فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۰۱ تا ۶٬۷۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
تربیت جنسی به توسعه مهارت های ضروری افراد در جهت تعامل بایسته با نیازهای درونی خود و کسب مهارت لازم جهت برقراری ارتباط با جنس مخالف اشاره دارد. مقاله حاضر با هدف واکاوی تجربه زیسته دبیران راجع به آموزش مسائل جنسی در کلاس درس انجام گرفت. مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی، با حضور 14 مشارکت کننده از میان دبیران زن و مرد شهر اهواز به روش نمونه گیری هدفمند و با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش پدیده ون منن تجزیه وتحلیل شد. سپس درون مایه های اصلی این پژوهش در سه مضمون اصلی استخراج و طبقه بندی شدند. یافته های تحقیق شامل 11 درون مایه بود که در مضمون اول با عنوان صلاحیت های عاطفی- ارتباطی؛ 5 درون مایه شامل: شایستگی ارتباطی، توانایی ایجاد جوی امن در کلاس درس، باز بودن، سلامت نفس و همدلی مشخص شدند. در مضمون دوم با عنوان تجربیات معلمان؛ 3 درون مایه که عبارت از: شخصیت معلم، آموزش خانواده در دوران نوجوانی معلم و آموزش دوران مدرسه و دانشجوی معلم بودند. در مضمون سوم با عنوان صلاحیت های حرف های نیز 2 درون مایه که عبارت اند از دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوا قرار گرفتند. درمجموع نتایج نشان دادند که نوع شخصیت و تجربیات گذشته معلمان عامل تأثیرگذاری در ارائه مباحث جنسی در کلاس های درس است.
طراحی پروتکل نوروفیدبک و اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی اختلالی با یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف به همراه تکانشگری بارز است. این اختلال با نقص مدارهای فعالیت فرونتالی مشخص شده است که نقش مهمی را در بازداری و تنظیم پرخاشگری بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف طراحی پروتکل نوروفیدبک و بررسی اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی بوده که با طرح پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که با توجه به تشخیص روانپزشک و با استفاده از مصاحبه بالینی ساختارمند بر اساس DSM5 ، تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دریافت کردند. آنها با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (آموزش نوروفیدبک) و کنترل تقسیم شدند .گروه آزمایش تحت 30 جلسه آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. پس از آخرین جلسه درمانی، هردو گروه مجددا ارزیابی شدند. از مقیاس اختلال شخصیت مرزی(STB، پرسشنامه تکانشگری بارات(1957)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر( 2004)، مقیاس خودآسیبی(سوانسون و همکاران، 1998) برای ارزیابی استفاده شد. سه ماه بعد از اجرای پژوهش آزمودنی ها مجددا مورد پیگیری قرار گرفتند . داده ها یا تحلیل کواریانس، تحلیل کوواریانس چندمتغیر( مانکووا) و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، آموزش نوروفیدبک تاثیر معنی داری در کاهش علایم تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و مولفه های آن و همچنین رفتار جرح خویشتن در گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل داشت(000/0=p). با توجه به یافته ها می توان گفت روش آموزش نوروفیدبک به عنوان یک روش موثر در کاهش تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن قابلیت کاربرد اجرایی در مراکز درمانی را دارد.
مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۲۷۹-۲۶۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خواندن مهمترین مهارت اکتسابی و اساسی ترین ابزار یادگیری دانش آموزان بوده و کسب این مهارت از اهداف اصلی آموزش و پرورش ابتدایی هر کشور می باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان بود. روش پژوهش: روش پژوهش در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه را تمام دانش آموزان دختر و پسر دبستانی نارساخوان که در مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران در سال 1400-1399 بود. برای اندازه گیری متغیر وابسته مورد مطالعه از آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1384) استفاده شد. در این پژوهش دو مداخله آموزشی روش تلفیقی اورتون-دیویس که از روش های چند حسی بوده و شامل تکالیف مبتنی بر بازی های جهت دار بوده و توسط عچرشاوی (1399)، برای ارتقای مهارت خواندن و کاهش نارساخوانی طراحی و تدوین شده است و از توانبخشی شناختی-تعادلی" باران" که در قالب یک بسته آموزشی و شامل تکالیفی با محوریت تقویت کارکردهای اجرایی و توجه نجاتی (1396) استفاده قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج نشان داد توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن (001/0>P) و درک کلمات (001/0>P) و درک متن (001/0>P) کودکان نارساخوان موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت هر دو آموزش توانبخشی شناختی-تعادلی و روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان تاثیر دارد و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان نارساخوان استفاده کرد.
تجربه زیسته مادران از تعارضات خانوادگی در شرایط همه گیری بیماری کووید-19
حوزههای تخصصی:
پیدایش بیماری کووید-19 با تغییرات وسیع در سطوح مختلف زندگی خانوادگی، به بروز تعارض در سطح خانواده ها منجر شده و آثار قابل توجهی را در روابط بین فردی افراد خانواده از جمله روابط زوجی و والد- فرزندی به وجود آورد. از یک سو اعضای خانواده این فرصت را به دست آوردند تا زمان بیشتری را در کنار یکدیگر باشند و از سوی دیگر با چالش ها و تنش هایی رو به رو شدند. مطالعه حاضر با هدف درک و توصیف تجربه مادران از تعارضات خانوادگی در شرایط همه گیری بیماری کووید-19 طراحی گردید. روش این مطالعه کیفی و با استفاده از طرح پدیدارشناسانه به توصیف عمیق موضوع پرداخته است. شرکت کنندگان در این پژوهش 15 نفر از مادران در خانواده هسته ای بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها به روش مصاحبه عمیق و بدون ساختار جمع آوری و با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. در نهایت پس از تحلیل داده ها و طبقه بندی کدهای اولیه، 2 مضمون اصلی، تنش های زوجی و تنش های والد- فرزندی و 6 مضمون فرعی، حضور بیشتر در خانه، ظهور حساسیت های بهداشتی، کشمکش در مراودات، وابستگی به رسانه، برملاشدن نبایدهای رفتاری و درگیری با آموزش مجازی استخراج شد. نتایج پژوهش نشان داد بحران ویروس کرونا بهزیستی روابط زوجی و والد- فرزندی را تحت تأثیر خود قرار داده و سبب افزایش تعارض در عرصه های مختلف، بین افراد خانواده گردید. همچنین در ابتدای همه گیری، با بالا رفتن میزان حضور تمام اعضا در خانه، تضاد در خانواده پررنگ تر شد و انواع خشونت خانگی میان اعضا گسترش یافت. لذا با توجه به پیامدهای اجتناب ناپذیر کووید-19 بر روابط بین فردی و افزایش تعارضات خانوادگی، طراحی و برنامه ریزی راهبردهای مداخله ای- حمایتی و شناخت بهتر نیازهای افراد خانواده جهت آگاهی بخشی و بهبود روابط زوجی و والد- فرزندی توصیه می گردد.
