فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۳۴۱ تا ۱۱٬۳۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثر آموزش توانمندی های منش بر تبحرمداری نوجوانان با واسطه گری شادی بود. پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر متوسطه اول بود. 66 دانش آموز پایه نهم (33 نفر در گروه آزمایش و 33 نفر در گروه کنترل) از منطقه 4 تهران به روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. هر دو گروه، قبل و بعد از اجرای برنامه و یک ماه پس از آموزش به جهت گیری هدف الیوت و مک گرگور و شادی لیبومیرسکی و لپر پاسخ دادند. برنامه آموزشی توانمندی های منش به شیوه گروهی (به صورت حضوری و مجازی) برای دانش آموزان گروه آزمایش در 10 جلسه دو ساعته اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس آمیخته و تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها نشان دادند برنامه مداخله ای توانمندی های منش ازطریق شادی موجب افزایش تبحرمداری می شود. نتایج نشان دادند برنامه آموزش توانمندی های منش نه تنها دانش آموزان را در راستای تبحرمداری هدایت می کند، موجب شادی بیشتری در دانش آموزان می شود.
نام شناسی از منظر زبان شناسی شناختی اجتماعی با تأکید بر بافت کاربرد-بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
193 - 212
حوزههای تخصصی:
نام شناسی شاخه ای از زبان شناسی، یا از نظر کریستال(2008) شاخه ای از معناشناسی است. نام شناسی را از منظرهای متفاوتی مورد مطالعه قرار داده اند. این مقاله با معرفی رویکرد زبان شناسی شناختی اجتماعی، که خود ادامه منطقی رویکرد زبان شناسی شناختی و زبان شناسی اجتماعی است، به حوزه نام شناسی می پردازد. نام شناسی ش ناختی اجتماعی را می ت وان زیرمجموعه زبان شناسی اجتماعی ش ناختی به ش مار آورد ک ه درک کاربرد-بنی اد از زب ان، تن وع درون-زبان ی و بینا زبان ی، مقوله بن دی و س رنمون ها، الگ وی فرهنگ ی، معن ای اجتماع ی و اث ر متقاب ل زب ان، فرهن گ، و ایدئول وژی، ج زء مفهوم ه ای بنیادی ن آن هس تند. البته باید اذعان داشت که اکثر مطالعات انجام شده در حوزه زبان شناسی شناختی، و حوزه جدیدتر و کمتر مطالعه شده زبان شناسی شناختی اجتماعی، در حوزه مفهوم شناسی هستند. لیکن به اذعان پژوهش گران این حیطه، تغییر زاویه توجه از مفهوم شناسی به سوی نام شناسی از تحولات ضروری و اجتناب ناپذیر در زبان شناسی شناختی و زبان شناسی شناختی اجتماعی است. هدف این مقاله، با استفاده از روش پژوهش اسنادی، تلاشی در راستای ادامه این برنامه پژوهشی است که توسط زندی و احمدی(1395) آغاز شده است؛ با این تفاوت که، مقاله حاضر بیشتر به مطالعه اسامی عام که نماینده یک مقوله هستند توجه دارد. مقاله حاضر چشم انداز دیگری را هم در این بحث می گشاید و آن تأکید بر رویکرد کاربرد-بنیاد در نام شناسی است. در تعبیر کاربردشناختی، نام شناسی به مطالعه انتخاب های واقعی واژگانی از میان مجموعه عبارات می پردازد و سؤالی که مطرح می کند این است که چه عواملی بر انتخاب یک عبارت خاص تأثیرگذار می باشند. این مقاله چنین نتیجه گیری می کند که انتخاب واژه مناسب برای یک مدلول خاص تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که در این میان نقش بافت از اهمیت فراوانی برخوردار است.
