فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۲۱ تا ۵٬۷۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اغلب ناسازگاری ها و اختلالات رفتاری در نوجوانی و بزرگسالی، از بی توجهی به مسائل و مشکلات عاطفی-رفتاری دوران کودکی و عدم هدایت روند تحول و تکامل کودک ناشی می شود. هدف پژوهش حاضر اثربخشی بازی درمانی بر نقص توجه دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی و دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری دوره اول ابتدایی شهرستان جم بوده است. روش: این مطالعه از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهرستان جم در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه های آماری 51 نفر به روش هدفمند و به طور مساوی بین دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه اختلال کم توجهی و بیش فعالی کانرز فرم معلمان (CADHDQ) کانرز (1990) و پروتکل اسپرینگر و همکاران (2012) و محمداسماعیل (1387) بوده است. بحث: نتایج نشان داد بازی درمانی بر نقص توجه دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی و دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری اثربخش بوده و تفاوت مشاهده شده نسبت به گروه گواه از نظر آماری معنادار بوده است (p<0.01). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد با تجهیز کلینیک های مشاوره آموزش و پرورش با اتاق بازی درمانی و به کارگیری بازی درمانی می توان گامی در جهت کاهش علائم نقص توجه/بیش فعالی کودکان بیش فعال برداشت.
ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه مک کافری و همکاران (2017) بود. مشارکت کنندگان پژوهش 323 نفر از مادران دانش آموزان کلاس های متوسطه دوم (دهم تا دوازدهم) مدارس چهارگانه شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که براساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های فرزندپروری ذهن آگاهانه،MIPQ) ، مک کافری و همکاران، 2017)، سرزندگی تحصیلیAB) ، دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) و ذهن آگاهی نوجوان و بزرگسال AAMS)، دروتمن و همکاران، 2018) را تکمیل نمودند . برای بررسی روایی از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و روش پایایی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی دو عامل حضور در کنار فرزند (کمترین بارعاملی 40/0 و بیشترین 60/0) و تربیت ذهن آگاهانه (کمترین بارعاملی 36/0 و بیشترین بارعاملی 66/0) را تایید نمود. نتایج همبستگی درونی نیز روایی همگرا (همبستگی نسبتاَ زیاد 72/0 بین ابعاد حضور در کنار فرزند و تربیت ذهن آگاهانه و همبستگی زیاد 86/0 و 89/0 بین هر بعد و نمره کل مقیاس، 01/0P<) و واگرای مقیاس (عدم رابطه معنادار بین سرزندگی تحصیلی و فرزندپروری ذهن آگاهانه) را تایید می کند. برای تعیین پایایی مقیاس از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که تمامی ضرایب (حضور کنار فرزند 82/0، تربیت ذهن آگاهانه 85/0 و ضریب پایایی کل 90/0) حاکی از همسانی درونی قابل قبول زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس بود. نتایج نشان می دهد که مقیاس فرزندپروری ذهن آگاهانه از روایی و پایایی بسیار خوبی در مادران ایرانی برخوردار است.
مقایسه پیوند با مدرسه و مشکلات بین فردی در دانش آموزان با خانواده های بدسرپرست و بی سرپرست با عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۱۷۲-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه پیوند با مدرسه و مشکلات بین فردی در دانش آموزان با خانواده های بدسرپرست و بی سرپرست و عادی شهرستان بندرلنگه بود. نمونه مورد بررسی شامل 152 دانش آموز عادی و 81 دانش آموز بی سرپرست یا بدسرپرست بود. دانش آموزان عادی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پیوند با مدرسه (رضایی شریف و همکاران، 1393) و مشکلات بین فردی (بارخام و همکاران، 1996) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری پیوند با مدرسه در گروه های بی سرپرست و بدسرپرست و دانش آموزان عادی نشان داد که بین نمرات پیوند با مدرسه تفاوت معناداری وجود ندارد (04/0P≤)). به عبارت دیگر گروه های بی سرپرست و بدسرپرست با دانش آموزان عادی در ابعاد پیوند با مدرسه با یکدیگر تفاوتی ندارند. همچنین نتایج گویای آن بود که بین مشکلات بین فردی در گروه های بی سرپرست و بد سرپرست و دانش آموزان عادی تفاوت معناداری در دو بعد در نظرگرفتن دیگران و بعد حمایت گری و مشارکت وجود دارد (002/0P≤). با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که بین مشکلات بین فردی در دانش آموزان با خانواده های بدسرپرست و بی سرپرست و عادی تفاوت وجود دارد. گرچه در متغیر پیوند با مدرسه تفاوت معنادار نیست.
