فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۶۱ تا ۶٬۰۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تعیین تاثیر آموزش بازسازی شناختی بر عاطفه مثبت مادران دارای کودک بیش فعال بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که با روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد.جامعه آماری پژوهش حاضر،کلیه ماداران دارای کودک بیش فعال منطقه 5شهر تهران بودند.نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه گواه و 15 نفر گروه آزمایش) بودکه به روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه عاطفه مثبت و جلسات آموزشی بازسازی شناختی. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین و انحراف معیار آزمون لوین و همگنی شیب از رگرسیون و تحلیل کواریانس برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد.نتایج پژوهش نشان دادند که آموزش بازسازی شناختی بر عاطفه مثبت مادران دارای کودک بیش فعال تاثیر معنادار دارد.
نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد یکی از دغدغه های اصلی بهداشت عمومی در سراسر جهان است که دارای پیامدهای منفی بی شماری برای فرد و جامعه است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش زنان و مردان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در سال ۱۳۹۸ بود. برای این منظور ۲۰۰ نفر از معتادان به شیوه نمونه گیری در دسترس، از میان افراد ارجاع داده شده به مراکز ترک اعتیاد استان یزد انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اضطراب وجودی ویمز و همکاران (۲۰۰۴)، آسیب دوره کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)، پرسشنامه گرایش به تغییر میلر و تونیگان (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، رگرسیون چندگانه و همبستگی پیرسون و نرم افزار Spss نسخه ۲۴ و Amos نسخه ۲۴ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که ضربات عاطفی و حمایت اجتماعی به طور مستقیم به ترتیب بر کاهش و افزایش گرایش به تغییر در افراد معتاد تأثیر دارد (۰/۰۵>p). همچنین نتایج نشان داد که ضربات عاطفی و حمایت اجتماعی به طور غیرمستقیم نیز به واسطه اضطراب وجودی بر گرایش به تغییر در افراد معتاد تأثیر دارد (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد معنی دار بود، بنابراین ایجاد حمایت اجتماعی بیشتر برای فرد، تخلیه هیجانی نسبت به آسیب های دوران کودکی به همراه برنامه ریزی برای کاهش اضطراب وجودی با استفاده از مداخلات روانشناختی می تواند گرایش به تغییر و ترک را در افراد معتاد افزایش دهد.
تأثیر امید درمانی برابعاد کیفیت زندگی و عزت نفس دختران افسرده نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۳۳۱-۳۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر امید درمانی بر ابعاد کیفیت زندگی و عزت نفس دختران افسرده انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران نوجوان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی1395- 1396 شهر اصفهان بود که از میان آنان 24 دختر افسرده (12 نفر گروه آزمایش، 12 نفر گروه کنترل) به شیوه نمونه گیری خوشه ای و با توجه به ملاک های ورودی انتخاب شد و گروه آزمایش در معرض 8 جلسه 90 دقیقه ای امید درمانی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک2 (بک، 1996) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان جهانی بهداشت، 1996) و پرسشنامه عزت نفس (کوپراسمیت، 1967) استفاده شد. بمنظور تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که امید درمانی بر ابعاد 4 گانه کیفیت زندگی شامل سلامت جسمی (05/0p<؛ 36/0F=) و سلامت روانی (05/0p<؛ 30/0F=) و روابط اجتماعی (05/0p<؛ 35/0F=) و ادراک محیط زندگی (05/0p<؛ 32/0F=) دختران افسرده تاثیر داشت و همچنین باعث ارتقای عزت نفس تحصیلی (05/0p<؛ 44/0F=) و عزت نفس خود (05/0p<؛ 40/0F=) در این دانش آموزان شد. نتیجه گیری: بنابراین درمان مبتنی بر امید در افزایش عزت نفس و کیفیت زندگی دختران نوجوان افسرده موثر بوده و میتوان از آن در مدارس و مراکز مشاوره بمنظور کاهش افسردگی استفاده نمود و با طراحی برنامه های آموزشی و فرهنگی با محتوای امید، از افزایش افسردگی در میان نوجوان پیشگیری کرد و کیفیت زندگی و عزت نفس آنان را ارتقا داد.
