فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۱۴۱ تا ۱۰٬۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
54 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت بر تعارض های زناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه های آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره شرکت مهندسی و توسعه نفت است که از میان آن ها تعداد 45 نفر که به دلیل داشتن مشکلات زناشویی و خانوادگی به این مرکز مراجعه کردند به صورت در دسترس انتخاب شدند. پس از همتاسازی آزمودنی ها، ملاک های ورود و خروج پژوهش به شیوه هدفمند 20 زوج انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه گمارش شدند. در این پژوهش 10 زوج (20 نفر) در گروه آزمایش و 10 زوج (20 نفر) در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش پس از اجرای پیش آزمون به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان دریافت کردند؛ اما گروه گواه پس از انجام پیش آزمون، هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. هر دو گروه در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه به وسیله ی پرسشنامه های مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت بر بهبود تعارضات زوجین شرکت کننده در پس آزمون و پیگیری (5/92=P=0/005,F) اثر داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت علاوه بر ارتقا سطح سازگاری زوجین منجر به کاهش تعارضات نیز شده است.
Cognitive-Affective control training reduces worry and GAD symptoms: investigating training and transfer effect(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
113 - 139
حوزههای تخصصی:
Symptoms of Generalized Anxiety Disorder (GAD), have been considered as an index of cognitive control deficiency. The aim of this study was to investigate whether enhancing cognitive control over emotional stimuli can decrease worry intrusions and severity of GAD symptoms. Based on the results of structured clinical interview for the DSM-5 (SCID), 45 students of Ferdowsi University of Mashhad (FUM) were who had GAD, chosen to participate in this study. Then they were assigned equally and randomly to three conditions of intervention, control and active cotrol groups; then they completed PSWQ, GAD-7, emotional stroop task and Go/No Go task as pre-test. The intervention group received 16 sessions of cognitive-affective control training using emotional stroop with trial-based feedback, also the active control group received the same amount of training sessions of emotional stroop with no feedback, and finally the control group was on a waiting list. After post-test assessments, results of ANCOVA showed that training sessions was effective on stroop performance, reduction in worry intrusions and GAD symptoms, while training in cognitive inhibition did not transfer to behavioral inhibition. Findings revealed that not only cognitive control plays a major role in worry and GAD symptoms, but also cognitive control training might be a promising path to decrease the severity of anxiety disorders. Training with emotional stimuli can enhance performance and using trial-based feedback can pave the way to get better clinical results
پیش بینی عملکرد شغلی از طریق صفات شخصی وزن دار: روش تحلیل سلسه مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقاتی که در رابطه با تأثیر ویژگی های شخصیتی بر عملکرد شغلی انجام شده، عمدتاً براساس تحلیل همبستگی یا رگرسیون بوده و تغییرات عملکرد شغلی براساس هر مؤلفه از شخصیت را تبیین کرده است. هدف از این تحقیق ارائه مدلی است که بتواند نقش عوامل شخصیتی را در عملکرد شغلی تبیین کند و صرفاً متکی بر داده های جمع آوری شده از شاغلین نباشد. این روش وزن تأثیر هر عامل را بر عملکرد شغلی بر اساس نظر خبره تبیین می کند. خبره با استفاده از مقایسه های زوجی، ترجیح هر عامل شخصیتی را بر دیگری بیان می کند؛ سپس با روش تحلیل سلسله مراتبی وزن هر عامل مشخص می شود. با همین روش وزن شخصیت در مقایسه با تخصص و تجربه تعیین می گردد. این روش برای کارکنان دانشگاه خیام و در سه بخش امور دانشجویی، امور مالی و اداره آموزش انجام شد. برای آزمون مدل، معاونان آموزشی، مالی و دانشجویی به عنوان خبره انتخاب شدند. با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار Choice Expert وزن هر عامل در عملکرد محاسبه شد. وزن های محاسبه شده در نرم افزار با توجه به نرخ ناسازگاری اندک، قابل قبول بود. در اداره آموزش وزن های مسئولیت پذیری 0.51، موافق بودن 0.21 تمایل به تجربیات جدید 0.04 ، برون گرایی 0.05، روان رنجوری 0.16؛ در امور مالی، مسئولیت پذیری 0.62 موافق بودن 0.20، تمایل به تجربیات جدید 0.10، برون گرایی 0.05 و روان رنجوری 0.03 و در امور دانشجویی مسئولیت پذیری 0.52، موافق بودن 0.14، تمایل به تجربیات جدید 0.24 برون گرایی 0.04 و روان رنجوری 0.06 به دست آمد که در هر سه شغل بررسی شده، مسئولیت پذیری بیشترین نقش را در تبیین عملکرد نشان داد. عملکرد محاسبه شده با معادلات توسعه داده شده توسط مدل با عملکرد شغلی واقعی براساس آزمون همبستگی اسپیرمن همبستگی معنی داری نشان داد (p <0.05).در مجموع، علاوه بر روش رگرسیون می توان از روش تحلیل سلسله مراتبی برای تبیین وزن عوامل شخصیتی در عملکرد شغلی استفاده نمود.
