فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۶۶۱ تا ۸٬۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین و نقد میزان همخوانی و ناهمخوانی سبک تربیتیِ مبتنیِ بر رویکرد فازی براساس دیدگاه ائمه اطهارb است. روش تحقیق در بخش کیفی، روش تحلیل از نوع تفسیری و در بخش کمّی، روش پیمایشی و برای فازی سازی داده ها، از روش تحلیل فازیِ ذوزنقه ای استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل دو جامعه آماری؛ یکی، خبرگانِ حوزه فازی دارای سابقه تدریس، تألیف کتب و مقالات علمی و دیگری، طلاب سطح سه به بالا در حوزه علمیه بودند. ابزار گردآوری نیز اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که میزان همخوانی و ناهمخوانیِ سبک تربیتی مبتنی بر رویکرد فازی با دیدگاه ائمه اطهارb در مؤلفه محبت، تا حدودی سازگار، موافق و نسبتاً بی طرف، در مؤلفه آزادی تا حدود کمی بی طرف و نسبتاً مخالف، در مؤلفه کنترل تا حدودی سازگار و نسبتاً موافق، در مؤلفه توانایی و وسع تا حدودی بی طرف، در مؤلفه تشویق تا حدود کمی مخالف، بی طرف و کمی موافق و در نهایت در مؤلفه تنبیه تا حدودی بی طرف است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذرش وتعهد بر تصمیم گیری تکانشی وافکار خودکشی در زنان و مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
270 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصمیم گیری تکانشی و افکار خودکشی وابستگان به مواد بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود و جامعه آماری 1700 نفر از زنان و مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان سوء مصرف مواد شهر ساری بودند که پس از غربالگری به صورت هدفمند 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس تکانش گری پاتون، استانفورد و بارت (1995) و مقیاس افکار خودکشی بک (1961) بود. گروه آزمایش هشت جلسه درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر بسته درمانی هیز و همکاران (1999) را دریافت کرد و گروه گواه در حالت انتظار قرار گرفت؛ داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تصمیم گیری تکانشی (87/4=F، 036/0 =P) و نمره افکار خودکشی (02/5=F، 033/0 =P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزارش شد (01/0=P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد راهبردی مناسب برای کاهش تکانشگری و افکار خودکشی زنان و مردان وابسته به مواد است و می توان از آن به عنوان یک شیوه مداخله مؤثر استفاده کرد.
بررسی ابعاد شناختی هیجانی شخصیت و نیمرخ روانی بیماران سایکوتیک ناشی از مصرف شیشه و مقایسه آن با افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
533-536
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مهمترین مباحث در زمینه وابستگی و سوء مصرف مواد فرآیندهای شناختی هیجانی در مصرف کنندگان می باشد. این بدین دلیل است که سوء مصرف باعث آسیب های بلند مدت مغزی در این قربانیان می شود. در حقیقت، اعتیاد به مواد یک فرآیند پیچیده ذهنی است که فاکتورهای شناختی، هیجانی و زیستی را درگیر می کند. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ابعاد شناختی هیجانی نظریه شخصیت کلونینجر در افراد وابسته به شیشه و مقایسه آنها با افراد عادی انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه علی مقایسه ای است. در این تحقیق 50 بیمار سایکوتیک ناشی از مصرف شیشه که برای ترک اعتیاد خود به مرکز درمانی کنگره 60 مراجعه کردند و نیز 50 نفر از دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران به عنوان گروه کنترل با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و دو پرسشنامه TCI و ASR را پاسخ دادند. داده های استنباطی تفاوت معنادار در سطح 0/001 در ابعاد شخصیت بین دوگروه نشان داد، اما در بعد پشتکار تفاوت معناداری 0/05 بدست نیامد. یافته ها: به وسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیری بررسی شدند و برای تحلیل ارتباط این دو گروه از رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتیجه گیری: این بدان معنی است که بیماران سایکوتیک ناشی از مصرف متامفتامین در ابعاد شناختی هیجانی بجز پشتکار و مؤلفه های نیمرخ روانی از سلامت روانی کمتری نسبت به گروه عادی برخوردارند و تمامی مؤلفه های نیمرخ روانی نیازمند توجه بالینی است
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر بخشش خود و افسردگی دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
13 - 22
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودزنی از جمله علائم برخی از اختلالات روانشناختی است که بعضا از نوجوانی شروع می شود . این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر گذشت و افسردگی دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی شهر اصفهان انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان با سابقه خودزنی که در سال 1397 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. به این ترتیب 30 دختر نوجوان به شکل نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های مقیاس گذشت بین فردی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و سطح استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره) تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر بخشش خود افزایش معنادار در مرحله پس آزمون داشته و در متغیر و افسردگی نیز کاهش معناداری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل وجود داشت. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان برای یهیود گذشت بین فردی و کاهش افسردگی در دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی، از رفتاردرمانی دیالکتیک سود جست.
