فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۲۲۱ تا ۹٬۲۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانان از مهم ترین و تأثیرگذارترین اقشار جامعه محسوب می شوند و پژوهش درباره مسائل روانشناختی آنان حائز اهمیت است. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه گرایش به زنانگی-مردانگی با اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایش و پارانویا در نوجوانان دختر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان کامیاران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود که از بین آن ها ۳۰۲ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های گرایش به زنانگی-مردانگی میشل گوگلن (۱۹۹۶) و مقیاس میلون ۳ (۱۹۷۷) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۳ و روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گرایش به زنانگی و اختلال شخصیت نمایشی با ۰/۲۶ (۰/۰۵> P ) و اختلال شخصیت پارانویا با ۰/۲۰ (۰/۰۵> P ) همبستگی وجود داشت. همچنین گرایش به زنانگی؛ اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند (۰/۰۵> P ، ۳/۹۶۵> F ). طبق یافته ها بین گرایش به مردانگی و اختلال شخصیت ضداجتماعی با ۰/۲۲ (۰/۰۵> P ) و با اختلال شخصیت نمایشی با ۰/۱۹ (۰/۰۱> P ) همبستگی وجود داشت. همچنین گرایش به مردانگی؛ اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا را به صورت مثبت و معناداری پیش بینی می کند (۰/۰۵> P ، ۳/۹۱۰ > F ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که گرایش به زنانگی- مردانگی می تواند پیش بینی کننده اختلالات شخصیت در نوجوانان باشد؛ بنابراین یکی از عوامل روانشناختی مهم در زمینه اختلالات شخصیت محسوب می شود.
تدوین مدل مشغولیت تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی دانش اموزان در مدرسه با میانجی گری کنترل آگاهانه تحصیلی در دانش آموزان اهمال کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مفهوم مشغولیت تحصیلی به کیفیت تلاش که فراگیران آموزشی صرف فعالیت های هدفمند آموزشی می کنند تا به صورت مستقیم به نتایج مطلوب دست یابند، اشاره دارد. به طور کلی مفهوم مشغولیت تحصیلی بر نقش خودآگاهی در مطالعه، طراحی عقاید فراشناختی و خود نظم دهی تأکید می کند. پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل مشغولیت تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی دانش اموزان در مدرسه با میانجی گری کنترل آگاهانه تحصیلی در دانش آموزان اهمال کار، انجام شد. روش کار: جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر بندر امام خمینی (ره) بود که در سال تحصیلی 98- 1397 مشغول به تحصیل بودند. ابتدا نمونه اولیه ای به حجم 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. سپس بر اساس ملاک های ورود تعداد 167 نفر از دانش آموزان اهمال کار به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به پرسشنامه های نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان در مدرسه Tian و همکاران، کنترل تحصیلی اگاهانه Peryو همکاران و مشغولیت تحصیلی Reeve، پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از SPSS-23 و (AMOS-23) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه مستقیم نیازهای بنیادین با مشغولیت تحصیلی و کنترل آگاهانه تحصیلی معنی دار بود همچنین بین کنترل آگاهانه تحصیلی و مشغولیت تحصیلی، رابطه معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری: کنترل آگاهانه تحصیلی رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان در مدرسه و مشغولیت تحصیلی را به صورت جزئی میانجی گری کرد. در نتیجه می توان در بین دانش آموزان اهمال کار با برآورده کردن نیازهای بنیادین روان شناختی در مدرسه، میزان کنترل ادراک شده آنها بر تحصیل را ارتقا داد که این خود منجر به مشغولیت بیشتر تحصیلی می شود.
نقش واسطه ای اِسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان رنجوری، سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
60-31
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان رنجوری، سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر شهرکرد بود که 240 نفر از آنان به روش هدفمند و براساس ملاک های ورود و خروج از نواحی دوگانه شهرداری انتخاب شدند و به پرسشنامه های اسناد ارتباطی فینچام و برادبری؛ مقیاس کیفیت زناشویی نورتون؛ مقیاس روان رنجوری مک کری و کاستا؛ پرسشنامه شیوه های رفتاری فارمن و وهنر؛ مقیاس تجارب روابط نزدیک وی و همکاران و بخشش در روابط زناشویی مک کالو و همکاران پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است؛ همچنین داده ها نشان داد روان رنجوری، سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی، بخشش زناشویی و اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر مستقیم (001/0 p< ) و سبک های دلبستگی با میانجیگری اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی و روان رنجوری با میانجی گری اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم داشتند (001/0 p< ). بحث و نتیجه گیری: مشاوران و روان شناسان خانواده باید به زوج هایی که به دلیل روان رنجوری و یا سبک های دلبستگی (اجتنابی) زندگی شان به مشکل دچار شده است، کمک کنند تا الگوهای تعاملی ناکارآمد و همچنین سبک های شناختی تحریف شده را برطرف نمایند و بخشش را در بین آنان رواج دهند.
