فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۶۸۱ تا ۸٬۷۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی نقش مولفه های هوش هیجانی در پیش بینی اختلالات خوشه ی B شخصیت بود. پژوهش حاضر براساس اهداف، از نوع بنیادی و بر اساس روش های جمع آوری داده ها از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل دادند. نمونه آماری در این پژوهش 150 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تعیین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه چندمحوری میلون- 3 (MCMI-III) و پرسشنامه هوش هیجانی بارآن (EQ-i) استفاده شد. نتایج تحلیل مدل ساختاری نشان داد که مولفه های هوش هیجانی در قالب روابط ساختاری قادرند تغییرات نشانه های خوشه ی B شخصیت را در مسیرهای مختلف پیش بینی و تبیین کنند. بین نشانه های شخصیت ضد اجتماعی و کفایت درون فردی، کفایت میان فردی، سازگاری و مدیریت استرس رابطه معنی داری وجود دارد(05/0>P). بین نشانه های شخصیت مرزی و کفایت میان فردی رابطه معنی داری وجود دارد(05/0>P). بین نشانه های شخصیت نمایشی و سازگاری و مدیریت استرس رابطه معنی داری وجود دارد(05/0>P). بین نشانه های شخصیت خود شیفته و خلق عمومی رابطه معنی داری وجود دارد (05/0>P). ارتباطات مشاهده شده بین مولفه های هوش هیجانی و اختلالات خوشه ی B شخصیت تلویحات بالینی مهمی در بر دارد. از آن جمله می توان به کارگیری روش های ارتقای هوش هیجانی برای پیشگیری و درمان این خوشه از اختلالات را نام برد.
بررسی نقش واسطه ای عزت نفس سازمان محور در تأثیر وظیفه شناسی و توافق جویی بر عملکرد وظیفه ای و رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان شرکت ملی حفاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
529 - 539
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای عزت نفس سازمان محور در تأثیر وظیفه شناسی و توافق جویی بر عملکرد وظیفه ای و رفتار شهروندی سازمانی بود. نمونه ی پژوهش، 234 نفر از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسشنامه های استانداردی هم چون ویژگی های شخصیتی (NEO)، عملکرد شغلی، رفتار شهروندی سازمانی و عزت نفس سازمان محور و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. آزمون الگوی پژوهش نشان دهنده برازندگی خوب الگو بود. بررسی تأثیرات مستقیم نشان داد که وظیفه شناسی و توافق جویی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد وظیفه ای، رفتار شهروندی سازمانی و عزت نفس سازمان محور دارند و عزت نفس سازمان محور تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد وظیفه ای و رفتار شهروندی سازمانی دارد. هم چنین، آزمون تأثیرات غیرمستقیم نیز نشان داد که عزت نفس سازمان محور نقش واسطه ای در تأثیر وظیفه شناسی و توافق جویی بر عملکرد وظیفه ای و رفتار شهروندی سازمانی دارد. بر این اساس با درنظرگرفتن متغیرهایی هم چون وظیفه شناسی، توافق جویی و افزایش عزت نفس سازمان محور می توان میزان عملکرد وظیفه ای و رفتارهای شهروندی سازمانی را ارتقاء داد.
شناسایی ابعاد نیازهای حیات معنوی منابع انسانی در صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نیازهای حیات معنوی ناظر به بعد روحی وجود انسان هستند و تأمین درست این نیازها می تواند بستر اساسی رشد انسان سالم، توانا و سعادتمند را شکل دهد. در بعد سازمانی، وجود منابع انسانی شایسته اصلی ترین سرمایه هر سازمان به شمار می رود و ازاین رو یکی از مهم ترین عوامل ارتقای بهره وری سازمان، توانایی ایجاد انگیزش مؤثر در کارکنان براساس شناخت نیازهای معنوی و روحی انسان است؛ همچنین تفاوت های فرهنگی، آسیب های ناشی از استفاده از مدل های انگیزشی غربی، ضرورت افزایش بهره وری و ضعف ابزارهای انگیزشی در سازمان های ایرانی ایجاب می کند تا مدل های بومی برای شناخت نیاز و انگیزش انسان و با لحاظ ظرافت های روحی و معنوی وی بر پایه فرهنگ اسلامی ارائه شود. در راستای این هدف، در این پژوهش از صحیفه سجادیه به عنوان منبع داده ها به منظور تدوین مدل استفاده شد. در این تحقیق از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودا، برای تحلیل داده ها استفاده و پس از کنکاش در مجموعه داده ها، الگویی جدید از نیازها براساس فرهنگ اسلامی با عنوان «نیاز به حیات معنوی» عرضه شد که مضامین سازمان دهنده چهارده گانه آن تعریفی متمایز از نیازهای منابع انسانی ارائه می دهند.
