فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۹۴۱ تا ۱۱٬۹۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش بالینی در شکل دهی مهارت های اساسی و توانمندی های حرفه ای دانشجویان در اتاق عمل نقش مهمی دارد. شناخت وضعیت فعلی ، بستری برای ارتقاء عملکرد آنها در آینده میباشد . هدف مطالعه تعیین عوامل موثر بر کیفیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان اتاق عمل و هوشبری دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 1397 بود. روش ها: در مطالعه توصیفی-مقطعی حاضر، 134 نفراز دانشجویان اتاق عمل و هوشبری که حداقل یک ترم تحصیلی کارآموزی بالینی را گذرانده بودند، انتخاب شدند. دیدگاه دانشجویان در مورد آموزش بالینی توسط پرسشنامه پایا و روا، متشکل از پنج بخش : عملکرد مربیان بالینی؛ برخورد با دانشجو، اهداف و برنامه آموزشی، امکانات و تجهیزات محیط بالینی و سیستم ارزشیابی بالینی مورد ارزیابی و امتیاز دهی قرار گرفت. داده ها ، آزمون تی مستقل و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میانگین سنی دانشجویان 8/1 ± 6/21 سال بود. میانگین امتیاز حیطه های مورد سنجش به ترتیب عبارت از اهداف و برنامه های آموزشی 6/4 ± 3/10، ، مربی 7/3 ± 4/11 ، برخورد با دانشجو 9/1 ± 2/4، محیط آموزشی 5/2± 9/4 )، نظارت و ارزشیابی 6/1 ± 7/2 و خودکارآمدی دانشجو 7/2 ± 6/7 بود. به ترتیب حیطه مربی و اهداف و برنامه آموزشی بیشترین میانگین امتیاز کسب شد. 9/67 درصد شرکت کنندگان، کیفیت آموزش بالینی را متوسط گزارش کردند و اختلاف نظرات دانشجویان اتاق عمل و هوشبری در حیطه ی اهداف و برنامه آموزشی معنی دار بود (01/0 > P ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه، کیفیت آموزش بالینی در این دو رشته مشابه هم بوده و در کل در سطح متوسطی می باشد. برای بهبود وضعیت آموزش بالینی در این رشته ها، تأمین امکانات، تجهیزات محیط بالینی و بازنگری ابزارها و فرایندهای ارزشیابی بالینی، ارتقای عملکرد مربیان و جذب مربیان بالینی مستقل پیشنهاد می شود
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر میزان توجه و پرخاشگری در کودکان زیر دوازده سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر میزان توجه و پرخاشگری کودکان زیر دوازده سال شهر تهران بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه کودکان 8تا12 ساله شهر تهران که به دلیل پرخاشگری و مشکلات نقص توجه و توسط مدیران مدارس به مرکز مشاوره تصویر در سال 1398 ارجاع شدند، تشکیل می دادند که از بین آنها 24نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس در دو گروه آزمایش و گروه گواه(12نفر گروه آزمایش و 12نفر گروه گواه) به صورت تصادفی قرار گرفتند. برنام ه ذهن آگاهی بر آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای به ص ورت ی کب ار در هفته اجرا شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های پرخاشگری کودکان واحدی و همکاران و آزمون توجه رابرتسون و همکاران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل-کوواریانس چندمتغیری(MANCOVA) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد ذهن آگاهی بر میزان توجه و پرخاشگری در کودکان زیر دوازده سال شهر تهران موثر بود(001/0>p). همچنین ذهن آگاهی بر توجه پایدار، توجه انتخابی، کنترل توجه و بر مولفه های پرخاشگری شامل: کلامی، فیزیکی، رابطه ای و تکانشی موثر بود(001/0>p). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بکارگیری فنون ذهن آگاهی سبب بهبود مشکلات توجه و کاهش پرخاشگری کودکان می شود. به نظر می رسد افکار و هیجانات منفی، رشد نایافتگی ها و مشکل در برقراری ارتباط با دیگران و سطوح بالای استرس در سازگاری با محیط به واسطه تمرین های ذهن آگاهی کاهش یافته و به دنبال آن مهارت صحیح مدیریت رفتارها و افکار خوشایند در کودکان افزایش می یابد.
