فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۴۱ تا ۵٬۶۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
566 - 580
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مسئولیت مدنی و کیفری آسیب های روحی زوجین به یکدیگر در زندگی مشترک زناشویی صورت گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر از روش توصیفی - تحلیلی بهره برده و با استفاده از منابع کتابخانه ای حقوقی و فقهی معتبر انجام شده است. یافته ها: مسلما اولین اهداف زوجین از ازدواج کسب سود و منفعت نیست بلکه کسب آرامش، احترام، وفاداری، صمیمیت، امنیت است. از جمله خساراتی که ممکن است بر شخصی وارد آید. خسارت معنوی است که موضوع آن از دست دادن مال نیست؛ بلکه این خسارات بر خود شخص از نظر روحی و روانی وارد می شود. خسارت معنوی، غالباً مرتبط با حقوق مربوط به شخصیت افراد است و لطمه به تمامیت جسمانی و معنوی، مانند تألمات جسمانی، هویت، آبرو، عواطف و احساسات، حیثیت را در بر می گیرد. نتیجه گیری: در نتیجه در می یابیم اگر به دلیل دعوا و جنجال دائم زوجین یا سرزنش. سرکوب و تهمت هر یک از زوجین مبتلا به بیماری روحی شوند یا متضرر شوند مقصر ضامن مسئولیت مدنی و کیفری خسارت است اما این موضوع از نظر نیز دور نیست که جبران خسارت روحی صرفا به وسیله پرداخت پول نیست بلکه باید ابراز محبت، تعهد به عدم تکرار رفتار، عذر خواهی در عموم، روان درمانی و غیره... نماید.
فرا تحلیل اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
137 - 118
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی یک فرآیند فکری است که مبتنی بر نتیجه گیری، تصمیم گیری و ترسیم، داده های مرتبط ازجمله تجزیه وتحلیل، توضیح، فرضیه، استدلال و توسعه تفکر است پژوهش حاضر به روش فرا تحلیل و با ترکیب پژوهش های انجام شده در اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان انجام شده است. جامعه آماری فرا تحلیل حاضر پژوهش های در دسترس در رابطه اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان در تفکر انتقادی در بانک های اطلاعاتی رایانه ای در دسترس موجود در ایران، از قبیل پایگاه علمی جهاد دانشگاهی (SID)، بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران)، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز) در بین سال های ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ و همچنین پایگاه های علمی خارجی Science Direct، PubMed و Google Scholar که در سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ منتشر شده اند، می باشد. بر اساس ملاک ورود و خروج برای پژوهش های اولیه و نیز تحلیل حساسیت ۲۵ اندازه اثر از ۲۳ مطالعه توسط نرم افزار CMA موردبررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که، اندازه اثر خلاصه ی مدل تصادفی برابر با ۰/۱ بود که ازنظر آماری معنادار و بیانگر اثربخشی مثبت آموزش فلسفه به کودکان در پرورش مهارت تفکر انتقادی آنان می باشد.بنابرین پیشنهاد می شود که آموزش فلسفه برای کودکان در برنامه های آموزش رسمی قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری و درمان فراشناختی بر فرسودگی شغلی کارکنان پزشکی قانونی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
315 - 330
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری و درمان فراشناختی بر فرسودگی شغلی کارکنان پزشکی قانونی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با مرحله پیگیری دو ماهه و گروه گواه بین کارکنان پزشکی قانونی مشهد در سال 1399 انجام شد که با روش نمونه گیری در دسترس پس از ارزیابی اولیه و احراز شرایط پژوهش، 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (15نفر) جایگزین شدند. گروه اول درمان فعال سازی رفتاری و گروه دوم درمان فراشناختی را دریافت کردند؛ گروه سوم به عنوان گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه فرسودگی شغلی Maslach استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بُعد توصیفی، از شاخص های میانگین و انحراف معیار و در بُعد استنباطی از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS ویراست 22 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر یک از رویکردهای درمانی فعال سازی رفتاری و فراشناختی می توانند بر فرسودگی شغلی مؤثر باشند. در ابعاد فرسودگی هیجانی و فقدان تحقق شخصی، درمان فراشناختی نتایج مطلوب تری از درمان فعال سازی رفتاری داشته است و در بُعد شخصیت زدایی تأثیر دو روش درمان یکسان بود (05/0>p).