تبیین الگوی خلاقیت بر اساس هیجان اندیشه با میانجی گری هوش تجربی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرورش خلاقیت یکی از اهداف اساسی هر نظام آموزشی است که یکی از متغیرهای مرتبط با خلاقیت، هیجان اندیشه است. هدف مطالعه حاضر تبیین الگوی خلاقیت بر اساس هیجان اندیشه با میانجی گری هوش تجربی در دانش آموزان متوسطه دوم بود. روش کار: روش پژوهش حاضر، توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر رشت که در سال تحصیلی 98-97 در مدارس دولتی مشغول به تحصیل (به تعداد 1000 نفر) بود. 249 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سنجش خلاقیت، هیجان اندیشه و آزمون مکعب های Kohs استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد خلاقیت با همه متغیرها دارای ضریب همبستگی مثبت و معنادار است. هوش تجربی نیز با همه متغیرهای هیجان اندیشه بجز متغیر جنب و جوش رابطه معنادار دارد (01/0P<). نتایج تحلیل مدل نشان داد که هوش تجربی در رابطه بین هیجان اندیشه با خلاقیت به صورت جزئی نقش میانجی دارد (001/0P<). نتیجه گیری: هوش تجربی رابطه بین هیجان اندیشه و خلاقیت را به صورت جزئی میانجی گری نمود. در نتیجه می توان در دانش آموزان با پرورش خلاقیت در مدرسه هوش تجربی آنها را ارتقا داد که این امر خود منجر به هیجان اندیشه بیشتر می شود.
توانمندی های مدل انرژی آزاد مغز نسبت به مدل های شبکه های معنایی و ACT-R(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدل های مختلف شناختی که نمایان گر فرایندهای شناختی مغز هستند در حوزه هایی مانند روان شناسی و هوش مصنوعی پیشنهاد شده که موارد استفاده فراوانی هم دارند. با توجه به اهداف ارائه این مدل ها که مهم ترین آنها مطالعه ویژگی های مغز در فرایند انجام عملکردهای عالی شناختی، بازتوان بخشی بیماران و هوشمندسازی ماشین هاست، نیاز است تا مدل های پیشنهادی مورد بررسی و مقایسه دقیق قرار گیرند. روش کار: در این پژوهش از طریق جمع آوری داده های کتابخانه ایی اطلاعات مربوط به سه مدل شناختی یعنی مدل های شناختی شبکه های معنایی ((ACT-R) Adaptive Control of Thought-Rational) و انرژی آزاد مغز بررسی شدند. یافته ها: مدل شبکه های معنایی امکان تولید دانش معنایی (اخباری) را دارد. مدل ACT-R که یکی از کاربردی ترین مدل های شناختی انسان است، امکان تولید دانش های اخباری و رویه ایی (مهارتی) را فراهم می کند. مدل های شبکه های معنایی و انرژی آزاد، نیازمند برنامه نویسی هستند، در حالی که مدل ACT-R در قالب یک نرم افزار کاربردی ارائه شده است. مدل انرژی آزاد مغز ضمن تولید انواع دانش های اخباری، تولیدی و شرطی با بروزرسانی مفاهیم و ادراکات حسی دریافتی و نیز فرضیه های پیشین مبتنی بر استنباطات احتمالی بیزی، و بر اساس کمینه سازی انرژی آزاد مغز، مشابه استنباطات انسانی عمل می کند. نتیجه گیری: علی رغم پیچیدگی مدل انرژی آزاد ولی با توجه به جامعیت بیشتر آن، در توصیف عملکردهای شناختی مانند ادراک، یادگیری، توجه، تصمیم سازی و همچنین تحلیل بیماری های شناختی انسان می تواند نتایج بهتر و گسترده تری به دست دهد.
