فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۳۶۱ تا ۱۱٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گوش دادن به موسیقی (موسیقی درمانی) بر سلامت روان در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بود. روش : پژوهش حاضر در زمره ی پژوهش های شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشکده علوم و ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 بود. تعداد ۳۰ دانشجو به روش نمونه گیری غیر تصادفی و از نوع در دسترس ، انتخاب و در دو گروه کنترل (۱۵ نفر) و آزمایش (۱۵) نفر جایگزین شدند. همچنین همگن سازی گروه های کنترل و آزمایش بر اساس ویژگی های همچون سن، وضع اقتصادی، وضعیت شغلی، میزان تحصیلات ... صورت گرفت. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ (1972) با پایایی ۸۹/۰ استفاده شد. هم چنین جلسات موسیقی درمانی در ۸ جلسه ۶۰ دقیقه ای بر روی آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد، سپس هر دو گروه، پس آزمون را اجرا نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس یک طرفه بین گروهی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دهندۀ تفاوت معنادار بین میانگین نمرات دو گروه در پس آزمون های کلی و در ابعاد خرده مقیاس های مطرح شده در این پژوهش بود. یافته : یافته ها نشان داد که موسیقی درمانی به طور معناداری میزان سلامت روان گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل افزایش داده است( 5 . (P<0/0 نتیجه گیری: اثربخشی موسیقی درمانی بر تمامی خرده مقیاس های مورد نظر پرسشنامۀ سلامت روان گلدبرگ شامل: کارکرد اجتماعی، نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی با اطمینان ۹۵ % مورد تایید قرار گرفت .
شناسایی شاخص های تعاملات خانواده های دارای فرزند عادی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های تعاملات خانوادگی در خانواده های دارای فرزند عادی بود. روش : پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و در قالبِ روش و طرح پژوهشی زمینه ای انجام شد. روش نمونه گیری مورد استفاده در دسترس و هدفمند بود که طی آن پژوهشگر پس از شناسایی یک مدرسه مقطع اول و یک مدرسه مقطع دوم متوسطه در شهر قزوین، مبتنی بر اصل اشباع اطلاعاتی، تعداد هشت دانش آموز عادی را برای مشارکت در پژوهش انتخاب کرد و مورد مصاحبه قرار داد. همه مصاحبه ها ضبط و سپس خط به خط دست نویس شد و درنهایت با استفاده از روشِ سیستماتیک اشتراوس و کوربن (1987) تحلیل گردید. یافته ها: تحلیل تعاملات خانوادگی دانش آموزان عادی منجر به شناسایی 13 کد باز و 4 کد محوری (صمیمیت عاطفی _ فکری (زوجی و والد _ فرزندی)، برخورداری از توانمندی های ارتباطی، تسلط در به کارگیری مهارت های حل مسئله، احترام و همکاری همه جانبه و سیستماتیک) گردید. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش منجر به شناسایی شاخص های تعاملات خانواده های دارای فرزند عادی شد.
تعیین رابطه ذهن آگاهی و سرمایه روانشناختی با سلامت روانی در معلمان ابتدایی شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
17 - 42
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری بر بهبود کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد شهرستان کرمانشاه در سال 1397 بودند. از میان این زنان 30 نفر به روش هدفمند در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دوگروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(QFQ) و سرسختی روانشناختی اهواز ((AHI مورد استفاده قرار گرفت. بعد از انجام پیش آزمون، گروه آزمایش در 8 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای، آموزش تاب آوری بر اساس نظریه هندرسون را دریافت کرد. آنگاه پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری باعث افزایش معنادار میانگین نمرات مولفه های کیفیت زندگی (به جز مولفه های سلامت جسمانی و سلامت محیط) و سرسختی روانشناختی در زنان سرپرست شده است(001/0p<).
