فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۶۱ تا ۶٬۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف خیانت های زناشویی بر اساس سیستم های بازداری و فعالسازی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین انجام شد. روش : روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع، همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش دانشجویان متاهل مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بود. که از بین آنها براساس فرمول حجم نمونه گرین (1992) 248 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه نگرش به خیانت مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی ریچی و فیتزپاتریک (1994) جمع آوری شد و به منظور بررسی فرضیه ها و تحلیل داده ها از رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش نشان داد خیانت زناشویی با سیستم بازداری رفتاری رابطه منفی و معنادار و با سیستم فعالسازی رفتاری رابطه مثبت و معنادار است. (01/0=p ). همبستگی خیانت زناشویی با جهت گیری گفت و شنود منفی و با جهت گیری همنوایی مثبت و معنادار است (01/0=p ). همچنین سیستم فعالسازی رفتاری سهم یگانه بیشتری در پیش بینی خیانت زناشویی دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده خیانت های زناشویی را می توان براساس سیستم های مغزی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین در دانشجوبان متاهل پیش بینی کرد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس صمیمیت جنسی و میانجیگری خودپنداره جنسی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
340 - 360
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس صمیمیت جنسی و میانجیگری خودپنداره جنسی در دانشجویان متاهل بود. روش پژوهش: این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1399 تشکیل دادند که تعداد 210 نفر به صورت آنلاین به پرسشنامه های صمیمیت جنسی (بطلانی و همکاران، 1389)، خودپنداره جنسی (اسنل، 1998) و دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) پاسخ دادند. به منظور بررسی متغیرهای مدل پیش بینی دلزدگی زناشویی آزمون های ضریب همبستگی پیرسون (با استفاده از نرم افزار SPSS) و تحلیل مسیر (با استفاده از نرم افزار آماری LISREL) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودپنداره جنسی مثبت با دلزدگی زناشویی رابطه ندارد و فقط بعد منفی خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارد. صمیمیت جنسی با دلزدگی زناشویی رابطه مستقیم و معکوس داشت. خودپنداره جنسی منفی بین صمیمیت جنسی با دلزدگی زناشویی نیز نقش میانجیگری را داراست (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر این است که به صور خاص صمیمیت جنسی و خودپنداره جنسی نقش قابل توجهی در چگونگی دلزدگی زناشویی ایفا می کند، بنابراین توجه به این عوامل برای هر گونه اقدام و برنامه ریزی در زمینه دلزدگی زوجین بیش از پیش اهمیت دارد.
تدوین مدل ساختاری رابطه سبک شناختی و خلاقیت هیجانی با نقش میانجی شایستگی هیجانی-اجتماعی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
449 - 466
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تدوین مدل ساختاری رابطه سبک شناختی و خلاقیت هیجانی با نقش میانجی شایستگی هیجانی-اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره دوم دبیرستانی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان دختر پایه یازدهم دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 98-97 در شهر تهران بودند که از بین آن ها، 460 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل (1999)، پرسشنامه سبک های شناختی ویتکین و همکاران (1977)، و پرسشنامه شایستگی هیجانی-اجتماعی زو و جی (2012) جمع آوری شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS.22 و AMOS.22 استفاده شد. سطح معناداری در این پژوهش 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ضریب مسیر بین شایستگی هیجانی اجتماعی با خلاقیت هیجانی (01/0>p، 55/0=(β مثبت و معنادار بود. نتایج نشان داد شایستگی هیجانی-اجتماعی، رابطه بین سبک شناختی با خلاقیت هیجانی را میانجی گری کرد (001/0>p، 22/0=(β . نتیجه گیری: شایستگی هیجانی-اجتماعی در رابطه بین سبک های شناختی و خلاقیت هیجانی نقش میانجی ایفا می کنند. نتایج این پژوهش می تواند برای متخصصان حیطه های روان شناسی، تعلیم و تربیت و اداره آموزش و پرورش مفید باشد.