نقش واسطه ای درونی سازی آرمان های اجتماعی در رابطه بین بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی و نارضایتی از ظاهر بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای درونی سازی آرمان های اجتماعی در رابطه بین بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی و نارضایتی از ظاهر بدنی انجام گرفت. روش: برمبنای یک طرح همبستگی 270 زن مراجعه کننده به مراکز زیبایی منطقه 2 شهر تهران در سال 98 با دامنه سنی 20 تا 40 سال به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های روابط چند بعدی بدن – خود (کش، 1997) و بازخوردهای اجتماعی – فرهنگی به ظاهر-3 (تامسون و همکاران، 2000) پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیشنهادی بین متغیر ها از برازش قابل قبولی برخوردار است. اثر مستقیم زیرمقیاس-های اهمیت (122/0-=ß، 05/0>P) و فشار (141/0-=ß، 05/0>P) از بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی، و اثر مستقیم زیرمقیاس درونیسازی عمومی (276/0-=ß، 001/0> P) از درونی سازی آرمان های اجتماعی به صورت منفی بر نارضایتی از ظاهر بدنی معنادار هستند. اثر مستقیم درونی سازی ورزشکار (222/0=ß، 001/0>P) به صورت مثبت بر نارضایتی از ظاهر بدنی معنادار است. این یافته ها نشان دادند بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی با واسطه درونی سازی آرمانهای اجتماعی بر نارضایتی از ظاهر بدنی زنان اثر غیرمستقیم معنادار دارد. همچنین 17 درصد از واریانس نارضایتی از ظاهر بدنی توسط متغیرهای پیش بین تبیین شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، بررسی عوامل زمینه ساز درونی سازی آرمان های اجتماعی می تواند گامی موثر در جهت پیشگیری از نارضایتی از ظاهر بدنی و مشکلات وابسته به آن باشد.
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار بر تاب آوری در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهرستان بوشهر
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار بر تاب آوری در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهرستان بوشهر بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری پژوهش حاضر 37 نفر از نوجوانان پسر بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهرستان بوشهر در سال 1398 بود. حجم نمونه پژوهش 30 نفر بود که به روش داوطلبانه جایگزینی تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هر هفته یک جلسه) در معرض آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار قرار گرفتند. ابزار پژوهش حاضر پروتکل آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار محبوبی و همکاران (1393) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود . به منظور تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش راهبردهای خودکنترلی رفتار بر مولفه های تاب آوری یعنی شایستگی، استحکام شخصی، اعتماد به غرایز شخصی، تحمل عواطف منفی، پذیرش مثبت عواطف، روابط ایمن و مهار امنیت اثر معنی داری دارد.
التماس کافی نیست: استفاده از تکنیک های روان شناختی به منظور افزایش رعایت دستورالعمل های بهداشتی ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۵۷)
225-238
حوزههای تخصصی:
گسترش ویروس کرونا لزوم رعایت هرچه بیشتر دستورالعمل های بهداشتی از جمله فاصله گذاری فیزیکی و استفاده از ماسک را برجسته کرده است. در این راستا، علاوه بر اطلاع رسانی مسائل بهداشتی به مردم، استفاده از تکنیک های روان شناختی نیز می تواند در متقاعد کردن افراد در رعایت دستورالعمل های بهداشتی مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر، مرور عواملی روان شناختی است که می توانند بر رعایت دستورالعمل های بهداشتی تأثیرگذار باشند. بدین منظور، ابتدا در پایگاه های مگیران، جهاد دانشگاهی و گوگل اسکالر به جستجوی کلیدواژه های مرتبط (مثل کووید-19 فاصله گذاری و ماسک زدن) پرداخته شد. پس از شناسایی و غربالگری نتایج جستجو، مطالعاتی که معیارهای مدنظر را برآورده می کردند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایجْ 15 عامل روان شناختی را آشکار ساخت که می توانند بر میزان رعایت دستورالعمل های بهداشتی مؤثر باشند. در پایان، راهکارهایی عملی و اجرایی برای استفاده از این عوامل در سیاست گذاری های مربوطه ارائه شده است.