اثربخشی آموزش تلفیقی صلح و حسن گزینی بر بهبود روابط بین فردی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۶۹۸-۱۶۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یادگیری برای باهم زیستن همراه با ارزش های اخلاقی، از موضوعات عمده در تعلیم وتربیت امروزه است. پژوهش های بسیاری پیرامون آموزش صلح انجام گرفته ولی آموزش تلفیقی صلح وحسن گزینی برتوانمندسازهای تحصیلی ازجمله روابط بین فردی وانگیزه تحصیلی دانش آموزان مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی صلح و حسن گزینی بر بهبود روابط بین فردی وانگیزه تحصیلی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه تهران بود. روش: پژوهش، به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش وگواه و پیگیری یک ماهه انجام شده است. جامعه آماری آن، دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه منطقه 19، شهرتهران (5901 نفر) در سال تحصیلی 99-98 بود. نمونه،40 دانش آموز به صورت هدفمند انتخاب شده، و به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه 20 نفره قرارگرفته اند. ابزار پژوهش مقیاس ارزیابی شایستگی تحصیلی دیپرنا و الیوت (1999) بود. برای گروه آزمایش، برنامه مداخله آموزش تلفیقی صلح و حسن گزینی، شامل 8 جلسه 90 دقیقه ای طی 8 هفته مداوم، اجرا شد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون و یک ماه بعد، آزمون مرحله پیگیری گرفته شد. داده های گردآوری شده به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر وآزمون تعقیبی بونفرونی با نرم افزار Spss-22 تحلیل استنباطی شد. یافته ها: آموزش تلفیقی صلح و حسن گزینی بر روابط بین فردی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت داشت (0/01>P). این تأثیر در مرحله پیگیری هم معنی دار بود. نتیجه گیری: آموزش تلفیقی صلح و حسن گزینی می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت بهبود روابط بین فردی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر آموزش بخشایش گری در مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی بر اصلاح روابط والد – کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش بخشایش گری در مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی بر اصلاح روابط والد - کودک انجام گرفت. 30 نفر از مادران دارای کودک نارسایی توجه – بیش فعالی از ناحیه 4 و 1 تبریز انتخاب شدند. کودکان این مادران درحال تحصیل در پایه دوم و سوم ابتدایی در سال تحصیلی 98-99 بودند. 15 نفر از آنها به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر نیز در گروه کنترل جایگزین شدند. روش این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود و آموزش برنامه بخشایش گری در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تعامل والد - کودک جرارد استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر بهره گرفته شد. نتایج، تفاوت معنی داری در خرده مقیاس های کیفیت تعامل والد - کودک یعنی حمایت والدینی، رضایت از فرزندپروری، مشارکت در فرزندپروری و ارتباط با فرزند گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و نیز در دوره پیگیری نشان داد. نتایج حاکی از آن بود که آموزش بخشایش گری سبب بهبود اصلاح روابط والد - کودک در مادران کودکانی با اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی می شود و این برنامه مداخله آموزشی می تواند در مراکز مشاوره به منظور اصلاح روابط والد - کودک استفاده شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پنج عامل شخصیت ومولفه های تکانشگری افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۲۰-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پنج عامل شخصیت و مولفه های تکانشگری افراد مبتلا به شخصیت مرزی انجام شد. روش پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به بخش سرپایی بیمارستان روانپزشکی زارع و کلینیک خانه معنا ساری در طی خرداد 1399 مراجعه کردند، از میان آنها 3 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مدت 40 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها در سه مرحله خط پایه، درمان، پیگیری در طی 11 ماه با استفاده از پرسشنامه های تکانشگری بارات BIS (بارات و همکاران، 2004) و پنج عامل شخصیت NEO (مک کری و کاستا، 2004) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل نمودار، تغییر پایا، استفاده شد. تحلیل نتایج در مرحله درمان در فرد اول در متغیر توافق در فرد دوم در متغیر های توافق، عصبیت، نمره کل تکانشگری و در فرد سوم در متغیر های عصبیت، تکانشگری شناختی، تکانشگری حرکتی و نمره کل تکانشگری دیده شد. در مرحله پیگیری در فرد اول تغییرات در مولفه های تکانشگری ، در فرد دوم در متغیر های عصبیت، مولفه های تکانشگری و در فرد سوم در متغیر های توافق، عصبیت، مولفه های تکانشگری دیده شد. می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مدت زمان 10 ماه می تواند تغییرات برجسته در افراد مبتلا به شخصیت مرزی ایجاد کند، پژوهش های بیشتر در خصوص تعمیم نتایج درمان نیاز است.
بررسی اثربخشی بازی رایانه ای آموزشی تولیدشده بر درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی رایانه ای آموزشی تولیدشده بر درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر پایه اول دوره دوم متوسطه تهران انجام شده است. روش ها: این مطالعه با توجه به اهداف و فرضیه ها از نوع طرح های آزمایشی بین گروهی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل است و با توجه به شیوه جمع آوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر تهران که در سال تحصیلی ۹۶-۹۷ در حال تحصیل بودند تشکیل می دهد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند یک مدرسه در منطقه ۲ تهران به عنوان نمونه انتخاب شده و۵۰ نفر در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. جهت جمع آوری داده های موردنیاز از پرسشنامه درگیری تحصیلی استفاده شد. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری نشان داد سطح معناداری کوچک تر از 01/0 است (01/0> p ). بدین ترتیب فرض صفر آماری رد و مشخص گردید که بین دانش آموزان در دو گروه آزمایش و کنترل، در نمرات مربوط به درگیری تحصیلی و مؤلفه های آن در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری : مطابق با نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که بازی رایانه آموزشی تولیدشده بر متغیر درگیری تحصیلی و مؤلفه های آن مؤثر بوده و موجب افزایش آن شده است.
اثربخشی تکنیک های شناختی طرحواره درمانی یانگ بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه دختران آزار دیده جنسی
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
113 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تکنیک های شناختی طرحواره درمانی یانگ بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران آزاددیده جنسی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران بی سرپرست و بدسرپرستی می شد که مورد آزار جنسی قرار گرفته اند و در مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی شهرستان ری در سال 1394 نگهداری می شدند. از این جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 20 دختر با استفاده از پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ(YSQ-L2) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از غربالگری 20 دختر (با استفاده از جدول کوهن و در نظر گرفتن حجم اثر 50/0 و توان آزمون 57/0) انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش(10 نفر) و کنترل(10 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت درمان تکنیک های شناختی طرحواره درمانی یانگ قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. گروه ها در ابتدا و انتهای پژوهش مجدداً به وسیله ی پرسشنامه ی طرحواره یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری(MANCOVA) نشان داد اجرای تکنیک های شناختی طرحواره درمانی بر کاهش ابعاد بریدگی/طرد، دیگر جهت مندی، وخودگردانی و عملکرد مختل طرحواره های ناسازگار اولیه مؤثر است ولی بر کاهش ابعاد محدودیت های مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری مؤثر نیست.
