فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۷۴۱ تا ۹٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تشخیص سرطان، نه تنها شخص درگیر با سرطان، بلکه خانواده او را هم در طول زمان تحت تأثیر قرار می دهد. مراقبان بیماران سرطانی، نقشی اساسی در سیر مراقبت از بیمار، از زمان تشخیص تا هنگام مرگ به عهده دارند . این پژوهش با هدف تبیین حسرت های بازماندگان درجه اول از مرگ زودهنگام بیماران سرطانی انجام شد. روش: در مطالعه حاضر از روش پژوهش کیفی، با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. اطلاعات از طریق مصاحبه فردی، عمیق و نیمه ساختارمند با هشت نفر جمع آوری و ضبط شده است. داده های حاصل شده به روش کلایزی تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها: مضمون های به دست آمده در زیرمجموعه سه سوال اصلی پژوهش، در چهار مضمون اصلی طبقه بندی شدند که شامل: «عدم رضایت کامل از خود و احساس کوتاهی کردن»، «تلاش برای اجابت آرزو و آرامش بیمار»، «عدم ابراز احساسات کافی» و «تأثیرگذاری کادر درمان» است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، با توجه به کمبودهایی که در زمینه حمایت از خانواده های درگیر با سرطان وجود دارد، لزوم حمایت های پس از سوگ، جهت کاهش خودسرزنشی و افزایش آرامش و اطمینان خاطر افراد داغدار اهمیت یافته و مداخله های مؤثر روانشناسی سلامت برای کاهش آثار آزاردهنده افسوس و حسرت، برای خانواده های درگیر با بیمار سرطانی، در طی بیمار و بعد از فقدان و تجربه سوگ ضروری است.
ارایه مدل رابطه بین سرمایه روانشناختی و بخشایش با تحمل پریشانی، به واسطه گری انعطاف پذیری شناختی و ادراک استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خیانت زناشویی یک مشکل پیچیده عاطفی، اجتماعی، خانوادگی، حقوقی و اخلاقی است که پیامد های ناخوشایندی به دنبال دارد. توان تحمل پریشانی ناشی از خیانت زناشویی می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. هدف پژوهش حاضر، ارایه مدل رابطه بین سرمایه روانشناختی و بخشایش با تحمل پریشانی، به واسطه گری انعطاف پذیری شناختی و ادراک استرس بود. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل دچار خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران در نیمه دوم سال 1398 بودند که از بین آنها 215 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و به پرسشنامه های تحمل پریشانی، بخشایش، ادراک استرس، سرمایه روان شناختی و انعطاف پذیری شناختی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار (SPSS) نسخه 22 و تحلیل ساختاری گشتاوری ( AMOS ) با محاسبه شاخص های برازندگی، تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از شاخص های برازندگی، بیانگر برازش مدل پیشنهادی بعد از کنترل همپوشی بین دو مؤلفه از سرمایه های روانشناختی (تاب آوری و مثبت اندیشی) بود. نتایج تحلیل معادلات ساختاری و رگرسیون حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم بین متغیرها در مدل نهایی بود. بر طبق مسیر اول، نقش واسطه ای مثبت انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سرمایه روان شناختی و بخشایش با تحمل پریشانی زوجین مشخص شد. اما در مسیر دوم مشخص شد که متغیر ادراک استرس نقش منفی بر اثر مثبت سرمایه های روانشناختی و بخشایش بر تحمل پریشانی داشت. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان نتیجه گرفت که اگرچه سرمایه های روانشناختی و بخشایش رابطه مستقیم با تحمل پریشانی زوجین دچار خیانت زناشویی، دارند، اما در این میان، انعطاف پذیری بالا، نقش تسهیل کننده و در مقابل، استرس بالا، نقش تعدیل کننده بر تحمل پریشانی زوجین دچار خیانت دارند.
اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان بر پردازش هیجان و علائم پانیک زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر پردازش هیجان و علائم پانیک زنان مبتلا به اختلال پانیک بود. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس-آزمون با گروه گواه انجام شد جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال پانیک بود که به مراکز بهداشتی و روانشناسی شهر اردبیل در پاییز و زمستان سال 1397 مراجعه کرده بودند، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموش تنظیم هیجان قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت. پرسشنامه پردازش هیجان و علائم پانیک به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتایج: نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون پردازش هیجان و علائم پانیک گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). نتیجه گیری : بدین ترتیب می توان گفت که آموش تنظیم هیجان موجب کاهش نمرات پردازش هیجان و علائم پانیک زنان مبتلا به اختلال پانیک خواهد شد. بنابراین مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان آموزش تنظیم هیجان را به عنوان یک روش موثر در جهت بهبود پردازش هیجانی و علائم پانیک زنان مبتلا به اختلال پانیک پیشنهاد کرد.
بررسی ویژگیهای بومی افراد با جهت گیری متنوع در ایران و مقایسه آنها با کارآفرینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
127 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: جهت گیری شغلی متنوع نوعی مسیرشغلی است که در گذار مشاغل از دنیای سنتی به دوره معاصر بوجود آمده است. این جهت گیری زمینه شکل گیری شخصیت های منعطفی را ایجاد نموده که با دو ویژگی اصلی «خود-مدیریتی» و «ارزش-محوری» شناخته می شوند. تاثیر فرهنگ بر بروز خصایص افراد با جهت گیری شغلی متنوع، در جوامع مختلف، کمتر مورد توجه بوده است. از طرفی با توجه به قرابت مفهومی و کارکردی دو جهت گیری شغلی متنوع و کارآفرین به تعیین تمایزات مفهومی این دو مسیر نیاز داریم. پژوهش حاضر با هدف پاسخ به دو سوال انجام شده است. سوال اول: ویژگی های افراد با جهت گیری شغلی متنوع در ایران کدام است و سوال دوم: تمایز مفهوم جهت گیری متنوع با مفهوم کارآفرینی چیست؟ روش شناسی: در مورد سوال نخست، ویژگی های افراد با جهت گیری شغلی متنوع با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحلیل زمینه ای مورد بررسی قرارگرفت و برای پاسخ به سوال دوم، نتایج تحلیل زمینه ای با ویژگی های افراد کارآفرین مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: سه ویژگی اصلی و یازده ویژگی فرعی، برای افراد با جهت گیری شغلی متنوع بدست آمد که دو مورد از آن ویژگی ها با ویژگی های ذکر شده در نظریه جهت گیری متنوع، همخوانی داشت. نوآوری: تا کنون هیچ مقاله ای در حیطه مشاوره شغلی به بررسی مسیر شغلی متنوع و ویژگی های بومی آن در ایران نپرداخته است. نتایج: نتایج پژوهش حاکی از این است که ویژگی های خاص بافت جامعه ایرانی موجب پدید آمدن توانمندی های خاصی در افراد با جهت گیری متنوع، گشته است. نتایج بررسی مقایسه ای بین افراد کارآفرین و افراد با جهت گیری شغلی متنوع، نیز نشان می دهد علی رغم وجود شباهت های بسیار بین آنها، تفاوت های بنیادینی در سطح پارادایم فکری و استراتژی های رفتاری بین آن دو وجود دارد.
تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر تنظیم هیجان و سرسختی سلامت در مبتلایان به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر تنظیم هیجان و سرسختی سلامت در مبتلایان به دیابت نوع دو انجام شد. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مبتلایان به دیابت نوع دو شهر زاهدان در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2003) و سیاهه تجدیدنظرشده سرسختی سلامت گیبهارت و همکاران (2001) بودند. داده ها با آزمون های خی دو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر سن، جنس، تحصیلات، تأهل و مدت بیماری تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). همچنین، گروه ها در مرحله پیش آزمون از نظر تنظیم هیجان و سرسختی سلامت تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>)، اما در مرحله پس آزمون از نظر هر دو متغیر تفاوت معناداری داشتند (05/0P<). به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده باعث افزایش معنادار تنظیم هیجان و سرسختی سلامت در مبتلایان به دیابت نوع دو شد (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر افزایش تنظیم هیجان و سرسختی سلامت، برنامه ریزی برای استفاده از این شیوه درمانی ضروری است. در نتیجه، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روانشناختی به ویژه بهبود تنظیم هیجان و سرسختی سلامت استفاده کنند.