اثربخشی آموزش مؤلفه های کیفیت زندگی کاری بر ارتقای کیفیت زندگی کاری کارکنان سازما ن بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۹ شماره ۹۶
1569-1580
حوزههای تخصصی:
زمینه: ارائه خدمات با کیفیت به مراجعین سازمان بهزیستی می طلبد که به کیفیت زندگی کاری کارکنان آن توجه شود؛ اما در مورد ارتقاء کیفیت زندگی کاری کارکنان بهزیستی تحقیقی انجام نشده است. هدف: هدف این تحقیق تعیین اثربخشی آموزش مؤلفه های کیفیت زندگی کاری بر ارتقاء کیفیت زندگی کاری کارکنان ستاد و صف سازمان بهزیستی بود. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح گروه گواه نامعادل بود. از بین کارکنان ستاد و صف در ادارات بهزیستی شهر تهران و مراکز وابسته به آن در سال 1398، 30 نفر به صورت داوطلبانه گزینش و پس از نظارت بر معیارهای ورود و خروج، 15 نفر از کارکنان در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر از آنها در گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزشی کیفیت زندگی کاری مستخرج از پژوهش خبازی (1399) در 10 جلسه به مدت 120 دقیقه، هفته ای یک بار به صورت گروهی اجرا شد؛ سپس شرکت کنندگان به پرسشنامه کیفیت زندگی کاری علامه (1378) پاسخ دادند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوورایانس چند متغیره و تک متغیره نشان داد که تفاوت دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ نمره پس آزمون کیفیت زندگی کاری (0/05 < P ) و همه مؤلفه های آن (0/05 < P ) به جز مؤلفه «آگاهی کارکنان از عملکرد مدیران» (0/05 > P ) معنی دار است. نتیجه گیری: برنامه های آموزشی کیفیت زندگی کاری با ایجاد تحول در سازمان، کیفیت زندگی کارکنان را ارتقاء می دهند.
طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر مهارت های زندگی یونسکو و آمادگی جسمانی با رویکرد تلفیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضربا هدف طراحی الگوی آموزش برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر آمادگی جسمانی و مهارت های زندگی یونسکو با رویکرد تلفیقی با استفاده از نظرات اساتید این حوزه و معلمین ابتدایی اجرا شد. روش ها : نمونه آماری شامل 375 نفر اساتید و معلمین است که نمونه گیری معلمان تصادفی در دسترس و نمونه متخصصان هدفمند، انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در چهار بخش اهداف، محتوا، فعالیت های یاددهی و یادگیری و ارزشیابی تدوین شده بود اجرا گردید. پژوهش حاضر در زمره پژوهش های آمیخته محسوب می شود. در بخش کیفی برای تدوین پرسشنامه ها واهداف برنامه درسی از روش های تحلیل محتوا، نظرسنجی و مطالعه پیشینه های مربوطه به تدوین پرسشنامه و اهداف پرداخته شد و در بخش کمی نیز با استفاده از کمی کردن داده ها و اطلاعات از شیوه های ساده و پیچیده کمی(مانند تحلیل آماری) شده است. ابزار اندازه گیری، شامل یک پرسشنامه 94 سوالی است که در طیف لیکرت تدوین شده و از لحاظ روایی محتوا به تأیید اساتید فن رسیده و اعتباری بالغ بر 97/0 را به خود اختصاص داده است. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح توصیفی از شاخص های گرایش مرکزی، شاخص های پراکندگی بهره گرفته شد و در سطح استنباطی از آزمون کولموگروف-اسمرینوف و آزمون ویلکاکسون استفاده شده است. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از این است که اجرای برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر آمادگی جسمانی و مهارت های زندگی یونسکو با رویکرد تلفیقی، در دوره ابتدایی کاربردی بوده و می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی نقش شفقت به خود و سرمایه های روانشناختی (امید، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش-بینی) در پیش بینی افسردگی و اضطرابِ مرگ در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۱۰ (پیاپی ۵۵)
103-114