تحول مهار بازدارنده در پسران دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تحول مهار بازدارنده در نمونه ای از کودکان ایرانی بود. شرکت کنندگان پژوهش 90 پسر از پایه اول تا ششم دبستان بودند، که با نمونه برداری دردسترس انتخاب شدند. به منظور بررسی نتایج حاصل از عملکرد این کودکان در دو آزمون فلانکر (اریکسن و اریکسن، 1974) و آزمون برو/ نرو (گوردون و کارامازا، 1982) از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در سیر تحول با افزایش سن مهار بازدارنده از چند جهت یعنی سرعت پاسخگویی به هنگام حضور محرک های همخوان، سرعت مهار محرک های ناهمخوان، دقت و سرعت مرحله اجرا (برو) ارتقا و توسعه می یابد، اما در بازه سنی شش تا نه سال با افزایش سن از جهت دقت مهار (نرو) کاهش مشاهده می شود. به طور کلی به نظر می رسد مهار بازدارنده با افزایش سن از جنبه های گوناگون به اشکال متفاوت توسعه و تحول می یابد.
هویت نوجوانان پسر ایرانی در بستر کلان روایت زندگی آن ها: یک مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در خصوص کلان روایت هویت نسل فعلی نوجوانان ایرانی و ماهیت آن دانش ژرفی وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی کلان روایت هویت نوجوانان ایرانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی با رویکرد آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله بعلاوه روانشناسان و جامعه شناسان شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. ۱۹ نفر از نوجوانان با نمونه گیری در دسترس و ۶ نفر از متخصصان با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود که از بین آن ها ۲۱۸ نفر با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه داستان زندگی مک آدامز (۱۹۹۵) و در بخش کمی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفت. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل محتوا بعلاوه تحلیل عاملی مرتبه اول نشان داد که مدل کلان روایت نوجوانان شامل مؤلفه هایی چون تعلق به خانواده، پایبندی به ارزش های دینی و اطاعت از والدین است. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد که اطاعت از والدین (۱/۳۲=Z) بیشترین سهم را در مدل دارد. نتیجه گیری: علیرغم رشد ارزش های مدرن در جامعه ایران، ارزش های سنتی کماکان نقش پررنگی در ساختار کلان روایت هویت نوجوانان پسر ایرانی ایفا می کند.
