبایی به عنوان یکی از دغدغه های انسان در جامعه ایرانی تلقی می شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش : پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون چند گروهی با گروه گواه بود. 30 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک زیبایی نیکا شهر شاهرود به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه 10 نفری گمارده شدند. گروه های آزمایشی هر کدام در 8 جلسه درمانی هر هفته یک جلسه 60 دقیقه ای شرکت داشتند اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و روش تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل نسبت به گروه گواه به طور معناداری در زنان متقاضی جراحی زیبایی اثربخش بوده است (05/0>P). نتایج آزمون توکی نشان داد میانگین گروه درمان فراشناختی در متغیرهای پژوهش نسبت به گروه آموزش مهارت تنظیم هیجان در پس آزمون، اثربخش تر بود و تفاوت معنادار نشان داد (05/0>P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، اثربخشی این دو مداخله در کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل را نشان داده است. از این رو، درمانگران می توانند از این دو رویکرد درمانی و آموزشی به ویژه درمان فراشناختی که از درمان های موج سوم است، استفاده نمایند.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس منابع خودکارآمدی مشاوران مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
56 - 78
حوزههای تخصصی:
مقیاس منابع خودکارآمدی مشاوره (SCSE-M) یک مقیاس خودگزارشی برای سنجش خودکارآمدی است که با 25 ماده بر نحوه عملکرد مشاوران تمرکز دارد بااین حال این مقیاس تاکنون در جامعه ایرانی موردبررسی قرار نگرفته و ویژگی روان سنجی آن برآورد نشده است. هدف از پژوهش حاضر در مرحله اول ترجمه این مقیاس از زبان انگلیسی به زبان فارسی و سپس تعیین ویژگی های روان سنجی آن در نمونه ایرانی بود. نمونه پژوهش شامل 297 نفر از مشاوران شهر تهران در سال 1400 بود که به شیوه غیرتصادفی در دسترس انتخاب شده و به ابزار پژوهش شامل مقیاس منابع خودکارآمدی مشاوره (2020)، مقیاس خودکارآمدی عمومی (1995)، مقیاس شکوفایی Deiner (2010)، مقیاس خودکارآمدی مشاوران (2009) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی موردبررسی قرار گرفت. بر اساس یافته ها، اعتبار صوری، محتوا و سازه نشان دهنده اعتبار و پایایی مناسب این ابزار بود. همچنین اعتبار همگرا (AVE>0/50)، برای این پرسش نامه تعیین و تأیید شد. برای بررسی پایایی و همسانی درونی مقیاس منابع خودکارآمدی مشاوران از پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج نشان داد که این مقیاس از همسانی درونی و پایایی ترکیبی مناسبی برخوردار است. درنهایت تحلیل ماتریس همبستگی مربوط به متغیرهای مطالعه نشان داد که مقیاس منابع خودکارآمدی مشاوره با مقیاس خودکارآمدی عمومی، مقیاس شکوفایی دینر، مقیاس خودکارآمدی مشاوران و سن و سابقه فعالیت همبستگی مثبت و معنادار داشته است (01/0<p). روی هم رفته نتایج پژوهش حاضر مبین آن بود که این مقیاس در نمونه ایرانی از ویژگی روان سنجی مطلوبی برخوردار است و مخصوصاً می توان آن را در نمونه های ایرانی برای بررسی خودکارآمدی مشاوره با اطمینان استفاده نمود.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان مدار بر رفتارهای خودآسیب رسان و نیازهای بین فردی در نوجوانان دختر دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
61 - 70
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خود آسیب رسانی از جمله مشکلات روانى_اجتماعى هستند که در دوره نوجوانى شیوع بالایى دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان مدار بر رفتارهای خودآسیب رسان و نیازهای بین فردی در نوجوانان دختر دارای افکار خودکشی انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. که از ناحیه 2 تعداد 45 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شد و در گروه های آزمایش و گواه به روش تصادفی معادل شدند. درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت طی 8 جلسه 60 دقیقه ای به ترتیب در گروه های آزمایش 1 و 2 انجام شد گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها به کمک پرسشنامه آسیب به خود سانسون (1998)، مقیاس افکار خودکشی بک (1979) و پرسشنامه نیازهای بین فردی ون آردن و همکاران (2012) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش در مرحله پس آزمون از نظر ادراک سربار بودن، تعلق پذیری خنثی، رفتارهای خودآسیب رسان و افکار خودکشی کاهش معنی داری داشتند (05/0>P). درمان هیجان مدار نسبت به درمان مبتنی بر شفقت اثربخشی بیشتری در کاهش ادراک سربار بودن، تعلق پذیری خنثی، رفتارهای خودآسیب رسان داشت و درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش افکار خودکشی تاثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، به کار بردن هر دو مداخله می تواند با تاثیر ادراک سربار بودن، احساس تعلق پذیری خنثی، افکار خودکشی و رفتارهای خودآسیب رسان را در دختران نوجوان کاهش دهد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر ناگویی هیجانی و افکار منفی تکرارشونده در بیماران قلبی- عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
7 - 20
حوزههای تخصصی:
مقدمه: باتوجه به نقش مشکلات روان شناختی در ابتلا و عود بیماری قلبی -عروقی در افراد، ضروری است تا ضمن شناسایی این عوامل، نسبت به درمان آنها اقدام نمود . پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر ناگویی هیجانی و افکار منفی تکرارشونده در بیماران قلبی -عروقی انجام شد . روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران قلبی - عروقی مراجعه کننده به بیمارستان قلب امام رضا (ع) شهر مشهد در سال 1400 بودند. از بین آنها 30 نفر (14 مرد و 16 زن) به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر)، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، روان درمان مبتنی بر دیدگاه روانشناسی مثبت نگر را در 6 جلسه، 60 دقیقه ای به صورت انفرادی، دریافت کردند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های آلکسی تیمیا تورنتو - 20 (بگبی و همکاران، 1994) و افکار منفی تکرارشونده (مک اوی و همکاران، 2010)، استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مکرر، تحلیل شد. یافته ها: باتوجه به نتایج پژوهش، در نمره های متغیر نارسایی هیجانی و مؤلفه های آن شامل؛ دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی و متغیر افکار منفی تکرار شونده، با توجه به اثر اصلی مراحل زمانی، اثر اصلی مداخله روان درمانی و همچنین اثر تعاملی مراحل زمانی با مداخله روان درمانی، تفاوت معناداری مشاهده شد (01/0>P) . نتیجه گیری: روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ناگویی هیجانی و افکار منفی تکرار شونده در بیماران قلبی - عروقی دارای اثربخشی و کارایی بود.
نقش میانجی توجه متمرکز بر خود و دیگری در رابطه بین سامانه های بازداری فعال سازی رفتاری و نشانه های افسردگی در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه به عوامل شناختی موثر و تدوام بخش افسردگی، از اولویت های پژوهشی و درمانی است. هدف از پژوهش حاضر آزمون مدل میانجی توجه متمرکز بر خود و دیگری در رابطه بین سامانه های بازداری_فعال سازی رفتاری و نشانه های افسردگی در بیماران افسرده بود. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی_مقطعی در قالب یک طرح همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بین افراد افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره قم در نیمه اول سال 1400 انجام شد که به روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سامانه های بازداری و فعال سازی رفتاری (BIS/BAS)، پرسشنامه افسردگی Beck و پرسشنامه کانون توجه (FAQ) استفاده شد. داده ها در محیط نرم افزارهای SPSS-26و AMOS-24 از طریق ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. به منظور آزمون معنا داری مسیرهای غیرمستقیم از تحلیل بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: الگوی نهایی پس از اصلاح، از طریق حذف مسیر سامانه بازداری رفتاری به نشانه های افسردگی و توجه متمرکز بر دیگری، با آزاد کردن تعدادی از خطاهای کوواریانس برازش خوبی با داده ها داشت (968/0CFI=،090/0RMSEA=). سایر مسیرهای مستقیم، معنا دار بودند (05/0P<). تحلیل بوت استراپ آشکار ساخت توجه متمرکز بر خود در رابطه بین سامانه فعال سازی رفتاری و نیز سامانه بازداری رفتاری با نشانه های افسردگی نقش میانجیگرانه دارد (0001/0>P). نتیجه گیری: توجه متمرکز برخود به عنوان یک میانجیگر کلیدی می تواند اثرات محافظتی فعالیت سامانه فعال ساز رفتاری را بر نشانه های افسردگی بکاهد و از سوی دیگر اثرات مخرب فعالیت سامانه بازداری رفتاری را بر نشانه های افسردگی تشدید نماید.