اثربخشی معنا درمانی گروهی بر ترس از پیشرفت بیماری و کنترل درد و رنج در بیماران مبتلا به سرطان پستان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی بر ترس از پیشرفت بیماری و کنترل درد و رنج در بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران زن مبتلا به بیماری سرطان پستان مراجع کنند به بیمارستان صارم در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری دواطلب، تعداد 24 نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش های معنادرمانی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات ترس از پیشرفت و مقیاس کوتاه شدت درد بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی، باعث کاهش معنادار (001/0> p ) ترس از پیشرفت بیماری و شدت درد در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. بنابراین می توان از این درمان به عنوان یک درمان مکمل در کنار دارودرمانی برای بهبود زندگی این بیماران استفاده کرد.
مدل یابی تاب آوری تحصیلی بر اساس سبک های دلبستگی، جو روانی- اجتماعی مدرسه با میانجی گری سبک های هویت دانش آموزان متوسطه اول شهر مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش مدل یابی تاب آوری تحصیلی بر اساس سبک های دلبستگی، جو روانی- اجتماعی مدرسه با میانجی گری سبک های هویت بوده است. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول در شهرستان مرودشت که تعداد آن ها در سال تحصیلی 1399- 1398 بالغ بر 2280 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 357 نفر از دانش آموزان انتخاب و از روش پرسش نامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز، سبک های دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، جو مدرسه دلاویر و سبک های هویت برزونسکی مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان و هم چنین، رگرسیون سلسله مراتبی به شیوه بارون - کنی نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی در رابطه بین سبک های دلبستگی اضطرابی با جهت گیری آینده، هم چنین، سبک دلبستگی (اضطرابی و وابستگی) با مهارت ارتباطی، هم چنین، با امنیت و مثبت نگری نقش واسطه ای سهمی ایفا می کند. سبک هویت هنجاری نیز در رابطه بین سبک های دلبستگی (وابستگی و اضطراب) با مهارت ارتباطی، هم چنین، اضطراب وجهت گیری آینده، امنیت و مثبت نگری دارای نقش واسطه گری سهمی و واسطه گری کامل آن با امنیت وجهت گیری آینده تایید می شود .سبک هویت سردرگم نیز در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی با مهارت ارتباطی، امنیت ومثبت نگری دارای نقش واسطه ای جزیی وباجهت گیری آینده نقش واسطه ای کامل ایفا می کند. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مدل تاب آوری تحصیلی بر اساس سبک های دلبستگی، جو روانی- اجتماعی مدرسه با میانجی گری سبک های هویت دانش آموزان متوسطه اول شهر مرودشت از برازش مطلوبی برخوردار است.
تاثیر آموزش بر اساس چهارچوب فعالیت های متمایز شده آشکار یادگیری( DOLA ) بر پیشرفت تحصیلی درس تفکر و سواد رسانه ای و گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان پسر پایه دهم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
121 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق مقایسه تاثیر سطوح مختلف آموزشی ( DOLA ) در چهار سطح( انفعالی، فعال، سازنده گرا و تعاملی) بر پیشرفت تحصیلی درس تفکر و سواد رسانه ای وگرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری 117 نفر(30 نفر در گروه گواه و 87 نفر در گروه های آزمایشی ) که به طور تصادفی خوشه ای در شهر میاندوآب در چهار دبیرستان پسرانه و در هر دبیرستان یک کلاس انتخاب شدند. پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی تکمیل شدند. هر یک از گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش و گروه کنترل به صورت انفعالی (سنتی) تحت آموزش قرارگرفت. بعد از جمع آوری داده ها ، با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون کوواریانس یک راهه ( ANCOVA ) و مقایسه زوجی بونفرونی به کار گرفته شد. نتیجه: نشان داد که آموزش در سطوح فعال چهارچوب ( DOLA ) بر گرایش به تفکر انتقادی و میزان پیشرفت تحصیلی تاثیر مثبت و معناداری دارد.آموزش در سطح فعالیت تعاملی بیشترین تاثیر و آموزش در سطح انفعالی (سنتی)کمترین تاثیر را بر یادگیری دارد . همچنین به ترتیب با حرکت ازسطح انفعالی به سمت سطح تعاملی نمرات دانش آموزان نیز افزایش پیدا می کند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که هرچقد آموزش ها در مدارس به صورت فعالانه تدریس شوند به همان میزان تفکر انتقادی و یادگیری دانش آموزان پیشرفت محسوسی خواهد داشت.