تعیین شاخص های روان سنجی و هنجاریابی آزمون هوش ماتریس های پیش رونده رنگی ریون کودکان در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
۱۷۵-۱۵۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آزمون هوشی ماتریس های پیش رونده ریون از آزمون های معتبر هوشی است که به منظور سنجش و اندازه گیری هوش کلی (عامل عمومی) استفاده می شود. فرم رنگی کودکان این آزمون برای سنجش هوش کودکان 6 تا 11 ساله، ابزار سودمندی محسوب می شود. هدف از این پژوهش، تعیین شاخص های روان سنجی و هنجاریابی این آزمون برای سنجش هوش دانش آموزان ابتدایی شهر رشت بود. روش: پژوهش حاضر از نوع هنجاریابی بود. در این مطالعه جهت تعیین روایی مقیاس از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. جهت برآورد پارامترها از روش برآورد کم ترین مربعات وزنی تعدیل شده با نرم افزار ام پلاس 4/7 استفاده شد. بدین منظور از جامعه آماری دانش آموزان دوره ابتدایی رشت که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند (48500)، نمونه ای به حجم 1643 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای از مناطق برخوردار و نیمه برخوردار انتخاب شده و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل ماتریس های پیش رونده رنگی ریون 36 گویه ای (1949) و بخش غیرکلامی ویراست پنجم مقیاس هوشی استنفورد بینه (1390) بود. یافته ها: در بررسی روایی آزمون، نتایج نشان داد همبستگی مثبت و معناداری بین مقیاس ماتریس های پیش رونده رنگی ریون و استنفورد بینه وجود دارد (0/001P<، 0/758r=) که حاکی از روایی همگرای مطلوب ماتریس های پیشرونده رنگی ریون است. همچنین در برسی اعتبار این آزمون، ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی در کل و به تفکیک جنسیت محاسبه شد که هم ضرایب همسانی درونی و هم ضرایب بازآزمایی مقیاس ماتریس های پیش رونده رنگی ریون در کل مقیاس و به تفکیک جنسیت، بیش از 7/0 به دست آمد. همچنین با استفاده از روش محاسبه نمرات استاندارد (نمرات z)، معادل های بهره هوشی دانش آموزان 6 پایه تحصیلی دختران و پسران (پایه های یکم تا ششم) در مقیاس هوش استنفورد- بینه، با میانگین 100 و انحراف معیار 15 به دست آمد. نتیجه گیری: ماتریس های پیش رونده رنگی ریون ابزار مناسبی برای اندازه گیری هوش عمومی است. تعیین هنجارهای محلی برای آزمون هوش ماتریس های پیش رونده رنگی و مناسب بودن آزمون های روان سنجی غیرکلامی با هدف شناسایی دانش آموزان با مشکلات یادگیری لازم است.
بررسی زیبایی شناختی نظریه ارتقای سلامت روانی با قرائت آیات قرآنی؛ مطالعه موردی: ساختار هندسی سوره مبارکه انسان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
163-176
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: تا به حال پژوهش مستقلی درباره جمال و زیبایی های قرآن انجام نشده است. با عنایت به حلقه های مفقوده در مبادی نظری پژوهش های پژوهشگران تجربی درباره قرائت و استماع آیات قرآنی، هدف این پژوهش پیشنهاد و معرفی روش شناسی خاص در پژوهش ها و آزمایش های میان رشته ای با موضوعیت هنر و زیبایی های قرآن کریم بود.