بررسی رابطه بین اشتیاق تحصیلی و قابلیت استخدام دانشجویان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اشتیاق تحصیلی و قابلیت استخدام در بین دانشجویان دانشگاه شهرکرد انجام شد. این پژوهش مقطعی و از نوع توصیفی همبستگی بوده که 102 نفر از دانشجویان دانشگاه شهرکرد در سال تحصیلی 1400-1399 به شیوه ی تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران و قابلیت استخدام پول و همکاران پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، آزمون T مستقل و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد. نتایج نشان داد که رابطه اشتیاق تحصیلی و قابلیت استخدام در همه ابعاد (59/0=( r= مثبت و معنی دار است(01/0>p) واز بین مولفه های اشتیاق تحصیلی، دو مولفه نیرومندی و وقف خود، باهم 39% واریانس قابلیت استخدام را پیش بینی می کنند. علاوه بر این، بین دو متغیر اشتیاق تحصیلی و قابلیت استخدام بر اساس جنسیت تفاوتی وجود ندارد. اشتیاق تحصیلی بر اساس رشته تحصیلی نیز تفاوت معنی داری ندارد اما قابلیت استخدام بر اساس رشته تحصیلی، در میان دانشجویان دانشکده کشاورزی کمتر از دانشکده های دیگر است. بر اساس این نتایج می توان گفت که قابلیت استخدام بر اساس اشتیاق تحصیلی قابل پیش بینی است. بنابراین باید در برنامه ریزی های مبتنی بر ارتقای سطح اشتیاق تحصیلی دانشجویان به این مورد توجه شود.
رابطه فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در بازگشت مصرف مواد با نقش میانجی گری بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
339-365
حوزههای تخصصی:
هدف: سازه های شخصیتی و هیجانی نقش محوری در بازگشت مصرف مواد دارند. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در بازگشت مصرف مواد با نقش میانجی گری بدتنظیمی هیجان بود. روش : در قالب یک طرح همبستگی، ۳۰۰ نفر از افراد مصرف کننده مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرج انتخاب شدند و مقیاس بازگشت مصرف مواد، مقیاس پنج عاملی جکسون، و مقیاس بدتنظیمی هیجان-فرم کوتاه را تکمیل کردند. یافته ها : نتایج نشان داد که سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم ستیز/گریز/ انجماد اثر مستقیمی بر بازگشت مصرف مواد داشتند. علاوه بر این، بدتنظیمی هیجان نقش میانجی گر در رابطه سیستم فعال ساز رفتاری و بازگشت مصرف مواد داشت، درحالی که بدتنظیمی هیجان در رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و سیستم ستیز/گریز/ انجماد با بازگشت مصرف مواد نقش میانجی گر نداشت. علیرغم عدم معناداری برخی از مسیر ها، مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به اثر معنادار سیستم های مغزی رفتاری بر بازگشت مصرف مواد از طریق بدتنظیمی هیجان و همچنین پایه های زیستی شخصیت و راهبردهای تنظیم هیجان، متخصصان حوزه اعتیاد می توانند نرخ بازگشت مصرف مواد را کاهش دهند.
ویژگی های روانسنجی مقیاس والدگری ذهن آگاهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
133 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس والدگری ذهن آگاهانه در والدین شهر شیراز بود. برای برآورد شاخص های روان سنجی مقیاس، تعداد 300 نفر از والدبن دارای کودک ۲ تا ۱۶ سال در شهر شیراز انتخاب شدند و مقیاس فرزندپروری ذهن آگاهانه برای روی آنها اجرا شد. بررسی روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی با روش تحلیل مؤلفه های اصلی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. میزان کفایت نمونه برداری برابر 89/0 و معنادار بودن آزمون کرویت بارتلت نشانگر شرایط مطلوب برای انجام تحلیل عاملی بود. براساس یافته های پژوهش مقیاس فرزندپروری ذهن آگاهانه از دو عامل اشباع شده است که در مجموع 74/53 درصد از واریانس کل را تبیین می کند. همچنین معناداری شاخص های برازندگی در تحلیل عاملی تائیدی، مدل دو عاملی استخراج شده از تحلیل عاملی اکتشافی را مورد تائید قرار داد. همبستگی معنادار بین نمره کل مقیاس و خرده مقیاس های مقیاس فرزندپروری ذهن آگاهانه بیانگر روایی همگرایی مقیاس بود (001/0p<). تحلیل داده ها نشان داد که همسانی درونی کل مقیاس بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 95/0 است و ضریب پایایی آزمون از طریق تنصیف برای کل مقیاس و دو خرده مقیاس آن از نظر آماری معنادار بودند (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که مقیاس فرزندپروری ذهن آگاهانه دارای اعتبار و روایی مناسب برای سنجش فرزندپروری ذهن آگاهانه در جامعه ایرانی است.
رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر در میان بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری
حوزههای تخصصی:
طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند دیدگاه افراد به مسائل و مشکلات و نحوه برخورد با اتفاقات زندگی را تبیین نماید و با توجه به ماهیت نهادینه شده این طرح واره ها در بروز بسیاری از رفتارهای در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی نقش دارد بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر در میان بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری بود. روش پژوهش توصیفی همبتسگی به شیوه کاربردی بود که نمونه آماری مشتمل بر 90 بیمار بین 18 تا 50 سال با تشخیص اصلی OCD با استفاده از مصاحبه ساختاری بالینی DSM-IV-TR محور اول انتخاب شدند. همچنین به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه های طرحواره یانگ (SQ-SF) و مقیاس سنجش رفتارهای پرخطر(YBBSS) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون به کار رفت. بر اساس نتایج به دست آمده طرحواره های ناسازگار اولیه قادر است 32% از تغییرات در رفتارهای پرخطر را تبیین نماید و ضریب بتا به دست آمده نشان داد ابعاد طرد/بریدگی، محدودیت مختل و گوش بزنگی به ترتیب 0.21، 0.21 و 0.24 قادر به پیش بینی متغیر رفتارهای پرخطر هستند(Sig< 0.05). نتایج به دست آمده می تواند در بهبود کیفیت زندگی بیماران OCD کاربرد داشته باشد که به سایر محققان پیشنهاد می گردد در خصوص تاثیر پروتکل های مبتنی بر طرحواره درمانی بر بروز رفتارهای پرخطر و مکانیسم های دفاعی و ادراکی این بیماران تحقیقات بیشتری صورت دهند.
ملاحظات نظری و عملی در آزمون سیالی کلامی فارسی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند هنجاریابی و انطباق فرهنگی آزمون های سیالی کلامی در زبان فارسی و فرهنگ ایران، بیانگر تنوع سلایق و البته خطاهای محتوایی و روش شناختی است. هدف مقاله مروری حاضر بررسی مطالعات ایرانی در زمینه سیالی کلامی از نظر ساختار و محتوا؛ و در نهایت، معرفی آزمون سیالی کلامی متناسب با فرهنگ ایرانی و زبان فارسی برپایه دانش و یافته های موجود بود. در یک طرح مرور نظام مند، 35 مطالعه با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده دست کم شش نسخه از آزمون سیالی کلامی برای جمعیت ایرانی بود که در گروه ها و جمعیت های مختلف اجرا شده بودند و هر کدام نقاط قوت و ضعف بخصوص خود را داشتند. همچنین نسخه جدیدی برگرفته از داده های خام مطالعه قاسمیان شیروان و همکاران (2018) به عنوان نسخه استاندارد آزمون سیالی کلامی معرفی گردید که بیشترین تناسب را با معیارهای تدوین آزمون داشت. به نظر می رسد با توجه به نقش پررنگ سیالی کلامی نه تنها در توانمندی های زبانی، بلکه در کارکردهای شناختی عام، وجود یک آزمون واحد برای سنجش سیالی کلامی در جمعیت های بالینی و غیربالینی و مقایسه کارآمد آن ها برای مقاصد پژوهشی و درمانی ضروری بود و آزمون حاضر می تواند مبنای مطالعات بعدی باشد.