مقایسه دو شیوه ی آموزشی مبتنی بر وظیفه و روش روتین برمیزان دانش و مهارت عملی دانشجویان تکنولوژیست اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اجرای شیوه یادگیری مبتنی بر وظیفه در دانشجویان تکنولوژیست اتاق عمل می تواند بسیار حایز اهمیت باشد. چرا که به دلیل کمبود اتاق عمل های بیمارستانی آنها نمی توانند همزمان با گذراندن واحد های تئوری، کارآموزی آنها را نیز داشته باشند؛ لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر اجرای شیوه ی آموزشی مبتنی بر وظیفه در مقایسه با شیوه روتین بر میزان دانش و مهارت بالینی دانشجویان تکنولوژیست اتاق عمل انجام شد. روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود که طی آن 57 نفر از دانشجویان اتاق عمل ترم 6 به روش سر شماری و با داشتن ویژگی های ورود به مطالعه، انتخاب شده و به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. سپس تحت آموزش با دو شیوه یادگیری مبتنی بر وظیفه و روش روتین قرارگرفتند. قبل و بعد از آموزش، میزان دانش پایه و مهارت های عملی آنها با استفاده از آزمون کتبی چهار گزینه ای و چک لیست مشاهده ای، ارزیابی و مقایسه شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که پس از اجرای آموزش با شیوه یادگیری مبتنی بر وظیفه، اختلاف معنی داری بین میانگین نمرات آزمون دانش و مهارت عملی دانشجویان گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد ایجاد شد. همچنین نتایج موید این مطلب است که سرعت عمل دانشجویان در اجرای عملکرد بر اساس چک لیست مشاهده ای عملکرد درگروه مورد به صورت معنی داری بیشتر از گروه شاهد است. این موضوع در حوزه جراحی بسیار ارزشمند و قابل تامل است(0.001>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، آموزش به شیوه ی آموزش مبتنی بر وظیفه(TBL)، شیوه ای موثر در آموزش بالینی دانشجویان تکنولوژیست اتاق عمل است. لذا بکارگیری این شیوه آموزشی به کلیه مسئولین آموزش تکنولوژیست های اتاق عمل توصیه می شود.
مؤلفه های خودنظم دهی بر اساس مفهوم «عقل» در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی منبع اصلی خودنظم دهی، به عنوان توانش تنظیم پاسخ های خود در جهت تعقیب اهداف و برآورده ساختن معیارها و استخراج مؤلفه های آن، در منابع اسلامی بوده است. بررسی در آثار اندیشمندان اسلامی نشان می دهد که پایگاه «عقل»، منبع معرفتی انگیزشی اجرایی نفس است که تنظیم کنش های مختلف روانی انسان را بر عهده دارد. محقق با استفاده از روش های تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، به تحلیل گزاره های دینی در خصوص عقل پرداخت. حاصل این بررسی، تأیید فرضیه اصلی تحقیق، و استخراج 21 مؤلفه بود که در چهار ساحت شناختی (به انضمام مؤلفه های نگرشی) ، انگیزشی، عاطفی، و اجرایی سازمان داده شد. این مؤلفه ها، در اختیار ده کارشناس حوزوی قرار گرفت و روایی محتوای آنها، با استفاده از ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) بررسی شد. تمامی مؤلفه ها، به استثنای یکی از مؤلفه های نگرشی (انکسار نفس) از روایی محتوا برخوردار بودند. براین اساس، کنش های خودتأملی، خودانگیزشی، و خودتغییری که از عناصر اصلی الگوهای خودنظم دهی به شمار می روند، در ادبیات اسلامی بر اساس کارکردهای عقل قابل توجیه و تبیین می باشند.
بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو: نقش سرسختی روانشناختی، حس انسجام و راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
121 - 136
حوزههای تخصصی:
مقدمه : در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو سطح بهزیستی روانشناختی همواره پایین بوده و این خود باعث تشدید علائم در آنها می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سرسختی روانشناختی، حس انسجام و راهبردهای مقابله ای با بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش :در این پژوهش توصیفی- همبستگی 120 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو که در نیمه اول سال 1398 به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس بهزیستی روانشناختی ( ریف، 1989)، پرسشنامه سرسختی (کوباسا، 1979)، پرسشنامه حس انسجام- فرم 13 ماده ای (آنتونووسکی، 1987) و راهبردهای مقابله ای (لازاروس و فولکمن، 1985) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان انجام شد. یافته ها : بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو با سرسختی روانشناختی (36/0= β:001/0>p)، حس انسجام (53/0= β:003/0>p) و راهبرد مقابله ی مسأله مدار (12/0= β:03/0>p) رابطه ی مثبت و معنادار و با هیجان مدار (43/0-= β:01/0>p) رابطه ی منفی و معناداری داشت. سرسختی روانشناختی، حس انسجام و راهبرد های مقابله ای 76 درصد از واریانس نمرات بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو را پیش بینی کردند (01/0>p). نتیجه گیری : بر اساس یافته ها، سرسختی روانشناختی، حس انسجام و راهبردهای مقابله ای با بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو رابطه داشته و می تواند نحوه رفتار فرد در برابر بیماری را تبیین کند. لذا آموزش بیماران جهت توانمندسازی آنها در این زمینه ها پیشنهاد می شود.