تاملی در وضعیت عاطفی مدارس آینده با تمرکز بر عنصر شادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی عوامل اثرگذار در تضعیف و بی توجهی به حوزه عاطفی مدارس با توجه به عنصر شادی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع بنیادی هم چنین از نظر ماهیت توصیفی، از نوع پیمایشی می باشد، جامعه آماری این تحقیق شامل معلمان دوره ابتدایی منطقه 1 در شهر ارومیه می باشد. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 200 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بعد از چند بار انتخاب خوشه های مدرسه، کلاس و در نهایت معلمان، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود که ضریب پایایی آن 89/. به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها هم ضمن استفاده از آمار توصیفی از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن هم استفاده شد. پس از تحلیل داده ها مشخص شد که از نقطه نظر معلمان انتظارات زیاد جامعه و والدین، استاندارد های پایین فضاهای آموزشی، تاکید زیاد بر نمره، طراحی نامناسب برنامه های درسی و شیوه های نادرست ارزشیابی جزء عوامل مؤثر بر تضعیف بعد عاطفی مدارس هستند. همچنین در رتبه بندی این عوامل، استاندارد های پایین فضاهای آموزشی و شیوه های نادرست ارزشیابی در رتبه های اول و دوم اثرگذاری بر فضای شاد مدارس قرار گرفتند و تاکید زیاد بر نمره در پایین ترین رتبه قرار گرفت. هم چنین در بخش پایانی یافته های این تحقیق معلمان چشم انداز روشنی را در آینده از نظر وضعیت عاطفی مدارس تصور نمی کردند و معتقد بودند که در آینده وضعیت بدتر از شرایط حاضر خواهد شد.
تمایزات اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان پذیرش و تعهد بر شکوفایی و انعطاف پذیری روان شناختی زنان افسرده
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تمایل به شکوفایی و انعطاف پذیری روان شناختی متغیرهای بسیار مهم برای زنان افسرده هستند؛ لذا این پژوهش با هدف تعیین تمایزات اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و روان درمانی مثبت نگر بر تمایل به شکوفایی و انعطاف پذیری روان شناختی زنان افسرده اجرا شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان افسرده شهر اصفهان در پاییز و زمستان 1398 بود. از جامعه آماری مورد اشاره 60 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) وگروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. از پرسشنامه پرما و مقیاس انعطاف پذیری روان شناختی برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. گروه روان درمانی مثبت نگر و درمان پذیرش و تعهد به ترتیب طی 12 و 13 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در هیجان های مثبت، مجذوبیت، معنا، روابط، دست آورد و انعطاف پذیری روان شناختی بین درمان پذیرش و تعهد و روان درمانی مثبت نگر با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین در هیجان های مثبت و مجذوبیت روان درمانی مثبت نگر و در انعطاف پذیری روان شناختی درمان پذیرش و تعهد اثربخشی نیرومندی تری داشتند (0/05>P). نتیجه گیری: با توجه به تفاوت اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان پذیرش و تعهد به ترتیب بر افزایش شکوفایی و انعطاف پذیری روان شناختی، توجه به این تفاوت در اثربخشی دو درمان بر متغیرهای مرتبط با بنیان های نظری خود لازم است در مراکز درمان روان شناختی برای زنان افسرده مد نظر قرار گیرد.