رابطه توانمندی شخصیتی با بهزیستی اجتماعی، روانشناختی و معنوی با میانجی گری استفاده از توانمندی منش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۴۳۵-۴۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه روانشناسان حوزه آموزشی به دنبال بهبود عملکرد دانش آموزان و افزایش بهزیستی آن ها در همه حوزه های اجتماعی، روانشناختی و معنوی می باشند. بنابراین یک مسئله مهم در زندگی تحصیلی دانش آموزان بهبود عملکرد اجتماعی، روانشناختی و معنوی آن ها می باشد که دغدغه اصلی روانشناسان تربیتی می باشد. اخیراً آن ها با تمرکز بر توانمندی های منش به افزایش بهزیستی اجتماعی، روانشناختی و معنوی دانش آموزان دست یافته اند. هدف: هدف از این تحقیق طراحی و آزمون الگویی از رابطه توانمندی های شخصیتی با بهزیستی اجتماعی، روانشناختی و معنوی با میانجی گری استفاده از توانمندی منش بود. روش: بدین منظور 380 نفر به صورت تصادفی چند مرحله ای از دانش آموزان پایه دوازدهم مدارس شهرستان قلعه گنج انتخاب گردید. ابزار پژوهش عبارت است از پرسشنامه ارزش ها در عمل پترسون و سلیگمن (2004)، پرسشنامه بهزیستی اجتماعی لی و کیز (1998)، پرسشنامه بهزیستی معنوی پالوتزیان (1982)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ناوا، ول دویلار و پنا (2018) و پرسشنامه استفاده از توانمندی منش گاوینچی و لاینلی (2007) می باشد. یافته ها: نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که توانمندی های منش رابطه مستقیمی با بهزیستی روانشناختی (0/01, p< 0/369 (B=، اجتماعی (0/01 , p< 0/201 (B=، و معنوی (01/0, p< 258/0 (B=، دارند. همچنین نتایج بوت استراپ نشان داد که رابطه غیرمستقیمی بین توانمندی های منش از طریق استفاده از توانمندی منش با بهزیستی روانشناختی )0/01 p<، 0/114 (B=، اجتماعی (0/01, p< 0/110 (B= و معنوی (0/01, p< 0/103 (B=، وجود دارد. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، توانمندی های شخصیتی عامل مهمی در پیش بینی بهزیستی دانش آموزان در همه حیطه های آن (اجتماعی، روانشناختی و بهزیستی) می باشد که این تأثیر از طریق تشویق در به کارگیری این خصلت ها افزایش می یابد.
تاثیر درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج و عملکرد خانواده در زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
76 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف: روابط فرازناشویی امنیت عاطفی و اعتماد زوج را تخریب می کند و قربانیان خیانت هیجان های منفی شدیدی را در این راستا تجربه می کنند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج و عملکرد خانواده در زوجین بود. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمامی زوجین دارای روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خمینی شهر در سال 1400 بود. 16 زوج به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (8 زوج) و یک گروه کنترل (8 زوج) قرار گرفتند. گروه مداخله طی 11جلسه تحت درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی 90 دقیقه ای و به صورت گروهی هفتهای یک بار قرار گرفتند اما در مورد گروه کنترل اقدامی انجام نشد. پرسشنامه بی ثباتی ازدواج ادوارد، جانسون و آلن بوث (1987) و پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاپ(1950) در مورد آن ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد. میزان P کمتر از 05/0 معنی داری در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج(24/49 = F) و عملکرد خانواد (58/17 = F) در زوجین تاثیر داشت (001/0 P<). میزان این تأثیر در متغیر بی ثباتی ازدواج بر اساس مجذور ضریب اتا برابر با 57 درصد و در متغیر عملکرد خانواده برابر با 31 درصد بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی می تواند برای کاهش مشکلات زوجین و افزایش ثبات زندگی آن ها، مورد استفاده قرار گیرد
اثربخشی برنامۀ آموزش مهارت های حل همیارانۀ تعارضات بین فردی بر هدفگزینی اجتماعی، سبک حل تعارض و سازگاری دختران دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