اثربخشی تمرین های یوگا بر سلامت روانی، هیجانی و اجتماعی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی تمرینهای یوگا بر ابعاد مختلف سلامتی در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر بود. بدین منظور ابتدا پرسشنامه ها بر روی 300 دانشجوی دختر این دانشگاه اجرا شده و از بین آنها 80 دانشجو که در پرسشنامه های سلامت هیجانی و روانشناختی نمرات نسبتا پایین تری کسب کرده بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه یوگا و کنترل (هر گروه 40 نفر) جایگزین شدند و گروه نخست 10 جلسه آموزش یوگا دریافت کردند. قبل و بعد از اجرای مداخله شرکت کنندگان هر دو گروه به ابزارهای زیر پاسخ دادند: مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-42)، فرم کوتاه پرسشنامه سلامت اجتماعی کی یِس و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ). نتایج نشان داد یوگا بر هر سه مولفه سلامت هیجانی تاثیر معناداری دارد (001/0< p) که این تاثیر بر اضطراب و استرس بیشتر بود. همچنین یافته ها نشان دادند که یوگا تاثیر معناداری بر بهبود دو مولفه از سلامت اجتماعی (یکپارچگی و پذیرش اجتماعی) دارد (001/0< p). نهایتا مطابق یافته ها، یوگا بر همه مولفه های سلامت روانشناختی تاثیر دارد (001/0< p). در کل یافته ها نشان می دهند که تمرینهای یوگا بویژه در زمینه سلامت هیجانی و روانی مفید واقع شده و موجب بهبودی سلامتی روانی و هیجانی دانشجویان دختر گردیده، اما تاثیر نسبتا محدودی نیز بر سلامت اجتماعی دارند.
مقایسه زوج درمانی مبتنی بر بخشودگی و زوج درمانی مذهبی در افزایش سازگاری و کیفیت روابط زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج-درمانی مبتنی بر بخشودگی و زوج درمانی مذهبی در افزایش سازگاری و کیفیت روابط زناشویی زوجین شهر بوشهر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. ابزار پژوهش عبارت بود از مقیاس سازگاری زناشویی دو عضوی اسپانیر (1976) و پرسشنامه کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (1995). نمونه پژوهش شامل 33 زوج از افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره بودند. 11 زوج در گروه آزمایش زوج درمانی مذهبی و 11 زوج در گروه آزمایش زوج درمانی مبتنی بر بخشودگی و 11 زوج دیگر در گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. هر کدام از روش های زوج درمانی مذهبی و زوج-درمانی مبتنی بر بخشودگی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای برای زوجین برگزار گردید. یافته ها: تحلیل کواریانس نشان داد زوج درمانی مذهبی و زوج درمانی مبتنی بر بخشودگی در افزایش سازگاری و کیفیت روابط زناشویی تاثیر داشته است. نتیجه گیری: در مقایسه بین زوج درمانی مذهبی و زوج-درمانی مبتنی بر بخشودگی در افزایش سازگاری مشخص شد که تفاوت معنی داری بین این دو وجود ندارد اما در زمینه ی افزایش کیفیت روابط زناشویی زوج درمانی مبتنی بر بخشودگی تاثیر بیشتری داشته است.
تحلیل کیفی عوامل بسترساز روابط فرازناشویی در زنان دارای تجربه روابط فرازناشویی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۳۴-۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی عوامل بسترساز روابط فرازناشویی در زنان با تجربه روابط فرازناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا پژوهشی با رویکرد کیفی می باشد. جامعه ی هدف را زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر یزد که سابقه خیانت زناشویی داشتند تشکیل می دهند که از میان آن ها تعداد ۱۵ نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شد و با استفاده از شیوه مصاحبه نیمه ساختار یافته از آن ها مصاحبه به عمل آمد. کدگذاری با استفاده از شیوه تحلیل مضمون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل بسترساز روابط فرازناشویی در سه بعد قابل شناسایی هستند. در بعد خانواده و فرهنگ دو مضمون اصلی بدست آمد که شامل خانواده و سبک فرزند پروری و طرحواره های جنسیتی-فرهنگی بود. همچنین در بعد مسائل درون فردی نیز سه مضمون اصلی شامل عزت نفس، احساس حقارت و انسجام شخصیت و رفتار بدست آمد و در بعد مسائل بین فردی نیز مضامین اصلی شامل چالش های رابطه و معیارهای زیبا شناسی بود. نتیجه گیری: عوامل بسترساز روابط فرازناشویی از نظر زنان تحت تأثیر مسائل فرهنگی، تربیتی، و طرح واره هایی است که در طول سال های ابتدایی توسط آن ها تجربه می شود. نتایج همچنین نشان داد که روابط فرازناشویی سازه ای چندوجهی است که نمی توان در بعد سبب شناسی آن را تنها به عوامل روان شناختی مرتبط دانست و برای شناخت عوامل بسترساز آن با توجه به تنوع فرهنگی در جامعه ایران باید این متغیرها نیز مورد توجه قرار گیرد.