بررسی تاثیر ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی بر رفتارهای یاری رسان با توجه به نقش میانجی گر هوش اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
19 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف تعیین بررسی تاثیر ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی بر رفتارهای یاری رسان با توجه به نقش میانجی گر هوش اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی افراد کمک رسان در سیل سال 1398 خوزستان بود. به منظور تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران بر مبنای جامعه غیر تعریف شده استفاده شد و ۳۸۷ نفر به روش نمونه گیری خوشه-ای انتخاب شدند. براین مبنا شهر خوزستان به 5 منطقه جغرافیایی شامل شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شد. سپس از هر منطقه یک منطقه سیل زده به صورت تصادفی انتخاب شدند و در هر منطقه، دو کمپ اسکان سیل-زدگان انتخاب و به آن مراجعه شد و به صورت تصادفی آزمودنی های غیر آسیب دیده که به منظور کمک رسانی به این مراکز مراجعه نموده اند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های رفتار یاریرسانی درخشنده -نیا و نوری (۱۳۸۴)، ادراک خطر بین تین ، خودکارآمدی شرر ، حل مسأله اجتماعی دزوریلا و همکاران (۲۰۰۲) و هوش اجتماعی ترمسو (2001) بود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش آماری تحلیل مسیر به کمک دو نرم افزارSPSS وAMOS ۲۲ استفاده شد. نتایج حاصل از ضرایب غیر مستقیم در تحلیل مسیر نشان داد که هوش اجتماعی نمی تواند نقش میانجی گر را در رابطه بین سه متغیر ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی با رفتارهای یاری رسانی ایفا نماید (05/0 p>) و تنها ضرایب مستقیم ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی با رفتارهای یاری رسانی مورد تایید قرار گرفت (05/0P<).
ارائه ی الگوی تلفیقی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی و انگیزه ی تغییر خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۷۶-۵۰
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه ی الگوی تلفیقی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی و انگیزه ی تغییر خشونت خانگی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از روش هرمنوتیک و تحلیل محتوا انجام شده است. منابع تحلیل جامعه کتب و مقالات مربوط به الگوی مصاحبه ی انگیزشی و مجموعه آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی است که تا سال 1398 منتشر شده است.یافته ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی مبتنی بر اصول، فرایند، محتوا و فنون الگوی مصاحبه ی انگیزشی که با جهت گیری هستی شناسی اسلامی در چهاربخش ارائه گردید: که شامل 1.اصول: الف) مقاومت در برابر بازتاب اصلاحی با جهت گیری گفتگو و تدبر، جایز دانستن انتخاب، خودرهبری و مسئولیت پذیری، فهم و توکل، ب) درک انگیزه ی مراجع با اصل تمایز، چند بعدی بودن، احترام ویادآوری، ج)گوش دادن به مراجع با گوش سپاری و به گزینی و همدلی، د)توانمندسازی مراجع با اصل عدل و استوا و اصل توحید، 2.محتوا حاوی گفتگوی تغییرمدار با تمرکز بر غفلت ها، گمانه زنی، مات شدگی و خودمحوری و خودپسندی،3. فرایند شامل الف) درگیر کردن و تمرکز و فرا خواندن و طرح ریختن با آگاهی و خلوص و عمل، 4. .فنون شامل ایجاد سؤال، استماع، سکوت و جدال احسن، مواجهه، خلاصه کردن، استفاده از تمثیل و قصص، تصویرسازی های قرآنی است. نتیجه: از آن جا که در آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی به اصول انگیزشی و فرایند ها و محتوا و روش های هستی شناسانه ی اسلامی در ایجاد انگیزش به ویژه در باب خشونت همراستا با الگوی مصاحبه ی انگیزشی به طور کامل پرداخته شده است و این موارد در جهت فرهنگ اسلامی تفاوت های هستی شناسانه با الگوی مصاحبه ی انگیزشی دارد، بنابراین برای ارائه ی الگوی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی تلفیق دو الگو کاربرد الگوی مصاحبه ی انگیزشی را اثر بخش تر خواهد کرد.