139 - 161
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش مهارت های حلّ همیارانه تعارضات بین فردی بر هدف گزینی اجتماعی، سبک های حلّ تعارض و سازگاری دختران دبیرستانی انجام شد. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمونِ با گروه کنترل غیرمعادل و همراه با پیگیری، 50 دانش آموز دختر 17 ساله در دو گروه آزمایش (25 دانش آموز) و کنترل (25 دانش آموز)، قبل و بعد از آموزش به مقیاس اهداف پیشرفت اجتماعی نسخه نوجوان (رایان و شیم)، سیاهه تعارض توماس کیلمن (توماس و کیلمن) و سیاهه سازگاری دانش آموزان با مدرسه (سینها و سینگ) پاسخ دادند. به کمک 7 جلسه و هر جلسه یک ساعت، بسته آموزش مهارت های حلّ همیارانه تعارضات بین فردی، به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدّت و بلندمدّت برنامه ی آموزش مهارت های حلّ همیارانه ی تعارضات بین فردی در افزایش نمره ی جهت گیری هدف پیشرفت مبتنی بر تحوّل یافتگی اجتماعی، راهبردهای انطباقی حلّ تعارض و ابعاد مختلف سازگاری روان شناختی [42/0=2h ,05/0P< ,57/10=F] و در کاهش نمره ی اهداف مبتنی بر آشکارسازی تحوّل یافتگی اجتماعی و اجتناب از آشکارشدگی تحوّل نایافتگی اجتماعی و همچنین راهبردهای حلّ تعارض ناسازگارانه مبتنی بر رقابتی بودن، اجتنابی بودن و سازش کردن، اثرگذار بود ([51/0=2h ,05/0P< , 73/13 =F]). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت همیارانه تعارض نیازمند شمول گام هایی مانند درنظرگرفتن زمان و مکان مقتضی برای بحث پیرامون تعارضات، فهم دیدگاه دیگری با نگرشی غیرقضاوتی و حساسیت نسبت به نیازها و ادراکات دیگران، پیشنهاد هدف های سازگار و تلاش برای دستیابی به نتایج برد برد است.
The COVID-19 Anxiety and Psychological Well-being Following Resilience- Based Cognitive Behavioral Therapy (R-CBT)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۴ - Serial Number ۱۴, Autumn ۲۰۲۲
35 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: This study attempted to use resilience-based cognitive-behavioral intervention (R-CBT) through online learning to reduce COVID-19 anxiety and improve psychological well-being. Method: Fourteen Payame Noor University Telephone Counseling Center students with Corona anxiety, who were selected by volunteer sampling, received nine sessions of R-CBT using a learning management system (LMS). The participants completed the Corona Disease Anxiety Scale (Alipour et al.020) and Ryff Scales of Psychological Well-being (Ryff, 1989) in pre-test, post-test, and follow-up. Finally, the data were analyzed using repeated measures. Results: The results demonstrated the significant effect of R-CBT on COVID-19 anxiety and psychological well-being (p<0.0001). LSD post-hoc test indicated a significant difference (p<0.05) among the pre-test, post-test, and follow-up stages regarding COVID-19 anxiety. Accordingly, the level of anxiety decreased in the post-test and follow-up stage. The results also revealed a significant difference among pre-test, post-test, and follow-up stages in regarding psychological well-being (p<0.05) . Accordingly, the level of psychological well-being increased in the post-test and follow-up stage. However, no significant difference was observed between the post-test and follow-up stages, which highlighted the non-stability of the effect of the intervention over time. Conclusion: According to the results, it could be concluded that online sessions of R-CBT were effective likewise in-person sessions and could be used in pandemic conditions or long-distance therapy to improve psychological condition of anxious patients .