تأثیر آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روان شناختی و خودمهارگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روان شناختی و خودمهارگری دانش آموزان دختر، پایه یازدهم شهر همدان است. در این پژوهش، طرح تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری، با گروه کنترل است. جامعه آماری۳۵۰ نفر بوده است و نمونه اولیه این پژوهش را ۲۰۰ نفر از دانش آموزان دختر شهر همدان تشکیل داد که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در نهایت، تعداد دانش آموزان به صورت تصادفی برای هریک از گروه های گروه گواه و گروه آزمایشی،۲۰ نفر تعیین شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف، پرسش نامه خودمهارگری تانجی و برنامه درمانی، آموزشی هوش معنوی بود. نتایج نشان داد که آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان مؤثر است. همچنین آموزش هوش معنوی بر خودمهارگری دانش آموزان مؤثر است (05/0>P). با توجه به این پژوهش، می توان گفت: هوش معنوی دربرگیرنده مجموعه ای از توانایی ها و ظرفیت هاست که می توان از منابع معنوی در جهت افزایش بهزیستی روان شناختی و خودمهارگری، برای رشد بهینه دانش آموزان از آن استفاده کرد.
نقش تبعیض جنسیتی ادراک شده و سبک های هویتی در پیش بینی درماندگی آموخته شده در دختران با تجربه فرار از خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۵۸-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تبعیض جنسیتی ادراک شده و سبک های هویتی در پیش بینی درماندگی آموخته شده در دختران با تجربه فرار از خانه بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دختران مراجعه کننده به مراکز نگهداری و سرپناه شبانه منطقه 12 (محله شوش) شهر تهران در سه ماهه اول سال 1400بودند که از میان آن ها تعداد 120 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درماندگی آموخته شده (LHS) (کویینلس و نلسون، 1988)، پرسش نامه رویدادهای تبعیض آمیز جنسیتی (SSE) (کلونوف و لندرین، 1995) و پرسشنامه سبک هویت (ISI) (برزونسکی، 1992) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد تبعیض جنسیتی ادراک شده (رویدادهای تبعیض آمیز در یک سال گذشته و در طول عمر) و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با درماندگی آموخته شده رابطه مثبت و معنادار و سبک های هویت هنجاری، اطلاعاتی و تعهد هویت با درماندگی آموخته شده رابطه منفی و معنادار داشتند (05/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که رویدادهای تبعیض آمیز در طول زندگی، رویداد تبعیض آمیز در طول یک سال گذشته، سبک هویتی اطلاعاتی، سبک هویتی هنجاری و سبک هویتی اجتنابی/سردرگم 52/0 درماندگی آموخته شده را پیش بینی می کنند. با توجه به تبعیض جنسیتی ادراک شده و سبک های هویتی در پیش بینی درماندگی آموخته شده در دختران با تجربه فرار از خانه، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای این مفاهیم به خانواده ها ضروری به نظر می رسد.
برنامه توسعه حرفه ای آموزش معلمان بر اساس تمرینات مبتنی بر شواهد برای دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم : مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم با مشکلات مشخص در تعامل و ارتباطات اجتماعی، توانایی تفکر، رفتار انعطاف پذیر و ادراک و مدیریت محرک های حسی شناسایی می شود. با افزایش شیوع این اختلال، حضور دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم در مدارس آموزش عمومی رو به افزایش است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظام مند برنامه توسعه حرفه ای آموزش معلمان بر اساس تمرینات مبتنی بر شواهد برای دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم است. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند و جستجوی کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی،Elsevier ،Scopus, Google Scholar ،ProQuest ، Springer ،PubMed بین سال های 2000 تا 2018، یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، جمع آوری شد. در مرحله بعد تمامی مقالات منتخب، توسط سه نفر از نویسندگان پژوهش، در نرم افزار EndNote بررسی و مقالات تکراری حذف شد. 217 مقاله منتشر شده، با درنظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از ابزار سنجش خطر سوگیری شاخص کوکران بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 14 مقاله به زبان انگلیسی انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد وارسی قرار گرفتند. یافته ها: در بین پژوهش ها، آموزش در حوزه رفتاری با 9 مطالعه (45 درصد)، حوزه ارتباطی با 7 مطالعه (35 درصد)، حوزه اجتماعی 3 مطالعه (15درصد)، حوزه تحصیلی 1 مطالعه (5 درصد)، و حوزه انتقال و بازی بدون مطالعه، از بیشترین تا کمترین پژوهش را به خود اختصاص داده اند. همچنین، 25 درصد مطالعات، راهبردهای موجود در مداخلات رفتاری و راهبردهای حمایتی رفتاری مثبت، 15 درصد راهبردهای مداخلات طبیعی و آموزش آزمایشی مجزا، و 10 درصد راهبردهای پاسخ محور و سایر راهبردها را به کاربسته اند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود برنامه های توسعه حرفه ای برای آموزش معلمان دارای دانش آموز با اختلال طیف اوتیسم در ایران، بیشتر بر اساس مداخلات رفتاری و راهبردهای حمایتی رفتاری مثبت باشد و برنامه ها به صورت آموزش فردی و ترکیبی ارائه شوند.