مدل خردمندی: نقش ویژگی های شخصیتی، هوش موفق با واسطه گری صبر و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
221 - 234
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجان مثبت در بیماران زن مبتلا به اختلال دیس تایمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران بود که تعداد 45 نفر به شیوه غیرتصادفی و در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2002) با اعتبار 73/0 تا 88/0 بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) در 8 جلسه 90 دقیقه ای و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 12 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته و بنفرونی در نرم افزار spss-26 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری باعث کاهش تنظیم شناختی هیجانی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند (05/0p>). همچنین درمان فعال سازی رفتاری در کاهش علائم تنظیم شناختی هیجانی، نسبت به درمان فراشناختی اثربخشی بیشتری را نشان می دهد (05/0p>). نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری به دلیل تأثیری که بر افسردگی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش تنظیم شناختی هیجانی و علائم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.
تأثیر آموزش نظم جویی هیجان بر مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
167 - 180
حوزههای تخصصی:
اثربخشی تصویرسازی هیپنوتیزمی بر عملکرد ورزشی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
57 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تصویرسازی هیپنوتیزمی بر عملکرد ورزشی ورزشکاران بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی که از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل قایقرانان هیات استان تهران در سال 1400 بود. با توجه به ماهیت نیمه آزمایشی بودن پژوهش، نمونه پژوهش شامل 30 نفر (17 نفر خانم و 13 نفر آقا) از قایقرانان بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه، کنترل (15 نفر، شامل هشت نفر خانم و هفت نفر آقا) و آزمایش (15 نفر، شامل نه نفر خانم و شش نفر آقا) قرار گرفتند. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از رکورد ورزشکاران و برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تصویرسازی هیپنوتیزمی بر عملکرد ورزشی تأثیر دارند و منجر به بهبود عملکرد ورزشکاران شده است )05/0>p). با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که یکی از روش های مؤثر در بهبود عملکرد ورزشی قایقرانان تصویرسازی هیپنوتیزمی است.
اصول اثر دوگانه و تماس شخصی: سازوکارهای شهودی تصمیم گیری اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی سازوکارهای ذهنی تصمیم گیری در دوراهی های اخلاقی بوده است. اهداف موردنظر در پژوهش عبارت بودند از: 1. تأثیر دو اصل اخلاقی اثر دوگانه و تماس شخصی بر تصمیم گیری شرکت کننده ها؛ 2. رابطه هیجان فوری با تصمیم گیری اخلاقی و ۳. بررسی میزان آگاهی افراد از اصول زیربنایی تصمیم گیری های اخلاقی خود در شرایط محدودیت زمانی. این پژوهش ازجمله طرح های ترکیبی بوده است. ابزار پژوهش شامل سه سناریو بود که از پژوهش های مشابه اقتباس شد. جامعه آماری شامل دانشجویان فعال در شبکه های مجازی مربوط به دانشگاه های سراسری شهر تهران بود. حجم نمونه 129 نفر بود و ازطریق روش دردسترس نمونه گیری انجام شد. برای تجزیه وتحلیل آماری نیز از آزمون تحلیل واریانس، آزمون تعقیبی توکی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. براساس نتایج پژوهش، تأثیر هر دو اصل مذکور بر تصمیم گیری اخلاقی آزمودنی ها به طور معنی داری (001/0 p ) تأیید شد. همچنین، مشخص شد که آزمودنی ها از اصول مذکور آگاهی ندارند. همچنین، میان میزان پذیرفتنی بودن به لحاظ اخلاقی و هیجان خوشایندی درباره واقعه اخلاقی رخ داده، در سناریوها در شرایط محدودیت زمانی همبستگی مثبت (01/0 p ) وجود داشته است. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تصمیم گیری اخلاقی تابع سیستمی دوگانه است که عبارت اند از: 1. سیستمی شهودی، خودکار، فوری، جهان شمول و مبتنی بر هیجان که تابع سازوکارهای ذهنی بنیادین و حاصل فرایند انتخاب طبیعی است و فرد نسبت به آنها آگاهی چندانی ندارد و 2. سیستم منطقی که حاصل تقکر آگاهانه است و مسبب ارائه توجیهاتی برای تصمیم گیری های اخلاقی فوری می شود.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به صرع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
211 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به صرع شهر اصفهان است. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون وگروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه مادران کودکان مبتلا به صرع در شهر اصفهان بودند. نمونه پژوهش 30 نفر ازمادران، که به صورت هدفمند از انجمن صرع مسیح انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرارگرفتند و گروه کنترل در این مدت مداخله ای را دریافت نکردند. پس از پایان برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (1990) و پرسشنامه کیفیت زندگی وار و شربون (1992)، استفاده شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که مداخله درمانی سبب کاهش نگرانی و افزایش کیفیت زندگی در دو بعد (سلامت جسمانی و سلامت روانی) در مادران دارای کودک مصروع شده است (05/0>p). بنابراین مشاوران و درمانگران می توانند از درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان روش مداخله ای در کاهش نگرانی و افزایش کیفیت زندگی در مادران کودکان مبتلا به صرع بهره برند.