اثربخشی مشاوره مبتنی بر توانمندی بر کاهش افسردگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق از استرس زاترین فقدان هاست و موجب آشفتگی های هیجانی و مشکلات رفتاری در افراد می شود. اگرچه پیامدهای منفی طلاق هر دو زوج را گرفتار می سازد اما طبق پژوهش ها، آسیب پذیری زنان بعد از طلاق بیش تر از مردان است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره مبتنی بر توانمندی بر کاهش افسردگی زنان مطلقه انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مطلقه ای بودند که به علت افسردگی به مرکز مشاوره مهرآور شهر تهران در نیمه دوم سال 1400 مراجعه کردند که از بین کسانی که نمره بالایی در نگارش دوم پرسشنامه افسردگی Beck (1996) به دست آورده بودند، نمونه ای به تعداد 20 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گواه (10 زوج) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش، 10 جلسه مداخله مبتنی بر توانمندی اسمیت (2006) را به صورت گروهی دریافت و اعضای گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه قبل و بعد از آزمایش به ابزار اندازه گیری پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از واریانس اندازه مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مشاوره مبتنی بر توانمندی میزان افسردگی (78/13=F، 006/0=P) زنان مطلقه را به طور معنی داری کاهش داد. و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزارش شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که مشاوره مبتنی بر توانمندی افسردگی زنان مطلقه را کاهش می دهد. از این رو پیشنهاد می گردد مشاورین از این رویکرد در جهت کاهش افسردگی زنان مطلقه استفاده نمایند.
بازنمایی فرآیند روان شناختی حُسن خُلق بر اساس متون اسلامی: مطالعه ای کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«حُسن خُلق» یکی از مفاهیم مهم در متون اسلامی است. این پژوهش با هدف ترسیم الگوی روان شناختی فرآیند حسن خلق بر اساس متون اسلامی انجام شد. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی بود. ابتدا داده ها گرد آوری و سپس کدگذاری شد. در فرایند کدگذاری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، شرایط علّی، کنش ها و پیامدهای حسن خلق، از متون دینی استخراج شد. یافته ها نشان داد شرایط زمینه ای اموری همچون وجود «نفس» به عنوان بستر شکل گیری حسن خلق و وجود «عقل» به عنوان زمینه شناختی حسن خلق است. همچنین شرایط مداخله گر مفاهیمی مانند «ایمان به خدا»، «سبک اسناد الاهی»، «دعا و نیایش»، تسهیل کننده تحقق حسن خلق اند. «معنایابی»، «توجه به پیامدهای حسن خلق» و «الگوگیری» نیز شرایط علّی حسن خلق را فراهم می کنند. کنش های حسن خلق، شامل «مؤلفه های رفتاری» مانند خوش خویی، خوش گویی، و خوش رویی، «مؤلفه شناختی» رضایت و «مؤلفه هیجانی» مهار خشم است. پیامدهای حسن خلق نیز شامل «پیامدهای اخروی» مانند دست یابی به بهشت و «پیامدهای دنیوی» مانند آرامش، ایجاد محبت، تسهیل ارتباطات اجتماعی، عزت اجتماعی و محتاط شدن است.