سلامت، یک نیاز اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سلامت یکی از نیازهای اساسی انسان است و با نبود آن انجام بسیاری از کارها برای انسان دشوار یا غیر ممکن خواهد بود. این موضوع از بدیهیاتی است که نیاز به استدلال دیگری ندارد و تجربه بشر در طول تاریخ تأیید کننده آن است. از سوی دیگر، حالتِ سلامت می تواند شدت و ضعف داشته باشد و هر انسانی با توجه به شرایط خویش می تواند از سطحی از سلامت (کم یا زیاد) بهره مند باشد. اصولاً هنگامی که سخن از ارتقای سلامت به میان می آید به این معنا است که تلاش شود سطح سلامت فردی و اجتماعی افزایش یابد. صاحب نظران برای سلامت بُعدهای مختلفی قائل شده اند؛ بُعدهایی چون سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت اجتماعی و سلامت معنوی (1). هر چند که ابعاد سلامت به این تقسیم بندی منحصر نمی شود و ممکن است ابعاد دیگری نیز برای آن در نظر گرفته شود.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ارزیابی شناختی و بهزیستی معنوی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21-37
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نشانگان اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان با سطح پایین بهزیستی معنوی همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ارزیابی شناختی و بهزیستی معنوی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه صورت گرفته است.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان شناختی و تقویت معناداری زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی -رشدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تعیین اثر بخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان شناختی و تقویت معناداری زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی- رشدی بود. مواد و روش ها: روش این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را همه مادران کودکانِ مبتلا به اختلال ذهنی- رشدی اهواز در سال تحصیلی 1398-1397 تشکیل دادند که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 30 نفر از مادرانی که نمره های بهزیستی روان شناختی و معناداری زندگی شان یک انحراف معیار پایین تر از میانگین نمونه اولیه بود، انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس طرح آزمایش برای گروه آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری داده از فرم 84 سؤالی مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و پرسش نامه معنا داری زندگی استیگر استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس تجریه و تحلیل شدند. یافته ها: آزمون های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری در گروه های آزمایش و کنترل نشان می دهد که این گروه ها حداقل در یکی از متغیرهای وابسته با یکدیگر تفاوت معنا داری دارند. نسبت F تحلیل کوواریانس تک متغیری برای متغیر بهزیستی روان شناختی (32/48 = F و 0/001≥P) و برای متغیر معناداری زندگی (51/32= F و 0/001≥P) به دست آمد. به علاوه، نسبت F تحلیل کوواریانس تک متغیری برای متغیر بهزیستی روان شناختی (61/45 = F و 001/0 ≥P ) و برای متغیر معناداری زندگی (33/60= F و 0/001≥P) به دست آمد. بنابراین در متغیرهای وابسته (بهزیستی روان شناختی و معناداری زندگی) بین گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنا داری مشاهده شد. نتیجه گیری: نتیجه مطالعه نشان داد درمان متمرکز بر شفقت به شکل معناداری منجر به بهبود بهزیستی روان شناختی و تقویت معناداری زندگی شد. یک دوره پیگیری چهار هفته ای نیز تغییرات درمانی را پایدار نشان داد. بنابراین درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان شناختی و تقویت معناداری زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی- رشدی مؤثر است و این روش درمانی به عنوان یک درمان مفید برای ارتقای سطح بهزیستی روان شناختی و معناداری زندگی به درمان گران پیشنهاد می شود.
رابطه ی سبک های فرزندپروری با هوش هیجانی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبک های فرزندپروری با هوش هیجانی در دانش آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی منطقه 4 تهران می باشد. این پژوهش به لحاظ طبقه بندی برمبنای هدف، کاربردی است و به لحاظ طبقه بندی برمبنای روش یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی منطقه 4 تهران است که حدود 1800 نفر هستند. نمونه گیری این پژوهش از روش دردسترس است. حداقل حجم نمونه مورد نیاز با توجه به فرمول کوکران برابر 317 نفر میباشد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های استاندارد بوده که روایی آنها از طریق روایی صوری و محتوایی و پایایی آنها نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تائید قرار گرفت. داده های گردآوری شده از طریق نرم افزار SPSS و Smart-PLS مورد تحلیل قرار گرفتند و با کمک مدلسازی معادلات ساختاری فرضیههای پژوهش بررسی شدند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد، سبک فرزندپروری رابطه معنی داری با هوش هیجانی دانش آموزان دارد. از اینرو می توان با بهبود دادن سبک های فرزندپروری در جهت تقویت هوش هیجانی دانشآموزان گام های موثری جهت موفقیت آتی آنان برداشت.