بررسی رابطه بین اضطراب ناشی از کرونا و پیامدهای آن بر سلامت روان کارکنان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تعیین رابطه میان شاخص سلامت عمومی و اضطراب کرونا در کارکنان بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود و به این منظور نمونه ای شامل 110 زن و مرد کارمند ادارات دولتی شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و مقیاس اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران (1398) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین نمرات شاخص های سلامت عمومی و اضطراب کرونا همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (36/0= r , 001/0> P )؛ همچنین همبستگی شاخص اضطراب کرونا با شاخص های افسردگی، اضطراب، وضعیت جسمانی و سلامت عمومی؛ مثبت و معنادار و با مقیاس اختلال عملکرد اجتماعی نمرات معنادار نبود (18/0= r , 05/0< P ). نتیجه گیری: بنا بر نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت انتشار کوئید-19 علاوه بر صدمه بر سلامت جسمانی، باعث بروز بیماری های روانی نیز می شود. لذا، شناسایی افراد مستعد اختلالات اضطرابی و روان شناختی در سطوح مختلف جامعه که سلامت روان آن ها ممکن است به دلیل بحران های ناشی از وضعیت فعلی اجتماعی و اقتصادی جامعه به خطر افتد، امری ضروری بوده تا بتوان با راهکارها و تکنیک های مناسب مداخله ای و درمانی، در حفظ سلامت روان افراد جامعه کمک نمود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۹
156 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده ی مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود. نمونه آماری شامل 24 نفر از مادران دارای دارای ناتوانی ذهنی مراجعه کننده به مجتمع توانبخشی تبریز در بهار 1397 بودند که بر مبنای ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ابراز گری هیجانی بود. گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گره کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده ی مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی اثرات مثبتی دارد (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که ابرازگری هیجان در مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی ممکن است یکی از مهم ترین مهارت ها باشد که ارزش مداخله با رفتاردرمانی دیالکتیکی را دارد و این درمان به منظور بهبود هیجان ابراز شده مادران کودکان دارای ناتوان ذهنی در کنار سایر درمان های اثربخش، قابلیت کاربرد دارد.
اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ (STEP) بر کیفیت روابط والد - فرزندی، خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1319-1330
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور پژوهش ها نشان می دهد که استفاده از برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر سبک های فرزندپروری، انعطاف پذیری روانشناختی و تنیدگی مادران تأثیر می گذارد؛ اما مسئله اینست که تعیین اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر کیفیت روابط والد - فرزند و خودکارآمدی والدگری مغفول مانده است. هدف: بررسی اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر کیفیت روابط والد - فرزندی، خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران شهر اصفهان بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش مادران دارای نوجوان پسر 12 تا 18 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره یارستان شهر اصفهان در سال 1398 بودند. 40 مادر به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 مادر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های رابطه والد - فرزندی پیانتا (1994)، خودکارآمدی والدگری دومکا، استرزینگر، جکسون و روسا (1996)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش به شیوه استپ درایکورس و سولتس (1991). داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر بهبود کیفیت روابط والد - فرزندی و افزایش خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران تأثیر داشت (0/001> p ). همچنین برنامه آموزش والدین به شیوه استپ در مرحله پیگیری هم، معنادار بود (0/001 > p ). نتیجه گیری : والدینی که در 8 جلسه برنامه آموزش والدین به شیوه استپ شرکت کرده بودند، کیفیت روابط والد - فرزندی بیشتر، خودکارآمدی والدگری بهتر و انعطاف پذیری شناختی بیشتری کسب کردند.