مقایسه تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک و فراشناخت درمانی بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر فرزند طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۰۵-۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پرخاشگری نوجوانان مایه ی آشفتگی چشمگیر زندگی فردی و میان فردی می شود و در صورت عدم کنترل، موجب تغییر سرنوشت آنان می گردد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه میزان تأثیر درمان فراشناخت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش پرخاشگری فرزندان نوجوان پسر طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع گروه گواه نامعادل با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از دانش آموزان پسر فرزند طلاق بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) و تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس در نوجوانان تحت مداخله های رفتار درمانی دیالکتیک(05/0p<) و فراشناخت درمانی (01/0>P) را نشان داد. هر دو گروه، پرخاشگری کمتری از نوجوانان گروه کنترل نشان دادند و تفاوت معنی داری بین تأثیر این دو نوع مداخله در کاهش پرخاشگری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش و پیگیری دو ماهه می توان گفت که رفتاردرمانی دیالکتیک از طریق آموزش مؤلفه ی تنظیم هیجانی و فراشناخت درمانی، به شیوه ی تغییر شناخت های منفی و غیرمنطقی موجب کاهش پرخاشگری در بین فرزندان طلاق گردید.
مقایسه اثربخشی نقاشی درمانی، گل بازی، و روش تلفیقی بر تاب آوری کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عدم بازداری رفتاری در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی نحوه پاسخ دهی آنان را با مشکل مواجه می کند. این کودکان توانایی منتظر ماندن را ندارند، بدین سبب تاب آوری در آنان از اهمیت زیادی برخوردار است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نقاشی درمانی، گل بازی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) بر تاب آوری کودکان نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی از نوع تک آزمودنی با طرحABA بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان 8 تا 11 سال با اختلال نارسایی توجه – فزون کنشی بود که در سال تحصیلی 1400- 1399 در مراکز درمانی شهر تهران خدمات دریافت می کردند. از بین آنها تعداد 6 کودک (سه پسر و سه دختر) بر اساس ملاک های ورود و خروج و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه 2 نفری جای دهی شدند. مداخلات نقاشی درمانی، گل بازی، و روش تلفیقی (تلفیق دو روش نقاشی درمانی و گل بازی) برای هر کودک و مادر طبق برنامه بازی درمانی کودک محور با روی آورد لندرث و براتون (2006)، به صورت 2 جلسه (یک ساعته) در هفته و به مدت 2 ماه طی 8 هفته (16 جلسه) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس توانمندی های اجتماعی- هیجانی و تاب آوری (مرل، 2008) بود. تحلیل دیداری داده ها در دو سطح درون موقعیتی و بین موقعیتی بر اساس سه شاخص سطح یا طراز، روند و تغییرپذیری انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخلات درمانی در دو گروه نقاشی درمانی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) اثربخش بوده است. کارآمدترین روش در ارتقاء تاب آوری، روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) بود (0/05P<). درصد بهبودی کلی گل بازی کمتر از مداخلات درمانی دیگر بوده و اثربخشی معناداری بر تاب آوری کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی نداشت (0/05P>). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات نقاشی درمانی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) می تواند سبب افزایش تاب آوری کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شود. تبیین های لازم برای نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان در زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان در زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون بود. روش پژوهش به صورت علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون شهر کرج در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند روی 50 نفر زن مبتلا به فشارخون و 50 نفر غیر مبتلا همتاشده، به لحاظ وضعیت تأهل، تحصیلات و سن انجام شده است. ابزار های به کار گرفته شده شامل پرسشنامه سرسختی روان شناختی لانگ و همکاران (2003)، راهبردهای مقابله با استرس لازاروس و فولکمن (1998) و تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2002) بوده است. در مطالعه حاضر، از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانووا) برای تجزیه وتحلیل اطلاعات استفاده شده است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که میانگین نمره راهبردهای مقابله با استرس هیجان مدار و تنظیم شناختی هیجان سازش نایافته در زنان مبتلا به فشارخون به طور معناداری بیشتر از زنان غیر مبتلا بود. همچنین میانگین نمره سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس هیجان مدار و تنظیم شناختی هیجان سازش یافته در زنان غیر مبتلا به فشارخون به طور معناداری بیشتر از زنان مبتلا بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان بیان کرد که سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان بر نشانه های بیماری فشارخون و کنترل آن تأثیر می گذارند؛ بنابراین در تدوین برنامه های درمانی توجه به این خصوصیات ضروری به نظر می رسد.