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل بازداری و توجه انتخابی بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، یکی از نافذترین اختلالات عصبی تحولی می باشد که با نقایصی در ابعاد شناختی_رفتاری همراه بوده و گاهی تا بزرگسالی ادامه دارد. امروزه به دلیل عوارض جانبی داروها، از درمان های غیردارویی برای درمان این اختلال استقبال شده است. پژوهش حاضر درصدد بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل بازداری و توجه انتخابی افراد بزرگسال مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری، کلیه افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی شهر رشت بود. انتخاب نمونه (30 مرد، 15 نفر در هر گروه) به صورت هدفمند و در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی بر اساس تشخیص اولیه روان شناس، مصاحبه بالینی پژوهشگر و آزمون تشخیصی پژوهش انجام شد. مداخلات شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شامل 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای، و تکالیف خانگی 45 دقیقه ای و 3 روز در هفته انجام شد. پس از اتمام مداخله آموزشی (بهمن ماه 1399)، مرحله پس آزمون اجرا و در نهایت مرحله پیگیری سه ماه پس از برگزاری پس آزمون انجام شد. ابزارها شامل مقیاس غربال گری نقص توجه بزرگسالان/بیش فعالی Conners، ، و تست Go/No-Go بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود کنترل بازداری و توجه انتخابی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است. نتیجه گیری: توصیه می شود روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناسی به عنوان یک روش مداخله ای موثر به کار گرفته شود.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس خشم بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
141 - 149
حوزههای تخصصی:
خشم یکی از هیجاناتی است که به طور گسترده و نامتناسبی توسط افراد به کار گرفته می شود و پیامدهای منفی مختلفی از قبیل؛ بیماری جسمی، روانی، مختل شدن روابط بین فردی و جرائم قانونی را به دنبال دارد. به همین دلیل سنجش و ارزیابی میزان خشم و پرداختن به مدیریت این هیجان ضروری به نظر می رسد؛ لذا این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس خشم بالینی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افراد 18 تا 60 ساله کشور ایران در بازه زمانی مرداد ماه الی مهر ماه سال 1400 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 322 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی انتخاب شدند. به منظور بررسی روایی همگرا و واگرا از پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه دوم و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) استفاده شد. ساختار عاملی پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که پایایی مقیاس خشم بالینی بر اساس آلفای کرونباخ 90/0 و بر اساس پایایی بازآزمایی 83/0 است. بررسی های مربوط به روایی همگرا و واگرای مقیاس خشم بالینی نیز مؤید روایی قابل قبول مقیاس مذکور در نمونه مورد مطالعه بود. بر مبنای یافته های به دست آمده، می توان گفت که مقیاس خشم بالینی ابزاری قابل اعتماد و روا برای سنجش خشم در جمعیت ایرانی است.
مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روانشناختی زوج های جوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : ازدواج و بهزیستی در مراحل مختلف زندگی دو پدیده در هم تنیده هستند. آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب برای تصمیم گیری مناسب به نظر می رسد عناصری حیاتی در تامین بهزیستی روان شناختی برای زوج های جوان هستند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان انجام شد. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش شامل زوج های تازه عقد کرده بودند (بین یک تا شش ماه گذشته از عقد ازدواج) که به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در تابستان 1398 مراجعه کردند. از جامعه آماری مورد اشاره 45 زوج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) گمارده شدند. از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1980) استفاده شد. گروه آموزش ازدواج موفق مطابق با پکیج خانبانی (2019) و گروه آموزش نظریه انتخاب مطابق با نظریه انتخاب گلاسر (2000) هر یک طی 5 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها از طریق آزمون خی دو، تحلیل واریانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار اس پی اس اس، نسخه 25 تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان موثر بود (01/0>P ). همچنین بر اساس نتایج، آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان دارای تاثیر معناداری نبود (05/0<P). مقایسه دو روش نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی نسبت آموزش نظریه انتخاب موثرتر بود. نتیجه گیری : آموزش ازدواج موفق برای ارتقاء بهزیستی روان شناختی زوج های جوان، از زمره آموزش های احتمالی است که می تواند برای زوج های جوان مد نظر قرار گیرد.