اثربخشی آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی در بین دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
156 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی بر دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دختر کارشناسی رشته روان شناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. هر دو گروه پرسش نامه های هیجان یادگیری پکران و همکاران (2002) و خودتنظیمی تحصیلی رایان و کانل (1989) را طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. آموزش شادمانی لیوبومیرسکی (2008) طی شش جلسه در گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره) در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها نشان داد که آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر افزایش هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی در دانشجویان دختر دوره کارشناسی تاثیر معنی داری داشته است (001/0P<). با توجه به اینکه آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی دانشجویان تاثیر دارد، از این رو، استفاده از این مداخله به منظور بهبود متغیرهای مورد بحث در دانشگاه ها یا سایر مراکز آموزشی توصیه می شود.
اثربخشی برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
149 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین بود. روش: روش پژوهشی مورد منفرد (A-B) و جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان دختر طلاق شهر بومهن بود که از میان آنها سه کودک از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه 31 سؤالی محقق ساخته ادراک کودکان از طلاق والدین (CPPDQ) استفاده شد. روایی پرسشنامه بر اساس روایی محتوایی و صوری مورد تأیید متخصصان قرار گرفته و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرانباخ برای کل پرسشنامه 86/0 گزارش شده است. پس از یک جلسه خط پایه برای هر کودک برنامه مداخله ای به هر یک از کودکان، به صورت انفرادی در 8 جلسه هفتگی هر جلسه 45 دقیقه ارائه و ادراک کودکان بعد از هر جلسه، و در مرحله پیگیری مجددأ اندازه گیری، و داده ها بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آماری توصیفی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برای هر سه آزمودنی میانگین، میانه، روند و درصد غیرهمپوشی داده های مداخله بر ادراک شرکت کنندگان مؤثر بود و برنامه مداخله ای کودکان طلاق در افزایش احساسات و نگرش مثبت، کاهش احساسات منفی نسبت به طلاق والدین، بهبود روابط با والدین و همسالان و افزایش احساس شایستگی در کودکان مؤثر بوده است. نتیجه گیری : بر اساس نتایج، برنامه مداخله ای کودکان طلاق را می توان به عنوان روشی مؤثر برای بهبود ادراک کودکان در واکنش به طلاق والدین شان تلقی کرد و در مراکز مشاوره و آموزشی می توان از آن استفاده کرد.
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه ذهنی سازی و خوردن هیجانی در زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شفقت به خود در رابطه ذهنی سازی و خوردن هیجانی بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را زنان با دامنه سنی 20-50 سال دانشگاه های سطح شهر تهران دچار اضافه وزن در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل می داند. تعداد 496 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از مقیاس غذا خوردن هیجانی (EES) آرنا و همکاران (1995)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS-SF) ریس و همکاران (2011) و پرسشنامه ذهنی سازی (MQ) فوناگی و همکاران (1998) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که مولفه های ذهن آگاهی (اطمینان و عدم اطمینان) اثر مستقیم معناداری بر پرخوری هیجانی زنان ندارند (05/0<P)، اما به واسطه شفقت به خود بر خوردن هیجانی اثر غیرمستقیم معناداری دارند (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که شفقت به خود با توجه به نقش ذهنی سازی می تواند تبیین کننده خوردن هیجانی در زنان دچار اضافه وزن باشد.
اثربخشی طراحی آموزش مبتنی بر بازی وارسازی بر راهبردهای انگیزشی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش تعیین اثربخشی طراحی آموزش مبتنی بر بازی وارسازی بر راهبردهای انگیزشی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان در درس کار و فناوری بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه هفتم منطقه 18 شهر تهران بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 44 دانش آموز بودند که به شیوه خوشه ای مرحله ای انتخاب و سپس در گروه آزمایش و گواه به شکل تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس راهبردهای انگیزشی محقق ساخته (RMMSQ) توسط پژوهشگران تحقیق و مقیاس مهارت های اجتماعی (MESSY) ماتسون (1983) استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در راهبردهای انگیزشی و مهارت های اجتماعی وجود داشت (001/0 P<). بنابر این می توان نتیجه گرفت طراحی آموزش مبتنی بر بازی وارسازی بر متغیرهای مورد پژوهش در درس کار و فناوری موثر بود.
اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری (ACT-CBT) بر تغییر نگرش و عزت نفس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
463 - 474
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری (ACT-CBT) بر تغییر نگرش و عزت نفس بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معتادان خودمعرف مراکز ترک اعتیاد دزفول بود. ابتدا یک مرکز ترک اعتیاد دزفول انتخاب شد. سپس نمونه ای به حجم ۳۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، طی ۱۰ جلسه، تحت درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری قرار گرفت. گروه گواه، در این مدت، هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه نگرش نسبت به اعتیاد و مواد مخدر نظری (۱۳۷۸) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (۱۹۶۵)، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، توسط شرکت کنندگان، تکمیل گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در این تحقیق، از تحلیل کوواریانس تک متغیره، در نرم افزار SPSS-۲۰، استفاده شد. سطح معناداری تمام آزمون ها نیز کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته ها: درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری اثر معناداری بر تغییر نگرش و عزت نفس معتادان خود معرف در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه داشت
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این درمان راهبردی مؤثر بر تغییر نگرش و عزت نفس معتادان خودمعرف می باشد و می توان از آن، به عنوان روش درمانی مؤثر بهره برد
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر شیوه های حل تعارض در همسران افراد مبتلا به وسواس فکری و عملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
540 - 549
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری و عملی اختلالی است مزمن و ناتوان ساز که با پیدایش افکار و رفتارهای تکرارشونده و مقاوم همراه با اضطراب شناخته می شود. این اختلال آثار گسترده ای در جنبه های گوناگون زندگی فرد به ویژه زمینه های شغلی، تحصیلی، اجتماعی و همچنین روابط خانوادگی بر جای می گذارد. از آنجایی که اختلال وسواس بیش از سایر اختلالات خانواده فرد را درگیر می کند، بنابراین با توجه به اهمیت و نقش خانواده در روند اختلال وسواس بر افراد خانواده، هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر شیوه های حل تعارض در همسران افراد دارای وسواس فکری و عملی است.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی، دارای فرایند دو مرحله ای پیش آزمون و پس آزمون که بر روی سه گروه آزمایشی (گروه آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، گروه آموزش درمان مبتنی بر ذهنی سازی و گروه گواه) انجام گرفت. در این فرایند متغیرهای مستقل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی و همچنین متغیر وابسته آن، شیوه های حل تعارض می باشد. نمونه های پژوهشی شامل 45 نفر از همسران افراد دارای اختلال وسواس بودند که در سه گروه 15 نفره آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهنی سازی و گروه گواه جای گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد نمرات شیوه های حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد و گروه ذهنی سازی دارای تفاوت معنادار است و این تفاوت به نفع گروه پذیرش و تعهد است. یعنی شیوه های حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد از گروه ذهنی سازی به گونه معناداری کمتر بوده است (05/0>P).
نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که در این دو رویکرد درمانی، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شیوه های حل تعارض در همسران افراد دارای اختلال وسواس نسبت به درمان مبتنی بر ذهنی سازی بیشتر می باشد
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان تمامی 470 نفر مراجعه کننده دارای اختلال مصرف مواد افیونی به مرکز درمان سرپایی نسیم رهایی در سال 1401، 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه 20 نفری به شیوه تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد سلامت روان (کیز، 2002) و پرسشنامه حساسیت به طرد (فلدمن، 1996) بود. گروه آزمایش اول تحت 8 جلسه آموزش مهارت حل مسأله، گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه آموزش خودگویی و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها نتایج نشان داد که اثر هر دو روش آموزشی در کاهش حساسیت به طرد و افزایش سلامت روانی در افراد دارای اختلال مصرف مواد افیونی معنادار بود. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش مهارت حل مسأله در کاهش حساسیت به طرد در مرحله پیگیری اثربخش تر از آموزش خودگویی بود اما بین تأثیر دو روش بر سلامت روانی تفاوتی مشاهده نشد. در نتیجه متخصصان و درمانگران حوزه اعتیاد به منظور ارتقای عملکرد روانی و پیشگیری از عود مصرف در معتادان می توانند در کنار دارو درمانی و دیگر روش های متداول از این شیوه های آموزشی نیز استفاده کنند.