ارائه مدل ارتقاء مهارت های اجتماعی کودکان بر اساس نقش مؤلفه های زبان بیانی با میانجی گری نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۲۵-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت اجتماعی، نقش بسیار مهمی در سازش یافتگی اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارد و زبان بیانی و نظریه ذهن از عوامل مؤثر بر تحول مهارت های اجتماعی کودکان هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ارتقاء مهارت های اجتماعی کودکان چهار تا شش سال بر اساس نقش مؤلفه های زبان بیانی با میانجی گری نظریه ذهن بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، پیمایشی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان (دختر و پسر) 4 تا 6 ساله شهر بابک واقع در استان کرمان در سال تحصیلی 97-1396 بود که تعداد 104 نفر (48 دختر و 56 پسر) بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای انتخاب شدند و آزمون تحول زبان (نیوکامر و هامیل، 1988)، مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (تراسکات، 1989) و آزمون نظریه ذهن نپسی 2 (کورکمن، داویس و متیو، 2007) را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر، انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج، اثر مستقیم نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی (p<0.001) و اثر مستقیم مؤلفه های زبان بیانی بر نظریه ذهن (01/0 p<) را تأیید کردند. یافته ها همچنین نقش میانجی گرانه نظریه ذهن را در رابطه بین مهارت های اجتماعی و مؤلفه های زبان بیانی تأیید کردند (p<0.05). نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که لازمه ارتقا و بهبود مهارت های اجتماعی در کودکان 4 تا 6 ساله، بهبود مؤلفه های زبان بیانی و نظریه ذهن است. مؤلفه های زبان بیانی به طور غیرمستقیم و از طریق نظریه ذهن، با تأثیر بر کفایت اجتماعی، ا رتباط مؤثر با همسالان، و کاهش مشکلات رفتاری کودکان، موجب ارتقا و بهبود مهارت های اجتماعی آنان می شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد معتاد متجاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۶۳-۱۸۴۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: بررسی های صورت گرفته نشان داده است خودکارآمدی پایین و باور ضعیف نسبت به توانایی در شرایط تنش آور از علل سوء مصرف مواد و بازگشت رفتارهای اعتیادی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد معتاد متجاهر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه معتادان مرد متجاهر گروه هدف ماده 16 استان گیلان بودند 45 نفر که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (پترسون، ایفرت، فینگولد و دیویدسون، 2012) و طرحواره درمانی (یانگ، کلوسکو و ویشار، 2003) در 8 جلسه 1 ساعته در گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) و مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد میلر و تونیگان (1996) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر افزایش خودکارآمدی با پیگیری دو ماهه (0/001 >P) تأثیر معناداری داشت، همچنین، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر اشتیاق به تغییر با پیگیری دو ماهه (0/001 >P) تأثیر معناداری داشت، اما بین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد متجاهر در درمان ماده 16 تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی منجر به افزایش خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در فرد معتاد گردید و توانست فرد وابسته به مصرف مواد مخدر را از مرحله عزم و آمادگی به مرحله اقدام و ابقاء برساند.