مطالعه تطبیقی ارتباط قضا و قدر الهی با حوادث طبیعی در نگاه متکلمین مسلمان
حوزههای تخصصی:
مسئله قضا و قدر، از جمله مسائل اعتقادی است که متفکران اسلامی از قدیم الایام با آن روبرو بوده و دیدگاه های گوناگونی در باره آن مطرح کرده اند. از طرفی، انسان در زندگی خود با حوادثی مواجهه خواهد شد که منشاء انسانی ندارد و در افعال وکردار نیز دارای اراده مختارانه است که بدون شک این اختیار او برخلاف قضا و قدر الهی نخواهد بود، زیرا بر اساس مقدرات الهی است. پس وقایعی مانند سیل، زلزله، رعد- برق، آتشفشان و موارد مشابه در زندگی انسان با قضا و قدر الهی ارتباط مستقیم دارد. بدین رو لازم است، جایگاه قضا و قدر الهی که یک اصل اعتقادی است، بازکاوی گردد تا به دغدغه های ذهنی بشر پاسخ داده و از انحراف آن جلوگیری شود. لذا، در این پژوهش سعی شده است با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی ارتباط حوادث طبیعی با قضا و قدر الهی در نگاه متکلمان مسلمان پرداخته شود.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ایوان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی جزء طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش، همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان ایوان بودند که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه مبتنی بر اشتیاق تحصیلی آموزش داده شد. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامهرفتار خودشکن کانینگام را تکمیل کردند. داده ها نیز با روش تحلیل واریانس آمیخته بررسی شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات متغیر رفتارهای خودشکن تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معناداری داشته است. نتیجه گیری: بنابراین،برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان اثربخش بوده است.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب و بهزیستی روانشناختی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ذهن آگاهی، آگاهی و توجه پایدار و هدفمند، در لحظه حال، همراه با پذیرش، غیرقضاوتی و یکی ندانستن خود با ذهن است. پژوهش حاضر به منظورتعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی درکاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش ها: در این پژوهش، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور از میان سیصدو بیست و پنج نفر دانشجوی دانشگاه آزاد شهرستان پارس آباد مغان، تعداد 30 نفرکه در آزمون اضطراب نمره بالایی بدست آوردند، انتخاب و بطورتصادفی به دوگروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. آموزش ذهن آگاهی به مدت ۸ جلسه برای گروه آزمایش آموزش داده شد. شرکت کنندگان دو گروه، پرسشنامه های اضطراب کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف را در دو نوبت (پیش از درمان و پس از درمان) تکمیل کردند. برای تحلیل دادها، از نرم افزار spss 20 و تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی، اضطراب را کاهش( 05/0 > P ، ۰۶۳/۱۳ F= ) و بهزیستی روانشناختی را افزایش ( 05/0 > P ، ۹۶۳/۹ F= ) می دهد. نتیجه گیری: ذهن آگاهی با افزایش آگاهی و توجه در لحظه حال٬ مشاهده غیر قصاوتی و پذیرش امورهمانطوری که هست٬ یکی ندانستن خود با ذهن٬ کاهش کهنه نمایی و قدرت فرمانهای ذهن و کاهش انجام فعالیت از روی عادات٬ موجب کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان شد. بنابراین پیشنهاد می شود ذهن آگاهی به عنوان روش کیفی زیستن در لحظه حال در کاهش اضطراب و ارتقاء بهزیستی روانشناختی دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
259 - 280
حوزههای تخصصی:
مرگ فرزند یکی از دردناک ترین بحران هایی است که والدین تجربه می کنند. آن ها در پی این فقدان، با آسیب های متعددی روبه رو می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده بود. در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه ای بهره گرفته شد. جمعیت آماری این پژوهش شامل کلیه مادرانی است بود که فرزند خود را در طی 6 الی 12ماه گذشته در بیمارستان محک از دست داده بودند. از این بین سه مادر به شیوه نموه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و هریک در 6 جلسه 90 دقیقه ای انفرادی و هفته ای یک بار در جلسات مداخله آموزش محور رویکرد وحدت مدار شرکت کردند. متغیر ها ی مورد اندازه گیری ، توسط مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم(BDI-II) و مقیاس بهزیستی پالوتزین و الیسون در سه خط پایه، طی مداخله و دو پیگیری مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل چشمی، اندازه اثر، شاخص کوهن و درصد بهبودی بهره گرفته شد. نتایج تحلیل روند نتایج سنجش ها و نیز محاسبه درصد کاهش و افزایش نتایج نسبت به خط پایه، حاکی از کاهش نمرات افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران بوده است. به نظر می رسد که مداخله انفرادی از نوع آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار با توجه ویژه به نیاز های بنیادی وجودی و معنوی موجب کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده شود.