چارچوب مفهومی بین المللی کردن برنامه درسی دانشگاه الزهرا (س)؛ مورد: رشته فرهنگ و ادب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر چگونگی تحقق برنامه درسی بین المللی برای یک رشته علمی (مورد رشته فرهنگ و ادب ایران) در دانشگاه الزهرا (س) می باشد. برای پاسخگویی به پرسش پژوهش، از رویکرد پژوهشی کیفی و روش مصاحبه استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل اساتید و متخصصانی است که در حوزه زبان و ادبیات فارسی و نیز برنامه ریزی درسی فعالیت علمی و یا اجرایی دارند. روش نمونه گیری، هدفمند از نوع "نمونه گیری گلوله برفی" می باشد. از بین متخصصان و اساتید 22نفرآن ها با توجه معیارهای ذکر شده برای مشارکت و ارائه اطلاعات انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از ابزار مصاحبه انجام گرفته است . از میان انواع مصاحبه، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. برای تحلیل ، از روش «تحلیل محتوای مضمونی »، استفاده شده است. براساس مجموع نظرات حاصل از پاسخ پرسش ها و نیز مبانی نظری رشته، چارچوب مفهومی برنامه درسی بین المللی در دانشگاه الزهرا با تمرکز ویژه بر رشته فرهنگ و ادب ایران مطرح شد. عوامل و مولفه های بدست آمده از مصاحبه ها قرابت و نزدیکی با عناصر مطرح شده از سوی شوآب دارد که در نهایت چارچوب مفهومی در قالب چهار کامان پلیس شوآب(شرایط ، استاد، دانشجو و محتوا) توضیح داده شد.
مهندسی مجدد ساخت و محتوای برنامه درس «مکاتب فلسفی و آراء تربیتی» دوره کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال این است که با مهندسی مجدد ساخت و محتوای برنامه درس «مکاتب فلسفی و آراء تربیتی» دوره کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش، محتوای جدیدی برای درس مذکور با تأکید بر اسلامی سازی دروس علوم انسانی در دانشگاه های کشور مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از روش ترکیبی با رویکرد اکتشافی متوالی استفاده شد. ابتدا در مرحله کیفی به روش تحلیل اسنادی، نه با هدف مقایسه و تطبیق نظام های آموزشی، بلکه با هدف تحلیل و کشف ماهیت حوزه آموزشی در زمینه مکتب های فلسفی و آرای تربیتی، وضعیت موجود ساخت و محتوای برنامه درسی مکاتب فلسفی و آرای تربیتی در دانشگاه های داخلی و خارجی پیشرو در عرصه فلسفه تعلیم و تربیت نظیر؛ امریکا، استرالیا و کانادا بررسی گردید. سپس به روش توصیفی- پیمایشی و باتوجه به نقطه نظرات حاصل از نمونه آماری مورد مطالعه شامل: انتخاب 76 نفر از اعضای هیأت علمی بصورت تمام شماری و 290 نفر از دانشجویان دانشگاه های داخلی؛ دولتی، آزاد و پیام نور بصورت تصادفی خوشه ای، از طریق دو نوع پرسشنامه مجزا محقق ساخته که پایایی آنها با استفاده از فرمول «آلفای کرونباخ» به ترتیب به میزان 953/0 و 896/0 درصد برآورد شده بود، محتوای جدیدی برای درس مذکور مشخص گردید. در نهایت، صرف نظر از ریشه های فرهنگی برنامه درسی مد نظر در کشورهای پیشرو و فاصله معنادار محتوایی و مفهومی آن با دانشگاه های ایران، یافته های این مطالعه نشان می دهد که وضعیت موجود «ساخت» و «محتوا» در برنامه درسی مورد مطالعه پاسخگوی شرایط و نیازهای کنونی و متناسب با اسلامی بودن نیازهای دانشجویان نیست و ایجاد تغییراتی در ساخت و مفاهیم عمده درس «مکاتب فلسفی و آرای تربیتی» مطابق با الگوی پیشنهادی حاصل از این پژوهش ضروری است.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