تأثیر آموزش غنی سازی رابطه والد- نوجوان مبتنی بر رویکرد خانواده درمانی متمرکز بر هیجان بر دل بستگی ناایمن و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از رابطه خوب میان والدین و نوجوانان سویه ای بنیادی در تحول نوجوان است. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن اثربخشی برنامه غنی سازی رابطه والد- فرزند بر پایه خانواده درمانی متمرکز بر هیجان بر کاهش دل بستگی ناایمن و افزایش تاب آوری نوجوانان بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی تک موردی از نوع طرح های خط پایه چندگانه ناهم زمان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه نوجوانان مراجعه کننده (53 نوجوان) به مرکز مشاوره طلوع امید شهر اهواز در سال 1399 تشکیل داده است. اندازه نمونه دربرگیرنده سه نوجوان بر پایه ملاک های ورود و خروج انتخاب شده اند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر هدفمند بود. به این صورت که بر پایه فراخوان موردنظر، تمایل نوجوانان برای شرکت در دوره، در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج از پژوهش، 3 نوجوان انتخاب و به همراه والدین در برنامه مذبور شرکت نمودند. ابزارهای پژوهش دربرگیرنده پرسشنامه دل بستگی بزرگ سال کولینز و رید (1990) و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیدسون (2003) بود. مداخله آموزشی در 5 جلسه انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل دیداری، معنی داری بالینی (شاخص تغییر پایا) و فرمول درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش غنی سازی رابطه والدین- نوجوان منجر به (07/21) درصد کاهش در سبک دل بستگی ناایمن و (07/37) درصد افزایش در تاب آوری نوجوان اول، (90/19) درصد کاهش در سبک دل بستگی ناایمن و (60/29) درصد افزایش در تاب آوری نوجوان دوم و (03/28) درصد کاهش در سبک دل بستگی ناایمن و (03/23) درصد افزایش در تاب آوری در نوجوان سوم شد. میزان شاخص تغییر پایا نشان داد که دل بستگی ناایمن و تاب آوری در هر سه نوجوان به میزان معنی داری تغییر نشان دادند. مقدار پی (05/0) بود. این برآیندها به این معنی است که آموزش غنی سازی رابطه والد- نوجوان می تواند زندگی نوجوان را بهبود بخشد و درمانگران می توانند از این مدل در کار با نوجوانان به منظور کاهش سبک دل بستگی ناایمن و افزایش تاب آوری در شهر اهواز استفاده کنند.
چالش ها و فرصت های پیش روی روان درمانی در ایران: یک مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش های اندکی در رابطه با وضعیت روان درمانی به عنوان یک درمان مؤثر در درمان بیماری های روانی و مشکلات بین فردی در ایران انجام شده است. هدف: این تحقیق با هدف تبیین وضعیت روان درمانی در ایران انجام شد. روش : این تحقیق با رویکرد کیفی و از نوع تحلیل محتوای قراردادی در نیمه دوم سال ۱۳۹۶ و با مشارکت ۱۳ نفر از صاحب نظران در زمینه روان درمانی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. همه مصاحبه ها ضبط شدند و با مقایسه مداوم مورد تحلیل کیفی قرار گرفتند. یافته ها: وضعیت روان درمانی در ایران در دو طبقه اصلی چالش ها و فرصت ها طبقه بندی گردید. علاوه بر این هر طبقه دارای زیر طبقات اختصاصی بود. طبقه چالش ها مشکلات آموزش و ارائه خدمات روان درمانی مانند عدم هماهنگی در آموزش روان درمانی و عدم پوشش بیمه ای را توصیف می کرد . طبقه فرصت ها نیز شرایط بهبود وضعیت روان درمانی مانند گرایش روانپزشکان به انجام روان درمانی، تنوع رویکردهای روان درمانی و روند رو به رشد آگاهی در سطح جامعه را توصیف می کرد. نتیجه گیری: براساس یافته های این تحقیق وضعیت روان درمانی در ایران با چالش ها و فرصت هایی روبرو است که می توانند ارائه خدمات روان درمانی را تحت تأثیر قرار دهند. این نتایج می تواند در سیاست گزاری های مربوط به روان درمانی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.