تأثیر آموزش نظم جویی هیجان بر سازش یافتگی اجتماعی در کودکان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: غفلت از کودکان یکی از عوامل خطر برای تحول یافتگی مناسب هیجانی و اجتماعی است که تأثیر بلند مدت در تمام ابعاد تحولی در گستره عمر دارد. یکی از مداخله های تأثیر گذار برای کاهش پیامدهای غفلت، می تواند آموزش تنظیم هیجان باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش نظم جویی هیجان بر سازش یافتگی اجتماعی کودکان کار بدسرپرست بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان کار پسر و دختر تحت نظارت اداره بهزیستی شهرکاشان در سال 1397 بودند که از بین آنها نمونه ای شامل20 نفر در دامنه سنی 12 تا 14 سال به شیوه در دسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، پروتکل آموزش تنظیم هیجان را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و افراد گروه گواه هیچ نوع مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه توانایی و مشکلات گودمن (1997)، و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش نظم جویی هیجان، تأثیر معناداری بر سازش یافتگی اجتماعی کودکان کار بدسرپرست داشت ( , F= 167/405/0P> ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش نظم جویی هیجان بر افزایش سازش یافتگی اجتماعی می توان نتیجه گیری کرد که تنظیم هیجان مطلوب با تعدیل ارزشیابی ها و واکنش های ذهنی فرد، به بروز واکنش های مناسب در ابعاد شناختی، انگیزشی، و رفتاری منجر می شود.
مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر پایبندی به درمان در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
59-78
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر ، مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر پایبندی به درمان در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون درشهر اصفهان بود . روش : این پژوهش از نوع کیفی و تحلیل مضمون بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد وابسته به مواد مراکز ترک اعتیاد با متادون شهر اصفهان درسال 1397 بود. از میان این جامعه، 10 نفر به شکل هدفمند و به روش همگون انتخاب شدند . ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که حاوی سوالات مرتبط با عوامل موثر بر پایبندی به درمان در افراد وابسته به مواد تحت درمان بود . داده های گردآوری شده به کمک روش تحلیل مضمون کلارک و براوون (2000) تحلیل شدند . یافته ها : نتایج نشان داد که عوامل موثر بر پایبندی به درمان شامل شش مقوله اصلی بودند: 1) پایبندی به کمک عوامل خانوادگی ، 2) پایبندی به کمک عوامل رفتاری ، 3)پایبندی به کمک عوامل معنوی ، 4) پایبندی به کمک عوامل اجتماعی ، 5) پایبندی به کمک اصلاح زندگی شخصی ، و 6) پایبندی به کمک عوامل درمانی . نتیجه گیری : در کل، نتایج نشان می دهد پایبندی به درمان با متادون در کنار شش عامل مهم مذکور رخ می دهد و درمانگران اعتیاد برای درمان با متادون باید به تقویت شش حیطه توجه کنند.
نقش نشخوار فکری مادر، ادراک مادر از شدت بیماری، حل مساله و عوامل مرتبط با جراحی در پیش بینی پیامدهای روان شناختی در کودکان مبتلا به بیماری های قلبی مادرزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : بیماری قلبی مادرزادی شایع ترین بیماری دوران جنینی و دومین علت مرگ در نوزادان و کودکان است. هدف مطالعه حاضر تشخیص عوامل کلیدی روان شناختی و زیستی تاثیرگذار بر پیامدهای روان شناختی ین کودکان بود. روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام کودکان 12-8 سال مبتلا به بیماری قلبی مادرزادی از نوع سیانوز مراجعه کننده به بیمارستان قلب شهید رجایی بود. 338 نفر از کودکان و والدینشان به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی و از نوع در دسترس وارد مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون برج لندن Shallice (1982) که روی کودکان اجرا شد و پرسشنامه های نشخوار فکری Nolen-Hoeksema (1999) و فهرست اختلال های رفتاری Rutter (1967) که توسط مادران پاسخ داده شد، استفاده گردید. به علاوه مادران به دو سوال ادراک مادر از شدت بیماری و شدت محدودیت فیزیکی کودک پاسخ دادند. اطلاعات مربوط به بیماری نیز از پرونده های کودکان استخراج شد. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-25 و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام انجام شد. یافته ها: نشخوار فکری مادر، ادراک مادر و شدت محدودیت فیزیکی در مجموع 16 درصد از اضطراب/افسردگی کودک را پیش بینی کردند. نشخوار فکری مادر و حل مسئله 13 درصد از متغیر پرخاشگری/بیش فعالی را پیش بینی کردند. نشخوار فکری و حل مسئله 10 درصد از رفتار ضد اجتماعی و 7 درصد از ناسازگاری های اجتماعی کودک را پیش بینی کردند. نشخوار فکری 8 درصد از نقص توجه و در نهایت دفعات بستری 2 درصد از حل مسئله را پیش بینی کردند. از بین این متغیرها، نشخوار فکری مادر بیشترین قدرت پیش بینی و تعداد دفعات بستری در بیمارستان کمترین قدرت پیش بینی را داشتند. نتیجه گیری: عوامل روان شناختی به ویژه عوامل مرتبط با مادر، نسبت به عوامل مرتبط با جراحی نقش مهم تری در پیامدهای روان شناختی کودکان ایفا کردند.