108 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ساخت و اعتباریابی و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه ای برای اندازه گیری جهت گیری مثبت دانش آموزان نسبت به مدرسه، بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دوره اول متوسطه شهر زنجان در سال تحصیلی 95- 1394 بود. روش پژوهش توصیفی- زمینه یابی است. پرسشنامه 60 سؤالی با استفاده ازنظر کارشناسان و متخصصان روانشناسی تربیتی تهیه شد. برای تعیین قابل فهم بودن و بررسی روایی و پایایی، پرسشنامه توسط 30 دانش آموز تکمیل شد و 3 سؤال، به دلیل مبهم بودن کنار گذاشته شد. سپس 303 دانش آموز، به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه 57 گویه ای را تکمیل کردند. به منظور استخراج مؤلفه های زیربنایی پرسشنامه 57 گویه ای جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه، تحلیل مؤلفه های اصلی PCA)) به کار گرفته شد و داده ها به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شد. شاخص کایسر- میر- اولیکن KMO)) برابر با 891/0 بود. این شاخص نشانگر مطلوب بودن حجم نمونه برای انجام تحلیل عاملی اکتشافی است. تحلیل مؤلفه های اصلی نشان داد که پرسشنامه جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه از چهار عامل رضایت از مدرسه، احساس تعلق به مدرسه، تلاش تحصیلی و نگرش نسبت به همکلاسی ها تشکیل شده است. ضریب آلفای کرونباخ چهار مؤلفه استخراج شده، به ترتیب برابر با 892/0، 875/0، 646/0 و 523/0 بود. به استثنای مؤلفه چهارم که به دلیل تعداد کم گویه ها (4 گویه) از ضریب آلفای کرونباخ نسبتاً پایین برخوردار است. پرسشنامه جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه یک ابزار قابل اعتماد برای ارزیابی احساسات و رفتارهای دانش آموزان نسبت به مدرسه است.
کنش افتراقی سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی در دانشجویان رشته های روانشناسی و علوم تربیتی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
6 - 27
حوزههای تخصصی:
مطالعات زمینه یابی که خصیصه های مکنون و حالات افراد مانند نگرش را اندازه گیری می کنند، اغلب به منظور افزایش دقت اندازه گیری از مقیاس ها استفاده می کنند. هدف از این مطالعه بررسی کنش افتراقی (DIF) سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی دانشجویان در چارچوب نظریه سؤال پاسخ (IRT) بود. تحلیل کنش افتراقی سؤال (DIF) در مورد کارکرد سؤالات مقیاس، بررسی می کند که آیا در زیرگروه هایی که دارای اندازه یکسانی از خصیصه مورداندازه گیری هستند، احتمال طبقات پاسخ برابر است. افراد نمونه ای که پرسشنامه بر روی آن ها اجرا شد، 1100 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده های دارای رشته های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه های شهر تهران بودند. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه بیگانگی تحصیلی (بورباچ، 1972) به صورت طیف لیکرت با مقیاس 4 درجه ای کاملاً مخالفم (1)، تا حدی مخالفم (2)، تا حدی موافقم (3)، کاملاً موافقم (4) به دست آمد. این پرسشنامه دارای سه زیرمقیاس انزوا، بی معنایی، ناتوانی بود. به منظور تشخیص کنش افتراقی سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی از رویکرد نسبت درستنمایی (IRT-LR) مبتنی بر مدل پاسخ مدرج استفاده شد. تحلیل بر اساس جنسیت و مدت اشتغال به تحصیل با چهار سؤال لنگر انجام شد. تنها 3 مورد از سؤالات بر اساس متغیر جنسیت و 2 مورد از سؤالات برای متغیر مدت اشتغال به تحصیل بعد از تصحیح بونفرونی دارای DIF معنادار شناسایی شدند. وقوع DIF در برخی از گویه ها ممکن است در بافت فرهنگی دانشگاه ها ریشه داشته باشد. محتمل است در برخی موارد سوگیری های جنسیتی، نگرش اساتید، سیاست های مدیریتی دانشگاه و به طورکلی عدالت آموزشی منشأ احساس بیگانگی تحصیلی در دانشجویان باشد.
