فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۴۲۱ تا ۱۱٬۴۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
ﻣﻘﺪﻣﻪ: تصمیم گیری و پیامدهای آن نقش کلیدی بر کیفیت زندگی انسان دارد، به گونه ای که می توان گفت زندگی انسان ماحصل مجموعه گزینش ها و تصمیمات اوست. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پیش بینی کنندگی کارکردهای اجرایی مغز و ریسک پذیری در سبک های تصمیم گیری دانشجویان بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد کرمانشاه در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود. از بین این دانشجویان ۲۴۰ نفر (دختر و پسر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک های تصمیم گیری (اسکات و بروس، ۱۹۹۵)، کارکردهای اجرایی نجاتی (۱۳۹۲) و ریسک پذیری (احمد پورداریانی، ۱۳۸۹) استفاده گردید. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و به کمک نرم افزار ۲۱ SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد انعطاف پذیری، برنامه ریزی، حافظه و شناخت اجتماعی توانایی پیش بینی مثبت و معنادار سبک تصمیم گیری منطقی دانشجویان را دارند (۰/۰۰۵≥ P ). از بین مؤلفه های کارکردهای اجرایی فقط شناخت اجتماعی پیش بینی کننده مثبت و معنادار سبک تصمیم گیری شهودی بود (۰/۰۰۰۱˂ P ). سبک های تصمیم گیری وابسته، آنی و اجتنابی با کارکردهای اجرایی رابطه منفی و معنادار داشتند. ریسک پذیری فقط توانایی پیش بینی مثبت و معنادار سبک تصمیم گیری آنی دانشجویان را داشت (۰/۰۰۱˂ P ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصله می توان نتیجه گرفت ترکیب متفاوتی از مؤلفه های کارکردهای اجرایی هر یک از سبک های تصمیم گیری را پیش بینی می کنند. دلیل این امر را می توان فرایندهای متفاوت شناختی یا هیجانی دخیل در سبک های تصمیم گیری دانست.
مقایسه اعتیاد به عشق و سازش یافتگی زناشویی در متأهلین با و بدون روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
639-646
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی عوامل خیانت و ایجاد روابط فرازناشویی و سازش یافتگی زناشویی زوجین پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی مقایسه اعتیاد به عشق و سازش یافتگی زناشویی در متأهلین با و بدون روابط فرازناشویی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اعتیاد به عشق و سازش یافتگی زناشویی در متأهلین با و بدون روابط فرازناشویی انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در بهار 1397 بود که از بین آن ها تعداد (58 مرد و 50 زن دارای روابط فرازناشویی) و تعداد (59 مرد 49 زن بدون رابطه فرازناشویی) به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اعتیاد به عشق (پی بادی، 2005) و پرسشنامه سازش یافتگی زناشویی (اسپاینر، 1976) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل آزمون t گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که دو گروه متأهلین دارای روابط فرازناشویی و بدون روابط فرازناشویی در متغیرهای سازش یافتگی زناشویی و اعتیاد به عشق با هم تفاوت معنی داری دارند (0/05> P ). بدین صورت که گروه متأهلین با روابط فرازناشویی نسبت به گروه متأهلین بدون روابط فرازناشویی به شکل معناداری دارای اعتیاد به عشق بیشتر و سازش یافتگی زناشویی کمتر بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، لازم است که ابتدا با استفاده از مطالعه کیفی مناسب، عوامل ایجاد کننده روابط فرازناشویی در متأهلین شناسایی و سپس با بکارگیری زوج درمانی، تلاش شود تا با بهبود سازش یافتگی زناشویی در این زوجین، عشق و علاقه بین آنها نیز افزایش یابد.