مقایسه اثربخشی «گروه درمانی مبتنی بر شیوه های تعاملی و روان نمایشگری» بر خودآگاهی هیجانی دختران نوجوان با پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر شیوه های تعاملی و روان نمایشگری بر خودآگاهی هیجانی دختران نوجوان با پریشانی روان شناختی بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 33 دختر 16-14 ساله دانش آموز با پریشانی روان شناختی در سال تحصیلی 96-1395 بود. ایشان با نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. مداخله در چارچوب 10 جلسه دوساعته به روش درمان گروهی مبتنی بر شیوه های تعاملی و روان نمایشگری صورت گرفت و شرکت کنندگان در مراحل خط پایه و پس از درمان توسط دو پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر و خودآگاهی هیجانی ریف مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره تجزیه وتحلیل شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که گروه درمانی به شیوه های تعاملی و روان نمایشگری اثر معنی داری در افزایش خودآگاهی هیجانی (Eta=0.50)، مؤلفه های آن شامل تمایز گذاری هیجانات (Eta=0.25)، به اشتراک گذاری کلامی هیجان(Eta=0.42) داشته است و در مقایسه تنها درمان روان نمایشگری به شکل معنی داری توانسته مؤلفه آگاهی بدنی هیجان(Eta=0.35) را نیز بهبود ببخشد. یافته ها به طورکلی بیانگر آن است که گروه درمانی به شیوه های تعاملی و روان نمایشگری علاوه بر کمک به سلامت روان شناختی نوجوانان، بر بهبود خودآگاهی هیجانی آن ها نیز مؤثر است.
آزمون و مقایسه مدل علّی اعتماد تیمی بر اساس ویژگی های تیم، شغل و سازمان در کارکنان با اعتمادپذیری بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون و مقایسه مدل علّی اعتماد تیمی براساس ویژگی های تیم (بسندگی مهارت های شغلی)، شغل (ابهام نقش) و سازمان (رهبری مشارکتی) در کارکنان با اعتماد پذیری بالا و پایین بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی از طریق مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) است. نمونه این پژوهش شامل 319 نفر از کارکنان شرکت بهره برداری، تولید و انتقال آب جنوب شرق خوزستان بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. مقیاس های بسندگی مهارت های شغلی (جارونپا و همکاران، 1998)، ابهام نقش (ریزو و همکاران، 1970)، رهبری مسیر- هدف (ایندویک، 1988)، اعتمادپذیری (آشلیگ و همکاران، 2012) و اعتماد تیمی (کاستا و اندرسون، 2011) جهت جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. ارزیابی مدل پیشنهادی از طریق مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار های AMOS و SPSS نسخه 24 انجام گرفت. یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب مدل پیشنهادی با داده ها بود. نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم بسندگی مهارت های شغلی به اعتماد تیمی (0001/0p< ،56/0β=)، ابهام نقش به اعتماد تیمی (0001/0p< ،19/0- β=) و رهبری مشارکتی به اعتماد تیمی (0001/0p< ،18/0β=) معنی دار می باشند. علاوه بر این، نتایج تحلیل چندگروهی نشان داد که بین نمودار مسیر و ضرایب رگرسیونی مدل کارکنان با اعتماد پذیری بالا و کارکنان با اعتمادپذیری پایین تفاوت معنی داری وجود ندارد. در مجموع با توجه به نتایج پژوهش، دارا بودن مهارت های مورد نیاز شغل، وجود جوّ رهبری مشارکتی و کاهش ابهام نقش در وظایف و مسئولیت های تیمی می تواند سطح اعتماد در درون تیم ها را افزایش دهد.