ارائه الگوی اسلامی کامیابی در کار براساس قرآن، کتب روایی و بیانات مقام معظم رهبری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کامیابی در کار، انرژی بخش و توانمندکننده برای انجام بهتر کار است. در متون اسلامی ریشه های کامیابی در کار قدمتی طولانی دارد، اما چند سالی است که در متون پژوهشی غربی بدان توجه شده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی اسلامی عوامل کامیابی در کار، براساس متون دینی شامل قرآن، کتب روایی و بیانات رهبر معظم انقلاب است. روش پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل محتوا است. مدیریت داده ها با نرم افزار MAXQDA-11 انجام شده است. براساس پژوهش، پنج کد هسته ای کامیابی در کار عبارت اند از: عمل خوب، علم آموزی، ارزش گذاری به زمان، تلاش و کوشش، پایداری و استقامت در مسیر اهداف. دو کد هسته ای متون پژوهشی غربی، یادگیری و سرزندگی است. با توجه به اینکه کدهای متون پژوهشی غربی زیرمجموعه ای از دو کد هسته ای علم آموزی و تلاش و کوشش هستند، در این کدها قابل ادغام می باشند. بر این اساس، الگوی اسلامی عوامل کامیابی در کار ارائه می شود.
مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و فراشناختی بر افسردگی، اندیشه پردازی خودکشی، و پرخاشگری خودآزارگرانه افراد با علائم پیش بالینی اختلال بدریختی بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شایع ترین تشخیص دارای همبودی با اختلال بدریختی بدن، افسردگی است. نگرانی اصلی در مورد افراد با اختلال بدریختی بدن که دارای علائم افسردگی بوده و عملکردشان در کنش های مختلف، مختل است، پرخاشگری خودآزارگرانه و خودکشی است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و فراشناختی بر افسردگی، اندیشه پردازی خودکشی، و پرخاشگری خودآزارگرانه افراد با نشانه های پیش بالینی اختلال بدریختی بدن بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 51 دانش آموز دختر با نشانه های پیش بالینی اختلال بدریختی بدن از یک دبیرستان دولتی شهر تهران در سال 98-1397 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این شرکت کنندگان پس از ورود به مرحله ارزیابی و دریافت رضایت آگاهانه در یکی از سه گروه مداخله ای درمان شناختی رفتاری، فراشناختی، و فهرست انتظار جایدهی شدند. افراد نمونه پرسشنامه ترس از تصویر بدن (لیتلتون، 2005)، پرسشنامه افسردگی بک-2 (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه اندیشه پردازی خودکشی (بک، 1979) و زیرمقیاس پرخاشگری خودآزارگرانه پرسشنامه سبک های پرخاشگری (علوی زاده و همکاران، 1396) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از ده جلسه درمانی 90 دقیقه ای گروهی برای گروه های آزمایشی، در مراحل پس آزمون و پیگیری 3 ماهه، هر سه گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در محیط نرم افزار SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که هرچند روش های شناختی- رفتاری و فراشناختی بر بهبود علائم افسردگی (0/01> p )، اندیشه پردازی خودکشی (0/05> p ) و پرخاشگری خودآزارگرانه اثربخش بوده اند (0/05> p )، اما درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری در کاهش افسردگی داشته است (0/05> p ) و تفاوت معناداری بین این دو روش در بهبود اندیشه پردازی خودکشی و پرخاشگری خودآزارگرانه وجود نداشته است (05/0< p ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که هر دو روش های شناختی- رفتاری و فراشناختی بر بهبود نشانه های مرتبط با خلق افراد با علائم بیش بالینی اختلال بدریختی بدن، اثربخش هستند. همچنین وجود جلسه فعال سازی رفتاری می تواند علت برتری درمان شناختی- رفتاری باشد.
Predicting Students’ Adjustment considering Basic Psychological Needs and Achievement Goals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to examine the relationship between basic psychological needs and achievement goals and students' adjustment. The research method was correlation, and the study’s population included all students of Kharzmi University. The sample consisted of 200 students (i.e., 100 females and 100 males) who were selected through convenience sampling method. The instrument included Basic Psychological Needs scale (Guardia, Deci & Ryan, 2000), Midgley’s Goal Orientations scale (GOS) (1998) and Farahbkhsh’s College Adjustment scale (CAS). The data were analyzed using descriptive and inferential statistics, including Pearson correlation coefficient, and multiple linear regression. The result showed that there were significant positive relationships between the psychological needs, autonomy, competence and social, academic, emotional adjustment and self-discovery. Moreover, there were significant positive relationships between mastery goal achievement, social, academic and emotional adjustment, attachment to the field of study or the university and self-discovery. In addition, there was a positive relationship between approach-performance achievement and attachment to the field and the university. The results also showed that none of the dimensions of psychological needs and achievement goals could explain the students’ adjustment.