بررسی اعتبار و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه فرا والدگری (MPQ) هولدن و هاوک در نمونه ای از پدران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
130 - 169
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اعتبار و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه فرا والدگری (MPQ) هولدن و هاوک در نمونه ای از پدران ایرانی انجام شد. روش پژوهش موردنظر کاربردی و از بعد هدف توصیفی است که به صورت پیمایشی داده های آن جمع آوری شده است. طی سه زیرمطالعه پدران شهر رشت به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به نسخه ترجمه شده فارسی MPQ پاسخ دادند. در زیر مطالعه اول پایایی بازآزمایی ارزیابی شد و این شاخص برای نمره کل 841/0=r و در سطح مؤلفه های ارزیابی (802/0=r)، پیش بینی گری (858/0=r)، انعکاس گری (839/0=r) و حل مسئله (864/0=r) به دست آمد و در سطح 001/0>P معنادار بودند. ضریب همبستگی درون خوشه ای نیز در تمامی موارد 90/0 ICC> به دست آمد. در زیر مطالعه دوم (240n=) ضریب آلفای کرونباخ کل ابزار برابر 778/0 و برای زیر مقیاس ها در دامنه 70/0 تا 73/0 محاسبه شد. در تحلیل عامل تأییدی (CFA) مرتبه اول، گویه های 3 و 4 از مؤلفه ارزیابی، گویه 10 از مؤلفه پیش بینی گری، گویه های 15 و 16 از مؤلفه انعکاس گری و گویه های 18، 19 و 20 از مؤلفه حل مسئله به دلیل بار عاملی کمتر از 3/0 حذف شدند و شاخص های اعتبار سازه، تأییدکننده برازش مناسب مدل نهایی بودند. شواهد اعتبار هم زمان نیز آشکار ساخت نمره کل MPQ به طور معناداری توانسته است واریانس نمرات متغیرهای عملکرد خانواده را در جهات مورد انتظار پیش بینی و تبیین نماید. نسخه فارسی MPQ در پدران با ساختار چهار عاملی و پس از حذف 8 سؤال دارای پایایی بازآزمایی، انسجام درونی، اعتبار سازه و اعتبار هم زمان مطلوبی است.
طراحی الگوی پیدایش اثر منسانی در انتخاب مدیران سازمان های دولتی با روش مدلسازی ساختاری تفسیری (مورد مطالعه: سازمان های دولتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی پیدایش اثر منسانی در سازمان های دولتی با روش مدلسازی ساختاری تفسیری انجام شده است. روش: این پژوهش برپایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی در فلسفه قیاسی استقرایی می باشد و از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان مشتمل بر استادان دانشگاه در حوزه مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی و همچنین مدیران ارشد سازمان های دولتی می باشند که اعضای نمونه آن با روش نمونه گیری در دسترس و براساس اصل کفایت نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته است که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کد گذار آزمون شد، همچنین ابزار گرداوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با روش روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون سنجیده شد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار اطلس تی استفاده شد. همچنین به منظور تحلیل کمی از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید.یافته ها: یافته های این پژوهش مشتمل بر عوامل موثر بر شکل گیری پدیده ی اثر منسانی و ارائه مدل آن است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش مشتمل بر طراحی الگوی پیدایش اثر منسانی است، مدل اثر منسانی در این پژوهش در چهار سطح اصلی و براساس بسترهای شکل گیری، علل اثر منسانی، ابعاد اثر منسانی و پیامدهای آن تدوین شده است.
بررسی نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی در رابطه بین رشد مسیر شغلی و رسالت حرفه ای با تعارض شغل- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی در رابطه ی بین رشد مسیر شغلی و رسالت حرفه ای با تعارض شغل- خانواده در بین معلّمان شهرستان فارسان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری در این پژوهش تمامی معلّمان شهرستان فارسان در سال تحصیلی 1402-1401 که تعداد آن ها 1340 نفر بودند. بر اساس قاعده ی " کلاین" از این تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای نمونه گیری در معادلات ساختاری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی (CAAS)، پرسشنامه ی رسالت شغلی (CVQ)، پرسشنامه ی رشد مسیر شغلی (CDI-A-SF) و مقیاس تعارض کار- خانواده (WCFS) گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل تعارض شغل-خانواده بر اساس رسالت حرفه ای و رشد مسیر شغلی با نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی برازش مطلوبی دارد. عوامل رشد مسیر شغلی رابطه ی مستقیمی با تعارض شغل-خانواده داشته است (01/3-= t ، 29/0-=β و 01/>p)؛ عوامل رسالت حرفه ای رابطه ی مستقیمی با تعارض شغل-خانواده داشته است (34/2-= t و 22/0-=β و 05/0>P) همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که رسالت حرفه ای و رشد مسیر شغلی با نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی رابطه ی غیر مستقیمی با تعارض شغل- خانواده دارند (05/>P). در این راستا ایجاد زمینه برای رشد مسیر شغلی و افزایش رسالت حرفه ای در کنار افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی در معلّمان مدارس زمینه را برای کاهش تعارضات شغل- خانواده فراهم می کند.