اثر بخشی برنامه غنی سازی رابطه بر سطح انرژی رابطه ای کارکنان و جو اعتماد و احترام در شرکت گاز استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی برنامه غنی سازی رابطه بر سطح انرژی رابطه ای کارکنان و جو اعتماد و احترام در شرکت گاز استان اصفهان انجام شده و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بوده است. نمونه مورد مطالعه، 30 نفر از کارکنان داوطلب برای شرکت در این برنامه آموزشی بودند که با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انرژی رابطه ای (اوونز، باکر، سامپتر و کامرون) و پرسشنامه جو اعتماد و احترام (اسپریتزر و پوراس) بوده است که در پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شدند. برنامه غنی سازی رابطه در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید، در حالی که هیچ مداخله ای روی گروه گواه، انجام نشد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار 23SPSS- تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که پس از انجام مداخله، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه به وجود آمده است. به عبارت دیگر اجرای برنامه غنی سازی رابطه، انرژی رابطه ای کارکنان را در پس آزمون افزایش داده و منج ر به ایجاد جو اعتماد و احترام در شرکت گاز شده است. به موجب نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود که مدیران با برگزاری برنامه غنی سازی رابطه، ضمن افزایش انرژی رابطه ای افراد، جو اعتماد و احترام را در محیط کار ایجاد کرده و به این ترتیب سازمان و کارکنان را از نتایج آن بهره مند سازند
طراحی و آزمون الگویی از پیشایندها و پیامدهای راهبردهای مقابله ای تحول خواه در کارکنان شرکت ملی حفاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون الگویی از پیشایندها و پیامدهای راهبردهای مقابله ای تحول خواه انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه آماری 350 نفر از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای تحول خواه، شخصیت پویا، جهت گیری هدف یادگیری، استرس شغلی، توانمندسازی روانشناختی، سازگاری شغلی، انگیزش شغلی، عملکرد شغلی، تعالی یابی شغلی، بهزیستی حرفه ای، تعهد سازمانی و خشنودی شغلی بود. داده ها از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل واسطه ای تحلیل شدند. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را با داده ها مورد حمایت قرار دادند. نتایج حاکی از اثر مثبت شخصیت پویا و جهت گیری هدف یادگیری بر راهبردهای مقابله ای تحول خواه، اثر منفی راهبردهای مقابله ای تحول خواه بر استرس شغلی، اثر مثبت راهبردهای مقابله ای تحول خواه بر توانمندسازی روانشناختی، سازگاری شغلی، انگیزش شغلی، عملکرد شغلی، تعالی یابی شغلی، بهزیستی حرفه ای، تعهد سازمانی و خشنودی شغلی، اثر منفی استرس شغلی بر انگیزش شغلی، اثر مثبت توانمندسازی روانشناختی و سازگاری شغلی بر انگیزش شغلی، اثر مثبت انگیزش شغلی بر عملکرد شغلی، تعالی یابی شغلی، بهزیستی حرفه-ای، تعهد سازمانی و خشنودی شغلی و اثر غیرمستقیم راهبردهای مقابله ای تحول خواه بر عملکرد شغلی، تعالی یابی شغلی، بهزیستی حرفه ای، تعهد سازمانی و خشنودی شغلی از طریق انگیزش شغلی بود. برازش بهتر از طریق همبسته کردن خطاهای یک مسیر حاصل شد. کلید واژگان: راهبردهای مقابله ای تحول خواه، مدل معادلات ساختاری، استرس شغلی، عملکرد شغلی