طراحی برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور و اثربخشی آن بر میزان اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۳۵۱-۳۷۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی یکی از رایج ترین اختلالات دوران کودکی و نوجوانی است که کودکان مبتلا به آن، معمولاً در مهار رفتارهای خود، مشکلات زیادی دارند و خانواده های آنان نیز در مدیریت رفتار این کودکان، با تردیدها و تعارض های زیادی مواجه می شوند. هدف پژوهش حاضر طراحی برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی کودکان دبستانی، است. روش: این مطالعه یک پژوهش کاربردی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جلسه پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی والدین دارای کودک دبستانی با اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می داد. با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 64 نفر از این والدین، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش یک دوره آموزش 90 دقیقه ای برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور را در طی 10 جلسه دریافت کرد، ولی گروه گواه بدون آموزش در نوبت انتظار قرار گرفت. ابزار غربالگری و جمع آوری داده ها، مقیاس کانرز 1999 (فرم معلم و والدین) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل آماری تحلیل واریانس با تکرار سنجش (درون بین آزمودنی) استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از روش تحلیل واریانس با تکرار سنجش نشان داد که به طورکلی برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر کاهش میزن نشانه های نارسایی توجه/ فزون کنشی، تأثیر معناداری داشته است. همچنین یافته های این مطالعه نشان داد که تفاوت بین گروهی در مرحله پس آزمون (55/13) و پیگیری (46/75)، معنادار بوده است (0/05P=<). در نتیجه می توان گفت برنامه مذکور بر کاهش میزان اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی اثربخشی معناداری داشته و این نتایج در دوره پیگیری دوماهه نیز پایدار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور باعث می شود که والدین ارتباط بهتری را با کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی خود برقرار کنند و در نتیجه درک عمیق تری بین والدین و کودک شکل می گیرد که در نهایت باعث بهبود وضعیت رفتاری کودک می شود.
روابط ساختاری نیازهای بنیادین روان شناختی با سازگاری و احساس تعلق به مدرسه در دانش-آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، سازگاری و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دوره متوسطه مشهد بود. نمونه مورد مطالعه شامل 320 نفر دانش آموز دوره متوسطه دوم شهر مشهد بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگواردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000 )، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (سینها و سینگ، 1993) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (بری، بتی و وات، 2005) استفاده گردید. داده های پژوهش حاضر با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دادند اثر مستقیم و معناداری میان ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در ارتباط با معلمان با سازگاری و احساس تعلق به مدرسه وجود دارد. به طوری که نیازهای بنیادین روان شناختی و سازگاری، 63 درصد از تغییرات احساس تعلق به مدرسه را تبیین می کردند. یافته ها نشان داد سازگاری دانش آموزان در رابطه ی بین ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی (در روابط با معلمان، مدیران و دوستان) و احساس تعلق به مدرسه نقش واسطه ای داشت. معلمان و مدیران مدارس می توانند با استفاده از یافته های پژوهش حاضر، مشارکت و سازگاری دانش آموزان در مدرسه را تقویت کنند.
مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه روان شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی به اختلال غیر پیش رونده در حرکت و وضعیت اطلاق می شود که به دنبال ضایعه عصبی در سال های اولیه روی می دهد و سبب بروز ناتوانایی های حرکتی و نورولوژیک می گردد. اختلال در انجام فعالیت های روزمره زندگی، هزینه های درمانی سنگین و وابستگی شدید به اطرافیان بر کارکرد خانواده و به ویژه مادران اثر می گذارد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه روان شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراکز توان بخشی تحت نظر بهزیستی شهرکرد در سال ۱۳۹۸ بود (۲۷۰ نفر) که از این تعداد، نمونه ای به حجم ۴۵ نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. افراد دو گروه آزمایش در دوره های خودشفقت ورزی و سرمایه ی روان شناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. شرکت کنندگان در سه مرحله به پرسشنامه های تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (۲۰۱۰) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تی مستقل تحلیل شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که آموزش خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه ی روان شناختی به طور یکسان و مؤثری سبب افزایش تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی شده است (۰۵/۰> p ) و از بین دو شیوه مداخله ای، تنها آموزش سرمایه روان شناختی توانسته منجر به بهبود خودتنظیمی هیجانی مادران شود (۰۰۱/۰> p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که دو شیوه مداخله آموزش خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه ی روان شناختی می تواند به عنوان گزینه های مداخله ای مؤثر به منظور بهبود تحمل پریشانی و خودتنظیمی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی مردان دارای اختلال مصرف مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ناگویی خلقی شیوع بالایی را در چندین اختلال روانی ازجمله اختلالات افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال مصرف مواد نشان می دهد. با توجه به شیوع ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی در میان افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی مردان مبتلا اختلال به مصرف مواد انجام شد. مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری مردان مبتلا به مصرف مواد بودند که در سال ۱۳۹۸ به کلینیک های خصوصی ترک اعتیاد شهر تهران جهت درمان مراجعه کرده بودند. دو مرکز به صورت در دسترس انتخاب شد و از این میان ۴۲ نفر که رضایت آگاهانه داشتند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. داده ها به وسیله مقیاس ناگویی خلقی تورنتو بگبی و دیگران (۱۹۹۴) و مشکلات بین فردی بارخام، هاردی و استارتوپ (۱۹۹۶) در سه مرحله ارزیابی جمع آوری گردید. یافته های پژوهش درنهایت با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد درمان پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی اثربخش بوده است (۰۵/۰> p ). همچنین نتایج مرحله پیگیری نشان داد که اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد پایدار بوده است . نتیجه گیری: با توجه به این نتایج، روانشناسان و متخصصینی که در حوزه درمان اعتیاد و اختلالات مصرف مواد فعالیت می کنند، می توانند از درمان پذیرش و تعهد برای کاهش ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی در افراد دارای اختلال مصرف مواد استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی آموزش همدلی با آموزش مبتنی بر دیدگاه گیری اجتماعی بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که قلدری در فضای سایبری پیامدهای منفی بر کارکردهای تحصیلی نوجوانان داشته و بین هوش هیجانی و قلدر بودن رابطه معکوس وجود دارد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش همدلی با آموزش مبتنی بر دیدگاه گیری اجتماعی بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری بود . مواد و روش ها: دختر دوره اول متوسطه شهر بوشهر در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۴۵ نفر از آنان در دو گروه آزمایش (هر گروه ۱۵ دانش آموز) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش تحت آموزش همدلی (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای) و آموزش مبتنی بر دیدگاه گیری اجتماعی (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه قلدری سایبری آنتیادو، کوکینوس و مارکوس (۲۰۱۶) و مقیاس تجدنظر شده هوش هیجانی شاته و همکاران (۱۹۹۸) به منظور گردآوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری اعمال کردند (۰۵/۰> P ). همچنین، آموزش مبتنی بر دیدگاه گیری اجتماعی نسبت به آموزش همدلی در بهبود هوش هیجانی مؤثرتر بود (۰۵/۰> P ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش مبتنی بر دیدگاه گیری اجتماعی و آموزش همدلی می توانند به عنوان یک شیوه درمانی برای بهبود هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری در محیط های آموزشی و درمانی به کار برده شوند.
مقایسه اثربخشی درمان به کمک حیوان خانگی با بازی درمانی بر اختلالات رفتاری کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
119 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان به کمک حیوان خانگی با بازی درمانی در کاهش اختلالات رفتاری کودکان دبستانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت نیمه آزمایشی با طرح سه گروهی با پیش-آزمون پس آزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان پسر دبستانی مراجعه کننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش و مرکز مشاوره ماهان شهرستان ملایر که تشخیص اختلال رفتاری داشتند. اعضای نمونه در این پژوهش در قالب گروه کنترل و دو گروه آزمایش هرکدام به تعداد 15 نفر از میان افراد دارای ملاک های ورود به این پژوهش به روش تصادفی انتخاب شدند. برای ارزیابی اختلالات رفتاری آزمودنی ها از پرسشنامه راتر (مقیاس معلم) استفاده شد. جلسات درمان به کمک حیوان خانگی برای گروه آزمایش1 بر اساس محتوای پیشنهادی پاریش-پلاس (2016) و فاین (2015) در ده جلسه ارائه شد. محتوای جلسات بازی درمانی برای گروه آزمایش2 بر اساس بازی های پیشنهادی کداسن و شفر (2010) در ده جلسه ارائه شدند. جهت آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی با نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: یافته نشان دادند که هر دو روش درمان در کاهش اختلالات رفتاری مؤثر هستند. دو روش درمانی در کاهش اختلالات رفتاری تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، به نظر می رسد بازی درمانی و درمان به کمک حیوان خانگی، در کاهش اختلالات رفتاری کودکان دبستانی، نقش مهمی داشته اند.