اثربخشی درمان روانپویشی کوتاه مدت بر اجتناب شناختی-رفتاری ونشخوار ذهنی بیماران افسرده کلینیک روانشناسی شهر گرگان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر اجتناب شناختی-رفتاری و نشخوار ذهنی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش بیماران افسرده مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی شهر گرگان می باشند. نمونه های پژوهش شامل 40 نفر آزمودنی که به روش هدفمند انتخاب شده و با روش نمونه گیری ساده در دو گروه 20 نفری، گروه های آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه اجتناب شناختی-رفتاری سکستون و داگلاس (2004) و پرسشنامه نشخوار ذهنی نالن هاکسما (1991) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس با کمک SPSS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین های نمرات اجتناب شناختی-رفتاری و نشخوار ذهنی گروه آزمایشی و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین درمان روان پویشی کوتاه مدت بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناختی-رفتاری و نشخوار ذهنی مؤثر است.
مدیریت بحران نوجوانی بر اساس تئوری انتخاب در مدرسه
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
24 - 28
حوزههای تخصصی:
به دلیل تغییرات سریع دوران نوجوانی از آن به عنوان یک بحران یاد می کنیم. رویارویی با این تغییرات در بستر تئوری انتخاب به روشنی امکان پذیر است. بر مبنای تئوری انتخاب هر کاری که از هریک از ما در هر لحظه سر می زند یک رفتار است و هر رفتار هدفی دارد و هر هدف خواسته ای را تأمین می کند و هر خواسته حداقل یکی از پنج نیاز اساسی ما را ارضا می کند. ویلیام گلاسر معتقد است که هر انسان با پنج نیاز اساسی متولد می شود که شدت و ضعف آن در افراد متفاوت است. 1- نیاز به بقا 2- نیاز به عشق و تعلق خاطر 3- نیاز به آزادی 4- نیاز به قدرت 5- نیاز به تفریح. با ارضاء یک نیاز احساس خوب و با ارضا نشدن نیازمان، احساس بد را تجربه می کنیم. تئوری انتخاب که توسط گلاسر در سال 1945 مطرح گردید، به ما می گوید که دست از کنترل بیرونی برداریم، زیرا مادامی که از کنترل بیرونی استفاده می کنیم، نتایج پایدار بدست نخواهد آمد. گلاسر در مقابل کنترل بیرونی کنترل درونی را مطرح می کند، استفاده از 7 رفتار پیوند دهنده ی 1- حمایت 2- تشویق 3- گوش سپردن 4- پذیرش او همانگونه که هست 5- اعتماد 6- احترام 7- مذاکره می تواند به ایجاد رابطه ای صمیمی میان معلم و دانش آموز بیانجامد که نهایتاً موجب کاهش ناکامی در معلم و دانش آموز می شود.
اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر تعلیم وتربیت مثبت بر انگیزش تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
139 - 152
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر تعلیم و تربیت مثبت بر انگیزش تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در درس مطالعات اجتماعی انجام یافته است. روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی و به صورت طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تبریز بودند و نمونه آماری با توجه به ماهیت نیمه آزمایشی بودن آن شامل 30 نفر (15 نفرگروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) بود که به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر (1980)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و بلومنفیلد (2004) و پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینین-سوینی و همکاران (2012) و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، آموزش مبتنی بر تعلیم و تربیت مثبت بر انگیزش تحصیلی (انگیزش درونی و انگیزش بیرونی)، بهزیستی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی تاثیر مثبت دارد. لذا می توان با بهره گیری از برنامه های درسی مبتنی بر تعلیم و تربیت مثبت میزان انگیزش درونی و انگیزش بیرونی، بهزیستی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان را افزایش داد.