نقش دلبستگی به والدین در کیفیت زندگی دختران بی سرپرست یا بدسرپرست با میانجی گری شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش دلبستگی به والدین بر کیفیت زندگی ازطریق متغیر میانجی شفقت به خود در دختران بی سرپرست یا بد سرپرست بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. تعداد افراد نمونه، 241 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی از بین 450 دختر بی سرپرست یا بدسرپرست استان تهران انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته، پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ و مقیاس شفقت به خود نف بودند. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل مسیر ارزیابی شدند. براساس یافته ها اثر مستقیم دلبستگی به والدین بر کیفیت زندگی معنادار بود. اثر غیرمستقیم دلبستگی به والدین نیز ازطریق متغیر میانجی شفقت به خود معنادار بود. دلبستگی به والدین، هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری شفقت به خود در کیفیت زندگی دختران بی سرپرست یا بدسرپرست نقش داشت؛ بنابراین، نتایج این پژوهش می تواند برای تدوین مداخلات در دختران بی سرپرست و بدسرپرست مفید باشد.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر تن انگاره و حرمت خود دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر تن انگاره و حرمت خود دختران دانشجو بود. روش: روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران دانشجوی دانشگاه خوارزمی است. با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه، 24 نفر از بین آن ها انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) کاربندی شدند. تعداد اعضای گروه آزمایش به هشت نفر ریزش پیدا کرد و بنابراین در هر دو گروه هشت نفر لحاظ شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه مقیاس حرمت خود (روزنبرگ، 1965) و پرسشنامه چندبعدی روابط خود با بدن (کش، 2000) بود. گروه آزمایش، به مدت 15 جلسه، در جلسات مشاوره مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (هیز و استروسال، 2004؛ هیز، استروسال و ویلسون، 2011) شرکت کردند. مدت زمان هر جلسه دو ساعت بود. داده ها با استفاده از تحلیل مختلط واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین اعضای گروه های آزمایش و کنترل از لحاظ تن انگاره تفاوت معنادار وجود دارد. در حرمت خود نیز تفاوت معنادار بین دو گروه وجود دارد. این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: می توان گقت مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد موجب بهبود تن انگاره و حرمت خود دختران می شود و می توان از آن برای مشکلات مربوط به تن انگاره دختران و نیز ارتقای حرمت خود آن ها استفاده کرد.
مقایسه تاب آوری و راهبردهای مقابله با تنیدگی بین داوطلبان شرکت در جنگ ضد داعش و سربازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
41 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تفاوت بین تاب آوری و راهبردهای مقابله با تنیدگی بین داوطلبان شرکت در جنگ ضد داعش و سربازان است. روش پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی داوطلبان و سربازان کُرد در هر سه استان حلپچه، سلیمانی و اربیل اقلیم کردستان عراق بودند که در جنگ ضد داعش شرکت کرده بودند. نمونه این پژوهش باروش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و سیاهه راهبردهای مقابله با تنیدگی اندلر و پارکر داده ها جمع آوری شدند و با روش های آماری آزمون تحلیل واریانس چند متغییره تحلیل شدند. یافته های این پژوهش نشان داد از نظر تابآوری تفاوت بین داوطلبان و سربازان وجود نداشت، اما در مقیاس راهبردهای مقابله با تنیدگی در داوطلبان و سربازان تفاوت معنادار یافت شد. از لحاظ سبک مسئله مدار و سبک اجتنابی تفاوت معنا دار بود. بنابراین نتیجه میشود از نظر مقابله ای هیجان مدار تفاوت وجود ندارد. یافته هاى اصلی این پژوهش مؤید آن است که برگزاری دوره های آموزشی ویژه جهت بالابردن تاب آوری و کمک به داوطلبان و سربازان برای کاهش تنیدگی جنگ توصیه می گردد.