Anxiety Disorders, Emotional Literacy, and Emotion Expression in Deaf, Hard-of-Hearing, and Hearing Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The present study was conducted to compare the symptoms of anxiety disorders, emotional literacy, and emotion expression in deaf, HH, and hearing students in four cities in Iran. Methods: This causal-comparative study was conducted with the participation of deaf, Hard-of-Hearing (HH), and hearing students in Iran in 2019. A total of 72 (38 HH and 34 deaf) students with HL and 72 hearing students participated in the present research. The Screen for Child Anxiety-Related Emotional Disorders, The Emotional Literacy Assessment Instrument, and The Emotion Expression Scale for Children were used for data collection. The data were analyzed using MANOVA. Results: The results showed a higher rate of anxiety disorders in deaf and HH students than in hearing students. Emotional literacy was lower in deaf and HH students than in the hearing students, and it was lower in deaf students than in the HH students. Also, disturbance in emotional expression (Poor Awareness Factor [PAF] and Expressive Reluctance Factor [ERF]) was higher in deaf and HH students than in hearing students, and PAF was lower in deaf students than in HH students. Conclusion: The results support the existence of anxiety symptoms, low emotional literacy, and difficulties in expressing emotions in students with HL.Appropriate psychological and pedagogical strategies to reduce anxiety disorders and increase the level of emotion expression and emotional literacy in students with HL are recommended
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر بهبود اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر کاهش اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان سیل زده شهر پل دختر انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون چهار گروهی انجام گرفت. جامعه آماری، شامل همه زنان میانسال سیل زده شهر پل-دختر استان لرستان بود که طی دو ماهه نخست سال 1398 به مراکز سلامت و روانشناختی مراجعه کرده بودند. از بین آن ها 60 نفر که دارای بیشترین میزان اختلال استرس پس از سانحه بودند، در سه گروه آزمایش (N = 45; Mage = 42.02, SD = 7.03) و یک گروه کنترل (N = 15; Mage = 41.50, SD = 7.91) به تصادف گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل آزمون حافظه سرگذشتی ویلیامز و برودبنت (1986) و مقیاس اضطراب بک و استر (1990) بود. داده های آماری به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی بن فرونی و آزمون L-Matrix مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد هر سه مداخله درمان شناختی رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت نسبت به گروه کنترل مؤثر بودند (01/0>p). علاوه بر این، نتایج L-Matrix نیز نشان داد درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی شناختی تأثیر بیشتری نسبت به EMDR بر افزایش حافظه سرگذشتی در زنان سیل زده داشتند از این رو می توان نتیجه گرفت، هیپنوتراپی شناختی رفتاری و در پی آن درمان شناختی رفتاری و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت زنان سیل زده از اثربخشی مطلوبی برخودارند.