نقش ممیزی سبک های هویت در تشخیص استفاده آسیب زا از اینترنت در دانش آموزان؛ تحلیل تابع تشخیصی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ممیزی سبک های هویت در تشخیص استفاده آسیب زا از اینترنت در دانش آموزان بود. طرح پژوهش، تابع تشخیص دوگروهی بود. جامعه موردبررسی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1397-1396 بودند. به این منظور تعداد 30 دانش آموز دارای استفاده آسیب زا از اینترنت و 30 نفر بدون استفاده آسیب زا از اینترنت به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی و همکاران ( 2013 ) پاسخ دادند. داده های گردآوری شده با آزمون تحلیل تشخیص تجزیه وتحلیل شد. نتایج تحلیل ممیزی نشان داد که با کمک سبک های هویت می توان اعتیاد به تلفن همراه را پیش بینی کرد. تحلیل ممیزی توانست با 81/7 درصد پیش بینی صحیح دانش آموزان دختر را به دو گروه با و بدون استفاده آسیب زا از اینترنت طبقه بندی نماید . نتایج این پژوهش نشان دهنده اهمیت این متغیرها در امکان تمایز گذاری بین دانش آموزان با و بدون استفاده آسیب زا از اینترنت همراه بوده و لذا می توان از این متغیرها در بحث پیشگیری از رفتارهای آسیب زا از ناشی از اینترنت توسط مشاوران و روانشناسان استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان دانشجویان انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، تعداد 45 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس به روش دردسترس، انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مداخله (15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان در گروههای مداخله به مدت هشت هفته (هر جلسه 90 دقیقه) به صورت گروهی در جلسات شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش ذهن آگاهی شفقت محور شرکت کردند و گروه گواه در این بازه زمانی هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و یک ماه بعد از مداخله با پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک، خودکنترلی تانجنی و سلامت عمومی گلدبرگ ارزیابی شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند هر دو گروه مداخله نسبت به گروه گواه در نمرات افکار ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان تفاوت معناداری دارند. مقایسه دو گروه آموزش ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در نمرات افکار ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان تفاوت معناداری در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نشان نداد. براساس یافته های مطالعه، آموزش ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نگرش های ناکارآمد، خودکنترلی و بهبود سلامت روان دانشجویان اثربخش بوده اند.
خودمراقبتی از دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
خودمراقبتی شامل اعمالی اکتسابی، آگاهانه و هدف دار است که فرد برای سلامت خود، فرزندان و خانواده اش انجام می دهد تا در اثر آن از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی خود و اطرافیانش حفاظت کند و نیازهای جسمی، روانی و اجتماعی خود و آنان را برآورده سازد؛ همچنین، از بیماری ها یا حوادث پیشگیری، بیماری های مزمن خود و خانواده را مدیریت؛ و از سلامت خود و خانواده اش بعد از ابتلا به بیماریِ حاد یا ترخیص از بیمارستان، حفاظت کند
مروری نظری بر مفهوم تنهایی از منظر رویکردهای روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹ (پیاپی ۵۴)
195-204
حوزههای تخصصی:
از منظر گروهی از نظریه های روانشناختی، رفتار های خلوت خواهانه ممکن است مغایر با سلامت روان باشند، به گونه ای که در این نظریه ها تنهایی وضعی مشقت بار پنداشته می شود که باید مانع از آن شد یا آنکه برطرفش کرد، با کودکانی که تنها بازی می کنند طوری برخورد می شود که گویی ناسالم و هنجار شکنند و به کسانی که به فعالیت های انفرادی می پردازند ترحم می شود. اما از نظرگاه های دیگری، تنهایی می تواند برای کارکرد های روانی نافع باشد، به گونه ای که نیاز مبرم به حریم شخصی و تجربیات مثبت خلوت گزینی از ویژگی های مشترک افراد خود شکوفا در نظر گرفته می شود. در این مقاله سعی شد با مرور نظری بر مفهوم تنهایی و بررسی دیدگاه های موافق و مخالف این ظرفیت، به خاستگاه شکل گیری ظرفیت تنهایی و تاثیرات قابل توجه آن بر بلوغ روانی پرداخته شود تا متخصصان حوزه سلامت روان با آشنایی بیشتر با این مفهوم بر بهبود این ظرفیت مهم در ساختار روانی اهتمام ورزند.