اثربخشی آرام سازی روانی – حرکتی به شیوه ی سیلوا بر عملکردهای شناختی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلالات اضطرابی از شایع ترین طبقات اختلالات روان پزشکی در سراسر جهان است. مدل های مختلفی در زمینه شکل گیری و تداوم این اختلال وجود دارد که نشانگر اهمیت این اختلال در بین بسیاری از اختلال های هیجانی در دهه های اخیر بوده است؛ از جمله مواردی که اختلال اضطراب فراگیر می تواند بر آن تأثیر زیادی داشته باشد، عملکرد شناختی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آرام سازی روانی – حرکتی به شیوه ی سیلوا بر عملکردهای شناختی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر تهران در شش ماهه اول سال 1397 تشکیل دادند. پس از ارزیابی اولیه با استفاده از مقیاس اختلال اضطراب فراگیر، 30 نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به ص ورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر)، گمارده شدند. گروه درمانی آرام سازی روانی- حرکتی به شیوه ی سیلوا در 8 جلسه 90 دقیقه ای (در هر هفته دو جلسه) بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ گروه کنترل به مدت یک ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتز و همکاران، 2006) و آزمون کارت های ویسکانسین ( گرانت و برگ، 1984) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات مؤلفه های عملکرد شناختی شامل: موفقیت و درجاماندگی، در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (005/0> P ). در مجموع، با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که مداخله آرام سازی روانی – حرکتی به شیوه ی سیلوا بر اصلاح عملکردهای شناختی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تأثیر دارد.
نقش هوش اجتماعی و تاب آوری در احتمال خودکشی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هوش اجتماعی و تاب آوری از عوامل مهم تأثیرگذار بر احتمال خودکشی دانش آموزان به شمار می روند. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش اجتماعی و تاب آوری در احتمال خودکشی دانش آموزان انجام شد. روش ها: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر اهر در سال تحصیلی 1397-1396 بود که 337 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوش اجتماعی ترومسو (2001)، مقیاس خود تاب آوری کلاهنن (1996) و مقیاس احتمال خودکشی کال و گیل (2002) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss22 و روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام) استفاده گردید. یافته ها : نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین هوش اجتماعی و تاب آوری با احتمال خودکشی رابطه منفی معنادار وجود دارد (01/0 P< ). همچنین هوش اجتماعی و تاب آوری توانستند به طور معناداری احتمال خودکشی دانش آموزان را پیش بینی کنند. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که هوش اجتماعی و تاب آوری نقش مهمی در کاهش احتمال خودکشی دانش آموزان دارند؛ بنابراین، در هرگونه برنامه ریزی برای پیشگیری و کاهش خودکشی دانش آموزان، باید به هوش اجتماعی و تاب آوری توجه ویژه ای شود .