تأثیر رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش تکانش گری زنان مبتلا به همبودی اختلال شخصیت مرزی و سوء مصرف شیشه در مراجعین اورژانس اجتماعی بهزیستی استان همدان
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تأثیر رفتار درمانی دیالکتیک برکاهش تکانش گری زنان مبتلا به همبودی اختلال شخصیت مرزی و سوءمصرف شیشه در مراجعین اورژانس اجتماعی بهزیستی استان همدان می باشد. این پژوهش طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه است و جامعه آماری آن کلیه زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و سوءمصرف شیشه می باشد که در مرکز اوژانس اجتماعی بهزیستی شهر همدان نگه داری می شوند که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت مساوی و کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس تنها گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیک به صورت گروهی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها برای متغیر شخصیت مرزی از آزمون بالینی چندمحوری میلون 3 (1977) و متغیر تکانشگری از مقیاس تکانشگری بارات (1959) استفاده شد که در پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کووا ریانس استفاده شد. نتایج فرضیه اصلی نشان می دهد متغیر مستقل رفتار درمانی دیالکتیک تأثیر معناداری بر متغیرهای وابسته تکانشگری زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (65/1985 F= و P<0/001) و تکانشگری زنان مبتلا به سوءمصرف مواد (58/291 F= و P<0/001) داشته است؛ بنابراین مداخله در کاهش تکانشگری و سوء مصرف شیشه تأثیر داشته است. نتایج فرضیه فرعی اول نشان می دهد متغیر مستقل رفتار درمانی دیالکتیک تأثیر معناداری بر متغیر کاهش تکانش گری در زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی داشته است (26/2016 F= و P<0/001)؛ بنابراین مداخله در کاهش تکانش گری زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مراجعین اورژانس اجتماعی بهزیستی استان همدان تأثیر داشته است. نتایج جدول فرضیه فرعی دوم نشان داد متغیر مستقل (گروه) تأثیر معناداری بر متغیر وابسته (کاهش تکانشگری) زنان مبتلا به سوء مصرف شیشه داشته است (52/299 F= و P<0/001)؛ بنابراین مداخله در کاهش تکانشگری زنان مبتلا به سوءمصرف شیشه در مراجعین اورژانس اجتماعی بهزیستی استان همدان تأثیر داشته است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تبعیت از درمان دارویی بیماران همودیالیز کلیوی
حوزههای تخصصی:
مشکلات جسمانی به دلیل فشارهای زیادی که بر روان و توانمندی های هیجانی افراد دارد به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نتایج درمان و تبعیت بیماران دیالیزی از درمان دارویی تأثیرگذار می باشد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تبعیت از درمان دارویی بیماران همودیالیز کلیوی انجام شد. این مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی در سال 1399 بر روی 45 نفر از بیماران همودیالیزی بیمارستان امین شهر اصفهان انجام شد. افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش تحت 6 جلسه درمان شناختی رفتاری و 8 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای سنجش از پرسشنامه ی تبعیت از درمان دارویی موریسکی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بر روی سه گروه استفاده شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر نشان داد، تفاوت معنی داری در میانگین نمرات تبعیت از درمان دارویی گروه های آزمایش با گروه کنترل وجود داشت. نتایج آزمون تعقیبی Bonferroni نشان داد که در مرحله پس آزمون و هم چنین پیگیری بین گروه کنترل با گروه رفتاردرمانی دیالکتیک و شناختی-رفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج اما نشان داده است که تفاوت بین دو گروه دیالکتیک و شناختی-رفتاری در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری با یکدیگر معنی دار به دست نیامده است. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش مبنی بر اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان شناختی رفتاری بر افزایش تبعیت از درمان دارویی بیماران همودیالیزی، استفاده از این روش جهت افزایش تبعیت از درمان دارویی بیماران کلیوی توصیه می گردد.