اثربخشی درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی در کارکنان عملیاتی آتش نشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1171-1192
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی پیرامون تأثیر درمان شناختی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی در محیط های شغلی انجام شده است اما در مورد تأثیر درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی در محیط شغلی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی در کارکنان آتش نشانی شهر مشهد بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه و همراه با دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان عملیاتی آتش نشانی شهر مشهد در سال 1397 به تعداد 1100 نفر بود. از بین 68 نفر تعیین شده در غربالگری، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با گمارش تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت اند از: پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران،1979)، پرسشنامه علایم روان تنی در محیط غیر بالینی (موهر، 2000)، پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) و جلسات درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد (هالیس، کاملی، دایون و نویپر، 2016). داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد ( 0/05 >α). به منظور انجام تحلیل از نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: در نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی بین گروه ها در پس آزمون تفاوت معنادار وجود داشت. گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری را نشان دادند ( p< 0/0001 ). نتیجه گیری: کارکنانی که در جلسات درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد شرکت کردند نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی شان کاهش یافت. این برنامه درمان برای محیط های شغلی با تنش بالا و مستعد مشکلات روان شناختی همچون افسردگی و مشکلات روان تنی پیشنهاد می شود.
ارائه مدل علی در تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجی گر جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
80-107
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت گیری مذهبی بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلّمان زن و مرد متأهل شاغل در دوره های متوسطه اول و دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 4080 نفر بود که به روش نمونه برداری تصادفی تعداد 28 مدرسه و در نهایت از بین آن ها 304 نفر از معلمان داوطلب انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تمایزیافتگی خود ساخته (اسکورن و اسمیت، 2003) ؛ پرسشنامه بخشش در خانواده (پولارد، اندرسون، اندرسون و جنینگز 1998)؛ جهت گیری مذهبی (آلپورت و راس 1967) و مقیاس زناشویی اِنریچ (فورنیر، اولسون و دروچمن 1983) استفاده شد. پس از حذف 10 پرسشنامه مخدوش و 3 داده پرت، جهت تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین جهت گیری مذهبی درونی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 33/0= β ) مثبت و ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خود و رضایت زناشویی (01/0> P ، 149/0= β ) و ضریب مسیر غیرمستقیم بین بخشودگی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 129/0= β ) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: از آن جاکه جهت گیری مذهبی درونی می تواند در بهبود روابط و رضایت زناشویی موثر باشد، پیشنهاد می شود که در مشاوره زناشویی از تقویت باورهای مذهبی زوجین استفاده شود.
مقایسه معنای زندگی و کنترل عواطف در بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس و مرگ به دلایل زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
146 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه معنای زندگی و کنترل عواطف در بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس -19 و مرگ و میر به دلایل زیستی صورت گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر علی _ مقایسه ای و به لحاظ گردآوری داده ها از نوع میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس-19 و مرگ و میر به دلایل زیستی با دامنه سنی 20 الی 50 سال ساکن در شهر تهران سال 400-1399 بود که طی 3 الی 6 ماه اخیر یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده اند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 فرد سوگوار ناشی از مرگ شخص یا اشخاصی از خانواده به دلیل کرونا یا سایر مرگ ها (50 نفر سوگوار ناشی از مرگ عزیز به دلیل کرونا ویروس و 50 نفر سوگوار ناشی از مرگ عزیز به دلایل زیستی) انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز، چامبلز و آهرنس (1997) و پرسشنامه معنای زندگی پرسشنامه معنای زندگی توسط استگر، فرازیر، اویشی و کالر (2006) بود. جهت تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تک متغیره از نرم افزار آماری SPSSنسخه 26 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین متغیرهای معنای زندگی و کنترل عواطف در بین بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس-19 و مرگ و میر به دلایل زیستی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بازماندگان قربانیان بیماری کرونا می توانند با کنترل عواطف منفی خود بر سوگ خود غلبه کنند.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی مفاهیم روانشناسی مثبت گرا و فراشناخت بر میزان اضطراب و تاب آوری نوجوان دختر در قرنطینه پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