ساخت و اعتبار یابی مقیاس مدارا در روابط همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش مدارا در روابط همسران بود. ماده های این مقیاس با بهره گیری از متون دینی (آیات قرآن ، احادیث، و دیدگاه مفسرین) تهیه شد و همچنین، تعدادی از متخصصان دینی و روانشناسان خانواده، روایی محتوایی آن را تصدیق کردند. ساخت و ارزیابی ویژگی های روان سنجی این مقیاس در 5 مطالعه مستقل انجام شد. در مطالعه اول، پایایی مقدماتی مقیاس به روش آلفای کرونباخ و با نمونه ای80 نفری از زنان و مردان متأهل برابر 93/0 به دست آمد. در مطالعه دوم، نمونه ای560 نفری از مردان و زنان متأهل و با بهره گیری از تحلیل عامل اکتشافی (EFA)، ساختار4 عاملی و20 ماده ای این مقیاس کشف شد. 4 عامل آن عبارت اند از: 1. همدلی و پذیرش همسر؛ 2. کنترل هیجانی و صبر و تحمل؛ 3. تسهیل فرایند رشد و شکوفایی همسر؛ 4. احسان و گذشت نسبت به همسر. همچنین، در مطالعه دوم پایایی هر یک از عوامل مدارا به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد و همگی نشانگر همسانی درونی مناسب مقیاس بود. در مطالعه سوم، روایی همگرا با نمونه ای 100 نفری از مردان و زنان متأهل و در مطالعه چهارم، پایایی مقیاس به روش بازآزمایی با نمونه ای 30 نفری تأیید شد. در مطالعه پنجم با نمونه ای 369 نفری از مردان و زنان متأهل و با بهره گیری از تحلیل عامل تأییدی (CFA) ساختار 4 عاملی مقیاس تأیید شد. براساس نتایج این پژوهش می توان مقیاس مدارا در روابط همسران (TSRS) را به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش مدارا در روابط زن و شوهر به کار گرفت.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری مؤلفه تعهد عشق ورزی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : صمیمیت زناشویی، به عنوان یک فرآیند پویای مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل و یک نیاز درونی برای دلبستگی است که یکی از عوامل مهم در زمینه بهبود روابط زوجین است. از این رو، مسأله پژوهش حاضر این بود که آیا سبک های دلبستگی با میانجی گری تعهد عشق ورزی نقشی در پیش بینی صمیمیت زناشویی دارد؟ هدف: ارائه الگوی ساختاری پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری مؤلفه تعهد عشق ورزی در دانشجویان متأهل بود. روش: از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعۀ آماری، شامل کلیه دانشجویان مشغول تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران بود. تعداد 400 نفر به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: مقیاس صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983)، مقیاس عشق مثلثی استرنبرگ (1986) و پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شاور (1987). نتایج با روش ماتریس همبستگی، تحلیل رگرسیون و برازش تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها: سبک دلبستگی ایمن بر صمیمیت زناشویی و تعهد عشق ورزی اثر مثبت و معنادار دارد (0/01> P ). سبک دلبستگی اجتنابی بر صمیمیت زناشویی اثر معناداری ندارد (0/05< P )، اما بر تعهد عشق اثر منفی و معنادار دارد (0/05> P ). همچنین سبک دلبستگی دوسوگرا بر صمیمیت زناشویی اثر معناداری ندارد (0/05< P )، اما بر تعهد عشق اثر منفی و معنادار دارد (0/05> P ). نتیجه گیری: تعهد به عنوان یکی از مؤلفه های عشق ورزی، نمی تواند نقش میانجی بین سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی در جامعه مورد نظر را داشته باشد
تجارب زیسته افراد چاق در پرخوری: بررسی دلایل روانشناختی پرخوری افراد چاق در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : پرخوری و چاقی می تواند علل و دلایل روانشناختی داشته باشد. اما مسئله اصلی اینست: دلایل روانشناختی پرخوری افراد چاق کدام ها هستند؟ هدف : هدف پژوهش حاضر تجارب زیسته افراد چاق در پرخوری: بررسی دلایل روانشناختی پرخوری افراد چاق در اصفهان بود. روش : پژوهش حاضر از نوع کیفی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه افراد بزرگسال مبتلا به اضافه وزن شهر اصفهان در سال 1397 بودند. 14 فرد بزرگسال مبتلا به اضافه وزن به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عیارتند از: مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته . داده ها، با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها : نتایج به دست آمده از تحقیق شامل 115 مفهوم، 25 مقوله و 5 مضمون بود. مضمون های استخراج شده عبارت اند از: 1) استرس 2) بد تنظیمی هیجانی 3) انتظارات و ارزش ها 4) ویژگی های شخصیتی و 5) خلق منفی. نتایج این بررسی صریحاً بیانگر نقش خلق منفی و به خصوص بدتنظیمی هیجانی در بروز پرخوری در افراد مبتلابه چاقی است. نتیجه گیری : عدم مهارت های لازم در مدیریت استرس، هیجانات و روابط و همراه با ویژگی های شخصیتی خاص می تواند منجر به بروز پرخوری در افراد چاق شود.