تأثیر زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند بر کیفیت رابطه جنسی و استرس والدینی زوجین دارای فرزند زیر سه سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: انتقال به دوره ی والدگری غالباً با شور و نشاط و لذت فراوانی همراه است، اما این مرحله تغییرات زیادی را به دنبال دارد که می تواند کارکردهای فردی و زوجی را تحت تأثیر قرار دهد. این پژوهش، با هدف بررسی تأثیر زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند بر کیفیت رابطه جنسی و استرس والدینی زوجین دارای فرزند زیر سه سال انجام شده است. روش : روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش، کلیه زوجین دارای فرزند کمتر از 3 سال بودند که در سال 1399 به مراکز مشاوره شهرستان بهبهان مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش، 20 زوج بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 10 زوج) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش، به صورت گروهی تحت زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند در 6 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، شامل مقیاس کیفیت رابطه جنسی زناشویی و مقیاس استرس والدینی بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه ها از نظر کیفیت رابطه جنسی و استرس والدینی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند باعث افزایش معنی دار کیفیت رابطه جنسی (001/0 , p < 944/485F=) و کاهش معنی دار استرس والدینی (001/0 , p < 647/274F=) زوجین شد.
استخراج مدل روانشناختی شکل گیری افکار خودکشی به عنوان یک آسیب اجتماعی در دانشجویان: یک مطالعه گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : افکار خودکشی از مخربترین افکار در گروههای مختلف به ویژه دانشجویان است که زمینه خودکشی را فراهم می کنند. این پژوهش با هدف استخراج مدل روانشناختی شکل گیری افکار خودکشی در دانشجویان با روش کیفی از نوع گراندد تئوری انجام شد. روش : از میان دانشجویان دارای افکار خودکشی و اقدام به خودکشی 17 نفر را با استفاده از نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب و با آنها مصاحبه شد. مصاحبه ها ضبط، دست نویس و در نهایت با روشِ اشتراوس و کوربین تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که مفهوم هسته ای مدل شکل گیری افکار خودکشی، ناکامی در بهبود وضعیت زندگی و تشدید ادراک تجارب ناخوشایند بود. بدبینی نسبت به زندگی و آینده، بی انگیزگی و درماندگی شدید سه عامل علی و زمینه ساز شناسایی شده بود. عوامل مداخله گر شناسایی شده خودتخریبی فکری و رفتاری، باور به کنترل ناپذیر بودن زندگی و همچنین تکانشگری هیجانی بود. واکنش ها به مفهوم هسته ای شناسایی شده بی معنی بودن زندگی، احساس تنهایی و انزوای عمیق و دلهره وجودی و همچنین پیامدهای نهایی مستخرج از پژوهش چهار کد محوری رهایی از زندگی، دلبستگی به مرگ، طرح ریزی شیوه مرگ و عملی کردن تصمیم به خودکشی بود. نتیجه گیری با شناخت و کسب بینش نسبت به چرخه شکل گیری افکار خودکشی به ویژه نسبت به عوامل مداخله گر و زمینه ساز در شکل گیری مفهوم هسته ای می توان، مقدماتی برای طراحی برنامه های آموزشی، پیشیگیرانه و درمانی در عدم گرایش به خودکشی، طراحی و اجرا کرد و از شیوع افکار خودکشی کاست.