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش شفقت به خود و سرمایه های روانشناختی (امید، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی) در پیش بینی افسردگی و اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به سرطان بود. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به انواع سرطان بالای 20 سال بود که در سال 1398 به یکی از بیمارستان های شهرستان شهرکرد مراجعه کرده بودند. از میان آنها، 148 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های شفقت به خود نف (2003)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، افسردگی بک (1961) و اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۷۰) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی تفکیکی و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شفقت به خود و سرمایه های روانشناختی (امید، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی) با افسردگی همبستگی منفی معنادار دارند. همچنین بین تاب آوری، امید و خوش بینی با اضطراب مرگ همبستگی منفی معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مهم ترین متغیر پیش بینی کننده افسردگی و اضطراب مرگ، به ترتیب تاب آوری و امید است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برای بهبود مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان، توجه به سرمایه های روانشناختی و شفقت به خود توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مثبت نگر و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر بهزیستی روانشناختی و بهبود سازگاری زناشوئی در خانواده های ساکن شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : در سال های اخیر کوشش برای افزایش تراز سلامت روانی و بهبود روابط زوجین در راستای افزایش پایداری خانواده و پیشگیری از آشفتگی زندگی زناشویی و رخداد طلاق مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی مثبت نگر و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر بهزیستی روانشناختی و بهبود سازگاری زناشوئی بوده است. مواد و روش ها : روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با سه گروه (دو گروه آزمایش، یک گروه زوج درمانی مثبت نگر، یک گروه درمان کوتاه مدت راه حل محور و یک گروه کنترل) بود .جامعه ی پژوهش حاضر کلیه زوجین متاهل شهر شیراز بودند. شیوه نمونه گیری به صورت غیراحتمالی هدفمند بود. 48 نفر از افرادی که نمره کمتری در بهزیستی روانشناختی و سازگاری زناشوئی بدست آورند به عنوان نمونه نهایی در نظر گرفته شدند به طوری که، در هر گروه 16 نفر قرار گرفت. گروههای آزمایش در 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف پرسش نامه سازگاری اسپانیراستفاده گردید. یافته ها : نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی بر بهزیستی روانشناختی و بهبود سازگاری زناشوئی در خانواده ها اثر داشته است(05/0 ≥P). اما تفاوت معناداری بین اثربخشی دو روش مداخله مشاهده نگردید(05/0 P >). بحث و نتیجه گیری: : یافته های پژوهش حاضر حمایت تجربی قابل قبولی برای اتربخشی رویکرد راه حل محور و زوج درمانی مثبت نگر فراهم می آورد.
پیش بینی تفکر خودکشی بر اساس سوگیری توجه در جمعیت بالینی و غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پیش بینی تفکر خودکشی بر پایه سوگیری توجه در جمعیت بالینی و غیربالینی هدف پژوهش حاضر بود. مواد و روش ها: شرکت کننده ها 120 نفر (77 زن و 43 مرد، دامنه سنی 40-18 سال) به صورت هدفمند در قالب سه گروه بالینی خودکشی، بالینی غیرخودکشی و غیربالینی انتخاب شدند (هر گروه 40 نفر) و در سنجش های آزمون استروپ خودکشی (SST) و مقیاس افکار خودکشی بک (BSS) شرکت کردند. سه شاخص سوگیری توجه متشکل از زمان واکنش، تداخل زمان و نسبت تداخل محاسبه شد و داده ها با استفاده از آزمون تی جفت شده، ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه در سطح اطمینان 95 درصد تحلیل شدند. یافته ها: بین میانگین زمان واکنش در انواع استروپ (مثبت، منفی و خودکشی) در مقایسه با استروپ خنثی تفاوت معنادار مشاهده نشد (0/05>P). تفکر خودکشی تنها با زمان واکنش