بررسی کیفی نقش عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل کارساز در شکل گیری کارکردهای اختلال شخصیت مرزی همواره مورد توجه درمانگران و پژوهشگران بوده است و خانواده همچون بخش جدایی ناپذیر عوامل تأثیرگذار اهمیت بسزایی در پژوهش های این گستره دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی نقش عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی بود. برای انجام این پژوهش کیفی، از میان مراجعین بیمارستان رازی تبریز 10 فرد دچار اختلال شخصیت مرزی به شیوه نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. این افراد توسط روان پزشکان بیمارستان تشخیص اختلال شخصیت مرزی دریافت کرده بودند. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند با سؤالات باز بود. اطلاعات برآمده از مصاحبه ها پس از پیاده سازی، با بهره گیری از مدل استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. درستی و اعتبار پژوهش حاضر ریشه در چهار محور «باورپذیری، انتقال پذیری، تصدیق پذیری و اطمینان پذیری» داشت. یافته های برآمده از مصاحبه با شرکت کنندگان در گستره آسیب های خانواده و شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی با به کارگیری مطالعه نظریه داده بنیاد، در سه مقوله اصلی «عوامل آسیب زای خانواده»، «آسیب های دوران کودکی» و «سازوکارهای دفاعی غیر سازشی» و چندین خرده مقوله خلاصه گردید و سرانجام به استخراج یک مدل پارادایمی در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی انجامیده شد. به صورت کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داده است، عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی نقش دارند.
مدل سیستم های مغزی رفتاری بر تنهایی اجتماعی و ملال فراغت با نقش تعدیلگر آموزش فعالیت بدنی در سالمندان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
157 - 181
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل سیستم های مغزی رفتاری بر تنهایی اجتماعی و ملال فراغت با نقش تعدیلگر آموزش فعالیت بدنی در سالمتدان شهر تهران انجام گرفت. روش تحقیق حاضر از نوع تحقیقات فرا اثبات گرا، از لحاظ استراتژی توصیفی-پیمایشی و از نظر شیوه گردآوری داده ها در زمره پژوهش های همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری بوده که به صورت میدانی به اجرا درآمده است. جامعه آماری پژوهش را سالمندان شرکت کننده در پارک ها و حاضر در فعالیت های بدنی تشکیل می دهند. نمونه آماری پژوهش بر اساس فرمول حجم نمونه معادلات ساختاری و به روش خوشه ای از مناطق تهران به تعداد 189 نفر تشکیل دادند. ابزار تحقیق شامل پنج پرسشنامه بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از بسته آماری SPSS ویرایش 25 و Smart pls نسخه 3 استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که سیستم های مغزی رفتاری و مولفه های آن بر تنهایی اجتماعی سالمندان شرکت کننده در آموزش فعالیت های بدنی تأثیر معناداری ندارد. در نهایت یافته ها بیانگر این بود که آموزش فعالیت بدنی به عنوان متغیر تعدیلگر در رابطه علی تنهایی اجتماعی محسوب نمی گردد اما در رابطه علی سیستم های مغزی رفتاری بر تنهایی اجتماعی اثر تعدیلی مثبت دارد
اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت رابطه مادر-کودک مادران کودکان دارای اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۸
137 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت رابطه مادر-کودک در مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شده است. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجمن اتیسم ایران در شهر تهران بود که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از پرسشنامه ارزیابی رابطه مادر– کودک (رابرت راس، 1961) برای گردآوری داده ها و از تحلیل واریانس آمیخته چند متغیری با رعایت پیش فرض ها برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه ارتقائی مادران در 7 جلسه دوساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که نمرات مولفه های طرد و بیش حمایتگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش اما در پذیرش به طور معنادار افزایش یافته است(P<0.01) در مرحله پیگیری نیز ماندگاری اثر دیده شد. با توجه به موثر بودن برنامه ارتقائی مادران (مدیریت استرس- هیجان) در بهبود رابطه مادر- کودک مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم، از این بسته می توان به عنوان یک مداخله روانشناختی استفاده کرد.