توانمندی های منشی نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
380 - 355
حوزههای تخصصی:
هدف: توانمندی های منشی یکی از موضوعات مهم در رشد و تحول مثبت کودکان و نوجوانان به حساب می آیند. هدف از مطالعه ی کیفی حاضر، شناسایی توانمندی های منشی خاصِّ نوجوانان ایرانی بود. روش: جامعه ی آماری این پژوهش شامل متخصصان حوزه ی کودک و نوجوان و نوجوانان شهر تهران بود که به شیوه ی غیراحتمالی و به صورت داوطلبانه در این پژوهش وارد شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه ی نیمه ساختاریافته و بحث در گروه های متمرکز استفاده شد. گروه متخصصان (شامل روان شناسان، مشاوران و معلمان) ده نفر بود. گروه نوجوانان شامل دو گروه از نوجوانان کلاس نهمی (هفت دختر، شش پسر، میانگین سنی نوجوانان: 5/14سال) بود. داده ها با روش تحلیل محتوا (محتوا محور)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: متخصصان صفاتی مثبت مانند "زود یاد گرفتن مطالب"، "وفاداری" و "رازداری" را به عنوان ویژگی های خاص نوجوانان ایرانی برشمردند. در گروه نوجوانان، "حیا"، "غیرت" و "عفت" به عنوان توانمندی های خاص نوجوانان ایرانی مطرح شدند. نتیجه گیری: ویژگی های مطرح شده توسط متخصصان، نمی توانند به عنوان توانمندی منشی در نظر گرفته شوند؛ زیرا ملاک های ده گانه ی توانمندی منشی را ندارند؛ اما ویژگی های مطرح شده توسط نوجوانان ایرانی، یعنی "حیا"، "غیرت" و "عفت" برخی از این ملاک ها را دارا هستند و می توان اضافه شدن آن ها به مجموعه ی 24تایی توانمندی های منشی را پیشنهاد داد. این یافته ها در زمینه ی فرهنگ ایرانی مورد بحث قرار گرفتند.
مقایسه میزان شیوع اختلالات عملکرد جنسی در مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته و افراد سالم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال عملکرد جنسی یکی از مشکلات شایع جنسی است که بر ابعاد مختلف زندگی اثرگذار است و ریشه در شخصیت فرد دارد. هدف: این مقاله با هدف مقایسه میزان شیوع اختلالات عملکرد جنسی در مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته و افراد سالم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. به همین منظور ۸۰۰ نفر از زنان و مردان شهر تهران در سال ۱۴۰۰ مورد غربالگری قرار گرفتند که ۱۲۰ نفر دارای اختلال شخصیت خودشیفته بودند و ۴۱ نفر از ایشان به روش در دسترس به عنوان نمونه داری اختلال انتخاب شدند و داده های ۴۰ نفر سالم به عنوان گروه کنترل تحلیل شد. از پرسشنامه های میلون (MCMI۳)، اختلال عملکرد جنسی زنان (FSFI) و مردان (IIEF) استفاده گردید. داده ها به روش آزمون مقایسه دو گروه مستقل با نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: در زنان تفاوت عملکرد جنسی (۰/۳۲۰=P، ۰۱۱/۱=t)، رطوبت (۰/۵۹۵=P، ۰/۵۳۷=t)، ارگاسم (۰/۵۹۴=P، ۰/۵۳۹-=t)، رضایتمندی (۰/۸۷۱=P، ۰/۱۶۴=t) و درد (۰/۳۲۷=P، ۰/۹۹۹-=t) در افراد خودشیفته و سالم معنادار نبود. تفاوت تمایل (۰/۰۵>P، ۲/۲۸۹=t) و تحریک (۰/۰۵>P، ۲/۱۰۷=t) در افراد سالم بیشتر از افراد خودشیفته بود. در مردان تفاوت عملکرد جنسی (۰/۰۰۱>P، ۷/۵۴۵=t) و تمایل (۰/۰۰۱>P، ۱۲/۸۷۱=t) و نعوظ (۰/۰۰۱>P، ۴/۸۲۳=t) در افراد سالم بیشتر از افراد خودشیفته و مؤلفه ارگاسم (۰/۰۱>P، ۳/۴۲۶-=t) در افراد خودشیفته کمتر از افراد سالم بود؛ اما تفاوت رضایت جنسی در افراد خودشیفته و افراد سالم معنادار نبود (۰/۳۹۳=P، ۰/۸۶۶-=t). نتیجه گیری: نتایج یافته ها گویای آن بود که شیوع اختلالات عملکرد جنسی در افراد خودشیفته بیشتر از افراد سالم است. در این راستا به مشاوران و روانشناسان توصیه می شود که در تشخیص و درمان اختلالات جنسی به ویژگی های شخصیتی افراد توجه نمایند.