کل نمونه در استروپ هیجانی مثبت (0/001 >r=32/0 ، P)، استروپ هیجانی منفی (0/01>r=0/27 ، P) و استروپ خودکشی (0/01 >r=0/28 ، P) و با تداخل زمان گروه غیربالینی در استروپ خودکشی (0/05 >r=0/33 ، P) همبستگی معنادار داشت و در باقی موارد، روابط بین متغیرها از لحاظ آماری معنادار نبودند (0/05 >P). تحلیل رگرسیون بر اساس داده های کل نمونه نشان داد که سن (253/0- = β)، جنسیت (0/233=β)، داشتن شرایط بالینی (0/242= β) و اقدام اخیر به خودکشی (0/424 = β) با تبیین 44 درصد از تغییرات، تعیین کننده های معنادار تفکر خودکشی هستند و شاخص های مربوط به سوگیری توجه نقشی در پیش بینی تفکر خودکشی نداشتند (0/05 >P). نتیجه گیری: به نظر می رسد که بروز سوگیری توجه در قبال اطلاعات مرتبط با خودکشی تابع شرایط بالینی نبوده و همبستگی سوگیری توجه و تفکر خودکشی از الگوی معینی تبعیت نمی کنند. عواملی نظیر سن، جنسیت، شرایط بالینی و سوابق رفتارهای خودکشی گرایانه گذشته تعیین کننده های مهم تفکر خودکشی به شمار می روند، اما شاخص های سوگیری توجه ممکن است نقش تعیین کننده ای در پیش بینی تفکر خودکشی نداشته باشند.
پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر اساس اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران سرپایی مبتلا به کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کروناویروس اثرات مختلفی بر جنبه های روانشناختی جامعه، بخصوص افراد مبتلا به این بیماری گذاشته است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با راهبردهای سازگار و ناسازگار شناختی تنظیم هیجان در بیماران سرپایی مبتلا به کرونا در شهر تهران است. به این منظور نمونه ای شامل 400 بیمار سرپایی زن و مرد بزرگتر از 20 سال، توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوفسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (گارنفسکی، کراییج، 2001) از طریق شبکه های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه منفی و مستقیم با راهبردهای سازگار، و رابطه ای منفی و مستقیم با راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان رابطه مثبت دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی جهت طراحی و تدوین مداخلات روان شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا است.
مدل یابی سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان با آسیب پذیری روانی در افراد وابسته به مواد در حال بهبودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
255-272
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی بین سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان با آسیب پذیری روانی در افراد وابسته به مواد در حال بهبودی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد در حال بهبودی در مراکز اقامتی (میان مدت و بلندمدت) تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر گرگان در سال 1398 بود. در این پژوهش، با توجه به تعداد 19 متغیر مشاهده شده و تخصیص ضریب 10 برای هر متغیر، 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه آسیب پذیری روانی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، و پرسش نامه سیستم های مغزی رفتاری بودند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد که سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان رابطه معنی داری با آسیب پذیری روانی داشتند. همچنین، بدتنظیمی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و آسیب پذیری روانی نقش میانجی داشت. مدل پژوهش تایید شد و 66 درصد از واریانس آسیب پذیری روانی توسط سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان تبیین شد. نتیجه گیری: این پژوهش تاکیدی بر نقش عوامل شناختی و هیجانی در میزان آسیب پذیری روانی افراد وابسته به مواد ارائه داد که می تواند برای درمان گران در جهت کاهش آسیب پذیری روانی با توجه به مولفه های بدتنظیمی هیجان و سیستم های مغزی رفتاری تلویحات کاربردی داشته باشد.