تفسیر تطبیقی آزمون نقاشی خانواده کودکان عادی و کودکان طلاق، بی سرپرست و بدسرپرست (9 تا 14 ساله) با تأکید بر بررسی اضطراب، افسردگی و پرخاشگری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سطوح مختلف بد کارکردی خانواده به عنوان عوامل خطر سلامت روان فرزندان مطرح است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تفسیر تطبیقی آزمون نقاشی خانواده کودکان عادی و طلاق و نیز کودکان بی سرپرست و بدسرپرست (۹ تا ۱۴ ساله) با تأکید بر بررسی اضطراب، افسردگی و پرخاشگری بود. روش: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کودکان ۹ تا ۱۴ ساله خانواده های عادی، کودکان طلاق، بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. حجم نمونه شامل ۵۰ کودک عادی و ۵۰ کودک از سه گروه دیگر بود که براساس روش انتساب هدفمند و نمونه گیری در دسترس تعیین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، آزمون اضطراب آشکار کودکان، مقیاس افسردگی و آزمون نقاشی خانواده کورمن استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و از طریق آزمون تحلیل واریانس و مقایسه چندگانه شفه مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میان نمرات شاخص اضطراب، افسردگی و پرخاشگری کودکان و نمرات این متغیرها در آزمون نقاشی کودکان همبستگی بالایی وجود دارد (۰/۰۰۰= P ) از سوی دیگر، نتایج آزمون تحلیل واریانس و شفه نشان داد که تفاوت معناداری میان کودکان عادی و کودکان طلاق، بدسرپرست و بی سرپرست وجود دارد (۵۸۱/۸۷۰= F و ۰/۰۰۰= P ) و به ترتیب میزان اضطراب، افسردگی و پرخاشگری کودکان بدسرپرست (۱۹۶/۱۵)، کودکان بی سرپرست (۱۸۶/۶۹) و کودکان طلاق (۱۷۴/۵۵) بیشتر از کودکان عادی (۱۱۱/۹۴) بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کودکان خانواده های بدسرپرست، بی سرپرست و طلاق نسبت به کودکان عادی، افسرده تر، مضطرب تر و پرخاشگرتر هستند و در این میان کودکان بدسرپرست وضعیت بدتری از کودکان بی سرپرست و کودکان طلاق داشتند.
بررسی شیوع عوارض مصرف داروهای ضدبارداری در زنان ایرانی زائر اماکن مقدس در سال 1398(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
84-95
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مصرف قرص های ضد بارداری هم به صورت خودسرانه هم تجویزشده توسط پزشک جهت به تأخیرانداختن قاعدگی در زائران سفرهای زیارتی حج و عتبات عالیات در چند سال اخیر بسیار رایج شده است. ازآنجایی که برای شناخت شیوع و نوع عوارض مصرف قرص ها، مطالعات کمی صورت گرفته، این مطالعه برای بررسی شیوع عوارض این داروها در زنان ایرانی زائر اماکن مقدس در سال 1398 انجام شده است. روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی است. در این پژوهش 123 نفر از بانوان زائر کاروان های حج تمتع و عتبات عالیات در سال 1398 که دارای شرایط موردنظر بودند به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته دو قسمتی بود. قسمت اول پرسش نامه در آخرین روزهای سفر حج تمتع در سرزمین مقدس عرفات پس از مراجعه به چادرهای زائران و همچنین در آخرین روز سفر زائران عتبات عالیات در مصاحبه با افراد واجد شرایط تکمیل شد. همچنین، یک ماه پس از بازگشت از سفر حج و عتبات عالیات از طریق تماس تلفنی با افراد، اطلاعات لازم دریافت و قسمت دوم پرسش نامه تکمیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج آزمون فراوانی عوارض مصرف دارو نشان داد که لکه بینی، خون ریزی، تهوع و سرگیجه، اضطراب و افسردگی و تحریک پذیری، درد قفسه سینه و تنگی نفس و مشکلات ناحیه اندام تحتانی مثل تورم، ورم یک طرفه پا و پادرد از مهم ترین عوارض مصرف دارو بود. تحلیل آزمون ناپارامتری مک نمار نشان داد که بین بروز برخی عوارض در طول سفر و بعد از آن تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0P<). نتیجه گیری: به دلیل عوارض ایجادشده ناشی از مصرف قرص در طول سفر و بعد از آن، توصیه می شود کمترین تعداد قرص استفاده شود تا عوارض کمتری برای مصرف کنندگان ایجاد شود و حتی بهتر است شروع مصرف قرص فقط چند روز قبل از زمان مورد انتظار قاعدگی باشد.