اثربخشی مداخلات روانشناختی مثبت نگر بر رشد پس از آسیب و دیسترس روانشناختی بهبود یافتگان از کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
261 - 270
حوزههای تخصصی:
اورژانس بهداشت جهانی به دنبال کووید 19 تاثیرات متعددی بر جوامع داشته است. ه دف پژوه ش حاض ر، تعیین اثربخش ی مداخلات روانشناختی مثبت نگر بر رشد پس از آسیب و دیسترس روانشناختی بهبود یافتگان کووید 19 است.ط رح مطالعه نیم ه آزمایش ی از ن وع پیش آزم ون-پس آزم ون ب ا گ روه کنت رل و پیگیری 2 ماهه ب ود. جامع ه آم اری پژوه ش شامل بهبود یافتگان 25 تا 55 ساله شهر تهران است که 4 تا 8 هفته از ترخیص آنها گذشته و علایم افسردگی، اضطراب و استرس متوسط (براساس DASS-21 ) داشتند . با روش نمونه گی ری هدفمن د 30نفرانتخاب و ب ه ش یوه تصادف ی ب ه دو گ روه آزمای ش(15 نفر) و گواه( 15 نفر)گم ارده ش دند. گ روه آزمای ش 8 جلسه 60 دقیقه ای مداخلات روانشناختی مثبتنگ ر (فردی و آنلاین ) دریافت نمود . اب زار پژوهش پرسشنامه های رشد پس از آسیب تدسچی و کالهون (1996) و دیسترس روانشناختی 21DASS_ بود: تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کواریانس نشان داد مداخلات روانشناختی مثبت نگر بر افزایش رشد پس از آسیب و کاهش دیسترس روانشناختی موثر است و بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا داری وجود دارد( 001/0P<).مداخلات مثبت نگر در افزایش تمام مولفه های رشد پس از آسیب و کاهش دیسترس روانشناختی پس از بیماری افراد موثر است و بکارگیری این مدل، می تواند در بازتوانی روانشناختی بهبود یافتگان مفید باشد.
مقایسه ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود در دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و B(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود در دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و B انجام شد.
روش : طرح پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش، علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پسر و دختر دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 60 نفر دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و 60 نفر از دانشجویان دارای تیپ شخصیتی B به عنوان نمونه انتخاب شدند. با توجه به شرایط بیماری کووید- 19 شرکت کنندگان به طور مجازی به مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) و سیاهه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری و نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین تمام ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود بین دو گروه دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و تیپ شخصیتی B تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p.). به عبارتی دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D از پردازش هیجانی سالم و تمایزیافتگی پایین تر برخوردارند.
نتیجه گیری : بنابراین پیشنهاد می شود با توجه به نقش مؤثر سلامت روان در سلامت هیجانی و روانشناختی دانشجویان، لازم است در جهت بسترسازی مناسب آن در دانشگاه ها تدابیر ویژه ای اندیشید.
Investigation of the Psychological Components and Coping Strategies in People Recovered from Coronavirus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Covid-19 pandemic has made fundamental changes in the human world at the levels of relationships, jobs, education, and health issues. This study was conducted to identify the components of basic psychological coping strategies in people with Covid-19 disease. Participants were people recovered from coronavirus. The research method was qualitative. Eighteen persons were studied through semi-structured interviews. One hundred thirty codes identified related to the objectives of the study. The results of the analysis identified four main topics and sixteen primary categories for hospitalized patients. The four main issues include symptoms and coping skills, treatment expectation, and consequences. The results showed that benefiting from psychological capital can be considered an essential aspect of coping skills. In dealing with Covid-19 disease, patients use all kinds of problem-focused to emotion-focused coping strategies and their resources and even negative coping methods to survive. How a cohesive body and mind make survival. Good physical perception, self-confidence, high will to survive, and hope are among these resources. All patients are grateful for their health after recovery. More importantly, the perception of social support, such as being supported by a spouse, family member, and proper physical activity, are healing factors against Covid-19 disease.