تاثیر بازی های فکری بر نوشتار کودکان دارای اختلال یادگیری
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تاثیر بازی های فکری بر نوشتار کودکان دارای اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه اول تا سوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399می باشد. 30 نفر به عنوان نمونه آماری از طریق نمونه گیری خوشه ای و هدفمند انتخاب و و در دو گروه 15 نفری(یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده دراین پژوهش شامل آزمون اختلال نوشتن فلاح چای(1374)، وسایل بازی درمانی و پکیج بازی درمانی هریس و همکاران(2004) ساخته بود. داده های به دست آمده با استفاده از روش کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که ، بازی درمانی از طریق بازی های فکری بر دستخط کودکان مبتلا به اختلال یادگیری نوشتاری موثر است. نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته ها، بازی های فکری بر املاء نویسی و ترکیب نوشتار کودکان مبتلا به اختلال یادگیری نوشتاری تاثیر مثبت داشت.
رابطه والدگری ذهن آگاهانه با کنش های اجرایی کودکان: نقش واسطه ای امواج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: والدگری ذهن آگاهانه باعث افزایش ظرفیت والدگری توأم با آرامش، ثبات و سازش یافتگی بیشتر، گرم تر شدن رابطه والد-کودک، و عملکرد مناسب والدین از نظر تربیتی می شود. هدف از این پژوهش بررسی رابطه والدگری ذهن آگاهانه با کنش های اجرایی با در نظر گرفتن نقش وسطه ای امواج مغزی در کودکان است. روش: روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گرد آوری داده ها از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان مراجعه کننده به کلینیک اندیشه و رفتار شهر مشهد در سال 99-1398 بودکه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 133 شرکت کننده دختر و پسر (60 دختر، 73 پسر) 6 تا 12 سال به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های والدگری ذهن آگاهانه (مک کافری و همکاران، 2015)، کنش های اجرایی کودکان و نوجوانان (بارکلی، 2012) و دستگاه نوروفیدبک استفاده شد. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS23 و LISREL8/8 انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج بین والدگری ذهن آگاهانه و کنش های اجرایی یک رابطه مستقیم (0/32 =β، 5/34= t) نشان داد. همچنین رابطه غیرمستقیم بین والدگری ذهن آگاهانه و کنش ه ای اجرایی از طریق موج آلفا (0/18 =β، 3/58= t) و (0/63 =β، 12/31= t)، موج بتا (0/15 =β، 3/16= t) و (0/57 =β، 9/32= t)، و موج تتا (0/12 =β، 1/25= t) و (0/22 =-β، 4/14-= t) وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده والدگری ذهن آگاهانه هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق امواج مغزی، با کنش های اجرایی در ارتباط است. نتایج این پژوهش حاوی تلویحات کاربردی برای ارتقاء کنش های اجرایی کودکان در رابطه با والدگری است.
اثربخشی یک برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
157-172
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود که از آن میان 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تمرین ذهن آگاهی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه اهمال کاری و پرسش نامه باورهای فراشناختی استفاده شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی تاثیر مثبت معناداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی، آموزش ذهن آگاهی به عنوان درمانی برای بهبود اهمال کاری و باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد توصیه می شود.
بررسی مدل بهزیستی روان شناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
38-60
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشجویان از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور خویش هستند و سطح سلامت و بهزیستی روان شناختی آنها تاثیر بسزایی در یادگیری و افزایش آگاهی علمی و موفقیت تحصیلی شان خواهد داشت. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی مدل ساختاری بهزیستی روان شناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای در میان دانشجویان بود. روش: نوع تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که 365 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های رویدادهای منفی زندگی، ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و بهزیستی روان شناختی استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر رویدادهای منفی زندگی بر سبک مسأله مدار (01/0 P< ) و بهزیستی روان شناختی (05/0 P< ) منفی و معنادار است. تأثیر ذهن آگاهی بر سبک مسأله مدار و بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار است (01/0 P< ). تأثیر سبک مسأله مدار بر بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار است (01/0 P< ) اما تأثیر سبک هیجان مدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روان شناختی معنادار نیست. نقش میانجی سبک مقابله ای مسأله مدار در تأثیر رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی معنی دار است (01/0 P< ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده در بین دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی از برازش مناسبی برخوردار است و نقش متغیرهای رویدادهای منفی زندگی، ذهن آگاهی و سبک مسأله مدار در بهزیستی روان شناختی را مورد تأیید قرار داد.