فهم فرآیند اعتیاد با ترسیم جایگاه طبقاتی سوءمصرف کنندگان مواد (ارائه ی یک نظریه ی زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
13-40
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته و وضعیت پایگاه اجتماعی-اقتصادی دو گروه از سوءمصرف کنندگان مواد مخدر بستری در کلینیک و ساکن در گرمخانه انجام شد. روش: تحقیق حاضر با رویکرد کیفی و با روش زمینه ای انجام شد. یک مصاحبه عمیق بر روی 36 نفر از سوءمصرف کنندگان مواد انجام گرفت. نمونه گیری به صورت نظری بود و جمع آوری داده ها تا اشباع نظری ادامه داشت. داده ها از طریق کدگذاری با روش استراوس و کوربین تحلیل شدند. یافته ها: معاشرت ناسالم، مصرف تفننی، محرک های درونی، طرد دو سویه، نابرابری نهادی، فقر چندگانه، نظام رفاهی معیوب، انزجار از وضع موجود، دوگانگی و تضاد احساسی- رفتاری، هنجارشکنی، فروپاشی روانی و اجتماعی و تشکیل اجتماع ثانویه از مهم ترین مقولات تحقیق حاضر بودند. نتیجه گیری: سوءمصرف مواد با "واگرایی و همگرایی رفتاری-احساسی" و "رانش از اجتماع" همراه است. یعنی فرد سوء مصرف کننده مواد در جریان سبک زندگی وابسته به مواد خود دچار نوعی تباعد (جدایی) از اجتماع مواجه می شود. مطالعه عمیق در زمینه جایگاه سوء مصرف کنندگان مواد در ساختار اجتماعی، بررسی مناسب ترین شیوه های درمانی، و همچنین در دسترس بودن خدمات درمانی برای آحاد سوء مصرف کنندگان مواد جهت بهبودی و پیگیری فرآیندهای درمانی از جمله مواردی است که بایستی در سیاست گذاری های پیشگیری و درمان اعتیاد به آن توجه داشت.
اثربخشی آموزش مبتنی بر روایت درمانی بر معنا در زندگی و مولفه های آن در دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روایت درمانی بر معنا در زندگی و مؤلفه های آن (وجود معنا و جستجوی معنا) در بین دانشجویان دختر دانشگاههای تهران بود. بدین منظور از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه ناهم ارز استفاده شد. نمونه شامل ۲۴ دانشجوی دختر ۱۸ تا ۳۰ ساله بود که با نمونه گیری دردسترس، انتخاب و در گروههای مداخله و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه ها در پیش آزمون با پرسشنامه معنا در زندگی استگر و همکاران ارزیابی شدند. سپس اعضای گروه مداخله در ۷ جلسه هفتگی روایت درمانی گروهی شرکت کردند. هر دو گروه، مجدد در پس آزمون و پیگیری 9 ماهه ارزیابی شدند. داده های حاصل با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند و نشان دادند مداخله روایت درمانی در مرحله پس آزمون موجب افزایش معنادار وجود معنا در گروه مداخله به نسبت گروه گواه شده است. این تفاوت در پیگیری، همچنان معنادار بود. در ارتباط با مؤلفه جستجوی معنای گروههای مداخله و گواه، در هیچ یک از مراحل ارزیابی، تفاوت معناداری نشان ندادند. نمرات کل معنا در زندگی گروهها در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری نداشتند؛ اما کاهش نمرات گروه گواه در مرحله پیگیری، موجب تفاوت معناداری در این مقطع شد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت روایت درمانی در کوتاه مدت موجب افزایش مؤلفه وجود معنا می شود و در میان مدت فرد را نسبت به کاهش معنا در زندگی مصون می کند.