بررسی طبقات هیجان در ساختار وجودی انسان در قرآن منطبق بر نظریه روان تکاملی پلاتچیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
110-124
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: انسان نوین بیش از هر زمان دیگر انسانی هیجانی است و خروج هیجانات از حالت طبیعی، درحالی که عامل بقای نوع و فرد انسان معرفی می شود، سبب طیف گسترده ای از بیماری های روانی می شود که بر اساس پژوهش ها رو به گسترش است. تعاریف و طبقات متعددی در نظریات مختلف برای هیجانات و روابط بین آنها ذکر شده که بسیاری از آنها ضمن مطالعه رفتار حیوانات و تطبیق آن با انسان به دست آمده است. نظریه روان تکاملی هیجانات پلاتچیک از مهم ترین و کارآمدترین آنها است؛ اما آیا این همه طبقات هیجانی انسان ها است؟ مبتنی بر آموزه های اسلامی و قرآنی انسان موجودی فراتر از حیوان و دارای بُعدی روحانی است؛ پس هیجانات متفاوتی را می توان برای او تصور کرد. به همین منظور هدف پژوهش حاضر تطبیق طبقات هیجانی پلاتچیک با ساختار وجودی انسان در قرآن بود. روش کار: در پژوهش حاضر به روش تحلیل محتوا نخست فرم کدگذاری ارزیابی از طبقات هیجانات پلاتچیک و تصویر انسان در قرآن با استفاده از کتب و منابع پلاتچیک و قرآن و تفسیر تهیه شد و در اختیار دو ارزیاب آموزش دیده قرار گرفت. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که همه طبقات هیجانی پلاتچیک در ساختار انسان قرآنی و بیشتر در دو بخش «حالت» و «قوت» وجود دارد و مبتنی بر آن 26 طبقه هیجانی جدید چون ضیق، فرح، رعب، ربط و اعمی و 20 ترکیب هیجانی دیگر پیشنهاد شد. نتیجه گیری: نتایج ضمن معرفی هیجاناتی جدید که با درنظرگرفتن ابعاد مادی و غیرمادی وجود انسان ارائه می شود؛ جایگاه هیجانات را بر اساس ساختار وجودی انسان در قرآن «قلب» معرفی می کند و طبعاً قلب است که بیماری اش سرمنشأ اختلالات هیجانی و سلامتش متضمن درمان معرفی می شود.
تأثیر آموزش صبر بر مبنای قرآن بر تاب آوری و خودشفقت ورزی در همسران معلولان ضایعه نخاعی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
125-137
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مقاومت در برابر مشکلات زندگی و صبر بر پیامدهای ناگوار یکی از مهارت های ضروری برای زندگی در دنیای امروز است که همواره در اسلام نیز تأکید شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش صبر بر مبنای قرآن بر افزایش تاب آوری و خودشفقت ورزی همسران معلولان ضایعه نخاعی در شهر اصفهان بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل تمامی همسران معلولان ضایعه نخاعی شهر اصفهان در سال 1398 بود که تعداد 30 نفر از آنان با توجه به معیارهای شمول به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های ویژگی های جمعیت شناختی، مقیاس تاب آوری (کانر-دیویدسون) و مقیاس خودشفقت ورزی (فرم کوتاه- راس و همکاران) جمع آوری و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیّره (آنکوا) تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گروه کنترل در دو متغیّر تاب آوری و خودشفقت ورزی تفاوت معناداری وجود داشت (005/0>P). نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که آموزش صبر بر مبنای قرآن در افزایش تاب آوری و خودشفقت ورزی در همسران معلولان ضایعه نخاعی مؤثر است.
اثر بخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری بر استرس و اضطراب بیماری ناشی از بحران کرونا ویروس در جمعیت عمومی تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری بر استرس و اضطراب بیماری ناشی از بحران کرونا ویروس در جمعیت عمومی تهران بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی جمعیت تهران که درسال 1400 ساکن شهر تهران بودند، تشکیل می دادند . حجم نمونه شامل 32 نفر که در مرحله اول به علت شیوع ویروس کرونا به روش نمونه گیری در دسترس و سپس یه صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه در هر گروه 16 نفر جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های استرس های زندگی ادوین جی و همکاران (1993) با تاکید بر تاثیر کرونا و اضطراب بیماری کرونا ویروس (CDAS) استفاده گردید و مداخله گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش انجام گردید. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا ) و یک متغیری (آنکوا)و مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که مداخله گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری در سطح (01/0> P ، 772/94F=) حداقل در یکی از متغیرات استرس و اضطراب بیماری در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است . همچنین نتایج تحلیل کواریانس یک متغیری نشان داد مداخله گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری در سطح (01/0> P ، 377/106F=) استرس و در سطح (01/0> P ، 147/48F=) اضطراب بیماری در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است. بنابراین با توجه به معنی دارشدن فرضیه این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، مداخله گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری توانسته است استرس و اضطراب بیماری ناشی از بحران کرونا ویروس در جمعیت عمومی تهران را کاهش دهد.