309 - 327
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزش گروهی مداخله روانشناسی مثبت گرا و آموزش فراشناخت بر میزان اضطراب و تاب آوری نوجوانان دختر در قرنطینه پاندمی کرونا انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود که مجموعاً 90 نفر دختر نوجوان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه مساوی (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه هر گروه 30 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی آموزش فراشناخت به شکل ترکیبی بسته آموزشی ولز و رابینیا را در هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی و گروه آزمایش روانشناسی مثبت گرا بسته ترکیبی چراغیان (1393) و بسته آموزشی (AFMAS) در 9 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با استفاده از پرسشنامه های میزان اضطراب بک (1990) و تاب آوری کونور- دیویدسون (2003) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که آموزش گروهی روانشناسی مثبت گرا (91/10=F، 002/0=P) و فراشناخت (92/11=F، 001/0=P) بر میزان اضطراب و آموزش گروهی روانشناسی مثبت گرا (50/16=F، 001/0=P) و فراشناخت (77/12=F، 001/0=P) بر میزان تاب آوری موثر بود و در میزان تاثیر بین دو آموزش تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گیری شد که هر دو روش آموزش مثبت گرا و فراشناخت بر کاهش میزان اضطراب و افزایش تاب آوری نوجوانان دختر موثر بوده اند
مقایسه تأثیر زوج درمانی شناختی- رفتاری و زوج درمانی هیجان مدار بر طرحواره های عشق زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
190 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر زوج درمانی شناختی- رفتاری و زوج درمانی هیجان مدار بر طرحواره های عشق زنان متأهل بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل 40-25 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1397 بود که 60 زن متأهل به شیوه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه طرحواره عشق سینگلیز و همکاران (1995) بود. گروه آزمایش زوج درمانی شناختی-رفتاری شادیش و بالدوین (2005) 10 جلسه و گروه آزمایشی زوج درمانی هیجان مدار جانسون (2004) را در هشت جلسه به مدت 90 دقیقه دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: مداخله زوج درمانی شناختی-رفتاری بر طرحواره عشق ایمن (F=5.98، P=0.019)، طرحواره عشق چسبیده (F=9.20، P=0.004)، طرحواره عشق کناره گیر (F=8.55، P=0.006)، طرحواره عشق بی ثبات (F=8.15، P=0.007)، طرحواره عشق غیرجدی (F=5.71، P=0.022)، و طرحواره عشق بی علاقه (F=9.99، P=0.003) و در مداخله زوج درمانی هیجان مدار بر طرحواره عشق ایمن (F=9.18، P=0.004)، طرحواره عشق چسبیده (F=8.23، P=0.007)، طرحواره عشق کناره گیر (F=5.21، P=0.028)، طرحواره عشق بی ثبات (F=12.81، P=0.001)، طرحواره عشق غیرجدی (F=6.01، P=0.019) و طرحواره عشق بی علاقه (F=10.65، P=0.002) مؤثر بوده است و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: زوج درمانی شناختی-رفتاری و زوج درمانی هیجان مدار از مداخلات مؤثر بر طرحواره های عشق زنان است؛ لذا این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه آموزش و ارتقای بهداشت روانی زنان متأهل ارائه می کنند.
طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی سوءاستفاده ازکودکان براساس مؤلفه های ویژگی های شخصیتی و پیوند والدینی در والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
234 - 251
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت تعیین روابط بین ویژگی های شخصیتی وپیوندوالدین باسواستفاده ازکودکان بود. روش:روش پژوهش روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع حداقل مربعات جزئی و هدایت شده و جامعه آماری، شامل ک شامل کودکان دختر مقطع سنی13الی15سال مقطه دبیرستان دوره اول شهر مشهد و والدین آن ها در سال96-98که بالغ بر 248594 نفر بودند. نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحله ای و حجم نمونه براساس نرم افزار برآورد اندازه نمونه (364دختر) و با توجه به احتمال 20 درصد افت آزمودنی ها تعداد نمونه384 نفرو والدین آن هاانتخاب شد.ابزار پژوهش پرسشنامه ویژگی های شخصیتی کاستا ومک کری فرم کوتاه1989،مقیاس پرسشنامه پیوند خانوادگی (PBI) ۱۹۷۹ گوردن پارکرو مقیاس پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) برنستاین، استین، نیوکمپ، والکر، پوگ و همکاران 2003بود. یافته ها: یافته هانشان داد که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی سوءاستفاده از کودکان براساس ویژگی های شخصیتی والدین و پیوند والدینی با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین مسیر مستقیم پیوند والدینی در مراقبت (097/0-0β=،001/0P)،حمایت عاطفی (263/0-0β=،001/0P) ، ویژگی های شخصیتی والدین سهم روان رنجوری(07/0=β،10/0=P)، برون گرایی(09/0-=β،100/0=P)،انعطاف پذیری(055/0-=β،100/0=P)، دلپذیر بودن (078/0-=β،002/0=P)و با مسئولیت پذیر بودن (12/0-=β،001/0=P)بر سوءاستفاده از کودکان معنادار است.نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می شودبمنظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط والد-فرزندی در طول ملاحظات پیشگیرانه بپردازند.