تاثیر tDCS روی OFC نیمکره راست در عملکرد اجرایی تصمیم گیری پرخطر و ریسک پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
47 - 62
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری بخشی از کنترل شناختی است که در ارزیابی خواسته ها نقش اساسی دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیرات tDCS روی ناحیه مغزی OFC نیمکره راست در تصمیم گیری پرخطر و ریسک پذیری انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نوع مطالعه آزمایشی یک سو کور بود که روی 30 فرد بزرگسال سالم انجام شد. در این مطالعه افراد به تصادف در دو گروه آزمایشی و شم قرار گرفتند. در گروه آزمایشی تحریک آندیOFC نیمکره راست و تحریک کاتدی DLPFC نیمکره چپ در حدود 2 میلی آمپر اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده نسخه های کامپیوتری آزمون بارت و آزمون آیوا برای بررسی تصمیم گیری پرخطر و ریسک پذیری بودند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تک متغیره(آنکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج بیانگر تفاوت معنادار بین دو گروه آزمایش و کنترل در آزمون بارت(05/0
اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
619-628
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون اثر بخشی روان درمانگری و بررسی توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان انجام شده است. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان سنتی و صنعتی بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان تحت درمان مرکز ترک اعتیاد امید فردا، زیر نظر سازمان بهزیستی شهر بیرجند بود. بر اساس نمونه گیری در دسترس 45 نفر بعنوان نمونه انتخاب و در سه گروه (15 نفری، مصرف کننده مواد سنتی، مصرف کننده مواد صنعتی و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه سازش یافتگی اجتماعی بل (1961)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس ( DASS- 21 ) لاویبوند و لاویبوند (1999) و آموزش روان بنه درمانگری (غلامرضایی و طهرانچی، 1395). تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: روان بنه درمانگری گروهی بر بهبود سازش یافتگی عاطفی و کاهش هیجانات منفی تأثیر معنادار داشت (0/05 p< ). نتیجه گیری: برای افزایش توانش های سازش یافتگی و کاهش هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون می توان از روان بنه درمانگری گروهی استفاده کرد.
اثربخشی فن رهاسازی هیجانی بر اضطراب و نشانگان استرس پس از سانحه در زنان مبتلا به سقط خود به خودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
53 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثر بخشی فن رهاسازی هیجانی بر اضطراب و نشانگان استرس پس از سانحه در زنان دچار سقط خود به خودی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که از بین 21 زن دچار ترومای سقط جنین بیمارستان شهید بهشتی اصفهان در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت 1398 به صورت نمونه گیری هدفمند و پس از غربالگری با استفاده از سیاهه اضطراب اشپیل برگر (1983) و مقیاس خود گزارش دهی نشانه های اختلال استرس پس از سانحه فوآ، ریگس، دانسیو و رتبام (1993)، 6 زن انتخاب شدند. این زنان در جلسه های فن رهاسازی هیجانی چورچ (2014) به صورت فردی در دوازده جلسه چهل و پنج دقیقه ای با دو مرحله پیگیری تحت درمان قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری ، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله فن رهاسازی هیجانی موجب کاهش اضطراب صفت در میان زنان شرکت کننده در مرحله درمان 75/38 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 06/43 درصد، اضطراب حالت در مرحله درمان 14/47 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 91/47 درصد و نشانگان استرس پس از سانحه در مرحله درمان 92/49 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 29/50 درصد شده است. . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از این درمان در مواردی که فرد دچار استرس پس از سانحه با سایر اختلالات همراه از جمله اضطراب درگیر است، می تواند به بهبود همزمان هر دو مشکل در فرد کمک کند.
کاربرد تکنولوژی آموزشی در مدارس پیشرو و تأثیر آن در ارتقای سطح خلاقیت و نوآوری دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
امروزه کاربرد تکنولوژی آموزشی از کاربرد صرف وسایل آموزشی و کمک آموزشی فراتر رفته و نقش مؤثری در نظام تعلیم و تربیت بویژه در مدارس پیشرو ایفا می کند. در سطح بین الملل با اصطلاحی به نام مدارس پیشرو مواجه هستیم. این نوع از مدارس، مدارسی است که در آن نقش مدیر آموزشی و همچنین ساختار و کارکرد مدرسه، به شکل جدیدی بازسازی و تعریف شده است. از طرفی توجه به نقش خلاقیت و نوآوری در نظام آموزشی و ارتقای سطح کیفی آن به وضوح افزایش یافته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، یافتن پاسخ به این سؤال است که «چگونه می توان با بکارگیری تکنولوژی آموزشی در مدارس پیشرو، سطح خلاقیت و نوآوری دانش آموزان را افزایش داد»؟ در این راستا از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج پزوهش حاکی از آن است برای ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان ابتدا لازم است تمامی افراد درگیر در نظام تعلیم و تربیت، تفکر خلاق و نوآور را باارزش بدانند و به کودکان یاد داده شود که تفکر خلاق و نوآور را معتبر بدانند. همچنین این افراد دستکاری اشیا و عقاید را تشویق کنند. جهت افزایش خلاقیت فراگیران نیز نسبت به تحمیل یک الگوی قالب فکری، بایستی هوشیار بود و مهارت های اجتناب از فشارها و تمسخر همسالان را به کودکان آموخت. نیز احساس وحشت از کارهای بدیع را برطرف کرد. در این بین ضروری است موقعیت هایی برای فعالیت و آرامش فراهم شود. و در نهایت لازم است نه فقط انتقاد کردن صرف، بلکه انتقاد سازنده، توسعه داده شود.