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خودمراقبتی دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودمراقبتی در کنترل بیماری دیابت نوع 2 بسیار حائز اهمیت است و پژوهش حاضر درصدد ساخت و اعتبار یابی پرسشنامه خودمراقبتی دیابت نوع 2 بود . روش: پژوهش حاضر از نوع ترکیبی اکتشافی متوالی هدایت شده با رویکرد آزمون سازی و طبقه بندی بود و در دو مرحله به صورت کیفی و کمّی انجام شد. جامعه آماری در مرحله اول عبارت بود از متخصصان، پزشکان و پژوهشگران حیطه بیماری دیابت نوع 2 در سال 1399-1400 که با روش نمونه گیری هدفمن د،10نفر انتخاب گردیدند. در مرحله دوم، بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تهران در سال1400- 1399 با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاک هایی423 تن انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات مرحله اول از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و پرسشنامه اولیه محقق ساخته استفاده شد. یافته ها: نشان داد از نتایج حاصل از مصاحبه ها، با کدگذاری باز تعداد 41 مفهوم در 4 بعد استخراج و بر اساس این مقاهیم تعداد 56 گویه اولیه طراحی شد. شاخص نسبت روایی محتوا و شاخص محتوایی روایی محاسبه و در تحلیل عامل اکتشافی 4 عامل مشخص شد. درنهایت پرسشنامه 34 سوالی، 76/58 درصد واریانس خودمراقبتی دیابت نوع 2 در بیماران 30 تا60 سال را تبیین نمود: عوامل مربوط به سواد سلامت (64/ 39%)، عامل روان شناختی (82/11%)، عامل جسمانی (19/4%) و عوامل مربوط با دسترسی به امکانات (11/3%). همچنین تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول 4 عامل فوق را تایید و آلفا کل 95/0 بدست آمد . نتیجه گیری: این پرسشنامه دارای اعتبار و روایی مناسبی است و استفاده از آن جهت پایش خودمراقبتی این بیماران و استفاده در تحقیقات پیشنهاد می شود.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سلامت روان و سرمایه های روانشناختی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
531 - 548
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سلامت روان و سرمایه های روانشناختی زنان شاغل بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان شاغل مراجعه کننده به مرکز مشاوره اداره آموزش و پرورش منطقه 10 تهران بود که تعداد آن در بازه زمانی سه ماه تابستان 1399 برابر با 480 نفر و با توجه به تعداد کل جامعه و مراجعه به جدول کرجسی و مورگان، تعداد نمونه پژوهش برابر با 214 برآورد شد که این تعداد به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد رضایت زناشویی انریچ (1998)، سلامت روان گلدبرگ و هیلر (۱۹۷۲) و سرمایه های روانشناختی لوتانز (2007) بود. یافته ها: سلامت روان و سرمایه های روانشناختی قادر به پیش بینی رضایت زناشویی زنان شاغل می باشد، با توجه به مقدار Beta سلامت روان سهم بیشتری در پیش بینی رضایت زناشویی زنان شاغل دارد(05/0>P). نتیجه گیری: معناداری مولفه های سرمایه روانشناختی می تواند سبب افزایش رضایت زناشویی باشد؛ به عبارت دیگر معناداری سرمایه روان شناختی به گونه ای غیر مستقیم و در تعامل با سلامت روان می تواند سبب افزایش رضایت زناشویی شود.
تحلیل محتوای تحقیقات انجام شده در حوزه آموزش خانواده از منظر توجه به مؤلفه های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
598 - 610
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای تحقیقات انجام شده در حوزه آموزش خانواده از منظر توجه به مؤلفه های تربیتی بود. روش پژوهش: روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. به منظور تحقق هدف پژوهش، از بین 36 تحقیق انجام شده ، 32 تحقیق پیرامون محتوای برنامه آموزش خانواده تحلیل شد. ابزار گردآوری داده ها مشاهده اسنادی و تهیه فهرست اولیه است و برای استخراج و جمع آوری اطلاعات موردنیاز، از «فیش برداری» بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها، آنتروپی شانون بود. یافته ها: نتایج نشان داد، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه «تربیت آموزشی و تحصیلی» با ضریب 0.35و کمترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه «تربیت جنسی» با ضریب اهمیت 0.19 بود. مقادیر بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت بدست آمده از دادههای بهنجار شده، در ارتباط با مؤلفه های بعد تربیت دینی-اخلاقی، بیشترین ضریب اهمیت (0.35) مربوط به مؤلفه «انجام فرایض دینی جوانان»؛ در ارتباط با مؤلفه های بعد تربیت فرهنگی-اجتماعی بیشترین ضریب اهمیت (0.37)مربوط به مقوله «فرایند اجتماعی کردن و اجتماعی شدن»؛ در ارتباط با مؤلفه های بعد تربیت آموزشی-تحصیلی، بیشترین ضریب اهمیت (0.4) مربوط به مقوله «مشکلات تحصیلی»؛ در ارتباط با مؤلفه های بعد تربیت بهداشتی بیشترین ضریب اهمیت (0.52) مربوط به مقوله «اصول بهداشت و تربیت بهداشتی»؛ در ارتباط با مؤلفه های بعد تربیت جنسی، بیشترین ضریب اهمیت (0.49) مربوط به مقوله «آشنایی با موقعیتهای پرخطر و بلوغ و بهداشت جنسی » است. نتیجه گیری: توجه به ضرورت آموزش خانواده در جهت افزایش دانش، اطلاعات و آگاهی والدین امری اجتناب ناپذیر است. از این رو، به نظر می رسد والدین دانش آموزان، با آموزش خانواده به خطاهای تربیتی موجود در زندگی خود پی برده و از آن به بعد، در صورت دانش افزایی و تأثیر آن بر نظام باورها، به صورتی آگاهانه، به تربیت گل های باغ زندگی خود اقدام می کنند.