اثربخشی بسته توانبخشی شناختی "همراه" بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانش آموزان دارای نوشتارپریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از علایم شایع اختلالات یادگیری خاص، نارسانویسی است. کودکان نارسانویس دارای مشکلات شناختی متعددی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته توانبخشی شناختی نارسانویسی همراه بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانش آموزان دارای نوشتارپریشی صورت گرفته است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دارای نوشتارپریشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه در سال1401 بودند. از این میان آنها 40 نفر (در ابتدا 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه، اما یکی از گروه گواه تا انتهای آزمایش حذف شد) که حاضر به همکاری و نیز در دسترس بودند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جاگماری شدند. سپس در هر دو گروه پیش آزمون اجرا و پس از آن گروه آزمایش 12 جلسه مداخله بسته توانبخشی شناختی همراه را دریافت کردند اما برای گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. سپس برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بسته توانبخشی شناختی همراه بر بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال نوشتن (01/0P<) تأثیر دارد. پیشنهاد می شود بسته توانبخشی شناختی همراه در مراکز درمانی توسط متخصصین بهداشت روانی، در کنار روش های درمانی دیگر به منظور بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ برای کودکان دارای اختلال نوشتن استفاده شود.
پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس انعطاف پذیری شناختی و خودشفقت ورزی در زوجین
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس انعطاف پذیرش شناختی و خودشفقت ورزی در زوجین صورت گرفت. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین شرکت آب منطقه ای شهر کرمان در سال 1400 بودند که از این میان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده 320 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. جمع آوری داده ها بر اساس چهار پرسشنامه استاندارد سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و خودشفقت ورزی (نف، 2003) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS19 در دو بخش توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که، بین مولفه های انعطاف پذیری شناختی با سازگاری زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بین مولفه های خودشفقت ورزی با سازگاری زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود داردهمچنین نتایج نشان داد انعطاف پذیری شناختی و خودشفقت ورزی میزان سازگاری زناشویی در زوجین را پیش بینی می کنند.
اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد شناختی-رفتاری بر خودانتقادی و سرمایه روان شناختی دانش آموزان با نشانگان اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
97 - 109
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد شناختی-رفتاری بر خودانتقادی و سرمایه روان شناختی دانش آموزان دارای نشانگان اضطراب اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیریبا گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه دوم استان قم که دارای اضطراب اجتماعی بودند، تشکیل دادند. براساس نمره کسب شده در پرسشنامه اضطراب اجتماعی، 30 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های اضطراب اجتماعی، مقیاس خودانتقادی و مقیاس سرمایه روان شناختی استفاده شد. جلسات مشاوره گروهی شناختی-رفتاری بر اساس پروتکل هافمن و اتو، به مدت 12جلسه 5/2 ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. پس از پایان مداخله، از هر دوگروه، پس آزمون و پس از 45 روز آزمون پیگیری انجام گرفت. جهت تحلیل داده ها، روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد اثرگذاری مشاوره گروهی شناختی-رفتاری بر خودانتقادی و سرمایه روان شناختی و اضطراب اجتماعی در گروه آزمایش معنادار بود. بنابراین، پیشنهاد می شود استفاده از این روش در مدارس و نظام آموزشی، مورد توجه قرار بگیرد.