مدل یابی روابط علّی باورهای خودکارآمدی تحصیلی، جهت گیری های هدفی، هیجان های پیشرفت و بهزیستی تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه معلم شاگرد و کمک طلبی: نقش واسطه ای اهداف پیشرفت و انگیزه پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
100 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه معلم شاگرد و کمک طلبی با نقش واسطه ای اهداف پیشرفت و انگیزه پیشرفت بود. جامعه این پژوهش دانش آموزان پایه های هفتم تا نهم شهر تهران است که در سال تحصیلی 99-1398 تحصیل می کردند. نمونه این پژوهش را 317 دانش آموز دختر و پسر تشکیل داد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های کمک طلبی تحصیلی ریان و پنتریچ، رابطه معلم شاگرد مورای و زوریچ، انگیزه پیشرفت هرمنس و اهداف پیشرفت الیوت و مک گریکور پاسخ دادند. داده ها به روش همبستگی و تحلیل مسیر بررسی شدند. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم رابطه معلم شاگرد بر انگیزه پیشرفت و اثر مستقیم تسلط گرایش بر کمک طلبی مثبت و معنادار است. اثر مستقیم عملکرد اجتناب بر کمک طلبی منفی و معنادار بود. اثر غیر مستقیم رابطه معلم شاگرد بر کمک طلبی به واسطه هدف تسلط گرایش و همچنین عملکرد اجتناب مثبت و معنادار بود و همچنین اثر غیرمستقیم رابطه معلم شاگرد بر کمک طلبی به واسطه انگیزه پیشرفت مثبت و معنادار بود. نتایج این پژوهش برای آموزش و پرورش و مراکز آموزش عالی بویژه برای معلمان به منظور افزایش کمک طلبی و رابطه معلم شاگرد و همچنین افزایش انگیزه در میان دانش آموزان مفید خواهد بود.
بررسی مقایسه ای سبک زندگی متکبرین و شاکرین از منظر سوره مبارکه جاثیه (ارائه الگوی سبک زندگی سالم از منظر سوره مبارکه جاثیه)
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
193 - 211
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهمی که بشر همواره در دوره های مختلف زندگی به آن پرداخته، مفهوم سبک زندگی است. سبک زندگی عبارت است از فرهنگ غالبی که افراد، قالب زندگیشان را بر آن مبنا پایه گذاری کرده و دستاوردهایی در طول زندگی از این نوع شیوه به دست می آورند. لذا دستیابی به سالم ترین سبک از اهمیت بسزایی برخوردار است. از آن جایی که قرآن از جانب خدای عزیز حکیم نازل شده و قطعاً در بردارنده محکماتی در این موضوع است، هدف از این مقاله بررسی این مفهوم در قرآن کریم بود. در این مقاله از روش تدبر واژه ای و سوره ای توأمان استفاده شده است. طی بررسی های به عمل آمده در سوره مبارکه جاثیه، نزدیک ترین واژه به سبک زندگی، واژه شریعت بود. خداوند ذیل آیه 18 این سوره اشاره به این مسئله دارد که شریعت اسلام مسیرهای روشنی را جهت تشخیص راه های دستیابی به حیات طیبه در دنیا و سعادت زندگی آخرت در اختیار انسان قرار داده است. به این ترتیب برمبنای نوع گرایش انسان ها به شریعت در سوره، ویژگی های دو گروه مؤمنین و کافرین موردبررسی قرار گرفت که از جمع بندی آن ها، سبک زندگی مؤمنانه (شاکرانه) و کافرانه (متکبرانه) استخراج شدند. نتایج نشان می دهند که سبک زندگی این دو گروه در هیچ فرآیندی چه در زندگی دنیا و چه در آخرت با هم همسویی ندارند. ویژگی های قالب سبک زندگی مؤمنانه، یقین، ذکر، تفکر، تعقل، شکر، غفران و محو اثر عملکرد متکبرین بود. هم چنین ازجمله دستاوردهای این نوع سبک زندگی می توان به دریافت بصیرت، هدایت و داخل شدن به جریان رحمت الهی، دریافت رزق طیب و فضل الهی، قرار گرفتن ذیل ولایت خدا و درنهایت رسیدن به فوز مبین اشاره کرد. ویژگی های قالب زندگی کافرین نیز عبارت بودند از استکبار، اثم و تأخیر در عمل خیر، ادبیات استهزاآمیز و غفلت. هم چنین نتایج و دستاوردهای این سبک، محرومیت از جریان رحمت الهی، بی اثر شدن اندوخته ها و اعمال دنیایی، بروز اختلاف در بین اقوام، ابتلا به افاک اثیم، خوردن مهر بر سمع، قلب و غشاوه بر بصر، خسارت و گرفتار انواع عذاب شدن است.