پایایی، روایی و هنجاریابی مقیاس نااُمیدی بین فردی (IHS) در دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش هنجاریابی و اعتبارسنجی مقیاس نااُمیدی بین فردی در جامعه ایرانی بود که میزان نااُمیدی بین فردی را در زندگی نوجوانان بررسی می کند. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوره دوم شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از بین آنها 504 دانش آموز به عنوان گروه نمونه موردمطالعه به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها پس از ترجمه و آماده سازی مقیاس نااُمیدی بین فردی، این ابزار به همراه پرسشنامه های رفتار خودکشی (SBQ) و نااُمیدی بک (HBQ) برای روایی همگرا و سرسختی روان شناختی (AHI) و پرسشنامه نیازهای بین فردی (INQ) برای روایی واگرا در اختیار نمونه پژوهشی قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو رویکرد کلاسیک و نظریه پرسش پاسخ و از نرم افزارهای آماری Spss نسخه 26 و نرم افزار R نسخه 4.0.2 استفاده شد. نتایج بررسی روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی تأییدی )نظریه کلاسیک( و مدل های تک بعدی )نظریه پرسش پاسخ(، مدل تک عاملی مقیاس نااُمیدی بین فردی را تأیید کرد. همچنین، روایی همگرا و واگرای ابزار نیز تأیید شد. اعتبار مقیاس نیز با روش آلفای کرونباخ (مقادیر آلفای بالای 70/0 برای هر سه عامل و نمره کل) و روش بازآزمایی (همبستگی درون طبقه ای بالا بین دو مرحله اندازه گیری) در رویکرد کلاسیک آزمون تأیید شد. براساس نظریه پرسش پاسخ نیز اعتبار داده ها با استفاده از تابع آگاهی و خطای اندازه گیری بررسی شد و تابع آگاهی مقیاس نشان داد هر سه عامل در محدوده سطح صفت بین 2- تا 3، بیشترین آگاهی دهندگی و کمترین خطای اندازه گیری را داشتند. مقیاس نااُمیدی بین فردی از پایایی و روایی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی معتبر برای ارزیابی نااُمیدی بین فردی نوجوانان استفاده کرد. همچنین، این ابزار می تواند در جامعه نوجوانان ایرانی به عنوان ابزاری مفید و معتبر در حوزه خدمات مشاوره ای و روان شناختی استفاده شود.
مقایسه شدت رؤیای شفاف، فراشناخت و پرآگاهی زمینه ای در افراد مدیتور با عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
136 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت شدت رؤیابینی شفاف، فراشناخت و پرآگاهی زمینه ای در افراد مدیتور با عادی انجام شد. این پژوهش از نوع علَی-مقایسهای و نمونه شامل ۲۴۰ نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان بود. این افراد مقارن با شرایط آموزش مجازی پاندمی ویروس کرونا، به شیوه در دسترس و از طریق ارسال لینک پرسشنامه در کانال های اجتماعی مربوط به دانشجویان دانشگاه گیلان انتخاب شدند؛ بدین صورت که در ابتدا ۱۲۰ دانشجو با رعایت ملاکهای ورود داشتن سابقه تمرینات مدیتیشن روزانه (بین سی دقیقه تا دو ساعت) و مستمر (حداقل به مدت دو سال) و با دامنه سنی 18 تا 40 سال و ملاک خروج سابقه مصرف داروهای روانگردان و اعتیاد به مواد مخدر به عنوان گروه مدیتور در نظر گرفته شدند و به همراه ۱۲۰ دانشجوی دیگر که سابقه هیچ گونه تمرین مدیتیشن نداشتند و از لحاظ سن، جنسیت و سطح تحصیلات با افراد گروه اول همتا شده بودند در مجموع گروه نمونه را تشکیل دادند و پرسشنامههای رؤیابینی شفاف (LuCid)، پرآگاهی (FFMQ) و فراشناخت (MCQ) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری در نرمافزارSPSS-21 انجام گرفت. یافتهها گویای وجود تفاوت معنادار افراد مدیتور و عادی از نظر شدت رؤیابینی شفاف، فراشناخت و پر آگاهی بود. این نتایج مطابق با تلویحات نظری و کاربردی میتواند علاوه بر جمعیت عمومی، برای پژوهشگران و درمانگران از جهت بهکارگیری تمرینات مدیتیشن به عنوان روشی کم هزینه و بدون ضرر برای تقویت سطوح فراشناخت، پرآگاهی و رؤیابینی شفاف مفید باشد.