بررسی تأثیر عوامل بهزیستی روانشناختی در مدیریت و کیفیت زندگی بیماران ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف ازنگارش مقاله حاضر، بررسی تأثیر عوامل بهزیستی روانشناختی در مدیریت و کیفیت زندگی بیماران ام اس می باشد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و همچنین، به لحاظ ماهیت فراترکیب بود. جامعه مورد مطالعه کلیه اسناد، تأثیر عوامل بهزیستی روانشناختی در مدیریت و کیفیت زندگی بیماران ام اس در پایگاه-های داده داخلی (1391-1402) و خارجی (2003-2023) بود. روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و حجم نمونه بر اساس حذف سیستماتیک بر اساس نمودار جریان مدل پریزما بود. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری و مرور سیستماتیک اسناد و ادبیات بود که در نهایت از میان 165 مقاله داخلی و خارجی 18 مقاله انتخاب شد به منظور محاسبه روایی از چک لیست 27 موردی بر اساس مدل پریزما و همین طور به منظور محاسبه پایایی از ضریب کاپای کوهن استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. یافته ها: کیفیت زندگی مطلوب، همواره آرزوی بشر بوده و هست. در ابتدا رفاه و طول عمر بیشتر، معنی کیفیت زندگی بهتر را داشت. اما امروزه کیفیت زندگی در نقطه مقابل کمیت، قرار گرفته و با توجه به ابعاد گسترده سلامتی، تعریف می شود و منظور از آن سال هایی از عمر است که همراه با رضایت، شادمانی و لذت بخشی باشد. حال بهزیستی روانشناسی به مجموعه ای از رویکردها و تمرکزهای روانشناسی اشاره دارد که به بهبود و بهینه سازی سلامت روانی و عمومی بیماران می پردازد. این رویکردها و تمرکزها بر اساس شناخت و فهم بهتر از نیازها، مشکلات و تحدیداتی که بیماران ام اس با آنها روبرو هستند، ایجاد محیط های حامی و توانمندسازی بیماران برای مدیریت بهتر بیماری، تقویت روابط اجتماعی و بهینه سازی کیفیت زندگی آنان تمرکز دارند. نتیجه گیری: مدیریت و کیفیت زندگی بیماران ام اس به دلیل شدت و اندازه تأثیر این بیماری روی زندگی شخص، نیازمند نگرشی جامع و چندجانبه است. بهزیستی روانشناسی در این حوزه، بر اساس تأثیرات متعددی که ابعاد مختلف زندگی بر سلامت و روانشناختی بیماران ام اس دارند، مدیریت جامع و یکپارچه ای را هدف قرار می دهد.
رابطه نیازهای اساسی روان شناختی و آشفتگی روان شناختی با توجه به نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
63 - 73
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای سرمایه روانشناختی در رابطه نیازهای اساسی روانشناختی با سه جنبه اصلی آشفتگی روانشناختی یعنی افسردگی، اضطراب و استرس انجام شد. روش این پژوهش همبستگی (از نوع تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان همه مقاطع دانشگاه شهیدبهشتی تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از بین آنها 370 نفر با روش نمونه-گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت آنلاین به مقیاس برآوردهشدن نیازهای اساسی روانشناختی (نسخه عمومی)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (PCQ) و پرسشنامه افسردگی-اضطراب-استرس (DASS-21) پاسخ دادند. تحلیل دادهها با روش تحلیل مسیر انجام شد. یافتهها رابطه مثبت معنادار بین نیازهای اساسی روانشناختی و سرمایه روانشناختی (665/0 r=)، رابطه منفی معنادار بین نیازهای اساسی روانشناختی با افسردگی (707/0- r=)، استرس (510/0r= -) و اضطراب (469/0r= -) و همچنین سرمایه روان-شناختی با افسردگی (566/0r= -)، استرس (352/0r= -) و اضطراب (321/0r= -) را نشان دادند. همچنین یافتهها نشان داد که مدل مفروض واسطهمندی سرمایه روانشناختی در رابطه نیازهای اساسی روانشناختی با افسردگی، اضطراب و استرس از برازش مطلوبی برخوردار بود (933/0CFI= ، 933/0 IFI= ، 061/0 RMSEA=). بنابراین نتایج این مطالعه نشان داد که نیازهای اساسی روانشناختی ازطریق پیشبینی افزایش سرمایه روانشناختی در تبیین کاهش آشفتگی روانشناختی و پیشگیری از مشکلات روانی در دانشجویان از نقش مهمی برخوردارند. ازاین رو تلویحات کاربردی این نتایج برای جامعه مورد مطالعه محتمل است.