مقایسه درمان متمرکز بر شفقت و معنادرمانی بر رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و معنادرمانی بر رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار 1398 به بیمارستان آراد شهر تهران مراجعه کرده بودند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه کنترل در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان متمرکز بر شفقت (طی 8 جلسه) و معنادرمانی (طی 8 جلسه) دریافت کردند و گروه کنترل در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رشد پس از سانحه PTGI (تدسچی و کالهون، 1996) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD در نرم افزار SPSS21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه (56/122=F و 001/0=p) شده است. همچنین، معنادرمانی به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه (9/15=F و 0004/0=p) شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت (05/53=F و 05/0>p) تاثیر بیشتری نسبت به معنادرمانی دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان متمرکز بر شفقت جهت افزایش رشد پس از سانحه به صورت موثرتری نسبت به معنادرمانی در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
الگوی ارتباطی بین معنویت در محیط کار و استرس شغلی کارکنان بیمارستان با نقش میانجی سرمایه روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
133-150
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر بر سلامت انسان، محیط شغلی اوست. این پژوهش به بررسی رابطه معنویت در محیط کار و استرس شغلی کارکنان بیمارستان، با نقش میانجی سرمایه روان شناختی می پردازد. روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و به طور مشخص مبتنی بر الگو یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos بوده است. جامعه آماری کلیه کارکنان یکی از بیمارستان های خیریه در شهر قم است که بالغ بر 138 تن از کارکنان بیمارستان بر حسب روش «نمونه گیری طبقه ای» انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد است. یافته های پژوهش بیانگر ارتباط مستقیم و غیرمستقیم منفی و معنادار معنویت در محیط کار با استرس شغلی کارکنان، ارتباط مثبت و معنادار معنویت در محیط کار با سرمایه روان شناختی کارکنان و ارتباط منفی و معنا دار سرمایه روان شناختی با استرس شغلی کارکنان است. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت: وجود معنویت در محیط کار می تواند با تأمین منابع حمایتی برای فرد و نیز به شکلی غیرمستقیم تر از طریق تأثیرگذاری بر امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارامدی، به سازگاری روانی بیشتر و کاهش استرس منجر گردد. ازاین رو ترویج و حمایت از فضایلی نظیر عبادت، حیا، احترام به بزرگ تر، مهربانی، غیرت، سخاوت و مانند آن موجب افزایش معنویت در محیط کار می شود.
تبیین نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
189 - 208
حوزههای تخصصی:
استفاده از رویکردهای روانشناختی و ویژگی های شخصیتی مصرف کنندگان در تغییر رفتار آنان، یکی از استراتژی های کلیدی در بازاریابی محصولات است. بازاریابی حسی و عناصر وابسته آن به منظور تاثیرگذاری بر رفتار مصرف کننده و تهییج هیجانی مشتریان یا تصویر سازی ذهنی از ابزارهای نوین مدیریت بازاریابی است. رنگ محصول به عنوان یکی از نخستین متغیرهایی که مصرف کننده در هنگام رویت محصول با آن مواجه می شود و بیشترین تاثیر بر حس بصری و ادراکی مشتریان را دارد، در طراحی و بازاریابی محصولات نه تنها از جهت زیبایی شناختی و جذابیت ظاهری بلکه به عنوان ابزاری برای انتقال معانی، ارزیابی، قضاوت و ارائه اطلاعات به مصرف کنندگان استفاده می گردد. این مطالعه با روش کیفی و با رویکرد گراندد تئوری با هدف ارائه الگوی نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده انجام شد. با استفاده از تحلیل کیفی 41 زیر مقوله و هشت مقوله اصلی شناسایی و الگوی ساختار گرایانه بر اساس روش چارمز ارایه گردید. مقولات اصلی نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده شامل: ابعاد روانشناختی مصرف کننده، علایق شخصی و ترجیحات فردی، پاسخ مصرف کننده، بعد فرهنگی اجتماعی، پاسخ های بیولوژیکی یا حسی حرکتی، خصایص رنگ و در نهایت بعد جمعیت شناختی مصرف کننده است.