رابطه حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات با نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
293-309
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات در پیش بینی نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود. از بین آن ها، 290 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس شخص با حساسیت حسی بالا، پرسش نامه خردگرایی- تجربه گرایی، و چک لیست نشانه های اختلالات روانی استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مولفه های حساسیت پردازش حسی و شاخص های مرضی مانند شاخص شدت کلی، مجموع نشانه های مثبت و شاخص ناراحتی نشانه های مثبت رابطه مثبت معنادار وجود داشت، اما بین سبک پردازش اطلاعات منطقی و شاخص های مرضی مذکور رابطه منفی معنادر وجود داشت. رابطه معناداری بین پردازش اطلاعات تجربه ای و شاخص های مرضی وجود نداشت. نتایج نشان داد که حساسیت پردازش حسی و پردازش اطلاعات منطقی 38 درصد از واریانس شاخص های مرضی شدت کلی، 32 درصد مجموع نشانه های مثبت، و 22 درصد ناراحتی نشانه های مثبت را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات از پیشایندهای آسیب شناختی نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد هستند.
نگرش به فرزندآوری: نقش سبک زندگی اسلامی و ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش سبک زندگی اسلامی و ویژگی های جمعیت شناختی در پیش بینی نگرش به فرزندآوری به روش توصیفی و از نوع همبستگی انجام شد. بدین منظور 360 نفر از جامعه دانشجویان و طلاب متأهل شهر قم در سال تحصیلی 1397 1396، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به پرسش نامه های سبک زندگی اسلامی (ILST) و نگرش به فرزندآوری پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین تحصیلات و طبقه اجتماعی، با نگرش منفی به فرزندآوری ارتباط مثبت و بین شغل و میزان درآمد با نگرش منفی به فرزندآوری ارتباط منفی وجود دارد. از بین همه متغیرهای جمعیت شناختی، تنها بین طبقه اجتماعی اقتصادی با نگرش مثبت به فرزندآوری ارتباط منفی به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که مؤلفه های روشنفکری منفی، دنیاخواهی، نوع دوستی، گنهکاری و طبقه اجتماعی اقتصادی، به خوبی می توانند نگرش مثبت و منفی به فرزندآوری را پیش بینی نمایند. این یافته ها، نقش مهم و زمینه ای سبک زندگی اسلامی را در پیش بینی نگرش به فرزندآوری نشان می دهد.
The Effect of Cognitive- Behavioral Stress Management on Health Locus of Control and Resilience in Patients with Coronary Artery Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۵, March ۲۰۲۰
109 - 120
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present research was to examine the effect of cognitive-behavioral stress management on health locus of control and resilience in patients with coronary artery disease. This research was quasi-experimental with pre-test, post-test and control group. The statistical population of this research consisted of all patients aged 40-65 years with coronary artery disease who were referred to Kasra Hospital in Tehran in 2019. The sample was 90 patients who were selected from the research population and assigned into the two experimental and control groups. Data were collected using the Multidimensional Health Locus of Control Scale and Resilience Scale. The research data were analyzed using Multivariate analysis of covariance (MANCOVA). The results showed that the cognitive-behavior stress management significantly increased internal health locus of control and resilience in the experimental group (P<0.01). Cognitive-behavioral stress management may lead to a change in one's self-awareness and abilities through cognitive challenge, cognitive error detection and thought replacement, which in turn can increases individual’s sense of containment and cognitive control.