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان و خودتنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۸۱۸-۷۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: بزهکاری در دوران نوجوانی با مجموعه ای از الگوهای رفتاری نابهنجار و ضعف مهارت خودتنظیمی هیجانی از جمله رفتارهای خودآسیب رسان و تجربه خشم و پرخاشگری همراه است. مطالعات نشان می دهد که مؤلفه های گروه درمان گری درمان مبتنی بر شفقت بر امیدواری، رضایت از زندگی و نارسایی خلقی نوجوانان بزهکار مؤثر بوده و همچنین باعث بهبود نظم جویی شناختی هیجانی مثبت و افزایش مهارت های ذهن آگاهی و کاهش تجربه شرم و گناه در مبتلایان به اختلالات اضطرابی، افسردگی و افزایش تحمل پریشانی و کاهش نظم جویی هیجان منفی بوده است، اما در کاربرد این درمان بر روی نوجوانان بزهکار جامعه مورد نظر شکاف تحقیقی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان و خودتنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شد. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی، از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری یک ماهه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مددجویان ساکن کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 98 بود که از این میان، 13 مددجوی مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند از سیاهه ی خودگزارشی رفتارهای خود آسیب رسان کلونسکی و گلن (2009)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. برنامه آموزشی متمرکز بر شفقت طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه اجرا شد. جهت بررسی اثربخشی برنامه های مداخله و به منظور کنترل اثر پیش آزمون از طرح تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش نشانه های پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان تأثیر معنادار داشته (0/05 p<) و این اثربخشی در مرحله پیگیری هم به صورت معنادار تداوم داشته است. در خصوص اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی، نتایج نشان داد که اجرای متغیر مستقل، مؤلفه سازگاری و تحمل را در سطح معنادار (0/05 p<) بهبود داده و این اثربخشی در مرحله پیگیری هم به صورت معناداری تداوم داشته است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که درمان مبتنی بر شفقت بر بهبود کارکرد رفتارهای خود آسیب رسان، پرخاشگری و تنظیم هیجانی در نوجوانان بزهکار مؤثر است. از این نتایج می تواند در جهت برگزاری دوره های آموزشی در کانون اصلاح و تربیت و همچنین در برنامه ریزی جهت پیشگیری از رفتارهای آسیب زا در نوجوانان و کاهش این رفتارها به ویژه در نوجوانان بزهکار استفاده کرد.
عوامل تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان بر مبنای روش بنیاد بخشی نظریه
حوزههای تخصصی:
تدریس مهم ترین کارکرد نظام آموزش عالی است و اثربخشی آن اهمیت بسیاری دارد. پژوهش های انجام شده در زمینه تدریس اثربخش اکثراً با رویکرد کمی این موضوع را بررسی کرده اند، همچنین تعداد محدودی از پژوهش ها به بررسی دیدگاه دانشجویان به روش کیفی و با انجام مصاحبه های عمیق پرداخته اند، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اثربخشی تدریس از دیدگاه دانشجویان و بر مبنای روش پژوهش بنیادبخشی نظریه است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان موفق و ناموفق ترم پنجم و بالاتر دانشگاه بیرجند هستند. علت انتخاب دانشجویان ترم پنجم و بالاتر، تجربه کافی آن ها از نحوه تدریس اساتید و قدرت تشخیص عوامل مؤثر و غیرمؤثر در تدریس اثربخش هستند. 32 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند به روش نمونه گیری هدفمندِ ترکیبی انتخاب و با آنان مصاحبه شد. بر اساس یافته ها عوامل مؤثر در تدریس اثربخش در سه بخش عوامل زمینه ای (امکانات دانشگاهی، برنامه ریزی آموزش و جو هم کلاسی ها)، موجبات علّی (نقش استاد و نقش دانشجو) و پیامدها (تحول منش دانشجو) شناسایی و در قالب مدلی نظری ارائه شدند. «جذب دانشجو» مقوله ی مرکزی تدریس اثربخش شناسایی شده است. عوامل مؤثر در تدریس اثربخش به ترتیب اولویت روش های نوین تدریس، ارتباط استاد و دانشجو، تکالیف کلاسی، توان مندی علمی و جذب دانشجو هستند. سه عامل عمده ای که به تدریس غیراثربخش منجر می شوند تدریس سنتی، تعداد زیاد دانشجویان و عدم تخصص اساتید می باشند. براساس یافته ها، 30 راهکار برای تدریس اثربخش در آموزش عالی در 7 بخش شامل ویژگی های فردی، استفاده از تکنولوژی و شیوه های متنوع تدریس، نظارت و ارزشیابی، راهنمایی و ایجاد انگیزه، ارتباط استاد و دانشجو، مدیریت کلاس و برنامه ریزی آموزش، و امکانات آموزشی و رفاهی ارائه شده است.