ساخت، رواسازی و تعیین پایایی پرسشنامه اختلال لجبازی و نافرمانی و سلوک کودکان پسر مقطع ابتدایی شهر تبریز بر اساس DSM-5(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
248 - 227
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر ساخت پرسشنامه ای برای تشخیص اختلال لجبازی و نافرمانی و سلوک در کودکان پسر مقطع ابتدایی (6 الی 12 ساله) و بررسی روایی و پایایی آن بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 1200 نفر دانش آموز پسر مقطع ابتدایی شهر تبریز با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و با همکاری مادران همان دانش آموزان پرسشنامه مورد نظر بر اساس DSM-5 ساخته شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از چرخش مستقل واریماکس، سه عامل مستقل سلوک، رفتار جرو بحث و خلق خشمگین و تحریک پذیر را معرفی کرد که به ترتیب 79/15%، 75/14% و 06/14% واریانس متغیرها و بر روی هم 61/44% کل واریانس متغیرها را تبیین می کردند. برای بررسی روایی از روش ارزش ویژه بیشتر از 1 استفاده شد و نتایج نشان داد که هم عوامل سه گانه و هم کل پرسشنامه از روایی مطلوب برخوردارند. مقدار ضریب آلفای کرونباخ در بررسی پایایی عوامل سه گانه پرسشنامه به ترتیب برابر با 74/0، 60/0، 74/0 و برای کل پرسشنامه (77/0=α) به دست آمد. میانگین شیوع اختلال سلوک، رفتار جر و بحث و خلق خشمگین و تحریک پذیر کودکان گروه نمونه، طبق تعیین وضعیت اختلالات بر اساس رویکرد ابعادی DSM-5 در وضعیت «متوسط تا شدید» به ترتیب برابر با 7/2%، 8/7% و 6/15% به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به خصوصیات رفتارسنجی مطلوب پرسشنامه اختلال لجبازی و نافرمانی و سلوک کودکان می توان از این ابزار برای کاربردهای تحقیقاتی و بالینی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی و خودکارآمدی دانشجویان خانم دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در نیمسال دوم تحصیلی 1399-1398
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی دانشجویان خانم دانشگاه آزاد اسلامی بود. پژوهش حاضر یک تحقیق آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان خانم دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در نیمسال دوم تحصیلی 1398-1399 که تعداد آن ها حدود 500 نفر بود. برای نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه خودکارآمدی و پرسش نامه کیفیت زندگی 36 SF استفاده شد و داده ها بر اساس تجزیه و تحلیل کواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد آموزش مهارت های زندگی موجب بهبود کیفیت زندگی خواهد شد و در مولفه سلامت جسمانی 14% و در سلامت روانی 18% از تغییرات واریانس ها ناشی از آموزش های مهارت های زندگی بوده است بنابراین آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی دانشجویان تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین پس از کنترل تفاوت های موجود در دو گروه کنترل و آزمایش، آموزش مهارت های زندگی توانسته است افزایش معناداری در میانگین این منغیر ایجاد نماید.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی با آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
194-167
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی و آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارض و درگیری با همسر و مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران در سال 1398 بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از آن گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (گلاسر، 2012) و گروه آزمایش دوم نیز به مدت 8 جلسه آموزش شناختی رفتاری (فری، 1999)، بک (2011)، نینان و درایدن (2004) را به شیوه گروهی دریافت کردند. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه یک آزمون پیگیری جهت اطمینان از نتایج حاصله به عمل آمد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارض زناشوئی ثنایی و براتی، پرسشنامه های همدلی جولیف و فارینگتون و خودکنترلی تانجی و همکاران بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره وتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو آموزش گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی و شناختی رفتاری اثر معناداری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی داشتند ( P<0.01 ) . همچنین، روش شناختی رفتاری بر خودکنترلی مؤثرتر از روش واقعیت درمانی و روش واقعیت درمانی بر همدلی مؤثرتر از روش شناختی رفتاری عمل نموده است. نتیجه گیری : با توجه به تأثیر هر دو روش بر متغیرهای پژوهش، استفاده از این آموزش ها به وسیله روان شناسان و مشاوران در برنامه های روان آموزشی افراد دارای تعارض زناشویی توصیه می شود. همچنین با توجه به اثرگذاری بیشتر هر آموزش بر یک متغیر پیشنهاد می شود تا برنامه های آموزش زوجی براساس این یافته ها تنظیم گردد.
عوامل و اثرات روان شناختی اعتیاد به گوشی هوشمند: یک مطالعه مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور تکنولوژی های جدید و گسترش آن ها در سطح جهان، استفاده از گوشی های هوشمند به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی انسان ها تبدیل شده است. اما در کنار وجوه مثبت این مقوله، استفاده ی بیش از حد و اعتیاد به این ابزارِ جدید به موضوعی شایان توجه بدل شده است که می تواند ابعاد مهمی از زندگی یک فرد را تحت تأثیر قرار دهد. در مطالعه ی حاضر با جستجوی کلیدواژه های اثرات روان شناختی اعتیاد به گوشی هوشمند و عوامل روان شناختی اعتیاد به گوشی هوشمند در پایگاه های معتبر خارجی و داخلی در بازه ی زمانی سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ تعداد ۵۱۲ مقاله ی مرتبط به دست آمد که پس از بررسی ملاک های ورود و خروج تعداد ۳۵ مقاله در تحلیل نهایی لحاظ شد. پژوهش های این حیطه در دو دسته ی اثرات روان شناختی اعتیاد به گوشی هوشمند و عوامل روان شناختی اعتیاد به گوشی هوشمند دسته بندی شد. در رابطه با اثرات روان شناختی عمده ی پژوهش ها حاکی از اثرات منفی ای همچون افسردگی، اضطراب، استرس، کاهش یادگیری، کاهش بهره وری، عزت نفس پایین و امثال آن بود بود و در رابطه با عوامل روان شناختی پژوهش ها بر نقش عواملی همچون روان رنجورخویی، گشودگی، وجدانی بودن پایین، توافقی بودن پایین، افسردگی، اضطراب، خودکنترلی پایین، تکانش گری کژکار، تنهایی و مواردی از این قبیل تأکیده داشته اند. مرور این پژوهش ها نشان می دهد که پدیده ی اعتیاد به گوشی هوشمند از اثرات روان شناختی قابل ملاحظه ای برخوردار است و لذا ضروری است که با در نظر گرفتن چهارچوب پژوهش هایی که به عوامل روان شناختی دخیل در آن پرداخته اند برنامه هایی برای پیشگیری و مداخله در این پدیده ی مخرب طراحی نمود.
تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رشد پس از سانحه و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر بر رشد پس از سانحه و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار 1398 به بیمارستان آراد شهر تهران مراجعه کرده و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و یک گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش درمان متمرکز بر شفقت (طی 8 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رشد پس از سانحه PTGI (تدسچی و کالهون، 1996) و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی BICI (لیتلتون، آکسوم و پوری، 2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS21 انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه و کاهش نگرانی از تصویر بدنی سانحه شده است (05/0>p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان متمرکز بر شفقت جهت افزایش رشد پس از سانحه و کاهش نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.