بررسی رابطه راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری با سازگاری زناشویی معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۷
291-298
حوزههای تخصصی:
زمینه: معلمان به دلیل تجربه تعارض کار - خانواده نیاز به سطح بالاتری از تاب آوری در برابر مسائل به ویژه سازگاری زناشویی دارند. اما مسئله اصلی اینست، آیا بین راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری با سازگاری زناشویی معلمان زن رابطه وجود دارد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری با سازگاری زناشویی معلمان زن بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن در سال تحصیلی 97-1396 در سطح شهر قزوین بود که 100 معلم به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از، پرسشنامه های تاب آوری کانر - دیویدسون (2003)، راهبردهای تنظیم هیجان گروس (2003) و سازگاری زناشویی (1976). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های پارامتریک و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: راهبرد تنظیم هیجان «ارزیابی مجدد» و تاب آوری رابطه مثبت و معنی داری با سازگاری زناشویی داشت (0/05 p< ). راهبرد تنظیم هیجان «سرکوبی» رابطه منفی با سازگاری زناشویی داشت (0/05 p< ). در کل راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری سازگاری زناشویی را در بین معلمان پیش بینی کردند (0/05 p< ). نتیجه گیری: می توان سازگاری زناشویی معلمان زن را به وسیله راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری پیش بینی کرد.
بررسی مدل ساختاری نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی در پیش بینی مشکلات هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۷
321-328
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های زیادی درباره ارتباط راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی انجام شده است، اما نقش این راهبردها در پیش بینی مشکلات هیجانی مورد غفلت واقع شده است. هدف : بررسی مدل ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی در پیش بینی مشکلات هیجانی در دانش آموزان بود. روش : پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 بود. 140 نفر (120 نفر دختر و 120 نفر پسر) به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه مشکلات هیجانی (مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس) لاوبوند و لاوبوند (1995)، پرسشنامه ذهن آگاهی رایان و براون (2003) و پرسشنامه کمال گرایی چندبعدی تهران (بشارت، 1386). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها : راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی با مشکلات هیجانی رابطه مثبت دارند (0/05 P< ). نتیجه گیری : مشکلات هیجانی را می توان با راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی پیش بینی کرد.