تدوین و آزمون مدل ساختاری اضطراب اجتماعی بر اساس طرحواره های سازش نایافته اولیه و باورهای فراشناختی با میانجی گری راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۱۴۴-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب اجتماعی یکی از اختلالات بسیار شایع و ناتوان ساز در سن آموزش است، و در بسیاری از ابعاد زندگی افراد مبتلا پیامدهای نامطلوبی در پی دارد. اما مسأله ی اصلی پژوهش حاضر این است که آیا مدل ساختاری اضطراب اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی و طرحواره های سازش نایافته اولیه با میانجی گری راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی با داده های تجربی برازش دارد؟ هدف: پژوهش حاضر به منظور تدوین و ارزیابی مدل ساختاری اضطراب اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی و طرحواره های سازش نایافته زگار اولیه با میانجی گری راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی انجام شد. روش: این پژوهش همبستگی و بر اساس معادلات ساختاری بود. از جامعه ی آماری دانش آموزان دختر متوسطه ی دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 99-98، تعداد 346 نفرانتخاب شدند و پرسشنامه های باورهای فراشناختی کودکان (MCQ-C)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های سازش نایافته اولیه، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه اضطراب اجتماعی را پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که سه خرده مقیاس از باورهای فراشناختی، فرانگرانی منفی (0/01 P≤ ، 0/15 =β)، نظارت شناختی (0/01 P≤، 0/21 =β) و باورهای خرافه، تنبیه و مسئولیت SPR (0/01 P≤ ، 0/17 =β) و سه حوزه از طرحواره های سازش نایافته اولیه، طرد و بریدگی (0/01 P≤ ، 0/16 =β)، خوگردانی و عملکرد مختل (0/01 P≤ ، 0/23 =β) و گوش به زنگی افراطی و بازداری (0/01 P≤ ، 0/19 =β)، به طور مثبت و معناداری اضطراب اجتماعی را پیش بینی می کنند و همچنین نقش میانجی گری دو راهبرد تنظیم شناختی هیجان، نشخوار فکری و سرزنش خود، در رابطه بین باورهای فراشناختی و طرحواره های سازش نایافته اولیه با اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان مورد تأیید قرار گرفت. و این متغیرها 57 درصد واریانس اضطراب اجتماعی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت تغییر باورهای فراشناختی و طرحواره های سازش نایافته اولیه و آموزش راهبردهای مناسب و کارآمد تنظیم هیجان و تغییر راهبردهای سازش نایافته نظم جویی شناختی هیجان می تواند در پیشگیری از ایجاد و تداوم و تشدید اضطراب اجتماعی در نوجوانان مفید باشد.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
101 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت شایع ترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خود شفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود . روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی (آزمایشی و گواه) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بوده و جامعه آماری آن شامل زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز بهداشت اصفهان بود.30 نفر داوطلب مبتنی بر ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه های بهزیستی هیجانی از کییز و ماگیارمو (2003) و پرسشنامه سرسختی روانشناختی کیامرثی (1377) را در سه مرحله به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. همچنین قند خون آنان توسط پزشک متخصص در سه مرحله اندازه گیری و ثبت شد. سپس مداخله آموزش خودشفابخشی به مدت 14 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا و گروه کنترل در انتظار مداخله آموزشی قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: آموزش خود شفابخشی توانست بهزیستی روانشناختی، بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی گروه شرکت کننده در آموزش خودشفابخشی را به طور معناداری افزایش دهد (01/0>p). ولی بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روند بیماری دیابت تاثیرمعناداری دیده نشد . نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت نگر جهت افزایش بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به کار برد.