قرارداد گروهی به عنوان یکی از استثنائات اصل نسبی بودن قراردادها
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
116 - 106
حوزههای تخصصی:
براساس اصل نسبی بودن اثر قراردادها، حقوق و تکالیف قراردادی تنها دامنگیر کسانی خواهد بود که اراده آن ها در شکل گیری آن مؤثر است. لذا قرارداد شامل اشخاص ثالث نمی شود اما نیازهای بیش از پیش جامعه که ناشی از پیشرفت و توسعه شهرنشینی، زندگی اجتماعی و پیچیده تر شدن روابط اقتصادی و اجتماعی انسان هاست، موجب گردیده که بر قاعده کهن نسبی بودن قراردادها، استثناهایی وارد شود که آثار آنها بر اشخاص ثالثی که نقشی در شکل گیری آن نداشته اند تحمیل می-شود و این امر طبیعی است، زیرا یکی از اهداف علم حقوق، یافتن راه حل هائی است که به وسیله آن ها، نیازمندی های حقوقی اشخاص رفع می شود و منافع آن ها تضمین می گردد. این قراردادها، قراردادهای گروهی یا جمعی خوانده می شود که تابع احکام خاصی هستند، قراردادهای ارفاقی و پیمان های دسته جمعی کار، دو مصداق بارز اینگونه قراردادها در حقوق به شمار می آید. هرچند در این مسیر به اصل نسبی بودن قرارداد نیز خدشه وارد خواهد شد و به همین جهت برخی از حقوقدانان تلاش کرده اند تا با تحلیل های خود، اصل نسبی بودن اثر قراردادها را بدون استثناء باقی گذارند اما باید گفت نیازهای امروزین جامعه حقوقی اقتضاء دارد که اصل مزبور تعدیل شود.
مقایسه ضربه های روانی دوران کودکی، ذهن آگاهی ذهنی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به سرطان با جمعیت عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ضربه های روانی دوران کودکی، خودشناسی انسجامی و ذهن آگاهی ذهنی در بیماران سرطانی و جمعیت عادی انجام شده است. مواد و روش ها: مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بوده است. 139 نفر افراد مبتلا به سرطان و 139 نفر افراد عادی (غیرمبتلا) نمونه پژوهش را تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس از دو مرکز درمانی بیمارستان فیروزگر و مؤسسه خانه امید سمر در شهر تهران انتخاب شده بودند. مشارکت کنندگان در پژوهش در هر دو گروه پرسش نامه های خودشناسی انسجامی، ضربه های روانی دوران کودکی و ذهن آگاهی ذهنی را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی از جمله آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) تحلیل و تفسیر شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد بیماران مبتلا به سرطان در متغیر خودشناسی انسجامی اختلاف معناداری با افراد سالم دارند (P<0/001)؛ همچنین این افراد سطح ذهن آگاهی ذهنی متفاوتی نسبت به افراد سالم دارند و این اختلاف از نظر آماری معنادار است (P<0/001). به علاوه میزان ضربه های روانی دوران کودکی بین دو گروه اختلاف معنادار آماری دارد (P<0/001). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه افراد مبتلا به سرطان در مقایسه با افراد سالم در متغیرهای روان شناختی، ذهن آگاهی ذهنی، خودشناسی انسجامی و ضربه های روانی دوران کودکی تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند. به طوری که افراد مبتلا به سرطان سطح بالاتری از ضربه های روانی دوران کودکی را تجربه کرده اند. این در حالی است که نتایج نشان می دهند افراد سالم خودشناسی انسجامی قوی تری دارند و همچنین سطح ذهن آگاهی ذهنی در افراد سالم بالاتر از گروه بیماران سرطان است؛ در نتیجه می توان به نقش این متغیرها در فرایند پیشگیری و درمان توجه داشت.