اثر بخشی درمان هیپوونتلاسیون بر حساسیت اضطرابی و پردازش هیجان زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
79 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان هیپوونتلاسیون بر حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال پانیک بود که به مرکز جامع سلامت سیدحاتمی شهر اردبیل در تابستان و پاییز سال 1397 مراجعه کرده بودند، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی طی 4 هفته (12 جلسه و هر جلسه 17 دقیقه) تحت درمان هیپوونتلاسیون قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت. پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ریس و پترسون، 1985) و پردازش هیجانی )باکر، توماس، توماس و اوونز، 2007) به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). به این ترتیب می توان گفت که درمان هیپوونتلاسیون موجب کاهش نمرات حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک شده است.. کلید وازه ها: درمان هیپوونتلاسیون، حساسیت اضطرابی، پردازش هیجان، اختلال پانیک
رابطه هویت دینی و ملی با افسردگی و کیفیت زندگی در دانش آموزان مقطع متوسطه اول مدارس دولتی شهرستان بوکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مسئله هویت دینی و ملی جوانان با توجه به درصد بالای جمعیت و نقش سازنده آنان در سرنوشت آینده کشور، اهمیت دوچندانی دارد. مدرسه به دلیل الگوگیری دانش آموزان از دیگران، نقش بسزایی در شکل گیری هویت دارد و هویت ملی و دینی در دانش آموزان می تواند نقش مهمی در عملکرد آنان ایفا کند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه هویت ملی و دینی با افسردگی و کیفیت زندگی در دانش آموزان بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و توصیفی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان مقطع تحصیلی متوسطه اول شهرستان بوکان بودند که به روش نمونه گیری دردسترس 525 نفر از آنان برای نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های هویت ملی و هویت دینی احدی و پرسش نامه های کیفیت زندگی و افسردگی کودک و نوجوان (CADS) جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که هویت ملی با نمره کلی کیفیت زندگی، سلامت روانی، سلامت جسمانی و کیفیت محیط زندگی رابطه مثبت؛ و با افسردگی رابطه منفی و معنادار داشت؛ اما هویت دینی با افسردگی رابطه منفی و معنادار و با نمره کلی کیفیت زندگی و خرده مقیاس های سلامت روانی، سلامت جسمانی و روابط اجتماعی رابطه مثبت و معنادار داشت و فقط با کیفیت محیط زندگی رابطه معنادار نداشت. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که هویت ملی و دینی پیش بینی کننده های معتبری برای کیفیت زندگی و افسردگی در دانش آموزان هستند. نتیجه گیری: هویت ملی و دینی متغیّرهای مهمی برای سلامت روان و بالابردن کیفیت زندگی هستند. بنابراین لازم است صاحبان امر در آموزش و پرورش در برنامه ریزی درسی و تحصیلی آنها را مدنظر قرار دهند.
بررسی تأثیر تهدید کرونا بر تمایل به ترک خدمت با نقش میانجی اضطراب روان شناختی (مورد مطالعه: بیمارستان های دولتی شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تهدید کرونا بر تمایل به ترک خدمت با نقش میانجی اضطراب روان شناختی (مورد مطالعه: بیمارستان های دولتی شهر اهواز) به مرحله اجرا درآمد. روش تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل تمام کارکنان بیمارستان های دولتی شهر اهواز بودند (10235 نفر) که 370 نفر از آن ها به صورت تصادفی طبقه ای و بر اساس فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ی استاندارد بود. روایی پرسش نامه توسط تحلیل عاملی تأییدی مورد قبول قرار گرفت. برای تعیین پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای پرسش نامه ی اولیه (30 نفر) بالاتر از 7/0 برآورد شد. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار SPSS و Smart PLS استفاده شد. بر اساس نتایج، تهدید کرونا بر تمایل به ترک خدمت به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیرمیانجی اضطراب روان شناختی در بیمارستان های دولتی شهر اهواز اثرگذار است. با توجه به نتایج این تحقیق می توان برای کاهش تمایل به ترک خدمت از طریق تمرکز بر مراقبت در حوزه ی رعایت اصول بهداشتی در دوره ی کرونا و کاهش اضطراب روان شناختی استفاده نمود.
هوش معنوی و تأثیر آن بر عملکرد کارکنان پلیس (مطالعه موردی فرماندهی انتظامی شهرستان بروجرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
63 - 78
حوزههای تخصصی:
مقدمه: «هوش معنوی» یکی از مفاهیمی است که در پرتو توجه برخی از روان شناسان به حوزه معنویت مطرح شده و توسعه پیدا کرده است. از زمانی که مدیران به ضرورت القای حس هدف مندی و معنی داری در کارکنان پی بردند و برخی از مطالعات نشان داد که در اثر تقویت این هوش، می توان کیفیت انجام وظایف شغلی را بالا برد و سازمان ها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری نمود، هوش معنوی در حوزه سازمانی نیز وارد شد. باتوجه به اهمیت و ضرورت این موضوع برای سازمان های نظامی و انتظامی، هدف اصلی این پژوهش، تبیین تأثیر هوش معنوی بر عملکرد کارکنان پلیس است. روش: تحقیق حاضر ازلحاظ روش، توصیفی و مبتنی بر پیمایش و گردآوری داده های میدانی است. جامعه آماری آن، 350 نفر از کارکنان فرماندهی انتظامی شهرستان بروجرد بودند که 182 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه معتبر سهرابی و ناصری (1392) بوده است. داده ها به نرم افزار spss نسخه 20 وارد شدند و تجزیه وتحلیل در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه شده است. نتایج: مؤلفه های «آگاهی متعالی»، «تجارب معنوی»، «صفات معنویِ بخشش و شکیبایی»، اجزای سازنده هوش معنوی هستند که براساس یافته های این تحقیق، رابطه معنی داری با عملکرد کارکنان پلیس دارند. از بین مؤلفه های مذکور، صفات معنوی «بخشش و شکیبایی»، بیشترین تأثیر را بر عملکرد کارکنان پلیس دارند و به ترتیب «تجارب معنوی» و «آگاهی متعالی» در رده های بعدی قرار دارند. بحث: باتوجه به یافته های تحقیق، می توان پذیرفت که هوش معنوی، در ارتقای عملکرد پلیس مؤثر است و کارکنان پلیس، هرقدر هوش معنوی بالاتری داشته باشند، عملکرد خدمتی آنان بالاتر می رود.