شناسایی شاخص های مدرسه کارآمد پس از زلزله: یک پژوهش کیفی از زلزله سرپل ذهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
166-181
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به زلزله خیز بودن ایران و همچنین با توجه به اهمیت و ضرورت نقش مدارس در زندگی دانش آموزان بخصوص در شرایط بحران، پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مدرسه کارآمد پس از زلزله سرپل ذهاب در سال1396 صورت گرفت. روش: این پژوهش با روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناختی صورت گرفت. به همین منظور، 15نفر از متخصصان آموزش و پرورش (شامل مدیران، معلمان و مشاوران و...) به روش نمونه گیری هدفمند از نوع بارز، انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق جمع آوری گردید و برای تحلیل داده ها از کدگذاری به روش کولایزی استفاده شد. یافته ها: پس از مستندسازی مصاحبه ها تعداد290 کد خالص، 12 زیر شاخص و درنهایت چهار شاخص اصلی شامل «دانش آموزان»، « معلم و کادر مدرسه»، «ساختار و امکانات مدرسه» و «محیط و خانواده» استخراج شدند. شاخص مربوط به دانش آموزان شامل زیرشاخص های انطباقی-کارکردی، روانی، تحصیلی؛ شاخص مربوط به معلم و کادر مدرسه شامل زیرشاخص های آموزشی، شخصی وامدادی؛ شاخص ساختار و امکانات مدرسه شامل زیرشاخص های؛ تجهیزات، برنامه ریزی، وظایف هماهنگی؛ و درنهایت شاخص محیط و خانواده شامل زیرشاخص های؛ مالی، روانی و فیزیکی _ ساختاری است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش می تواند محتوایی کامل از اقدامات پیشگیرانه را در رابطه با بحران زلزله به آموزش و پرورش ارائه دهد تا آن سازمان بتواند پروتکل هایی را برای مواقع بحران تهیه و به مدارس کشور ارائه دهد. مدارس با رعایت توصیه های حاصل از نتایج این پژوهش می توانند با حفظ کارآمدی خود به گذر موفقیت آمیز از بحران زلزله کمک کنند و تبعات آن را کاهش دهند.
تبیین علائم وسواسی– جبری بر اساس سبک های دلبستگی و بیگانگی با نقش میانجی افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواسی – جبری یکی از اختلال های شایع روانشناختی است که در نوجوانان و جوانان شیوع نسبتاً بالایی دارد. این اختلال هزینه های اجتماعی و اقتصادی بسیاری را برای افراد مبتلا و جامعه ایجاد می کند و بر کارکردهای اجتماعی، تحصیلی و شغلی این افراد تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین علائم وسواسی – جبری براساس سبک های دلبستگی و بیگانگی با نقش میانجی افسردگی انجام گرفته است. روش: روش تحقیق توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 98-97 بود. نمونه آماری شامل 344 نفر از اعضای جامعه آماری مذکور است این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه وسواس فکری - عملی مادزلی، پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید، مقیاس روابط موضوعی بل و پرسشنامه افسردگی بک می باشند. داده ها با استفاده از روش آزمون تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 20 و نرم افزار Lisrel نسخه 10.20 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مستقیم و غیر مستقیم بیگانگی، سبک ایمن، سبک دوسوگرا و افسردگی بر علائم وسواس تأیید می شود. جهت تأثیر بیگانگی مثبت و جهت تأثیر سبک ایمن منفی و جهت اثر سبک دوسوگرا مثبت و جهت رابطه افسردگی مثبت است. همچنین شاخص های برازش بدست آمده در مجموع نشان از برازش قابل قبول داده ها با مدل دارد. نتیجه گیری: از اینیافته ها می توان نتیجه گرفت تجارب اولیه مناسب در زمینه دلبستگی می توانند از اختلال وسواس در بزرگسالی جلوگیری کند. همچنین امکان ابتلای فردی که دچار بیگانگی است به اختلال وسواس زیاد است و افسردگی بخشی از مکانیسم اثرات این عوامل در بروز وسواس را تبیین می کند.