اثربخشی الگوی ماتریکس بر فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی مدیران اداره برق شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
171 - 188
حوزههای تخصصی:
ارتقای انعطاف پذیری روانشناختی در قالب الگوی ماتریکس می تواند بستری برای جلوگیری از فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران سازمان ها فراهم کند. پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی الگوی ماتریکس بر فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی مدیران اداره برق شهر اهواز انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای 30 نفر از مدیران که بالاترین نمره را در پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاچ داشتند، غربال شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایشی یک دوره مداخله 10جلسه ای (هر هفته یک جلسه ، به مدت 2ساعت) بر اساس الگوی ماتریکس دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان هر دو گروه قبل از شروع مداخله و در پایان دوره، به پرسشنامه فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که الگوی ماتریکس موجب کاهش فرسودگی شغلی (02/125 F = و 001/0 P< ) و ارتقای تعهد سازمانی (21/179F = و 001/0 P< ) گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل شده است. برمبنای یافته های حاصل می توان گفت الگوی ماتریکس در کاهش فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران موثر بود، لذا پیشنهاد می شود جهت کاهش فرسودگی شغلی کارکنان این رویکرد در سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
37 - 51
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور که به بیمارستان حضرت امام خمینی شهرستان ساری در شش ماه دوم سال 1394، مراجعه نموده که تعداد آنها برابر 211 نفر از سوی بیمارستان گزارش شده بود. شیوه نمونه گیری پژوهش حاضر از نوع در دسترس و با غربالگری اولیه به صورت هدفمند به حجم 30 نفر که برای هر گروه آزمایش و گواه 15 نفر انتخاب گردید. کلیه فرایند درمان در هشت جلسه به صورت فردی به مدت 45 دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات نمونه ها از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده شد و جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده گردید. یافته ها نشان داد که متغیر مستقل(گروه) تأثیر معناداری بر متغیر وابسته(خود تاب آوری) داشته است(77/27 =(28 ، 1) F و 0.001 P <). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور موثر بوده است.
رابطه سبک های تصمیم گیری و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه سبک های تصمیم گیری و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر بود. پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم (پایه های نهم الی یازدهم) شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 360 دانش آموز به روش دردسترس مشارکت داشتند و به پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ) (هیلز و آرگایل ، 2002)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (HPLP-II) (والکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه سبک تصمیم گیری عمومی (GDMS) (اسکات و بروس، 1995) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد، مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین نتایج نشان داد که شادکامی با سبک های تصمیم گیری اجتنابی (001/0=P، 57/0-=r)، وابسته (001/0=P، 60/0-=r) و آنی (001/0=P، 69/0-=r) همبستگی منفی و معنادار دارد؛ اما در مقابل سبک های تصمیم گیری منطقی (001/0=P، 59/0=r)، شهودی (001/0=P، 57/0=r) و مولفه های سبک زندگی، تغذیه (001/0=P، 50/0=r)، ورزش (001/0=P، 38/0=r)، مسئولیت پذیری (001/0=P، 43/0=r)، مدیریت استرس (001/0=P، 39/0=r)، روابط بین فردی (001/0=P، 53/0=r) و خودشکوفایی (001/0=P، 36/0=r) با شادکامی همبستگی مثبت و معنادار دارند (05/0>P). همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ضرایب مسیر سبک های تصمیم گیری آنی (001/0=P، 067/0-=β)، اجتنابی (001/0=P، 052/0-=β)، وابسته (001/0=P، 046/0-=β)، منطقی (001/0=P، 058/0=β)، و شهودی (001/0=P، 061/0=β)، با نقش میانجی سبک زندگی بر شادکامی اثر غیرمستقیم و معنادار دارند (05/0>P). سبک های تصمیم گیری سازگار منطقی و شهودی به طور مستقیم و همچنین به واسطه سبک زندگی سلامت محور می توانند منجر به شادکامی در نوجوانان دختر شوند، اما در مقابل سبک های تصمیم گیری ناسازگار آنی، اجتنابی و وابسته اثر معکوس داشتند.