الگوی ساختاری رضایت زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با میانجی گری راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1475-1486
حوزههای تخصصی:
زمینه: ارتباط زناشویی هسته مرکزی نظام خانواده است و از آنجایی که نهاد خانواده اولین نهاد اجتماعی است که رشد، تحول و شکل گیری شخصیت اثرات چشمگیری دارد، بر همین اساس بررسی مسائل و مشکلاتی که منجر به فروپاشی خانواده و روابط زناشویی می شود نیز ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با میانجی گری راهبردهای مقابله ای است . روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع اکتشافی – متوالی و هدایت شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان زن متأهل مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال 97 تشکیل دادند که تعداد نمونه ۳۵۰ نفر از دانشجویان بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند برای جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (1987)، شخصیتی نئو (1990)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و راهبردهای مقابله ای رضاخانی (1388) استفاده شد . یافته ها: نتایج نشان داد بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و برون گرایی با رضایت زناشویی رابطه منفی و گشودگی، توافق و وظیفه شناسی با رضایت زناشویی رابطه مثبت معنادار به دست آمد؛ همچنین رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با رضایت زناشویی منفی و با سبک دلبستگی ایمن مثبت و معنادار است. روان رنجوری 0/48- = β و سبک دلبستگی اجتنابی 0/41- = β سهم بیشتری در تبیین رضایت زناشویی دارد (0/001 > p ). نتیجه گیری : از جمله دستاوردهای این پژوهش می تواند ترغیب درمانگران به ایجاد راهکارهایی برای تغییر در شناخت، افکار، عملکردها، عواطف و هیجان های زوج ها و از این طریق بهبود روابط و رضایت زناشویی و انسجام جامعه باشد .
بررسی نقش مدیران و معلمان در دعوت دانش آموزان به نماز
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ارکان دین اسلام، نماز می باشد و روح پرستش در این رکن مهم دین نهفته است. به همین سبب می بایست، از بهترین شیوه ها و بهترین افراد برای دعوت به این امر مهم استفاده کرد؛ تا بتوان اهمیت این ستون خیمه دین را به نحو احسن برای جامعه و افراد آن، بالاخص دانش آموزان که سرمایه اصلی نیروی انسانی در جامعه هستند بازگو کرد و نشان داد که مقید بودن به نماز گزاردن و خصوصا تاثیرات مثبت نماز اول وقت، چه نتایج روشن و امیدوار کننده ای در زندگی افراد خواهد داشت. این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به کتب، مقالات گوناگون و سایر اسناد مدون نگاشته شده است؛ به دنبال آن است که به نقش موثر و سازنده مدیران و معلمان در مدارس در جهت یادآوری اهمیت نماز به دانش آموزان بپردازد. زیرا دانش آموزان به واسطه روحیه پرسش گری که دارند، اگر با ابزار و افراد مناسب در این کار روبرو شوند و سوالاتشان راجع به نماز، یاد خدا و اهمیت آن و نیز پیامدهای منفی غفلت از آن با ادله درست و منطقی پاسخ داده شود و نیز خود مدیران و معلمان، عامل به سخنان خود در این زمینه باشند؛ خواهیم دید که چگونه دانش آموزان با میل و رغبت و با اشتیاق به سوی نماز پر می کشند و همچون عاشقی که در انتظار به سر میبرد؛ آن ها نیز منتظر لحظه اذان و نماز گزاردن می شوند.