بررسی تطبیقی خودارزشمندی از منظر اسلام و روان شناسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خودارزشمندی یکی از نتایج ناشی از بررسی و تحلیل تعامل بین ذهن و شخصیت می باشد، آن را به مثابه شاخص سازگاری روان شناختی و کارکرد مناسب اجتماعی می شناسند و ارتقای آن در شکل دهی سلامت روان مؤثر است. در این پژوهش به منظور بررسی تطبیقی خودارزشمندی از دیدگاه اسلام و روان شناسی از جملات توصیفی تبیینی متون اسلامی (قرآن و حدیث) و از روش های تحلیل محتوا استفاده شد و به سبب گستره معنایی به وسیله واژگان و مفاهیم جمع آوری شده در حوزه خودارزشمندی، جملات توصیفی تبیینی مرتبط با موضوع در متون اسلامی جستجو و انتخاب شد. این پژوهش می کوشد مفهوم خودارزشمندی را از شش محور همچون ماهیت، واژگان متناظر، زمینه و علت، عناصر درونی، پیامدها و ویژگی های خودارزشمندی از دو دیدگاه روان شناسی و اسلام با رویکرد مقایسه ای انتقادی تبیین کند. نتیجه اینکه نگرش متون دینی از مفهوم خودارزشمندی از جهات معیار، خاستگاه و نوع عمل، متفاوت از دیدگاه روان شناسی است. به ترتیب این جهات، خودارزشمندی در جهان بینی اسلام براساس انسان محوری در طول خدامحوری، رضایت الهی و اطاعت از او و نوع عمل بستگی به ایمان، تقوا و عمل صالح دارد، اما روان شناسی در مقابل دیدگاه اسلامی قرار دارد؛ زیرا از جهت معیار به صورت انسان محوری محض و خاستگاه آن خودتأییدی و خودمحوری و در نوع عمل ارزشمندی با هدف استقلال و توجه نداشتن به رفتار تبیین می شود. از این رو نارسایی اندیشه روان شناسان در مفهوم درست خودارزشمندی روشن خواهد شد.
رابطه بهزیستی معنوی با اضطراب و افسردگی در بین جمعیت های عمومی، کارکنان بیمارستان و مراکز بهداشت در دوره همه گیری جهانی ویروس کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
88-99
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: کووید 19 علاوه بر مشکلات جسمی، بحران های روان شناختی متعددی برای مردم ایجاد کرده که از جمله آنها افسردگی، اضطراب، وسواس و اختلال استرس پس از سانحه است. مشکلات روان شناختی ممکن است تأثیر بسزایی بر بهزیستی معنوی افراد داشته باشد. ازاین رو، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین بهزیستی معنوی با اضطراب و افسردگی در بین جمعیت های عمومی، کارکنان بیمارستان و مراکز بهداشت در دوره همه گیری جهانی ویروس کرونا بود.
رابطه تاب آوری و حمایت اجتماعی با سلامت اجتماعی در دانشجویان: نقش تعدیلی خود دلسوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
45 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه : مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت، مورد توجه قرار گرفته است. ارتقاء سلامت اجتماعی در برگیرنده ی زمینه های اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تاب آوری و حمایت اجتماعی با سلامت اجتماعی با نقش تعدیلی خود دلسوزی در دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب بود.
روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 1400-1399 بود که بر اساس جدول مورگان 364 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای با خوشه بندی دانشگاه بر اساس رشته و سپس انتخاب رشته به صورت تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های سلامت اجتماعی کیز و شاپیرو (2004)، مقیاس خود دلسوزی نف (2003)، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1998) مورد نظر به صورت آنلاین پاسخ دادند.
یافته ها : تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، مؤلفه ی تاب آوری 34 درصد و حمایت اجتماعی 27 درصد از واریانس سلامت اجتماعی را پیش بینی می کند. همچنین تاب آوری و حمایت اجتماعی به صورت غیرمستقیم و با نقش تعدیلی خود دلسوزی به ترتیب 24 و 4 درصد از واریانس سلامت اجتماعی را پیش بینی می کنند. خود دلسوزی نیز به میزان 39 درصد در تبیین سلامت اجتماعی به صورت مثبت تأثیر دارد.
نتیجه گیری : سلامت اجتماعی را می توان از طریق عواملی مانند تاب آوری و حمایت اجتماعی افزایش داد و در این بین هر قدر میزان خود دلسوزی افراد بیشتر باشد، این امر می تواند، مناسبتر انجام پذیرد.