اثربخشی درمان شفقت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی بین همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
131 - 145
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بینفردی بین همسران جانبازان انجام شد. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی همسران جانبازان مراجعه کننده به بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر کرج در سال 1400 بود که از این میان، 30 نفر از زنان که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که به صورت گمارش تصادفی، در ۲ گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گزینش شدند که گروه آزمایش، 8 جلسه آموزش خودشفقت ورزی دریافت کرد و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسش نامه جهت گیری زندگی (1994) و بخشودگی بین فردی (2005)، ارزیابی و داده ها، با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله نسخه 23 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. مقایسه میانگینها نشان می دهد مداخله، در تغییر نمرات جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی مؤثرتر عمل کرده است. تفاوت ها از پسآزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0<P)؛ به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند بنابراین، می توان نتیجه گرفت اثربخشی درمان شفت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی در طول زمان ثبات دارد.
اثر ناتوانی های حرکتی بر توانایی های تئوری ذهن (ToM)کودکان: یک مطالعه ی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محدودیت های حرکتی کودکان دارای ناتوانیهای جسمی جابجایی، اکتشاف محیط و تعاملات اجتماعی آنها را به طور منفی تحت تاثیر قرار داده زمینه ساز تاخیر در رشد شناخت اجتماعی، به ویژه نظریه ذهن(TOM)، در آنها می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سطح توانش های نظریه ذهن در دانش آموزان دارای مشکل حرکتی، دانش آموزان کم توان ذهنی و دانش آموزان با رشد طبیعی، با توجه خاص به نقش ناتوانی های حرکتی انجام شد. در این پژوهش علّی-مقایسه ای برای دستیابی به این هدف تعداد 44 دانش آموز فلج مغزی، 29 دانش آموز کم توان ذهنی، و 46 دانش آموز دارای رشد طبیعی به روش دردسترس از مدارس زنجان نمونه گیری شدند. از سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت توسعه یافته و بازبینی شده (GMFCS - E&R)، فرم 38 سوالی آزمون نظریهی ذهن، و نتایج آزمونهای هوش وکسلر، لایتر و گودیناف (موجود در پرونده کودکان) برای دستیابی به داده های مورد نیاز استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که دانش آموزان معلول حرکتی به رغم همگن سازی از لحاظ جنسیت، سن و هوش در نظریه ذهن (به ویژه در سطح پیشرفته) عملکرد ضعیف تری نسبت به دانش آموزان عادی از خود نشان دادند. البته عملکرد دانش آموزان دارای ناتوانی حرکتی از دانش آموزان کم توان ذهنی بهتر بود. در مجموع، نتایج ارتباط بین محدودیت حرکتی و نظریه ذهن را تایید نمود و نشان داد که محدودیت حرکتی می تواند از طریق محدود ساختن روابط اجتماعی فرد، علیرغم داشتن هوش طبیعی، توانش های نظریه ذهن او را تحت تاثیر منفی قرار دهد.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر تحمل آشفتگی و ابعاد فراهیجانی منفی بیماران زن مبتلا به اختلال مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۱۳۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر تحمل آشفتگی و ابعاد فراهیجانی منفی بیماران زن مبتلابه بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. این پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری بیماران زن مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس بود که جهت استفاده از خدمات سازمان بهزیستی به گروه تشخیص معلولیت سازمان بهزیستی تهران در سه ماه سوم سال 1400 مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش (هرگروه 15 نفر) قرارگرفتند. گروه مداخله درمان فعال سازی رفتاری را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها بااستفاده از مقیاس تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)(DTS) و فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران (2009)(MES) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اثراصلی گروه برای تحمل آشفتگی (741/ ، 4/95F=) و برای فراهیجان منفی (415/ ، 9/13F=) معنادار هستند؛ یعنی دو گروه ازنظر میانگین تحمل آشفتگی و فراهیجان منفی تفاوت معناداری وجود دارد. در متغیر تحمل آشفتگی اثر اصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (367/ ، 5/14F=) متفاوتند. در متغیر فراهیجان منفی نیز اثراصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (275/ ، 37/7F=) معنادار و با ماندگاری اثر گزارش شد (05/0>p)؛ اندازه اثر نیز نشان از تأثیر و 4/63 درصد مداخله برافزایش تحمل آشفتگی و کاهش فراهیجان منفی دارد. نتیجه گیری می شود این مداخله توانست تحمل آشفتگی را افزایش و فراهیجان منفی را کاهش دهد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تنظیم هیجانی نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تنظیم هیجانی نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر خرم آباد در بازه زمانی آذر ماه 1400 تا تیرماه 1401 بود که توسط روان شناس و روان پزشک تشخیص قطعی اختلال اضطراب فراگیر دریافت کردند. 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هریک به ترتیب طی 12 جلسه بصورت دو بار در هفته تحت مداخله درمان فراتشخیصی یکپارچه، و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان (CERQ) (گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بونفرونی انجام شد. یافته های بدست آمده نشان داد که هر دو مداخله ی درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری باعث افزایش تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته می شوند (01/0P<)؛ و تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری (2 ماهه) دارای ماندگاری اثر است. همچنین بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود ندارد (01/0<P). بطورکلی با بکارگیری هر یک از رویکردهای درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه می توان گام مهمی در کاهش آسیب ها و پیامدهای ناشی از عدم تنظیم هیجان برداشت.
The Effect of Mindfulness-Based Cognitive-Behavioral Therapy (MBCT) on Perceived Stress, Disease Adaptability, Quality of Life, and Cognitive Functions in Patients Undergoing Chemotherapy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۴ - Serial Number ۱۴, Autumn ۲۰۲۲
45 - 58
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed at investigating the effectiveness of mindfulness-based cognitive-behavioral therapy on the perceived stress, disease adaptation, quality of life, and cognitive function of patients undergoing chemotherapy. Method: The design of the study was semi-experimental with a pretest-post test and control group. The statistical population of this study was all patients with sarcoma-lymphatic and gastrointestinal cancer undergoing chemotherapy in Firoozgar-Taleghani-Shariati specialized hospitals in Tehran in the second half of 2021. The study sample consisted of 40 patients with cancer who were selected through convenience sampling and then were randomly assigned to experimental and control groups (20 in each group). The therapy was performed by the researcher for eight 90 minutes –sessions, two sessions per week. Research data were collected using Cohen's Perceived Stress Scale, Watson's disease adaptability, Barclay's cognitive functions, and quality of life questionnaires, and were analyzed by multivariate repeated measures variance analysis. Results: The results showed a significant difference in all variables, and demonstrated that mindfulness-based cognitive therapy significantly improved perceived stress, disease adaptation, quality of life, and cognitive functions of participants in the experimental group in the post-test and follow-up. Conclusion: According to the research findings, it can be concluded that mindfulness-based cognitive therapy is effective in improving the psychological indicators of cancer patients.