بررسی نقش واسطه ای وسواس و عدم تحمل ابهام در پیش بینی اضطراب کرونا براساس باورهای فراشناختی افراد در شیوع ویروس کووید -19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
31 - 41
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای وسواس و عدم تحمل ابهام در پیش بینی اضطراب کرونا براساس باورهای فراشناختی افراد در شیوع ویروس کووید -19 بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردانی که به صورت اینترنتی پرسشنامه ها را تکمیل نمودند، بود. حجم نمونه آماری بر اساس جدول مورگان برابر 330 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی (1977)، تحمل ابهام مک لین (1993)، باورهای فراشناختی ولز (1997) و پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1399) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مسیر استفاده شد که با استفاده از نرم افزار Lisrel انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که در مدل فرضی تمام شاخص ها برازش مناسبی داشتند و مدل مورد نظر تایید شد. همچنین ضرایب مسیر نشان داد که فقط مسیر مستقیم باورهای مثبت به تحمل ابهام و وسواس معنادار نبود و بقیه مسیرها از باورهای فراشناخت به وسواس و تحمل ابهام و همچنین مسیر از وسواس و تحمل ابهام به اضطراب کرونا معنادار بودند. بحث: بنابراین باورهای فراشناختی با میانجی گری وسواس و عدم تحمل ابهام، میزان اضطراب کرونا را در دوران شیوع کووید 19 پیش بینی می کند.
تجارب پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
281 - 309
حوزههای تخصصی:
یکی از آداب فرهنگی ایرانیان، رودربایستی است: نوعی احساس کم رویی و خجالت، مرتبط با حفظ وجهه که در مواقعی که افراد احترام زیادی برای طرف مقابل قائلند، به چشم می خورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین انجام شد. در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکت کنندگان شامل 14 زن با صمیمیت زوجی پایین بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند ملاکی و گلوله برفی؛ با استفاده از مقیاس صمیمیت انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و صوت مصاحبه ها واژه به واژه پیاده سازی گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناختی هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. تحلیل تجربه پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین منجر به استخراج 11 مضمون اصلی گردید که عبارتند از: ادراک مشارکت کنندگان از مفهوم رودربایستی، حوزه های بروز، دلایل رودربایستی از دید افراد تجربه کننده، نحوه بروز، پیامدهای شناختی، پیامدهای عاطفی، پیامدهای رابطه ای، پیامدهای جسمانی-روا ن شناختی، پیامدهای مثبت، عوامل موثر و نتایج کنارگذاشتن رودربایستی. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که پدیده رودربایستی به دلایل متفاوت و در ابعاد مختلفی از روابط صمیمانه زنان با همسرانشان و در قالب های متنوعی رخ می دهد و رخداد این پدیده و نیز کنارگذاشتن آن موجب ایجاد طیفی از پیامدهای مثبت و منفی برای آنان می گردد. پیشنهاد می شود با توجه به نتایج این پژوهش برنامه ای تدوین گردد تا در فرایند زوج درمانی در بستر فرهنگی، نوع تعاملات زوجین مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته و مداخلات متناسب انجام گیرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب با آموزش زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی، انعطاف پذیری کنشی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
89 - 106
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای مشکل ناباروری مراجعه کننده به مطب های متخصصین زنان و زایمان سطح شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. 120نفر از این افراد (40نفر تحت آموزش زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب، 40نفر تحت آموزش زوج درمانی با مدل EIS و 40 نفر هم گروه گواه) به عنوان نمونه مشخص می گردد که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد. ملاک ورود آزمودنی ها به این پژوهش شامل دامنه سنی 30 تا 40 سال، داشتن حداقل سابقه 5سال نازایی و عدم توانایی باروری داشته اند، ملاک خواهد بود. ازمقیاس های تعارضات زناشویی (MCQ-R)، انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) و آموزش زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و زوج درمانی مدل EIS (همدلی، صمیمیت، رضایت جنسی) استفاده شد. داده ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. ننتایج نشان داد بین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و آموزش زوج درمانی EIS بر تعارضات زناشویی و مولفه های آن، دلزدگی زناشویی و انعطاف پذیری کنشی زنان نابارور تفاوت معنی داری وجود داشته است (05/0>p) و آموزش زوج درمانی با مدل EIS میزان اثربخشی بیشتری بر متغیرهای مورد بررسی داشته است