اثر آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت بر یادآوری واژه های با بار عاطفی در افراد با و بدون ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر اثر آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت را بر یادآوری واژه های با بار عاطفی در افراد با و بدون ناگویی هیجانی مورد بررسی قرار داد. روش پژوهش از نوع مداخله ا ی(نیمه آزمایشی) با طرح عاملی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در بازه ی سنی 15 تا 16 سال بود، که در سال تحصیلی 98-97 در پایه دهم در دبیرستان های شهر زنجان مشغول به تحصیل بودند. پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو(TAS-20) به منظور غربال گری در میان 150 نفر از دانش آموزان -به روش در دسترس- توزیع گردید. در مرحله ی بعد، به طور تصادفی 40 نفر از دانش آموزان(20 نفر با ناگویی هیجانی) و (20 نفر بدون ناگویی هیجانی) انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش بصورت همتا قرار داده شدند. پس از اجرای پیش آزمون واژه های با بار عاطفی برای هر دو گروه، گروه آزمایش 4 جلسه ی 45 دقیقه ای تحت آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت قرار گرفت و سپس، پس آزمون واژه های با بار عاطفی برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با آزمون های آماری توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS تحلیل گردید. برای پاسخ به سوال های پژوهش از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغییری و تحلیل کواریانس تک متغییری استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشترین تفاوت معنی دار مربوط به یادآوری واژه های با بار منفی در گروهی است که آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت دریافت کرده بودند، دریافت آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت در یادآوری واژه های با بار عاطفی مثبت و خنثی در دو گروه با و بدون ناگویی هیجانی تفاوت معنی داری نداشت.
نقش فرهنگ سلبریتی ها بر سبک زندگی نوجوانان
حوزههای تخصصی:
گسترش و فراگیری فرهنگ سلبریتی به عنوان فرهنگی نوظهور در جامعه ایران و عدم وجود یافته های عمیق نسبت به پیامد های این فرهنگ بر سبک زندگی، موجب شد پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مسئله باشد که فرهنگ سلبریتی چه تأثیری بر سبک زندگی نوجوانان داشته است؟ آیا سلبریتی ها می توانند در سبک زندگی نوجوانان ما مؤثر باشند یا بالعکس تأثیرات منفی بر سبک زندگی آن ها دارند؟ بنابراین مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها در سه محور مفهوم شناسی، تأثیرات مثبت به نحو قهرمان گرایی، تشویق بر امور خیرخواهانه و تأثیرات منفی همچون تغییر باورها و ارزش های دینی، مصرف گرایی، فردگرایی و حس گرایی بر نوجوانان است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای به این نکته قابل توجه و تأمل رسیده است که نظام تربیتى و فرهنگی جامعه باید بکوشند نوجوانان را به این سمت هدایت نمایند که خود واقعى خویش را کشف کنند و با بصیرت و آگاهی به ارزش های اخلاقى و عالى دینى برسند تا در مسیر تکامل واقع شوند.