اثربخشی تئاتر درمانی بر حساسیت اضطرابی، تنظیم هیجان و اضطراب تعامل اجتماعی بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۸۲-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی تئاتر درمانی بر روی حساسیت اضطرابی، تنظیم هیجان و اضطراب تعامل اجتماعی بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه با دوره های پیگیری 2 ماهه و 6 ماهه بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان شهر تهران در سال 1398 و 1399 بود که از بین آن ها 40 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب تعامل اجتماعی (SIAS) هیمبرگ و همکاران (1992)، مقیاس حساسیت اضطرابی-3 (ASI-3) تیلور و کاکس (1998) و پرسشنامه ی تنظیم هیجان (ERQ) گراس و جان (2003) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تئاتر درمانی منجر به بهبود معنادار تنظیم هیجان، اضطراب تعامل اجتماعی و حساسیت اضطرابی می شود (05/0P<) از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت از تئاتر درمانی می توان به عنوان رویکردی جذاب و عاری از عارضه برای بهبود مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی استفاده کرد.
پیش بینی مسئولیت پذیری اجتماعی پرستاران بر اساس سبک های دلبستگی، سبک های هویت اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرستاران به عنوان یکی از ارکان اساسی و تأثیرگذار بحث حوزه بهداشت، نیازمند روحیه مسئولیت پذیری هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی پیش بینی مسئولیت پذیری اجتماعی پرستاران بر اساس سبک های دلبستگی، سبک های هویت و اضطراب کرونا بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه پرستاران بیمارستان آموزشی درمانی شهید بهشتی شهر قم در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 180 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان کارول و همکاران (SCR) (۱۹۹۱)، پرسشنامه سبک هویت برزونسکی (ISI) (1989)، پرسشنامه دلبستگی کولینز و همکاران (RAAS) (1990) و اضطراب کرونا ویروس (1398) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل رگرسیون به روش همزمان بود. یافته ها نشان داد که سبک های هویت، سبک های دلبستگی و اضطراب کرونا توانایی پیش بینی مسئولیت پذیری اجتماعی در پرستاران را دارد و درمجموع 5/27 واریانس متغیر مسئولیت پذیری اجتماعی را تبیین می کند (05/0>p). نتیجه گیری می شود که سبک های هویت، سبک های دلبستگی و اضطراب کرونا در پیش بینی مسئولیت پذیری اجتماعی نقش اساسی دارد.
ساخت برنامه داربست سازی انگیزشی بر اساس الگوی نقشه نگاری مداخله و اثربخشی آن بر جهت گیری های هدفی و ارزیابی های شناختی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
41 - 11
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت برنامه داربست سازی انگیزشی و تعیین اثربخشی آن بر جهت گیری های هدفی و ارزیابی های شناختیوالدین انجام شد. روش: پس از طراحی برنامه آموزشی داربست سازی انگیزشی بر اساس نقشه نگاری مداخله، به منظور بررسی اثربخشی آن از پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با پیگیری و گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی والدین دانش آموزان پایه هشتم منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران و نمونه آماری نیز شامل 30 مادر دارای فرزند کلاس هفتم و هشتم بودند که به کمک روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از واگذاری در گروه های آزمایشی به مقیاس ارزیابی شناختی استرس وابزار جهت گیری هدفی والدینپاسخ دادند. برنامه داربست سازی انگیزشی در ده جلسه دو ساعته به صورت هفتگی و از طریق اپلیکیشن واتساپ برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل واریانس مختلط ساده نشان داد که این برنامه با 05/0P<، در افزایش جهت گیری هدفی تسلطی (20/4 =F) و ارزیابی چالشی (40/4 =F) و ارزیابی از منابع (31/6 = F) و در کاهش جهت گیری عملکردی (97/3 =F) و ارزیابی شناختی تهدیدنگر (88/3 =F) مؤثر بود. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج با تاکید بر مشخصه های کارکردی برنامه داربست سازی برای تغییر در وضعیت انگیزشی والدین نشان داد که اصطلاح شناسی انگیزشی معرف نیمرخ انگیزشی والدین با سازه های انگیزشی ناظر بر جهت گیری انگیزشی دانش آموزان مشابه بود. بنابراین، جهت گیری انگیزشی والدین به عنوان یکی از تعیین کننده ترین عناصر بافتاری مؤثر بر نیمرخ انگیزشی دانش آموزان محسوب می شود.