تعریف و سطوح شایستگی فرهنگی در دانش آموختگان علوم پزشکی: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه شایستگی فرهنگی از مباحث مهم در حوزه سلامت است زیرا از مهم ترین عوامل در رشد و توسعه نظام سلامت برخورداری از نیروهای انسانی با شایستگی فرهنگی لازم در کنار سایر شایستگی های تخصصی است. به رغم اهمیت این واژه به نظر می رسد بعلت فقدان هم اندیشی در مفهوم شایستگی فرهنگی در آموزش پزشکی، تعریف یکسان و مشخصی از آن ارائه نشده است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی جامع مفهوم شایستگی فرهنگی و تعیین سطوح آن در آموزش پزشکی است. روش ها: در این مطالعه کیفی در ابتدا با روش کتابخانه ای به مرور مقالات و اسناد بین المللی پرداخته شد. سپس در گام دوم مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از مطلعین کلیدی حوزه شایستگی فرهنگی دانش آموختگان علوم پزشکی انجام شد و در گام سوم نتایج حاصله در جلسه گروه کانونی با حضور 5 نفر از متخصصان به بحث و بررسی رسید و یافته های زیر به دست آمد. یافته ها: در تعریفی که با استفاده از تحلیل نتایج مصاحبه ها و نیز با الهام از پیشینه پژوهش و جمع بندی نهایی جلسه کانونی اساتید ارائه گردید بیان شد که" دانش آموخته شایسته علوم پزشکی از حیث شایستگی فرهنگی کسی است که توانایی تعامل مؤثر با افراد دارای فرهنگ های متفاوت (شامل بیمار، همراهان وی و همکاران) برای ارائه خدمات اثر بخش تر بهداشتی و درمانی را دارا باشد". بر این اساس شایستگی فرهنگی در 3 سطح فردی (انسانی)، دانشگاهی (فارغ التحصیل دانشگاهی) و حرفه پزشکی (درک چند فرهنگی برای فارغ التحصیل دانشگاهی) طبقه بندی می شود. نتیجه گیری: از آنجا که در ایران شایستگی فرهنگی می تواند پاسخی مناسب به تنوع قومیت و فرهنگ موجود در جامعه باشد پیشنهاد می شود ضمن ارائه مفهوم جامع از شایستگی فرهنگی در برنامه های آموزش پزشکی به هم اندیشی جهت ارائه الگوهای مناسب شایستگی فرهنگی در دانش آموختگان علوم پزشکی نیز پرداخته شود.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس روان بنه های ناسازگار اولیه و دینداری مادران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، از نوع همبستگی است که با هدف بررسی ارتباط بین دینداری و روان بنه های ناسازگار اولیه مادران با مشکلات رفتاری کودکان در یک نمونه غیربالینی اجرا شد. بدین منظور، نمونه ای به حجم 386 نفر از دانش آموزان ابتدایی به روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش سیاهه رفتاری کودک (CBCL)، پرسش نامه دینداری و پرسش نامه روان بنه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) بودند. هر سه پرسش نامه توسط مادر دانش آموزان تکمیل شد. نتایج نشان دادند که بین دینداری مادران و مشکلات رفتاری کودکان و نیز بین روان بنه های ناسازگار اولیه مادران و مشکلات رفتاری کودکان رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که بُعد اخلاق دینداری مادران و نیز حوزه های بریدگی و طرد و خودمختاری و عملکرد مختل روان بنه های ناسازگار اولیه مادران به صورت معناداری مشکلات رفتاری کودکان را پیش بینی می کند. این یافته ها ضمن پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بر پیامدهای منفی روان بنه های ناسازگار اولیه مادران و ضرورت طرح برنامه های درمانی و حمایتی تأکید می کند و نقش دینداری مادران را در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مورد تأیید قرار می دهد.
نقش باور هراس و سرسختی روانشناختی در تمایل به تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ میان باور هراس و سرسختی روانشناختی با تمایل به تفکر انتقادی در دانشجویان دانشگاه ملایر بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 375 نفر دانشجو با استفاده از جدول مورگان بصورت تصادفی ساده و با توزیع متناسب در دانشکده ها و رشته های مختلف انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامۀ باور هراس گرینبرگ (2001) ، پرسشنامۀ تمایل به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و از مقیاس ایرانی سرسختی روانشناختی کیامرثی و نجاریان (1377) استفاده شد. نتایج به کمک شاخص های آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که دو ویژگی باور هراس و تمایل به تفکر انتقادی دارای ارتباط معنادار و منفی با هم هستند. همچنین، سرسختی روانشناختی با باور هراس ارتباط منفی معنادار نشان داد؛ . از طرفی تمایل به تفکر انتقادی، بجز در مقیاس بالیدگی، با سرسختی روانشناختی رابطۀ معنادار و مثبت داشت. بدین معنی که هر دو مشخصه به موازات هم می توانند افزایش یا کاهش یابند. باور هراس می تواند درصد قابل تعمیمی از تمایل به تفکر انتقادی و خرده مقیاسهای آن را در دانشجویان پیش بینی کند و سرسختی روانشناختی نیز قابلیت پیش بینی باور هراس و عواملش، همچنین، تمایل به تفکر انتقادی و خرده مقیاس هایش، بجز در مورد مقیاس بالیدگی را نشان داد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان با بررسی گام های درمان شناختی-رفتاری و مقایسۀ آن با مراحل آموزش مهارت های تفکر انتقادی در جهت تقویت هر یک از این راهکارها گام برداشت.