مقایسه تحول روانی - اجتماعی کودکان دختر و پسر 4 تا 6 ساله مهد کودک رو و غیر مهد کودک رو در مناطق محروم شهر قم در سال آموزشی 93 - 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۱۴۱-۱۵۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سال های اولیه زندگی کودک از حساسیت و اهمیت خاصی برخوردار است و تمامی کارشناسان و مربیان تعلیم و تربیت به اهمیت دوران اولیه در تحول انسان تأکید کرده اند؛ زیرا از یک جهت تحول و یادگیری با سرعت بیشتری انجام می شود و از سوی دیگر تجربه های این دوره، پایه و اساس یادگیری دوره های بعدی هستند. بدین ترتیب این مطالعه با هدف مقایسه تحول روانی -اجتماعی کودکان 4 تا 6 ساله مهد کودک رو و غیرمهدکودک رو در مناطق محروم شهر قم، انجام شده است. روش: در این پژوهش علّی مقایسه ای، 160 کودک 4 تا 6 ساله با و بدون تجربه رفتن به مهد کودک (80 کودک در هر گروه) از مناطق محروم شهر قم به روش خوشه ای و با همتاسازی، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل فهرست وارسی اختلالات رفتاری کودکان (آخنباخ و ایدلبروک، 1983) و مقیاس تحول اجتماعی واینلند (اسپارو و سیچتی، 1989) بود. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس و آزمون تی مستقل تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تحول اجتماعی در کودکان مهد کودک رو در مقایسه با کودکان غیر مهدکودک رو به طور معناداری بیشتر بود (0/01P<). همچنین از بین زیرمؤلفه های مشکلات رفتاری، گوشه گیری و مشکلات اجتماعی در بین کودکان غیرمهدکودک رو به طور معناداری در سطح کمتر از 0/05 ، بیشتر بود. همچنین میزان رفتارهای پرخاشگرانه در پسران مهدکودک رو از پسران غیرمهدکودک رو و نیز دختران، بیشتر بود (0/05P<). نتیجه گیری: کودکان مهدکودک رو به دلیل کسب آموزش ها و مهارت های مختلف در مهد کودک از سازش یافتگی و تحول اجتماعی بیشتری برخوردارند و تنیدگی تحصیلی کمتری را به دلیل تطبیق انتظارات و باورهای خود با محیط، تجربه می کنند.
مقایسه پریشانی روانشناختی و پرخاشگری در دانشجویان دارای کیفیت خواب مطلوب و ضعیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات خواب در میان دانشجویان پدیده بسیار رایجی است که بر عملکرد آنان تأثیر منفی می گذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه پریشانی روانشناختی و پرخاشگری در دانشجویان با کیفیت خواب مطلوب و ضعیف انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی با طرح علی - مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال 1397بود. تعداد 246 دانشجو (145 دختر و 101 پسر) با روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای (متناسب با جنسیت) از سه دانشکده دانشگاه کاشان انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های کیفیت خواب پیتزبورگ ( PSQI ) ، مقیاس اضطراب، افسردگی، استرس لوی باند و لوی باند ( DASS )، پرسشنامه پرخاشگری بای و پری ( AQ ) و سؤالات دموگرافیک پاسخ دادند . داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری ( MANOVA ) از طریق از نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که افراد با کیفیت خواب ضعیف در مقایسه با افراد دارای کیفیت خواب مناسب سطوح بالاتری از پریشانی روانشناختی شامل اضطراب (001/0 p< )، افسردگی (01/0 p< ) و استرس (01/0 p< ) و همچنین، پرخاشگری (05/0 p< ) را تجربه می کنند. بنابراین، کیفیت خواب ضعیف در دانشجویان می تواند با بروز و تشدید پریشانی های روانشناختی و پرخاشگری در آنان همراه باشد. ازاین رو، ضروری است طراحی و اجرای برنامه های مناسب به منظور بهبود کیفیت خواب دانشجویان در کنار سایر مداخله های ارتقاء بهداشت روانی آنان مورد توجه جدی قرار گیرد.
اثربخشی بهزیستی درمانی بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر است و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی است. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بهزیستی درمانی بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به افسردگی غیربالینی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را سالمندان مقیم در سرای سالمندان نشاط شهر مشهد در سال 1398 تشکیل دادند. از بین آنان 28 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بعد از کنترل معیارهای ورود و خروج، به صورت تصادفی در دو گروه 14 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بودند از مقیاس افسردگی سالمندان (یسویگ و همکاران، 1982)، مقیاس کوتاه اختلالات شناختی (هادکینسون، 1972) و مقیاس کیفیت زندگی سالمندان (هاید و همکاران، 2003). جلسات بهزیستی درمانی نیز طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش ارائه شد. به منظور بررسی فرضیه پژوهش از آمار توصیفی و تحلیل واریانس به شیوه اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS/24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری میان دو گروه به لحاظ نمره کل کیفیت زندگی (03/14=F، 001/0=P و 43/0=Eta) و مؤلفه کنترل (67/4=F، 041/0=P و 15/0=Eta) تفاوت معناداری وجود دارد، اما در مؤلفه خودیابی، کامیابی و استقلال بین میانگین نمره دو گروه در پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه می تواند چشم انداز امیدوارکننده ای از اثربخشی درمان های مثبت گرا بر کیفیت زندگی سالمندان مقیم در سرای سالمندان ترسیم نماید.