اثربخشی شفقت درمانی ومعنا درمانی برکاهش افسردگی و ناسازگاری خانواده های افراد معتاد شهر اصفهان
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
69 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، اثربخشی شفقت درمانی و معنادرمانی در کاهش افسردگی و افزایش سازگاری خانواده های افراد معتاد شهر اصفهان بود. روش پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه همسران افراد مبتلا به اعتیاد که به مرکزترک اعتیاد " بارش مهر " شهر اصفهان در سال 1401-1402مراجعه کرده بودند انتخاب شدند. اعضای نمونه این پژوهش 45 نفر بودند که در سه گروه آزمایش شفقت درمانی (15 نفر) و گروه آزمایش معنادرمانی (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. متغیرهای مستقل شفقت درمانی مبتنی بر طرح درمانی گیلبرت (8 جلسه) و معنادرمانی مبتنی بر طرح درمانی فرانکل(10 جلسه) بود که در گروه های آزمایش انجام شد و در گروه گواه مداخله ای انجام نشد. این پروتکل ها توسط محقق مقاله در سال 1400تنطیم و گردآوری شده بود. پرسشنامه های مورد استفاده محقق در این پژوهش پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه سازگاری زناشویی( DAS) بود. از روش آماری تحلیل کواریانس برای ارزیابی نتایج به وسیله نرم افزارSPSS27 استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش شفقت درمانی (001/0>P) و معنادرمانی (05/0>P)،بر کاهش افسردگی و افزایش سازگاری تاثیر معنا داری داشته اند
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۸۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری بود. طرح پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری در سال 1401 بودند که به مراکز اختلالات یادگیری تبریز مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 مادر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب (AI، بک و کلارک، 1998) و خودتنظیمی عاطفی (SREQ، لارسن و پریز مایک، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین اضطراب و خودتنظیمی هیجانی پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0>P) وجود دارد. در واقع آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی مادران تأثیر دارد و باعث کاهش نگرانی و افزایش خودتنظیمی هیجانی می شود.
بررسی رابطه ی مشکل در تنظیم هیجان و استفاده ی مشکل ساز از تلفن هوشمند: مدل میانجی گری افسردگی و حمایت اجتماعی درک شده
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
153 - 168
حوزههای تخصصی:
با افزایش کاربرد تلفن های هوشمند، تحقیقات تجربی در مورد روابط بین استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند و مشکلات بهداشت روانی در سال های اخیر پیشرفت چشم گیری داشته است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مشکل در تنظیم هیجان و استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند، نقش میانجی افسردگی و حمایت اجتماعی درک شده انجام گرفت. این پژوهش دارای ماهیت توصیفی بوده و ازنظر نوع طرح، در دسته ی مطالعات همبستگی-مدل یابی معادله ساختاری قرار می گیرد. جامعه آماری آن را کلیه ی دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه تبریز در سال 1400-1401 که در رده ی سنی 18 تا 30 سال قرار داشتند، تشکیل دادند و تعداد 235 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مشکل در تنظیم هیجان، استفاده ی آسیب زا از تلفن همراه، پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.25 و مدل یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Amos.24، نشان داد که مدل ساختاری پژوهش، برازش نسبتاً مطلوب دارد؛ به طوری که مشکل در تنظیم هیجان علاوه بر اثر مستقیم معنادار، با واسطه گری افسردگی و حمایت اجتماعی دریافت شده، اثر غیرمستقیم معناداری بر استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند داشت.
بر اساس این یافته ها می توان بیان داشت ارتقای توانمندی های تنظیم هیجانات، کنترل علائم و نشانه های افسردگی و فراهم نمودن شبکه ی حمایت اجتماعی مناسب، تأثیر بسزایی در کاهش گرایش جوانان به استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند خواهد داشت.
پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سلامت روان و مهارت های ارتباطی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
729 - 737
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سلامت روان و مهارت های ارتباطی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه در سال 1401 می باشد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 می باشند. جهت تعیین حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 269 نفر از دانشجویان بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های اضطراب کرونا (CDAS)، سلامت روان گلبرگ و هیلر و مهارت های ارتباطی کوئین دام پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که مؤلفه های نشانه های بدنی و اضطراب و بی خوابی توان پیش بینی علائم روانی اضطراب کرونا را دارند. همچنین مؤلفه های توانایی دریافت و ارسال پیام، بینش نسبت به فرایند ارتباط نیز توان پیش بینی علائم روانی اضطراب کرونا را دارند. مؤلفه های اضطراب و بی خوابی و بینش نسبت به فرایند ارتباط، مهارت گوش دادن و توانایی دریافت و ارسال پیام نیز توان پیش بینی علائم جسمانی اضطراب کرونا را دارند. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت که سلامت روان و مهارت های ارتباطی از عوامل مؤثر و مرتبط با اضطراب ویروس کرونا در دانشجویان هستند که این نکته می تواند در مراکز آموزش وپرورش و دانشگاه ها موردتوجه قرار گیرد.