بررسی و مقایسه ی ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی در بیماران زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و زنان سالم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اتخاذ سبک های تبادل اجتماعی ناکارآمد و ناهماهنگی شناختی می تواند موجب هیجان های منفی گردد. هدف: هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه ی ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی در بیماران زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد سالم. روش: در این طرح پژوهشی علی مقایسه ای ابتدا از میان مراکز روان درمانی شهر تهران، سه کلینیک انتخاب و از مراجعه کنندگان زن مبتلا به اختلال افسردگی ۶۰ نفر به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، سپس از زنانی که در نواحی مختلف شهر رفت وآمد داشتند،۶۰ نفر تصادفاً گزینش و در نهایت ۱۲۰ نفر مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های کلموگراف اسمیرنوف و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (آنوا) در نسخه ۲۰ نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد افسرده گرایش بیشتری به ماندن در حالت برانگیختگی شناختی قرار دارند (۰/۰۵>P) این در حالی است که افراد بهنجار بیشتر توانسته بودند ناهماهنگی شناختی را کاهش دهند. همچنین درسبک های تبادل اجتماعی، اختلاف میانگین پیگیری و فردگرایی در دو گروه بهنجار و افسرده معنی دار است (۰/۰۵>P)؛ اما در زیر مقیاس های انصاف، منفعت طلبی و سرمایه گذاری افراطی تفاوتی بین دو گروه وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها توصیه می شود در درمان زنان افسرده نقش برانگیختگی و کاهش ناهماهنگی شناختی مورد توجه قرار گیرد.
ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس سنجش کاهش اهمیت تأخیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : با توجه به ضرورت فراهم ساختن ابزارهای معتبر جهت پژوهش و کار بالینی، پژوهش حاضر با هدف ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی پرسشنامه انتخاب پولی انجام شد. روش کار: در قالب یک پژوهش زمینه یابی مقطعی از بین همه دانشجویان دانشگاه های شهر کرمانشاه 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پرسشنامه انتخاب پولی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری آلفای کرونباخ، آزمون های همبستگی درون کلاسی، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی اکتشافی به وسیله نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که همسانی درونی مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0، پایایی تصنیف آن 88/0 و پایایی بازآزمایی آن برای یک دوره زمانی سه هفتگی 78/0 می باشد. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که هم ساختار تک عاملی و هم ساختار سه عاملی پرسشنامه معتبر است. نتیجه گیری: می توان گفت که نسخه فارسی پرسشنامه انتخاب پولی از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است. همچنین با توجه به زمان نسبتاً کوتاهی که برای پر کردن آن مورد نیاز است می تواند ابزار مناسبی برای به کارگیری هم در موقعیت های بالینی و هم در موقعیت های پژوهشی باشد.
بررسی ارتباط هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی و نقش میانجیگری انگیزش در دانش آموزان دوره متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارتباط هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی و نقش میانجیگری انگیزش در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب از توابع استان کرمانشاه در سال تحصیلی 97-98 می باشد، جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه بوده که 285 نفر از آنها با استفاده از فرمول نسبت کوکران و به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش معنوی(علی بدیع وهمکاران) بوده وبرای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده هانشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معنا دار وجود دارد.