بررسی ساختار عاملی و اعتبار نسخه فارسی پرسشنامه تفکر هوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ساختار عاملی و اعتبار نسخه فارسی پرسشنامه تفکر هوس (DTQ) که دارای 10 سوال و دو عامل می باشد، در بافت فرهنگی ایران بود. پس از ترجمه و تایید روایی محتوایی توسط کارشناسان، 510 نفر از دانشجویان شهر مشهد در سال تحصیلی 1398-99 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و از آنها آزمون به عمل آمد. برای بررسی روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. تحلیل عاملی اکتشافی دو عامل را شناسایی کرد که مطابق با یافته های پژوهش های پیشین بود. همچنین، تحلیل عاملی تأییدی مدل دو عاملی این پرسشنامه را تأیید کرد. آلفای کرونباخ برای این مقیاس و عامل های آن از 75/0 تا 79/0 به دست آمد. در بررسی روایی ملاکی، نسخه فارسی پرسشنامه تفکر هوس ارتباط مثبت و معناداری را با سیستم فعالسازی رفتاری و مؤلفه های آن نشان داد، همچنین ارتباط منفی معناداری با سیستم بازداری رفتاری داشت. در نهایت، بر اساس نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که نسخه فارسی پرسشنامه تفکر هوس در نمونه ایرانی از پایایی و روایی کافی برخوردار است.
بررسی تطبیقی نگاه روان شناسی و اسلام به مقوله ی مثبت نگری در انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
173 - 192
حوزههای تخصصی:
مثبت نگری مفهومی است که توجه ویژه ای را در روان شناسی و نیز در دین به خود جلب کرده است. روان شناسی در ابتدای ظهور خود بیشتر توجه خود را معطوف به نقاط منفی وجود انسان مانند درمان بیماری ها و آسیب های روانی می کرد اما اخیرا رویکرد روان شناسی مثبت نگر که یکی از رویکردهای نو ظهور در مکتب روان شناسی است، برخلاف روان شناسی قدیمی به جای تأکید بر بیماری ها و آسیب ها تمرکز خود را روی خصایص و توانمندی های مثبت انسان از قبیل شادکامی، امید، خوشبینی، بهزیستی و دیگر ابعاد وجود انسان معطوف داشته است. همچنین در دین اسلام هم همواره بر مثبت اندیشی و تفکر مثبت جهت بهداشت روان و سلامت عقل تأکیدات فراوانی شده است. بنابراین هدف پژوهش حار بررسی تطبیقی نگاه روان شناسی و اسلام در رابطه با ابعاد و مولفه های مثبت نگری در انسان است. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تحلیلی- استنتاجی است، به این ترتیب که با جمع آوری اطلاعات از متون اسلامی و روان شناسی، به بررسی مفهوم مثبت نگری و نگرش نسبت به انسان پرداخته شد. به طور کلی می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که بین هسته اصلی معنای روان شناختی مثبت نگری و معنای اسلامی آن نه تنها تفاوت وجود ندارد بلکه در این دو رویکرد نگاه تقریبا مشابهی به مثبت نگری و مثبت اندیشی شده است و از طرفی دیگر، هم در اسلام و هم در روان شناسی اگرچه به جنبه های منفی وجود انسان توجه شده است اما به طور کلی در این دو دیدگاه نگاه تقریبا مثبتی به انسان و ابعاد وجودی آن معطوف است.