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی در تنظیم شناختی هیجان های مثبت و شادکامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
263 - 284
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی در تنظیم شناختی هیجان و شادکامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی است که به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله ی پیگیری سه ماهه مداخله درمانی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شهرستان جم، سیراف، کنگان، عسلویه و شهرک های پردیس و شهرک نفت جم در سال 1399 انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه 8 نفره آزمایش و یک گروه 8 نفره کنترل گمارده شدند. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه (جلسات 90 دقیقه در 8 هفته متوالی) در معرض گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران و شادکامی آکسفورد بود. داده ها با استفاده از روش آماری نتایج تحلیل واریانس با رویکرد اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار 25 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت موجب افزایش تنظیم شناختی هیجان سازگار و شادکامی در گروه آزمایش گردیده است، بنابراین می توان گفت؛ این درمان در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در پس آزمون بیشتر مؤثر واقع شده است. نتیجه گیری: نتایج کلی این پژوهش بیانگر تأثیر گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی می باشد که در نهایت منجر به افزایش تنظیم شناختی هیجان های مثبت و شادکامی می گردد
تأثیر امید در سلامت معنوی از منظر قرآن و روایات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
امید در لغت به معنای آرزو و چشمداشت (1) و دراصطلاح به معنای باورداشتن به نتیجه مثبتِ اتفاقات و شرایط و یا تعلق دل به حصول محبوبی در آینده است (2). سلامتی واژه ای عربی و از ریشه سلم و در اصل به معنای کسی است که از نیش مار در امان باشد (3) و یا درخت تنومندی که آفت پذیر نیست و یا سنگ محکمی که تَرَک و شکستگی ندارد (4).
برنامه رابطه درمانی کودک -والد و متناسب سازی آن برای کودکان با آسیب جسمی، اوتیسم و ناشنوا: مرور روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه رابطه درمانی کودک-والد مبتنی بر اصول بازی درمانی کودک محور است و بر رابطه بین والدین و فرزند به عنوان مبنایی برای تغییرات رفتاری و هیجانی تمرکز دارد. والدین مهارت های درمانی را در حین این برنامه یاد می گیرند، از نظر هیجانی با فرزند خود هماهنگ می شوند و بر مراقبت، درک همدلانه و پذیرش او تمرکز می کنند. این مطالعه با هدف معرفی برنامه رابطه درمانی کودک-والد، اهداف، شرح مداخله و متناسب سازی آن برای کودکان با آسیب جسمی، اوتیسم و ناشنوا انجام شد. روش پژوهش حاضر مروری و از نوع روایتی است. برای انتخاب مقاله ها از کلیدواژه های رابطه درمانی کودک-والد، آسیب جسمی، اوتیسم و ناشنوا بین سال های 2006 تا 2022 موجود در پایگاه های علمی معتبر استفاده شد. 63 مقاله، پایان نامه یا کتاب یافت شد که 40 مورد آن انتخاب شدند. کودکان استثنایی نیازهای خاصی دارند. والدین این کودکان نیز نقشی اساسی در حمایت و مراقبت از فرزندان خود ایفا می کنند. در رابطه درمانی کودک-والد بر تقویت رابطه بین والدین و کودک از طریق رابطه درمانی تمرکز می شود. همچنین انطباق یابی ها و توصیه های این مداخله با توجه به نوع ناتوانی کودکان، به ویژه برای کودکان با آسیب جسمی، اوتیسم و ناشنوا ارائه شده است. در نتیجه، می توان از این نوع بازی درمانی به عنوان مداخله ای موثر در بهبود مشکلات رفتاری، هیجانی و اجتماعی گروه های مختلف کودکان استثنایی استفاده کرد.