رابطه قلدری در محل کار و رفتارهای انحرافی در محل کار با میانجیگری فرسودگی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
417 - 434
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه قلدری در محل کار و رفتارهای انحرافی کارکنان در محل کار با میانجیگری فرسودگی هیجانی در کارکنان سازمان های دولتی استان لرستان بود. پژوهش، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نوع تحقیق، رابطه ای و از نوع مدل سازی، معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تعداد 1317 نفر از کارکنان ادارات کل ستادی استان لرستان مستقر در شهر خرم آباد بودند، از این میان نمونه ای به تعداد 297 نفر به روش تصادفی طبقه ای از میان آنها انتخاب گردید. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه قلدری در محل کار (اینارسن ، هول و نوتلرز، 2009)، پرسشنامه فرسودگی هیجانی (ماسلاچ و جکسون، 1981) و پرسشنامه رفتارهای انحرافی در محل کار (بنت و رابینسون، 2000) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارAmos استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن بود که قلدر، در محل کار به صورت مستقیم با رفتارهای انحرافی و فرسودگی هیجانی رابطه مثبت و معناداری دارد، علاوه بر این فرسودگی هیجانی، رابطه بین قلدری در محل کار و رفتارهای انحرافی کارکنان را میانجی گری می کند (p<0/05).
اثربخشی گروه درمانی تحلیلی لاکانی بر همدلی، پذیرش اجتماعی و کفایت اجتماعی: با پیگیری دو ماهه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وقوع تغییرات چشمگیر در نوجوانی می تواند همدلی، پذیرش اجتماعی و کفایت اجتماعی نوجوانان را تحت الشعاع قرار دهد. بنابراین، مداخلات روان تحلیلی بر سازش یافتگی هیجانی و اجتماعی نوجوانان ضرورت دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی تحلیلی لاکانی بر همدلی، پذیرش اجتماعی و کفایت اجتماعی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دو ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر مدارس دولتی دوره متوسطه منطقه ۲ شهر تهران در سال ۹۹-۱۳۹۸ بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۳۰ نفر از آنان در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت ۶ جلسه ۹۰ دقیقه ای گروه درمانی تحلیلی لاکانی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس همدلی جولیف و فارینگتون (۲۰۰۶)، پذیرش اجتماعی کراون- مارلو (۱۹۶۰) و کفایت اجتماعی فلنر، لیس و فلیپس (۱۹۹۰) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل کواریانس با SPSS ورژن ۲۴ استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه درمانی تحلیلی لاکانی بر همدلی عاطفی(۶/۲۹=F) و شناختی(۴/۴۱=F)، پذیرش(۵/۳۶=F)، کفایت شناختی(۱۸/۴۷=F)، رفتاری(۲۰/۹۹=F)، هیجانی(۴/۳۴=F) و آمایه های انگیزشی(۱۷/۵۴=F) گروه آزمایش تأثیر معناداری در پس آزمون و پیگیری داشته است (P<۰/۰۵). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اثربخشی گروه درمانی تحلیلی لاکانی را در بهبود همدلی، پذیرش اجتماعی و کفایت اجتماعی دختران نوجوان مورد تائید قرار داد. بنابراین با توجه به اثربخشی گروه درمانی تحلیلی در محیط های مشاوره و روان درمانی برای بهبود مشکلات دختران نوجوان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی در افراد دارای اختلال هویت جنسی (ترنس سکشوال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
13 - 28
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع نسبتاً کم اختلال هویت جنسی سبب شده است که تحقیقات کمی در این مورد انجام گیرد و این امر نیز موجب شده است که مشکلات مبتلایان حل نشده باقی بماند؛ بنابراین پژوهش حاضر درصدد بررسی تأثیر طرحواره درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی در افراد ترنس سکشوال بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، افراد ترنس سکشوال(پسر به دختر) شهر تهران بود؛ که از طریق نمونه گیری در دسترس 40 نفر از افرادی که برای عمل تغییر جنسیت به مراکز و کلینیک های منطقه 3 مراجعه کرده بودند و یا در پارک دانشجو واقع در منطقه 11شهر تهران حضور داشتند، به طور داوطلبانه پرسشنامه سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی را تکمیل کردند و سپس به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه در معرض طرحواره درمانی کلاسیک قرار گرفت، سپس در مرحله پس آزمون هر دو گروه، به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری(MANCOVA) با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی، باعث بهبود سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی در گروه آزمایش و مرحله پس آزمون شد؛ همچنین مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون- پس آزمون سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی تفاوت معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به این که طرحواره درمانی می تواند باعث بهبود سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی در افراد ترنس سکشوال شود، بهتر است که این شیوه درمان در برنامه های درمانی این افراد به کار برده شود.