اثر بخشی گروه درمانی شناختی - رفتاری بر افسردگی مردان مبتلا به ضایعات نخاعی
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب نخاعی یک ع ارضه مخرب است که برحسب وسعت و شدت، تغییرات عظیمی در سلامت و سبک زندگی فرد ایجاد می کند. این پژوهش به منظور اثر بخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی مردان مبتلا به ضایعات نخاعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون یک گروهی بود. جامعه پژوهش را کلیه مردان مبتلا به ضایعه نخاعی شهر اصفهان را تشکیل دادند که به مراکز توان بخشی این شهر مراجعه نمودند؛ روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود؛ و تعداد 15 نفر براساس معیار های ورود به پژوهش انتخاب و تحت گروه درمانی شناختی - رفتاری قرار گرفتند. ابزار های جمع آوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم(BDI-II) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t نمونه های همبسته به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی - رفتاری افسردگی افراد مبتلا به ضایعه نخاعی به طور معناداری کاهش داده است(01/0p<). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش موید تاثیر گروه درمانی شناختی-رفتاری بر کاهش افسردگی این بیماران است لذا توصیه می شود تا مداخلات روان شناختی از جمله انواع گروه درمانی جهت کاهش عوارض روانی بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی به کار گرفته شود.
کشف عوامل تعدیل کننده اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان: یک مطالعه ی کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر و هم زمان با افزایش شیوع اختلالات روانی، نگرانی در مورد سلامت روان کودکان و تأثیر آن بر رشد و عملکرد آن ها، به طور چشمگیری افزایش یافته است. سهم قابل توجهی از این نگرانی به اختلالات رفتاری کودکان اختصاص دارد. نافرمانی مقابله ای سومین اختلال رفتاری شایع در دوران کودکی به حساب می آید. ازآنجاکه مدیریت پیامدهای مخرب ناشی از این اختلال، هم جنبه درمانی داشته و هم نوعی پیشگیری محسوب می شود، متخصصان بر اهمیت ارزیابی، شناسایی و درمان به موقع این اختلال روان شناختی تأکید دارند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و شناسایی عوامل تعدیل کننده اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان بود. مواد و روش ها: به منظور جمع آوری و تحلیل داده ها در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش زمینه ای استفاده شد. جامعه موردمطالعه شامل تمامی والدین کودکان ۶ تا ۱۲ ساله در مقطع پیش دبستانی و ابتدایی و مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ بود. به این منظور والدین ۱۲ کودک دارای معیارهای ورود به پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند و با کمک دو پرسشنامه علائم مرضی کودکان، فرم والد (گادو و اسپرافکین، ۱۹۹۴) و سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) انتخاب شدند. تحلیل داده ها به روش استراوس و کوربین انجام شد. یافته ها: در تجزیه وتحلیل در مرحله کدگذاری باز ۷۳ کد اولیه و در کدگذاری محوری بر اساس شباهت موضوعی ۵ زیرمقوله و درنهایت در مرحله کدگذاری انتخابی دو مقوله عوامل والدینی و غیر والدینی به دست آمد. نتیجه گیری: مجموعه عوامل والدینی و غیر والدینی نقش مهمی در تعدیل و مدیریت رفتارهای مقابله ای کودکان به عهده دارد.
اثربخشی معنویت درمانی مبتنی برخودآگاهی بر بهزیستی روانشناختی و ابراز وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی معنویت درمانی مبتنی برخودآگاهی بر بهزیستی روانشناختی و ابراز وجود دانش آموزان سال اول پسر دوره دوم متوسط شهر تبریزبود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام دانش آموزان سال اول پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز بود. از بین این جامعه 60 نفربه صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل(هر گروه 30 نفر ) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف ، پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریچی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس تک متغیره و تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که معنویت درمانی بر مولفه های بهزیستی روانشناختی(استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، پذیرش خود) موثر بوده است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نیز نشان داد که معنویت درمانی بر ابراز وجود تاثیر معنی داری دارد. بنابراین مشاوران و روانشناسان مدرسه با استفاده از معنویت درمانی می توانند بهزیستی روانشناختی و ابراز وجود دانش آموزان را بهبود بخشند.