پرسشنامه نظریه حساسیت به تقویت تجدیدنظرشده فرم کودکان: روش اجرا و نمره گذاری
حوزههای تخصصی:
رابطه بین کنترل روان شناختی والدین و نشاط ذهنی دانشجویان: نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : یکی از شاخصه های بهزیستی، نشاط ذهنی است. شناخت عوامل پیش بینی کننده نشاط ذهنی به عنوان یک شاخص مهم و اساسی از سلامتی و انگیزش از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه علّی کنترل روان شناختی والدین با نشاط ذهنی دانشجویان با نقش واسطه گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. مواد و روش ها : شرکت کنندگان شامل 346 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و مقیاس کنترل روان شناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار سوننز و همکاران، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، و مقیاس نشاط ذهنی ریان و فردریک را تکمیل نمودند. یافته ها : یافته ها نشان دادند که کنترل روان شناختی والدین به صورت منفی نشاط ذهنی و راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان را تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین اثر کنترل روان شناختی والدین بر راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان، به صورت مثبت و از لحاظ آماری معنی دار بود. راهبردهای غیر انطباقی اثر منفی و معنی دار و راهبردهای انطباقی اثر مثبت و معنی دار بر نشاط ذهنی داشتند. آزمون بوت استراپ معنی داری اثر واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین کنترل روان شناختی والدین و نشاط ذهنی را مورد تأیید قرار داد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که کاهش کنترل روان شناختی والدین موجب افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان در فرزندان شده و از این طریق نشاط ذهنی آن ها را ارتقا می بخشد.
اثر بخشی آموزش روانشناختی برمیزان افسردگی مراقبین مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عدم آموزش کافی به مراقبت کنندگان خانوادگی مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس عامل اصلی ایجاد افسردگی آن هاست. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش روان شناختی یک برنامه آموزش روان گروهی بر افسردگی مراقبین مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است . مواد و روش ها: در این پژوهش برنامه «آموزش روان شناختی گروهی» تدوین و به صورت کار آزمایی بالینی با پی گیری یک ماهه اجرا و ارزشیابی گردید. در مرحله طراحی، در ابتدا با استفاده از متون پرستاری در خصوص اقدامات مراقبتی موردنیاز و نقش خانواده ها در اجرای آن ها پیش نویس برنامه تهیه گردید، سپس با استفاده از تکنیک RAM ازنظر مفهوم بودن، سودمندی، مرتبط بودن و قابلیت اجرایی بودن محتوای برنامه توسط خانواده ها، برنامه تدوین گردید. در مرحله اجرا، آزمودنی ها به روش آسان انتخاب (۱۰۰ نفر) و به طور تصادفی در گروه آزمون (۵۰ نفر) و کنترل (۵۰ نفر) قرار داده شده است. برنامه آموزشی روان شناختی در ۷ جلسه ۹۰ دقیقه ای، در ۷ هفته (هر هفته ۱ جلسه) جهت گروه آزمون انجام و در پایان لوح فشرده ای با مضمون تکنیک های آرام سازی، کنترل خشم و تنش و جزوه آموزشی محتوای جلسات در اختیار ایشان قرار گرفت. گروه کنترل نیز در دو جلسه گروهی شرکت و به بیان خاطرات پرداختند و جزوه آموزشی و لوح فشرده در اختیارشان قرار داده شد. ارزشیابی برنامه با استفاده از پرسشنامه ای با دو بخش انجام گردید. بخش اول؛ اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم؛ پرسشنامه استاندارد افسردگی بک بود . تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای، t مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون آماری نشان داد که میانگین نمره افسردگی خانواده ها بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری وجود داشت. نتایج آزمون آنالیز واریانس با مشاهدات تکراری نیز کاهش معناداری در میانگین نمره افسردگی را در گروه آزمون نشان داد (۰۰۱/۰ > p ) . نتیجه گیری: با توجه به مؤثر بودن برنامه آموزش روان گروهی در پیشگیری و بهبود از افسردگی در خانواده های دارای فرد مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس این برنامه جهت بکار گیری آن به تیم درمان پیشنهاد می گردد .